انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 3 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین »

Pablo Neruda | پابلو نرودا


زن

 
نشانی

كه بود آنكه نشانی ام را به تو داد
كه بود او؟
از كدامين راه؟
بگو !
چگونه؟
از كجا برای تسخير روح من آمده ای؟
منی كه تلخ ترين بودم
منی كه الهه خشم
با تاجی از تيغ و خار
منی كه خداوند تنهايی .

كه بود آنكه نشانی ام را به تو داد؟
چه كسی راهنمای تو بود؟
كدامين صخره،
كدامين دود،
كدامين آتشدان؟
زمين لرزيد
گيلاس های پايه دار از شراب خورشيد نوشيدند
و من پر شدم از تو
و من پر شدم از عشقی باكره
كه تو باشی
كه بود آنكه نشانی ام را به تو داد؟
بيش از آنكه برنجانم
رنجيده شدم
بيش از آنكه دوستم بدارند
دوستشان داشتم
بيش از آنكه عشقم دهند
عشقشان .
و اين حاصلی است از سالی دور تا امروز
قلبی به زخم اندر نشسته را
كنون مرا می خوانيد .
Signature
     
  
زن

 
به یاد خواهی آورد

به ياد خواهی آورد
روزی پرنده ای را خيس از عشق
يا رايحه ای شيرين را
و بازی رودخانه ای كه قطره قطره
با دستان تو عشق بازی می كند .
به ياد خواهی آورد
روزی هديه ای را از زمين
كه چونان رسی طلائی رنگ
يا چونان علفی در تو می زايد .
به ياد خواهی آورد
دسته گلی را كه از حباب های دريايی
با سنگی چيده خواهد شد
آن زمان درست مثل هرگز
درست مثل هميشه است .
دستانت را به من بده
تا به آنجا حركت كنيم
جايی كه هيچ چيز،
در انتظار هيچ چيز نيست
جايی كه همه چيز،
تنها در انتظار ماست .
Signature
     
  
زن

 
چنان سیبی سرخ
چنان سيب سرخی
در دست می فشارمت
چنان سیب سرخی كه آب شيرين را از خاك می نوشد
تو را می نوشم .
در تملكم نيستی
نه شبت
نه هوايت
و نه سپيده دمت
نه
من تو را با دست هايم محصور نمی كنم
كه بوی خوش تو
متعلق به تمام سرزمين من است
به تمام كاج های بلند سرزمين من .
تنها، گاه گاه

چنان سيب سرخی
در دست می فشارمت
چنان سيب سرخی كه آب شيرين را از خاك می نوشد
تو را می نوشم .
از كوئين چی مالی جايی كه چشم هايت آغاز شدند
تا فرونترا جايی كه پاهايت، برای من متولد گشت
دانه دانه خاكش را می بويم
دانه دانه اش راكه زادگاه من است .
پيش از اين شايدمرده بودم من
پيش از آنكه بيايی
قبل از اينكه عاشقت باشم
پيش از اين شايدمرده بودم من .
تا تو آمدی
و تادهانت به قلب من بوسه ای زد
و تاعشق در من زاده شد .
تداعی بوسه هايت
از پس خيابانی بلند
خيابانی بلند با نام زندگی ادامه ام داد
ادامه ام داد
چونان مردی مجروح
كه دست بر ديوارخود را
به كلبه معشوقه اش می كشاند
مردی در آستانه مرگی .
تا در پس خيابانی بلند تو را يافتم
تو را شناختم
و من امروز
در سرزمين خويش خوشبختم
سرزمينی از بوسه هاي تو
آتشفشان سينه هايت .
شاخه كوچك فندق
نفير شكستن يكی شاخه
چنان ضجه باران
يا زنگ كليسايی متروك
و يا قلبی
پاره پاره است .
نفير شكستن يكی شاخه
چنان فرياد پاييزی است
شكسته در سكوت برگی
در خاطره ای خوش
از رطوبتی .
"شاخه كوچك فندق "
ترانه ای است در خودآگاه تنم
در خودآگاهی كه در ان
ريشه ام فرياد می زند :
سرزمين من مجروح است .
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
با من بیا
با من بيا !
مگو كجا؟
تنهابا من بيا !
با من بيا تا درد،
تا زخم
با من بيا تا نشانت دهم
عشقم را آغاز از كجاست .
با من بيا
با من بيا تا خونی كه از لبم چكيد
تا خونی كز سكوتم
تا مرگ .
با من بيا تا دوباره به نوشداروی تو روئينه
جانی تازه بگيرم .
تا شرابی باشی كه عشقی را سيراب می كند .
با من بيا تا طعم آتش را دوباره احساس كنم
آتشی از خون و ميخك
آتشی از عشق و شراب .
Signature
     
  
زن

 
وقتی تو هستی
رنگ چشمان تو
آه، رنگ چشمان تو
اگر حتی به رنگ ماه نبودند
اگر حتی چونان بادی موافق در هفته كهربايی ام وجود نمی داشتی
در اين لحظه زرد كه خزان از ميان تن تاك ها بالا می رود
من نيزچون تاكی تكيده بودم
آه، ای عزيز ترين !
وقتی تو هستی
همه چيز هست -
همه چيز از ماسه ها تا زمان
از درخت تا باران
تا تو هستی
همه چيز هست
تامن باشم .
Signature
     
  
زن

 
غیبت بودن
جایی که امواج
بر صخره های بیقرار می شکنند
بلوری نمکین
می تپد در غنچه ای که تویی
تویی که شکفته میشدی در دریایی که منم
ای فانی جذاب که حتی مرگت شکوفه ای است
بر غیبت بودنم
بر جاودان عدم





من ، تو و عشق
دستادست هم
سکوت را تصویب میکنیم
وقتی که دریا
تندیس های همیشه اش را نابود میکند
و موج های وحشی ، شفافیت را


ما
من ، تو و عشق
از لطافت
ابدیتی خواهیم ساخت
جایی که امواج
بر صخره های بیقرار می شکنند .
Signature
     
  
زن

 
واژه چه می خواهد؟
آن واژه كه بر كاغذ نوشته درآمد
باقی نيست
آن واژه باید چون تندباری بر زمين ببارد
ادامه يابد
زندگی كند.
به هيچ روی مهم نيست كه ستايش بر لبه فنجانی بريزد

اگر كلمات، روشنايی شوقی در شراب باشند.
اين واژه ديگرباره هجاهای گنگ نمی طلبد
صخره دريايی چه چيز را تداعی خواهد كرد؟
يك خيابان واهی را.
واژه هيچ نمی خواهد
جز آنكه كسی برای تو آن را بنويسد
و اكنون،
گرچه اين عشق مسكوتش می گذارد
ليك بعد ها
بهار، تلفظش خواهد كرد
Signature
     
  
زن

 
ترانه این ماه

روز دیگری در راه است
تا سکوت گیاه به استدراک در آید .
اتفاق دیگری در راه است ، تا ویولون
ترانه این ماه را ساز کند .

شاید ارزش نان با تو برابر باشد
زان رو که نان
صدای تو را به یاد خواهد آورد
و عشق
خمره های بزرگ را از خویش پر خواهد کرد
با طعمی چونان عسل
و آنجا
تو در میان سینه ام
در میان جالیز تفرج خواهی کرد .
Signature
     
  
زن

 
یاقوت زرد

در دل زمين
سبز زمردين را پس می زنم تا تو را توانم ديد .
چه زورق زيبايی از ميان طراوت دريا عبور می كند
و در زمانی كه هيچ تمايزی ميان رنگ ها نيست
من و تو
شايد ياقوت زردی باشيم .
جز هوای تازه، هيچ چيز در ميانه نخواهد بود
سيب ها در باد می رقصند
و كتاب ها،
خيس خيس،
در ميان جنگل چوب زندگی خواهند كرد .
جايی كه ميخك ها
حتی ميخك ها نفس می كشند
ما برای خود لباس می دوزيم
لباسی كه به اندازه
ابديت يك بوسه زمان می برد .
Signature
     
  
زن

 
ما با تو گر گرفتم

از پا تا سرت
سراسرت
نوری و نیرویی
وجود مقدست رو در بر گرفته است
جنس تو ، جنس نان
نانی که آتش او را می پرستد .

عشقم خاکستری زیر خاک بود
من با تو گر گرفتم از عشق من !

عزیزم !
پیشانی ات ، پاهایت و دهانت
نانی است مقدس که زنده ام می دارد .

آتش به تو درس خون داد .
از ارد تقدس را فرا بگیر
و از نان بوی خوش را .
Signature
     
  
صفحه  صفحه 3 از 12:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  9  10  11  12  پسین » 
شعر و ادبیات

Pablo Neruda | پابلو نرودا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA