انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 47 از 235:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  234  235  پسین »

Song Writer | ترانه سرا


زن

 
خواب خوش

هر شَب و هر روز که نَه ، بِهتره بِگم همیشه
چشام از تماشای چِشای قَشَنگِت سیر نِمیشه

نَذار باغَمِت بمونم تَنها تو این دیارِ بی کسی
بِذار باورم شه واسَم تو هَمون یارِ هَمنَفَسی

بگو با منه تنهای خسته هرچی که غُصه داری
بگو که تو هم مثله خودم دلی شِکسته داری

منم اون شمعِ بی فروغ که روشنی شواَز تو داره
چِشای خیسَم نیاز به دیدنِ چِشای نازِ تو داره

ای که دیگه بی تو ندارم هیچی تو این دنیا
حسرتِ خوابِ خوشو نَذار به دلم مِثلِ رویا

ببین که من واسه ی تو همه دنیامو دادم
چرا باز منتظر نِشستی و نِمی رسی بِدادَم

هنوزم نگاهِ زیبای تو واسه ی من قشنگه
ولی نمیدونم چرا دِلِت بازَم مِثله یه سَنگه

رنگِ چشای خمارِ تو هرگز نِمیره از یادم
غمِ دوری تو ای گلِ نازنین داده بَر بادم

کاش برسه روزی که تو هم اَشکِ منو ببینی
به یادِ اون روز می مونم که تو کنارِ من بشینی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اگه باور کنی عشقو

نمی دونی چقدر دلم تنگه
همش با یادِ تو هستم

یه لحظه نمی ره تنهایی
چه غمگینم چقدر خستم

دار و ندارِ من اینه
یه کوهِ غم ، روو دوشم

بیا شیشه ء تنهاییمو بشکن
نذار بیشتر داغون شم

اگه باور کنی عشقو
سبب سازه امیدم شی

توو این شبهای تاریکی
روشنی صبحِ سپیدم شی

باز خنده می شینه روو لبهام
غنچه می دن گلای تازه

دیگه اشک و گریه و هق هق
تمومه لحظه هامو نمی سازه

بیا ازین قفس خلاصم کن
بگیر از دلم غم و غصه

بیا فقط واسه یکبار
نشکن دلی که پر از حسّه

به فریادم برس امروز
ببین اشکای توو چشمام

هوای تو توو نفسهامه
همش اسمِ توئه روو لبهام

آخرین راهِ عبورم باش
ازین دنیای سرد و تیره

ببین که عاشقِ دلخون
یه روز بدونِ تو می میره
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
یادش بخیر جوونی

سنگین شده هوای خونه
غمگین شده صدای سازم

چله نشستم بی بهونه
تا کِی با غم ها من بسازم

دیگه زبون بسته شدم من
بازیچهء دستِ اینو اونم

از آدما خسته شدم من
وقتشه برم اینو می دونم

خواستم برم به دشت لاله
اومدن جلو راهمو بستن

گفتن رویا دیدن محاله
نذاشتن ببینم چشامو بستن

گفتم کجاست وفای مردم
فریاد زدم با لبِ بسته

دیدم بلند شد صدای مردم
گفتن ساکت شو دیگه بسه

حالا منم یه مردِ تنها
از زندگی رنجور و دلگیر

بیمار شدم از دردِ دنیا
به ظاهر جوون و دل پیر

دیگه به زندگی امید ندارم
از تکرارِ هر شب و هر روز

از عشق همیشه بی زارم
همش باهامه غمِ جان سوز
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
گل بهاری

مثه گل تو پر از عطرِ بهاری
تا تهِ دنیا من با تو می مونم

احساسِ منو اگه تو داری
بیا پیشم بمون آرومِ جونم

آرومِ جونم
آتیشم زده چشمای نازت

طعمِ عشقو من با تو چشیدم
انکار نکن حسِ دلم رو

نقشِ زیباتو روو دلم کشیدم
روو دلم کشیدم

فرشته ی زمین تویی تو نازنین
توو دریای چشمام اشکِ حسرتو ببین

ای پناه آخرین از همه قشنگترین
از باغِ دلم غنچه ی عشقو بچین

شب های من بی تو چه تاره
غم و غصه ی دل چه بی شماره

از راه بیا تو مهربونِِ من
واسه دیدنِ تو دل بی قراره

خسته شدم ازین خیالی که
منو یه لحظه تنهام نمی ذاره

بیا که دنیای من با تو بهشته
همه روزای من رنگِ بهاره

چشمای من هنوز به در مونده
دوست دارم فقط تو مالِ من باشی

روشن کنی شبهای تارِ من
شاهد نو شدنِ هر سالِ من باشی

فرشته ی زمین تویی تو نازنین
توو دریای چشمام اشکِ حسرتو ببین

ای پناه آخرین از همه قشنگترین
از باغِ دلم غنچه ی عشقو بچین
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بیا که دیره

به دنیای سیاه من
چرا نمی کنی نظر

خاطره های کهنه رو
بیا تو از یادم ببر

چرا منو نمی بینی تو
طاقت نداره دلم اسیره

اگه که بی وفا بشی
نیای می میره

یه روز میای سراغ اون
که خیلی دیره

از عاشقی ثمر ندیدم
روز و شب ها چه ها کشیدم

به جرم دل به تو سپردن
ساده به انتها رسیدم

چرا منو نمی بینی تو
غمت نشسته تو دلم

عشقتو من به کی بگم
شکستی قلب خستمو

بدون تو کجا برم
چرا منو نمی بینی تو

از درد دوری
چه بی قرارم

بدون تو ای نازنین
تمومه کارم

زندگیم رنگ خزون
رفته بهارم


عشقو توو قلبم ندیدی
از باغ دل گلی نچیدی

دیدی بارون اشک توو چشمام
دلم رو دست غم سپردی

چرا منو نمی بینی تو
به دنیای سیاه من

چرا نمی کنی نظر
خاطره های کهنه رو

بیا تو از یادم ببر
چرا منو نمی بینی تو

چه آسون داری میری تو
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
هنوز چشام براهه

توی این دنیای بی احساس
که دل توو سینه ها مُرده

دلم یه آغوشِ گرم می خواد
ولی حیف دستای باد اونو برده

به یاد اولین دیدار
نشستم منتظر اما

می دونم نمیای سراغِ من
چه کرده دستِ تقدیر با ما

زمستونم و بهاری نیست
کنجِ سینه دلم ترک خورده

آهای بی وفای زیبا رو ببین
جز تو به کسی خودشو نسپرده

یه لحظه هم نبودی تو
پناه واسه این تنِ خسته

امیدم به فرداهاس آخه
این مجنون به تو دل بسته

بیا خوبم ای ماهِ تابنده
برگرد از راهی که بی راهه

اون چشماتو دوست دارم
نازنین هنوز چشام براهه


پایان
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ترانه سرا
میترا باقری


میترا سادات باقری موسوی و متولد 1366 ...شهرکرمانشاه 3 ساله به شکل جدی ترانه کار میکند ولی شعر رو پیشتر ازینها شروع کرده است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بی من

بی من نمیتونی بری , برگرد
این راه ِ طولانی پر از درده
اونی که تنهایی بره حتی
دیگه به خونه بر نمی گرده
اونی که این راهو بره شاید
توو دره ی تنهاییاش گم شه
وقتی پشیمون میشه برگرده
انگشت نمای حرف ِ مردم شه
تاریکی ِ جاده پر از ترسه
اما تو میری بس که مغروری
میری ولی چشمم به این جاده س
میری نمی فهمی ازم دوری
خورشید ِ من بودی ولی حالا
بارت رو بستی ماه ِ شب میشی
هشدار دادم رفتنت مرگه
می ری و بی من جون به لب میشی
از دست ِ شب گردا گریزونی
دنبال ِ دستای کی می گردی
حس میکنی روزای آرومو
توو پیچ و تاب جاده گم کردی
اونجا به حرفم می رسی اما
راهی به سمت ِ خونه پیدا نیس(ت)
وقتی به دریا می زدی گفتم
دستات حریف ِ موجِ ِ دریا نیس(ت)
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رویای تاریخی

دوس داشتن ِ چشمای تو از روی عادت نیست
من با نگاه ِِ تو شقایقها رو می بینم

هر شب توو باغ ِ شعر من عطر تو می پیچه
وقتی که از هر شاخه ای گلواژه می چینم

***

امواج ِ موهاتو فقط دست خودم بسپار
چون باد ِ کور آرامش ِ ماه و نمی بینه

وقتی که تو تِل میزنی رد می شم از دریا
زیباترین پل بین احساسات ِ ما اینه

***

هم بغض ِ ابرایی نذار قحطی بیاد اینجا

دلشوره تقدیر ِ غم انگیز ِ نمک زاره

شرجی شو مثل آسمون ِ ابری ِ گیلان

توو جنگل و دریا دیگه بارون نمی باره

***

وقتی که می خندی میرم تا عمق رویاها
هر چال ِ گونت ، غنچه ی خندون ِ پامچاله

گریه ت که می گیره به فکر ِ غنچه هاتم بااش
اشک ِ تو تهدیدی برای این دو گوداله

***

لب های لرزونت شبم رو ، زیرو روو کرده
ریشتر به ریشتر با تب ِ اشکااات می لرزم

وقتی که قلبم زیر ِِ این آواار می مونه
می پاشه از هم نقشه ی دنیای بی مرزم

***

از نسل ِ نوری عشقْ ، بی تو منقرض می شه
آبی ترین تفسیر ِ پُر معناای تاریخی

من توی اقلیم ِ تنت ، آرامش و دیدم
رویاترین رویاترین ، رویِِِِِای تاریخی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
* کربلای سراوان

یه سرباز آرزوش اینه , حصار کشورش باشه
میخواد توو خواب وبیداری , خدا همسنگرش باشه

یه ارتش توو دلش داره , توی میدان گمراهی
نگهبان یه تاریخه , پرازحس وطنخواهی

از این احساس لبریزه , همین حسی که دنیاشه
توی این مرزِ ِ آرش خیز , میتونه آرشی باشه

عقابی توو دله صحراس , اسیره گرگ و کفتاره
به زیر چنگ هرکفتار , گلوی سرخ سرداره

عقابا دیگه سر دادن ,سراوان کربلا میشه
محرم بوی خون میده , که زخمش داره وامیشه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 47 از 235:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  234  235  پسین » 
شعر و ادبیات

Song Writer | ترانه سرا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA