ارسالها: 24522
#41
  Posted: 29 Apr 2014 14:48
 
 
 ۱۱۱
هم من ،
هم تو ،
هم همه ی همهمه ها ،
همه می دانستند..
من از همه دلگیرم هیچ ،
از تو هم 
هیچ ،
.
.
.
۱۱۲
شما جای من !
چگونه به کس دیگری فکر کنمم
وقتی تمام فکرم پیش کسی ست
که به من فکر نمی کند؟...
.
.
.
۱۱۳
می دانم این شعر به گوش تو خواهد رسید ،
پس
اینجای شعر را مثل همهمه می نویسم
دوستت دارم . دوستت دارم...
.
.
.
۱۱۴
از خانه ای که نساختیم
ویرانه ای باقی ست ،
که دیوار ندارد که عکس تو را ...
دنبال خودت نگرد!
تو با منی
زیر آوار ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#42
  Posted: 29 Apr 2014 20:03
 
 
 ۱۱۵
اینجا کسی گمشده ای شبیه تو را 
نمی شناسد ،
و فانوس های دریایی
خیره مانده اند
به سرگردانی قایق های پیر ...
تو به تور هیچ ماهیگیری نمی افتی چرا ؟
.
.
.
۱۱۶
رفتار تو در من
مثل ویروس ناشناخته ای ست
که فقط تو را می شناسد ،
کشفِ تو
جهان را نجات خواهد داد ...
.
.
.
۱۱۷
لعنتی خوش شانس !
مراقبش باش !
حواست باشد
این که از چنگم درآوردی 
معشوق تو نیست ،
خودم سروده بودمش ...
.
.
.
۱۱۸
این قرمز لب هات
که اثرش 
روی پیراهن شعر مانده را
باید عوض کنم ،
می ترسم تو هم
حرف های مردم را باور کنی ...
 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#43
  Posted: 29 Apr 2014 20:08
 
 
 ۱۱۹
تو بعد از کشف الکل
شاعرانه ترین کشف بَشری
من 
از سرودن تو
مست می شوم 
.
.
.
۱۲۰
دیر شد
آن قدر که
مُردم
.
.
.
۱۲۱
وصیت کرده ام 
بعد از من ،
کسی شبیه خودم
عاشقت شود ،
و نگذارد 
دست کسی بیفتی...
که مثل خودم عاشقت شده ...
.
.
.
۱۲۲
نوشتم این بار بهار ،
که گل کنی در من
دست هایم دارند شوفه می دهند ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#44
  Posted: 29 Apr 2014 22:09
 
 
 ۱۲۳
تو فرشته ای که عصای جادو داری
و ستاره می پاشی
روی زخمهایم ،
و من این بار
زنده می مانم ...
بیدارم نکن ،
دارم خواب می بینم
.
.
.
۱۲۴
من از شکاری برمی گردم
که باید به دندان بکشی
که طعم صید را بدانی ...
تمام تنم جای ِ دندان است ...
.
.
.
۱۲۵
جزیزه ، منم اینجا
نه این خاک و خیابان ها
که دور می زنند
حوالی دریا را ،
اینجا جزیره منم
که دریا
از اعماق دلم شور می زند...
.
.
.
۱۲۶
دلم هزار راه رفت ،
غافل از اینکه تو
از همان راهی رفته ای
که نباید ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#45
  Posted: 29 Apr 2014 22:27
 
 
 ۱۲۷
به کسی که عاشق توست 
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند ،
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعبیر جهان به خواب می سپارم
.
.
.
۱۲۸
خودت را بگذار جای من
اگر مثل من عاشقت نشدی ،
دوباره خودم عاشقت می شوم
.
.
.
۱۲۹
امشب منم که حکم می کنم
خشتِ اول من
تو از دل سربازهای من بیخبری
وگرنه نمی بریدی
همین اول نبرد...
امشب منم که خکم می کنم ف
خشت آخر من ...
.
.
.
۱۳۰
تو قدر ناشناس ترین معشوق جهانی ،
بس که
قدر خودت را نشناختی ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#46
  Posted: 29 Apr 2014 22:28
 
 
 ۱۳۱
دیر نمی شود
هر وقت دلت خواست برگرد،
فقط مجبوری با خاطرات سَر کنی ،
من زنده نیستم ...
.
.
.
۱۳۲
"مگر اینکه از روی نعشم رد شوی "
گفتم ،
و تو بی اعتنا
رد شدی ...
.
.
.
۱۳۳
جای خودم بودم اگر ،
یک بار دیگر عاشقت می شدم ...
افسوس
که جای خودم نیستم
بس که کسی در تو
جای من است ...
.
.
.
۱۳۴
خبرش مثل زلزله در تمام من پیچیده ...
تو داری ترکم می کنی ،
و من تَرَک می خورم آرام
که فرو بریزم شکوه رفتنت را ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#47
  Posted: 30 Apr 2014 12:15
 
 
 ۱۳۵
خواب دیدم ،
مثل همین حالا
بیدارم ،
و دارم ازنبودنت می نویسم ،
باید بیدار شوم
و بنویسمت
مثل همین حالا ...
.
.
.
۱۳۶
گریه کشف دردناکی ست
که بعد رفتنت رخ داد ...
.
.
.
۱۳۷
آخر این جاده ،
"درختی به پهلو افتاده است"
برگرد !
حال و هوای شعر 
خوب نیست...
۱۳۸
.
.
.
کاش سینه ام را می دریدی
و بیرون می آمدی
من این تو را چگونه شرح دهم ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#48
  Posted: 30 Apr 2014 12:19
 
 
 ۱۳۹
از لحاظ قوانین علمی
عطر تو نباید بماند این همه سال ،
و من
نباید مست باشم از بوی تو هنوز ...
از لحاظ قوانین علمی ،
من زنده نیستم ...
.
.
.
۱۴۰
امروز بال درآورده ام ،
فکر کنم
دلت برایم تنگ شده ،
.
.
.
۱۴۱
مُردم  که ساکتم ...
ساکت ،
همین کنار هیاهو نشسته ام
هی تو !
صدا نکن ،
ساکت !
نمی بینی که مرده ام ؟...
.
.
.
.
۱۴۲
دموکراسی را  از نگاه تو یاد گرفتم ،
مرا هم مثل خودَت
ندیدی ...
 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#49
  Posted: 30 Apr 2014 12:33
 
 
 ۱۴۳
درست همینجا 
روی بطن چپم
که دست گذاشته ای ،
زخمی هست به عمق چند لحظه پیش از این
که چند لحظه پیش از این مرا ...
از من دست بردار ،
من زنده نیستم ...
.
.
.
۱۴۴
من این راه ها را رفته ام
هیچ کدام به تو نمی رسند
باید راهی برای رفتن از دنیا پیدا کنم ...
.
.
.
۱۴۵
عدالت
شبانه ی بی رحمی ست
که با تصور  تو در آغوش دیگران
ریشخند می ند 
تمام گریه های مرا
خالی آغوشم ،
سهم من از عدالت دستهای توست ...
.
.
.
۱۴۶
رَد که می شوی
قلبم هنوز می تپد ،
من خوش اقبال ترین نعشِ روی زمینم ... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 24522
#50
  Posted: 30 Apr 2014 12:39
 
 
 ۱۴۷
تمام درد من اینست
که می دانم
برای داشتن تو به زمین آمده ام
همین تو
که برای نبودن ِ با من ،
به زمین آمدی
و تمام درد من شدی ...
.
.
.
۱۴۸
این جای قلبم که دست گذاشته ام ، نزن !
تمام سربازان این جوخه
عاشق تواند ...
۱۴۹
.
.
.
تو دلبر من نیستی ،
دلبر من
جریان بی توقف خیالی ست
که هر روز تو را
که زیباتر از همیشه ای
به آغوش بیگانه ای
می بازد ...
.
.
.
۱۵۰
تو به زیبایی خودت نیستی ،
روبه روی آینه ی این سطر نایست !
لو می رو ی... 
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند