ارسالها: 23330
#641
Posted: 12 Apr 2014 12:15
هگسیاس
هگسیاس ماگنسیایی (به یونانی: Ἡγησίας ὁ Μάγνης) خطیب و مورخی یونانی بود که حوالی سال ۳۰۰ پیش از میلاد در اوج موفقیت و بالندگی قرار داشت. استرابون از او به عنوان بنیانگذار روش آسیایی نام میبرد.
هراکلس مقدونی
معروف بوده که هراکلس مقدونی (حدود ۳۲۷ ق م – ۳۰۹ ق م) فرزند نامشروع اسکندر از بارسینه بودهاست. بارسینه دختر آرتابازوس، ساتراپ فریگیه، بود. او را به افتخار هراکلس، قهرمان اسطورهای یونان، چنین نامیدند. و هراکلس همان است که خاندان آرگئاد خود را از نسل وی میدانست.
معلوم نیست که آیا هراکلس واقعاً پسر اسکندر بودهاست یا نه. از منابع باستان، پلوتارک و یوستین به بارسینه و هراکلس اشاره میکنند ولی آریان در آناباسیس اسکندر در این باره سکوت کردهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#642
Posted: 12 Apr 2014 12:17
نیکایا
نقشهٔ شهرهایی که اسکندر در منطقه بنا کرد.
موقعیت تقریبی نیکایا در وسط تصویر سمت راست با رنگ بنفش مشخص شدهاست.
نیکایا (به یونانی: Νίκαια) شهری در منطقهٔ پنجاب امروزی و یکی از دو شهری بود که اسکندر در دو طرف رود هوداسپس بنا کرد؛ شهر دیگر بوکفالا نام داشت.
پس از نبرد هوداسپس، اسکندر دو شهر بنا کرد. یکی از نبردگاهها را «اسکندریه نیکایا» به معنی «پیروزی» نام نهاد. مکان دقیق شهر همچنان نامعلوم است. همهٔ تلاشها برای یافتن مکان شهر باستانی با شکست روبهرو شده زیرا که جغرافیای محل بسیار تغییر کردهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#643
Posted: 12 Apr 2014 12:20
ممنون رودسی
ممنون رودسی (به یونانی: Μέμνων ο Ρόδιος) فرمانده مزدوران و اجیرشدگان یونانیِ در خدمت داریوش سوم، شاهنشاه هخامنشی، در زمان کشورگشایی اسکندر در آسیا به سال ۳۳۴ پیش از میلاد بود. ممنون، مطلع از کمبود تدارکات و آذوقهٔ ارتش مقدونیه، سیاست زمین سوخته را دنبال و اجرا میکرد. او در نبرد گرانیک، فرماندهی مزدوران یونانی را بر عهده داشت اما سربازانش توسط مقدونیان فاتح، قتل عام شدند.
ممنون سپس عزم تسخیر جزایر اژه را با استفاده از ناوگان دریایی هخامنشیان کرد و در حالی که اسکندر در فاسلیس اردو زده بود، مستقیماً به مقدونیه حملهور شد. ممنون توانست جزیرهٔ خیوس و اکثر لسبوس را مسخر کند. دموستن که از موفقیتهای ممنون باخبر شد، به مهیا کردن آتن و چند دولتشهر یونانی دیگر برای شورش علیه اسکندر پرداخت؛ اما اسپارت آمادهٔ جنگ علیه ممنون و به نفع اسکندر شد. شانس به اسکندر رو کرد و ممنون در موتیلنه در اثر بیماری درگذشت. او پیش از مرگ، فرماندهی سپاهش را به خواهرزادهاش، فارنابازوس، سپرد.
بسیاری از محققین بر این باورند که اگر لشکرکشی ممنون با موفقیت قرین میگشت، اسکندر در ادامهٔ کشورگشایی در آسیا با مشکل مواجه میشد و احتمال داشت که به زودی شکست بخورد. اما باید بدین نکته توجه داشت که تنها پس از شکست فاحش هخامنشیان در نبرد ایسوس بود که استراتژی ممنون قوت گرفت و به اجرا گذاشته شد و تا آن موقع مزایای آن استراتژی عملاً از میان رفته بود زیرا که اسکندر نشان داده بود که برای نیل به اهداف عالیهاش حتی میتواند از یونان هم چشم بپوشد.
ممنون برادر منتور رودسی، برادر زن آرتابازوس فریگیهای، و شوهر و دایی بارسینه بود. بارسینه خود دختر آرتابازوس بود و بعداً رفیقهٔ اسکندر شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#644
Posted: 12 Apr 2014 12:22
لئونیداس اپیروسی
لئونیداس اهل اپیروس از خویشاوندان المپیاس، مادر اسکندر مقدونی، بود که مسئولیت خطیر تربیت و تعلیم اسکندر را در خردسالیاش بر عهده داشت. بعد از او ارسطو این وظیفهٔ خطیر را عهدهدار شد.
لئونیداس بسیار سختگیر بود و شاهزادهٔ جوان را منضبط بار آورد. گفته میشود که او صندوقهای حاوی رختخواب و البسهٔ اسکندر را وارسی میکرده تا مبادا المپیاس هدیهای به پسرش داده باشد که رنگوبوی از اشرافیت داشته باشد.
وقتی اسکندر در یک مراسم قربانی مقادیر زیادی از عود را در آتش سوزاند، لئونیداس اسکندر را عتاب کرد و گفت «تا زمانی که کشوری را که عود در آن میروید تصرف نکردهای، در مصرف آن بیشتر صرفهجویی کن». بعداً اسکندر ۶۰۰ تالان عود و مر حجاری را از آسیا برایش فرستاد تا «شاید دیگر در بخششها و پیشکشهایش به خدایان آنقدر خست به خرج ندهد».
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#645
Posted: 12 Apr 2014 12:23
لانیکه
لانیکه (به یونانی: Λανίκη)، که هلانیکه یا آلاکرینیس نیز نامیده میشد، خواهر کلیتوس سیاه و پرستار اسکندر در خردسالیاش بود. او به احتمال زیاد اندکی پس از سال ۳۸۰ پیش از میلاد متولد شد زیرا که از او به عنوان مادر پروتئاس و دو پسر دیگر که در نبرد میلتوس به سال ۳۳۴ پیش از میلاد کشته شدند نام برده میشود. شوهر او احتمالاً آندرونیکوس بودهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#646
Posted: 12 Apr 2014 12:24
کلئوپاترای مقدونی
کلئوپاترای مقدونی (۳۵۷ تا ۳۰۸ پیش از میلاد) یا کلئوپاترای اپیروس، شاهزادهای اپیروسی-مقدونی بود که به مقام ملکهٔ اپیروس نایل شد. او دختر فیلیپ مقدونی و المپیاس اپیروسی و تنها خواهر تنی اسکندر مقدونی بود. تسالونیکه و کونانه خواهران ناتنیاش و فیلیپ سوم آریدایوس نیز برادر ناتنیاش بودند.
او در پلا به شیوهٔ معمول شاهدختان تحت مراقبت مادرش رشد یافت. در سال ۳۳۸ که المپیاس به اپیروس نزد برادرش، الکساندر یکم اپیروس، گریخت و اسکندر به تبعیدی خودخواسته در ایلیریا تن داد، کلئوپاترا نزد پدرش در مقدونیه ماند. دیری نپایید که فیلیپ در پی تحکیم مراوداتش با الکساندر یکم اپیروس، پیشنهاد ازدواج دخترش با او را مطرح کرد. مراسم ازدواج کلئوپاترا و داییاش، الکساندر یکم اپیروس، در سال ۳۳۶ پیش از میلاد با شکوه و جلال سلطنتی در آیگای مقدونیه برگزار شد و در همین مراسم بود که فیلیپ به ضرب چاقوی پاوسانیاس به قتل رسید.
بلافاصله پس از قتل پدر، تازهعروس و تازهداماد از مقدونیه به اپیروس رفتند و پس از مدتی صاحب دو فرزند به نامهای نئوپتولموس دوم اپیروس و کادمیا شدند. ترک پلا و رفتن به اپیروس برای کلئوپاترا به منزلهٔ فراموشی و دل کندن از خانوادهاش نبود؛ او و اسکندر در مدتی که اسکندر به کشورگشایی در شرق مشغول بود رابطهٔ نزدیکی با یکدیگر داشتند و از احوال همدیگر باخبر بودند. در سال ۳۲۲ پیش از میلاد، اسکندر برای خواهر و مادر و دوستان نزدیکش هدایایی از شرق فرستاد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#647
Posted: 12 Apr 2014 12:26
سیسیگامبیس
تصویری نقاشی شده از به اسارت افتادن خانوادهٔ داریوش سوم، توسط اسکندر در نبرد ایسوس.
سیسیگامبیس دختر اردشیر دوم بود که با آرشام نوهٔ داریوش دوم ازدواج کرد. او مادر داریوش سوم آخرین شاهنشاه هخامنشی است. همچنین او خواهر اردشیر سوم دهمین شاهنشاه هخامنشی نیز میباشد. در در سال ۳۳۳ پیش از میلاد، نبرد ایسوس بین سپاه اسکندر و داریوش رخ داد، داریوش که عنوان فرماندهی سپاه را هم خود، برعهده گرفته بود، در این نبرد کم مانده بود که اسیر شود ولی ایرانیان خیلی فداکاری کرده و به او فرصت لازم برای فرار را دادند اما در این جنگ چادرهای داریوش، همراه با غنائم فراوان به تصرف سپاه اسکندر در آمد. در یکی از این چادرها خانوادهٔ داریوش شامل مادر او سیسییگامبیس و استاتیرای دوم همسر داریوش و فرزندان داریوش شامل: دختر داریوش که همنام مادر استاتیرا (دختر داریوش سوم) خوانده میشد و دختر کوچک او بنام دریپهتیس و پسر پنج سالهٔ داریوش بودند که همگی اسیر شدند. بعد از این شکست داریوش به اسکندر تقاضای صلح داد و شرائط صلح، پرداخت غرامت از طرف ایران و ازدواج با خانوادهٔ سلطنتی ایران و واگذاری آسیای صغیر به اسکندر بود و درازای این گذشتها از اسکندر خواسته شده بود که خانوادهٔ داریوش را مسترد دارد. این شرائط را اسکندر نپذیرفت.
او در سال ۳۲۴ پیش از میلاد در اثر خودداری از خوردن غذا و افسردگی درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#648
Posted: 12 Apr 2014 12:28
ساتیبرزن
ساتیبرزن (به یونانی: Σατιβαρζανης؛ Satibarzanes)، از فرماندهان زمان داریوش سوم دوازدهمین و آخرین شاهنشاه هخامنشی ساتراپ (والی) هرات است. او مردی متهور و دلاور و حادثهجو و از متحدین بسوس والی باختر (بلخ) بود که از یک سو پنجه بخون داریوش آلود و از سوی دیگر بعد از تسلط اسکندر مقدونی بر ضد مقدونیان قیام کرد و چند ماه در جنگ و گریز بود تا جان بر سر این کار نهاد. بسال ۳۳۱ ق. م. در سومین و آخرین جنگ دارا (داریوش) با اسکندر که در گوگمل (در نزدیک نینوای سابق و اربیل کنونی) روی داد. ساتی برزن فرماندهی سپاهیان هراتی را داشت. بعد از شکست قطعی دارا و فرار او بسوی مشرق عدهای از سرداران او به اشارت بسوس بر ضد او توطئهای چیدند و شاهنشاه را بازداشتند. ساتی برزن نیز در این توطئه شرکت داشت و چون اسکندر بتعقیب آنان برخاست و بنزدیکی آنان رسید ساتی برزن بهمراهی سرکردهٔ دیگری بنام برازانت زخمهای مهلکی به دارا زدند و او را در حال نزع گذاشتند و با ۶۰۰ سوار گریختند. (۳۳۰ ق.م.) بروایت آریان و کنت کورث مورخان یونانی سال بعد ساتی برزن در گرگان بحضور اسکندر رسید و اعلام اطاعت و وفاداری کرد. اسکندر نیز او را بحکمرانی ایالت هرات که در دورهٔ سابق داشت مجدداً منصوب کرد. ساتی برزن به هرات رفت و هنگام ورود اسکندر به آن ایالت به استقبال فاتح مقدونی شتافت و شرط خدمت بجای آورد. اسکندر او را مورد لطف قرار داد و یکی از سرکردگان خود را بنام اناکسیپ با ۴۰ کماندار سوار مأمور کرد که ولایت هرات را از آزار سپاه مقدونی بهنگام عبور از آن سامان محافظت کنند، و خود برای سرکوبی بسوس سردستهٔ کشندگان داریوش سوم که در باختر شوریده و خود را اردشیر شاه خوانده بود حرکت کرد. در راه خبر رسید که ساتی برزن اناکسیپ و سواران او را کشته و هراتیها را شورانیده است و آنان در پایتخت (کرسی) ولایت هرات که آرتاکوان (= آرتاکاکنا = خورتاکان = آرتاکان = ارته کان= اردکان) نام داشت گرد آمدهاند. نقشهٔ ساتی برزن این است که با بسوس همدست شود و بمحض اینکه اسکندر دور شد با تمام قوا متحداً به مقدونیها حمله کنند. اسکندر نزدیک بود به بسوس برسد ولی تصمیم گرفت نخست کار ساتی برزن را یکسره کند. قسمتی از لشکرش را در محل گذاشت و خود با پیادهنظام و سوارهنظام سبک اسلحه تمام شب را به سوی هرات راند و به آرتاکوان رسید و بطور ناگهانی بر سر ساتی برزن تاخت. ساتی برزن از سرعت حرکت اسکندر بوحشت افتاد، دو هزار سوار برداشت و بباختر در پناه بسوس گریخت و باقی سپاهیان او در شهر آرتاکوان که مستحکم شده بود آمادهٔ جنگ ایستادند، کسانی هم که توانائی جنگیدن نداشتند بکوهی پناه بردند. اسکندر سرداری را مأمور محاصرهٔ پناهندگان کوه کرد و خود بتعقیب ساتی برزن پرداخت و چون شنید او بسیار دور است و رسیدن به او آسان نیست برگشت تا کار پناهندگان را یکسره کند. بخت با اسکندر یاوری کرد و بعلت آتش گرفتن جنگلی که کوه را پوشانیده بود، کار بر پناهندگان سخت شد. گروهی سوختند و گروهی گریختند و گروهی بزنجیر کشیده شدند. آنگاه اسکندر آرتاکوان را گشود و آرزاسس نامی را بجای ساتی برزن والی آنجا کرد، و خود بسوی سیستان شتافت. و پس از تمشیت امور آنجا بهطرف مردم آریاسب (= اورگت = آگریاسپ) که در حوالی گودرزه یا جنوب شرقی سیستان میزیستند راند. پنج روز پس از ورود بدان جای شنید که ساتی برزن با دو هزار سوار بهرات آمده است، بر اثر این خبر سپاهی مرکب از شش هزار پیادهٔ یونانی و ۶۰۰ سوار بسرداری کارانوس واریگیوس و بمعاونت ارته باذ و آندرونیکوس بدانجا فرستاد و خود ۶۰ روز در کشور آریاسپها برای تمشیت امور آنجا ماند. و نیز به فراتافرن والی پارت فرمان داد که به آنان بپیوندد. در نبردی که میان یونانیان و سپاه ساتیبرزن درگرفت ایرانیان دلیریها کردند. ولی اریگیوس ضربتی بصورت ساتیبرزن زد و او را بزمین افکند و تزلزل در سپاه هرات افتاد. ساتیبرزن کلاهخود خود را از زمین برداشت و اریگیوس را بجنگ تن بتن طلبید. دو مرد جنگجو داد مردی بدادند. سرانجام ساتیبرزن بر زمین افتاد و اریگیوس اسلحه و لباس او را بعلامت پیروزی به باختر نزد فاتح مقدونی برد (۳۲۸ ق. م.).
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#649
Posted: 12 Apr 2014 12:36
بوکفالوس
سکهٔ سلوکوس یکم که تصویر بوکفالوس بر آن نقش بستهاست.
بوکفالوس (به یونانی: Βουκέφαλος یا Βουκεφάλας به معنی «گاوسر»؛ ۳۵۵ – ژوئن ۳۲۶ ق م) اسب اسکندر و یکی از مشهورترین اسبهای دنیای باستان بود. بنا بر روایتهای تاریخی بوکفالوس پس از نبرد هوداسپس در سال ۳۲۶ ق م در پاکستان امروزی مرد و در جلالپور شریف خارج از جهلم پاکستان دفن شد. طبق روایت دیگری بوکفالوس در شهر پهالیه واقع در منطقهٔ مندی بهاءالدین دفن شدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#650
Posted: 12 Apr 2014 12:37
بارسینه
بارسینه (به یونانی: Βαρσίνη؛ ۳۶۳ تا ۳۰۹ پیش از میلاد) دختر آرتابازوس فریگیهای، همسر منتور رودسی، و پس از مرگ او، همسر برادرش، ممنون رودسی بود. ممنون در سال ۳۳۴ پیش از میلاد به هنگام لشکرکشی اسکندر به آسیا، همسر و فرزاندانش را به عنوان ضامن وفاداریاش به داریوش سوم، نزد شاه هخامنشی فرستاد. سال بعد که دمشق تسلیم مقدونیان شد، بارسینه به دست اسکندر افتاد و گفته میشود که از او پسری به نام هراکلس به دنیا آورد. پس از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، نئارخوس مدعی تخت و تاج به نیابت از هراکلس شد اما در این امر ناکام ماند. از مقایسهٔ روایتهای دیودوروس و ژوستین چنین بر میآید که هراکلس تحت نظارت مادرش در پرگاموم بزرگ شد و پولوپرخون در سال ۳۰۹ پیش از میلاد به تحریک کاساندر، پسر و مادر را به قتل رساند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.