ارسالها: 23330
#881
Posted: 20 Apr 2014 19:39
گراتیان
دوران ۳۶۷-۳۸۳
زادروز ۱۸ آوریل ۳۵۹
زادگاه سیرمیوم، پانونیا
مرگ ۲۵ اوت ۳۸۳
محل مرگ لوگدونوم، لوگدونسیس
پیش از والنتینیان دوم و تئودوسیوس یکم
پس از والنتینیان یکم و والنس
همسر کنستانتیا
لائتا
دودمان والنتینیان
پدر والنتینیان یکم
مادر مارینا سورا
گراتیان با نام کامل فلاویوس گراتیانوس (به لاتین: Flavius Gratianus) (زادهٔ ۱۸ آوریل ۳۵۹ - درگذشتهٔ ۲۵ اوت ۳۸۳) امپراتور روم از ۳۶۷ تا ۳۸۳ بود.
گراتیان در ۱۸ آوریل ۳۵۹ در سیرمیوم (سرمسکا میتروویتسای امروزی در صربستان) زاده شد. او پسر امپراتور والنتینیان یکم از همسر اولش مارینا سورا بود که مدتی پس از بهدنیا آوردن گراتیان در همان سال درگذشت.پدرش مقام کنسولی را در ۳۶۶ به او اعطا کرد، سپس گراتیان در ۳۶۷ پدرش را در لشکرکشی علیه قبایل آلامانی در گل همراهی نمود. در آنجا والنتینیان دچار بیماری سختی شد و مقامات که مرگ امپراتور را حتمی میدیدند برای انتخاب جانشین او به تکاپو اقتادند. اما والنتینیان بهبود یافت و در همان سال گراتیان را که ۸ سال بیشتر نداشت با اعطای عنوان آگوستوس به عنوان همکار-امپراتور و جانشین خود معرفی کرد تا پس از مرگش این تغییر قدرت در آرامش و بدور از بحران اتفاق افتد.
والنتینیان سپس آموزش گراتیان را به آسونیوس، از شاعران و سخنوران پیشروی آن زمان واگذار کرد و حتی او را در طول لشکرکشیهایش در سال ۳۶۸ همراه خود برد. اما وقتی معلوم شد که گراتیان تحمل سختیهای زندگی نظامی را ندارد آن دو را به پشت منطقهٔ مرزی فرستاد.
گراتیان برای دومین بار در ۳۷۱ و به طور مشترک با پترونیوس پروبوس و سپس در ۳۷۴ همراه با فلاویوس اکوئیتیوس به مقام کنسولی رسید. او در همان سال با کنستانتیا، دختر امپراتور فقید کنستانتیوس دوم ازدواج کرد و پس از مرگ او در ۳۸۳، لائتا را به همسری خود درآورد.
والنتینیان در ۱۷ نوامبر ۳۷۵ درگذشت و گراتیان پس از او تنها امپراتور روم باختری شد. اما این تک فرمانروایی بیش از ۵ روز دوام نیاورد و برادر ناتنیش والنتینیان دوم نیز بدون آگاهی و یا مشورت با او، با دریافت عنوان آگوستوس از سوی لژیونهای مستقر در آکوئینکوم (در نزدیکی بوداپست) در منطقهٔ دانوب به امپراتوری مشترک با گراتیان منصوب شد. علت این انتخاب درگیری بین دو لژیون قدرتمند دانوبی و ژرمانی بود.
گراتیان تحت آموزههای آسونیوس تلاش کرد تا حکومتش متعادل و مردمپسند باشد. او بیشتر دوران فرمانرواییش را به منظور دفع حملات قبایل آن سوی رودخانهٔ راین در گل گذراند و در ۳۷۷ و ۳۷۸ علیه آلامانیها وارد جنگ شد. او همچنین در منازعاتی چند علیه آلانها در طول رود دانوب شرکت جست. در ۳۷۸ عمویش والنس، امپراتور روم خاوری درگیر جنگی فاجعهبار با ویزیگوتها در ادیرنه شد. گراتیان برای شرکت در این نبرد حرکت کرد اما نتوانست بهموقع خود را برساند، سپاه روم به سختی شکست خورد و عمویش نیز کشته شد. گراتیان برای مقابله با بحران پیشآمده تئودوسیوس، پسرعموی همسرش و فرزند فرمانده تئودوسیوس که پس از اعدام پدرش به اسپانیا تبعید شده بود را فراخواند و او را از جانب خود برای مقابله با ویزیگوتها به دانوب فرستاد. تئودوسیوس در این لشکرکشی توانست موفقیتهای زیادی را کسب نماید و گراتیان او را به پاس این پیروزیها، در ۱۹ ژانویه ۳۷۹ در سیرمیوم به آگوستوسی ارتقای مقام داد و امپراتور روم خاوری ساخت. آن دو در طی ۳۸۰ نیز به لشکرکشیهای خود در منطقهٔ دانوب ادامه دادند و درنتیجهٔ آن گروهی از گوتها و آلانها وارد خاک روم شده و در پانونیا سکنی گزیدند.
گراتیان یکی از مسیحیان معتقد بود و همین امر سبب شده بود تا بر نفوذ آمبروزی، اسقف مدیولانوم (میلان) بر امپراتور افزوده شود. در نتیجه گراتیان در ۳۷۹ نه تنها بر آزار و اذیت خود علیه پیروان شاخههای مختلف مسیحیت که از نظر او کفرآمیز بودند افزود، بلکه لقب عالی مذهبی پونتیفکس ماکسیموس (به لاتین: pontifex maximus به معنای کشیش اعظم) را نیز حذف نمود، کاری که هیچ یک از امپراتوران پیشین انجام نداده بودند. این سختگیریهای مذهبی سبب شد تا تمام کارهای خوب گذشته و اتحادی که با آزادگذاری انتخاب مذهب از جانب آسوسیوس به وجود آمده بود تحتالشعاع قرار گیرد و از محبوبیت گراتیان بهشدت کاسته شود. سرانجام سنای روم هیأتی را برای گفتگو در مورد سیاستهای مذهبی گراتیان پیش او فرستاد اما امپراتور حتی اجازهٔ دیدار به آنان نداد.
از سوی دیگر گراتیان حمایت ارتش را نیز از دست داد چون او امتیازات ویژهای را برای مزدوران آلانی درنظر گرفته بود و همین موضوع به دوری او از دیگر سربازانش انجامید.
گراتیان در اوایل ۳۸۳ برای مقابله با آلامانیها که بار دیگر مرزهای روم را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند به سمت شمال حرکت کرد. پس از اتمام جنگ و زمانی که گراتیان خسته از نبرد بود، ماگنوس ماکسیموس از سوی سپاهیانش در بریتانیا به امپراتوری رسید و برای مبارزه با گراتیان وارد گل شد. گراتیان با شتاب برای سرکوب او به گل رفت اما سپاهیانش پس از چند کشمکش کوتاه او را تنها گذاشته و به ماکسیموس پیوستند. گراتیان به سوی آلپ گریخت اما مورد تعقیب سربازان ماکسیموس قرار گرفت و سرانجام در ۲۵ اوت ۳۸۳ در لوگدونوم (لیون امروزی در فرانسه) به دست آندراگاتیوس، ستوان و فرماندهٔ سوارهنظام ماگنوس ماکسیموس کشته شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#882
Posted: 20 Apr 2014 19:42
والنتینیان دوم
دوران ۳۷۵-۳۹۲
زادروز ۳۷۱
زادگاه تریر، بلژیکا
(ترییر امروزی در آلمان)
مرگ ۱۵ مه ۳۹۲
محل مرگ وینا، ویِنِنسیس
(وین امروزی در اتریش)
پیش از تئودوسیوس یکم
پس از والنتینیان یکم
دودمان والنتینیان
پدر والنتینیان یکم
مادر یوستینا
والنتینیان دوم با نام واقعی فلاویوس والنتینیانوس (به لاتین: Flavius Valentinianus) (زادهٔ ۳۷۱ - درگذشتهٔ ۱۵ مه ۳۹۲) امپراتور روم از ۳۷۵ تا ۳۹۲ بود.
زندگینامه
والنتینیان دوم پسر امپراتور والنتینیان یکم و همسر دومش یوستینا بود که در ۳۷۱ در تریر زاده شد. والنتینیان یکم در ۲۲ نوامبر ۳۷۵ درگذشت و پسرش گراتیان، برادر ناتنی والنتینیان دوم از همسر اولش مارینا سورا جانشین او شد. اما ۵ روز بعد، والنتینیان دوم که در آن زمان ۴ ساله بود نیز در آکوئینکوم (بوداپست امروزی) از سوی لژیونهای مستقر در دانوب به امپراتوری رسید.این انتخاب بدون آگاهی یا مشورت دو امپراتور حاکم، گراتیان و عمویش والنس، برادر والنتینیان یکم و امپراتور روم خاوری صورت پذیرفته بود اما آن دو سرانجام والنتینیان دوم را به رسمیت شناخته و اجازه دادند تا با قیمومیت مادرش بر ایتالیا، آفریقا و ایلیریکوم فرمانروایی کند.
در ۳۸۳ گراتیان توسط یکی از سربازان ماگنوس ماکسیموس که مدعی امپراتوری شده بود کشته شد و ماکسیموس در ۳۸۷ به ایتالیا حمله کرد. والنتینیان و مادرش به تسالونیکا در یونان، قلمرو تئودوسیوس یکم که پس از کشته شدن والنس در نبرد ادیرنه، از سوی گراتیان به امپراتوری روم خاوری برگزیده شده بود گریختند و از او درخواست کمک کردند. تئودوسیوس در ابتدا موافق نبود و تنها پس از آنکه به او قول ازدواج با گالا (خواهر والنتینیان دوم) را دادند حاضر به کمک به امپراتور روم باختری شد. او در ۳۸۸ به غرب لشکر کشید، ماکسیموس را سرنگون کرد و والنتینیان دوم را بار دیگر به قدرت بازگرداند.
تئودوسیوس تا ۳۹۱ در غرب ماند و پیش از بازگشتش به شرق از آربوگاست، فرماندهٔ ارشد سپاهیانش خواست تا مراقب والنتینیان دوم و دربارش در وین در گل باشد. اما آربوگاست کنترل کامل تمام امور را در دست گرفت و باعث رنجش امپراتور جوان شد. والنتینیان دوم خواست او را برکنار نماید اما آربوگاست نامهٔ برکناری خود را گستاخانه بر زمین انداخت. مدت کمی پس از این تلاش نافرجام، والنتینیان دوم را در ۱۵ مه ۳۹۲ در کاخش در وین مرده یافتند. این احتمال وجود دارد که او خودکشی کرده باشد اما عقیدهٔ کلی بر آن است که مأموران آبروگاست، امپراتور جوان را به قتل رساندهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#883
Posted: 20 Apr 2014 19:43
تئودئوس یکم
دوران ۱۹ ژانویه ۳۷۹ - ۱۵ مه ۳۹۲
۱۵ مه ۳۹۲ - ۱۷ ژانویه ۳۹۵
نام کامل
لقب(ها) تئودئوس کبیر
زادروز ۱۱ ژانویه ۳۴۷
زادگاه Cauca یا Italica (اسپانیا)
مرگ ۱۷ ژانویه ۳۹۵
محل مرگ میلان
آرامگاه کنستانتینوپول
پیش از آرکادیوس
هونوریوس
پس از والنس
گراتیان
والنتینیان دوم
تئودئوس اول یا تئودوسیوس یکم یا تئودئوس کبیر (به لاتین: Theodosius I) (زادهٔ ۱۱ ژانویه ۳۴۷ – درگذشتهٔ ۱۷ ژانویه ۳۹۵) امپراتور روم در ۳۷۹ تا ۳۹۵ میلادی بود.
او توانست روم شرقی و روم غربی را متحد کند. اما او آخرین کسی بود که امپراتور هر دو قسمت بود. بعد از مرگ وی این دو قسمت برای همیشه از هم جدا شدند. او همچنین به خاطر اینکه توانست مسیحیت را دین رسمی امپراتوری روم کند مشهور است.
تئودئوس اول دستور تخریب کتابخانه اسکندریه مصر را در سال ۳۹۲ میلادی صادر کرد. هیپاتیا نیز در همان سالها به قتل رسید.
پایان ۲۸۴ تا ۳۹۵
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#884
Posted: 20 Apr 2014 19:54
۳۹۵ تا ۴۸۰ (امپراتوری روم غربی)
- هونوریوس
- کنستانتیوس سوم
- ژوآنس
- والنتینیان سوم
- پترونیوس ماکسیموس
- آویتوس
- ماژوریان
- لیبیوس سوروس
- آنتمیوس
- الیبریوس
- گلیسریوس
- ژولیوس نپوس
- رومولوس آگوستولوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#885
Posted: 20 Apr 2014 20:00
هونوریوس
دوران ۳۹۳-۴۲۳
نام کامل فلاویوس هونوریوس
زادروز ۹ سپتامبر ۳۸۴
مرگ ۱۵ اوت ۴۲۳[۱]
محل مرگ راونا
پیش از والنتینیان سوم
پس از تئودوسیوس یکم
همسران ماریا
ترمانتیا
پدر تئودوسیوس یکم
مادر آئلیا فلاویا فلاسیا
فلاویوس هونوریوس (به لاتین: Flavius Honorius) (زادهٔ ۹ سپتامبر ۳۸۴ - درگذشتهٔ ۱۵ اوت ۴۲۳) امپراتور روم غربی از ۳۹۳ تا ۴۲۳ بود. او یکی از ضعیفترین امپراتوران روم بود و بههنگام حملهٔ ویزیگوتهای تحت فرمان آلاریک یکم به رم در ۴۱۰ به راونا فرار کرد.
هونوریوس پسر کوچک امپراتور تئودوسیوس یکم و برادر آرکادیوس بود که در ۲۳ ژانویهٔ ۳۹۳ و با دریافت عنوان آگوستوس از سوی پدرش در قسطنطنیه به امپراتوری مشترک با او برگزیده شد. تئودوسیوس در ۳۹۵ درگذشت و امپراتوری روم که از زمان والنتینیان تقریباً به دوپاره تقسیم شده بود اما هنوز بهصورت سرزمینی واحد اداره میشد کاملاً به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و دو برادر بهطور مستقل امپراتور هر یک از دو بخش شدند، آرکادیوس امپراتور روم شرقی شد و هونوریوس به امپراتوری روم غربی رسید.
هونوریوس به هنگام نشستن بر تخت امپراتوری تنها ۱۲ سال داشت و به همین سبب پدرش فردی را مشخص کرده بود تا بهجای امپراتور خردسال به ادارهٔ امور حکومتی بپردازد. آن شخص فلاویوس استیلیکو، ارشد سربازان و فردی توانا با تبار دوگانهٔ نیمه رومی و نیمه وندال بود که با سِرِنا، عموزادهٔ تئودوسیوس ازدواج کرده بود. بدین ترتیب در نیمهٔ نخست دوران فرمانروایی هونوریوس از ۳۹۵ تا ۴۰۸ قدرت عملاً در دستان استیلیکو قرار داشت.هونوریوس جوان در ۳۹۵ با ماریا، دختر استیلیکو ازدواج کرد و پس از مرگ او با خواهر کوچکترش ترمانتیا وصلت نمود. اما این ازدواج پس از اعدام استیلیکو در ۴۰۸ به اتهام خیانت به جدایی انجامید.
در ۳۹۷ یکی از فرماندهان ارتش در آفریقا به نام گیلدو علیه امپراتوری روم غربی و به نفع آرکادیوس در روم شرقی دست به شورش زد. آفریقا در آن زمان بخشی از روم غربی و تأمین کنندهٔ غلات آن سرزمین بود که در نتیجهٔ این شورش بیم آن میرفت که این ذخیرهٔ غذایی در دستان نیمهٔ شرقی قرار گیرد. استیلیکو در پشت این شورش اوتروپیوس، یکی از مقامات روم شرقی را میدید اما بهجای وارد شدن به جنگی آشکار با او توانست از طریق راههای دیپلماتیک، مقدمات برکناری و تبعید اوتروپیوس را در ۳۹۹ فراهم آورد و همزمان شورش گیلدو را سرکوب و آفریقا را به امپراتوری باختری بازگرداند.
در ۴۰۳ ایتالیا در خطر حملهٔ ویزیگوتهایی قرار گرفت که ادوکسیا، همسر آرکادیوس و نایبالسطنهٔ روم شرقی، توجهشان را از یورش به قسطنطیه به سوی غرب منحرف کرده بود. استالیکو برای مقابله با آنها تمامی نیروهای مستقر در راین، بریتانیا و هرکجای دیگری که امکانش بود را فراخواند و توانست جلوی پیشروی ویزیگوتها را گرفته و از ایتالیا بیرونشان راند. به دنبال این اتفاق هونوریوس در ۴۰۴ تصمیم گرفت تا اقامتگاه خود را از مدیولانوم (میلان امروزی) به راونا که دارای امنیت بیشتری بود منتقل سازد. با این وجود ایتالیا همچنان در وضعیتی ناامن بهسر میبرد و ویزیگوتها که در طول چند سال گذشته توانسته بودند از نواحی میانی دانوب عبور کنند، در ۴۰۵ و با رهبری راداگایسوس از کوههای آلپ گذشته و به سوی ایتالیا سرازیر شدند. اما استیلیکو باردیگر توانست با شکست نیروهای مهاجم امپراتوری را نجات دهد.
در ۴۰۶ گروه عظیمی از وندالها، آلامانیها، آلانها، سوئبیها و بورگوندیها از رودخانهٔ یخزدهٔ راین گذشتند و با ویرانسازی هرآنچه که در مسیرشان بود وارد گل شدند و موگونتیاکوم (ماینز امروزی) و ترویری (تریر امروزی) را به اشغال خود درآوردند. این تهاجم گسترده سبب شد تا استیلیکو که در فکر حمله به روم شرقی بود برای مقابله با بربرها وارد عمل شود. اما در همین زمان نیروهای مستقر در بریتانیا سر به شورش برداشتند و پس از یک سری خونریزی بر سر انتخاب امپراتور سرانجام کنستانتین سوم قدرت را در دست گرفت. طولی نکشید که بخشهایی از گل و اسپانیا نیز به او پیوستند.
استیلیکو که راه چارهای نمیدید تصمیم گرفت تا برای نجات امپراتوری با آلاریک و ویزیگوتها وارد معامله شده و با پول تطمیعشان نماید. آنها درخواست ۴ هزار پاوند طلا کردند اما سنا حاضر نبود این مبلغ را بپردازد و استیلیکو آنها را مجبور به انجام این کار کرد. سناتورها که از این تحت فشار قرار گرفتن ناراضی بودند در برابر او جبهه گرفته و تصمیم به سرنگونی استیلیکو گرفتند. دیری نپایید که استیلیکو متهم به همدستی با آلاریک و توطئه برای براندازی هونوریوس بهمنظور بر تخت نشاندن پسر خودش اوکریوس شد. پس از این اتهام سپاهیان تطمیعشدهٔ استیلیکو در تیکینوم (پاویای امروزی) علیه او شوریدند و استیلیکو خود را در ۴۰۸ در راونا به امپراتور تسلیم نمود و در همان سال اعدام شد.
اعدام استیلیکو اقدامی فاجعهبار بود و منجر به پیوستن بسیاری از سربازان ژرمنیتبار او به آلاریک شد تا به دست رومیان کشته نشوند. آلاریک نیز که با مرگ استیلیکو امیدی به دریافت رشوهٔ پیشنهادی او نداشت به سوی رم لشکر کشید و رومیان تنها با پرداخت مبلغ کثیر دیگری توانستند جلوی پیشروی او را بگیرند. اما اردوگاه آلاریک در ۴۱۰ مورد حملهٔ ساروس، یکی دیگر از رهبران ویزیگوتها قرار گرفت و آلاریک که او را دشمن خود میدانست گمان برد که هنوریوس در این کار دست داشته است. پس بدون توجه به مذاکرات صورت گرفته بین دو طرف بار دیگر به سوی رم لشکر کشید. عمال او که در شهر حضور داشتند دروازهها را در ۲۴ اوت ۴۱۰ بر روی آلاریک گشوده و ویزیگوتها تا ۳ روز به غارت شهر پرداختند. آلاریک سپس آئلیا گالا پلاچیدیا، خواهر ناتنی و ۲۰ سالهٔ هونوریوس را با خود برد و برای فتح آفریقا به سوی جنوب ایتالیا حرکت کرد اما پیش از عملی کردن نقشهاش در کنسنتیا درگذشت.
در این میان هونوریوس که بار دیگر به راونا گریخته بود تنها از آنجا نظارهگر این بود که چگونه فرماندهان وفادارش در سالهای آتی، شورشیان و غاصبانی همچون پریسکوس آتالوس، ماکسیموس و یووینوس را سرکوب و برکنار میکنند.
در ۴۱۱ فرماندهٔ توانایی به نام فلاویوس کنستانتیوس به مقام ارشد سربازان هونوریوس رسید تا جای خالی استیلیکو را پر نماید. او سپس در همان سال توانست کنستانتین سوم، امپراتور خودخواندهٔ گل و بریتانیا را که حکومتش رو به زوال بود شکست داده و او را سرنگون سازد. او سپس در ۴۱۲ به ایتالیا بازگشت و توانست ویزیگوتهای تحت رهبری آتولف، برادر آلاریک را با موفقیت از ایتالیا به سوی گل بیرون راند.
اما در همین زمان فردی به نام یووینوس در گل ادعای امپراتوری کرد و به دنبال او در ۴۱۳ هراکلیانوس، کنت آفریقا که ناوگان عظیمی را هم فراهم آورده بود خود را امپراتور خواند و به سوی ایتالیا حرکت کرد. با این وجود او به سختی شکست خورده دستگیر و اعدام شد. پس از آن کنستانتیوس با آتولف وارد معامله شد تا یوونیوس را سرکوب نماید چرا که رومیان خود درآن زمان نمیتوانستند مستقیماً در گل وارد عمل شوند. برای معامله با بورگوندیهای قدرتمند متحد یوونیوس نیز به آنها حق داشتن پادشاهی خودشان به صورت همپیمان با روم در داخل خاک امپراتوری داده شد تا به عنوان متحدان امپراتور عمل کنند.
با این وجود خواهر امپراتور هنوز در دست ویزیگوتها بود و قرار شد که او را در ازای دریافت ذرت برای سربازان به روم پس بدهند. اما ذخیرهٔ ناچیز امپراتوری جوابگوی خواستهٔ ویزیگوتها نبود و آتولف در ۴۱۴ با گالا پلاچیدیا ازدواج کرد. او سپس فردی به نام پریسکوس آتالوس را به عنوان امپراتور دستنشانده خود در گل منصوب نمود. بهدنبال این حرکت کنستانتیوس به گل حمله کرد، آتالوس را دستگیر و آتولف را مجبور به عقبنشینی به اسپانیا نمود. آتولف در ۴۱۵ به قتل رسید و جانشینش والیا با رم مصالحه کرده و گالا پلاچیدا را به آنها بازگرداند. او در بازگشتش با بیمیلی به همسری کنستانتیوس درآمد.
کارهای کنستانتیوس سبب شد تا امپراتوری غربی از نابودی کامل نجات یابد و هونوریوس به پاداش آن او را در ۴۲۱ به امپراتوری مشترک با خود برگزید و عنوان آگوستوس را به او و آگوستا را به همسرش اعطا نمود. اما تئودوسیوس دوم، امپراتور روم شرقی هیچکدام از این ارتقای مقامها را به رسمیت نشناخت زیرا بیم آن داشت قدرت گرفتن کنستانتیوس که اینک با نام کنستانتیوس سوم شناخته میشد باعث بروز جنگ بین دو نیمهٔ شرقی و غربی شود. با این وجود دوران فرمانروایی کنستانتیوس چندان طولانی نبود و ۷ ماه پس از برتخت نشستنش درگذشت.
پس از مرگ کنستانتیوس، هونورویوس که همیشه نسبت به خواهر ناتنی خود احساس علاقه میکرد شروع به نزدیکی به گالا پلاچیدیا و نوازش و در آغوش گرفتن او در انظار عمومی کرد. این موضوع نهتنها خشم عمومی را برانگیخت بلکه باعث شد تا خواهرش از او دوری گزیده و سرانجام در ۴۲۳ همراه با دو فرزندش به قسطنطنیه فرار کند.
پس از مرگ کنستانتیوس، هونورویوس که همیشه نسبت به خواهر ناتنیش احساس علاقه میکرد شروع به نزدیک کردن خود به گالا پلاچیدیا و نوازش و در آغوش گرفتن او در انظار عمومی کرد. این موضوع نهتنها خشم عمومی را برانگیخت بلکه باعث شد تا خواهرش از او دوری گزیده و سرانجام در ۴۲۳ همراه با دو فرزندش به قسطنطنیه فرار کند.
هونوریوس در همان سال بیمار شد و در ۱۵ اوت ۴۲۳ درگذشت. پس از او والنتینیان سوم، پسر کنستانتیوس سوم به عنوان امپراتور جدید روم غربی در ۴۲۵ بر تخت نشست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#886
Posted: 20 Apr 2014 20:05
کنستانتیوس سوم
دوران ۴۲۱
(۷ ماه بهطور مشترک با هونوریوس)
مرگ ۲ سپتامبر ۴۲۱
محل مرگ راونا
پیش از هونوریوس
پس از هونوریوس
همسر گالا پلاچیدیا
فرزندان یوستا گراتا هونوریا
والنتینیان سوم
کنستانتیوس سوم با نام کامل فلاویوس کنستانتیوس (به لاتین: Flavius Constantius) (درگذشتهٔ ۲ سپتامبر ۴۲۱) برای مدت کوتاهی امپراتور روم غربی به طورمشترک با هونوریوس در ۴۲۱ بود.
زندگینامه
کنستانتیوس از اهالی نایسوس (نیش امروزی در صربستان) واقع در استان موئسیا بود. او فرماندهی ارشد سپاه هونوریوس، امپراتور روم غربی (حکومت: ۳۹۳-۴۲۳) را برعهده داشت و در ۴۱۱ توانست کنستانتین سوم را که مدعی تاج و تخت امپراتوری شده بود در آرلات (آرلوی امروزی در فرانسه) سرنگون سازد. او سپس به ایتالیا رفت و در ۴۱۲ موفق شد تا ویزیگوتهای تحت فرمان آتولف را از این شبهجزیره بیرون رانده و آنها را مجبور به عقبنشینی به سمت گل نماید. در ۴۱۳ او شورش هراکلیانوس در آفریقا را سرکوب کرد و به ایتالیا بازگشت.
در همین دوران آتولف به منظور معامله با رومیان یکی از مدعیان امپراتوری در گل به نام ژووینوس را شکست داد. اما ازدواج او در ۴۱۴ با گالا پلاچیدیا، خواهر ناتنی هونوریوس که طی حملهٔ آلاریک به رم در ۴۱۰ گروگان گرفته شده بود، خشم کنستانتیوس سوم را که خود برای ازدواج با او نقشه داشت برانگیخت. آتولف همچنین بعدتر دستنشاندهٔ خود پریسکوس آتالوس را که پیشتر امپراتور دستنشاندهٔ آلاریک در ایتالیا بود، امپراتور گل ساخت.
کنستانتیوس سوم در ۴۱۵ به گل لشکر کشید و ویزیگوتها را مجبور به عقبنشینی به اسپانیا کرد. آتالوس دستگیر و در خیابانهای رم چرخانده شد و آتولف نیز به قتل رسید. والیا، برادر آتولف و جانشین او، گالیا پلاچیدیا را به کنستانتیوس سوم تحویل داد و او برخلاف میلش در یکم ژانویهٔ ۴۱۷ با کنستانتیوس ازدواج کرد. یک دختر به نام یوستا گراتا هونوریا (زادهٔ ۴۱۶ یا ۴۱۷) و یک پسر به نام والنتینیان (بعدتر امپراتور والنتینیان سوم، زادهٔ ۴۱۹) حاصل این ازدواج بودند.
هونوریوس در ۸ فوریه ۴۲۱، کنستانتیوس سوم را با اعطای عنوان آگوستوس به امپراتوری مشترک با خود در روم باختری برگزید و گالا پلاچیدیا نیز به آگوستا ارتقاء مقام یافت. با این وجود تئودوسیوس دوم، امپراتور روم شرقی هرگز او را به رسمیت نشناخت. کنستانتیوس سوم تنها ۷ ماه پس از رسیدن به مقام امپراتوری بر اثر بیماری در ۲ سپتامبر ۴۲۱ درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#887
Posted: 20 Apr 2014 20:11
یوآنس
دوران ۴۲۳-۴۲۵
مرگ مه یا ژوئن ۴۲۵
محل مرگ آکیلیا
پیش از والنتینیان سوم
پس از هونوریوس
یوآنس، ژوآنس و یا در فرم انگلیسی آن جان (به لاتین: Ioannes) امپراتور روم غربی بود که پس از مرگ هونوریوس با سوء استفاده از خلأ پیشآمده در قدرت و با حمایت کاستینوس و آئتیوس حکومت را در دست گرفت و از ۴۲۳ تا ۴۲۵ حکومت کرد. او هرگز از سوی روم شرقی به رسمیت شناخته نشد و سرانجام او را دستگیر و در ۴۲۵ اعدامش کردند.
هونوریوس، امپراتور روم غربی در اواخر عمرش به خواهر ناتنیش گالا پلاچیدیا علاقهمند شده بود و نمایش شرمانگیر این موضوع در انظار عمومی سبب شد تا پلاچیدیا همراه با فرزندانش به قسطنطنیه، پایتخت امپراتوری روم شرقی بگریزد.
با مرگ هونوریوس در ۱۵ اوت ۴۲۳، خلأ قدرتی در کشور پدید آمد. والنتینیان، پسر گالا پلاچیدیا و امپراتور فقید کنستانتیوس سوم که نزدیکترین خویشاوند مذکر و وارث قانونی هونوریوس بود در آن زمان در قسطنطیه بهسر میبرد و کاستینوس، ارشد سربازانی که با حمایتش از رسوایی هونوریوس به دشمن پلاچیدیا تبدیل شده بود برای جلوگیری از بازگشت و بهقدرت رسیدن والنتینیان، یوآنس را در سپتامبر ۴۲۳ به امپراتوری روم غربی منصوب کرد.
یوآنس یکی از مقامات کشوری عالیرتبهٔ گوتیتبار در دربار هونوریوس بود و شخصیتی آرام داشت. نخستین کاری که یوآنس پس از به قدرت رسیدنش در رم انجام داد انتقال پایتخت به راونا بود. حکومت او در گل مورد پذیرش قرار گرفت اما بخش آفریقایی امپراتوری آن را نپذیرفت. از سوی دیگر تلاشهای بسیاری برای جلب نظر تئودوسیوس دوم، امپراتور وقت روم شرقی صورت گرفت اما او یوآنس را به رسمیت نشناخت و در ۴۲۵ سپاهی را به فرماندهی آردابور پدر به سوی غرب گسیل داشت.
آردابور دستگیر شد اما مورد خوشرفتاری قرار گرفت زیرا یوآنس هنوز به مذاکره با تئودوسیوس امیدوار بود. با این وجود آردابور توانست برخی از صاحبمنصبان روم غربی را به خیانت به ژوآنس وادارد که درنتیجهٔ آن ژوآنس دستگیر و به آکیلیا منتقل شد. او را در آنجا به مرگ محکوم کردند، دست راستش را بریدند و برای تحقیر و تمسخرش توسط مردم او را به الاغی بسته و گرد میدان شهر چرخاندند. ژوآنس سرانجام در مه یا ژوئن ۴۲۵ اعدام شد.
سه روز پس از اعدام ژوآنس، ژنرال آئتیوس که از حامیان بر تخت نشستن ژوآنس بود همراه با لشکر عظیمی از هونها وارد ایتالیا شد، اما والنتینیان هونها را با طلا و آئتیوس را با وعدهٔ مقام خرید و جنگ دیگر ادامه نیافت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#888
Posted: 20 Apr 2014 22:43
والنتینیان سوم
دوران ۴۲۵-۴۵۵
نام کامل فلاویوس پلاسیدیوس والنتینیانوس
زادروز ۲ ژوئیه ۴۱۹
زادگاه راونا، ایتالیا
مرگ ۱۶ مارس ۴۵۵
محل مرگ رم، ایتالیا
پیش از پترونیوس ماکسیموس
پس از یوآنس
همسر لیچینیا اودوکسیا
پدر کنستانتیوس سوم
مادر گالا پلاچیدیا
والنتینیان سوم با نام واقعی فلاویوس پلاسیدیوس والنتینیانوس (به لاتین: Flavius Placidius Valentinianus) (زادهٔ ۲ ژوئیه ۴۱۹ – درگذشتهٔ ۱۶ مارس ۴۵۵) امپراتور روم غربی از ۴۲۵ تا هنگام مرگش در ۴۵۵ بود.
والنتینیان در ۴۱۹ زاده شد. او پسر کنستانتیوس (بعدتر امپراتور کنستانتیوس سوم) و گالا پلاچیدیا (خواهر ناتنی امپراتور هونوریوس) بود. هونوریوس، امپراتور وقت روم در ۴۲۱ کنستانتیوس را به امپراتوری مشترک با خود برگزید اما کنستانتیوس ۷ ماه بعد درگذشت. هونوریوس که جانشینی نداشت فرزند او والنتینیانوس را جانشین خود اعلام کرد، اما رفتار شیفتهگونهٔ او با خواهر ناتنیش گالا پلاچیدیا سبب شد تا او در ۴۲۳ همراه با فرزندانش به دربار تئودوسیوس دوم در قسطنطنیه در روم شرقی بگریزد.
هونوریوس در همان سال درگذشت و کاستینوس، ارشد سربازان و دشمن پلاچیدیا با سوء استفاده از نفوذ خود و غیبت والنتینیانوس، یکی از مقامات کشوری به نام یوآنس را به جای او بر تخت امپراتوری روم غربی نشاند.
به دنبال این اتفاق نگرش روم شرقی نسبت به والنتینیانوس که تا آن زمان نه امپراتوری پدرش کنستانتیوس و نه جانشینی او را به رسمیت شناخته بودند عوض شد و تئودوسیوس دوم که مخالف حکومت یوآنس در روم غربی بود سرانجام کنستانتیوس سوم فقید را در حمایت از پسرش والنتینیانوس، به عنوان آگوستوس به رسمیت شناخت و والنتینیان را نیز به منظور آماده سازی برای تصاحب تاج و تخت امپراتوری روم غربی در ۴۲۴ در تسالونیکا به «سزار» ارتقا مقام داد. تئودوسیس سپس والنتینیانوس جوان را در همان سال به نامزدی دخترش لیچینیا اودوکسیا درآورد.
امپراتوری روم شرقی در ۴۲۵ سپاهی را به فرماندهی آردابوریوس و آسپار برای فتح راونا، پایتخت روم غربی به آنجا گسیل داشت. گالا پلاچیدیا و فرزندانش نیز همراه با ناوگان روم شرقی به سوی ایتالیا حرکت کردند. این لشکرکشی با پیروزی همراه بود و یوآنس دستگیر و به حکم پلاچیدیا در مه یا ژوئن ۴۲۵ در آکیلیا اعدام گردید. به دنبال این پیروزی والنتینیانوس که در آن زمان ۶ سال بیشتر نداشت با عنوان آگوستوس به امپراتوری روم غربی رسید و چون سنش کم بود مادرش پلاچیدیا با عنوان نایبالسلطنه ادارهٔ امور را در دست گرفت.
۲ سال پس از این پیروزی والنتینیانوس که اینک والنتینیان سوم نامیده میشد در ۴۳۷ و به منظور ازدواج با لیچینیا به قسطنطنیه بازگشت[۳] و در ۲۹ اکتبر همان سال با او ازدواج کرد.
والنیتیان حکومت طولانیمدتی داشت با این حال هیچ یک از امور کشور توسط او مدیریت نمیشد.در نخستین سالهای حکومتش این مادرش بود که زمام امور را در دست داشت و پس از ازدواجش در ۴۳۷ بیشتر قدرت واقعی در دست ارشد سربازان آئتیوس بود. در عین حال چنین بر میآمد که خود والنتینیان نیز که منابع تاریخی او را فردی لوس، لذتطلب و تحت تأثیر جادوگران و ستارهشناسان معرفی کردهاند، استعدادی برای فرمانروایی نداشت. با این حال امپراتور جوان در فعالیتهای فیزیکیای همچون سوارکاری، تیراندازی و دویدن از مهارت بالایی برخوردار بود. همچنین گفته میشود که والنتینیان، علیرغم داشتن همسری زیبا با زنان شوهردار نیز رابطه داشت.
والنتینیان تمام وقتش را بین رم و راونا تقسیم کرده بود و از آنجا که همچون مادرش فردی مذهبی بود به کلیساهای لورنس مقدس در هر دوی این شهرها کمک میکرد. او همچنین طرفدار تجمیع قدرت در دست اسقفهای کلیسا بود و به همین سبب قدرت و اختیارات بیشتری را به پاپ لئوی کبیر داد.
با این حال مهمترین واقعهٔ سیاسی دوران حکومت او ورود وندالها به آفریقا در ۴۲۹ بود و تا ۴۳۹ تقریباً تمامی شمال آفریقا در تملک آنان قرار گرفته بود. این موضوع سبب شد تا والنتینیان برای خنثی کردن خطر آنها خواهرش پلاچیدیا را به نامزدی هونریک، شاهزادهٔ وندال درآورد، هرچند با این کار نیز نتوانست حملات آنها به ایتالیا را بهطور کامل متوقف سازد. از سوی دیگر در اسپانیا نیز ادارهٔ نواحی شمالغربی آن سرزمین در دستان سوئوی قرار گرفته بود و بیشتر سرزمین گل نیز در اختیار گروههایی از ویزیگوتها، بورگوندیها، فرانکها و آلانها قرار داشت.
والنتینیان سوم در ۴۵۴ و با دسیسهٔ پترونیوس ماکسیموس، فلاویوس آئتیوس، فرماندهٔ ارشد خود و کسی که بیشترین و مهمترین نقش را در ادارهٔ امور امپراتوری برعهده داشت را با ضربهٔ دشنهای در کاخ خود به قتل رساند. پس از این اتفاق، پترونیوس ماکسیموس که همواره در رقابت با آئتیوس بود از والنتینیان سوم خواست تا او را به همان مقام آئتیوس منصوب نماید، اما امپراتور نپذیرفت. پس پترونیوس نقشهٔ قتل او را چید. بنا بر نوشتههای ژان انتاکیهای، او که از رد درخواستش توسط امپراتور به خشم آمده بود، اوپتیلا و تراستیلا، سکاهای شجاعی که همراه با آتئیوس جنگیده بودند را برای گرفتن انتقام از والنتینیان ترغیب کرد و آن دو چند روز بعد، امپراتور را در ۱۶ مارس ۴۵۵ به قتل رساندند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#889
Posted: 20 Apr 2014 22:49
پترونیوس ماکسیموس
دوران ۱۷ مارس - ۳۱ مه ۴۵۵
زادروز در حدود ۳۹۶
مرگ ۳۱ مه ۴۵۵
محل مرگ رم، ایتالیا
پیش از آویتوس
پس از والنتینیان سوم
همسر لیچینیا اودوکسیا
پترونیوس ماکسیموس با نام کامل فلاویوس پترونیوس ماکسیموس (به لاتین: Flavius Petronius Maximus) و یا فلاویوس آنسیوس پترونیوس ماکسیموس (به لاتین: Flavius Ancius Petronius Maximus) (زادهٔ در حدود ۳۹۶ - درگذشتهٔ ۳۱ مه ۴۵۵) به مدت دو ماه امپراتور روم غربی بود، با این وجود امپراتوری روم شرقی او را به رسمیت نشناخت.
پترونیوس ماکسیموس در حدود ۳۶۹ زاده شد و علیرغم نامعلوم بودن اصل و نسبش موفق شد تا در پیشههای قابل توجهی مشغول به کار شود. او کارش را با مقام تریبونی در دولت آغاز کرد و از ۴۱۶ تا ۴۱۹ وزیر دارایی بود. در ۴۲۰ بخشدار رم شد و دوبار به مقام کنسولی رسید. وجود چنین سابقهٔ کاریای سبب شد تا پترونیوس ماکسیموس که تا آن زمان دارای ثروت فراوانی شده بود در ۴۵۵ به مقام اشرافزادگی ارتقا یابد.
پترونیوس ماکسیموس برای رسیدن به جایگاههای بالاتر با آئتیوس، از اشرافزادگان و فرماندهان قدرتمند روم غربی در رقابت بود و بنابر نوشتههای ژان انتاکیهای، در ۴۵۴ با همدستی هراکلیوس، پیشکار بانفوذ و خواجهٔ امپراتور والنتینیان سوم در دسیسهای شرکت جست که به قتل آئتیوس توسط والنتینیان انجامید. او سپس از والنتینیان خواست تا او را به مقام آئتیوس منصوب نماید اما امپراتور نپذیرفت. پس پترونیوس ماکسیموس نقشهٔ قتل والنتینیان سوم را چید. بنا بر نوشتههای ژان انتاکیهای، او که از رد درخواستش توسط امپراتور بهشدت خشمگین بود، اوپتیلا و تراستیلا، سکاهای شجاعی که همراه با آتئیوس جنگیده بودند را برای گرفتن انتقام از والنتینیان ترغیب کرد و آن دو چند روز بعد، امپراتور را در ۱۶ مارس ۴۵۵ به قتل رساندند.
والنتینیان سوم جانشین مشخصی نداشت و چند نفر از جمله پترونیوس ماکسیموس نامزد این جانشینی شدند. دیگر رقیبان او در این میان یکی ماکسیمیانوس، پسر تاجری مصری و از محافظان آئتیوس بود و دیگری ماژوریان، فرماندهای ارتشی که هم اودوکسیا، بیوهٔ والنتینیان سوم و هم مارسیانوس، امپراتور روم شرقی به انتخاب او علاقهمند بودند. اما پترونیوس که از حمایت سنا برخوردار بود با دادن رشوه ادارهٔ کاخ را در دست گرفت و با تهدید اودوکسیا به مرگ او را همسر خود ساخت. بدین ترتیب پترونیوس ماکسیموس تنها یک روز پس از قتل والنتینیان سوم در ۱۷ مارس ۴۵۵ به امپراتوری روم غربی رسید.
اودوکسیا که میدید پترونیوس بهجای مجازات قاتلان والنتینیان سوم با آنان مهربانی میکند از روی ناچاری از گایسریک، پادشاه وندالها درخواست کمک کرد. اودوکسیا پیشتر هم با گایسریک در ارتباط بود زیرا قرار بود که دخترش اودوچیا با پسر او ازدواج کند که این قرار توسط پترونیوس بههم زده شد.
در مه ۴۵۵ خبر حرکت ناوگان گایسریک به سوی ایتالیا به رم رسید. با پخش این خبر شهر غرق در وحشت شد و بسیاری از مردم از آنجا گریختند. حتی امپراتور پترونیوس نیز بهجای انجام اقدامهای لازم برای دفاع از شهر سرگرم آمادهسازی برای فرار خود شد و حتی اعضای سنا را به همراهی با خود ترغیب نمود. اما وحشت ناشی از حملهٔ وندالها به حدی بود که حتی محافظین و همراهان پترونیوس نیز او را رها کردند. پترونیوس در ۳۱ مه ۴۵۵ خواست از شهر فرار کند اما گروهی از مردم خشمگین بر سر او ریختند و آنقدر بر او سنگ زدند تا مرد. سپس جسدش را مثله کرده و به درون رود تیبر پرتابش کردند.
گایسریک در دوم ژوئن ۴۵۵ رم را فتح نمود و به غارت کامل آن پرداخت که این کار دو هفته طول کشید. او سپس آنجا را همراه با غنایم جنگی فراوان و لیچینیا اودوکسیا و دختران او پلاچیدیا و اودوچیا ترک نمود. اودوچیا در ۴۵۶ با هونریک، پسر گایسریک ازدواج کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#890
Posted: 20 Apr 2014 22:53
آویتوس
دوران ۹ یا ۱۰ ژوئیه ۴۵۵ - ۱۷ یا ۱۸ اکتبر ۴۵۶
زادروز در حدود ۳۹۵
مرگ ۴۵۶ یا ۴۵۷
پیش از ماژوریان
پس از پترونیوس ماکسیموس
آویتوس با نام کامل مارکوس ماسیلیوس فلاویوس اپارکیوس آویتوس (به لاتین: Marcus Maecilius Flavius Eparchius Avitus) (زادهٔ در حدود ۳۹۵ - درگذشتهٔ ۴۵۶ یا ۴۵۷) امپراتور روم غربی از ۴۵۵ تا ۴۵۶ بود.
آویتوس فرزند خانوادهای ثروتمند و برجسته از اهالی ناحیهٔ آرورنیان در گل بود. او در ابتدا به تحصیل قانون پرداخت اما دیری نپایید که تمام وقت خود را صرف حرفهٔ نظامی کرد و در ۴۳۷ به مقام عالی «سرور سربازان» دست یافت و فرماندهٔ پرتورینها در گل شد. او ارتباط نزدیکی با دربار ویزیگوتها در تولوز داشت و در جنگ بین رومیان و ویزیگوتها در ۴۳۷ توانست صلح را بین دو طرف برقرار سازد. او با تئودوریک یکم، پادشاه ویزیگوتها طرح دوستی ریخت و توانست بعدتر نفوذ زیادی بر او داشته باشد. آویتوس در ۴۵۱ تئودوریک یکم را بر آن داشت تا همراه آئتیوس علیه آتیلا، فرمانروای هونها وارد جنگ شود که در نتیجهٔ این اتحاد، پیروزی بزرگی نصیب رومیان شد. تئودوریک یکم در این نبرد کشته شد اما پسر و جانشینش تئودوریک دوم نیز دوستی نزدیکی با آویتوس داشت.
آویتوس در ۴۵۵ از سوی پترونیوس ماکسیموس، امپراتور جدید روم غربی بار دیگر به فرماندهی سپاهیان منصوب و به عنوان سفیر به دربار ویزیگوتها فرستاده شد. اما ماکسیموس کمی بعد در همان سال به قتل رسید و گوتها پس از باخبر شدن از این موضوع، آویتوس را در تولوز امپراتور خواندند و رومیهای گالیتبار در آرلو نیز آن را تأیید کردند.
آویتوس در ۹ ژوئیه ۴۵۶ به امپراتوری رسید و پس از چندی در همان سال به ایتالیا سفر کرد تا به عنوان امپراتور جدید تاج و تخت را در دست گیرد. اما بخش بزرگی از سنای روم با امپراتوری یک فرد گالیتبار مخالف بودند و خطر گایسریک، پادشاه وندالها که رم را غارت کرده بود نیز هنوز دفع نشده بود. پس آویتوس برای مقابله با وندالها فردی سوئبی به نام ریکیمر (نوهٔ والیا، پادشاه پیشین ویزیگوتها) را به فرماندهی سپاه انتخاب کرد. ریکیمر در سیسیل توانست از ورود وندالها به آگریژنتوم (آگریجنتوی امروزی) جلوگیری نماید و در نبرد دریایی سال ۴۵۶ در نزدیکی جزیره کرس پیروز شود. از سوی دیگر تئودوریک دوم، متحد آویتوس، سوئبیها را در اسپانیا درهم کوبید. با این وجود نفرت نسبت به امپراتور بیگانه هر روز در رم بیشتر میشد چون حضور ناوگان وندالها در دریا جلوی واردات غلات به شهر را گرفته بود.
ذخایر غذایی رم خیلی زود تمام شد و مردم دچار قحطی شدند. آویتوس برای کنترل اوضاع سربازان گالی و ژرمانی را که با خود آورده بود مرخص نمود تا برای افراد کمتری نیاز به تأمین غذا باشد. اما او برای پرداخت حقوق آنان دچار مشکل شد و برای تهیهٔ پول لازم اقدام به فروش برخی از مجسمههای برنزی شهر کرد، کاری که رمیان آن را به چشم فروش میراثشان توسط یک خارجی میدیدند. همین موضوع سبب شد تا ریکیمر که اینک قدرت بسیاری در روم باختری یافته بود و نمیخواست موقعیتش به خاطر چنین امپراتور نامحبوبی به خطر افتد پس از بازگشتش به رم و با همراهی سنا، آویتوس را از مقام امپراتوری خلع کرد.
از سوی دیگر چون ریکیمر خود سوئبی بود، آویتوس را عامل سرکوب سوئبیها به دست تئودوریک دوم در اسپانیا میدانست و از این موضوع رنجیده خاطر شده بود. آویتوس و محافظانش خواستند به گل فرار کنند اما در نزدیکی پلاسنتیا دستگیر شدند. ریکیمر برای آرام ساختن اوضاع مقام اسقفی پلاسنتیا را در اکتبر ۴۵۶ به امپراتور برکنار شده اعطا کرد. کمی بعد آویتوس باخبر شد که سنا حکم اعدام او را صادر کرده است، پس به سوی آلپ گریخت تا شاید بتواند با گذر از آنها به گل برسد. اما در طول راه بر اثر ابتلا به طاعون و یا به دست آدمکشان از پای درآمد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7