انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

چکامه سرایان کوچه های سبز ( اشعاری از رسول یونان - شهاب مقربین )


زن

andishmand
 
۹

عشق

آدم را به جاهای ناشناخته می برد

مثلا" به ایستگاه های متروک

به خلوت زنگ زده واگن ها

به شهری که

فقط آن را در خواب دیده...

وقتی عاشق شدی

ادامه این شعر را

تو خواهی نوشت

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
۱۰

دیوار خانه تو

هر روز بالاتر می رود

خداحافظ محبوب من !

تو را دوباره نخواهم دید ....

حالا که

این شعر را می نویسم

کارگرها

آنجا مشغول کارند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۱

من و تو

پشت یک میز چوبی می نشستیم

و آن میز چوبی

در کافه ای ساحلی بود

و آن ساحل

در سرزمینی ممنوع

کتاب را سوزاندند و

از خواب بیدارمان ردند

نه تو بودی

و نه من

ما قهرمانان پوشالی یک داستان بودیم.


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۲

حالا باید بر شانه های دریا باشی !

درست مثل آفتاب صبح

حالا باید سرخ و آبی باشی !

سفر بخیر ای عشق زود گذر !

سفر بخیر !

تو هر چه بودی

به رنگ رویای من بودی

باید تو را دوست می داشتم

وگرنه

پاک نا امید می شدم از خودم .
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۳

هر جا که می رسم

تو به پیشوازم می آیی

حال آنکه

همیشه تو را

پشت سرم جا می گذارم و

راه می افتم

ماجرا از چه قرار است نمی دانم

یا تو معجزه می کنی

و یا من

تو را و جهان را خواب می بینم

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
۱۴

کاش می شد

از خاطره ها جدا شد

آنوقت دیگر

چیزی آزارت نمی دهد

مثلا" ماه

او را به یادت نمی آورد

و گل سرخ

هدیه ای عاشقانه نیست

و ساحل هم

جایی ست صرفا" برای قدم زدن

نه گریستن ....

کاش می شد

از خاطره ها جدا شد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۵

اسمم را گفتم

مرا نشناخت

عینکم را برداشتم

مرا نشناخت

حالا مطمئنم

اگر پوست صورتم را هم کنار بزنم

باز مرا نخواهد شناخت

او دیگر عوض شده است

و چشم هایش

مال خودش نیست

پاهای زنی گناهکار

او را در خیابان ها می گرداند .
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
۱۶

مرا تنها گذاشته ای

سهم من از تو

فقط سوختن است

انگار باید بسوزم و

تمام شوم

مرا در کافه ای جا گذاشته ای

مثل سیگاری نیم سوخته

مثلا" رفته ای که برگردی

شب از نیمه گذشته

اما از تو خبری نشده است ...



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۷

نمی خواهم باور کنم که مرده ای

اما مرده ای

و من نعش تو را به دوش می کشم

لای ملافه ای از خاطره

متأسفم برای خودم

مرا همه با نام تو می شناسند

و تو گندیده ای

روی دوشم .
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
۱۸

بیهوده عاشق تو شدم

نه نامی داشتی

نه چهره ای.

و در تاریکی بازی می کردم

باید می باختم

حالا منم و دستهای خالی

و ماه سکه ای ست

دست نیافتنی

حالا منم و سرشستگی

قماربازان

سرشکسته به خانه بازمی گردند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

چکامه سرایان کوچه های سبز ( اشعاری از رسول یونان - شهاب مقربین )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA