انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 29 از 77:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  76  77  پسین »

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)


مرد

 
چشمان بارانی مادر در انتظار پسرک گمشده

روزنامه ایران : پسرک وقتی گم شد انتظار سختی را به چشمان بارانی مادر و دل تکیده پدر نشاند.
هفت ماه ثانیه‌شماری برای دیدار و در آغوش گرفتن پسر نمکین ویران کننده است، هر وقت زنگ خانه یا تلفن به صدا درمی‌آید روزنه امیدی به دل مادر می‌نشیند.
یک مسافرت بود از مشهد به تهران و حالا پدر ابوالقاسم کوچولو دست از کار و زندگی کشیده و هر روز مسافر پایتخت شده است تا نشانه‌ای از کوچولوی گمشده‌اش پیدا کند.
مادر و پدر 20 سال انتظارکشیدند تا پسرک فضای خاموش خانه‌شان را گرم کند و حالا هفت ماه است گمشده‌ای دارند و این انتظار چهره و دلشان را شکسته است.یک روز گرم تابستانی پسرک برای آخرین بار دستان مادرش را گرفت اما ناگهان در شلوغی جمعیت گم شد و حالا همه نگران به ثانیه‌شمار ساعت چشم دوخته‌اند، زمان چقدر زود و سخت می‌گذرد.
15 تیر ماه سال جاری مردی 56 ساله با چهره‌ای رنگ پریده خود را به کلانتری 172 شهرری رساند و از گم‌شدن پسر 5/3 ساله‌اش به‌نام «ابوالقاسم خیابانی‌فرد» خبر داد. وی با بغض گفت: در مشهد زندگی می‌کنیم و برای کاری با همسر و دو پسر کوچکم به تهران آمدیم و تصمیم گرفتیم برای زیارت به حرم شاه‌عبدالعظیم برویم و با خانواده‌ام مدتی را در آنجا بگذرانیم. پسرم امروز از صبح همراهم بود اما در راه وانتم خراب شد و تصادف کردم، به همین خاطر مجبور شدم ابتدا پسرم را نزد مادرش ببرم و سپس به کارهایم رسیدگی کنم. ســـاعت حدود دو ظهر تلفنم زنگ خورد و از همسرم که گریه می‌کرد شنیدم ابوالقاسم گم شده و اثری از وی نیست.
با اظهارات پدر اندوهگین ردیابی پسر بچه گمشده در دستور کار بازپرس شعبه 7 دادسرای شهرری قرار گرفت و وی دستور داد تیمی از پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شوند. کارآگاهان ابتدا به بازبینی فیلم دوربین مداربسته در محل گم شدن پسربچه پرداختند اما در این مرحله به بن‌بست خوردند چرا که تنها یک دوربین در آن محدوده بود و به‌دلیل چرخشی بودن آن کارآگاهان نتوانستند پسرک را شناسایی کنند.


دو بار گم شدن

مادر گریان ابوالقاسم که آخرین بار دور از شوهرش نزد کودکش بود وقتی پیش روی افسر بازجو ایستاد، گفت: سه روز پیش هم پسرم گم شد. او با وجود این‌که سن کمی دارد اما خیلی زرنگ و با‌هوش است. در آن زمان پسرم خودش نزد مأموران انتظامی رفته و گفته بود گم شده است، از این طریق پس از حدود 20 دقیقه بعد پسرم را پیدا کردم. اما آن روز برای نماز خواندن با بچه‌هایم به حرم می‌رفتم‌که ناگهان دیدم ابوالقاسم نیست، همه جا را گشتم اما...
وی ادامه داد: خدا پس از 20 سال به ما یک پسر داد که در روز تولد امام‌رضا 8/8/88 قدم به این دنیا گذاشت و مورخ 1/1/91 پسر دیگرم به دنیا آمد. تازه زندگی‌مان رنگ و بوی خوشبختی گرفته بود و فضای خانه با خنده‌های پسرانمان گرم می‌شد که این اتفاق افتاد و... مادر پسرک آهی کشید و گفت: گمان می‌کنم پسرم را دزدیده باشند چند روز پیش زن و مرد جوانی در کنار چادرمان بودند که می‌گفتند از بم به‌تهران و شهرری آمده‌اند. آن زن می‌گفت حسرت به دنیا آوردن بچه‌ای را دارد و شاید دزدیدن پسرم زیر سر آنها باشد.البته خدا بهتر می‌داند پسرم کجاست و چه سرنوشتی دارد، امیدوارم هرچه زودتر پسر کوچولویم پیدا شود و به آغوش ما باز گردد.در آغاز تحقیقات بلافاصله تصاویر پسر گمشده به همراه دیگر مشخصات وی که یک بلوز و شلوار سرهمی کرم رنگ و کفشی به پاداشت در اختیار همه مراکز پلیس قرار داده شد تا در صورت به‌دست آمدن هرگونه اثری از ابوالقاسم بلافاصله به پایگاه نهم پلیس آگاهی اطلاع داده شود اما با وجود همه این اقدام‌ها هیچ‌گونه اثری از این پسر کوچولو به دست نیامد و همه شاخه‌ها به بن‌بست خورد.بنا بر این گزارش با وجود گذشت هفت ماه در حالی که سرنوشت این پسرک به گره کور خورده‌است بازپرس دانشور از شعبه هفتم دادسرای شهرری با تقاضای انتشار عکس ابوالقاسم کوچولو از کسانی که اطلاعاتی درباره وی دارند خواست با شماره 73948280 پایگاه نهم پلیس آگاهی ، پلیس 110 یا شماره 88500100 جویندگان عاطفه روزنامه ایران تماس بگیرند تا با بازگرداندن این بچه به آغوش خانواده‌اش پدر و مادری را از نگرانی در‌آورند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
انجام سالانه «۲۵۰ ‌هزار سقط ‌جنین غیرقانونی» در ایران

روزنامه شهروند چاپ تهران روز چهارشنبه، ۹ بهمن‌ماه، از قول مدیر دفتر سلامت و جمعیت وزارت بهداشت ایران خبر داد که سالانه «۲۵۰ ‌هزار سقط‌ جنین غیرقانونی» در کشور انجام می‌شود.
به گزارش این روزنامه، محمداسماعیل مطلق، مدیر دفتر سلامت و جمعیت وزارت بهداشت ایران، روز هشتم بهمن‌ماه گفت: «آمار نشان می‌دهد که یک‌ میلیون و ۷۵۰ هزار بارداری اتفاق می‌افتد که در مرحله سنی جوانی به میانسالی است، اما حدود ۱۰۰ هزار مورد آن مرده‌زایی است و ۲۵۰ ‌هزار مورد این بارداری‌ها به سقط منجر می‌شود.»
این مقام وزارت بهداشت همچنین گفت که «تعداد کل موالید در هر ‌سال به یک‌ میلیون و ۴۰۰ هزار مورد رسیده است که البته سالانه حدود ۳۵۰ هزار مرگ نیز در ایران ثبت می‌شود».
روزنامه شهروند یادآوری کرده است: «این نخستین‌ باری است که یک مقام دولتی آماری از سقط‌ جنین غیرقانونی در ایران می‌دهد.»
آن طور که در گزارش این روزنامه آمده است، پیش از این آخرین ارقامی که از سقط‌ جنین غیرقانونی در کشور مطرح می‌شد، مربوط به ‌سال ۷۷ بود که «نشان می‌داد هر ‌سال حدود ۹۰ ‌هزار مورد جنین به صورت قانونی و غیرقانونی در کشور سقط می‌شوند».
این روزنامه با اشاره به این که در عرض ۱۵ سال «آمار‌ها تقریبا سه برابر شده» نوشته است: «۲۵۰ هزار سقط‌ جنین غیرقانونی یعنی در هر روز ۶۸۵ و در هر ساعت ۲۹ مورد» که «باید شش هزار سقط‌ جنین قانونی و ۱۰۰ هزار مرده‌زایی» را هم به آن افزود.
روزنامه شهروند نوشته است: «تمام این‌ها حکایت از این دارد که سالانه ۳۵۶ هزار جنین در ایران پیش از تولد می‌میرند.»
به نوشته این روزنامه، محمداسماعیل مطلق، مدیر دفتر سلامت و جمعیت وزارت بهداشت، همچنین گفت که «اکنون از هر‌ هزار تولد، ۱۶ نفر قبل از یک‌ سالگی فوت می‌کنند و از طرفی باید گفت از هر‌ هزار تولد، ۱۸ نوزاد قبل از ۵ سالگی می‌میرد».
مدیر دفتر سلامت و جمعیت وزارت بهداشت در عین حال گفت: «برنامه این وزارتخانه افزایش یا کاهش جمعیت نیست، بلکه تامین سلامت مادر و کودک است.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
داستان کشف مجسمه «هرکول» در ایران

این داستان کشف مجسمه «هرکول» در سال 1337 در کرمانشاه است.
به گزارش فرارو، مجسمه «هرکول» یکی از 28 اثر تاریخی مجموعه ثبت جهانی شده بیستون و تنها اثر باقیمانده از دوران سلوکیان در ایران است.
کشف مجسمه «هرکول» داستان جالبی دارد که به سراغ کاشف آن یعنی علی سلمانی که در حال حاضر پیرمردی 78 ساله رفته ایم و در گفت‌وگویی با او به چگونگی این کشف پرداخته است.
سلمانی، به علت کهولت سن، چندان توان سخن گفتن با ما را نداشت، اما یادآوری خاطرات دوران جوانی‌اش او را به سال‌ها پیش برد و گفت: من در سال 1335 پسرک جوانی بودم که وارد شرکت جاده‌سازی شوسه شدم و در پروژه احداث جاده کرمانشاه - همدان مشغول به کار شدم که حدود دو سال از فعالیت من در آن شرکت می‌گذشت و پروژه به بیستون رسید.
وی ادامه‌داد: در منطقه بیستون به عنوان سرکارگر پروژه در حال پاکسازی بخشی از جداره کوه بودیم که در یک لحظه متوجه شدم که چنگک‌های بولدزر به سنگ مجسمه مانندی برخورد کرد که سریعا فریاد کشیدم تا چنگک‌های بولدزر بایستند.
سلمانی اظهارکرد: با فریاد بلند من، کارگران پروژه به طرف من دویدند و تصور کردند که اتفاقی برای من یا دیگر کارگران افتاده که چنین فریادی کشیده‌ام. آنها از من پرسیدند که چه شده؟ و من گفتم تصور می‌کنم که زیر این سنگ‌ریزه‌ها مجسمه‌ای وجود دارد. چرا که چنگک‌های بولدزر، ریش مجسمه (هرکول) را از چانه کنده بود.
وی با بیان اینکه وجود یک مجسمه سنگی در پای کوه بیستون در آن روزگار که میراث فرهنگی به معنای امروزی وجود نداشت برای کسی چندان اهمیتی نداشت اما اصرارهای من باعث شد که بولدزر خاموش شد و کارگران با برداشتن تکه‌سنگ‌های تلنبار شده روی مجسمه به درآوردن آن از دل کوه بپردازند. وقتی مدیران پروژه از این موضوع اطلاع یافتند از اقدام من برای نجات‌دادن آن مجسمه (هرکول) تشکر و قدردانی کردند.
سلمانی یادآور شد: برای من که علاقه‌ای وافر به تاریخ داشتم کشف مجسمه «هرکول» شعفی بی‌ حدوحصر را در درونم ایجاد کرده بود. اما «ریش‌هرکول» از چانه کنده شده و به همین خاطر از همه کارگران خواستم تا به من برای یافتن «ریش‌هرکول» کمک کنند که خوشبختانه آن بخش از مجسمه نیز پیدا شد.
ناجی و کاشف مجسمه «هرکول»، گفت: با کشف مجسمه «هرکول» برای مدتی کار ادامه پروژه احداث راه کرمانشاه - همدان متوقف شد و در ادامه، مهندسان پروژه تصمیم گرفتند که به علت کشف این مجسمه تاریخی، مسیر جاده کرمانشاه - همدان را تا حدی تغییر دهند که آسیبی به «هرکول» نرسد.
مجسمه هرکول، در کناره شاهراه شرقی-غربی جاده ابریشم یا جاده بزرگ خراسان در محوطه تاریخی بیستون نزدیک کرمانشاه از سنگ تراشیده شده‌ است. پیکره «هرکول» به صورت شخصی تنومند تماماً عریان و با مو و ریش مجعد در حال استراحت روی پوست شیر نشان داده شده است.
این تندیس بر سکویی به طول 2.20 متر به پهلوی چپ به طور نیم‌خیز به آرنج تکیه کرده و در دست چپ پیاله‌ای دارد که تا نزدیک صورت نگه داشته‌ است و دست راستش روی پای راست قرار گرفته و پای چپ را تکیه گاه پای دیگر کرده است.
طول مجسمه 1.47 متر که به طور برجسته از سنگ کوه تراشیده شده و از طرف پشت به کوه متصل است. در عقب مجسمه نقوش و کتیبه‌ای به زبان یونانی قدیم روی سنگ نقش شده‌ است.
نقوش آن شامل درخت زیتونی است که از شاخه آن کماندان و تیردانی آویزان شده‌ است. در کنار این درخت گرز مخروطی شکل گره‌داری حجاری شده که برجستگی آن نسبت به سایر نقوش بیشتراست. کتیبه به خط یونانی قدیم در هفت سطر روی لوحی به ابعاد ۳۳ × ۴۳ سانتی‌متر که نمای آن به شکل معابد یونانی ساخته شده نوشته‌اند.
در زیر تنه هرکول نقش شیری دیده می‌شود که در ازای آن از سر تا دم ۲۰۰ سانتی‌متر و بلندی دم آن ۱۱۴ سانتی‌متر است. زمان ساخت مجسمه «هرکول» توسط باستان‌شناسان سال ۱۵۳ قبل از میلاد تعیین شده است.
مجسمه «هرکول» در پنجم آذرماه 1380 در لیست میراث ملی ایران و به شماره 4482 به ثبت رسیده و با قرار داشتن در دل مجموعه ثبت جهانی شده بیستون همواره پذیرای گردشگران داخلی و خارجی است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
باد شکم گاوها موجب انفجار در طویله شد

گاز متانی که از شکم گاوهای شیرده خارج می‌شود، موجب انفجار در طویله‌ای در آلمان شد.
پلیس شهر رسدورف آلمان بعد از بررسی طویله آسیب دیده این خبر را اعلام کرد.
سقف این طویله آسیب دیده و یکی از گاوها هم دچار جراحت شده است.
از قرار ۹۰ گاوی که در این طویله بودند، آنقدر باد شکمشان را از دهان و مقعد بیرون دادند که فضای طویله از گاز متان انباشته شد.
رویترز از گزارش پلیس نقل کرده که جریان الکتریسیته موجب انفجار می‌شود که با "شعله‌های آتش" همراه بوده است.
مسئولان بعد از حادثه طویله را بررسی کرده‌اند تا برای جلوگیری از وقوع حوادث مشابه میزان گاز آنجا را بسنجند.
برخی از بررسی‌ها نشان می‌دهد هر گاوی در روز ۵۰۰ لیتر گاز متان از بدنش خارج می‌شود. این گاز از گازهای گلخانه‌ای است.
پیشتر گاوها به عنوان مهمترین عامل حیوانی تولید گازهای گلخانه‌ای معرفی شده بودند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
چرا مزاحمت میلیونی تلفنی برای مراکز خدماتی اضطراری در ایران؟

مدیر روابط عمومی اورژانس ایران می‌گوید: «۴۰ درصد تماس‌های مردمی با اورژانس مزاحمت تلفنی است. در برخی شهر‌ها مثل دزفول این میزان به ۸۰ درصد هم می‌رسد. این مسئله موجب مشکلات شنوایی برای کارکنان اورژانس، گیر کردن مأموران در ترافیک و دیر رسیدن به مأموریت‌های واقعی شده است.» (فارس ۲۲ دی ۱۳۹۲)
فقط در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ بیش از۲۰ میلیون بار برای اورژانس و آتش‌نشانی و پلیس ۱۱۰ کشور مزاحمت تلفنی ایجاد شده است. (الف، ۳ بهمن ۱۳۹۲) در کشورهای دیگر نیز تلفن‌های نامربوط به اورژانس یا می‌شود اما آن‌ها عمدتا شماره گیری تصادفی (توسط سل فون داخل جیب شلوار) یا شماره گیری اشتباه است که بلافاصله توسط اپراتور تشخیص داده می‌شود. مزاحمت ارادی مقوله‌ای است که در ایران به حد بحرانی خود رسیده است.
این تماس‌ها چرا صورت می‌گیرد؟ آیا کسانی که این تماس‌ها را می‌گیرند نمی‌دانند دارند با جان افراد بازی می‌کنند؟ آیا بخشی از مردم ایران دشمنی خاصی با اورژانس کشور یا آتش نشانی دارند؟ آیا اورژانس و آتش نشانی به دلیل کوتاهی در عکس العمل به شرایط اضطراری با این واکنش‌ها مواجه است؟ (مورد کشته شدن دو زن به دلیل کوتاهی آتش نشانی یک اتفاق نادر بوده است) آیا دلیل دیگری برای این مزاحمت‌ها که بر خلاف مصالح و خیر عمومی است می‌توان پیدا کرد؟


علل قریب: وجود ندارد

هیچ نشانه یا شکایتی مبنی بر اینکه ماموران اورژانس کشور (تحت عنوان مرکز مدیریت حوادث وفوریت‌های پزشکی کشور) یا آتش نشانی می‌توانسته‌اند با امکانات موجود خود خدماتی را به مردم ارائه کنند اما عمدا نکرده‌اند به چشم نمی‌خورد. البته خطای انسانی در کمک رسانی در همه جای دنیا وجود دارد. نظر سنجی‌ای هم در این مورد انجام نشده یا اگر شده نتایج آن به رسانه‌ها داده نشده است اما در فضای مجازی نیز شکایات قابل توجهی به چشم نمی‌خورد. بنابر این علت نزدیک یا قریبی برای این مزاحمت‌ها مثل کوتاهی‌های انبوه در خدمات یا رفتار بد با مردم از سوی ماموران اورژانس و آتش نشانی به چشم نمی‌خورد. البته در سه دههٔ گذشته با توجه به افت شدید کارایی سازمان‌های دولتی توقع مردم نیز به شدت پایین آمده است.
از همین جهت باید به سراغ علل بعید یا دور رفت. چهار علت بعید در این حوزه به چشم می‌خورد: ۱) اعتراض به دولت؛ ۲) جنون جمعی؛ ۳) عدم احساس تعلق؛ و ۴) فقدان مجراهای سالم برای پر کردن اوقات فراغت جوانان. این سه علت را باید با توجه به مورد خاص مزاحمت برای اورژانس که با جان مردم سروکار دارد مورد بررسی قرار داد.


اعتراض

انبوهی از مطالبات پاسخ داده نشده و سرکوب‌های فروخورده در میان مردم ایران به چشم می‌خورد. ۳۵ سال است که حکومت با بد‌ترین روش‌ها با مردم برخورد کرده و مهم‌تر از همه اینکه آن‌ها را هر روز تحقیر می‌کند. شهروندان ایرانی هر روز با گزینش و گشت ارشاد و اماکن و بسیج مورد سرکوب قرار می‌گیرند. حکومت دروغگو، متقلب، فاسد و مبتنی بر زور مجموعه‌ای از درهای بسته را به شهروندان ارائه می‌کند. روزنه‌های اصلاح در جامعه عمدتا بسته‌اند.
از این رو اعتیاد، افسردگی و بیماری‌های روانی در ایران به شدت رو به افزایش بوده‌اند. جدید‌ترین آمارهای وزارت بهداشت از ابتلای ۲۱ درصدی مردم کشور به اختلالات روانی خبر می‌دهد که در پایتخت به ۳۴ درصد می‌رسد، بیمارانی که در جمعیت ۱۲ میلیونی تهران ۴ میلیون نفر می‌شوند. (عصر ایران، ۳۰ دی ۱۳۹۲) برخی معتقدند که این بغض‌های فروخورده که نمی‌توانند در رسانه‌ها یا اجتماعات بیرون ریخته شوند در مواردی مثل عدم رعایت قوانین یا تخریب اموال عمومی یا مزاحمت برای نهادهای عمومی بیرون ریخته می‌شوند.
این تبیین شاید به کار توضیح عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، پاره کردن صندلی‌های اتوبوس، نوشتن بر دیوار‌ها، ریختن آشغال در معابر عمومی یا حتی کم کاری بیاید اما مزاحمت برای سازمانی که کارش رسیدگی به افراد در حال مرگ است را نمی‌توان با خالی کردن عقده‌ها توضیح داد. تفاوتی جدی میان بی‌خیالی‌های کم هزینه برای عموم یا عدم احساس مسئولیت مردم (مثل عدم پرداخت چک‌های صادره تا حد ۱۲ میلیون چک برگشتی) و اضرار به اموال عمومی و ایجاد خطر برای جان افراد وجود دارد.


جنون جمعی

از نگاهی دیگر آمارهای فوق و میزان مزاحمت‌های تلفنی برای مرکز فوریت‌های پزشکی از یک نگاه عقلگرایانه حاکی از نوعی جنون جمعی در بخشی از جامعهٔ ایران است. شرایط ناموزون و آشوبی جامعهٔ ایران و نبودن هیچ چیز به جای خود (از افراد تا نهاد‌ها) اقتضای چنین جنون جمعی‌ای را نیز دارد. مشاهدات و آمارهای مختلفی این جنون جمعی را حکایت می‌کنند: افزایش آمار خودکشی‌ها تا میزان زباله‌ای که در طبیعت و محیط‌های عمومی کشور‌‌ رها می‌شود، حضور چند هزار نفری در برابر نمایش اعدام و جان دادن افراد در میدان‌ها و خیابان‌ها تا میزان تصادفات رانندگی که حداقل بخشی از آن‌ها ناشی از رانندگی‌های دیوانه وار است، کشیدن میلیون‌ها چک بی‌محل تا روزانه صد‌ها هزار منازعه میان افراد در کوچه و خیابان، و از کودک آزاری تا همسر آزاری.
اما جنون جمعی نیز آمارهای مزاحمت تلفنی برای اورژانس‌ها را توضیح نمی‌دهد. افرادی که دچار جنون می‌شوند بیشتر به خود و نزدیکانشان آسیب می‌زنند تا جامعه و کسانی که نمی‌شناسند. همچنین نمی‌توان در همهٔ موارد از افراد سلب مسئولیت کرده و جرم و جنایات آن‌ها را به حساب جنون موضعی گذاشت. ایجاد مزاحمت برای اورژنس اگر موجب نرسیدن آن به بیماران شود و کسی از دست برود عملی مجرمانه است.


عدم احساس تعلق

در ایران مدارس، مراکز آتش نشانی، مراکز فوریت‌های پزشکی، پلیس و دیگر نهادهای خدمات رسانی هیچ ارتباطی با مردمی که تحت پوشش قرار می‌دهند ندارند. این مراکز به طور مرکزی و سراسری اداره می‌شوند. مردم نه صدایی در تعیین مدیران و بودجهٔ آن‌ها دارند و نه برای ادارهٔ آن‌ها به شکل محلی مالیات مستقیم می‌پردازند. در چنین شرایطی هیچ گونه احساس تعلق دو طرفه‌ای وجود ندارد. این عدم احساس تعلق خود را در عرصه‌های مختلف از جمله بی‌توجهی به اتلاف منابع و فقدان فعالیت‌های داوطلبانه از سئی مردم محلی و عدم کارایی از سوی نهاد‌ها نشان می‌دهد.


هزینه‌های عدم اوقات فراغت برای بخش عمومی

مزاحمان تلفنی مراکز اورژانس عمدتا نوجوانان و جوانان هستند (پس از تعطیلی مدارس تعداد تلفن‌ها افزایش می‌یابد). همچنین این مزاحمت‌ها به نقطهٔ خاصی از کشور (مثلا با بیکاری بیشتر یا فقر بیشتر) اختصاص ندارد: «در شیراز ۹۷ هزار تماس مزاحمت تلفنی در ۶ ماهه ابتدایی سال در اورژانس ثبت شده است.... در ۶ ماهه ابتدایی سال ۹۲، در استان اصفهان ۴۴ هزار تماس، در کرمانشاه ۳۰ هزار تماس، شاهرود ۵۵۰۰ تماس، بیرجند ۲۶ هزار و سمنان ۱۰ هزار تماس مزاحمت تلفنی با اورژانس ثبت شده است.... به اورژانس تهران روزی حدود ۴ تا ۵ هزار تماس برقرار می‌شود که از این تعداد فقط ۱۵۰۰ تماس مأموریت واقعی است.» (همانجا) چنان که می‌بینید درصد این مزاحمت‌ها در شهر‌ها بیشتر از روستا‌ها و در شهرهای بزرگ‌تر بیشتر از شهرهای کوچک‌تر است.
با توجه به دو نکتهٔ فوق شاید بهترین توضیح برای مزاحمت‌های فوق فقدان عواملی برای پر کردن اوقات فراغت باشد. اکثر جوانان ایرانی بر خلاف جوانان دیگر کشور‌ها از تاسیسات ورزشی، باشگاه‌ها، مراکز گردهمایی، کلاس‌های موسیقی در مدارس عمومی و خصوصی، سینما‌ها (با فیلم‌های روز)، سواحل، تورهای گردشگری، و پارک‌هایی که معمولا مورد استفادهٔ جوانان است محروم هستند. وقتی فرصت برای گذران وجود داشته باشد اما کار مفیدی برای انجام وجود نداشته باشد جوانان ممکن است دست به کارهای احمقانه زنند. همهٔ جوانان نیز اهل خواندن کتاب نیستند که اوقات فراغت خود را در خانه و با کاری بدون هیچ گونه تاسیسات انجام دهند. البته اگر تعداد تلفن‌های قلابی به پلیس و آتش نشانی در ایران هم به تفکیک ارائه شده بود می‌شد با مقایسهٔ آن‌ها به تحلیل جامع تری دست یافت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
تصادف عجیب اتوبوس با هواپیما در مهرآباد

این تصادف عجیب باعث وارد شدن صدمه جدی به این هواپیما می‌شود به گونه‌ای که بال سمت راست با خسارت جدی مواجه و بخشی از ابتدای آن کاملا کنده می‌شود.
همین چند هفته قبل بود که انتشار خبری مبنی‌بر تصادف عجیب یک خودرو با ایرباس شرکت هواپیمایی آتا با انعکاس گسترده‌ای همراه بود چراکه هم اتفاق برای بسیاری خوانندگان عجیب بود و هم اینکه رسانه‌ها از ارتباط نزدیک این شرکت هواپیمایی با "م.ز" بدهکار مشهور بانکی با خبر بودند.
اما عدم رعایت ضوابط فنی و ایمنی طی روزهای گذشته نیز حادثه‌ای دیگر را رقم زده که موجب زمین‌گیر شدن یک هواپیما به مدت چند هفته شده است.
ماجرا از این قرار است که در اوایل هفته جاری یک دستگاه اتوبوس حامل مسافران یکی از پروازها از مقصد فرودگاه تهران به کیش، در حال حرکت به سمت هواپیمای مذکور بوده که به علت بی‌احتیاطی برخی عوامل زمینی، ناگهان با یکی از هواپیمای بوئینگ "ام دی" شرکت هواپیمایی زاگرس برخورد می‌کند.
این تصادف عجیب باعث وارد شدن صدمه جدی به این هواپیما می‌شود به گونه‌ای که بال سمت راست این هواپیما با خسارت جدی مواجه و بخشی از ابتدای آن کاملا کنده می‌شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
قتل هولناک مرد طلبکار با ضربه های تبر

مرد جنایتکار که برای فرار از پرداخت بدهی 105 میلیون تومانی طلبکار خود را با ضربه های تبر به قتل رسانه بود در جریان ردیابی های کارآگاهان پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ اکبری، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان در گفتگو با خبرنگار مهر در این باره اظهار داشت: چهارم دیماه امسال مردی با مراجعه به پلیس آگاهی گلستان با طرح شکایتی مدعی شد، پسرم دیروز برای خرید گوسفند با خودروی نیسان خود از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. هر چه با تلفنش تماس می گیریم پاسخگو نیست به همین خاطر احتمال می دهم بلایی بر سر او آمده باشد. پس از این شکایت یتیم از ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و مشخصات پسر گمشده به نام حسین و خودروی او را در اختیار گشتی های پلیس قرار دارند.
وی افزود: در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت کشف جسد مردی داخل یک خودروی نیسان در یکی از روستاهای گلستان به پلیس اطلاع داده شد. بلافاصله کارآگاهان جنایی با حضور در محل متوجه شدند جسد کشف شده متعلق به حسین است که با ضربه های جسم تیزی و به طرز هولناکی به قتل رسیده است. بررسیهای اولیه نشان می داد چند روز از مرگ پسر جوان می گذرد و عاملان جنایت پس از قتل او در محل دیگری جسدش را به آنجا منتقل و رها کرده بودند.
اکبری خاطرنشان کرد: با انتقال جسد به پزشکی قانونی ماموران در جریان تحقیقات خود متوجه شدند حسین چندی قبل با مردی به نام اشکان معامله کرده و در برابر فروش گوسفند از او چک گرفته بود. با اطلاعات به دست آمده مرد خریدار دستگیر و مدعی شد پس از معامله با حسین چند میلیون تومان نقدی و بقیه آن را چک 105 میلیون تومانی پرداخت کرده و پس از این ماجرا دیگر از حسین خبری نداشته است.
رئیس پلیس آگاهی استان گلستان افزود: پس از اظهارات اشکان وی آزاد و با هماهنگی قضائی رفت و آمدهای او به طور نامحسوس زیر نظر گرفته شد تا این که ماموران متوجه شدند وی با اینکه مدعی بوده با خودرو تصادف کرده و پایش شکسته اما در این ارتباط شکایتی مطرح نکرده است. به این ترتیب هفته گذشته متهم دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد. اشکان در ابتدا حرفهای قبلی خود را تکرار کرد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل پسر جوان را فاش کرد. او در باز جویی ها گفت از مقتول 184 راس گوسفند خریده و چند میلیون تومان را نقدی و بقیه را چک 105 میلیون تومانی دادم اما چک بی محل بود و در حسابم پولی نداشتم بنابراین قادر به پرداخت بدهی خود نشدم.
متهم به قتل ادامه داد: تصمیم گرفتم چکی که به حسین دادم را از او پس بگیرم به همین خاطر به بهانه پرداخت بدهی اش او را به یک دامداری در شهر کشانده و پس از گرفتن چک پسر جوان را به ضربه های تبر به قتل رساندم بعد هم جسدش را با خودرو در حوالی یکی از روستاها رها کردم.
سرهنگ اکبری در پایان به مهر گفت: پس از اعترافات متهم و بازسازی صحنه قتل قاضی جنایی او را با قرار قانونی روانه زندان کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
تجاوز یک مرد هندی به دختر چهار ساله ایرانی.

پلیس هند از دستگیری مردی ۳۲ ساله خبر داد که در منطقه توریستی گوا به یک دختربچه‌ی چهار ساله‌ی ایرانی تجاوز کرده است. او همراه مادرش در یک سفر توریستی در این منطقه به سر می‌برد.
خبرگزاری فرانسه از دستگیری مردی در روز دوشنبه ۲۷ ژانویه خبر داد که به یک دختر ۴ ساله ایرانی تجاوز کرده است. این دختر در حال گذراندن تعطیلات با مادرش در منطقه توریستی گوا بود. مادر این دختر پس از آن‌که ماجرا را از دخترش شنید به پلیس شکایت کرد.
پارش نایک، مامور آگاهی پلیس به خبرگزاری فرانسه گفته است که به محض طرح شکایت دست به جستجو زده و فرد مظنون را یافته است. مرد مزبور قصد فرار داشته است.
خبرگزاری فرانسه نوشته است که مسئله تجاوز جنسی به خارجی‌ها در هند چیز تازه‌ای نیست. اخیرا یک زن ۵۱ ساله دانمارکی در دهلی نو توسط اعضای یک گنگ مورد تجاوز قرار گرفت.
در ماه دسامبر گذشته پلیس یک معلم یوگا را دستگیر کرد که به یک دانشجوی آلمانی تجاوز کرده بود. این دختر دانشجو در حال گذراندن تعطیلات خود در گوا بود.
در ماه گذشته نیز وزارت خارجه بریتانیا و فرانسه به توریست‌هایی که به هند می‌روند درباره خطر تجاوز جنسی هشدار دادند: «زنانی که قصد مسافرت به هند را دارند باید نهایت احتیاط را به خرج دهند، حتی اگر با یک گروه حرکت می‌کنند.»


زنان هند بیشترین قربانیان

با وجود مواردی که از تجاوز به زنان خارجی در هند گزارش شده، عمده زنانی که مورد آزار جنسی و تجاوز قرار می‌گیرند اهالی خود هند هستند. انتشار اخباری از این دست باعث آشکار شدن وضع زنان و دختران جوان در هند شده و حساسیت بیشتری را برانگیخته است.
از دسامبر سال ۲۰۱۲ که خبر مربوط به تجاوز به یک دختر دانشجوی هندی در صدر اخبار جهان قرار گرفت، این گونه گزارش‌ها مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. این یکی از هولناک‌ترین مواردی بود که در جامعه هند رخ داد. دانشجوی ۲۳ ساله پس از آن‌که توسط ۶ مرد در اتوبوسی مورد تجاوز قرار گرفت، در بیمارستان براثر شدت جراحات درگذشت.
هفته گذشته (سه‌شنبه ۲۱ ژانویه) نیز دختری ۲۰ ساله قربانی تجاوز گروهی شد. این بار تجاوز به دستور شورای روستای محل زندگی دختر رخ داد و ۱۲ مرد به او تجاوز کردند، از جمله شخص رئیس شورا!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
بازگرداندن هستی کوچولو به خاک ایران

روزنامه ایران : دخترک تنها که با مرگ دلخراش مادرش در خاک اندونزی با شرایط سختی روبه‌رو شده بود به ایران بازگردانده شد. هستی 8 ساله که پس از مرگ مادرش در جریان غرق شدن کشتی پناهجویان در آب‌های استرالیا تنها مانده است پس از پنج ماه زندگی در کنار یک خانواده ایرانی در کمپ پناهندگان اندونزی به ایران بازگردانده شد.
اوایل مردادماه سال جاری با غرق شدن کشتی پناهجویان ایرانی در سواحل اندونزی رسانه‌ها از نجات زن 32 ساله‌ای به همراه کودکش خبر دادند که با خوش‌شانسی از این حادثه جان سالم به در برده بود اما مادر که مدت‌ها از بیماری دیابت رنج می‌برد بر اثر هیجانات و استرس‌های این سفر وحشتناک در یکی از بیمارستان‌های اندونزی پس از سه روز به علت افزایش قندخون و کمای دیابتی به کام مرگ فرو رفت و هستی کوچولو تنها ماند.
دخترک که تنها و سرگردان مانده بود از سوی پناهجوی ایرانی تحت مراقبت قرار گرفت و این در حالی بود که اعضای این خانواده نیز در سفر به استرالیا ناکام مانده و در کمپی در جاکارتای اندونزی در شرایط بدی زندگی می‌کردند.
ماجرای سرنوشت غم‌‌انگیز این دخترک ایرانی از سوی یک عکاس خبرنگار استرالیایی ثبت شده و در روزنامه‌های استرالیا انتشار یافت و تلاش‌ها برای بازگرداندن هستی کوچولو نزد پدرش که در آبادان زندگی می‌کند صورت گرفت.
پس از گذشت پنج ماه هستی کوچولو با تلاش‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه ایران آماده سفر به ایران شد و بامداد پنجشنبه –دهم بهمن ماه-هواپیمای حامل این دخترک در فرودگاه امام خمینی(ره) به زمین نشست و وی در حضور مقامات وزارت امور خارجه و سازمان بهزیستی تحویل گرفته شد و به آغوش خانواده پدری‌اش بازگردانده شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
تنها سه روز تا قصاص عروس 15 ساله

روزنامه اعتماد : بر اساس آنچه از قبل اعلام شده فرزانه سحرگاه یکشنبه در زندان اصفهان قصاص خواهد شد و او برای جلب رضایت اولیای دم فقط سه روز فرصت دارد. حکم قصاص این زن در حالی قرار است اجرا شود که او می‌گوید شوهرش را نکشته است اما این ادعا تاکنون نتوانسته باعث شکستن حکم شود و او برای نجات از طناب ‌دار فقط باید رضایت اولیای دم را جلب کند.
به گزارش خبرنگار ما، فرزانه که هم‌اکنون 26 سال سن دارد متهم است شش سال قبل در حالی که شوهرش در خواب بود او را با ضربات چاقو به قتل رساند. هر چند این زن در جریان تحقیقات اولیه اتهام قتل شوهرش را بر عهده گرفت اما در ادامه اعترافات اولیه‌اش را پس گرفت و گفت مردی به نام سعید شوهرش را کشته است. او گفت: خانواده شوهرم از اقوام دور پدری‌ام بودند و وقتی من 15 سال داشتم به خواستگاری‌ام آمدند. آن زمان من چیز زیادی از زندگی نمی‌دانستم و بدون اینکه خودم نقشی در ازدواجم داشته باشم زندگی مشترکم شروع شد. من و شوهرم احمد همان سال اول بچه‌ دار شدیم اما تولد فاطمه هم نتوانست زندگی‌مان را گرم کند. زندگی ما ادامه داشت تا اینکه من با سعید آشنا شدم. او مرد خوبی بود و من دلبسته‌اش شدم. او از من خواستگاری کرد اما چون شوهر داشتم نمی‌توانستم با سعید ازدواج کنم.
چند مرتبه سعید را دیدم و او گفت اگر شوهرت را بکشیم می‌توانیم با یکدیگر ازدواج کنیم. با اینکه اول با این پیشنهاد مخالفت کردم اما در ادامه سعید وادارم کرد به این کار تن بدهم. شب حادثه در حالی که شوهرم خواب بود سعید وارد خانه شد. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که او با یک چاقو چند ضربه به احمد زد و او را کشت. سعید فریبم داد و گفت چون من فرزند دارم پدر و مادر شوهرم من را قصاص نمی‌کنند. او چاقوی خون‌آلود را پاک کرد و آن را به دست من داد. من هم وقتی دستگیر شدم قتل را گردن گرفتم اما بعد هرچه به ماموران گفتم فریب حرف‌های سعید را خورده‌ام فایده‌یی نداشت و نتوانستم بی‌گناهی‌ام را ثابت کنم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده قضات دادگاه کیفری استان اصفهان فرزانه را محاکمه و به قصاص محکوم کردند. این رای در دیوان عالی کشور نیز تایید و به واحد اجرای احکام فرستاده شد. در حالی که همه‌چیز برای مجازات فرزانه مهیا بود عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع فرزانه با ارائه درخواست اعاده دادرسی باعث به تعویق افتادن اجرای حکم شد اما چندی پیش روز 13 بهمن ماه به عنوان زمان تازه اجرای حکم اعلام شد.
حالا سه روز به زمان قصاص فرزانه باقی مانده و پدر و مادر احمد همچنان بر خواسته‌شان مبنی بر قصاص فرزانه اصرار دارند. پدر احمد چند روز قبل در این خصوص به «اعتماد» گفت: من مطمئنم که عروسم، پسرم را کشته است و باید مجازات شود. من و همسرم به هیچ قیمتی حاضر به بخشیدن او نیستیم.
اظهارات این مرد در حالی است که دختر 10 ساله فرزانه بعد از دستگیری او به خانواده شوهرش سپرده شده و در صورتی که فرزانه قصاص شود او مادرش را نیز از دست خواهد داد.
در همین حال مادر فرزانه در آخرین گفت‌وگویش با خبرنگار ما گفت: از اولیا‌ی دم می‌خواهم دخترم را ببخشند. او مرتکب اشتباه شده و امیدوارم خانواده مقتول حداقل به خاطر نوه‌ام فرزانه را ببخشند.
از سوی دیگر عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع فرزانه نیز در تلاش است تا در روزهای باقیمانده در حکم صادر شده درباره موکلش تجدیدنظر شود. اما هنوز این تلاش‌ها راه به جایی نبرده است و فقط اعلام رضایت اولیای دم می‌تواند فرزانه را از چوبه ‌دار نجات دهد. در حالی که شمارش معکوس برای قصاص فرزانه آغاز شده است، دو حقوقدان در گفت‌وگو با «اعتماد» بخشش را تنها راه رهایی فرزانه اعلام کردند. محمدرضا بندرچی، وکیل پایه یک دادگستری در این باره گفت: پرونده‌های قتل دو جنبه عمومی و خصوصی دارد. در صورتی که اولیای دم خواسته‌شان قصاص باشد و دادگاه نیز رای به قصاص بدهد حکم باید اجرا شود و هیچ چیز به‌جر رضایت اولیای دم نمی‌تواند مانع اجرای حکم شود. وی همچنین درباره پس گرفتن اقرار اولیه از سوی فرزانه گفت: اقرار اولیه مهم‌تر از اقرارهای بعدی است و اصولا اقرارهای بعدی بی‌فایده است مگر اینکه خلاف آن به قاضی ثابت شود.
از سوی دیگر شهناز سجادی، حقوقدان نیز درباره پرونده فرزانه به «اعتماد» گفت: وقتی حکم قصاص قطعی شد، فقط رضایت اولیای دم یا پذیرش اعاده دادرسی می‌تواند جلوی اجرای حکم را بگیرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 29 از 77:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA