ارسالها: 23330
#701
Posted: 18 Apr 2014 14:35
اقوام نخستین
خاستگاه تمدن و امپراطوری روم، شهر باستانی رم در ایتالیا است. اما پیش از تشکیل دولت یکپارچه روم، قبایلی چون لاتینها، سابینها و سامنیتها در هزاره دوم پیش از میلاد، از شمال اروپا و با عبور از کوههای آلپ وارد سرزمین حاصلخیز و گرم ایتالیا شده، در آنجا سکنی گزیده بودند. این اقوام در خانههای گلی زندگی میکردند و بیشتر به دامداری و کشاورزی مشغول بودند. در قرن نهم اقوام دیگری به نام اتروسکها از آسیای صغیر (ترکیه ) وارد ایتالیا شدند و در همسایگی آنها ساکن شدند. اتروسکها به سبب همسایگی با یونانیها هم تحت تاثیر فرهنگ یونانی قرار داشتند و هم در فنون مختلف از جمله معماری، فلزکاری و سفالگری مهارت کسب کرده بودند، حکومت مقتدری در شمال ایتالیا به وجود آوردند. سومین گروه پس از لاتینها و اتروسکها، یونانیها بودند که در قرن هشتم پیش از میلاد وارد سرزمین ایتالیا شدند. در آن زمان، دولت شهرهای قدرتمند یونانی چون آتن، اسپارت و کورنت به منظور توسعه قلمرو حکومتهای خود به سرزمینهای اطراف یورش بردند و جزیره سیسیل و بخش اعظمی از جنوب ایتالیا تحت سیطره یونانیها در آمد. به این ترتیب لاتینها از دو طرف در محاصره قرار گرفتند. اتروسکها که در شمال، حکومتی پادشاهی برپا کرده بودند و یونانیها که سواحل جنوب ایتالیا را مستعمره خود ساخته بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#702
Posted: 18 Apr 2014 14:36
عصر پادشاهی ( ۷۵۰ تا ۵۱۰ پیش از میلاد )
مورخان، تاریخ روم باستان را به سه دوره پادشاهی، جمهوری و امپراطوری تقسیم میکنند. رومولوس نخستین پادشاه رومیان، شهر رم را بنیان نهاد و پس از مرگ پدربزرگش به پادشاهی رم رسید. رومولوس پس از اتحاد با سابینها تعدادی از پاتریسینها (مردان اشراف زاده) را به عنوان سناتور برای شرکت در انجمن مشورتی سنا انتخاب کرد. رومولوس طی ۳۸سال حکومت خود، توانست بسیاری از شهرهای سرزمین لاتیوم را تحت تسلط درآورد و شهر رم را به یک شهر بزگ تبدیل کند. او پس از مرگ به مقام خدایی رسید و معبدی برای پرستش روح او در بازار شهر ساخته شد. با قدرت گرفتن رم، قبایل همسایه از جمله اتروسکها نیز با لاتینها متحد شدند و به این ترتیب روم به قدرتمندترین دولت شبه جزیره ایتالیا تبدیل شد. اتروسکها خود را کمتر از رومیها نمی دیدند، خواهان مشارکت در نظام کشور شدند، بطوری که پنجمین پادشاه روم به نام پریسکوس از میان آنها برگزیده شد. ششمین پادشاه روم نیز از اشراف اتروسکی انتخاب شد. در این دوره، مردم بر اساس قبیله و دارائی شان به طبقات مختلف تقسیم شدند و هریک از این گروهها دارای حق و حقوق اجتماعی و وظایف اجباری خاصی بودند. به این ترتیب، شکاف طبقاتی عظیمی بین قبایل ثروتمند و فقیر به وجود آمد و موجب نارضایتی توده مردم شد. هفتمین پادشاه روم نیز سوپربوس بود. در دوره پادشاهی او اتروسکها به بالاترین مقام رسیدندو ثروت کلانی به چنگ آوردند. عامه مردم اتروسکها را به چشم غاصبان بیگانه منگریستند، به دنبال فرصتی برای بیرون کردن آنها از سرزمین بودند. عقبت در سال ۵۰۹ پیش از میلاد، تعدادی از سناتورها به رهبری بروتوس پادشاه را خلع و حکومت را جمهوری اعلام کردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#703
Posted: 18 Apr 2014 14:37
عصر جمهوری ( ۵۱۰ تا ۲۷ پیش از میلاد )
پس از سقوط نظام پادشاهی و به پیشنهاد بروتوس، مجمعی همگانی متشکل از عوام و پاتریسینهای رومی تشکیل شد، تا هربار یکی از سناتورها برای مدتی به عنوان رئیس حکومت برگزیده شود. برای جلوگیری از قدرت گرفتن رئیس از موقعیت خود، دو نفر یا دو کنسول با اختیارات مساوی در رأس حکومت قرار دادند.مهم ترین وظیفه کنسول، اداره دولت و اجرای قوانین تصویب شده در مجلس سنا بود. هر یک از این دو کنسول ارتش مجزایی داشتند. در حکومت جمهوری نیز مجلس سنا همچنان حق قانون گذاری و عزل و نصب کاگزاران دولتی از جمله قضاوت و مأموران جمع آوری مالیات را بر عهده داشتند. در قرن جهارم پیش از میلاد، قوم وحشی گلها (فرانسه) که در شمال اروپا میزیستند، از شمال وارد ایتالیا شدند و پس از چپاول شهرهای شمالی به سمت جنوب حمله ور شدند اما در جنگی که رخ داد در نهایت رومیها شکست سنگینی متحمل شدند. مهاجمان وارد شهر شدند و شروع به غارت کردند، چند ماه طول کشید تا رومیها ارتش خود را سازماندهی کردند و آنها را از خاک بیرون انداختند. در قرن سوم اینبار با هجوم اقوام سامینت مواجه شدند، اما آنها نتوانستند کاری از پیش ببرند و تسلیم شدند. پس از آن تمام توجه روم معطوف به شهرهای یونانی جنوب ایتالیا شد، حاکمان این شهرها از پادشاه یونانی اپیروس درخواست کمک کردند. اپیروس با سپاه عظیمی به یاری یونانیان رفت، اما پس از چند نبرد مجبور به بازگشت شد و شهرهای یونانی ناچار به تسلیم شدند. به تدریج و با توسعه روم، جادههایی امن و مستحکم از پایتخت روم به شهرهای دوردست ساخته شد. ساخت این جادهها که با امتیاز بسیار دیگری همراه بود، باعث محکم تر شدن پیوندهای سیاسی و اجتماعی میان مردم شد، تا آنجا که در اواخر قرن دوم پیش از میلاد، تقریباً همه مردم شمال و جنوب ایتایا علاوه بر خط لاتین، آداب و رسوم رومیها را پذیرفته و جزئی از ملت واحد روم شده بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#704
Posted: 18 Apr 2014 14:39
نبردهای پونیک میان روم و کارتاژ ( ۲۶۴ تا ۱۴۵ پیش از میلاد )
جنگهای پونیک، به مجموعه جنگهای طولانی و سهمگین و دامنه داری گفته میشود که طی سدهٔ سوم قبل از میلاد، میان دو امپراطوری بزرگ روم و کارتاژ درگرفت و مدت بیست و چهار سال تمام به طول انجامید و تلفات بسیار به همراه داشت. آغاز این جنگها، بر سر تصاحب جزیرهٔ سیسیل بود که جزیرهای ثروتمند و حاصلخیز محسوب میشد و از جمله در اراضی آن بهترین و مرغوبترین انواع انگور و پرتقال و زیتون و... به عمل میآمد و به لحاظ استراتژیکی نیز در نواحی ساحلی آن کولونیهای ثروتمند یونانی واقع شده بودند. به همین دلیل هم کنسولهای رومی و هم برده داران کارتاژ(دولت نیرومندی که در ساحل جنوبی دریای مدیترانه پا گرفته بود)، چشم طمع به غنایم سیسیل دوخته بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#705
Posted: 18 Apr 2014 14:39
نبردهای روم با یونان
مدت کوتاهی پس از مرگ اسکندر مقدونی، امپراطوری نوپای یونانی فروپاشید و هرکدام از سرداران اسکندر کنترل بخشی از سرزمینهای تصرف شده را در دست گرفتند. نخستین نبرد روم با دولت شهرهای یونانی، اندکی پس از نبرد دوم پونیک رخ داد. در آن زمان پادشاهی نیرومند و جاه طلب به نام فیلیپ پنجم مقدونی بر کشور مقدونیه حکومت میکرد. در سال ۱۹۷ پیش از میلاد و با ورود نیروهای نظامی مقدونیه به آسیای صغیر، پادشاهان دو کشور کوچک پرگامون و رودس از روم تقاضای کمک کردند. رومیها هم به سرعت سپاهی را به سوی مقدونیه ارسال کردند و ارتش فیلیپ را به سختی مجازات کردند. شکست سربازان مقدونی باعث شد سلوکیان از سوریه وارد یونان شوند و شروع به قدرت نمایی کنند.رومیها این بار سپاهی دیگر به آسیای صغیر فرستادند تا جلوی پیشروی سلوکیان رابگیرند. دو سپاه، در نزدیکی محلی به نام مگنیسا رودرروی هم قرار گرفتند و در این نبرد، رومیان توانستند سپاه سلوکی را شکست دهند و پادشاه آنها آنتیوخوس سوم را به سوریه فراری دهند. در این زمان دولت شهرهای کوچک یونانی، دولت پرقدرت روم را به عنوان حامی خود برگزیدند و با هر تجاوزی به سرعت از روم تقاضای کمک میکردند. با گذشت زمان، رومیها به این فکر افتادند که بجای کمک به دولتهای کوچک، سرزمین آنها را برای همیشه تحت سیطره خود درآورند. به این ترتیب بود که طی کم تر از صد سال، تمامی دولت شهرهای یونانی در مقدونیه و آسیای صغیر به دست روم افتاد و در نهایت تبدیل به یک استان رومی شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#706
Posted: 18 Apr 2014 14:41
قیام اسپارتاکوس
قیام اسپارتاکوس در قرن اول پیش از میلاد آغاز شد. اسپارتاکوس از اهالی شمال دریای اژه و از مردم تراسی بود. وی در جنگی اسیر ارتش روم شد و سپس به جمع گلادیاتورها پیوست. در پی ظلم و ستمی که بر بردگان در روم باستان وارد میشد، اسپارتاکوس دست به قیام گستردهای زد. بردگان، در کشورهای اطراف، دست به شورش زدند و اربابان خود را کشتند و خانهها و انبارهای آنها را به آتش کشیدند. هزاران برده، از رنگ و نژادهای گوناگون، به سپاه اسپارتاکوس پیوستند و تحت رهبری او به مبارزه پرداختند. سنای روم چندین سپاه به مقابله آنها فرستاد، اما بردهها این سپاهیان را در هم شکستند. آنگاه، مارکوس لیسینیوس کراسوس فرماندهی سپاهیان روم را برای درهم شکستن انقلاب بردگان در دست گرفت. او در سال ۷۱ پیش از میلاد اسپارتاکوس را در جنگی سخت شکست داد و قیامش را پایان داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#707
Posted: 18 Apr 2014 14:41
نبرد حران، نخستین جنگ ایران و روم
در زمان نبردهای ارمنستان و روم، پمپیوس از فرهاد سوم (پادشاه اشکانی) خواسته بود تا در این نبرد به سود ارمنستان شرکت کند و در مقابل دو شهر ارمنی را در اختیار ایران قرار گیرد. اما در پایان جنگ پمپیوس با این استدلال که ایران در جنگ جدی نبود از عمل به وعده خود شانه خالی کرد. در سال ۵۵ پیش از میلاد با انتخاب کراسوس به حکمرانی سوریه، شعلههای آتش جنگ میان این دو کشور روشن شد. کراسوس با لژیونرهای خود توانسته بود شورش سوریه را سرکوب کند، میپنداشت که میتواند ایران را تصرف کند و از این راه افتخار بزرگی برای خود کسب نماید.او در نامهای به ارد دوم (پادشاه وقت ایران) اعلام کرد که سلوکیه باید به روم تعلق یابد. ارد که خواهان جنگ نبود سفیری برای صلح و آزادی اسرای رومی نزد کراسوس فرستاد، اما کراسوس مغرور، در پاسخ گفت: جواب شما را در سلوکیه خواهم داد، سفیر اشکانی در جوابش این جمله معروف را گفت: اگر در دست من مو میبینید، خاک سرزمین مرا هم خواهید دید. سر انجام در سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس، سردار رومی، با سپاه سورنا، سردار اشکانی (پارتی)، آماده نبرد با یکدیگر شدند و سرانجام در یک نبرد خونین به نام نبرد حران، کراسوس سردار رومی کشته شد. به هر حال مرگ کراسوس و شکست سنگین ارتش روم، ضربه جبران ناپذیری به دولت روم وارد ساخت و باعث شهرت اشکانیان (پارتها) در جهان شد و نبرد حران به عنوان نخستین پیروزی امپراطوری شرق بر غرب لقب یافت. در این نبرد پرچم لژیونهای ارتش روم هم به دست ایرانیان افتاد و تا زمانی که صلح میان امپراطوری ایران و روم برقرار شد، در دربار پادشاه اشکانی نگهداری میشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#708
Posted: 18 Apr 2014 14:44
ژولیوس سزار، دیکتاتور جاه طلب
مجستمه نیم تنه ژولیوس سزار در کاخ ورسای.
او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سهگانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهمترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه میدانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاریهایش با سنا و پومپی آن را بیسرانجام گذارد. او همچنین لژیونهایش را به آنسوی رود روبیکون رهبرینمود. ژولیوس سزار در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راهانداخت فرمانروای بیچون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دستزد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دستهای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#709
Posted: 18 Apr 2014 14:44
عصر امپراتوری ( سال ۲۷ پیش از میلاد تا ۴۷۶ پس از میلاد)
با پیروزی اکتاویان در جنگ آکتیوم و متعاقب آن مرگ مارک آنتونی و کلئوپاترا، دیگر رقیب قدرتمندی برای وی وجود نداشت. اکتاویان به تنها حکمران روم تبدیل شده بودند و بلافاصله دست به اصلاحات گسترده زدند. زمانی که اوکتاوین به امپراتوری برگزیده شد و فرمانروایی جهان روم را به دست گرفت، مجلس سنا لقب آگستوس(بلند مرتبه) را به وی اعطا کرد. پیش از اینکه او به مقام امپراتوری برسد، لقب سزار یا (قیصر به معنی فرمانده) را به عنوان جزئی از نام خانوادگی خود انتخاب کرده بود اما بعدها به عنوان و لقب رسمی امپراتور تغییر پیدا کرد. آگوستوس میدانست که مقام امپراتوری برای رومیها که قرنها با نظام جمهوری خو گرفته بودند، نوعی وحشت و نگرانی به بار داشت. او به دنبال این بود که توهم وجود حکومت جمهوری مشروطه را حفظ کند، به همین دلیل بود که در سال ۲۷ قبل از میلاد، رسماً تمام اختیارات فوق العاده خود را به مجلس سنا واگذار کرد. اما تمام سناتورهایی که از طرفداران خود وی بودند، این موضوع را نپذیرفتند و از او تقاضا کردند تا قدرت را در دست خود نگه دارد. بنابر گزارشها، زمانی که مردم عادی روم متوجه شدند که امپراتورشان قصد کناره گیری دارد، دست به شورش زدند. مجلس سنا و آگوستوس توانستند به یک توافق برسند که براساس آن، مشروعیت و اعتبار لازم به عنوان حاکم مطلق به آگوستوس داده میشد و به مردم اطمینان میداد که او یک حاکم ظالم نیست و از همان زمان، دوره طولانی مدتی تحت عنوان صلح رومی آغاز شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#710
Posted: 18 Apr 2014 14:45
سلسله آگوستوس جولیا
نخستین امپراتوران رومی از اعضا خانواده آگوستوس بودند. با اینکه از دخترش جولیا صاحب ۳ نوه بود، اما هیچ یک از آنها آنقدر زنده نماندند تا جانشین پدربزرگشان شوند. به همین دلیل آگوستوس پسر خواندهاش را که پسر زن اولش بود، به عنوان جانشین خود به سنا معرفی کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.