انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 29 از 267:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)



 
۲۸

فتاده زمین
تندر این تناور
درخت صبوری
بخشکیده از سر
به فریاد فریاد فرهاد بنگر
که، بشکست از دور
کوه و کمر
ز دریای خون
همچو ایران به خون
جوانان به خون
پتک خونی به سر
زنان در کفن
مردها در کفن
جوانان به زیر و
همه در خطر
شده مذهب ما
فقط چند نفر
نه تاریخ ایران
نه تاریخ شاهان
نه جغرافیای دلیران
نه زیور، به فر
خدایا ببخشا مرا پیش خود
تو با قوم تازی مگر همدمی
که، جز کشت و کشتارچیزی نیاموخته است
فراموش گشته است ایران زسر
کنون آریایی و میتراییان
زجورکفن باوران ... تازیان
شده خسته از سازش رافضان
ز فتوای مذهب نشد در امان
نه مغرب، نه مشرق نه این خاوران
بساط خرافات را از ازل
بسوزان و مردم نکن در به در
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۲۹

سکوت از من
فراموشی ز تو
هرگز ندانستم که
شاید
چلچله در برف و سرما
شوق در پرواز
سوی آشیانی یخ فرو رفته
نخواهد کرد
و گرمی هوایی را که، از آن دور اقیانوس می آرد
و پرواز نو می آرد
به من هم ...
من کاه وگلی هستم
که، شوق آشیانی
گشته بودم
تا تو
روی آن
به آرامی بنشینی
ومن از گرمی
پای ظریف
آن نشستن ها
کمی گرمی
و یا هرچه
... یا ...
نه فرزندم
فراموشی، سکوت ، از من
مرا شوق سکوتت نیست
و من با حرکتی آهسته
دراین برکه گمنام
می آرم
ولی
تو
تو به پروازت
به پرواز بلندت
تا نهایت
بال خود بگشای
و منم از کنار برکه خشکم
لبخند پروازت
به شوقت
شوق ماندن را
بپیمایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۰

مرجان آبی ام که، شناور به زیر آب
در آب هایی به زلالی اشک چشم
رنگ جوانی و در انتهای شوق
در دیدگان من به تماشا
دمیده است
روح و روان گمشده های غریق را
در بسترم به تابش یک آتش خمار
کم رنگ و زار زار
نابس به روزگار
اینجا رسیده است
من را ستاره ای است
نه درآسمان دور
او یک ستاره آبی است
خوش رنگ و بی ریا
در پای من فتاده
و بی مکر و با صفا
در چشم بی گناه من
به تمنا رسیده است
رقاصه های رنگ به رنگ رو به روی من
بوسه زنان به گونه خشکم
در اوج کوچ خیالم
با پیکری زموج
در غنچه های یخ
به کف پا رسیده است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۱

پاییز ماه شد
رنگش ز سبزه
به رنگ نگاه شد
از سردی نیامده
کوهی به کاهی شد
ولوله های پرنده ای
با یک وزش به آن
از تاج هر درخت
رقصی به مرگ برگ
تابیده
تا به خاک بیفتد
و زیر پای
رهگذران
ناله ها کند
چون سبز نیست
رنگش نه مانده
به آن گونه های سبز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۲

من درقفس
تو در هوس
دیگر نمانده یک نفس
تو سوز ساز
من سرو ناز
رازم نمی گویم به کس
طوفان نی ام
من ساحلم
بانگم به مثل یک جرس
ای آرزو
گفتی به او
امروزه به دادم برس
من درقفس
تو در هوس
کو هم نفس
کو هم نفس


==================================

۳۳

دربیابانی خشک
در کنار یک سنگ
دیده شد یک گل سنگ
هم قفس در دل سنگ
هم زبان گشته به سنگ
گل سنگی است که، چسبیده به سنگ
در هوایی بی رنگ
گشته آغوش به تنگ
یا که، افتاده به چنگ
زندگی داده به سنگ
من و او هم آهنگ
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
۳۴

تو نگو راز مرا بر احدی
ای دل من
که، به تنهایی
قسم های تو باور کردم
من اگر راز تو و زمزه های غم خویش
به تو گفتم که، نشاید ...
تو رو باور کردم
شهد اگر می چکد از خون من امروز چه سود
باورم نیست ، ترا باور باور کردم
من هم از این دل خود خسته ، رنجور و نحیف
غم عیاری دل را به تو یاور کردم
تو به من مرحمتی کن که، سرانجام وجود
اثری را به سرای همه باور کردم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۵

غم من وشما یکی بود
درد من و درد خدا یکی بود

ما همگی دلواپس آشنا
آشنای من و شما یکی بود

این همه درد برای چی برادر
طبیعت خسته ما یکی بود

از آشنا گله نداره کسی
برادر من وشما یکی بود

برای چه همدیگر رو می کشیم
گفتگو درهمه جا یکی بود

ازآسمون و از زمین تنها
ایران برای خسته ها یکی بود

به جز چند اجنبی که، خود فروشند
وطن ما، ایران ما یکی بود

ایران یکی وطن یکی برامون
دور فلک سرو صدا یکی بود

آرزومون برگشت به مهد ایران
از ابتدا خیلی حرف ها یکی بود

غم من وغم خدا همینه
هموطنی، غریبه ها یکی بود

غریبی ایران ها در وطن
از ستم، جور وجفا یکی بود

بخشکه، ریشه های ظلم و ستم
صلح و صفا کجا ندا یکی بود

دوباره مثل قدیما دورهم
جمع بشیم و بگیم دلا یکی بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۶

تو نگفتی که چرا آیینه ها می شکنند
تو نگفتی که چرا باد و هوا می شکنند

تو صدای شکستن روح مرا گوش نکن
سایه ساز رها گشته ما می شکند

کوی و برزن به هوای دل پروانه بسوخت
شکری از شکرستان خطا می شکند

می ز خونم تو بسازی و بنوشی هر دم
دم به دم این دل آیینه ما می شکند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۷

مایه عاشقان همین عشق است
سایه داران عاشقان عشق است

عشق اگر دل دهد به دلداری
بوسه بر کوی عارفان عشق است

سرونازی که عاشقی داند
خرمی در بهار جان عشق است

لاله در عاشقی خرابات است
با شقایق در این جهان عشق است

من و تو سایه ای ز عشاقیم
گرمی روزگارمان عشق است

عشق از آفتاب عشق آید
حرف تعریف بی زبان عشق است

دل نومید عاشقی بکشد
پرشتاب از میانمان عشق است

گردش مهر و ماه و سیارات
دور هم در زبانمان عشق است

گر نظر برکِشی به کل فلک
چرخش کل آسمان عشق است

سنگ زیرین روزگار شدن
پایداریش دراین میان عشق است

عشق را صیقلی در روحش
صیقل عشق همچنان عشق است

گر جهانداد و گرجهانداری است
ناخدای جهانمان عشق است

کوی عشاق در جهان و زمان
خاک ایران به مهر و جان عشق است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۳۸

رفتم به کوی عشق
خدا بود درنماز
گفتا نمازعشق گزارم در نیاز
تو در نیاز عشق
بپا سازاین نماز
تا زندگی به سوی تو آید به روز راز
من در نماز عشق جوهر عشاق می زنم
زانو زنان به عشق چنانیکه، در نماز
زهرش کشنده نیست چو نوش دگر کنی
پاینده است راز نیایش به آن نماز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 29 از 267:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA