انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 23:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  20  21  22  23  پسین »

نوشته ها و اشعار اعضای انجمن


مرد

 
این هدیه ای است به ساناز عزیزم‎
‎احساس...چه واژه ی غریبی...چطور به خود اجازه میدهم زبان قاصرم را باز کنم تا در برابر گلی چون تو از احساس سخن گویم وقتی تو خود معنای احساسی...معنای عشقی...معنای پاکی هستی...‏
ساناز...اجازه ها را پس میزنم و فغان سر میدهم که میخواهم خودم را تقدیمت کنم.میدانم زشت ترین هدیه ی دنیایم اما...قلب کوچکی دارم که بزرگی چون تو را در خود جای داده.
امشب را قافیه باران میکنم.راز،آواز،ناز،ساز،باز،آغاز و...ساناز...همه در مقابلت سر تعضیم فرود آرند.
مرا ببخش.ببخش مرا که لب به سخن وا کرده ام.بگذار برایت بسرایم... ‏‎

‏.
‏.
‎وقتی که خدا دفتر هستی باز کرد...با بال پرش،بال و پری آغاز کرد.‏
۲_هر دری را آدمی میکرد باز...بهترین در را خدایم باز کرد
۳_ناگهان آمد صدای کردگار...باز را صفت چندین راز کرد
۴_گفت مفتح(گشاینده)این در همان شخصیست که...کوک گیتار محبت را چه عالی ساز کرد
۵_آن کسی که قلب او گنجینه بود...آن کسی که سوی عشق پرواز کرد
۶_آن کسی که نام او افسانه بود...آن کسی که بی صدا آواز کرد
۷_جمع آدم جملگی در جست و جو...ناگهان پروردگار لب باز کرد
۸_گفت آنکس همین جا نزد ماست...مفتح در را خدا ساناز کرد‎
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
زن

 
آنقدر پرم از تو که کم مانده ببارم
در متن نگاهت غزلي تازه بکارم
من بيتو دلم را چه کنم؟بي تو دلم را
اما...نه در اين سينه دلي بيتو ندارم
باشد برو آسوده خدا با تو عزيزم
بايد که به اين خاطره ها دل بسپارم

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
زن

 
ادامه شعر بالا:

حالا همه شب حال و هواي شب گرگ است
حالا که غمت مانده به جاي تو کنارم
اي کاش بيايي و ببيني به چه حالي
افتاد از آن کوچه پي ماه گذارم
شايد به تمناي تو يک شب بروم تا....
آنجا که نباشد کسي از ايل و تبارم
مي يابمت آري، به دلم فال تو افتاد
هر چند کمي زود، کمي دير، بهارم..!!!

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
زن

 
با تموم خاطراتت، شب و روز زندگي کردم
با وجود عشقو هستيت
درد و غم رو کهنه کردم
اي خدا تو اين زمونه
با دلم يه خونه ساختم
خونه حس و وفا رو
بدون عشق،غصه ساختم
اي خدا دلم رو باختم
ولي با روياها ساختم
پس بگو راهم کدومه
تا بگم چيا رو باختم...!

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
زن

 
اي خدا من خسته ام
خسته ام من از همه
از خودم از زمونه
خسته ام من از ريا
از دلا، از آدما
اي خدا خسته شده يه آدم
از خودشو از حسش
از گونه هاشو اشکاش
اون فقط از مال دنيا
يه دل شکسته داره
اون فقط از دار دنيا يه عشق نهفته داره
اي خدا اون فقط تو رو داره
خيلي ام دوست داره...!

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
مرد

 
کمي گذشته تر از نيمه شب...
کامهاي عصبي از سيگارم...
ياورم ياور هميشه مومن را با بغضي ترک خورده ميخواند...
بغضم ترک برمیدارد از اين ترانه هاي بغض شکن...


❥❥❥❥❥❥❥❥❥

بر شانه های لاغر من میریخت
که اتاق تنهائی ام
"حرا" ی مناجات می شد؟
که من از آنهمه جوانی
تنها ، گریستن را می دانستم
که پاکی من ،
از حاشیهٴ ذهنم فراتر می رفت
و خدای من
آن تنهاترین خدا
" من بودم "
" من "
خدای من بود
که دوستش میداشتم
ودوستم میداشت .
و دریغا،
دریغا
که انسان را جز دیوانگی
چاره ی بودن نبود.
You know what don't be killed? an Original VAMPIRE
Signature
" به وسعتت جهانمو ، «شکنجه زار» میکنم "
     
  
مرد

 
شهر من

امشب بخوان این شعر را،این شعر زیباست
هر شب بیا در فکر من،این فکر زیباست
هر روز پرپر میکنم عمر تو را،حرفی نداری؟
هر روز من پیش تو ام،این عمر زیباست
افتاده ام در چاه عشقت ای پری رو
هر لحظه در قعر تو ام،این قعر زیباست
یک سطر معنی میدهد،هر واژه شعرم
با بودن اسم تو امشب باز هم،این سطر زیباست
هر شب فریبم میدهی،آگاه آگاه
من دوست دارم توطءه،این مکر زیباست
ظهری گذشت و باز هم پیش تو هستم
ای جان من،به جان تو،این عصر زیباست
خوش میخرامد مهر تو،در روح وجانم
چون مهر میتابی به من،این مهر زیباست
گر تو نبودی،این زمین جایم نمی شد
با روی چون مهتاب تو،این دهر زیباست
امشب دوباره بر بلندا شعر گفتم
محبوب من،در شعر من،این شهر زیباست
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  ویرایش شده توسط: ellipseses   
مرد

 
گمگشته
کاغذهای شعرم را دوباره گم کردم
سر نخ های ذهنم را دوباره گم کردم
دوباره جهان را طور دیگری میبینم
تو گویی که عینکم را دوباره گم کردم
نمیشناسم اینجا را که امروز من هستم
نکند مسیر رفتنم را دوباره گم کردم
نفس تنگیم امان گریه به من نمی دهد بازم
چگونه، نفس کشیدنم را دوباره گم کردم؟
جملاتی که قی میکنم بر این کاغذ
به خاطرش خندیدنم را دوباره گم کردم
اعتمادم به آدمیان را ز دست من دادم
چه خوب، دیدنم را دوباره گم کردم
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  
مرد

 
‎دنیای بد‎
‎خداوندا بده جامی ز خوشحالی و شادابی***که گم کردم وفاداری،جوانمردی تو کم یابی‎
‎خداوندا شدم بیمار و سرشار از محبت های اجباری***که شرمم گشت زین خواری،که گویی غرق یک خوابی‎
‎خداوندا ببار و ظلم ها را یک به یک سر کن به ویرانه***که مظلومی فراوان گشت و افزون گشته اربابی‎
‎خداوندا از این درگاه ایمان اندکی بر ما ببخشایی***پسر گشته همه جانش یکی دختان سرخآبی‎
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
☣☣☣☣☣☣☣

خواهری هست برایم"آزاد"عاشق اوست ‏*** خوبی و عشق و نجابت،همگی لایق اوست.‏
خواهر غم زده ام آمده از فصل خزان‏***‎رازهایی دارد او در قلب زرینش نهان
غم بودنش در این دنیای ننگین و خراب‏***‎این جهاب پست و زشت و چون سراب
خواهر جانان من دردش درون سینه است‏***‎سینه اش نرم و لطیف و عاشق و بی کینه است.‏
خواهرم معشوق را کرده برای خود هدف‏***‎خواهرم لؤلؤی زرین است در قاب صدف.‏
خواهرم قرب خدای آسمان کرده نشان‏***‎خواهرم سوی خدا باشد دوان‎‎
‎‎
هله
     
  
صفحه  صفحه 4 از 23:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  20  21  22  23  پسین » 
شعر و ادبیات

نوشته ها و اشعار اعضای انجمن

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA