انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 39 از 77:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  76  77  پسین »

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)


زن

andishmand
 
قتل فجیع دختربچه 7 ساله پس از آزار جنسی

جوان ۲۲ساله‌اي كه پس از شكنجه دختري ۷ ساله در مشهد او را به طرز فجيعي كشته بود، بزودي محاكمه مي‌شود.

اين جوان۲۲ ساله چند روز قبل از ارتكاب جنايت از يكي از استان‌هاي جنوبي كشور براي كار به مشهد آمده بود و در يك كارگاه توليدي واقع در حاشيه شهر مشهد كار مي‌كرد. قاتل در چند روز نخست كاري‌اش متوجه دختر دانش‌آموزي شد كه از مقابل كارگاه عبور مي‌كرد و به مدرسه مي‌رفت. جوان ۲۲ساله كه افكار پليدي را در سر مي‌پروراند با ديدن دختربچه، نقشه سوءاستفاده از وي را در ذهن خودش طراحي كرد و ظهر روز بيست و سوم آذرماه با نيت شيطاني خود، دخترك را به بهانه‌اي به داخل ساختماني مخروبه كشاند و جلوي دهان او را محكم گرفت.

در اين لحظه جوان شيطان‌صفت با توسل به زور دختربچه را شكنجه كرد و بخاطر ترس از اينكه دختر هفت ساله وي را شناخته است، طعمه خود را به طرز فجيعي به قتل رساند.

قاتل بي‌رحم سپس جسد غرق به خون دخترك را داخل زمين‌هاي كشاورزي جاده مشهد- كلات رها كرد و به سركار خود برگشت. خانواده اين دختر معصوم كه از ناپديد شدن او نگران شده بودند، مفقود‌شدن فرزندشان را به پليس اطلاع دادند.

24 ساعت بعد

يكي از اهالي مشهد در تماس با فوريت‌هاي پليسي110 گفت كه جسد غرق به خون دختربچه‌يي را در كنار جاده مشاهده كرده است. در پي اين گزارش، ماموران كلانتري خلق‌آباد مشهد براي بررسي موضوع به محل اعزام شدند و جسد خون‌آلود دخترك را داخل گودالي در پشت پمپ‌ بنزين جاده مشهد- كلات كشف كردند. با كشف اين جسد، به دستور علي‌اكبر صفاييان، بازپرس ويژه قتل تلاش براي احراز هويت مقتول آغاز شد و باتوجه به اينكه مفقودي، دختربچه‌يي در همان منطقه اعلام شده بود، موضوع به اطلاع اين خانواده رسيد و جسد مورد شناسايي والدين كودك قرار گرفت. اين درحالي است كه معاينات لازم در پزشكي قانوني حاكي از آن بود كه كودك هفت ساله قبل از مرگ، مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفته است.

دستگيري ۸ مظنون به قتل

رييس پليس‌ آگاهي خراسان رضوي گفت: با معاينه دقيق نشانه‌ها و اثراتي كه از رد كفش قاتل و خون‌هاي ريخته شده روي زمين در محل جنايت به جا مانده بود، كارآگاهان مبارزه با جرايم جنايي هشت نفر را به عنوان مظنون دستگير كردند اما اين افراد كه قاتل نيز يكي از آنان بود منكر ارتكاب هرگونه عمل خلاف و جرمي شده و بنابه حكم قضايي تمامي آنها آزاد شدند. اگرچه بطور كاملا نامحسوس تحت كنترل قرار گرفتند و از آنان خواسته شد تا روشن شدن نتايج آزمايشات پزشكي قانوني، از مشهد خارج نشوند.

سرهنگ حسين بيدمشكي افزود: مظنون اصلي پرونده با وحشت از اينكه پليس حقيقت را دريابد مشهد را به مقصد شهرستان فردوس ترك كرد، اما تيم‌هاي كنترل نامحسوس پليس همچنان او را تحت نظر داشتند. اين مقام انتظامي گفت: متهم پس از گذشت 21روز درحالي كه نمي‌توانست خود را از چنگ عذاب وجدان نجات دهد با مراجعه به پاسگاه انتظامي باغستان پليس فردوس در اظهاراتي متناقض بيان داشت كه دختربچه‌يي را در حوالي مشهد به قتل رسانده است.

وي خاطرنشان كرد: در پي اين اعترافات، موضوع به پليس آگاهي استان اعلام و كارآگاهان مبارزه با جرايم جنايي با اخذ نيابت قضايي به شهرستان فردوس اعزام شده و متهم را به مشهد انتقال دادند.

سرهنگ بيدمشكي افزود: جوان 22ساله‌ پس از مشخص شدن نتيجه كالبدشكافي مبني بر تاييد تجاوز به دختر بچه و قتل او به وسيله ضربه اي سخت، در مقابل مقام قضايي، صراحتا به قتل اعتراف كرد. هم‌اكنون متهم براي انجام آزمايشات تشخيص سلامت رواني به پزشكي قانوني انتقال يافته است.

اعترافات هولناك عامل جنايت

قاتل در بازجويي‌هاي به عمل آمده گفت: اهل يكي از شهرهاي جنوبي هستم و تا كلاس دوم دبيرستان درس خوانده‌ام. من براي كار به مشهد آمدم و در كارگاهي مشغول كار شدم. چند روزي بود كه دخترك را مي‌ديدم تا اينكه روز قبل از حادثه به بهانه گرفتن شيلنگ آب به در خانه آنها رفتم و او را از نزديك ديدم. با ديدن اين دختربچه وسوسه شدم تا نياز جنسي‌ام را با سوءاستفاده از او برطرف كنم به همين خاطر ظهر روز بعد، زماني كه دخترك از مدرسه به خانه برمي‌گشت، صدايش كردم و به بهانه اينكه بيا شيلنگ را بگير او را به داخل ساختماني مخروبه كشاندم.

وی افزود : من جلوي دهان دختربچه را گرفتم و با زور او را مورد آزار و اذيت قرار دادم. بعد از آنكه به نيت پليد خود رسيدم دختربچه درحالي كه حالش بد بود و گريه مي‌كرد چند ثانيه به چشمانم خيره شد. با اين تصور كه او مرا شناخته است او را كشتم. من كه اصلا نمي‌فهميدم چه كار مي‌كنم جسد دخترك را به كنار جاده كشاندم و داخل گودالي انداختم و فرار كردم.

عامل جنايت درحالي كه بشدت دچار عذاب وجدان و احساس پشيماني و ندامت شده بود و دستانش مي‌لرزيد با صدايي لرزان گفت: در اين مدت از خواب و خوراك افتاده بودم و به هر كجا نگاه مي‌كردم چهره دختر بي‌گناه يادم مي‌آمد. من خيلي عذاب كشيدم و وجدانم ناراحت بود بالاخره خودم را از كابوس و وحشت نجات دادم و حقيقت را گفتم اگرچه ديگر راهي براي بازگشت نمانده است. به گزارش «ملت ما»، ‌بازپرس پروند كيفرخواست متهم را به اتهام قتل عمد و آزار و اذيت دختربچه صادر كرد و بزودي اين متهم در دادگاه كيفري استان خراسان رضوي محاكمه خواهد شد.

منبع خبر خبر پویش


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
مرد

 
چهارشنبه سیاه :عامل انفجار هولناک در شب چهارشنبه سوری در برابر اتهام 2 قتل قرار گرفت

روزنامه ایران : آتش‌بازی خطرناک در دهکده المپیک که جان پسر‌بچه‌ای را در شب چهارشنبه‌سوری گرفته بود با مرگ مرد جوانی وارد مرحله تازه‌ای شد. عامل این حادثه تلخ که خانواده همسایه و خودش را سیاهپوش کرده است پس از فرار با پای خود نزد پلیس رفت و تسلیم شد.
شامگاه سه‌شنبه 27 اسفند ماه سال گذشته انفجار مهیبی در مراسم آتش‌‌بازی شهرک گلستان واقع در دهکده المپیک رخ داد که در آن پسربچه‌ای به کام مرگ فرو رفت و شش مرد و زن نیز با حال وخیم در بیمارستان‌های مختلف بستری شدند.
با دریافت نخستین گزارش حادثه چهارشنبه سوری غرب تهران ، مأموران پلیس و بازپرس «قریشی‌زاده» خود را به صحنه حادثه رساندند ، در تحقیقات میدانی پی بردند جوان 30 ساله‌ای به نام بیژن با انداختن آبشار ساخت چین در بین شرکت‌کنندگان جشن آتش‌بازی باعث وقوع حادثه مرگبار شده است.بیژن در حالی فراری بود که دو داماد به همراه عمه و برادر عروس خانواده‌اش به‌شدت زخمی شده بودند، شهداد کوچولو به کام مرگ فرو رفته بود و دو مرد دیگر نیز در بیمارستان بستری بودند.همزمان با اقدام‌های پزشکی در شب حادثه و در حالی که پلیس به تعقیب بیژن پرداخته بود، ساعت چهار بامداد روز بعد، چهارشنبه 28 اسفند ماه سال گذشته وی با پای خود نزد پلیس رفت و تسلیم شد.این در حالی بود که تحقیقات مأموران نشان می‌داد بیژن به همراه بستگان دور و نزدیک مهمان خانه یکی از بستگانشان بود و در شهرک گلستان زندگی نمی‌کرد و کمتر کسی وی را می‌شناخت به گونه‌ای که بررسی دوربین‌های مداربسته چهره عامل حادثه را در اختیار تیم پلیس قرار داد.


مرگ داماد

16 روز بعد در حالی که داماد خانواده بیژن با نام حسن سلطان روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد وی برای همیشه خاموش شد و در آغوش مرگ جای گرفت.بازپرس قریشی‌زاده از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در این خصوص به خبرنگار شوک گفت: «حال حادثه‌دیدگان وخیم است و بیژن با صدور قرار قانونی در زندان به‌سر می‌برد تا پس از بررسی‌های ویژه پلیسی و قضایی تصمیم‌گیری نهایی صورت گیرد و امیدوارم آمار کشته‌ها افزایش پیدا نکند.»


گفت‌وگو با خانواده شهداد کوچولو

مادر شهداد کوچولو مددکار کانون اصلاح و تربیت است. این زن گریان که سرنوشت‌های تلخی را در کانون دیده و شنیده است هنوز مرگ پسر خردسالش را باور ندارد. وی با بغض فرو خورده به خبرنگار ایران گفت: روز سه شنبه 27 اسفند ماه سال گذشته به مناسبت چهارشنبه سوری درخانه پدری‌ام دعوت بودیم و با همسر و پسر دو ساله و شهداد 8 ساله روانه خانه پدری شدیم. هنوز‌ساعتی از تاریکی نگذشته بود که همانند دیگر خانواده‌ها برای جشن چهارشنبه‌سوری با همسر و دو پسر و برادرم از جلوی در خانه به تماشای آتش‌بازی بچه‌ها در کوچه نشستیم. صدای ترقه و فریادهــــای شادی بخش همه جا را پر کرده بود و شهداد هم خوشحال بود، ناگهان یک سیگارت جلوی پای پسرم زده شد، بچه‌ام خیلی ترسید و پایش سوخت.
دیدم مردی به ‌نام بیژن سیگارت را پرت کرد و در همان هنگام به او گفتم بچه‌ها از صدای انفجار می‌ترسند و از این کارها نکن اما او بی‌تفاوت و با تمسخر نگاهی به ما انداخت و رفت هنوز 10 دقیقه‌ای نگذشته بود که همه چیز در مقابل دیدگانمان تیره و تار شد.مادر غمزده ادامه داد: صدای شمارش معکوس می‌آمد: 3، 2 و یک. ناگهان انفجار مهیبی صورت گرفت. آسمان یکدست سرخ شد و فقط دیدم پسرکم به زانو درآمد و روی زمین افتاد. باورم نمی‌شد شهداد کوچولویم دچار حادثه شده باشد اما انگار واقعیت داشت.
«زمانی» پدر شهداد در ادامه گفت: بیژن سوار بر موتور بود که وسیله‌ای شبیه یک اسپری در دستش بود، آن را با فندک روشن کرد، شماره معکوس را با صدای بلند می‌خواند ویکباره انفجار مهیبی رخ داد و ترکش آن به بغل ناف پسرکم برخورد کرد. شهداد حتی گریه نمی‌کرد و فریادی نمی‌زد خیلی آرام بود فقط یک لبخند زد و چشمانش را بست.خیلی ترسیده بودیم. سریعاً پیکر نیمه‌جان شهداد را از روی زمین برداشتم و با خودروی همسایه‌مان به درمانگاه تختی واقع در شهرک گلستان بردیم اما پسرکم دوام نیاورد و ما را تنها گذاشت و در آنجا از پزشکان شنیدیم کار از کار گذشته است.فرهاد خدابخشی 26 ساله دایی شهداد کوچولو که یکی دیگر از مجروحان این حادثه در چهارشنبه سوری به حساب می‌آید، نیز گفت: به همراه خواهرزاده و دوستانمان دم در رفتیم تا چهارشنبه سوری را با خوشی بگذرانیم اما یک اتفاق همه ما را شو/
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
قتل خاموش پسر جوان در باغ خانوادگی

روزنامه ایران : پیکر بی‌جان باغداری در ساری در حالی‌که با ضربات بیل و چوب از پای درآمده بود داخل باغ مرکباتش پیدا شد.
راز قتل این جوان 27 ساله هنگامی فاش شد که اعضای خانواده‌اش از دیر کردن وی نگران شده و برای اطلاع از سرنوشت‌اش به باغ رفتند.
بنا بر این گزارش، در حالی‌که تاریکی چتر خود را بر فضای روستای کردخیل ساری پهن کرده بود و مردم منطقه خسته از یک روز کاری در ایام تعطیلات نوروزی به خانه‌های خود باز می‌گشتند ناگهان فریادهای کمک‌خواهی مردی توجه آنها را به خود جلب کرد.مرد میانسال در حالی‌که به درون باغ اشاره می‌کرد و فریاد می‌زد پسرم را کشتند، از مردم و ساکنان منطقه تقاضای کمک می‌کرد.چند تن از اهالی روستا در باغ با جسد بی‌جان پسر جوانی در حالی روبه‌رو شدند که سر و صورتش خون آلود و زیر درختان پرتقال روی زمین افتاده بود.
با کمک روستایی‌ها بلافاصله پیکر بی‌حرکت مرد جوان به بیمارستان انتقال داده شد اما پزشکان پس از معاینات تخصصی اعلام کردند مرد جوان ساعتی قبل بر اثر شدت خونریزی به آغوش مرگ رفته است.
بدین ترتیب موضوع قتل این پسر جوان به مأموران پلیس ساری اطلاع داده شد و تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی با حضور در محل حادثه به تحقیق از پدر قربانی حادثه پرداختند.
مرد میانسال در این باره گفت: صبح پسرم «محمدرضا» چند کارگر که از اهالی منطقه‌ای در جنوب کشور بودند را برای انجام کار به باغمان برده بود. غروب بود که وی سوار بر خودروی پرشیای سفید رنگش شد تا نزد کارگران برود و با آنها اجرت کارشان را حساب کند. وقتی خبری از بازگشتش نشد کمی نگران شدیم. ابتدا تصور می‌کردیم شاید در راه بازگشت با دوستانش برای دید و بازدید عید رفته باشد اما وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتیم و جوابی داده نشد احساس کردم باید حادثه‌ای برای پسرم رخ داده باشد بنابر این به باغ رفتم. در تاریکی فضای باغ همه قسمت‌ها را جست‌وجو کردم تا این‌که با پیکر بی‌حرکت پسرم در میان درختان پرتقال روبه‌رو شدم.
وی در ادامه گفت: یکی از کارگران که از اهالی جنوب کشور است و خانواده‌اش نیز در ساری زندگی می‌کنند ‌جزو کارگرانی بود که برای کار به باغ آمده بود شاید او از سرنوشت پسرم اطلاعی داشته باشد.
با توجه به این اظهارات مأموران به محل زندگی کارگر جوان مراجعه کردند اما در آنجا از خانواده‌اش شنیدند از صبح تا‌کنون مرد خانواده به خانه مراجعه نکرده است.با توجه به این ادعاها و این‌که خودروی قربانی حادثه نیز ناپدید شده بود این احتمال قوت گرفت که کارگران در پایان روز کاری خود با پسر جوان درگیری پیدا کرده و او را با ضربات بیل و چوب از پای درآورده و خودرو‌اش را با خود برده‌اند.
در حالی‌که مأموران آگاهی، تجسس برای به‌دست آوردن ردی از خودروی پرشیای سفید رنگ را در دستور کار خود قرار داده بودند مشخص شد روز حادثه، قربانی حادثه مقـــــداری پول و اشیای با ارزش نیز همراه داشته که همگی آنها نیز دزدیده شده‌اند.
پلیس مازندران که مشخصات خودروی به سرقت رفته را برای نواحی انتظامی سراسر کشور مخابره کرده و خواستار توقیف آن شده بود، دریافت روز بعد از پیدا شدن جسد قربانی حادثه، خودروی وی در حالی‌که در یکی از خیابان‌های تهران رها شده بود توسط مأموران نیروی انتظامی تهران بزرگ کشف شده است.بدین ترتیب مأموران دریافتند عاملان جنایت پس از قتل پسر باغدار ساروی با خودروی او خود را به تهران رسانده و در آنجا خودرو را از ترس شناسایی شدن رها کرده و گریخته‌اند.
با توجه به‌اطلاعاتی که از نشانی‌های محل سکونت این متهمان به‌دست آمده است تحقیقات گسترده پلیس برای به‌دست آوردن ردی از آنها ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
فرار داماد جنایتکار به خاک آلمان

پلیس اینترپل ایران مأموریت ویژه‌ای برای دستگیری این قاتل فراری دارد
داماد جنایتکار که هشت سال پیش از صحنه قتل همسرش فراری شده است در خاک آلمان ردیابی شد.بازپرس جنایی کرج خواستار انتشار عکس این قاتل شد تا کسانی‌که در ایران و آلمان اطلاعاتی از مخفیگاه و سرنوشت وی دارند با پلیس اینترپل یا پلیس آگاهی کرج تماس بگیرند.


طلاق تلخ

طلاق و جدایی از فرزندش پایان رؤیاهایش بود، چاره‌ای نداشت از کامیاران به کرج رفت و خانه‌ای در همسایگی دختر عمویش اجاره کرد. شب‌ها به‌خاطر دوری از پسر کوچکش خواب نداشت و در حسرت کودکش همچون شمع آب می‌شد تا این‌که با مرد جوانی به‌نام «فردین» آشنا شد که داستان زندگیش شبیه زن جوان بود. مدت کمی از آشنایی‌شان نمی‌گذشت که «فرخنده» 25 ساله با «فردین» 27 ساله ازدواج کردند ولی این پایان داستان شوم نبود.
چند ماهی که گذشت «فرخنده» خواست پسر کوچولویش را به خانه‌اش ببرد تا برایش مادری کند ولی شوهرش مخالف بود و این اختلاف هر روز عمیق‌تر می‌شد تا این که حادثه هولناکی رخ داد...


جنایت خاموش

ساعات پایانی شب 25 اردیبهشت ماه سال 84 پلیس 110 کرج در جریان قتل زن جوانی قرار گرفت و دقایقی بعد تیمی از مأموران به همراه بازپرس احمدی، کشیک قتل دادسرای امور جنایی کرج پای در قتلگاه در محله شاهین‌ویلا گذاشتند و با جسد بی‌جان و غرق در خون «فرخنده» که با ضربات چاقو به کام مرگ فرو رفته بود روبه‌رو شدند.
صحنه دلخراشی بود، معاینه‌ها نشان داد «فرخنده» با 16 ضربه چاقو به قتل رسیده و تحقیقات میدانی مشخص کرد این زن بدون این‌که پسرش را برای آخرین بار در آغوش بگیرد قربانی اختلاف مرگباری با شوهر دوم خود شده است.
بازپرس احمدی خیلی زود تجسس‌ها را آغاز کرد و دختر عموی «فرخنده» را که تنها شاهد جنایت بود تحت بازجویی گرفت. این دختر وحشت‌زده گفت: «فرخنده» پس‌از جدایی از شوهر اولش با «فردین» ازدواج کرد و از همان رو نخست با هم اختلاف داشتند، دختر عمویم می‌خواست پسرش را نزد خودش بیاورد ولی شوهرش قبول نمی‌کرد و به همین خاطر چندین بار باهم درگیر شده بودند. وی در ادامه افزود: عصر امروز دختر عمویم با حالتی پریشان به‌خانه‌ام آمد و در حالی که بسیار ناراحت بود به من گفت از زندگی با «فردین» خسته شده و به‌خاطر بدرفتاری‌هایش می‌خواهد به کامیاران برگردد. از وی شنیدم «فردین» نیم‌ساعت پیش به خانه‌شان رفته و با چاقو به جانش افتاده و وی با برداشتن چادرش از خانه فرار کرده و به خانه من پناه آورده است.
زن جوان گفت:نگران حال «فرخنده» بودم و آن شب وی را در خانه‌ام نگه داشتم و قرار بود فردا به عمویم زنگ بزنم و ماجرا را تعریف کنم. ساعت 12 شب خواب بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد، از آیفون‌تصویری دیدم «فردین» جلوی در خانه است، تصور کردم برای آشتی آمده و در را باز کردم. وی به خانه آمد و ناگهان چاقویی که زیر لباسش پنهان کرده بود را بیرون کشید و به سوی فرخنده حمله‌ور شد و با ضربات چاقو وی را به قتل رساند، سپس به سوی من آمد ولی پایش لیز خورد و با فریادهای کمک‌خواهی من چاره‌ای جز فرار ندید.
با ادعای این زن، بازپرس احمدی به تیمی از اداره قتل پلیس آگاهی کرج مأموریت داد تجسس‌های ویژه‌ای برای یافتن سرنخی از مرد جنایتکار انجام دهند.
مأموران با وجود اقدام‌های مخابراتی و اطلاعاتی ویژه به سرنخی از قاتل فراری نرسیدند و پی بردند این مرد کرج را ترک کرده و گریخته است.


فرار 8 ساله

با گذشت هشت سال از این ماجرای غم‌انگیز تلاش پلیس جنایی برای یافتن ردی از قاتل فراری به بن‌بست خورد و ردیابی‌های اطلاعاتی نشان می‌داد وی به صورت قاچاقی از مرز زمینی به کشور عراق گریخته و از آنجا به کشور دیگری رفته و هیچ سرنخ دیگری از خود بر‌جای نگذاشته است.
کارآگاهان در آخرین تلاش خود از پلیس اینترپل خواستند مرد جنایتکار را تحت تعقیب بین‌المللی قرار بدهد و با انتشار تصویرش ردی از وی به‌دست بیاورند ولی باز هم تحقیقات به گره کور خورد تا این که پلیس موفق به یافتن ردپایی از «فردین» در کشور آلمان شد و این در حالی است که قاتل فراری با اسامی جعلی در این کشور اروپایی زندگی می‌کند.


ردیابی‌های اینترپل ایران

با توجه به این فرار طولانی، پلیس اینترپل با اطلاعاتی که کارآگاهان پلیس آگاهی کرج در اختیارشان قرار دادند موفق به ردیابی «فردین» در شهر برلین آلمان شدند و در تلاش هستند با ادامه تجسس‌های اطلاعاتی خود وی را دستگیر و به ایران بازگردانند.ردیابی‌های پلیسی نشان می‌دهد قاتل فراری در کشورهای ترکیه، عراق، قبرس و آلمان رفت و آمد داشته است و در حال حاضر نیز در شهر برلین زندگی زیرزمینی دارد.
بنابراین گزارش، بازپرس شعبه 22 دادسرای کرج خواستار انتشار تصویر مرد جنایتکار شد تا کسانی که داخل یا خارج از کشور بویژه ایرانیان مقیم آلمان اطلاعاتی از مخفیگاه «فردین» دارند با پلیس آگاهی کرج یا پلیس اینترپل ایران تماس بگیرند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
افشای راز قتل مادر توسط پدر از سوی 2 دختر دانش آموز

پدر خانواده به رغم دروغ‌پردازی‌ نتوانست خود را بی‌گناه نشان دهد
جزئیات قتل مادری در غیاب دو دختر دانش‌آموزش با اعتراف‌های تکاندهنده شوهرش فاش شد. بچه‌ها در بازگشت از مسیر مدرسه پدر را در حال انتقال جسدی دیدند و همزمان با دخالت پلیس جنازه مادرشان در کوچه‌های خلوت خیابان فلسطین ساری پیدا شد. در جریان این جنایت پیکر بی‌جان زنی در حالی‌که لابه‌لای پلاستیک پیچیده و دریکی از کوچه‌های خلوت خیابان فلسطین رها شده بود، پیدا شد.
بنا بر این گزارش، ساعت 14 ظهر 24 اسفند ماه سال 92 دو دختر بچه دانش‌آموز وقتی از کلاس درس به خانه بازگشته و با اوضاع به‌هم ریخته اتاق‌ها روبه‌رو شدند با احساس این‌که باید حادثه ناگواری برای مادرشان رخ داده باشد، با دایی خود تماس گرفتند.
این دختران دانش‌آموز در تماس‌های تلفنی با خانواده مادری‌شان ادعا کردند وقتی از مدرسه به خانه بازگشته‌اند با وضع آشفته پدرشان که در حال انتقال جسد بود روبه‌رو شده سپس با ورود به خانه متوجه به‌هم ریختگی و آغشته بودن در و دیوار به خون شده‌اند.
بدین ترتیب دایی بچه‌ها با عجله خود را به خانه خواهرش رساند. وی با مشاهده غیبت خواهرش و صحنه جنایت با پلیس 110 تماس گرفت.
دایی خانواده که پلیس است با احتمال این‌که دامادشان برای از بین بردن آثار بر جای مانده به خانه باز خواهد گشت سر کوچه به کمین نشست و بعداز نیم ساعت دید دامادشان با پژوی نقره‌ای در حال بازگشت است با خونسردی پیش رفت و با بی‌اطلاع جلوه دادن خود سرگرم صحبت با وی شد.
دقایقی بعد با حضور نیروهای پلیس در محل حادثه، داماد مرموز به نام «ناصر» درباره ماجرای غیبت همسرش تحت بازجویی قرار گرفت. ناصر در حالی‌که ادعا می‌کرد همسرش ساعاتی پیش برای انجام کاری از خانه بیرون رفته و هنوز بازنگشته است سعی کرد خود را در این باره بی‌اطلاع نشان دهد اما وضع به‌هم ریخته خانه و لکه‌های خون روی لباس و داخل خودرو‌اش باعث شد مأموران وی را بازداشت کنند.
در حالی‌که مأموران آگاهی قصد داشتند ناصر را برای انجام تحقیقات تکمیلی به پلیس آگاهی منتقل کنند، نیروهای گشت کلانتری 13 ساری از پیدا شدن جسد یک زن خبر دادند.
بدین ترتیب دایی خانواده همراه ناصر و مأموران پلیس به محل کشف جسد راهنمایی شدند. قربانی حادثه در حالی‌که لباس بیرون از خانه بر تن داشت به قتل رسیده ولای پلاستیکی پیچیده و در گوشه‌ای رها شده بود.
با حضور دایی جوان در محل حادثه، مشخص شد جسد متعلق به خواهر 52 ساله‌اش به‌نام فاطمه است.
ناصر در جریان بازجویی‌ها در اعتراف خود اعلام کرد همسرش را به‌خاطر بروز اختلاف‌هایی به قتل رسانده است، سپس با حضور بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب ساری وی به بازسازی صحنه جنایت پرداخت.
با وجود اعتراف‌های نخست، ناصر در ادامه تحقیقات قضایی ادعا کرد از ماجرای قتل همسرش اطلاعی نداشته و احتمال دارد بچه‌های زن اولش وی را از پای در آورده باشند. از آنجایی‌که جسد قربانی حادثه در فاصله کمی تا محل زندگی بچه‌های زن اولش پیدا شده بود، فرضیه احتمال دست داشتن آنان در این ماجرا مطرح شد و بررسی‌های تخصصی نشان داد این ادعاها فقط یک پاپوش است.
از سوی دیگر قاتل ادعا کرد همسرش در بیرون از خانه به قتل رسیده است و برای اثبات ادعاهای خود به پوشش همسرش اشاره کرد. این در حالی بود که بر اساس بررسی‌های پلیس، قربانی حادثه داخل آشپزخانه از پای در آمده بود.
این داماد که چاره‌ای جز اعتراف نداشت، گفت: از مدت‌ها پیش با زن دومم دچار اختلاف شده و از یک ماه قبل قصد داشتم وی را بکشم بنابراین روز حادثه در حالی‌که بچه‌هایم در مدرسه بودند بر سر مسائلی با وی جر و بحث کرده و سرانجام او را به قتل رساندم. ناصر برای این‌که بچه‌های زن قبلی‌اش را به‌عنوان عامل قتل همسر دومش معرفی کند جسد را لای پلاستیکی پیچیده و در نزدیکی محل زندگی آنها رها کرده بود.
دایی دختران در این باره گفت:خواهرم پس از هفت سال زندگی با شهیدی که از پرسنل پلیس -ژاندارمی سابق- بود و در حالی که 11سال از شهادت وی می‌گذشت با اصرار اطرافیان و بستگان پذیرفت با ناصر که ظاهری موجه داشت ازدواج کند. وی ادامه داد:با گذشت مدت کوتاهی از ازدواج آنها معلوم شد رضایتنامه کتبی که ناصر از زن اولش برای ازدواج مجدد ارائه داده با تهدید و شکنجه گرفته بود و تنها هدفش از ازدواج با خواهرم بهره‌مندی از وضع مالی مناسب وی بود.
ناصرکم‌کم خواهرم را تحت فشار قرار داد تا خانه‌اش را به نامش بزند اما با مقاومت فاطمه روبه‌رو شد.با وجود همه مشکلات تصور می‌کردیم با تولد بچه‌ای زندگی آنها خوب می‌شود اما با وجود به دنیا آمدن دو دختر بازهم تغییری در زندگی خواهرم به‌وجود نیامد.
برادر قربانی حادثه افزود:حتی زمانی که نخستین بچه خواهرم سه  ساله بود اطلاع پیدا کردیم او دست وپای خواهرم را بسته و با پاشیدن نفت قصد داشته وی را به آتش بکشد، اما وقتی متوجه شده خواهرم از ترس بی‌هوش شده او را رها کرده‌است.
وقتی وضع را این‌گونه دیدیم با مراجعه به دادگاه خانواده سعی کردیم طلاق خواهرم را بگیریم اما ناصر هر بار با واسطه قرار دادن بزرگان فامیل و با چرب‌زبانی مانع می‌شد.
چند سال پیش سرانجام ناصر با طلاق موافقت کرد اما شرط گذاشت خواهرم ازمهریه 50 سکه‌ای‌اش بگذرد، خواهرم نیز قبول کرد تا در ازای سرپرستی دو دخترش مهریه‌اش را ببخشد. پس از این‌که خواهرم مهریه خود را بخشید متهم اعلام کرد مگر قیمت بچه‌هایم 50 سکه است و از خواهرم مابه‌التفاوت قیمت بچه‌ها را درخواست کرد.به این ترتیب خواهرم بار دیگر برای این‌که بچه‌هایش را از دست ندهد به زندگی با وی تن داد. بنابر این گزارش، بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ساری با توجه به مدارک موجود در پرونده، ناصر را تا انجام تحقیقات تکمیلی با صدور قرار قانونی در اختیار مأموران آگاهی قرار داد..
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
زن

andishmand
 
کارگردان قلابی سینمای ایران دستگیر شد

مرد ۴۰ ساله‌ای از تهران به مشهد سفر کرد تا در نقش کارگردان سرشناس سینما از دختران و پسران جوان کلاهبرداری کند.
رئیس پلیس مشهد گفت: با ادعاهای چند دختر و پسر جوان مشخص شد یک مرد که با معرفی خود به عنوان کارگردان سینما و داشتن ارتباط با دیگر کارگردانان سرشناس کشور، به طعمه‌های خود وعده می‌داد که پس از دوره آموزشی فشرده‌ای از آنان برای نقش‌آفرینی در سریال‌های مطرح و جذاب تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی استفاده خواهد شد از آنان پول میلیونی کلاهبرداری کرده و متواری شده است.

سرهنگ حجت نیکمرام گفت:‌ پلیس مشهد با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع طرح ویژه‌ای را در دستور کار خود قرار داد و افسران کلانتری احمد آباد در ردزنی اطلاعاتی این پرونده به سرنخ‌هایی دست یافتند که چهره مرد 40 ساله به نام حمید را پیش رویشان قرار می‌داد.

رئیس پلیس مشهد گفت: کلاهبردار شیاد با نقشه‌ای از قبل طراحی شده، به طور مداوم جای خود در مراکز اقامتی و هتل‌های مشهد را تغییر می داد و این موضوع روند پیگیری را کمی به تأخیر انداخت، اما خوشبختانه مأموران کلانتری احمدآباد پس از چندین ساعت تعقیب و مراقبت‌های پوششی و نامحسوس و در اقدامی غافلگیرانه موفق شدند متهم را سه‌شنبه شب در هتل بزرگ ارس مشهد دستگیر کنند.

وی گفت: این مرد شیاد حتی خود را به مدیران مراکز اقامتی نیز به عنوان کارگردان سینما معرفی کرده و پس از چند روز اقامت، بدون پرداخت هزینه‌های آن گریخته است.

سرهنگ نیکمرام با اشاره به این موضوع که تاکنون 5 فریب‌خورده پرونده برای پیگیری شکایت خود اقدام کرده‌اند، گفت: احتمال می‌رود وی در دیگر استان‌ها و شهرهای کشور نیز مرتکب این اقدام کلاهبردارانه شده باشد از همین رو تحقیقات از وی ادامه دارد.

منبع خبر شهر خبر
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
مرد

 
ارث خونین : قتل هولناک در زمین های کشاورزی

مردی که روز گذشته برادر بزرگ ترش را به خاطر اختلاف بر سر زمین های موروثی به قتل رساند متواری شد. به گزارش خراسان، دو برادر ۵۸ و ۵۳ ساله به خاطر زمین های موروثی در منطقه خلق آباد مشهد دچار اختلاف شدند و بدین ترتیب پرونده ای برای حل مشکل در دستگاه قضایی تشکیل دادند. در حالی که پرونده آن ها تحت رسیدگی قرار داشت، عصر روز گذشته برادر بزرگ تر با راننده تراکتوری که از اهالی محل بود تماس گرفت و از او خواست برای کار روی زمین های کشاورزی موروثی بیاید. مرد ۵۸ ساله خود نیز سوار خودرو سمندش شد و به محل قرار رفت. برادر ۵۳ ساله او که متوجه موضوع شده بود با عصبانیت سوار موتورسیکلت شد و در حالی که چاقویی نیز به همراه داشت به طرف زمین های کشاورزی حرکت کرد. به محض رودررو شدن دو برادر، مشاجره لفظی بین آن ها درگرفت که ناگهان برق چاقویی در فضا درخشید و بر پیکر برادر بزرگ تر فرود آمد. مرد ۵۳ ساله با ۳ ضربه چاقو که به شکم و زیر بغل برادر بزرگ ترش زد او را نقش زمین کرد و از محل متواری شد. مرد مجروح در حالی که دستش را روی شکم گرفته بود تا از خونریزی شدید جلوگیری کند سوار خودرو سمندش شد و با سرعت به طرف بیمارستان حرکت کرد اما خون های زیادی که از محل ضربات چاقو جاری بود موجب شد تا او وضعیت وخیمی پیدا کند. در همین حال که مرد مجروح بر سرعت خودرو می افزود ناگهان با یک دستگاه موتورسیکلت برخورد کرد و راکب موتورسیکلت که به هوا بلند شده بود روی شیشه خودرو سمند قرار گرفت و خون آلود روی زمین افتاد. خودرو مرد ۵۸ ساله سپس با فرد دیگری نیز برخورد کرد و او نیز مجروح شد اما راننده مجروح خودرو سمند با آن که کنترل فرمان از دستش خارج شده بود همچنان با سرعت به حرکت خود ادامه می داد که با خودروهای عبوری دیگری مانند پیکان، پراید و پژو ۴۰۵ تصادف کرد و بدین ترتیب متوقف شد. رانندگان عبوری وقتی وضعیت وخیم راننده سمند را دیدند بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند و ۳ مجروح این حادثه به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد منتقل شدند. پزشکان بیمارستان پس از معاینه راننده سمند اعلام کردند که او علایم حیاتی ندارد و دقایقی قبل به خاطر خونریزی شدید و همچنین ضربات ناشی از چاقو جان خود را از دست داده است. بنابر گزارش خراسان، راکب موتورسیکلت نیز که حال وی بسیار وخیم گزارش شده است در حالی که قادر به بازجویی نبود در بیمارستان بستری شد اما فرد دیگری که در این حادثه مجروح شده بود به صورت سرپایی مداوا و از مرکز درمانی ترخیص شد. با اعلام ماجرای این جنایت هولناک و حوادث پس از آن به قاضی ویژه قتل عمد، دقایقی بعد قاضی موحدی راد برای بررسی ماجرا عازم محل وقوع جنایت شد. تحقیقات قضایی بیانگر آن بود که مرد ۵۳ ساله پس از ارتکاب جنایت به مکان نامعلومی متواری شده است. بنابراین به دستور مقام قضایی جسد مرد ۵۸ ساله به پزشکی قانونی انتقال یافت و قاضی موحدی راد پس از انجام یک سری تحقیقات میدانی درباره چگونگی وقوع جنایت، دستورات خاصی را برای دستگیری متهم صادر کرد. این گزارش حاکی است: بررسی های قضایی و پلیسی برای کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
قصاص چشم برای پدربزرگ اسیدپاش

صدای آمریکا : مردی که با پاشیدن اسید به صورت عروس پیشینش او را از هردو چشم نابینا کرده، به قصاص چشم محکوم شد.
این مرد که با نام «حسین» از او یاد می شود، به خاطر جراحت هایی که بر اثر اسید پاشی بر بدن قربانی وارد آورده به پرداخت دیه وحبس محکوم شده است.
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل معصومه عطایی، روز شنبه ۲۲ فروردین، ضمن اعلام این خبر، به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، گفته است حسین، پدر شوهر سابق معصومه عطایی، و وکیل او، پیش تر، در دادگاهی در اصفهان که روز پنجم تا اسفندماه برگزار شد، ادعا کرده بودند که معصومه بینایی خود را از دست نداده و ادعای نابینایی او دروغ است.
به گفته عبدالصمد خرمشاهی، در پی دفاعیات او از این قربانی اسید پاشی، دادگاه خواستار بررسی وضعیت بینایی معصومه شد و بر اساس گواهی پزشکان حاذق و بررسی قضات مشخص شد که قربانی از هردو چشم نابینا شده است.
به گفته او، در پی این امر، دادگاه برای متهم حکم قصاص چشم صادر کرد و در عین حال او را به خاطر جراحاتی که با پاشیدن اسید به بدن و صورت معصومه وارد آورده با نظر کارشناس به پرداخت دیه محکوم کرد.
او با این حال تاکید کرد که حکم صادر شده قطعی نیست و متهم ۲۰ روز وقت دارد تا اعتراض خودرا به دیوان عالی کشور تسلیم کند.
حکم قصاص چشم معصومه عطایی پیش تر در بهمن ماه ۱۳۹۰ در شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان صادر و در دادگاه تجدید نظر تایید شده بود. در این دادگاه متهم همچنین به خاطر سوزاندن صورت، اندام های فوقانی ، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت به پرداخت دیه و تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود. دیوان عالی کشور این حکم را به دلیل نقص تحقیقات، نقض کرد وآن را به دادگاه شعبه ۱۷ صادر کننده حکم بدوی ارجاع داد.
معصومه عطایی ۲۸ ساله، در ۱۱ شهریور سال ۱۳۸۹ به دلیل نپذیرفتن خواست پدر شوهر سابقش برای بازگشت به زندگی با پسر او، قربانی اسیدپاشی شد. معصومه گفته است که به دلیل کتک زدن و اعتیاد شوهرش از اوجدا شده بود و دادگاه حضانت از پسر کوچک آنان را به معصومه داده بود.
به نوشته ایسنا، «حسین»، پدر شوهر سابق معصومه، که انگیزه خود را از این اقدام «انتقام گیری» بیان کرده، به بهانه دادن هدیه ای برای نوه اش ظرف حاوی اسید را به روی معصومه پاشیده است.


برخی از قربانیان اسیدپاشی

آمنه بهرامی نوا، قربانی اسیدپاشی توسط خواستگارش، طاهره بهرامی و دخترش، قربانیان اسیدپاشی به دست زنی که باشوهر او رابطه داشت (این زن پس از محکوم شدن به قصاص در زندان خودکشی کرد)، زیور پروین و دخترش یثرا صید، قربانیان اسیدپاشی توسط برادران شوهر درگذشته زیور، (یثرا براثر سوختگی ناشی از اسید در بیمارستان درگذشت) برخی از قربانیان جنایت اسیدپاشی در ایران هستند.
با آن که معمولا زنان قربانیان اسیدپاشی هستند، در موردی نادر، داوود روشنایی، قربانی دیگر اسیدپاشی است که ده سال پیش در ۲۰ سالگی براثر پاشیدن اسید توسط مردی جوان، علاوه بر تخریب و سوختگی صورت و بدن، یک چشم خود را نیز ازدست داد.
درخواست قصاص او بیش از دو سال پیش در دیوان عالی کشور تایید شده اما هنوز این حکم به اجرا درنیامده و در انتظار استیذان رئیس قوه قضائیه است.


مجازات قصاص، اسلامی یا غیرانسانی؟

قصاص مجازاتی اسلامی شمرده می شود. منتقدان آن می گویند این مجازات علاوه بر آن که قضاوت را برعهده قربانی می گذارد و به این ترتیب اصل بی طرفی در قضاوت را مخدوش می کند، بلکه در صورتی که قربانی یا خانواده او به اجرای قصاص تن دهند از آنان نیز نوعی جانی یا قاتل ساخته می شود. اجرای مجازات قصاص یکی از نکات مورد انتقاد شدید مدافعان حقوق بشر است. با این حال حکومت اسلامی ایران آن را شرعی و بازگشت ناپذیر می داند.
اخیراً روزنامه بهار به دلیل چاپ مقاله ای با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» که در آن مجازات قصاص، غیر انسانی ذکر شده بود توقیف شد و علی اصغر غروی، نویسنده مقاله نیز در اصفهان به زندان افتاد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
اعتـراف سیـاه :او می‌گوید جن‌ها دستورهای شوم را صادر می‌کردند

مرد شیطان‌صفت که به شکار کودکان آبادانی و خرمشهری می پرداخت می‌گوید از جن‌ها دستور می‌گرفت.
ساعت 10 شب 15 آذرماه سال گذشته پدری با چهره‌ای آشفته همراه با پسر 10 ساله‌اش به پلیس آبادان مراجعه کرد و از سناریوی سیاهی پرده برداشت!
پسر بچه اشک می‌ریخت و پدر نگران به مأموران گفت: در محل کارم بودم که همسرم زنگ زد و از دیرکردن پسرم در بازگشت از آموزشگاه زبان به خانه خبر داد.
نگران و سراسیمه خودم را به آموزشگاه رساندم اما کسی در آنجا نبود، به دوستان پسرم زنگ زدم ولی هیچ‌کس از سرنوشت وی اطلاعی نداشت.
سوار بر خودرو به خیابان‌های اطراف آموزشگاه سرزدم تا این‌که پسرم را با چهره‌ای گریان و وحشتزده در نزدیکی آموزشگاه پیدا کردم.
وی که عصبانی بود، گفت: وقتی پسرم را در آغوش گرفتم وی از گرفتار شدن شوم خود در دام مردی شیطان‌صفت پرده برداشت.
پسر بچه که هنوز ترس در چهره‌اش موج می‌زد، گفت: وقتی از آموزشگاه بیرون آمدم مردی سوار بر خودرو به سمتم آمد و ادعا کرد پسرش برای خرید بازی‌های کامپیوتری از خانه خارج شده و نگرانش است و از من خواست وی را به آنجا برسانم.
چون آن منطقه را بلد بودم پذیرفتم کمکش کنم و سوار خودرویش شدم که مرد بداخلاق درهای خودرو را قفل و در کوچه‌ای تاریک به سمتم حمله کرد.
پسربچه با گریه ادامه داد: هرچه التماسش می‌کردم گوش نمی‌کرد و بعد از آن مرا در همان کوچه‌ رها کرد و پا به فرار گذاشت.
پدر جوان که تصور می‌کرد پسرش نخستین طعمه این مرد باشد از مأموران خواست پیش از گرفتار شدن دیگر بچه‌ها وی را دستگیر کنند اما این در حالی بود که پیش از آن نیز چند پسر بچه آبادانی و خرمشهری دیگر هدف شوم مرد شیطان صفت قرار گرفته بودند.
با توجه به حساس بودن این پرونده، تیم ویژه‌ای از مأموران پلیس آگاهی آبادان برای پایان دادن به رفتارهای شیطانی این مرد وارد عمل شدند.
گارآگاهان در گام نخست عکس چند مرد مرموز را پیش روی بچه‌ها قرار دادند اما در این مرحله تجسس‌ها به بن‌بست رسید.
تیم ویژه در شاخه‌ای دیگر از تحقیقات، محل‌هایی را که کودکان تسلیم مرد شیطان صفت شده بودند تحت بررسی قرار دادند و توانستند در دوربین‌های مداربسته چند مغازه تصویر وی را به دست آورند.
همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان مخفیگاه وی را شناسایی کنند و در اقدامی غافلگیرانه «امیر» 39 ساله را دستگیر کردند.
این مرد که راهی جز اعتراف نداشت از شکار 9 کودک خرمشهری و 10 کودک آبادانی خبر داد.
«امیر» در بازجویی‌ها گفت: از سال 89 به بهانه‌های مختلف کودکان 6 تا 13 ساله را سوار خودرویم که پراید بود کرده و پس از اجرای نقشه شوم رهایشان می‌کردم. در این مدت خودروهایم را عوض کردم و با فروش پراید، پژو 405 خریدم تا لو نروم.
وی که ادعا می‌کند تحت سلطه جن ها قرار دارد، افزود: جن‌ها مرا در کنترل خود دارند و آنها دستور می‌دادند من دست به این کار بزنم.
وی ادامه داد: جن‌ها گفته بودند از من محافظت می‌کنند و بعد از انجام کاری که آنها از من می‌خواستند به راحتی پیش خانواده‌ام می‌رفتم و اصلاً فکر نمی‌کردم دستگیر یا از سوی بچه‌ها شناسایی شوم.
در بازجویی‌ها مشخص شد امیر چندی پیش زمانی که پسربچه‌ای را به بهانه خرید پلی‌استیشن سوار ارابه‌اش کرده، پدر این بچه به تعقیب وی پرداخت و با دستگیری این مرد وی را تحویل مأموران کلانتری 11 آبادان داده اما چون کسی تصور نمی‌کرد وی همان مرد شیطان صفت باشد با دستور قاضی پرونده آزاد شده است.
بنابر این‌گزارش، با توجه به اعترافات مرد شیطان‌صفت بازپرس دستور داد برای شناسایی دیگر طعمه‌ها، «امیر» در اختیار پلیس آگاهی آبادان قرار گیرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
دوقلوهای جسور دزد را فراری دادند

دوقلوهای هفت ساله «سن آنتونیو» دزد اتومبیل پدرشان را با مشت و لگد مجبور به فرار کردند.
این دوقلوهای زیرک زمان دزدی ماشین کنار برادر یکساله‌شان در صندلی عقب نشسته بودند و پدر و مادرشان برای آوردن وسایل داخل خانه رفته بودند. در همین لحظه یکی از مردان همسایه که شناخت خوبی از خانواده داشت با دیدن درهای باز اتومبیل وسوسه شد و در یک حرکت سریع پشت فرمان نشست و از محل دور شد.
این مرد که تا آن لحظه متوجه حضور بچه‌ها در صندلی عقب نشده بود ناگهان یک مشت محکم به سرش خورد. دزد بیچاره هنگام رانندگی حتی فرصت عکس‌العمل هم نداشت چون هر دو پسربچه با مشت و لگد و حتی با مار پلاستیکی‌شان مدام به سر و صورت او می‌زدند. این دزد آشنا آنقدر کتک خورد که ترجیح داد قید ماشین را بزند و فرار کند.
دوقلوها که چند کیلومتر از خانه دور شده بودند به توصیه مادر و پدرشان با هیچ غریبه‌ای حرف نمی‌زدند و با این‌که مردم با مهربانی از آن‌ها آدرس خانه‌شان را می‌پرسیدند لب به سخن باز نمی‌کردند. این سکوت ادامه داشت تا این‌که دختربچه همسن و سال خودشان از مغازه‌ آن سوی خیابان بیرون آمد، دوقلوها که احساس کردند به او می‌توانند اطمینان کنند پیشش رفتند و ماجرا را تعریف کردند.
از آن سو پدر و مادر که نگران بچه‌های‌شان بودند گزارش ناپدیدشدن آن‌ها را به پلیس دادند تا این‌که چند ساعت بعد خانواده دختر کوچولو همراه مأموران، بچه‌ها را صحیح و سلامت به خانه رساندند. مأموران در جست‌وجوی دزد فراری هستند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 39 از 77:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA