انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 26 از 101:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  100  101  پسین »

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی


مرد

 


ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم

شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم

ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
چون تو دگری نزاد ز آدم

کوی تو شدست باغ عشاق
باریده بر او ز دیده هانم

بندیست نهان ز بند زلفت
بر جان و دل رهیت محکم

هر روز همی شود به نوعی
حسن تو فزون و صبر من کم

گر بود مرا پری به فرمان
ور باشد ملک و ملکت جم

بر زد نتوان به شادکامی
بی روی تو ای نگار یک دم

ای جان من و دو دیده بر من
چون دیدهٔ مور گشت عالم

آخر به سر آید این شب هجر
وین صبح وصال بردمد هم

گر بر لبم آید آن لبانت
هرگز نزنم من آتشین دم
هله
     
  
مرد

 


در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم
کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم

روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان
عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم

چون دیده کوته‌بین بود هر نقش حورالعین بود
چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم

یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن
جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم

دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر
در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم

از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی
هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم

رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را
بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم

بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو
زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم

بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا
خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم

عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد
جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم

چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود
چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم

تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه
سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم

از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری
تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم

گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین‌الیقین
شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم
هله
     
  
مرد

 


مسلم کن دل از هستی مسلم
دمادم کش قدح اینجا دمادم

نه زان می‌ها کز آن مستی فزاید
از آن می‌ها که از جانم کم کند غم

حریفانت همه یکرنگ و دلشاد
چو بسطامی و ابراهیم ادهم

جنید و شبلی و معروف کرخی
حبیب و آدم و عیسی مریم

می شوق ملک نوش از حقیقت
که تا گردد دل و جان تو خرم
هله
     
  
مرد

 


ای ناگزران عقل و جانم
وی غارت کرده این و آنم

ای نقش خیال تو یقینم
وی خال جمال تو گمانم

تا با خودم از عدم کمم کم
چون با تو بوم همه جهانم

در بازم با تو خویشتن را
تا با تو بمانم ار بمانم

گویی که به دل چه‌ای چو تیرم
پرسی که به تن کئی کمانم

پیش تو به قلب و قالب ای جان
آنم که چو هر دو حرف آنم

ای شکل و دهان تو کم از نیست
کی بود که کنی کم از دهانم

گر با تو به دوزخ اندر آیم
حقا که بود به از جنانم

تا چند چهار میخ داری
در حجرهٔ تنگ کن فکانم

تا چند فسرده روح داری
در سایهٔ دامن زمانم

بی هیچ بخر مرا هم از من
هر چند برایگان گرانم

مانند میان خود کنم نیست
زیرا که هنوز در میانم

با تن چکنم نه از زمینم
با جان چکنم نه آسمانم

من سایه شدم تو آفتابی
یک راه برآی تا نمانم

بگشای نقاب تا ببینم
بنمای جمال تا بدانم

خواننده تو باش سوی خویشم
تا مرکب پی بریده رانم

در دیده به جای دیده بنشین
تا نامهٔ نانبشته خوانم

تو عاشق هست و نیست خواهی
بپذیر مرا که من چنانم

در دیده ز بیم غیرت تو
اکنون نه سناییم سنانم
هله
     
  
مرد

 


ای دیدن تو حیات جانم
نادیدنت آفت روانم

دل سوخته‌ای به آتش عشق
بفروز به نور وصل جانم

بی‌عشق وصال تو نباشد
جز نام ز عیش بر زبانم

اکنون که دلم ربودی از من
بی روی تو بود چون توانم

دردیست مرا درین دل از عشق
درمانش جز از تو می ندانم

بر بوی تو ز آرزوی رویت
همواره به کوی تو دوانم

تا گوش همی شنید نامت
جز نام تو نیست بر زبانم

تا لاله شدت حجاب لولو
لولوست همیشه بر رخانم

گلنای بهی شدم ز تیمار
وین اشک به رنگ ناردانم

شد خال رخ تو ای نگارین
شور دل و نور دیدگانم

ای عشق تو بر دلم خداوند
من بندهٔ عشق جاودانم

وصف تو شدست ماهرویا
از وهم برون و از گمانم

پیش آی بتا و باده پیش آر
بنشان بر خویش یک زمانم

از دست تو گر چشم شرابی
تا حشر چو خضر زنده مانم
هله
     
  
مرد

 


آمد بر من جهان و جانم
انس دل و راحت روانم

بر خاستمش به بر گرفتم
بفزود هزار جان به جانم

از قد بلند و زلف پشتش
گفتم که مگر به آسمانم

چون سر بنهاد در کنارم
رفت از بر من جهان و جانم

فریاد مرا ز بانگ موذن
من بندهٔ بانگ پاسبانم
هله
     
  
مرد

 


به صفت گر چه نقش بی جانم
به نگاری و عاشقی مانم

گه چو عشاق جفت صد ماتم
گه چو معشوق جفت صد جانم

به دور نگم چو روی و موی نگار
زان که هم کفرم و هم ایمانم

گر به شکلم نگه کنی اینم
ور به خطم نگه کنی آنم

گه چو بالای عاشقان کوژم
گه چو لبهای یار خندانم

گه خمیده چو قد عشاقم
گه شکسته چو زلف جانانم

صفت خد و زلف معشوقم
تاج سرهای عاشقان زانم
هله
     
  
مرد

 


تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
از درد خمیده چو سر چنگ فلانم

تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین
تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم

گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز
من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم

بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را
عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم

گنگست زبانش به گه گفتن لیکن
من شیفتهٔ آن سخن گنگ فلانم

قولش همه زرقست به نزدیک سنایی
من بندهٔ زراقی و نیرنگ فلانم
هله
     
  
مرد

 


هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم
من روی ترا ای بت مانند ندانم

هر گه که برآیی به سر کو به تماشا
خواهم که دل و دیده و جان بر تو فشانم

هجرانت دمار از من بیچاره برآورد
گر دست نگیری تو مرا زنده نمانم

یک ره نظری کن به سوی بنده نگارا
ای چشم و چراغ من و ای جان جهانم

گر هیچ ظفر یابم یک روز بر آن کوی
هرگز نشوم مرده و جاوید بمانم

گر دولت یاری کند و بخت مساعد
من فرق سر از چرخ فلک در گذرانم
هله
     
  
مرد

 


از عشق ندانم که کیم یا به که مانم
شوریده تنم عاشق و سرمست و جوانم

از بهر طلب کردن آن یار جفا جوی
دل سوخته پوینده شب و روز دوانم

با کس نتوانم که بگویم غم عشقش
نه نیز کسی داند این راز نهانم

ده سال فزونست که من فتنهٔ اویم
عمری سپری گشت من اندوه خورانم

از بس که همی جویم دیدار فلان را
ترسم که بدانند که من یار فلانم

از ناله که می‌نالم مانندهٔ نالم
وز مویه که می‌مویم چون موی نوانم

ای وای من ار من ز غم عشق بمیرم
وی وای من ار من به چنین حال بمانم
هله
     
  
صفحه  صفحه 26 از 101:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  100  101  پسین » 
شعر و ادبیات

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA