انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 81 از 193:  « پیشین  1  ...  80  81  82  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 763«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
او را به خود نبینی او را به او توان دید
هر کس که دید او را می دان که آنچناندید
دیده ندید غیرش چندان که گشت و گردید
خوش دیده ای که او را در غیر آن توان دید
جام جهان نمائی یاری که در نظر داشت
او نور چشم مردم در آینه عیان دید
سرچشمهٔ حیات است این بحر دیدهٔ ما
در چشم ما نظر کن کان بحر می توان دید
حکم ولایت ما منشور حضرت اوست
توقیع آن نبیند هر کس که آن نشان دید
دل دیدهٔ خوشی دید روشن به نور رویش
جانان هر دو عالم در جسم و جان روان دید
رندی که نعمت الله سرمست بیند او را
شاید اگر بگوئی سرخیل عاشقان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 764«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام می گر به دست ما برسد
پادشاهی به این گدا برسد
لب جام شراب اگر بوسم
خوش نوائی به بینوا برسد
دُردی درد دل اگر نوشم
درد ما را از آن دوا برسد
گر جفا و وفا رسد ما را
خوش بود هر چه از خدا برسد
هر که فانی شود از این خانه
به سراپردهٔ بقا برسد
بحر عشق است و ما در او غرقیم
هر که آید به آشنا برسد
نعمت الله را به دست آرد
هر غریبی که او به ما برسد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 765«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چشمی که چشمهٔ آب از چشم ما روان دید
در چشم او نیاید هر چشمه ای ، چو آن دید
ای نور دیدهٔ ما در چشم ما نظر کن
کائینه ایست روشن آن رو در او توان دید
ما را اگر بجوئی ما را به ما توان یافت
هر کس که دید ما را می دان که آنچناندید
جام جهان نمائی است یعنی که ایندل ما
هر کو در او نظر کرد مجموعهٔ جهان دید
از عشق اگر نشانی پرسی نشان بگویم
بی نام و بی نشان شد یاری که زونشان دید
هر ناظری که بنشست در چشم ما زمانی
در بحر دیدهٔ ما دریای بیکران دید
رندی که نعمت الله بیند به چشم معنی
داند که دیدهٔ ما سرخیل عاشقان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 766«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوریست که آن نور به آن نور توان دید
هر دیده که آن دید یقین دان که چنان دید
جام می عشق است که در دور روان است
در دور قمر هر که نظر کرد روان دید
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
خود را چه به خود دید ، به خود خود نگران دید
چشمی که نظر از نظر اهل نظر یافت
در هر چه نظر کرد همین دید و همان دید
بی نام و نشان شو که نشان نقش خیالیست
این نیست نشانی که تو گوئی بهنشان دید
گوئی که مرا هست تمنای وصالش
نقشی و خیالی است که درخواب تواندید
نوریست که سید به همه خلق نماید
یاری که نظر کرد به هر دیده عیان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 767«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در دیدهٔ ما نور رخ یار توان دید
یاری که نظر کرد در این دیده عیان دید
خوش نقش خیالیست که بستیم به دیده
نقاش در این نقش پدید است توان دید
صاحبنظر آن است که در هر چه نظر کرد
در صورت آن شاهد معنیش توان دید
روشن بود آن دیده که در مجلس رندان
چون جام مئی یافت هم این دید و هم آن دید
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
نور بصر ماست هر آن دیده که آن دید
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
چون نیک نظر کرد به خود ، خود نگران دید
از نور خدا دیدهٔ سید شده روشن
هر کس که در این دیدهٔ ما دید چنان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 768«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چشمم نورت در این و آن دید
روشن چشمی که آنچنان دید
غیری نگذاشت غیرت تو
غیر تو چو نیست چون توان دید
تمثال جمال دیدهٔ ما
در جام جهان نما روان دید
دیده نظری ز نور تو یافت
در ذره و آفتاب آن دید
بحریم و حباب عین ما آب
این دیدهٔ ما هم این هم آن دید
از نام و نشان خبر چه پرسی
هر دیده که دید بی نشان دید
این دیدهٔ مست نعمت الله
آن نور به عین آن عیان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 769«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چشمم نورت در این و آن دید
روشن چشمی که آن چنان دید
غیری نگذاشت غیرت تو
غیر تو چو نیست چون توان دید
جام است و شراب هر دو با ما
این دیدهٔ ما همین همان دید
گوئی که چگونه دید چشمت
بگذر ز نشان که بی نشان دید
دریای محیط دیدهٔ ما
در جام جهان نما روان دید
دیده نظری ز نور او یافت
آن نور لطیف او به آن دید
در دیدهٔ مست نعمت الله
نوریست که چشم ما عیان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 770«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید
یا ماه هلالی است که در آب توان دید
هر دیده که او مست شد از جام الهی
در شیخ عیان بیند و درشاب توان دید
خورشید جمالش به تو گر روی نماید
آن نور در آئینهٔ مهتاب توان دید
گر بر تو در گنج خزائن بگشایند
آن گنج نهان گشته ز هر باب توان دید
اعیان همه آئینهٔ اسمای الهی است
مربوب توان دیدن و ارباب توان دید
محبوب و محبند همه عالم و آدم
او را به یقین با همه احباب توان دید
گر سید و بنده به هم ای دوست ببینی
نورند که در دیدهٔ اصحاب توان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 771«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به چشم ما جهانی می توان دید
در این آئینه آنی می توان دید
دل زنده دلان چون زنده از اوست
ببین در دل که جانی می توان دید
خوشی در چشم مست ما نظر کن
که نور او روانی می توان دید
اگر بینی تو رند باده نوشی
دمی بنگر زمانی می توان دید
دل من سوخته است از آتش عشق
از آن داغش نشانی می توان دید
بیا بر چشم ما بنشین زمانی
که بحر بیکرانی می توان دید
بگیر این جام می از نعمت الله
که از نورش فلانی می توان دید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 772«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در جهنم خراب می گردد
دیده ها پر ز آب می گردد
آن همه تخت و ملک را بگذاشت
این زمان در سراب می گردد
همچو سر گشته ای به گرما در
روز و شب در عذاب می گردد
سخت مخمور ماند میر قمر
همچنان بی شراب می گردد
رند مستی که یار سید ماست
نیک مست خراب می گردد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 81 از 193:  « پیشین  1  ...  80  81  82  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA