ارسالها: 23330
#561
Posted: 5 Feb 2014 15:23
نبرد دربند پارس
تندیس آریوبرزن - یاسوج
نبرد دروازه پارسی نبردی بود که در نزدیکی یاسوج کنونی بین سپاهیان اسکندر و سپاه ایران به فرماندهی آریوبرزن درگرفت.سپاهیان آریوبرزن ایستادگی آخر خود را انجام دادند.ولی اسکندر به وسیله اسرای جنگی راهی به پشت خط ایرانیان پیدا کرد.
در این نبرد آریوبرزن و افرادش به روایتی 1000 نفر بوده و به روایتی دیگر 5000 نفره بوده است. آنها فقط 40 اسب داشتند. در ابتدا ارتش اسکندر به دروازه ها می رسد. در این هنگام آریوبرزن و ارتشش از بالای دروازه سنگ های بزرگی به سمت آنان پرت کردند و بیشتر آنان کشته شده و بقیه فرار کردند. سرانجام چوپانی خائن، برای تعدادی سکه طلا راهی را به اسکندر نمایش داد که به وسیله آن اسکندر توانست آریوبرزن و افرادش را محاصره کند.
پس از قتل آریوبرزن، اسکندر او را به خاک سپرد و روی قبرش نوشت:
"به یاد لئونیداس"
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#562
Posted: 5 Feb 2014 15:27
نبرد گرانیک
نخستین نبرد ارتش اسکندر و ارتش ایران در بهار (۳۳۴ پ. م) در حوالی آسیای صغیر نبرد گرانیک یا گرانیکوس نامیده میشود.
اسکندر در بهار (۳۳۴ پ. م) از تنگه داردانل گذشته وارد آسیای صغیر شد. نخستین نبرد وی در کنار رود گرانیک روی داد که به دریای مر مره میریزد. شمار سپاهیان ایران از هشت هزار سواره نظام ایرانی و هشت هزار پیاده اجیر یونانی تشکیل میشد. جنگ گرانیکوس بسبب کشته شدن بسیا ری از سرداران بزرگ ایران به سود اسکندر پایان پذیرفت. اسکندر سپس شهر سارد پایتخت لیدیه را نیز گرفت و بر بخش بزرگی از آسیای صغیر دست یافت.
در این زمان مِمنُن سردار یونانی داریوش سوم که مردی دلیر و کاردان بود کوشید تا از راه دریا بر مقدونیه حمله برد و یونانیان را بر ضد اسکندر بشوراند و بدینوسیله او را از آسیا به اروپا بازگرداند. وی با این نیت سیصد کشتی برداشته به تسخیر جزایر پرداخت مردم آتن و اسپارت نیز با نظر و قصد وی موافق و همراه بودند. ولی بخت با اسکندر یار بود زیرا که این سردار با کفایت ناگهان درگذشت و اسکندر با خاطری آسوده راه ایران را در پیش گرفت. هنگامی که داریوش سوم از شکست نبرد گرانیک و پیشروی اسکندر آگاهی یافت سپاهی که شمار نفرات آنرا بین ۳۲۲ تا ۶۰۰ هزار نوشتهاند گرد آورد و عازم جلو گیری از پیشروی دشمن شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#563
Posted: 5 Feb 2014 15:28
نبرد گوگمل
نبرد گوگمل
سومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد گوگمل، (۳۳۱ پ.م.) دومین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم در گوگمل واقع در نزدیکی اربیل امروزی.
پس از پیروزی «گوگمل» اسکندر از همان میدان نبرد، یک گردان سواره نظام تحت فرماندهی «فیلُکسِنوس» به «شوش» گسیل داشت با این امید که پیش از این که همهٔ گنجینهها منهدم، سوزانده، به یغما رفته یا به ایران شمالی منتقل شده باشند، شهر را اشغال کند. در رقابت با شایعهٔ پیروزی عظیم، «فیلُکسِنوس» عازم جنوب شد. امید اسکندر بر آورده شد نبرد گوگمل (۳۳۱ پ.م.) آخرین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم در گوگمل احتمالاً واقع در نزدیکی اربیل امروزی.
اسکندر پس از پیروزی در نبرد ایسوس (۳۳۳ پ.م.) عازم مصر شد سپس به عزم تعقیب داریوش سوم و تسخیر ایران از مصر به سوریه بازگشت و از فرات و دجله گذشت و در گوگمل واقع در نزدیکی اربیل امروزی با سپاه داریوش سوم روبه رو گردید. داریوش از گوگمل بسوی همدان رفت. اسکندر نیز بجانب ایران رهسپار شده و شهرهای بابل و شوش را بسبب خیانت حکمرانان آنها بی هیچ رنجی گرفت و خزاین و نفایس بسیاری به چنگ آورد و عازم پارس و تخت جمشید شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#564
Posted: 5 Feb 2014 15:33
نبرد هوداسپس
فالانکس در کشاکش نبرد هوداسپس به جبههٔ دشمن میتازد، اثر آندره کاستنی
نبرد هوداسپس نبردی بود که بین اسکندر کبیر و شاه پور در سال ۳۲۶ ق م و در سواحل رود هوداسپس (جهلم) واقع در پنجاب در گرفت. نتیجهٔ نبرد پیروزی قاطع مقدونیان و ضمیمه شدن پنجاب به امپراتوری اسکندر بود. پنجاب در فراسوی مرزهای امپراتوری شکستخوردهٔ هخامنشیان قرار داشت.
تاکتیکهای اسکندر برای عبور از رود پرآب مونسون به منظور دست یافتن به جناح سپاه دشمن با وجود دیدبانی و مراقبت دقیق هندیها، یکی از «شاهکارهای» او به حساب میآید. اگرچه مقدونیان در نهایت به پیروزی رسیدند اما این نبرد پرهزینهترین نبرد برای آنان بود. مقاومت شاه پور و مردانش تحسین اسکندر را چنان برانگیخت که از او خواست تا ساتراپ یکی از ولایتها شود.
اهمیت تاریخی نبرد هوداسپس بدین سبب است که راه را برای نفوذ سیاسی (سلوکیان، دولت یونانی بلخ، و دولت هندی-یونانیان) و فرهنگی (هنر یونانی و بودایی) یونان در شبهقارهٔ هند گشود؛ نفوذی که سدهها تداوم یافت.
زمان :مهٔ ۳۲۶ ق م
مکان: هند باستان، امروزه پنجاب پاکستان، نزدیک رود جهلم.
نتیجه :پیروزی قاطع مقدونیان.
پایان نبردهای اسکندر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#565
Posted: 5 Feb 2014 15:36
تصویرسازیهای فرهنگی از اسکندر
اخگر پردیس
اخگر پردیس یا شعلهٔ آسمانی (به انگلیسی: Fire from Heaven) رمانی تاریخی نوشتهٔ ماری رنولت در سال ۱۹۶۹ دربارهٔ کودکی و جوانی اسکندر کبیر است. گفته میشود الیور استون برای ساخت فیلم اسکندر الهامات فراوانی از این رمان گرفتهاست. این کتاب برای «جایزهٔ من بوکر از قلم افتاده» سال ۱۹۷۰ نامزد شد اما به کسب آن نایل نشد.
این رمان توسط سهیل سمی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات ققنوس تحت عنوان اخگر پردیس منتشر شدهاست. همین رمان را هادی عادلپور به فارسی برگردانده و نشر سمیر تحت عنوان شعلهٔ آسمانی منتشر کردهاست.
رمان رابطهٔ پیچیدهٔ اسکندر جوان با پدرش، فیلیپ دوم مقدونیه، و مادرش، المپیاس؛ تعلیم و تربیت او به دست فیلسوف بنام، ارسطو؛ و دلبستگیاش به یار و همدم و ملازم همیشگیاش، هفستیون، را به تصویر میکشد. ماری رنولت در اقدامی جنجالی، خطیب نامی آتن، دموستن، را در این رمان فردی متکبر، بزدل، و کینهجو تصویرپردازی میکند. رمان با قتل فیلیپ و آماده شدن اسکندر برای کشورگشایی خاتمه مییابد.
منتقدان تصویرپردازی ماری رنولت از شخصیت اسکندر را بیش از حد رمانتیک و تطهیرشده یافتند. در پی این رمان، ماری رنولت دو رمان دیگر به نامهای پسر ایرانی (۱۹۷۲) و مراسم تشییع (۱۹۸۱) نوشت. اولی به تسخیر شاهنشاهی هخامنشیان میپردازد و دومی به حوادث پس از مرگ اسکندر.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#566
Posted: 5 Feb 2014 15:41
فیلم اسکندر
پوستر فیلم الکساندر
اسکندر یا الکساندر (به انگلیسی: Alexander) یک فیلم ساخت سال ۲۰۰۴ میلادی، محصول مشترک ایالات متحده، آلمان و بریتانیا است.
داستان این فیلم تاریخی است و مربوط به دوران اسکندر میشود. این فیلم دوران کودکی و آموزش دیدن اسکندر توسط ارسطو را نشان میدهد و سپس نبردهای اسکندر با داریوش سوم و نابود ساختن امپراتوری هخامنشیان که ریشهای طولانی داشت و همچنین پس از آن حملات اسکندر به هند و مرگش را نشان میدهد.
برخی مورخان ایرانی به غیر تاریخی بودن این فیلم و اینکه به نفع اسکندر این فیلم را ساختهاند و چهرهٔ او را شخصی رئوف و با گذشت نشان میدهند اعتراض کردند، از جمله این که نبردهای اسکندر با داریوش سوم را به طور خلاصه و با شجاعتهای اسکندر نشان دادهاند.
پایان تصویرسازیهای فرهنگی از اسکندر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#567
Posted: 5 Feb 2014 15:44
افراد اعدامشده توسط اسکندر
آمونتاس چهارم مقدونیه
اردشیر پنجم
الکساندر لونکستیس
پارمنیون
پاوسانیاس اهل اورستیدوس
کالیستنس
کلیتوس سیاه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#568
Posted: 5 Feb 2014 15:48
آمونتاس چهارم مقدونیه
آمونتاس چهارم (به یونانی: Ἀμύντας Δ`) شاه اسمی مقدونیه در سال ۳۵۹ پیش از میلاد و از اعضای خاندان آرگئاد بود. او فقط اسماً شاه مقدونیه بود و هیچ قدرتی نداشت.
آمونتاس پسر شاه پردیکاس سوم مقدونیه بود و در سال ۳۶۵ پیش از میلاد به دنیا آمده بود.
در سال ۳۵۹ پیش از میلاد پدرش درگذشت و آمونتاس شاه مقدونیه شد. اما او در آن هنگام کودکی بیش نبود لذا فیلیپ دوم مقدونی، برادر پردیکاس، معلم و نایبالسلطنهاش شد. در همان سال فیلیپ خود را شاه مقدونیه خواند و حکومت مقدونیه را از برادرزادهٔ خردسالش غصب کرد.
آمونتاس در نظر فیلیپ خطرناک نبود و هیچگاه او را تهدیدی برای تخت و تاجش به حساب نمیآورد و حتی دخترش، کونانه، را بزنی به او داده بود. اما به قدرت پسر عموی آمونتاس، اسکندر کبیر، اوضاع را بهشدت دگرگون ساخت و اسکندر بلافاصله پس از جلوس بر تخت سلطنت مقدونیه، فرمان قتل آمونتاس را صادر کرد.
ائورودیکه دوم مقدونیه دختر آمونتاس بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#569
Posted: 5 Feb 2014 15:51
اردشیر پنجم
کیفر بسوس، اثر آندره کاستانیه.
اردشیر پنجم که بسوس نیز نامیده شده، ساتراپ (والی) باختر و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر مقدونی بود.
وی از نزدیکان داریوش و فرمانده سپاه باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر بود. این سردار به دستیاری نبرزن سردار دیگر داریوش و برازاس والی رُخَج و سیستان عهد و پیمان بسته و نقشهای را پیریزی کرده بودند که داریوش را دستگیر کنند و اگر اسکندر آنها را تعقیب کرد برای جلب ملاطفت وی ولینعمت خود را باو سپارند و اگر توانستند از دسترس اسکندر بدور مانند، ممالک داریوش را بین خود تقسیم کنند و بجنگ با اسکندر ادامه دهند.
بنابراین چون شاهنشاه را در ده ملن تنها دیدند او را بزنجیر کشیدند و خزانه و اثاثهٔ شاهی را غارت کردند و به راه افتادند. و برای اینکه شاه شناخته نشود ارابهاش را با پوستهای کثیف پوشاندند و اشخاص ناشناس را به گرداگرد او گماشتند. اردشیر پنجم چون اسکندر و سپاهیانش را نزدیک دید بشاه تکلیف کرد که بر اسب نشیند و با آنها بگریزد و چون شاه پیشنهاد آنان را نپذیرفت دو تن از غلامان وی را کشتند و اسبانش را زخمی ساختند و زخمهای کشنده بر وی وارد آوردند.
پس از انجام این کار، خود شاه را رو به مرگ رها کردند و یکی بسوی باختر و دیگری بسوی گرگان گریختند. اسکندر زمانی بر بالین داریوش رسید که وی مرده بود.
هنگامی که اسکندر بر بسوس دست یافت، فرمان داد تا اعضای وی را به شاخههای چند درخت که به نیرو بهم نزدیک ساخته بودند بستند و آنها را ناگهان رها کردند، بدینسان هر شاخهٔ درختی عضوی از اعضای او را با خود برد. و بنا بروایتی وی را در همدان به دار آویختند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#570
Posted: 5 Feb 2014 15:55
الکساندر لونکستیس
الکساندر لونکستیس، پسر آیروپوس دوم مقدونیه، از اهالی لونکستیس، منطقهای واقع در مقدونیهٔ علیا بود.
او همزمان با فیلیپ سوم مقدونی و اسکندر کبیر میزیست و دو برادر به نامهای هرومنس و آرابایوس داشت. هر سه برادر مظنون به دست داشتن در قتل فیلیپ سوم در سال ۳۳۶ پیش از میلاد بودند. اسکندر پس از جلوس بر تخت سلطنت، فرمان قتل تمامی کسانی را که در قتل فیلیپ دست داشتند صادر کرد و الکساندر لونکستیس تنها کسی بود که مورد عفو قرار گرفت و از این غائله جان سالم به در برد. زیرا که او نخستین کسی بود با اسکندر به عنوان شاه جدید بیعت کرد. اما اسکندر نه تنها او را امان داد بلکه به دوستی با او پرداخت و او را به درجات بالا ارتقا داد. در بادی امر او را فرمانده لشکری در تراس کرد و سپس فرماندهی سوارهنظام تسالیایی را بدو سپرد. الکساندر در این مقام فرصت یافت تا اسکندر را در لشکرکشیاش به شرق همراهی کند. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اسکندر در فاسلیس خیمه زده بود که از مکاتبات پنهانی الکساندر لونکستی با داریوش سوم، شاهنشاه هخامنشی، آگاه شد. داریوش قول پرداخت مبلغ هنگفتی پول را به الکساندر لونکستی در ازای کشتن اسکندر کبیر داده بود. حامل نامههای داریوش را پارمنیون گیر انداخته و نزد اسکندر برده بود. خیانت الکساندر لونکستی محرز بود. اما اسکندر—هراسان از برانگیختن هرگونه احساس خصومت با آنتیپاتر، نایبالسلطنهٔ مقدونیه و پدرزن الکساندر لونکستی—به صلاح دانست که از اعدام خائن درگذرد، تنها او را از سمتش خلع و محبوس کند. الکساندر سه سال را به همین منوال در حبس ارتش اسکندر گذراند تا اینکه در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فیلوتاس به اتهام جرمی مشابه اعدام گردید. مقدونیان از اسکندر خواستند که با الکساندر لونکستی نیز همچون فیلوتاس برخورد شود تا مساوات رعایت شده باشد و شائبهٔ هرگونه تبعیض از میان برود. اسکندر پیشنهاد ایشان را پذیرفت و از آنجایی که خائن نتوانست خود را اتهام خیانت مبرا سازد، در شهر اسکندریه پروفتاسیا، مرکز زرنگ، با مجازات مرگ روبهرو شد.
احتمالاً هدف این خیانتکار، دست یازیدن به تخت و تاج مقدونیه بودهاست؛ تخت و تاجی که پیش از سلطنت آمونتاس سوم مقدونیه برای مدتی در تملک خانوادهٔ او قرار داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.