انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 156 از 267:  « پیشین  1  ...  155  156  157  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

andishmand
 
ساده

«عشق» ای احساس داران ، ساده نیست
رد شدن از این بیابان ساده نیست

در عبور از غصه ها دل مرده ام
صبر در مرگ عزیزان ساده نیست

«سختی» از دستم گرفت احساس را
دوری گل بر گلستان ساده نیست

کوه بغضی در گلویم سد شده
رد شود یک قطره باران؟ ساده نیست

یوسفم از بین بد با بدترین
انتخابم حبس و زندان ، ساده نیست

بی نهایت با خلایق ساده ام
یک نفر از بین اینان ساده نیست

خسته ام از این مصافت های دور
دوری بین تن و جان ساده نیست
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
پنجره ها
بهار می شود آخر نصیب پنجره ها
بهار لطف خدا و طبیب پنجره ها

گناه پنجره ها زود باوری ها بود
که داشت آینه قصد فریب پنجره ها

تمام شهر را از خدا تماشا کرد
دریغ شهر که آورده سیب پنجره ها

میان این همه دیوار ها وآجر ها
کسی ندید حال عجیب پنجره ها

فراز پنجره را بر دو چشم خود بستی
وحال می خندی بر نشیب پنجره ها

دلم بخاطر تنهایی تو می سوزد
برای حس عجیب و غریب پنجره ها
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
تا فنا

ببين که دوري تو تا کجا کشانده مرا
از آخرين غزلم تا شما کشانده مرا

مني که توبه نمودم نگاه مستت را
چه کرده اي که چنين مبتلا کشانده مرا

سراغ يوسف خود از غريبه مي گيرم
دريغ، پيرهني آشنا کشانده مرا

چه دور از قفس دل سپردگي گشتم
به خود که آمده ام بي هوا کشانده مرا

به کوه تکيه زدم مثل برف و آب شدم
به زير پاي تو تا بيشه ها کشانده مرا

عجيب شمع دلم سوخت گرد پروانه
وقطره قطره غمت تا فنا کشانده مرا
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
نگاه خسته من

نگاه خسته ی ما را چه خوب می فهمید
دل شکسته ی ما را چه خوب می فهمید

در این زمان که نگفتن صلاح و چاره ی ماست
دهان بسته ی ما را چه خوب می فهمید

به یک نگاه، آهسته خواند درد مرا
تن گسسته ی ما را چه خوب می فهمید

از آن مریضی و مسمومیت از عشق قدیم
تب نشسته ی ما را چه خوب می فهمید

میان لشکریانی که عاشقش بودند
مقام و رسته ی ما را چه خوب می فهمید

درون جعبه ای از عشق دل به او دادم
و قدر بسته ی ما را چه خوب می فهمید
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
دوری

وقتی دلم تنگ است چشمانم قشنگ است
وقتی نمی بینم شـــــما را سینه تنگ است

این روزها دوریم و قلــــــب من حبابی است!
از ماندنش تا محــــو گشتن یک درنگ است

عـــــــــــزم ســـــــــفر دارم و میخواهم بیایم
این کفش هایم تا به تا پا لنگ لنــــگ است

من دوست دارم پیش چــــــــشمان تو باشم
قلبـــــــم شبیه آیـــنه دوری چو ســنگ است

با گفته منـــــــطق سفــــــر آغـــــــــــــاز کردم
بین دلـــــــــم با منــــــطقم هر روز جنگ است

این روز هــــــای منتـــــــظر،این روز ها صبــــــر
این روزهایم مثل شــــــــب ها تیره رنگ است
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
عاشق ولی تنها

دلم دریاترین دریاست امشب
دلم عاشق ولی تنهاست امشب

دلم در حسرت دیدار می گفت
برایم آخر دنیاست امشب

برای دلخوشی تنها سلاحم
امید و وعده فرداست امشب

من امشب میزبان خاطراتم
عجب مهمانیم زیباست امشب

در این کم طاقتی و بیقراری
دلم بازیچه ی غم هاست امشب

صدای ناودانی خسته می گفت
غم دلواپسی اینجاست امشب
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
خیانت

به ساده‌لوحی قلبم چه ساده می‌خندی
که چشم های خودت را به عشق می بندی

به باد می بخشی عطــــــــر گیسوانت را
به باد می چرخـــــد حرف تو، به لبخــــــندی

به زیر پای لگـــــــدمال می شوی وقتی
به سادگـــــی نگاهی ز ساقه دل کنـــــــــدی

چقدر قیمت عشقت ضعیف و ارزان است
که عشق خود بفروشی به نام و پســـوندی

میان این همه سگ های زرد اطرافم
غدرتر از همه هســـــتی، شغال ماننــــــدی

من اشتباه کردم به سنگ دل بستم
شکست شیشه ی قلبم به مکر و ترفنــدی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
آه

سرسبز شدم خزان به من مهمان شد
غم آمد و چشم های من گریان شد

هر روز در انتظار خورشیدم ،آه..
خورشید به پشت ابر ها پنهان شد

در خانه نشسته ام که ایمن باشم
افسوس که سقف خانه ام ویران شد

گفتند که دل را بزنم بر دریا
در یا ز بدی بخت من توفان شد

در کنج فقس نشانده بودم دل را
در وا شد و دل دوباره سر گردان شد

عاشق شدم و به عشق دل خوش بودم
سهم من از عشق و عاشقی هجران شد

آزاد و رها شدم در این دنیا، نه...
اونیست تمام این جهان زندان شد
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
خدا حافظ

خدا حافظی می کنم با تو اما
خیال تو در خاطرم هست بر جا

به اجبار تقدیر از هم جداییم
تورا میکنم از دقایق تمنا

من آن بر گ هستم که از ساقه افتاد
و می خشکد از دوری تو در اینجا

کجا این خیابان تنهایی من
پر از هایو هو گرددو شور و غوغا

خدا حافظی می کنم بار دیگر
خدا حافظ ای بهترین مهربانها
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
دلهای عاشق

بگذاریم که دلها همه عا شق باشند
و نه این آینه ها آینه ی دق باشند

بگذاریم که آغوش من و تو با هم
نفسی هم نفس ناله و هق هق باشند

بگذاریم که در باغچه های دلمان
سروها هم قدم ناز شقایق باشند

بگذاریم که لب های گُم آینه ها
آشنا با سخن و لحن حقایق باشند

وبیاییم سخن های من و تو از هم
غرق در عطر خوش آواز علایق باشند

وبشوییم دو چشم و به جهان خیره شویم
بگذاریم که دلها همه عاشق با شند
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 156 از 267:  « پیشین  1  ...  155  156  157  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA