ارسالها: 23330
#571
Posted: 5 Feb 2014 15:56
پارمنیون
پارمنیون(به یونانی: Παρμενίων)(زادهٔ پیرامون ۴۰۰ پیش از میلاد- مرگ ۳۳۰ پیش از میلاد) جنگسالار مقدونی بود که به فیلیپ دوم مقدونی و پسرش اسکندر خدمت میکرد.
او در یونان زادهشد و در اکباتان مرد. وی از بزرگزادگان مقدونی بود. در زمان پادشاهی فیلیپ پارمنیون توانست پیروزی ارزشمندی را در برابر ایلیریاییها به دست آورد. در سال ۳۴۶ پیش از میلاد او با هیئتی برای آشتی با آتن گسیلشد. در ۳۴۲ پیش از میلاد با لشکریانی برای گسترش چیرگی مقدونیه به اوبه رفت.
فیلیپ و پسرش هر دو به او اطمینان داشتند. وی در لشکرکشی اسکندر به آسیا همراه او بود و در جنگ با ایرانیان اندرزگر اسکندر بود. با گشودن ایران پارمنیون در ماد ماند. پس از فتح زرنگ به اسکندر خبر دادند که فیلوتاس پسر پارمنیون برای کشتن اسکندر نقشهای طرح کردهاست. فیلوتاس به مرگ محکوم شد ولی اسکندر از پدر او اندیشناک شد، پس برای رفع خطر چند تن را برکشتن پارمنیون به ماد فرستاد. کشندگانِ وی را با سرعت به ماد رساندند تا پارمنیون از آنچه گذشته آگاهی نیابد و آنگاه که بر او دست یازیدند وی را با خنجر کشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#572
Posted: 5 Feb 2014 15:59
پاوسانیاس اهل اورستیدوس
پاوسانیاس فیلیپ را میکشد، اثر آندره کاستاین
پاوسانیاس اهل اورستیدوس (به یونانی: Παυσανίας τῆς Ὀρεστίδος) یکی از اعضای گارد سلطنتی فیلیپ دوم مقدونی، موسوم به سوماتوفولاکس، بود. او در سال ۳۳۶ پیش از میلاد—احتمالاً به تحریک المپیاس، همسر فیلیپ، و یا پسرش، اسکندر کبیر—شاه فیلیپ را به قتل رساند. اما بعداً دستگیر و با مجازات مرگ روبهرو شد. معروفترین حکایتی که به نقل ماجرای قتل فیلیپ میپردازد از آنِ دیودور سیسیلی است که شرح ماوقع را از روی اشارات ارسطو نوشتهاست. باید به این نکته توجه داشت که دیودوروس شرح ماجرا را دو سده پس از مرگ فیلیپ و بدون ذکر منابع به نگارش درآوردهاست پس باید به نوشتههایش به دیدهٔ شک نگریست.
بنا بر نوشتههای دیودور، سردار آتالوس پاوسانیاس را در ماجرای کشتهشدن دوستش مقصر میپنداشت. روزگاری فیلیپ و پاوسانیاس عاشق و معشوق یکدیگر بودند اما با گذشت زمان پاوسانیاس از چشم فیلیپ افتاد و فیلیپ معشوقهٔ دیگری—که دوست آتالوس بود و از قضا او نیز پاوسانیاس نام داشت—را مورد عنایت قرار داد. معشوقهٔ قدیم که احساساتش جریجهدار شده بود در ملأ عام معشوقهٔ جدید را مورد اهانت قرار میدهد. دوست آتالوس در پی بازیابی عزت و شرفش، در یکی از جنگها متهورانه و از روی بیپروایی جان خود را برای حفظ جان شاه فیلیپ به خطر میاندازد و کشته میشود. آتالوس که عمیقاً از این قضیه برآشفته شده بود، در پی آن برآمد تا پاوسانیاس را به نحوی مجازات کند و از این رو او را سیاهمست میکند و به عدهای میسپارد تا به او تجاوز جنسی کنند. به دلایل متعددی، شاه فیلیپ از محاکمه و مجازات آتالوس چشم پوشید و برای تسلی خاطر پاوسانیاس، به او سمتی در گارد سلطنتی داد.
گمان میرود که عدم اجرای عدالت و مجازات نشدن آتالوس، خشم و کینهٔ پاوسانیاس را نسبت به فیلیپ برانگیخته بود و این قضیه دستکم تاحدودی جزئی از انگیزههای پاوسانیاس را برای کشتن فیلیپ شکل میداد. با این وجود، دیودور که همین انگیزههای شخصی را عامل قتل فیلیپ میداند، نوشتهاست حوادثی که به تجاوز جنسی به پاوسانیاس منتهی شد در زمان پلئوریاس ایلیریانی به وقوع پیوستهاند و آخرین کارزار فیلیپ در برابر ایلیریانیها به سال ۳۴۴ پیش از میلاد باز میگردد و این بدین معنی است که پاوسانیاس هشت سال صبر کردهاست تا از فیلیپ انتقام بگیرد که تاحدودی نامعقول مینماید. اما باید توجه داشت که تمامی کارزهای فیلیپ بر ضد ایلیریانیان بر ما معلوم نیست بنابراین ممکن است که آخرین کارزار او علیه ایلیریانیها در سال ۳۳۷ پیش از میلاد رخ داده باشد.
پاوسانیاس فیلیپ را جشن عروسی دخترش، کلئوپاترا، با الکساندر یکم اپیروس به قتل رساند و چون خواست به طرف دروازه شهر بگریزد، پایش به پیچکی گیرد کرد و بر زمین افتاد و آتالوس، لئوناتوس، و پردیکاس که از محافظان و ملازمان اسکندر محسوب میشدند نیزهای در بدن او فرو کردند و بدین ترتیب پاوسانیاس کشته شد. به دستور اسکندر جسد پاوسانیاس را مصلوب ساختند اما به محض آنکه اسکندر مقدونیه را ترک گفت، به دستور المپیاس یادبودی برای او بر پا کردند. مطمئناً قتل فیلیپ از پیش برنامهریزی شده بود زیرا اسبهایی را برای فرار پاوسانیاس تدارک دیده بودند و درست در همان جایی قرار داشتند که پاوسانیاس به طرف آن میدوید. در محکمهای که به منظور مجازات بانیان قتل بر پا شد، دو مرد دیگر به نامهای هرومنس و آرهابائوس به جرم دسیسهچینی با پاوسانیاس برای قتل فیلیپ مقصر شناخته شده و به مجازات مرگ محکوم شدند. در پی سوء ظنی که پس از کشتن پاوسانیاس نسبت به لئوناتوس پیدا شد مقام او تنزل یافت زیرا که گمان میرفت پاوسانیاس را کشته باشد تا از بازجویی شدنش و برملا شدن حقیقیت ممانعت به عمل آورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#573
Posted: 5 Feb 2014 16:00
کالیستنس
کالیستنس یا کالیستن دوران زندگی بین سالهای ۳۶۰ تا ۳۲۸ پیش از میلاد خواهر زادهٔ ارسطو فیلسوف نامی یونان بود. در سفر جنگی اسکندر مقدونی به ایران عدهای از دانشمندان مختلف و وقایعنگاران همواره با او بودند. یکی از آنان فیلسوفی دانشمند به نام کالیستنس بود. کالیستنس از ابتدای سفر اسکندر به ایران همراه او نبود. اسکندر قاصدی نزد ارسطو فرستاد که او یا یکی از شاگردانش برای حل مشکلاتی که دارد نزد وی بیاید. ارسطو نیامد و خواهرزادهاش کالیستنس را فرستاد.
کالیستنس تاریخی باب فتوحات اسکندر نگاشته بود اما چون پادشاه متکبر مقدونی داعیهٔ الوهیت داشت و میخواست مقدونیها وی را بپرستند و کالیستنس با این داعیه جداً مخالفت کرد، در نتیجه به امر اسکندر کشته شد و یا به قولی در زندان درگذشت. پس از مرگ این فیلسوف نامی تاریخ وی نیز از میان رفت. توقیف و قتل کالیستنس بعدها ارسطو را نیز از اسکندر مأیوس و ناراضی کرد. این ماجرا در اوقات اقامت سپاه اسکندر در سغد اسکندر را در نزد سربازان یونانی تا حد زیادی منفور ساخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#574
Posted: 5 Feb 2014 16:02
کلیتوس سیاه
اسکندر کلیتوس را میکشد، اثر آندره کاستنی
کلیتوس سیاه (به یونانی: Κλεῖτος ὁ μέλας؛ ۳۷۵–۳۲۸ پیش از میلاد) افسر ارتش مقدونیه تحت فرماندهی اسکندر کبیر بود. او در نبرد گرانیک جان اسکندر را نجات داد و چند سال بعد در یک نزاع که در حال مستی روی میداد توسط خود اسکندر کشته شد. کلیتوس پسر دروپیدس و برادر لانیک، پرستار اسکندر، بود.
پایان افراد اعدامشده توسط اسکندر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#575
Posted: 5 Feb 2014 18:51
سرداران اسکندر
آنتیپاتر
آنتیگون یکم
بطلمیوس یکم سوتر
پارمنیون
پردیکاس
پیثون
سلوکوس یکم
کراتروس
کلیتوس سیاه
کوینوس
هفستیون
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#576
Posted: 5 Feb 2014 18:54
آنتیپاتر
آنتیپاتر (به یونانی: Ἀντίπατρος) سردار مقدونی و از حامیان فیلیپ دوم مقدونیه و اسکندر کبیر بود. در سال ۳۲۰ پیش از میلاد، او نایبالسلطنهٔ سرتاسر امپراتوری اسکندر شد. آنتیپاتر پسر یکی از نجیبزادگان مقدونی به نام یولاس بود و خانوادهاش از خویشاوندان دور دودمان آرگئاد به شمار میآمدند. آنتیپاتر اصالتاً اهل شهر مقدونی پالیورا بود و برادری به کاساندر داشت. آنتیپاتر ده فرزند از زنانی نامعلوم داشت: فیلا، ائورودیکه، و نیکایا دخترانش بودند و یولاس، کاساندر، پلئیستارخوس، فیلیپ، نیکانور، الکسارخوس، و تریپارادئیسوس پسرانش بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#577
Posted: 5 Feb 2014 18:57
آنتیگون یکم
سکهٔ آنتیگون یکم
آنتیگون یکم ملقب به مونوفتالموس یا یکچشم (به یونانیΑντίγονος ο Μονόφθαλμος؛ ۳۸۲ - ۳۰۱ پیش از میلاد) نجیبزاده و جنگسالار مقدونی بود. او در روزگار اسکندر مقدونی یکی از ساتراپهای او بود. پس از مرگ اسکندر و با گذر از جنگهای میان سردارانش در سال ۳۰۶ پیش از میلاد او خود را شاه خواند و خاندان آنتیگونی را بنیاد نهاد.
او در نبرد ایپسوس بر اثر برخورد یک زوبین بدو کشته شد.
خاندانش پس از او بیشتر بر مقدونیه کنترل داشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#578
Posted: 5 Feb 2014 18:59
بطلمیوس یکم سوتر
سردیس بطلمیوس یکم در موزهٔ لوور پاریس
بطلمیوس یکم سوتر (به یونانی باستان: Πτολεμαῖος Σωτήρ؛ به معنی بطلمیوس ناجی؛ حدوداً ۲۸۳–۳۶۷ پیش از میلاد) یکی از سرداران مقدونی اسکندر کبیر بود که بعدها فرمانروای مصر (۲۸۳–۳۲۳ پیش از میلاد) و بنیانگذار سلطنت و دودمان بطالسه شد و در سال ۳۰۵ یا ۳۰۴ پیش از میلاد خود را فرعون خواند.
مادرش آرسینو اهل مقدونیه بود اما پدرش معلوم نیست چه کسی بودهاست. با این وجود منابع باستان او را یا پسر لاگوس، از نجیبزادگان مقدونیه، میدانند و یا پسر نامشروع فیلیپ دوم مقدونیه (که اگر درست باشد بطلمیوس برادر ناتنی اسکندر خواهد بود). بطلمیوس از مورد اعتمادترین سرداران اسکندر به حساب میآمد و در شمار هفت محافظ مخصوص وی قرار میگرفت. او تنها چند سال بیشتر از اسکندر سن داشت و از خردسالی از دوستان صمیمی او به شمار میآمد.
پسرش بطلمیوس دوم فیلادلفوس جانشین او شد و بر تخت سلطنت مصر تکیه زد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#579
Posted: 5 Feb 2014 19:00
پارمنیون
پارمنیون(به یونانی: Παρμενίων)(زادهٔ پیرامون ۴۰۰ پیش از میلاد- مرگ ۳۳۰ پیش از میلاد) جنگسالار مقدونی بود که به فیلیپ دوم مقدونی و پسرش اسکندر خدمت میکرد.
او در یونان زادهشد و در اکباتان مرد. وی از بزرگزادگان مقدونی بود. در زمان پادشاهی فیلیپ پارمنیون توانست پیروزی ارزشمندی را در برابر ایلیریاییها به دست آورد. در سال ۳۴۶ پیش از میلاد او با هیئتی برای آشتی با آتن گسیلشد. در ۳۴۲ پیش از میلاد با لشکریانی برای گسترش چیرگی مقدونیه به اوبه رفت.
فیلیپ و پسرش هر دو به او اطمینان داشتند. وی در لشکرکشی اسکندر به آسیا همراه او بود و در جنگ با ایرانیان اندرزگر اسکندر بود. با گشودن ایران پارمنیون در ماد ماند. پس از فتح زرنگ به اسکندر خبر دادند که فیلوتاس پسر پارمنیون برای کشتن اسکندر نقشهای طرح کردهاست. فیلوتاس به مرگ محکوم شد ولی اسکندر از پدر او اندیشناک شد، پس برای رفع خطر چند تن را برکشتن پارمنیون به ماد فرستاد. کشندگانِ وی را با سرعت به ماد رساندند تا پارمنیون از آنچه گذشته آگاهی نیابد و آنگاه که بر او دست یازیدند وی را با خنجر کشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#580
Posted: 5 Feb 2014 19:01
پردیکاس
پردیکاس (به یونانی:Περδίκκας، Perdikkas؛ درگذشتهٔ ۳۲۰ یا ۳۲۱ پیش از میلاد) یکی از سرداران اسکندر مقدونی بود. پس از مرگ اسکندر در ۳۲۳ پیش از میلاد او نیابت سلطنت بر تمامی امپراطوری اسکندر را عهدهدار شد.
پدر او بر اساس گفته آریان اورونتس بود.
پیثون
پیثون (به یونانی :Πείθων یا Πίθων؛ 355-314 پیش از میلاد) پسر کراتوس، نجیبزادهٔ ائوردانیا در غرب مقدونیه ، یکی از محافظان اسکندر مقدونی و آخرین ساتراپ ماد است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7