انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

اشعار مریم هوله


زن

 
مرد شوید
در تنم فرو روید
من نیاگارا را شبی که عشقم خدا شده بود یکنفس سر کشیدم
- کهکشان مزه ی بی چیپس و ماستم –
( کمی بد بو بود
اما شب گواه است که از او سیاه تر شدم
عق زدم
و توده ی چند ملیاردی
بر زمین براه افتاد)
از آن صبحی که برخاسته ام
جز استفراغ چیزی به من دست نداده است
جز استفراغ چیزی عاشقم نشده
جز استفراغ هیچ تعاملی کفشم را کثیف نکرده
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
های سوزن ها ... سوزن ها !
دوستتان دارم
در تنم فرو روید
من آبکش اطمینانم !
مرا محکم کنید تا باران پاک تر شود !
اتهام بستن کار دشواری ست
آیا قطرات استفراغ می توانند از پس من برآیند ؟
راحت طلبی ام می گوید ببخش !
این هم برای تو مورچه ی عزیز !
ببین مرا در کجا می توانی چال کنی
سیاهچال من همین جاست
همین جا که پایم روی چشم تو
به کثافت خودم آغشته می شود عادل بزرگوار !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
می توانم بگویم مرا ببخش
اما این بازی من نیست !
مهره های شطرنج موجودی به نام مرا از یاد برده اند !
در سواد آزمایشی اختراعشان کم آورده !
من خودم را در جیغ زدن هایم میان لباس ها آزمایش می کنم !
امتحان کنید
متهم کنید
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
nazi220
عزیزم دستت درد نکنه خیلی زحمت میکشی
بعضی از شعرهارو خوندم
زیبااااااااااا بودن
Signature
     
  
زن

 
هیت لر

رژه ! ژنرال !
مژه بر هم نزن !
بشمار یک ...
ژاکتت را صدا کن
بشمار دو ...
در صبحانه ات خون قبیله می ریزد
ضریب هوشی صفر
سرباز صفر
تعداد صفر مردم صفر درجه
بله ... من شهادت می دهم دمای هیچ شهروندی
از صد درجه پایین تر نمی آید !
رژه ، ژنرال !
رژه !

قابلمه ها را ...
یک ... دو یک ... دو
در حلقومت آرزو می کنم داغ !
بخار کبد
سوراخ – سوراخ
یرقان جمهوری ...
حباب مغز
ترَقَ – ترَقَ
اندیشه ی ساعت بامداد ...
رژه ، ژنرال !
رژه !
صبح خور و پف
یک ... دو... یک ... دو
در رضامندی ات مرده مند !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نفس نفس نزن !
نترس !
دست راستت را سایه کن از روی بالکن !
هیچکس خوابی بیشتر از سوسیس و استادیوم نمی بیند !
تمساح ها و بختک را از شب ها به خیابان ها کشیده ای
تلویزیون خیابان است
تریبون خیابان است
و تختی که معشوق من
بدبختانه یک مرد طبیعی ست !
رژه ، ژنرال !
رژه !
پیراهنت را در آر !
خیابان ها را بیار !
همسرانت به تو راه نمی دهند
نوه ها و ندیده هایت مرده اند

رژه ، ژنرال !
یک ... دو .... یک ... دو ... جنازه ...
یک ... دو .... یک ... دو ... جنازه ...
یک ... دو ... یک ... دو
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
صندلی فیزیک

بیا تو
پشت در نمان
جهان سرد است
تو به تو غلغله کرده ایم
با بودنی که از همدیگر می دزدیم !
بروشورهای پشت پلک
یا خرمگس های ماهواره ای که در صماخ می ترکند
چه سودی برای من دارند ؟
من سود کرده ام
وقتی که خود را از روی پیشخوان برداشته ام
و مبلغی گزاف روی پیشخوان جا مانده است !
پیراهنی که جانماندنی ست
مرا از عظمت من حفظ می کند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
چه کسی می تواند جرثقیلی از باد بیاورد
مرا با آسمانی که قلندوش گرفته ام سوار کند ؟
کره ای که من پا در کفشش کرده ام سوار نشدنی تر از این حرفهاست !
ما در زیرترین مکان نشسته ایم
حتما جاذبه ای آن پایین هست که وزن برتر ما را تایید کند
ربطی به چاقی ندارد ، می دانم !
یا سرب خورده ایم
یا جنین خدا در زنامان جا مانده !
تلسکوپ را نمی شود از زیر رد کرد ؟
این آسمان زیادی کدر است
نیست ؟
چرا این در به چیز تازه ای باز نمی شود ؟
بیا تو
پشت در نمان
جهان سرد است !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
خوب نیست فکر کنی آمریکا زن هوس انگیزی ست
خورشید بر همه جا یکسان می تابد !
نگاه کن ببین کجا خیس ترست !
نگذار حباب ها دوره ات کنند !
تا می توانی فراری باش تا گرامی شوی !
شبح آن قاره مرا تشنه می کند
شبح آن قاره از غرب تاولی طلوع کرده است
که فکر می کند با باد پروستاتش
پستان زمین است و مادر حرکت های زیر ربط !
ربط یعنی گره
خنثی کردن این بمب از دست باد و رطوبت هم برمی آید !
ما مخفیانه با هم زندگی می کنیم
با هم گرم می گیریم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اصلا چه چیزمان به زندگی می ماند ؟
جز نفس که صندلی فیزک است ؛
تا می توانی با هوا حرف بزن
فکر نکند لالی یا تحویلش نمی گیری !
برای گذشتن از پشت بام باید از بکارت او بگذری
نفس بکش !
این همه هوا که سوراخ می شود تویی
وقتی که تو آمده ای و از باد طرح های مشکوک می کشی
از افق کلمات کج می شنوی
و برای آنکه به من دست بزنی بودنم را می دزدی !
تماس بودن تو را به من می دهد
و آن وقت است که بودن چیزی جز جریان سیالی نیست
که مثل ژله می لرزد
و از عفونت زمستانی لیزترست


بیا تو
تا می توانی بیا تو !
می خواهم بودنی که دزدیده ایم جهان را ورشکست کند !
تا می توانی بیا تو !
جهان سردست
و دزدان
در تاریکی هاست که بزرگند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار مریم هوله

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA