انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 7 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

عجب سوتی هایی


مرد

 
ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎ ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩﻥ
چرا ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﯿﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﻫﻤﺘﻮﻥمثل ﻫﻤﯿﻦ؟؟؟
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
فيسبوك نگار:
ديشب خونه دوست بابام رفتيم عيد ديدني...يه پسر داشتن اسمش آرمين بود اسم باباشم آرمان بود
خواستم مثلا با بچشون خيلي مهربوووون باشم گفتم آرمان جــــــــــون فدات شم بدو بيا بــــــــغـــــ ـــــــــــــــ لم...
ديدم بابام چشماااش گــــــــــــــ ـردشده
مامانم قرمز شد...
بچشونم يه نگاهي بهم کرد اومد بغلم گفت خاله من آرمينم!
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
عجب بساطیه ما داریم..خواستم برم دستشویی دمپایی از در فاصله داشت پای راستمو دراز کردم که به دمپاییبرسم کف خیس بود دمپایی لیز خورد 180 زدم با داد و فریاد..صدا جر خوردن شلوارکم اومد فکردم خودم جر خوردم..مامانم از خواب بیدار شده بود منم در حال فحش دادن به داداشم گفتم چی شده براش.مامانم هم نصف شبی قهقه میزنه و میگه حقته..دلیلشو هنوز نمیدونم چرا حقمه..
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
چند سال پیش توی مغازه نون فانتزی کار میکردم !
یه روز دستم (با بخار آب) خیلی خیلی خیلی بد سوخت . . .
یا بهتره بگم پخت . . .
وقتی رفتم بیمارستان نشون (خانم) دکتر دادمش,بعد از کلی قر و فیس و افاده دستمو نگاه کرد منم عصبانی و دردمند...
گفت : دستتو بگیر بالا ! منم گرفتمبالا !
... یهو گفت : اوه اوه اوه چه جورم سوخته,آب جیش روخت ریش ؟
گفتم چی دکتر ؟ اونم با اعتماد به نفس کامل جمله شو درست کرد ! یه نفس عمیق کشید و گفت : آب جوش ریخت روش ؟
همون لحظه درد رو فراموش کردم و از خنده منفجر شدم
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
یعنی عمرا هیشکی مثل من سادیسم داشته باشه !!!
شبا آهنگ میزارم که خوابم بگیره ،بعدش بالشت و میزارم رو سرم کهصداش نیاد !!!
هر شب همینماااااا ....
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
اعتراف میکنم 1دوست بی شعور داشتم که هر شب ساعت 3 زنگ میزدبه گوشیم از خواب بیدارم می کرد.شب اخر خیلی جدی بهش گفتم دیگه این کارو نکن وگرنه بد می بینی...اما بازم زنگ زد...منم فردا شبش موبایل ام رو دایورت کردم رو شماره خونه خودشون راحت گرفتم خوابیدم...دوستم بعد ها برام تعریف کرد زنگ که زده 1نفر گوشی رو برمیداره شروع میکنه به فحش خار ومادر دادن...دوسته منم داشته از خنده غش میکرده که تازه بعد 5 دقیقه خنده متوجه میشه صدا داره از اتاق بغلی میادو اون طرف هم پدرشه که داره به زن و دختر خودش فحش میده....
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
فيسبوك:
با نامزدم و دختر کوچولوی خواهرش رفته بودیم داروخانه، انونم نگاهش افتاد به جعبه ک.ا.ن.د.و.م ها و گیر داد که عمو این چیه؟
منم که مونده بودم چی بگم، گفتمدارو ...! که یهو افتاد خنده و گفت عمو دیدی بلد نیستی؟!؟! این از اون بادکنک هاست که بابا و مامانم استفاده نکردن و باعث شد من دنیا بیام!!!!
منو میگی
نامزدمو میگی
دختر کوچولوی خواهر خانومم میگی

.
.
.
محمد
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
فيسبوك:
دیشب گوشیم نزدیکم بود داشتم باهاش ور می رفتم بابام بهم گفت :با اینقدر اس ام اس بازی می کنی؟ منم واسه اینکه ضایع نشه خواستم بگم به قمر بنی هاشم هیچکی گفتم : به قمر امیر هاشم هیچکی!!! حالا گیر داده امیر کیه؟
ستاره ذوالفقاری
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
دیروز من با داییام که هم سن خودم هستن ولی 2 تاشون بزرگن و بچهدارن رفتیم خونه فامیلا که عید دیدنی.موقع رفتن یکی از فامیلا دست کرد تو جیبش پول در اورد منو داییکوچیکه فک کردیم میخواد به ما بده . یه نگاه به هم کردیم .اشک شوق از چشامون میاومد. اومد سمت منمن ذوق کردم که میخواد به من بدهکه از بغلم رد شد و رفت سمت دایی کوچیکه اونم یه لبخند به من زد که کنف شدی به من میخواد بده رفت سمت داییم اونم خوشحال شدو هی گفت نه من دیگه بزرگ شدم نه نمیخوام نه این چه کاریه دست فامیلمونو گرفت اونم گفت بله شما بزرگ شدید میخوام بدم به بچه داداشت اقا ما ترکیدیم از خنده اونم قرمز کرده بود دیدنی بوود. ولی بهش یهدونه جوراب دادن از اون جوراب توریا که هیچ وقت پوشیده نمیشه.
هادی طاهرلو
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
يه بار تو ماشين نشسته بوديم داشتيم ميرفتيم خونه عمم .بابام گفت داريم ميريم خونه عمه فاطمه ,من گفتم داریم ميريم عمه رو بکنيم؟!!!(البته به تركی)بابام فرمانو ول كرد برگشت عقب گفت چی؟!
گفتم ببخشيد اشتباه شد بعد برگشت خندید!(نگو بابام هم چشمش به عمم گير كرده!!!)
-------------------------------------------------------------
يه بار تو ماشين نشسته بودم ماشين بغلی بوق زد سرمو بردم بيرون داد زدم [باشی](به ترکی يعنی سر ك.ي.ر.م) اومدم تو ديدم بابا ماما دارن نگا ميكنن منم خودمو زدم به گاويت!گفتم منظورم سر ماشين بغلی بود(خودمم نفهميدم چی گفتم)
-------------------------------------------------------------
اقا رفته بوديم فروشگاه بابام بسته های كاندومو ديد رفت سمتشون برداش تو دستش تکون داد گف اينا چيه!من يه نگا به داداشم انداختم داشت ميخنديد رفتم سمت بابا گفتم بابا اينا خوشبو کننده توالته گرفتم گذاشتم سر جاش برگشتم ديدم منشی دختره مرده از خنده!
در عجبم از مردمی که خود زير شلاق ظلم و ستم زندگی ميكنند و بر حسينی میگریند كه آزادانه زيست....
‎‏(دکتر علی شريعتی‏)‏
     
  
صفحه  صفحه 7 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شوخی و سرگرمی

عجب سوتی هایی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA