انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  
صفحه  صفحه 16 از 18:  « پیشین  1  ...  15  16  17  18  پسین »

Earth science | مقالات زمین شناسی


زن

 
قنات2
در قديم قنات يكي از مهمترين پناهگاه‌ها و راه نجات مردم بويژه هنگام هجوم بيگانگان و غارتگران بوده است. از جمله حوادثي كه مردم به قنات‌ها پناه برده‌اند حمله مغول در نيشابور و هجوم آقا محمدخان قارجار به كرمان را مي‌توان نام برد.
2- اختراع اصيل ايراني و متناسب با شرايط ايران
قنات يك اختراع اصيل ايراني و ميراث ملي است كه از پيشينيان به ما ارث رسيده است. قنات يك ميراثي نيست كه كهنه شده و قابل استفاده نباشد بلكه سيستمي است كه در دنياي امروز نيز با وضعيت اقليمي و ديگر شرايط طبيعي كشور ما متناسب و هماهنگ است. تاكنون بدون زحمت و با هزينه كم به كشاورزان آب داده و هم اكنون نيز در بسياري از نقاط كشور مهمترين و مطمئن‌ترين منبع آبرساني به شمار مي‌رود.
3- قنات زهكش خوبي است
در نقاطي كه سطح آب زيرزميني خيلي بالاست (مانند حاشيه كوير و يا شهرها) و در آن نقاط هم امكان حفر چاه نباشد قنات به علت افقي بودن سطح وسيعي را تحت تأثير خود مي‌گيرد و نقش زيادي در بيرون آوردن زه آب از زمين و خشك كردن خاك دارد. بعنوان مثال در جنوب تهران.[1]
تقسيم‌بندي قنات‌ها
قنات‌ها را مي‌توان برحسب طول، بده و عمق به شرح ذيل تقسيم‌بندي كرد :
1- تقسيم‌بندي قنات‌ها برحسب طول :
بر اين اساس دو نوع قنات وجود دارد :طويل و كوتاه.
وضعيت قنات‌هاي ايران تابعي از اقليم ايران نيز هست. هرچه باران مناطق بيشتر باشد طول قنات كمتر و عمق مادر چاه آنها نيز كمتر است و برعكس هرچه باران ساليانه مناطق كمتر باشد طول قنات و عمق مادر چاه آن بيشتر خواهد بود. دليل اين امر آن است كه در نقاط پر باران سطح آبهاي زيرزميني در عمق كمتري قرار دارد و در نقاط كم باران آبهاي زيرزميني را بايد در عمق بيشتري جستجو كرد.[2]
از آنجا كه منبع اصلي تمام آبهاي فلات ايران باران‌هاي غربي است كه به سمت شرق در حركتند، در نتيجه مناطق مركزي و شرقي كشور داراي باران كمتري بوده و لزوماً مادر چاه‌هاي عميق‌تري دارند كه در نتيجه طول قنات‌ها هم در اين نواحي افزايش مي‌يابد. بعنوان مثال مي‌توان به قنات «قصبه» در شهرستان گناباد اشاره كرد كه 70 كيلومتر طول و مادر چاه آن 350 متر عمق دارد.[3]
لازم به ذكر است دكتر كردواني در كتاب خود «منابع و مسائل آب در ايران» معتقد است طول قنات‌ها رابطه مستقيمي با شيب زمين دارد نه ميزان بارش سالانه چرا كه بعنوان مثال بارش سالانه گناباد از يزد بيشتر است ولي غالباً طول قنات‌هاي گناباد از طول قنات‌هاي يزد (كه باران سالانه كمتري دارد) بيشتر است.[4]
2- تقسيم‌بندي قنات‌ها برحسب بده
الف- قنات‌هاي با بده ثابت و هميشگي
قنات‌هايي كه داراي طول زياد، حوضه آبدهي وسيع و كوره‌اي عميق نسبت به سطح زمين هستند و غالباً در دشت‌ها واقع‌اند. بده آنها ثابت و هميشگي است و در فصول مختلف سال نوسانات مقدار بده آنها چندان محسوس نيست. بعنوان مثال قنات روستاي فخره، علي آباد، محمد آباد، ابوزيد آباد ... در كاشان.
ب- قنات‌هاي با بده متغير
قنات‌هايي كه در اراضي شني واقع‌اند و ممرّ آنها به موازات رودخانه‌ها يا مسيل‌هاست. مقدار آبدهي آنها تابع ميزان بارندگي و آب رودخانه يا سيلاب است. بدين معني كه در فصل بارندگي ميزان بده آنها بطور محسوسي بالا مي‌رود و در ساير فصول آب آنها كاهش مي‌يابد. قنات‌هاي روستاهاي شهريار، ريجن، امين آباد و ... شهرستان كاشان از اين نوع مي‌باشند.
3- تقسيم‌بندي قنات‌ها برحسب عمق
الف- قنات‌هاي عميق
اگر در مناطقي كه لايه غير قابل نفوذ در اعماق چند صدمتري قرار گرفته و ضخامت لايه قابل نفوذ زياد است قناتي حفر شود، به آن قنات عميق گفته مي‌شود. عمق مادر چاه‌هاي اين نوع قنات‌ها گاه از صدمتر تجاوز كرده و به 400 متر هم مي‌رسد. اكثر اين نوع قنات‌ها را در نواحي مركزي ايران، جنوب و جنوب شرق و استان‌هاي فارس و كرمان مي‌توان ديد.
ب- قنات‌هاي سطحي
در مناطقي كه عمق لايه قابل نفوذ نسبت به سطح زمين كم است آب پس از نفوذ و طي چند متر به لايه غير قابل نفوذ رسيده و در آن جاري مي‌شود. قنات‌هايي كه در اين مناطق حفر مي‌شوند سطحي بوده و عمق مادر چاههاي آنها از 30متر هم كمتر است. بعنوان مثال قنات‌هاي منطقه شهريار و مزارع ورامين و گرمسار عمق ميله‌ها از 10 الي 15 تجاوز نمي‌كند.[5]
شرايط لازم براي احداث قنات
اولين قدم در حفر قنات، شناسايي وجود يك سفره آب عميق است. نخست در پاي رشته كوههايي كه به اندازه كافي با باران‌هاي فصل سرد سيراب مي‌شوند احتمال وجود آب بررسي مي‌شود. و سپس با حفر چاه‌هايي موسوم به «گمانه» معلوم مي‌كنند آيا گمانشان صحت داشته يا خير. اگر وجود آب تأييد شد (كه اكثراً چنين است) گمانه بصورت مادر چاه درمي‌آيد.
براي اين كار بايد سفره‌ي آب در ارتفاعي قرار داشته باشد كه بتوان با دهليزي كم شيب آب را تحت تأثير نيروي جاذبه به جريان انداخته و به مظهر قنات كه در منطقه‌اي قابل كشت و وسيع قرار دارد رساند.[6]
بنابراين وجود آبهاي دائمي زيرزميني و شيب‌دار بودن زمين (معمولاً شيب 1000 : 1 بايد باشد) بطوري كه لايه‌هاي آبدار بالاتر از مظهر قرار داشته باشد، از مهمترين شرايط طبيعي احداث قنات مي‌باشد.[7]
افراد مورد نياز براي حفر قنات
اساس كار را در قنات «دست چرخ» تشكيل مي‌دهد. افراد و وسايل مورد نياز براي هر دست چرخ به شرح ذيل است :
- مقنّي با تجربه كه كار كلنگ داري را هم انجام مي‌دهد. اينگونه افراد معمولاً از ديگر همكاران پنجگانه خود برترند و كار آنها تشخيص جهت كار و تعيين ابعاد چاه و مجراي زيرزميني قنات و حفر چاه و مجراي قنات است.
- گل بند، كه خاك يا گل و لاي كنده شده توسط كلنگ‌دار را در ذلو مي‌ريزد.
- لاشه كش، يك دلو خالي در اختيار كلنگ‌دار مي‌گذارد و دلو پر شده را از محل كار مقني (به پاي نزديكترين چاه آورده) و به بالا مي‌فرستد.
- چرخ كش، كه در سير چاه پشت چرخ ايستاده و هر وقت لاشه كش خبر داد دلو را از ته چاه به بالا مي‌كشد.
- دلوگير، كه به چرخ كش در گداندن چرخ كمك مي‌كند.
بايد گفت در هر قنات و در هر شرايط و مرحله از كار، دست چرخ پنج نفري كار نمي‌كند بلكه براي هر دست چرخ از 5 تا 2 نفر احتياج است. دست چرخ‌هاي مجهز معمولاً يك استادكار يا «مقني باشي» دارند كه خود او اصلاً كار نمي‌كند بلكهه كارها را به كلنگ‌دار كه با تجربه‌تر است سپرده و خود براي تأمين و تهيه وسايل كار و رفع نيازمنديهاي همكاران خود مي‌رود و گاه‌گاهي براي نظارت و حل مسائل و مشكلات ممكن است به محل قنات مراجعه كند.
وسايل كار مورد نياز
براي حفر قنات در گذشته به ابزار و وسايلي نياز بوده كه پيچيده‌ و گران قيمت نبوده است اين وسايل كه در طول هزاران سال براي حفر قنات بكار رفته بسيار ساده مي‌باشد.
- يك چرخ و طناب ضخيم و طويل كه به چرخ بسته و دور آن پيچيده مي‌شود و با قلاب كه بر سر آن بسته شده مي‌توان دلو را در چاه پائين و بالا برد.
- دلو كه در گذشته از پوست حيوانات تهيه مي‌شده است.
- كلنگ دسته كوتاه نوك تيز و كج بيل
- چراغ روغني
- قطب‌نما، مقنيان امروزي اغلب براي جهت يابي از قطب‌نما استفاده مي‌كنند اما در قديم مقنيان ماهر بطور شگفت‌آوري مي‌توانستند بدون استفاده از هيچ وسيله‌اي در زيرزمين موقعيت خود در زير زمين را مشخص كرده و مسير حفر قنات را تنظيم كنند.
مصالح ساختماني و حفاظتي قنات
در قديم در بعضي نقاط كه زمين سست و ريزشي بود براي حفاظت كوره (مجرا) قنات و ميله‌ها فقط از آجر استفاده مي‌شده يعني جدار كوره و ميله‌ها را آجرچين مي‌كردند قنات‌هاي آجربست از دوام و اطمينان قابل ملاحظه‌اي برخوردارند. يكي از سياحان معروف اروپايي بنام شبيندلر در سال 1877 از آثار هشت رشته قنات عظيم آجربست شرده مربوط به چند هزار سال قبل در نزديكي دامغان گزارش مي‌دهد كه در آن زمان ساكنان شهر آجربست‌ها را خراب كرده و از آجرها خانه مي‌ساخته‌اند!
«كول» مصالح ديگريست كه بعد از آجر اختراع شده و در قنات‌هاي جديدتر (كمتر از يك قرن) براي حفاظت قنات‌ بكار رفته است.
كول نوعي تنبوشه بيضي شكل است كه گشادي دهانه و قد آن به اندازه‌اي است كه يك نفر مي‌تواند از داخل آن عبور كند. كول‌ها قبلاً سفالي بوده ولي امروزه آن را از ماسه و سيمان مي‌سازند. بطور كلي آجربست و يا كول بست كردن قنات احتمال خراب شدن آن را خيلي كمتر مي‌كند.
دم
از دستگاه دم در مواردي استفاده مي‌كنند كه چاه دم داشته باشد و يا عمق آن آنقدر زياد باشد كه جريان هوا كاملاً به انتهاي چاه نرسد. اين دم شباهت زيادي به دم آهنگرها دارد و در قديم لوله‌اي كه هواي تازه را از دستگاه به ته چاه مي‌رساند از چرم مي‌ساختند.[8]
مسائل و مشكلات در موقع حفر قنات
در موقع حفر قنات ممكن است با موانع و مشكلاتي برخورد كنيم كه مانع پيشرفت سريع كار شده و هزينه‌هاي زيادي را در برداشته باشد. از آنجايي كه شرايط طبيعي در نقاط مختلف متفاوت است مشكلاتي هم كه در هنگام حفر قنات پيش مي‌آيد متفاوت و متعدد مي‌باشد از جمله :
- مواجه شدن با زمين‌هاي تشكيل شده از ماسه‌هاي روان و يا سست كه مبارزه با آن كار سخت و پر خرجي است. براي مقابله با اين مشكل استفاده از قالب‌هاي مخصوص و سپس كول‌هاي بيضي شكل و آجر لازم است.
- برخورد به سنگ‌هاي بزرگ در هنگام حفر ميله‌ها و يا مجرا. در اين صورت مقني يا بايد سنگ را خرد كرده و خارج كند و يا از مسير پيش‌بيني شده منصرف شده و مسير را از كنار سنگ عبور دهد. اين كار باعث پر پيچ و خم شدن قنات شده و از طرفي هم براي تعيين مسير مجدد به مقني ماهر و با تجربه‌اي نياز است.[9] اين مورد در برخي از قنات‌هاي گناباد مشاهده مي‌شود. بدين معني كه بعد از حفر يك قسمت بطور عمودي قسمت ديگر را بطور افقي حفر نموده‌اند و بعد دوباره حفر را بصورت عمودي ادامه داده‌اند كه در حقيقت مقني‌ها با اين عمل از قطعه سنگ بزرگي كه در مسير واقع شده بود گذشته‌اند. در قنات شمس آباد گاه تا 25 متر تونل‌هاي افقي حفر شده مشاهده مي‌گردد.
- برخورد به يك سفره آبدار سطحي در بعضي از مواقع ممكن است مقني ضمن حفر چاه قبل از آنكه به انتهاي چاه برسد به يك سفره آبدار سطحي برخورد كند كه مانع از ادامه كار به طرف پائين خواهد شد. در اين حالت مقني مجبور است به روش حفر معكوس متوسل شود يعني چاه را از كف مجراي زيرزميني به طرف بالا حفر نمايد كه به آن دويل Dovile مي‌گويند. در گناباد به اين عمل «سركولي» گفته مي‌شود (چون مقني بايد بالاي سر خود حفاري را انجام دهد كه كار سخت و خطرناكي است). قنات صالح آباد بيدخت از توابع گناباد داراي 125 متر عمق است كه 45 متر آن «سركولي» مي‌باشد.[10]
- دم داشتن چاه يا كمبود هوا، براي مبارزه با اين مسأله مقنيان يا قطر چاهها را دوبرابر مي‌كنند تا جريان هوا دوبرابر شود يا با كمك يك دم ساده هواي تازه را بوسيله لوله‌اي به داخل چاه مي‌رسانند.
مسأله آب بند شدن قنات و تعمير آن
پس از حفر قنات از جمله مسائلي كه در اثر بي توجهي انسان، ايجاد مي‌شود آب‌بند شدن قنات است كه به چگونگي و راههاي مقابله با آن اشاره‌اي مي‌كنيم.
- در قنات‌هايي كه ميله‌ها و مجرا بدون پوشش محافظ است و كول تست نشده ديواره‌هاي مجرا و ميله‌ها كم و بيش ريزش كرده و به تدريج مقداري گل و لاي در كف مجرا جمع مي‌شود، در مواردي كه ريزش زياد باشد و لايروبي هم صورت نگيرد امكان بسته شدن مجرا و بند آمدن جريان آب وجود دارد كه به اصطلاح مي‌گويند قنات آب بند شده است.
در اين حالت آب در پشت آن قسمتي كه ريزش كرده جمع شده و در چاهها بالا مي‌آيد. با پر شدن مجرا و چاهها از آب، ريزش شديدتر مي‌شود كه ممكن است يك يا چند پشته بخوابد (فروبنشيند).
در اين حالت مقني نمي‌تواند از پائين دست قسمت بند آمده، شروع به بازكردن راه آب كند چرا كه با بازشدن آب بند، شدت ناگهاني جريان آب او را خفه خواهد كرد از اينرو بايد چاره‌اي ديگر بينديشد كه معمولاً پر هزينه مي‌باشد و به آن «بغل بر» كردن مي‌گويند. يعني مسير قنات را با حفر يك رشته فرعي تغيير مي‌دهند و مجرا و چاههاي جديدي در كنار قسمت آب بند شده حفر مي‌كنند. از اين طريق آب وارد قسمت باز قنات مي‌شود.[11]
عوامل مؤثر در آب بند شدن قنات
علل آب بند شدن قنات بسيار است از آن جمله مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد :
- ريزش ديواره قنات و يا شكسته شدن كول بست
گاهي ملاحظه شده است كه مجراي يك قنات به دليل ريزش و شكسته شدن بند آمده در اين صورت مقدار زيادي گل و لاي در مجرا جمع شده و نياز به لايروبي دارد.
- آبياري مزارع و سيل
اغلب كشاورزان حريم قنات را از بين برده و جزء زمين زراعي خود مي‌كنند. اين امر موجب مي‌شود كه آبها به داخل چاه‌هاي قنات نفوذ كرده و آنها را تخريب كند و يا ممكن است سيلاب‌ها در ضمن حركت در مسير خود به داخل قنات رخنه كرده و موجب ريزش آنها شود. براي جلوگيري از اين مسائل و افزايش عمر قنات بايد حريم مطمئني به آن داده و مسير سيلاب‌ها را عوض نمود.
- زمين لرزه
در اثر اين عامل، اغلب قنات‌ها ريزش كرده و مجرا بند مي‌آيد. براي جلوگيري از تخريب بهتر است قنات را كول بست كرده و در جايي كه كول وجود ندارد از آجر كمك گرفت.
- مخالفت‌ها و دشمني‌هاي محلي
در گذشته يكي از راههاي دشمني و ضربه زدن به صاحب قنات اين بود كه از راه چاههاي قنات، حيوانات مرده، تورهاي پر از كاه و ... در قنات مي‌انداختند و يا با نفوذ دادن سيل به داخل قنات و از بين بردن حريم آن باعث بندآمدن آب قنات مي‌شدند.[12])

2- منابع و مسائل آب ايران، صفحات 20 تا 22

1- قنات سازي و قنات داري، صفحه 24


2- مباني جغرافياي انساني، صفحه

3- منابع و مسائل آب ايران، صفحه 291

1- قنات سازي و قنات داري، صفحات 23 تا 25

2- قنات فني براي دستيابي به آب، صفحه

3- منابع و مسائل آب ايران، صفحه 292

1- منابع و مسائل آب ايران، صفحات 294 تا 302

2- منابع و مسائل آب ايران، صفحات 303 تا 304

1- قنوات خراسان جنوبي و ... ، صفحات 159 و 160

1- منابع و مسائل آب ... ، صفحات 308 و 309

1- درد بي آبي و بد آبي ... ، صفحه 192
     
  
زن

 
قنات3
نفوذ ريشه گياهان در قنات
رسيدن ريشه گياهان و درختان به داخل مجرا هم باعث جذب آب قنات مي‌شود و هم با تخريب ديواره مجرا و يا ميله‌ها، سبب ريزش بيشتر خاك و سنگ به داخل قنات مي‌گردد كه اگر براي قطع آن اقدام نشود و گل و لاي جمع‌آوري نشود سبب كم شدن آب قنات و بالاخره ويراني آن مي‌گردد.[1]
علل مؤثر در خشك شدن قنات‌ها و راههاي مبارزه با آن
بعد از چشمه قديمي‌ترين روش بهر‌ه‌برداري از آبهاي زيرزميني در ايران قنات است كه قدمت چندين هزار ساله دارد. قنات يكي از شاهكارهاي نياكان ما و سيستم مهندسي بسيار مناسبي براي بهره‌برداري از آبهاي زيرزميني در گذشته بوده و اين صنعت به بسياري از كشورها صادر شده است و در حال حاضر نيز به دلايل مختلف در بعضي نقاط هنوز هم بهترين روش بهره‌برداري مي‌باشد. اما امروزه در اثر بي توجهي ميزان آبدهي بسياري از قناتها كاهش يافته و تعداد زيادي از قنات‌ها هم خشك و باير شده است.[2]
علل و عوامل مؤثر در كم آبي و خشك شدن قنات‌ها را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد :طبيعي و انساني كه به جرأت مي‌توان گفت عامل اصلي در اين امر انسان است و در بسياري از موارد انسان خود باعث از بين رفتن قنات‌ها مي‌شود چرا كه اگر شرايط طبيعي نامناسب باشد و بخواهد قنات را از بين ببرد انسان مي‌تواند در بسياري موارد جلوي خرابي ناشي از تأثير طبيعت را بگيرد. در اينجا به شرح اين دو دسته عوامل مي‌پردازيم :
الف- علل طبيعي
1- خشكسالي‌هاي پي در پي
در موقع حفر قنات، از لايه‌هاي سطحي آبدار استفاده مي‌شود. ارتفاع آب زيرزميني در مجرا كم بوده و با پائين افتادن سطح آب بر اثر خشكسالي امكان خشك شدن آن وجود دارد. لايروبي به موقع و در صورت لزوم و امكان «كف كني» به بهبودي وضع آب قنات كمك مي‌كند.
2- زلزله
ميزان خرابي قنات بستگي به شدت و مدت زلزله دارد. بسياري از قنات‌هاي ايران آنچنان بر اثر زلزله خراب شده است كه ديگر امكان تعمير آنها نبوده است. بكاربردن آجر و كول بست كردن قنات از شدت خرابي در اثر زلزله مي‌كاهد.
3- خالي شدن مخزن
در بعضي از مواقع وضع مخازن آب قنات طوري است كه هر چه از عمر قنات مي‌گذرد و از آب آن برداشت مي‌شود آب مخزن رو به كاهش رفته و منابع تغذيه قادر نيست آب برداشت شده را جبران كند در نتيجه قنات به تدريج خشك مي‌گردد. براي جلوگيري از اين مسأله يكي از اقدامات تغذيه مصنوعي در سطح وسيع است كه از عهده صاحبان قنات خارج است و نياز به كمك دولت دارد ولي در سطح محدود صاحبان قنات مي‌توانند در فصل‌هاي بهار و زمستان آب را به زمين‌هاي اطراف قنات پخش كنند تا به تدريج در زمين نفوذ كند.
4- برخوردكردن قنات به طبقات غير قابل نفوذ و پيشروي
همانطور كه مي‌دانيم مجراي قنات افقي حفر مي‌شود و از آنجا كه ضخامت لايه آبدار مورد استفاده در قنات زياد نيست در نتيجه ميزان آبدهي قنات كاهش مي‌يابد و لازم است هر ساله بر تعداد چاههاي قنات اضافه كنند يعني چاههاي جديدي بالاتر از مادر چاه حفر نمايند. اما در بعضي از قنات‌ها ممكن است شرايط طبيعي مانند وجود طبقات سخت و غير قابل نفوذ اجازه حفر چاههاي جديدي را ندهد در نتيجه به تدريج قنات خشك خواهد شد. در اين شرايط شايد اقداماتي كه راجع به كاهش آب قنات در نتيجه خشكسالي و خالي شدن مخزن گفته شد مؤثر واقع شود ولي اگر چاره‌ساز نبود بهتر است به فكر احداث قنات جديد بود زيرا هزينه مرمت بيشتر از هزينه احداث يك قنات جديد خواهد بود.
5- سيل
سيل يا پشته را سوراخ مي‌كند و وارد قنات مي‌شود و يا در بعضي موارد ممكن است يك يا چند چاه را در برگرفته و در نهايت با انباشته كردن گل و لاي در مجرا باعث پس زدن آب و سرانجام ويراني شود. احداث قنات در غير از مسير سيل و مجهز كردن آن به يك حريم مطمئن و سرزدن و مراقبت از قنات هنگام باران‌هاي شديد و ... تأثير زيادي در حفظ قنات از خطر سيل دارد.
6- ريزشي بودن زمين
اگر زمين محل قنات سست و ريزشي است حتماً بايد ديواره‌ها كول بست و با آجربست شوند.
7- نفوذ ريشه گياهان در قنات
8- افتادن حيوانات در چاه :بهتر است در نقاطي كه اين خطر وجود دارد روي چاهها را بپوشانند.
9- هجوم ماسه‌هاي روان :براي جلوگيري از هجوم ماسه به قنات بايد روي چاهها را پوشاند و اطراف مظهر قنات بادشكن ايجاد نمود.
ب- عوامل انساني
1- حفر چاه‌هاي عميق و نيمه عميق در حريم قنات‌ها
بهره‌برداري از آبهاي زيرزميني بوسيله چاه از حدود 40 سال پيش در ايران آغاز شده و در نتيجه حفر زاد و بي رويه چاههاي عميق ميزان آبدهي بسياري از قنات‌ها كاهش يافته و تعداد كثيري هم خشك و باير شده است. جلوگيري از احداث چاههاي عميق جديد فقط ممكن است در جلوگيري از خشك شدن قنات‌هاي باقيمانده مؤثر واقع شود.
2- حفر قنات در حريم قنات ديگر
در بسياري از نواحي قنات‌ها نزديك بهم حفر شده‌اند بطوري كه باعث پائين رفتن سطح آب زيرزميني آن نواحي و خشك شدن اكثر قنات شده است. اين مسأله يكي از مسائلي است كه در گذشته هميشه بر سر آن بين صاحبان قنات‌ها اختلاف و درگيري بوده و هنوز هم در بعضي مناطق رواج دارد.
3- عبوردادن آب از روي پشته قنات‌
در بعضي موارد كشاورزان براي رساندن آب به يك مزرعه كه در طرف ديگر قنات واقع شده است، مجبور شده‌اند با حفر يك نهر آب را از روي پشته قنات رد كنند در اين صورت بتدريج باعث نفوذ تدريجي آب به داخل قنات و ريزش ديواره‌ها و مجرا مي‌شود. در اين صورت بهتر است اولاً با شناخت كامل از جنس لايه‌هاي روي قنات اقدام به احداث جوي روي پشته قنات كرد. ثانياً كف جوي را با مصالح محكم غيرقابل نفوذ كرد.
4- حفر حريم نامناسب و بي توجهي به آن
گاهي جوي‌هايي كه در دو طرف قنات بعنوان حريم چاه و پشته‌هاي قنات حفر مي‌شود آنقدرها از ديواره و عمق كافي برخوردار نيست كه قادر باشد سيلاب‌ها و نهرها و ... را دفع كند و باعث انباشته شدن آب روي پشته‌ها مي‌شود. گاهي هم بي توجهي به حريم پس از حفر، باعث مي‌شود جوي‌ها در اثر عبور احشام و يا فرسايش بادي و آبي و ... خراب شود. براي جلوگيري از اين مسأله بايد قنات را در موقع احداث به يك حريم مطمئن مجهز كرد و هميشه به آن سركشي نمود.
5- احداث جاده روي پشته قنات
در شرايطي كه عمق قنات كم و خاك پشته‌ها سست باشد عبوردادن جاده ماشين‌رو از پشته باعث فشرده شدن خاك پشته و فروريختن آن مي‌شود. براي جلوگيري از اين مورد بايد تا جايي كه امكان دارد از كشيدن جاده در روي پشته قنات‌ها (كه شرايط ذكر شده را دارند) خودداري شود و اگر چاره‌اي جز احداث جاده نيست بايد مثلاً با زيرسازي معتبر براي قنات آن محل را طوري ساخت كه عبور ماشين‌ها باعث خرابي آن نشود.
6- ناشي بودن مقني
گاهي مقني در هنگام حفر اشتباه كرده و عمقي را كه لازم است به مجرا بدهد رعايت نكند اين گونه قنات‌ها در مقابل خشكسالي و نوسان آب بسيار حساس است و با گذشت زمان آب آن كم مي‌شود در مورد اين قنات‌ها اظهار نظر قاطع كار آساني نيست و اتخاذ تصميم درباره انجام اقدامات اصلاحي نظير كف كني و تغيير مسير و ... بايد بوسيله كارشناسان و مقنيان با تجربه صورت گيرد.
7- لايروبي نكردن قنات
لايروبي نكردن قنات باعث جمع شدن گل و لاي در مجرا و بندآمدن آب و بتدريج شدت گرفتن ريزش ديواره‌هاي چاه و مجرا مي‌شود كه لازم است بطور مرتب قنات را لايروبي كرد.
8- هجوم دشمنان و مخالفت‌هاي محلي
بسياري از قنات‌ها در اثر دشمني و مخالفت‌هاي افراد از بين رفته، كه قبلاً ذكر شد.
9- پاك نكردن هرنج
هرنج قنات از آن جهت كه روباز است و در آن گياهان زيادي بويژه ني و خزه بصورت توده‌هاي متمركز مي‌رويد و بعلاوه بر اثر وزش باد و يا كنده شدن ديواره آن، گل و لاي زيادي در آن جمع مي‌شود بتدريج در اثر پاك نكردن آن مقداري آب به داخل مجرا و چاهها پس زده شده باعث ريزش ديواره چاه و مجرا مي‌شود.
10- اصلاحات ارضي و تغيير نظام مالكيت
اصلاحات ارضي و همچنين تقسيم شدن ارث باعث شده كه يك قنات چندين مالك داشته باشد كه تعدد مالكان و عدم تفاهم آنان با يكديگر اغلب سبب شده كه توجه كافي به قنات نشده و اقدامات لازم براي قنات از قبيل لايروبي و تعميرات به موقع انجام نگيرد. گاهي هم نداشتن امكانات مالي باعث بي توجهي به قنات مي‌شود كه دولت چندين سال است جهت انجام عمليات مربوط به حفظ قنات وام‌هاي بلاعوض پرداخت مي‌نمايد.[3]
مقايسه قنات و چاه
مقايسه قنات با چاه عميق در حقيقت مقايسه دو نظام سنتي و جديد بهره‌برداري از آبهاي زيرزميني است. مقايسه اين دو شيوه به منظور انتخاب يكي و يا حذف ديگري نيست، بلكه به اين منظور است كه با شناخت محاسن و معايب هر يك و با آگاهي از شرايط استفاده از هر يك، به طور منطقي به استفاده از آنها مبادرت ورزيد بعنوان مثال اگر در يك منطقه كوهستاني شيب سطح آبهاي زيرزميني تند باشد و انتهاي كوره قنات بتواند تا 10 متر زير سطح آب زيرزميني برود و ... حفر قنات نسبت به چاه برتري دارد برعكس در دشتهايي كه طول مسير قنات بيشتر است حفر چاه از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه ما باشد.
محاسن و مزاياي قنات نسبت به چاه
1- طولاني‌تر بودن عمر مفيد قنات در مقايسه با عمر مفيد چاه و موتور پمپ.[4] عمر مفيد يك چاه عميق در حدود 20 سال است در صورتي كه عمر مفيد بعضي از قنات‌ها از قرن هم تجاوز كرده است.[5]
2- اطمينان به تداوم آبدهي قنات بيش از تداوم آبدهي چاه عميق در طول زمان است. بعبارت ديگر آب قنات دائمي است و هيچ خطري كشت و زرع آن را تهديد نمي‌كند.
3- عدم وابستگي قنات به انرژي الكتريكي يا مواد سوختي و ساير وسايل مكانيكي و الكتريكي.
4- عدم احتياج قنات به جاده براي حمل وسايل مذكور.
5- ناچيز بودن هزينه نگهداري قنات در مقايسه با هزينه نگهداري چاه و موتور پمپ.
6- آسيب نرساندن كمي و كيفي به آبهاي زيرزميني توسط قنات به علت استفاده تدريجي از اين آبها.
7- قنات الگويي از نظام كار تعاوني است و آنچنان نقش مثبت و سازنده‌اي در گسترش روحيه مشاركت و همياري دارد كه به مراتب آثار آن از هر نوع دستاورد اقتصادي بيشتر است.
8- قنات نقش زهكش را در مناطق مختلف دارد. عمل زهكشي قنات در طي قرون و اعصار بسيار مفيد و مؤثر بوده و از بالا آمدن آبهاي زيرزميني جلوگيري كرده است.
9- احداث قنات با وسايل ساده و نيروي كار محلي ميسر است.
10- قنات آبهاي شيرين دامنه‌ها را به قسمت پائين دست كه كلاً داراي خاك شورتري است منتقل مي‌كند و بدين ترتيب نوعي عمل شستشو انجام مي‌دهد.
11- در پاره‌اي از دشت‌هاي رسوبي رابطه بين بالادست و پائين دست لايه آبدار بوسيله هسته غيرقابل نفوذ قطع مي‌شود قنات بين اين دو قسمت رابطه و تعادل ايجاد مي‌كند.
12- آب قنات نسبت به آب چاه ارزانتر است.
13- براي احداث قنات و نگهداري و تأمين آن ارز از كشور خارج نمي‌شود.
14- احداث قنات امكان بهره‌گيري از آبهاي زيرزميني در مناطق كوهستاني را بوجود مي‌آورد.
15- در محل‌هاي احداث قنات براي مردم كار و فرصت اشتغال ايجاد مي‌شود.
16- قنات‌هاي موجود بعنوان يك سرمايه هم براي صاحبان آنها و هم براي كشور به شمار مي‌روند.
17- قنات خاصيت جمع‌كنندگي پس آبهاي نفوذي به زمين را دارد و به همين دليل احداث قنات در مناطق كويري كه شرايط ادامه حيات در صرفه‌جويي در مصرف آب خلاصه مي‌شود بسيار مفيد است.[6]
18- قنات به لوازم يدكي نياز ندارد زيرا در اين سيستم به موتور و ماشين آلات و ... نيازي نيست. بسيار اتفاق مي‌افتد موقعي كه زمين زير كشت است و مخصوصاً در فصل تابستان كه گياهان نياز بيشتري به آب دارند موتور چاه از كار باز مانده و زارعين براي تهيه لوازم يدكي موتور چاه به مراكز استان‌ها و يا تهران مي‌روند و در فاصله زماني كه به روستا مراجعه مي‌كنند زراعت آنان از بين رفته است.[7]
     
  
زن

 
قنات4
امكان توليد انرژي آبي بوسيله قنات :در گذشته نه تنها كشاورزان براي رساندن آب زيرزميني به سطح زمين از انرژي‌هاي حرارتي يا الكتريكي استفاده نمي‌كردند بلكه با قراردادن آسياب‌هاي آبي در مسير قنات از انرژي آب بهره مي‌جستند اين نوع آسياب‌ها در نقاط مختلف ايران مخصوصاً در استان كرمان فراوان است.
20- جلوگيري از تبخير آب :مجراهاي زيرزميني قنات از تبخير آب در مناطق خشك جلوگيري مي‌كنند. در دو طرف نهرهايي كه از مظهر قنات آب را توزيع مي‌كنند ديواره‌اي از درختان تبريزي مانع از تبخير آب مي‌شود.
21- ايجاد مراكز جمعيتي شهري و روستايي :بدون‌ آب قنات ممكن نبود چون نيشابور در زمان ساساني احداث شود آب اين شهر بزرگ در قرن دوازدهم ميلادي كه بالغ بر 000/100 نفر جمعيت داشت تنها از طريق قنات تأمين مي‌شد.[1]
محدوديت‌هاي قنات نسبت به چاه
1- در زمين‌هاي هموار و نواحي كه آب زيرزميني شيب كافي ندارد احداث قنات ممكن نيست.
2- در سيستم قنات به علت افقي و كم عمق بودن مجرا از حداكثر ضخامت لايه‌هاي آبدار زمين استفاده كامل نمي‌شود و آب قنات هم داراي نوسان زياد است.
3- در زمين‌هاي سست و ماسه‌اي امكان حفر قنات نيست و يا مقرون به صرفه نخواهد بود.
4- احداث قنات با وسايل ساده و سنتي و روش‌هاي قديمي به نيروي كار زياد و مدت طولاني احتياج دارد و مشاهده شده است كه در مناطقي چون يزد و كرمان با رشد جمعيت و افزايش مصرف آب قنات‌ها تكافوي نياز را نكرده و حفر قناتهاي جديد هم بعلت كند پيش رفتن باعث دلسرد شدن مردم و ترغيب آنها به حفر چاه شده است.[2]
5- دامنه‌هاي مرتفع را نمي‌توان بوسيله قنات آبياري كرد زيرا فقط مي‌توان زمين‌هايي را كه در محلي پائين‌تر از مظهر قرار دارند با آب قنات مشروب نمود.
6- براي استفاده از لايه‌هاي آبدار عميق قنات مناسب نيست.
7- اراضي زيادي زير پوشش حريم قنات قرار مي‌گيرند كه حفر چاه و كشت و زرع و ... در آنها امكان‌پذير نخواهد بود.
8- سيستم مالكيت قنات خرده مالكي است.
9- مقني با تجربه و ماهر در بسياري از استان‌ها كم است و اگر تعدادي هم يافت شوند بعلت كهولت سن توانايي انجام كار را ندارند.
10- افزايش دستمزد و قيمت مصالح در سال‌هاي اخير باعث شده است كه كشاورزان نتوانند به تنهايي در امر لايروبي و مرمت قنات‌ها اقدام كنند.
11- قنات در مقابل زلزله و سيل و هرگونه خرابكاري احتمالي (دشمن) آسيب پذير است.
12- امكان جداكردن لايه‌هاي شور و شيرين در بعضي از موارد در قنات وجود ندارد.
13- امكان آلودگي آب قنات زياد است. بعلت اينكه دهانه ميله‌ها باز بوده و امكان سقوط حيوانات و يا تخليه فاضلاب در آنها زياد است.[3]
14- آب استخراج شده در خشكه كار دوباره نفوذ مي‌كند.
در بعضي از نقاط بطور مثال در قنات بلده در شهر فردوس خراسان جهت كاهش ميزان نفوذ و تلفات آب، پس از ظاهرشدن آب در سطح زمين مرتباً مقداري خاك رس به آب اضافه مي‌كنند تا بدين ترتيب آب گل آلود و تيره شده و هم از تبخير آن كاسته شود و هم منافذ مجراي آبرساني قنات مسدود شده و به اين طريق از نفوذ آب به داخل زمين جلوگيري مي‌كنند. [4]
15- آب قنات بطور دائم در جريان بوده و به همين دليل در حدود نيمي از سال مصرف آبياري ندارد.
بعنوان نمونه مسعود مهدوي مقدار آبهدر رفته در زمستان را برابر با كل آب قنات مي‌داند. كيوان زاهدي فصل استفاده از آب را در كشاورزي ايران بيش از 5 ماه نمي‌داند و معتقد است كه حدود 7 تا8 ماه از سال آب چشمه‌ها و قنات‌ها به هدر مي‌رود. اما بسياري از محققان و نويسندگان آب قنات‌ها را در فصل زمستان به معناي واقعي هدر رفته نمي‌دانند. در ذيل تعدادي از نظريات اين گروه بيان مي‌شود :
- هرمز پا زوش در مقاله بسيار محققانه خود ضمن رد ادعاي هدر رفتن آب در فصل زمستان، امكانات ذخيره سازي آن را مورد بررسي قرار داده است :«... اين ايراد چندان وارد نبوده و نارواست چرا كه آب در درون زمين ساكن نيست و بنابراين اگر با قنات به سطح زمين نرسد در لايه آبدار دامنه كوه نيز انباشته نمي‌گردد بلكه در اثر نيروي ثقل در امتداد شيب سطح آب زيرزميني حركت نموده و به پائين دست مي‌رود تا به مركز كوير برسد».
عطاءالله قباديان معتقد است :
«... براي استان به شدت خشك يزد با توجه به نياز آبي شديد آن حتي در سردترين فصل سال [هرز رفتن آب] نمي‌تواند داراي اهميت چنداني باشد». براي كشاورز يزدي تنها فرصتي كه جهت سيراب كردن باغات و تأمين ذخيره رطوبت در خاك وجود دارد. فصل زمستان است كه با در اختيار داشتن آب اضافي قنات اين كار را انجام مي‌دهد. از طرفي هم امكان ايجاد راههايي براي انباشت و ذخيره آب قنات در ماههاي كم مصرف وجود دارد كه عبارتند از :
1- بازسازي و احياي آب انبارها به منظور پر كردن آنها از آب قنات.
2- ساختن يخچال‌ها و يخ زدن قسمتي از آب قنات.
3- ايجاد يخ آب بر روي مزارع كه علاوه بر ذخيره كردن آب روي زمين هم به كشتن انگل‌هاي خاك كمك كرده و هم از سبزشدن و شكوفه زدن زودرس درختان جلوگيري مي‌كند.
4- ايجاد استخر ذخيره آب
5- آب بندان :كه يكي ديگر از راههاي مهاركردن آب قنات است و عبارتست از مخازن‌ يا حوضچه‌هايي كه در سطح زمين آماده مي‌شود و آب قنات در آنها مهار شود و از آن در مواقع مناسب استفاده مي‌شود. انتقال آب از مخازن به مزارع را با لوله‌هايي به قطر23 تا 30 سانتيمتر مي‌توان انجام داد.[5]
قنات بهتر است يا چاه؟
از آنچه تاكنون درباره چاه و قنات گفتيم بطور خلاصه مي‌توان گفت كه دهها هزار رشته قنات در اين مملكت وجود داشته است كه آب بسياري از مناطق را تأمين كرده و امروز هم در بعضي از نقاط بهترين و مهمترين وسيله تأمين آب به شمار مي‌رود. تعداد زيادي از قنات‌ها خشك شده و آنچه هم باقي مانده اغلب كم آب مي‌باشد برعكس روز بروز بر تعداد چاههاي عميق موتوري افزوده مي‌گردد. از يك طرف چاه را مي‌توان در هر نقطه حفر و آب آن را مورد بهره‌برداري قرار داد ولي از طرفي همين مزاياي آن سبب خشك شدن قنات‌ها و پائين رفتن شديد سطح آب زيرزميني شده است. حال با اين وضع و با توجه به محاسن و معايب هر يك آيا مي‌توان گفت قنات بهتر است يا چاه؟
چاه و قنات هر دو وسيله‌اي است براي بهره‌برداري از آب‌هاي زيرزميني و از آنجايي كه هدف اصلي و نهايي بدست آوردن آب بيشتر از طريق حداكثر بهره‌برداري مجاز و بي ضرر از منابع آب زيرزميني است لذا مسأله انتخاب فقط يكي از دو سيستم و يا برتري قاطع يكي بر ديگري مطرح نيست بلكه بايد با انجام مطالعات لازم جهت شناخت واقعي و كامل منطقه روش بهره‌برداري از آب زيرزميني مشخص گردد.
در بعضي از مناطق لازم است از چاه استفاده شود در بعضي از شرايط احداث قنات برتري دارد و گاهي هم استفاده توأم از هردو (شرط حفظ حريم‌ها) لازم مي‌آيد. البته از طرف مقامات و سازمان‌هاي مسئول نيز كنترل و نظارت كافي در زمينه‌هاي مختلف مانند ميزان برداشت آب و عدم تجاوز به حريم آبي ديگران و همچنين در زمينه رفع نيازمندي‌هاي روستائيان و تأمين وسايل و امكانات لازم و ... بايد وجود داشته باشد. [6]
پيشنهادهايي براي بهبود وضعيت كنوني قنات
قنات يك سيستم آبرساني قديمي است كه تمام عمليات حفاري آن با يك دست چرخ و طناب و ساير وسايل ساده و سنتي انجام شده و در طول هزاران سال در ايران براي احداث هزارها كيلومتر قنات مورد استفاده قرار گرفته است اما امروزه به دليل افزايش رشد جمعيت و نياز روزافزون به منابع آب استفاده از اين روش از طرفي بسيار پر هزينه و گران بوده و از سويي نياز به وقت و زمان طولاني دارد.
بنابراين چنانچه فن حفاري و احداث قنات را بهبود بخشيم بدون شك اكثر عواملي كه منجر به كاهش بده قنات خشك شدن و ويراني قنات و عدم رغبت كشاورزان به احداث آن و استفاده از آن شده است از بين خواهد رفت. در ذيل به برخي از اين پيشنهادها اشاره مي‌شود :
1- استفاده از روشها و وسايل تكنولوژي جديد و مكانيزه كردن قنات
- استفاده از تكنولوژي در عمليات حفر قنات
براي حفر چاه‌ها مي‌توان از ماشين‌هاي حفاري و چكش‌هاي مكانيكي استفاده نمود. براي حفر مجراي قنات از بيل‌هاي مكانيكي در مناطق كوهستاني كه اغلب جنس زمين سخت مي‌باشد از وسيله مكانيكي كه براي حفر تونل بكار مي‌رود مي‌توان استفاد نمود. براي انتقال مواد حفاري شده نيز مي‌توان سيستم ريل واگني كه در معادن استفاده مي‌شود بكار برد.
- استفاده از تكنولوژي جديد براي عمل تهويه و تأمين روشنايي
چكش‌هاي مكانيكي كه با هواي فشرده كار مي‌كند ضمن انجام حفاري عمل تهويه را نيز انجام مي‌دهد. از طرفي با استفاده از موتورهايي كه براي راه اندازي وسايل مكانيكي بكار مي‌رود مي‌توان روشنايي چاهها و مجراي قنات را تأمين نمود.
- استفاده از تكنولوژي جديد در احياء و بازسازي قنات‌ها
كليه دستگاههايي كه جهت احداث قنات مي‌توان بكار برد در احياء و تعمير قنات نيز قابل استفاده است بخصوص براي پاك كردن هرنج‌ها و افزايش ميزان آبدهي قنات بغل بر كردن در هنگام آب بند شدن و و...
با امكانات فني و روش‌هاي نوين امروزي مي‌توان از طريق نفوذ و يا تزريق سيلاب‌ها و آبهاي اضافي

در تغذيه قنات‌ها و بهبود بخشيدن به وضع آب آنها استفاده كرد.[7]
2- جلوگيري از حفر چاههاي جديد در حريم قنات‌ها
3- در حفر چاههاي جديد (حتي با رعايت حريم مناسب قنات‌ها) بايد كنترل كرد كه از لايه‌هاي آبدار سطحي استفاده نكنند.
4- بيمه كردن قنات‌ها
5- تهيه شناسنامه براي تمام قنات‌هاي كشور مشتمل بر مواردي نظير كروكي قنات، نوع قنات، نوع خاك، ميزان بده و هزينه‌اي كه صرف شده و ...
6- تشكيل دوره‌هاي آموزشي براي تربيت مقني و ارائه امكانات مالي و رفاهي لازم به شاغلين اين حرفه جهت تشويق آنان به ادامه كار.
7- احياي قنات‌هاي شخصي به كمك دولت.
8- لايروبي اجباري سالانه قنات‌‌‌‌‌ها با حمايت مالي دولت.
9- ارائه وام‌هاي طويل المدت به مالكين قنات.
10- ايجاد مركزي كه در آن كليه عمليات ذكر شده و پرداخت اعتبارات لازم و نظارت بر احداث قنات‌هاي جديد و احياء و لايروبي قنوات متروك و كم بازده و ... متمركز گردد. [8]
نتيجه گيري :
بدون شك يكي از شريان‌هاي حياتي و مهم كشاورزي در نقاط خشك ايران قنات مي‌باشد كه در عصري كه تكنولوژي پيشرفته حفاري و وسايل مدرن انتقال يا استخراج آب از زمين وجود نداشت احداث قنات وسيله دستيابي آسان و ارزان به آبهاي زيرزميني و بهره‌برداري از آن در حجم زياد گرديد. به اين طريق از هزاران سال پيش نقاطي را كه بواسطه كمي باران امكان زيست و كشاورزي در آن نبوده است قنات موجبات آباداني آن را فراهم ساخته و باعث استقرار گروههاي انساني و ايجاد شهرها و روستاها گرديده است و براي زمانهاي طولاني آبياري مزارع در پناه قنات از وابستگي‌هاي سياسي و اقتصادي مصون بوده و بين زارعين نوعي همكاري وجود داشته است. حتي امروز تكنولوژي حفر قنات و بهره‌گيري از آبهاي زيرزميني منشأ حفر تونل‌هاي زير دريايي با مشخصات خارق العاده شده است.
زيرا تكنولوژي قنات علاوه بر دستيابي به منابع زيرزميني آب داراي الگوهاي قابل توجهي در استفاده از انرژي آبهاي حاصله (آسياب) تغذيه سفره‌هاي زيرزميني و مديريت پايدار منابع بوده است كه طي قرن‌ها در ايران تداوم داشته.
بهره‌برداري از آبهاي زيرزميني بوسيله چاه از حدود 40 سال پيش در ايران آغاز شد و تا سال1340 اين روش خيلي كند پيشرفت داشت از آن به بعد بر اثر تبليغات زياد و همچنين سهولت حفر چاه از يك طرف و مشكلات نگهداري و ترميم قنات از طرف ديگر استقبال مردم از چاه بيشتر شد بطوري كه در حال حاضر تعداد چاهها از صدهزار هم تجاوز كرده است. در نتيجه حفر زياد و بي رويه چاه، بدون توجه به سيلان آب، ميزان آبدهي بسياري از قناتها كاهش يافت و تعداد كثيري از قناتها هم خشك و باير شده است و با خشك شدن قنات سرمايه‌هاي عظيمي نابود شده و غارت منابع آب و پائين رفتن سطح آبهاي زيرزميني را سبب گرديده. اميد است قبل از ؟؟؟صنعت قنات سازي و قنات كه نشانه تمدن چندين هزارساله ايرانيان است بلكه محو و نابود شود به فكر افتاده و اقدامات لازم در جهت حفظ و تجديد حيات مجدد آن انجام داده و آن را بصورتي بهتر و قابل استفاده‌تر در اختيار نسل‌هاي آينده قرار دهيم.
پايان
     
  
زن

 
صفير زرد
صفير زرد اين سنگ از خانواده ي سنگ هاي سنباده است که هم جنش صفير آبي و ياقوت ميباشد. به رنگ هاي زرد، طلايي و نارنجي يافت مي شود، رنگ سفيد آن نيز کم و بيش وجود دارد. نوع مرغوب اين سنگ به رنگ زرد ليمويي مي باشد.

ويژگي هاي اين جواهر:

سياره: مشتري
رنگ کيهاني: آبي روشن
برج: قوس (آذر)، حوت (اسفند)
عنصر: آتش
زمان: غروب خورشيد
روز: پنجشنبه
فلز: طلاي زرد


اگر صحيح استفاده شود...:

ثروت، شهرت، موفقيت و احترام
فرزندان صالح
خِرَد، طول عمر
خوشبختي


اين جواهر از ابتلا به بيماري هاي زير جلوگيري مي کند:

اختلالات لوزالمعده، تومر، مشکلات پوستي
زکام، چربي در بدن
مشکلات کبد، زردي يرقان، ورم، نفخ شکم، سوء هاضمه، ورم چرکي
     
  
زن

 
اطلاعاتي درباره سنگ مرجان
مرجان
سنگ مرجان رسوب آهکي استخوان مانند مرجان آبي است، يک نرم تن کوچک که در آب هاي آرام زندگي مي کند و در عمق 20 تا 1،000 فوتي يافت مي شود. رنگ مرجان بستگي به عمقي دارد که در آن پيدا مي شود: زير 160 فوت رنگ آن روشن است. خوشرنگ ترين مرجان ها در عمق 100 تا 160 فوتي يافت مي شوند. در طيف هاي مختلف صورتي و قرمز وجود دارد. رنگ آن معمولاً بين سفيد تا صورتي و قرمز و سرخ است. مرجان هاي زرد رنگ، کرم رنگ، شکلاتي و حتي سياه هم وجود دارد. ستاره شناسان و متخصصين جواهردرماني بهترين رنگ مرجان که متعلق به سياره ي مريخ است را قرمز پررنگ مي دانند که شبيه به گيلاس نار است.

ويژگي هاي اين جواهر:

سياره: مريخ
رنگ کيهاني: زرد
برج: حمل (فروردين)، عقرب (آبان)
عنصر: خاک
زمان: طلوع خورشيد
روز: سه شنبه
فلز: طلاي زرد و مس


اگر صحيح استفاده شود...:

شغل هاي فني و مکانيکي
بلند پروازي و جاه طلبي
موفقيت و پيشرفت سريع
ويژگي هاي اکتسابي
انرژي و انگيزه فراوان
قدرت بدني، زورمندي
شهامت، گيرايي، فرماندهي

اين جواهر از ابتلا به بيماري هاي زير جلوگيري مي کند:

بريدگي، سوختگي و کبودي
بيماري هاي خوني، بيماري هاي مربوط به سيستم عضلاني و نرمي استخوان جوش صورت و بدن
     
  
زن

 
چگونه اخترشناسان قادر به ديدن اشعه ي ايكسهستند؟
نويسنده : رضا نادري

گرچه اشعه ايكس انرژي بسيار زيادي براي نفوذ دارد اما اتمسفر زمين بهاندازه ي كافي براي رد نشدن اشعه ي ايكس ضخيم است و مانع از رد شدن آنها مي شود وتنها اجازه مي دهد تا 10 سانتيمتر از اين پرتو در هوا نفوذ كند حال ما براي اينكهاين پرتو را دريافت نمائيم چاره اي به جز تحقيقات در بالاي جو نداريم . با توجه بهاين محدوديت ما 4 روش براي مطالعه بر روي اشعه ي ايكس پيش رو داريم ...

1: فرستادن موشك اكتشاف تغييرات جوي يا sunding rocket

2: فرستان بالون ها

3: فرستادن ساتالايت ها

4: تلسكوپ هاي فرو سرخ

موشك اكتشاف تغييرات جوي (sunding rocket)

دراين راكت اكتشاف گر ردياب اشعه ايكس در دماغه يا نوك راكت قرار مي گيرد اين همانروش است كه در سال 1949 در نيو مكزيكو اجرا شد كه اولين اين پرتو هاي دريافتي مربوطبه خورشيد مي شد در سال 1962 اولين نشانه ها از پرتو ايكس غير از خورشيد تائيد شد واز آنجا بود كه دانشمندان توجه شان معطوف به اين شد كه آيا ممكن است كه اين پرتواين همه راه را آمده باشد بدون اينكه منحرف شده باشد؟

حال ديگر دانشمندانبه اين فكر افتادند كه تا به حال داشته اند شمال زمين را به دنبال اشعه ايكس ميگشتند حال آنكه ممكن بود درصد وجود پرتو ايكس در جنوب بيشتر مي بود و دانشمندانمجبور بودند براي هر طرف زمين يك راكت را روانه ي آسمان كنند تا شايد بتوانند اينپرتو را رصد كنند ولي اين كار هزينه ي زيادي را در بر داشت به همين دليلي دانشمندانبه فكر افتادند تا از بالون ها استفاده كنند ...

بالون هاي اكتشافي

مزيت بالونهاي اكتشافي اينبود كه مي توانستند تجهيزات بيشتري براي مطالعه به همراه خود به بالاي 35 كيلومتريزمين ببرند و در آنجا تحقيق را آغاز كنند و مزيت بالونها اين بود كه مي توانستندزمان بيشتري در بالا بمانند و تحقيق كنند و مانند راكت ها نبودند كه تا چند دقيقهبيشتر نمي توانستند اطلاعات جمع آوري نمايند تنها ضعفي كه اين بالون ها داشتند اينبود كه اشعه هاي ايكسي را جمع آوري مي كردند كه ديگر قابل مطالعه نبودند چرا كه باوجود اينكه بالونها تا فاصله زيادي بالا رفته بودند ولي اشعه هاي ايكس تا آن فاصلهديگر نمي توانستند خود را برسانند و ضعيف مي شدند به اين دليل بود كه دانشمندان بهاين فكر افتادند كه يك شئي بسازند كه هم بتواند مدت زمان زيادي در فضا بماند همبتواند گردش كند و هم بتواند تجهيزات مختلفي با خود ببرد از اين جا بود كه طرحساتالايت ها ريخته شد...

ساتالايت ها

همان طور كه گفته شد بالون ها فقط قادر به رصد طول موجها و طيف هاي ناقصياز پرتو ها بودند اما ساتالايت ها مي توانستند اين طول موجها را به صورت كاملدريافت نمايند و مورد مطالعه قرار دهند به علاوه ساتالايت ها مي توانستند زمانزيادي در فضا باشند و به دور زمين بچرخند به عنوان مثال ساتالايت veta 5B توانستبراي 10 سال در خارج از جو روي اين پرتو ها و پرتوهاي ديگر مطالعه نمايد ....

حال ديگر فرصت آن رسيده تا با استفاده از تلسكوپ هاي فرو سرخ به مطالعه ياين پرتو هاي مرموز كه از ماوراي ما مي آيند بپردازيم.

تلسكوپ هاي فرو سرخ

اين تلسكوپ ها مي توانندبا استفاده از اشعه هاي فرو سرخ كه مي توانند از غبارو گاز عبور كنند به راحتيمنابع اشعه ايكس را كشف كنند نه اينكه اشعه ايكس دريافت كنند فرضا تلسكوپ اسپيتزركه در بالاي جو قرار دارد(براي رصد بهتر) مي تواند سياه چاله ها يي را كه از خودفوران اشعه ايكس دارند را به راحتي شناسايي و رصد كند.

توجه داشته باشيد كهاين تلسكوپ ها هم مي توانند در زمين باشند هم در جو
     
  
زن

 
پراش صوتي
بازتابش ، شكست و پراش فيزيك امواج صوتي عينا مانند بازتاب ، شكست و پراش نور صورت ميگيرد. زيرا آثار امواج نوري از بسياري جهات شباهت به آثار امواج صوتي دارند و تنها فرق موجود اين است كه طول موج فيزيك امواج نوراني نسبت به طول موج فيزيك امواج صوتي بسيار كوچك ميباشد. ولي قوانين هندسي آنها كاملا با هم شباهت دارد.
وقتي كه بين منبع صوت و گوش مانعي قرار دهيم بر حسب بزرگي و كوچكي مانع نسبت به طول موج ، ممكن است آثار مختلف پيدا شود. اگر فيزيك امواج صوتي به جدار محكمي كه در آن سوراخي تعبيه شده است برخورد كنند، قسمتي از فيزيك امواج كه به سطح ديواره برخورد ميكنند منعكس ميگردند و قسمت ديگر كه به لبه جداره و يا به لبه سوراخ برخورد ميكنند ممكن است پراشيده شوند.
مشاهده پديده تفرق در زندگي روزمره
پديده تفرق فيزيك امواج صوتي در مشاهدات روزانه ما زياد است. مثلا وقتي اشخاص در مقابل دهنه بوقي شكل بلندگو واقع ميشوند، آنهايي كه در وسط و در نزديكي محور قرار دارند، تمام صداها را ميشنوند، ولي آنهايي كه در اطراف محور و خارج از ميدان بوق شده‌اند فقط آن كلمات و با قسمتي از موزيك را ميشنوند كه با صداي بم ادا نشده باشد. همچنين وقتي دو نفر در اطاقي مكالمه ميكنند اگر در ديوار مشترك با اطاق مجاور ، سوراخ كوچكي باشد ممكن است صداي آنها را در اتاق مجاور تشخيص داد. در صورتيكه اگر درب همان دو اطاق باز باشد آنكه در همسايگي واقع است ممكن است درست صداي مكالمه در همان اطاق مجاور را بخوبي و مانند سابق نشنود.
همينطور وقتي كه در سينما يا تئاتر پشت سر شخص چاق يا قد بلندي بنشينم ، به گونه‌اي كه مشاهده صحنه براي ما مقدور نباشد باز صداي آرتيستها را ميشنويم. فيزيك امواج صوتي كه به بدن آن شخص ميرسند قسمتي جذب شده و قسمتي منعكس ميگردند و قسمتي كه به حدود اطراف بدن او برخورد ميكنند، به واسطه پديده پراش در پشت سر او در هر نقطه كه گوش ما قرار گيرد قابل شنيدن ميباشند.
يك آزمايش ساده
قطعه‌اي از نمد را كه تقريبا به مساحت يك متر مربع باشد اختيار كنيد و در وسط آن سوراخي به قطر 15 سانتي متر ايجاد نمائيد. اگر يك فرفره آلماني (نوعي فرفره است كه در جدار آن چند سوراخ وجود دارد، وقتي كه ميچرخد، توليد صدا ميكند) را در فاصله 30 سانتي متري از سوراخ بچرخانيم در هر جايي كه در پشت نمد قرار گيريم صداي آن به آهستگي و به طور يكنواخت شنيده ميشود. و اگر خود را در مقابل سوراخ طوري قرار دهيم كه فرفره را با چشم خود ببينيم، صداي آن از وقتي كه خود را در جاي ديگر قرار دهيم بلندتر شنيده نميشود. تنها وقتي در ناحيه پشت قطعه نمد صداي قويتر شنيده ميشود كه نمد را از ميان برداريم و اين مطلب براي اين است كه در صورت اخير انرژي صوتي بيشتري در گوش ما داخل ميشود.
اگر بجاي فرفره ، يك ساعت جيبي قرار دهيم (طول موج امواجي كه ساعتها توليد ميكنند از يك الي هشت سانتي متر تغيير ميكند) در اين حالت براي اينكه صداي تيك تيك آن را در پشت قطعه نمد بشنويم بايد خود را در روي محور قرار دهيم، به گونه‌اي كه ساعت از پشت نمد قابل رويت باشد. وقتي كه اين شرط حاصل شد‌، صداي آن عينا مانند وقتي شنيده ميشود كه نمد وجود نداشته باشد و چون در خارج محور واقع باشيم صداي ساعت تقريبا ديگر شنيده نميشود.
شرايط پراش
- فرض كنيد فيزيك امواج صوتي به سطح ديواري كه سوراخي در آن تعبيه شده است، برخورد ميكنند. امواج صوتي را با طول موج معيني در نظر ميگيريم. هرگاه طول موج نسبت به قطر سوراخ بزرگ باشد، چون طبقه متراكم (موج) به ديوار برسد، قسمت كوچكي از آن كه از سوراخ عبور ميكند خود مانند مركز صوت شد. و با آن طرف جدار طبقات كروي متراكم و منبسط ، پشت سر هم بمركز سوراخ درست ميشوند. نتيجه اينكه در پشت مانع در همه جا صدا وجود خواهد داشت.
- برعكس اگر طول موج نسبت به قطر سوراخ كوچك باشد ، فيزيك امواج در حين عبور از سوراخ عينا به همان حالت باقي ميمانند. بديهي است كه در اين حالت قسمتي از موج تابشي كه با ديوار برخورد ميكند، خود به خود حذف ميگردد، و فقط قسمت مواجه با سوراخ از آن عبور مي كند.
- بنابراين در حالت اول ، در هر نقطه از پشت جدار كه واقع باشيم، صداي منبع آهسته‌تر ولي به يك اندازه شنيده ميشود، در صورتي كه در حالت دوم ، فقط اگر در ناحيه مقابل سوراخ باشيم صداي منبع را به خوبي ميشنويم و در خارج آن صداي منبع مسموع نيست. علت اينكه در حالت اول صدا آهسته‌تر شنيده ميشود، آنست كه انرژي صوتي كه از سوراخ عبور ميكند روي سطح كروي توزيع شده و ضعيف ميگردد، در صورتي كه در حالت دوم تمام مقدار انرژي صوتي كه از سوراخ عبور ميكند روي فيزيك امواج با سطوح كوچك در پشت مانع متمركز ميباشند.
     
  
زن

 
شروع حيات در خشكي
در دوران كامبرين و ميليون سال پس از ان حيات فقط در دريا وجود داشت چون اشعه ماوراي بنفش خورشيد زندگي را در خشكي ها نا امن كرده بود ولي اين مشكل با پيداش سيانو باكتري ها ( گياهي فتوسنتز كننده ) حل شد.
اكسيژني كه توسط سيانو باكتري ها توليد ميشد پس از برخورد به ماوراي بنفش به ملكول اوزون تبديل ميشدند و كم كم لايه اوزون را به وجود آوردند. بدين صورت امكان زندگي در خشكي براي جانوران محيا شد و به مرور زمان گونه هاي مختلفي از جانوران و گياهان زندگي خود را بر سطح خشكي آغاز كردند.
ورود جانوران به خشكي :
حدود صد ميليون سال پيش ، پس از همياري ( رابطه اي دو طرفه كه به هر دو طرف سود ميرسد ) بين گياهان و قارچ ها به صورت گلسنگ باعث شد گياهان سطح زمين را بپوشانند و جنگل هاي بزرگي تشكيل شود و گياهان خشكي منبع جانوران را تامين كنند و تكامل جانوران خشكي را امكان پذير كند.
اولين جانوراني كه از دريا به خشكي امدند بندپايان بودند كه بنا به تصور زيست شناسان نوعي عقرب اولين موجودي بوده است كه از دريا به خشكي آمده است.
حشرات يكي از اولين ساكنان خشكي ها بودند كه اين گروه از بندپايان فراوان ترين و متنوع ترين گروه جانداران در تاريخ زمين بوده اند. به احتمال زياد اين موفقيت حشرات در ارتباط با پرواز كردن آنها بوده است و بايد بدانيد كه حشرات اولين موجوداتي بوده اند كه بال داشته اند.
اولين مهره داران ماهي هاي كوچك و فاقد ارواره اي بودند كه حدود 500 ميليون سال پيش به وجود امدند و پس از انها ماهي هاي ارواره داري به وجود امدند كه به جاي مكيدن غذا مي توانستند آها را بجوند در نتيجه به شكارچياني توانمند تبديل شدند و بدين گونه ماهي ها موفق ترين مهره داران زنده شدند و اكنون بيش از نيمي از گونه هاي مهره داران را به خود اختصاص داده اند.
نخستين مهره داران خشكي دوزيستان بودند كه از دگرگوني ماهي ها به وجود آمدند و با تكوين تغييرات ساختاري متعدد در پيكر دوزيستان اين جانداران با زندگي در خشكي سازگار شدند.
اعتقاد زيست شناسان بر اين است كه اندام حركتي دوزيستان از استخوان هاي باله ماهي ها حاصل شده اند و تكامل دستگاه حركتي استخواني راه رفتن را براي اين جانداران ممكن ساخت چون پايه اي محكم براي عمل اندام هاي حركتي در خلاف جهت هم بود و جثه حشرات به علت وجود اسكلت توانمند و انعطاف پذير بسيار بزرگتر از حشرات است. دوزيستان به خوبي با شرايط سازگار شدند ولي خزندگان كه از تحول دوزيستان به وجود امدند سازگاري هاي بهتري نشان مي دانند.
اين جانوران براي محافظت از خود در برار از دست دادن رطوبت بدن به اتمسفر پوستي ضد اب دارند و بر خلاف دوزيستان مي توانند در خشكي تخم گذاري كنند زيرا تخم هاي انها را پوسته اي اهكي و محافظ مي پوشاند. شواهد حاكي از ان است كه در حدود 300 ميليون سال پيش دوره اي خشك حاكم شد كه در آن مدت خزندگان كه سازگاري بهتري نسبت به خشكي داشتند برتريهايي به دست آوردند.
65 ميليون سال پيش در ضمن پنجمين انقراض گروهي اغلب گونه هاي زنده از جمله همه دايناسورها براي هميشه از روي زمين ناپديد شدند اما بعضي از خزندگان كوچكتر،پستانداران و پرندگان به بقاي خود ادامه دادند و اين انقراض باعث شد كه منابع بيشتري در اختيار جانوران باقي مانده قرار گيرد.
در اين هنگام اقليم جهان دچار تغيير شده بود و اب و هوا ديگر خشك نبود و خزندگان مزيت خود را از دست داده بودند و در اين زمان بود كه پستانداران و پرندگان به صورت غالب درآمدند
     
  
زن

 
ضرورت و اهميت اجراي مانور زلزله و ايمني
تجارت زلزله هاي گذشته هاي مبين آن است كه دانش آموزان يكي از اسيب پذيرترين قشرهاي جامعه محسوب ميشوند و چنانچهززلزله اي در ساعات حضور آنان در مدرسه رخ دهد و آمادگيهاي لازم براي رويايويي با انان را متحمل خواهد شد بنابر اين اگر برنامه ريزي لازم در زاستاي افزايش سطح اگاهي اين قشر صورت گيرد بازتاب آن در سطح جامعه ملموس تر خواهد بود .
از انجا كه دانش آموزان در برخي از كتب درسي با مباني آمادگي و ايمني زلزله آشنا ميشوند ضروري است با بكارگيري آموخته هاي خود راهكارهاي عملي مقابله با زلزله را نيز فرا گيرند .
     
  
زن

 
جنگلهاي آمازون
مقدمه
آمازون، نام جنگل بسیار بزرگی در امریکای جنوبی است. جنگلهای بارانی آمازون در تمام فصول سال دارای هوایی گرم با رطوبتی بسیار زیاد می‌باشند. متوسط درجه حرارت، در مرکز آمازون، در حدود ۳۰ درجه سانتیگراد (۸۶ درجه فارنهایت) غربی‌ترین بخش این منطقه، در حدود ۲۵ درجه سانتیگراد (۷۶ درجه فارنهایت) می‌باشد. تقریباَ هر روزه باران سنگینی در سرتاسر آمازون می‌بارد.
جنگل هاى بارانى آمازون در خطرند

طرفداران محيط زيست رفع ممنوعيت فروش محصولات اصلاح ژنتيكى شده در برزيل را تهديد جدى براى جنگل هاى بارانى آمازون مى دانند. در قانون جديد، عرضه و كشت محصولات اصلاح ژنتيكى شده به ويژه سويا براى صادرات تاييد شده است. شركت هاى بيوتكنولوژى و كشاورزان بزرگ برندگان اين قانون جديد محسوب مى شوند. هرچند اين اقدام و همچنين قانونى شدن تحقيقات بر روى سلول هاى بنيادى جنين انسان از ديد مردم برزيل حركتى به سوى برزيل نوين است، اما طرفداران محيط زيست مى گويند جنگل هاى بارانى و كشاورزان كوچك بازنده ماجرا هستند. طرفداران محيط زيست نگران هستند محصولات اصلاح ژنتيكى شده، گونه هاى بومى را نابود كند، در زنجيره غذايى اختلال به وجود آورد و امكان ورود اين محصولات به مناطق جديد مانند جنگل هاى پاكسازى شده آمازون را فراهم سازد. تخريب بزرگ‌ترين جنگل بارانى جهان طى دو سال گذشته براى دومين بار به بالاترين حد خود رسيد. سال گذشته بخشى از جنگل آمازون به وسعت ۲۳ هزار كيلومتر مربع نابود شد. طرفداران محيط زيست مى گويند دامداران و چوب برها درختان جنگل هاى بارانى و علفزارهاى استوايى را نابود مى كنند و كشاورزان زمين هاى خالى شده از درخت را به كشتزار تبديل مى كنند.
رودخانه آمازون
آمازون بزرگ‌ترین رودخانه جهان است که انشعابات زیادی دارد که بخشی از آن به دریا ریخته و نیز حدودا" دو درصد از آب شیرین این رودخانه به اقیانوسها میریزد. بستر این رودخانه بسیار عریض و طویل است و از نظر درازا یکی از طولانی‌ترین رودخانه‌ها ی جهان است که بین 6.2 و 6.7 هزار کیلومتر درازا دارد.
در طول سده گذشته رودخانه‌های آمازون و نیل برای اثبات طویلترین بودن همواره با یکدیگر در رقابت بوده اند. طول واقعی این رودخانه‌ها همواره در معرض تغییر و تحول بوده و هرگز متخصصان نتوانسته‌اند مقدار واقعی آن را اندازه گیری کنند. آمارها نشان داده که رود نیل در افریقا به شکل متغیر بین 5.4 تا 6.7 هزار کیلومتر درازا دارد. اما جدا از این مساله در خصوص مقدار آب موجود، هیچ شکی نیست که آمازون پر آب تر است.
در فصل خشکی و کم آبی پهنای رود آمازون به حدود 11.6 کیلومتر میرسد. این منطقه از آمریکا ی جنوبی توسط بستر اصلی رودخانه و البته انشعابات فرعی آن که گاها" به سه برابر خود رودخانه میرسد محاصره می‌شود.
پرنده توکان روی یک درخته عنبه در کناره‌های رود آمازون به طور متوسط در فصل کم آبی زمینها به مسافت 111,000 کیلومتر از آب پوشیده می‌شود و در فصول بارانی حوزه رودخانه حتی تا 350,000 کیلومتر هم میرسد. زمانی که رود آمازون طغیان می‌کند و انشعابات آن هم پر آب و طغیانی می‌شوند، ممکن است عرض آن در مدخل رودخانه به 325 کلیومتر و در سایر نقاط به 40 کیلومتر نیز برسد. دهانه رود یعنی جایی که با دریا ارتباط دارد بسیار پهن و البته عمیق است، به طوریکه کشتیهای بزرگ می‌توانند به راحتی می‌توانند در آن رفت و آمد کنند.

طبیعت بکر آمازون تنها بزرگ‌ترین رودخانه جهان نیست بلکه خانه حیات وحش و طبیعت دست نخورده دنیاست. آیا تا به حال یک گربه ماهی دیده اید؟ آنها به راحتی در آبهای گرم و نسبتا" راکد دریاچه‌ها پیدا می‌شوند و البته برخی از مردم آنها را به عنوان حیوانات خانگی در آکواریوم هایشان نگاه میدارند. گربه ماهی‌ها واقعا" بد قیافه هستند و به شکل عجیبی کریه‌اند و با سر پهن و تختی که دارند و موهایی که اطراف سر و دهانشان روییده، شبیه ماهی هستند.
این گربه ماهیها در آمریکا بسیار آشنا هستند و مردم آنها را به خوبی تشخیص می‌دهند. اما گربه ماهیهایی که در بزرگ‌ترین رودخانه جهان زندگی می‌کنند به علت زندگی در طبیعت بکر از حد نرمال و طبیعی خود بسیار بزرگ‌تر و تنومندتر هستند و گاها" وزن آنها به 90 کیلوگرم هم میرسد.

یک آناکوندا که توسط بومیان گرفتار شده است بزرگ‌ترین ماهی‌های آب شیرین در جهان در آبهای رود آمازون زندگی می‌کنند. آراپیما (Arapaima) که در زبان محلی Arapaima gigas نامیده می‌شود بزرگ‌ترین و مشهورترین ماهی آب شیرین در جهان است که در حدود 4 متر طول و 200 کیلوگرم وزن دارد.
از سوی دیگر آمازون خانه و پناهگاه مخلوقات عجیب دیگری مثل: آناکوندا (Anaconda) نوعی مار یا افعی بسیار بزرگ متعلق به آمریکای جنوبی یا پیرانها (Piranha) یکی از وحشی‌ترین حیوانات دنیا و ... نیز هست.
تولد رودخانه اما واقعا" آمازون چطور این چنین بزرگ و طویل شد؟ اولین دلیل آن موقعیت جغرافیایی آن و جایی که قرار گرفته است است. در منطقه استوایی و در حقیقت روی کمربند استوا و گرمترین جای کره زمین. در این منطقه چیزی حدود 1016 سانتی متر در سال باران میبارد یعنی بطور متوسظ 3 سانتی متر باران در روز. با این تفاسیر می‌توان بسادگی متوجه شد که کشورهای نواحی جنوبی آمریکا به مثابه یک زیر گلدانی همیشه در معرض خطرات ناشی از طغیان آمازون و بارندگیهای شدید فصلی هستند.
هنگامی که باران میبارد و آب رود بالا می‌آید مناطق و زمینهای پست، مزارع و شالیزارها همگی زیر آب میروند. حجم خالص آب باران در جنگلهای آمازون به علت قرارگرفتن در سراشیبی با هم جمع شده و همگی در یک شبه جلگه به رودخانه آمازون میریزند.


نمایی از رودخانه آمازون
آمازون بزرگترین رودخانه جهان است که انشعابات زیادی دارد که بخشی از آن به دریا ریخته و نیز حدودا" دو درصد از آب شیرین این رودخانه به اقیانوسها میریزد. بستر این رودخانه بسیار عریض و طویل است و از نظر درازا یکی از طولانی ترین رودخانه ها ی جهان است که بین 6.2 و 6.7 هزار کیلومتر درازا دارد.
در طول سده گذشته رودخانه های آمازون و نیل برای اثبات طویلترین بودن همواره با یکدیگر در رقابت بوده اند. طول واقعی این رودخانه ها همواره در معرض تغییر و تحول بوده و هرگز متخصصان نتوانسته اند مقدار واقعی آن را اندازه گیری کنند. آمارها نشان داده که رود نیل در آفریقا به شکل متغیر بین 5.4 تا 6.7 هزار کیلومتر درازا دارد. اما جدا از این مساله در خصوص مقدار آب موجود، هیچ شکی نیست که آمازون پر آب تر است.

در فصل خشکی و کم آبی پهنای رود آمازون به حدود 11.6 کیلومتر میرسد. این منطقه از آمریکا ی جنوبی توسط بستر اصلی رودخانه و البته انشعابات فرعی آن که گاها" به سه برابر خود رودخانه میرسد محاصره میشود.

پرنده توکان روی یک درخته عنبه در کناره های رود آمازون

به طور متوسط در فصل کم آبی زمینها به مسافت 111,000 کیلومتر از آب پوشیده میشود و در فصول بارانی حوزه رودخانه حتی تا 350,000 کیلومتر هم میرسد. زمانی که رود آمازون طغیان میکند و انشعابات آن هم پر آب و طغیانی میشوند، ممکن است عرض آن در مدخل رودخانه به 325 کلیومتر و در سایر نقاط به 40 کیلومتر نیز برسد. دهانه رود یعنی جایی که با دریا ارتباط دارد بسیار پهن و البته عمیق است، به طوریکه کشتیهای بزرگ میتوانند به راحتی می توانند در آن رفت و آمد کنند.
طبیعت بکر
آمازون تنها بزرگترین رودخانه جهان نیست بلکه خانه حیات وحش و طبیعت دست نخورده دنیاست. آیا تا به حال یک گربه ماهی دیده اید؟ آنها به راحتی در آبهای گرم و نسبتا" راکد دریاچه ها پیدا میشوند و البته برخی از مردم آنها را به عنوان حیوانات خانگی در آکواریوم هایشان نگاه میدارند. گربه ماهی ها واقعا" بد قیافه هستند و به شکل عجیبی کریه اند و با سر پهن و تختی که دارند و موهایی که اطراف سر و دهانشان روییده، شبیه ماهی هستند.

این گربه ماهیها در آمریکا بسیار آشنا هستند و مردم آنها را به خوبی تشخیص میدهند. اما گربه ماهیهایی که در بزرگترین رودخانه جهان زندگی میکنند به علت زندگی در طبیعت بکر از حد نرمال و طبیعی خود بسیار بزرگتر و تنومندتر هستند و گاها" وزن آنها به 90 کیلوگرم هم میرسد.

یک آناکوندا که توسط بومیان گرفتار شده است

بزرگترین ماهی های آب شیرین در جهان در آبهای رود آمازون زندگی میکنند. آراپیما (Arapaima) که در زبان محلی Arapaima gigas نامیده میشود بزرگترین و مشهورترین ماهی آب شیرین در جهان است که در حدود 4 متر طول و 200 کیلوگرم وزن دارد.
از سوی دیگر آمازون خانه و پناهگاه مخلوقات عجیب دیگری مثل : آناکوندا (Anaconda) نوعی مار یا افعی بسیار بزرگ متعلق به آمریکای جنوبی یا پیرانها (Piranha) یکی از وحشی ترین حیوانات دنیا و ... نیز هست.


تولد رودخانه
اما واقعا" آمازون چطور این چنین بزرگ و طویل شد؟ اولین دلیل آن موقعیت جغرافیایی آن و جایی که قرار گرفته است میباشد. در منطقه استوایی و در حقیقت روی کمربند استوا و گرمترین جای کره زمین. در این منطقه چیزی حدود 1016 سانتی متر در سال باران میبارد یعنی بطور متوسظ 3 سانتی متر باران در روز. با این تفاسیر میتوان بسادگی متوجه شد که کشورهای نواحی جنوبی آمریکا به مثابه یک زیر گلدانی همیشه در معرض خطرات ناشی از طغیان آمازون و بارندگیهای شدید فصلی هستند.

هنگامی که باران میبارد و آب رود بالا می آید مناطق و زمینهای پست، مزارع و شالیزارها همگی زیر آب میروند. حجم خالص آب باران در جنگلهای آمازون به علت قرارگرفتن در سراشیبی با هم جمع شده و همگی در یک شبه جلگه به رودخانه آمازون میریزند.
آب و هوای جنگلهای بارانی آمازون
جنلگهای بارانی آمازون در تمام فصول سال دارای هوایی گرم با رطوبتی بسیار زیاد می باشند . متوسط درجه حرارت ، در مرکز آمازون ، در حدود 30 درجه سانتیگراد (86 درجه فارنهایت) غربی ترین بخش این منطقه ، در حدود 25 درجه سانتیگراد (76 درجه فارنهایت) می باشد . تقریباَ هر روزه باران سنگینی در سرتاسر آمازون می بارد.
سال جنگلهای بارانی

این نمودار نشاندهنده متوسط دما و بارندگی
در غرب جنگل آمازون می باشد.
چه اتفاقی برای مردم بومی آمازون افتاد؟

قبل از کشف جهان جدید توسط کریستف کلومب در قرن 15 میلادی، حدود هفت الیده میلیون آمریکایی تخمین زده شده در جنگلهای انبوه آمریکا زندگی می کردند و حدودنیمی از آنها در برزیل زندگی می کردند. شهرهای بزرگ ایجاد شده در آندس و آمازونجوامع فرهنگی را حمایت کردند. با ورود اروپائیان پایان تمدنهای بومی در مرکزآمریکای جنوبی آورده شد. اروپائیان امراضی که میلیونها آمریکایی را کشت با خودبردند و در صد سال ورود این خارجیها جمعیت آمریکایی کاسته شد، بیشتر از 90 % مردمبومی در داخل جنگل زندگی می کردند.
     
  
صفحه  صفحه 16 از 18:  « پیشین  1  ...  15  16  17  18  پسین » 
علم و دانش

Earth science | مقالات زمین شناسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA