انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

بیست و هشتم فروردین زادروز حکیم سنایی غزنوی گرامی باد


زن

 
می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را

زنده کن در می پرستی سنت پرویز را

مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را

در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را

ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را

بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را

چنگ وار آهنگ برکش راه مست انگیز را

راه مست انگیز بر زن مست بیگه خیز را


یادش گرامی
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
مرد

 
عطار روح بود و سنایی دو چشم او


ما از پی سنایی و عطار آمدیم
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  

 
غزل 1
آراسته آمدی بر ما
امروز به جای تو کسم نیست
کز تو به خودم نماند پروا
بگشای کمر پیاله بستان
آراسته کن تو مجلس ما
تا کی کمر و کلاه و موزه
تا کی سفر و نشاط صحرا
امروز زمانه خوش گذاریم
بدرود کنیم دی و فردا
من طاقت هجر تو ندارم
با تو چکنم به جز مدارا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 2
جمالت کرد جانا هست ما را
جلالت کرد ماها پست ما را
دل آرا ما نگارا چون تو هستی
همه چیزی که باید هست ما را
شراب عشق روی خرمت کرد
بسان نرگس تو مست ما را
اگر روزی کف پایت ببوسم
بود بر هر دو عالم دست ما را
تمنای لبت شوریده دارد
چو مشکین زلف تو پیوست ما را
چو صیاد خرد لعل تو باشد
سر زلف تو شاید شست ما را
زمانه بند شستت کی گشاید
چو زلفین تو محکم بست ما را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 3
بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا
چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا
خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار
من ننشانم ز جان باد هوای ترا
کاش رخ من بدی خاک کف پای تو
بوسه مگر دادمی من کف پای ترا
گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من
بر سر و دیده نهم رایت رای ترا
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا
بار نیامد دلم در شکن زلف تو
گر نه به گردن کشم بار بلای ترا
بنده سنایی ترا بندگی از جان کند
گوی کلاه ترا بند قبای ترا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 4
باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان
آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را
در میان بحر حیرت لولو فریاد را
خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند
هین ببند از غمزه درها کوی عشق آبادرا
هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد
ما به جان پذرفته‌ایم از زلف تو بیداد را
گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم
چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را
زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا
کز هوس بردند بر سقف فلک بنیادرا
قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم
همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را
خوش کن از یک بوسهٔ شیرین‌تر از آب حیات
چو دل و جان سنایی طبع فرخ‌زاد را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 5
باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را
باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را
باز بر عشاق صوفی طبع صافی جانگمار
آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را
باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت
آن سیه پوشان کفر انگیز ایمان‌سوز را
سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان
باز در کار آر نوک ناوک کین توز را
روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت
پاره‌ای از زلف کم کن مایه‌ای ده روز را
آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت
در میان روی نرگس بوستان افروز را
لب ز هم بردار یک دم تا هم اندر تیرماه
آسمان در پیشت اندر جل کشد نوروز را
نوگرفتان را ببوسی بسته گردان بهرآنک
دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را
بر شکن دام سنایی ز آن دو تا باداماز آنک
دام را بادام تو چون سنگ باشد گوزرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 6
می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را
زنده کن در می پرستی سنت پرویز را
مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را
در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را
ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را
بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را
چنگ وار آهنگ برکش راه مست انگیز را
راه مست انگیز بر زن مست بیگه خیز را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 7
جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را
زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را
توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من
زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را
گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی
جان مانی سجده کردی صورت پرویز را
با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب
جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را
جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا
وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را
شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را
ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را
گر شب وصلت نماید مر شب معراج را
نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را
اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم
رطل می‌باید دمادم مست بیگه خیز را
آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا
در دهیدش آب انگور نشاط‌انگیز را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غزل 8
انعم‌الله صباح ای پسرا
وقت صبح آمده راح ای پسرا
با می و ماه و خرابات بهار
خام خامست صلاح ای پسرا
با تو در صدر نشستیم هلا
در ده آواز مباح ای پسرا
خام ما خام تو و پختهٔ تست
تو ز می دار صراح ای پسرا
عاقبت خانه به زلف تو گذاشت
صورت فخر و فلاح ای پسرا
چشم بیمار تو ما را ببرید
ز صحیح و ز صحاح ای پسرا
از پی عارض چون صبح ترا
به نکورویی و راح ای پسرا
همه تسبیح سنایی این است
کانعم الله صباح ای پسرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
مناسبتها

بیست و هشتم فروردین زادروز حکیم سنایی غزنوی گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA