انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 153 از 267:  « پیشین  1  ...  152  153  154  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

andishmand
 
قطار لحظه

قطار لحظه واگن ثانیه ها چه تند گذشت
در ایستگاه زمان گرد انتظار نشست

مسافری که نیامد و مهلتی که نبود
و کودکی که به آجر غرور لحظه شکست

سوار واگن خویشم و حسرت دیروز
قطار می رود افسوس کاش بر می گشت

قطار رفت و نماند مگر غبار خیال
به روی بوته رویا ، میان باور دشت

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

خلوت آیینه

قاب دل خالیست تصویرت کجاست
عکس تو در خلوت آیینه هاست

لحظه هایت را برایم هدیه کن
هدیه خواهم کرد آنچه مال ماست

کوچه ها مستند از بوی عبور
یا عبور توست یا بوی خداست

قصۀ تقدیر این باشد که هست
کار خوبان وعده کار ما وفاست
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
چشم خراب

کاش امشب ثواب می کردی
حاجتم مستجاب می کردی

خواهشم را جواب می دادی
چهره ات بی حجاب می کردی

کاش حرفم قبول می آمد
روی قولم حساب می کردی

وقت مرگم دوباره می آیی
کاش یک کم شتاب می کردی

حال مرا چنان که می خواهی
مثل چشمت خراب می کردی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
عطر دامن

فقط سکوت می کنم اگر مرا صدا کنی
مگر دوباره ای صنم ندای احمدا کنی

قیام میکند دلم برای بوسه های تو
اگر ببوسدت شبی ، قیامتی بپا کنی

من آن مریض خسته ام اگر برانیم ز خود
مگر به عطر دامنت دوباره ام دوا کنی

صفای چشم مست تو مرا به سعی می کشد
و مست می شوی اگر که سعی در صفا کنی

دعا کنم اگر شبی مرا بخاطر آوری
به یاد عشق پاک من برای من دعا کنی

اسیر زلف سر کشم مرا مران ز درگهت
چگونه می شود که تو اسیر خود رها کنی

نمی شود که یاد تو جدا شود ز جان من
مگر تن نحیف من ز جان من جدا کنی

تو ای خدای بوسه ها مرا رسالتی بده
بگو که می توانیم اسیر بوسه ها کنی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
گل اخلاص

فرصت نمی شود که ز حیرت فرار کرد
باید که عشق وقف دل بی قرار کرد

باغ خیال نشئۀ عطر است ای عزیز
وقتی که خاطرات تو از من گذار کرد

باید نوشت یک غزل از واژه های تو
آنرا به پیشگاه عزیزت نثار کرد

پاییز می شوم اگر از عشق بگذرم
با عشق می توان همه جا را بهار کرد

دل می گریخت گاه از روزن هوس
باید اگر دلیست در آتش مهار کرد

بشنو مرا وگرنه به دل یاد داده ام
بایست در مناره حسرت هوار کرد

من را ببخش چون که دلم در هوای تو
پنهان گناه توبه ولی آشکار کرد

وقتی بناست زنده بمانم بدون تو
باید نبود و مرد و به مرگ افتخار کرد

کمیاب می شود گل اخلاص عاقبت
باید به حکم عقل کمی احتکار کرد
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
فانوس اشک

فانوس اشک ، طاقچه انتظار ، خانه صبر
امید وصل تو تنها مرا بهانه صبر

در مغازۀ تقدیر می روم همه روز
مگر که قیمت غم کم کنم ز چانه صبر

درخت خشک تبر خورده ام مگر چه شود
که آب اشک دهم او دهد جوانه صبر

فقط رباعی غم ، شعر تب ، قصیدۀ دل
به ساز دل ، نی دلخوان بخوان ترانه صبر

برای طفل دلم این یتیم بد هنگام
به رسم هدیه بخوان شعر کودکانه صبر
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
اسیر خلسه

غم تو کار دلم را خراب خواهد کرد
تمام هستی من را بر آب خواهد کرد

دلت شبیه مسیحا و من در اوج صلیب
گمان نکن که بمیرم ثواب خواهد کرد

به پاست آتش منقل کمی تعارف کن
دلم برای تو خود را کباب خواهد کرد

اجل برای من امروز نقشه ای دارد
اگر تو دیر بیایی شتاب خواهد کرد

اسیر خلسه خویشم و بی نیاز حشیش
خیال چشم تو کار شراب خواهد کرد

مرا اگر تو ببخشی که بی تو می مانم
خودم همیشه خودم را عذاب خواهد کرد
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
هیچ آباد

غریب غربت خویشم ز حسرت خیز تنهایی
که از تنها بپرهیزم به حکم پیر شیدایی

فریب خویش را خوردم که در خود اینچنین مردم
که از بیگانگان این سان نخوردم تیر رسوایی

دل مردم گریزی هست و عزم نا کجا رفتن
ز هیچ آباد بگذشتن ، گذشتن از من و مایی

کدامین جاده خواهد رفت تا سر حد بی خویشی
که سر بگذارم اندر آن به شور بی سرو پایی

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
صدای غم

عشق دارد ریشه در اندیشه ام
در کویر عشق بازی ریشه ام

بیشه زاری هست دشت بی دلی
من تمام رونق این بیشه ام

با تو در بازار سرمستان شهر
سر خوش سر مست بازی پیشه ام

من که خود دل سنگ صحرای غمم
گر تو سنگم می زنی من شیشه ام
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
عروج

عیار عشق تو چند است دلبرم می گفت
دلم به پای که بند است دلبرم می گفت

دلم نه لایق عشق است پیش موی بتان
کم است یا به کمند است دلبرم می گفت

کجاست فرصت تقصیر در نوازش باغ
بهار رو به گزند است دلبرم می گفت

بها نمی دهد اینجا کسی به ناز غزل
غزل بلوغ چرند است دلبرم می گفت

حدیث حضرت مجنون و شرح حال فراق
هزار تجربه پند است دلبرم می گفت

بحیله ره نتوان برد تا کرانه عرش
عروج کار سپند است دلبرم می گفت
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
شوکران

عمر کوتاه بسر شد و نیاورد کسی
زخم جان سوز مرا مرهم فریاد رسی

آنکه پنداشته بودم که رفیقم باشد
استخوانم به گلو ، چشم مرا بود خسی

من در این فاجعه زاری که جهانش نامند
شوکران خورده ام از ساغر هر دوست بسی

مهلت رفتن از این منزل فانی به سر آ
بشنوم کاش ز ناقوس اجل من جرسی

مبتلا بوده ام من از اول خلقت به بلا
بر نیامد همه عمرم به حلاوت نفسی

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شب یلدا

عشق با دیوانگی خو کرده بود
بینوایی سوی من رو کرده بود

عشق با بیچارگی هم خانه بود
بی دلی هم رو بدین سو کرده بود

روز او همچون شب یلدا سیاه
هر که روزی رو بدان کو کرده بود

غیر احمد کز ازل آواره بود
هر که را آواره بود او کرده بود
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
عهد اولین

عمر مرا ستانده ای خون ز دلم چکانده ای
باز بگو برای من اشک چرا فشانده ای
می زنی ام که خود برو هر چه زنی نمی روم
در سر عشق و عاشقی درس مرا نخوانده ای
گفته ام و نگفته ای آنچه ز عشق می شوی
بر سر عهد اولین مانده ام و نمانده ای
می شکنی شکسته را احمد جان گسسته را
تا به کجا و تا به کی می کشی و کشانده ای

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اردیبهشت

با تو مثل خدا شدم آخر خندۀ سرنوشت یعنی این
خانه از عطر دامنت پر شد رویش گل ز خشت یعنی این

لذت گرم ظهر تابستان خنکای قشنگ پاییزی
برف دی ماجرای پیکر تو ، با تو اردیبهشت یعنی این
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 153 از 267:  « پیشین  1  ...  152  153  154  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA