ارسالها: 23330
#1,171
Posted: 17 May 2014 19:07
آنکوس مارکیوس
آنکوس مارکیوس یا آنکوس مارتیوس(۶۴۰ پیش از میلاد تا ۶۱۶ قبل از میلاد)، چهارمین پادشاه از پادشاهان روم بود.
پدر وی مارکیوس نام داشت، که پدر او نیز به نام مارکیوس، از دوستان نزدیک نوما پومپیلیوس محسوب میشد. همچنین مادر او پومپیلیا نامیده میشد که او نیز دختر نوما پومپیلیوس به شمار میآمد. بر طبق نوشتهٔ فستوس، مارکیوس نام خانوادگی آنکوس داشت که آن را بر روی سلاح کج و معوج خویش درج کرده بود.
آنکوس مارتیوس، به جای تولوس هوستیلیوس امپراطور روم شد و حکمت سپاهیگری او را، دستور کار خویش ساخت. به گفتهٔ دیون کاسیوس، آنکوس دریافت که: برای کسانی که میخواهند در صلح به سر برند، کافی نیست از تبهکاری دوری جویند.... اما هرچه آدمی بیشتر شوق صلح داشته باشد، گزندپذیرتر میشوند. آنکوس دانست که آرامش طلبی نمیتواند انسان را نگاه دارد، مگر آن که با فراهم آوردن ساز و برگ جنگ همراه باشد؛ و همچنین دریافت که شوق رهایی از یوغ بیگانه، کسانی را که شور این رهایی را ناسزاوار در سر داشتهاند، بزودی به خاک سیاه نشاندهاست.
بر طبق نوشته لیوی یا همان لیویوس، نخستین اقدام مارکیوس به عنوان پادشاه روم، مأمور کردن پونتیفکس ماکسیموس برای نسخه برداری کردن از متنهای موجود پیرامون رسوم و آیینها و مراسم مذهبی متداول در روم بویژه به نقل از تفسیرها و اظهارات نوما پومفیلیوس بود تا امکان عرضهٔ این متون برای عموم فراهم گردد، و رسوم و آیینهای مذهبی هرگز مورد غفلت قرار نگیرند و مناسک و آداب مربوط به آن به درستی صورت پذیرند.
او با موفقیت در برابر لاتینها جنگید، و تعدادی از آنها را بر روی تپه آونتین سرکوب نمود.
مطابق نوشتههای لیویوس، این جنگ توسط لاتینیها آغاز شد، چراکه آنان پیش بینی میکردند که آنکوس همچنان پیگیر و دنباله روی معاهده صلح اتخاذ شده توسط پدربزرگش، نوما پمفیلیوس خواهد ماند. با این تصور لاتینها نخست شروع به تاخت و تاز در سرزمین رم نمودند. وقتی سفارت روم برای جبران خسارتهای به بار آمده از این تاخت و تازها، از لاتینها درخواست غرامت نمودند، لاتینیها پاسخی تحقیرآمیز به آنها دادند. بر این اساس آنکوس به لاتینها اعلان جنگ نمود. با توجه به آنچه که لیویوس نوشتهاست، بیانیه جنگی رومیها، بیانیهای قابل توجهاست . چرا که این اولین باری است که رومیها با استفاده از مناسک و آیینهای فتیالها اعلام جنگ کردهاند.
آنکوس مارکیوس، با وضعیت تازهای که در ارتش روم فراهم ساخته بود، راهپیمایی منظم خود و سپاهیانش را، از رم به سمت شهر لاتینی پولیتوریوم (واقع در نزدیکی شهر لانویوم)، آغاز کرد و به صورت طوفانی بر این شهر و اهالیش فرود آمد. ساکنان این شهر از سرزمین خویش رانده شدند و به عنوان شهروندانی جدید، وادار به اقامت بر روی تپه آونتین واقع در رم گردیدند. این شهروندان تازه، پس از جنگ با سابینها و آلبانها، از سنتهای رومی پیروی کردند و در جامعه رم ادغام شدند. وقتی که پس از خروج این لاتینیها از شهر پولیتوریوم، لاتینیهای دیگری متعاقباً این شهر خالی را اشغال نمودند، آنکوس دوباره به این شهر هجوم آورد و این بار البته شهر را کاملاً تخریب و نابود نمود. اهالی روستاهای لاتینی تلنائه و فیکانا نیز در این زمان از سرزمینشان اخراج شده و روستاهایشان تخریب گردید.
جنگ آنکوس با قبایل لاتین، سپس در شهر لاتینی مدولّایا متمرکز گردید. این شهر پادگانی قوی داشت و به خوبی تجهیز شده و به صورت شهری غنی درآمده بود. درگیریهای متعددی در خارج از شهر رخ داد و در نهایت پیروزی نصیب رومیها گردید. آنکوس مارکیوس با غنایم بسیار به رم بازگشت. بیشتر لاتینیها، به عنوان شهروندان جدید به رم آورده شدند و در پای تپه آونتین و در نزدیکی معبد مورسیا اسکان داده شدند.
آنکوس مارسیوس، ژانیکولوس را در چارچوب شهر رم گنجانید، برج و باروی و استحکامات آن را بنا کرد و دیواری اطراف آن کشید و آن را بوسیله پلهای چوبی موسوم به پونز ساب لیکیوس، که در سرتاسر طول رود تیبر ساخت، با شهر رم پیوند داد. وی در زمینهای حول و حوش شهر، خندقهایی موسوم به فوسا کوئیریتیوم بنا کرد که در واقع خندقهای سنگر بندی شده برای محافظت از شهر بودند. او همچنین برای اولین بار رم، اقدام به ساخت زندان نمود و زندانی به نام مامرتین در این شهر بنا نمود.
از جمله دیگر اقدامات او، گسترش دادن قلمرو روم تا دریا، و تاسیس بندر اوستیا در کنار آن بود. در حوالی این بندر، وی کارگاههای تولید نمک راه اندازی کرد. وی همچنین، مائسیا سیلوا را که، در منطقه شمالی جنگلهای ساحلی رود تیبر واقع بود، از ویه نتها گرفت. بعنوان بازتاب و تجلی این موفقیتی که او در گسترش سرزمینهای روم بدست آورده بود، وی معبد ژوپیتر فرتریوس را، توسعه بخشید.
بر طبق دوباره سازی یا بازنویسی که فاستی تریومفالس از وقایع عصر آنکوس مارکیوس انجام دادهاست، وی دست کم یک پیروزی خود، بر سابینها و یا بر ویه نتها را جشن گرفت.
به جای آنکوس مارکیوس، لوسیوس تارکوئینیوس پریسکوس بر تخت سلطنت نشست، حال آن که وی توسط فرزندان آنکوس مارکیوس کشته شد.
خاندان اشرافی مارکیوس رکس، که از پاتریسینهای رومی محسوب میشدند، از اعقاب و نوادگان این پادشاه میباشند، و هم در طی دوران جمهوری و هم در دوران امپراتوری رم، همچنان اهمیت و برجستگی خویش را حفظ نمودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,172
Posted: 17 May 2014 19:08
مانیا
مانیا یا مانئا در اساطیر رومی و اتروسکی، ایزدبانوی مرگ بود. او، همراه با مانتوس، بر عالم اموات حکومت میکرد. گفته میشد که او مادر ارواح، موجودات مافوق طبیعی، و همینطور ارواح شب به حساب میآید، همانطور که لاریز و مانیز نیز، چنین نقشی را در عالم ارواح و مردگان ایفا میکردند. هر دو شکل یونانی و لاتین کلمه مانیا از زبان نیا-هندواروپایی (پیش-هندواروپایی) مشتق شدهاست. بخش اول این کلمه از لغت «مِن»، به معنای حافظه و فکر کردن گرفته شده [که همین بخش در ترکیب نام منروا، دیگر ایزدبانوی اتروسکی نیز به کار رفتهاست.]. این واژه با کلمه «مِنوس» در زبان یونان باستان (که به معنای زندگی، و قدرت است) و با کلمه اوستایی «ماینیو» (به معنای «روح»)، قرابت واژگانی دارد.
از میان خدایان اتروسکی، مانتوس و مانیا، شهریار و شهبانوی زیرزمینی، از همه هراس انگیزتر بودند و هریک گروهی از شیاطین بالدار را، در پی اجرای احکام خویش میفرستادند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,173
Posted: 17 May 2014 19:11
مایا
مایا (به انگلیسی: Maia) در اسطورههای یونانی یکی از هفت دختر اطلس و پلیون بود. مایا بزرگترین و زیباترین بین دخترها بود. او کمرو و خجالتی بود بدین سبب تنها و بیصدا در غاری بر روی کوه سایلین در آرکیدیا زندگی میکرد.
زئوس، این زن زیبا را پیدا کرد، و عاشق او شد. زئوس در شب به غار او آمد تا با مایا به دور از چشمهای حسودانه همسر خود هرا، عشق بازی کند. در نتیجه، مایا پسری به نام هرمس برای زئوس به دنیا آورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,174
Posted: 17 May 2014 19:12
مرکوری
مرکوری نام یکی از ایزدان روم باستان بود. او شبیه به خدای یونانی هرمس پنداشته میشد. رومیان مرکوری را پیک خدایان دیگر میدانستند و معمولاً او را به شکل مردی جوان با کفشها و کلاهی بالدار ترسیم مینمودند.اعتقاد بر این بود که وی از نویسندگان، بازرگانان، مسافران، آوارگان و حتی دزدان و راهزنان مراقبت میکند. وظیفه دیگر او انتقال خوشبختی و حمایت از گلهها و چوپانان بود. مرکوری در مستند بیگانگان باستان به عنوان موجود فضایی معرفی می کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,175
Posted: 17 May 2014 19:14
مینرو
مینرو همان آتنا به زبان رومی میباشد که یکی از دوازده خدایان جهان باستان است.
او الهه عقل و هنر بود. وی را در تمام یونان می پرستیدند و به خصوص در آتن مورد ستایش بود زیرا آتنیها او را الهه و حامی شهر خود می شمردند و نام آتن نیز از کلمه آتنا گرفته شده است.
بعدها رومیان نیز او را به اندازه یونانیان مورد پرستش قرار دادند.
آتنا دختر خدای خدایان بود مادر او متیس الههای بود که مظهر عقل کل بود.
دو الهه دیگر از این رب النوع نزد زئوس بدگوئی کردند و گفتند که ممکن است فرزند این زن تو را از تخت خدائی فرود آورد. زئوس ترسید و متیس را که فرزندی در رحم داشت بلعید.
اندکی بعد در سر خود دردی شدید حس کرد و این درد نه روز و به شب ادامه داشت در این موقع بود که هفانیستوس خدای صنعت به کمک او رسید و با تبری سرش را شکافت و الهه زیبا بیرون آمد که بلافاصله فریادی از پیروزی بر کشید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,176
Posted: 17 May 2014 19:16
نپتون
نپتون خدای آب و دریا یکی از اساطیر رم باستان و یکی از برادران پلوتو و ژوپیتر است . همچنین نام سیاره ایست که میان اورانوس و پلوتو هست .او قابل قیاس با پوزئیدون در اساطیر یونان هست ولی نباید این دو را با هم اشتباه گرفت. برای مدتی او به ازدواج با سالسیا یعنی خدای آب شور در آمد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,177
Posted: 17 May 2014 19:17
وریتاس
در اساطیر رومی، وریتاس، به معنای حقیقت، ایزدبانو یا الهه حقیقت بود، وی یکی از دختران ساتورن و مادر ویرتوئه(پاکدامنی) محسوب میشد. اعتقاد بر این کهاست که او در کف یا انتهای یک چاه مقدس مخفی شده بود، چرا که او [همچون خود حقیقت]، بسیار گریزان و دور از دسترس بود. تصویر او به صورت یک دختر جوان باکره در جامهای سرتاپا سفید نشان داده شدهاست. وریتاس هچنین نامی بود که به هر رومی که واجد فضیلت راستگویی بود، داده میشد چرا که این فضیلت یکی از ارزشهای اصلی ای در نظر گرفته میشد که هر رومی خوب میبایست واجد آن باشد. در اساطیر یونانی، وریتاس با عنوان آلتئیا شناخته شده بود.
این واژه لاتین (وریتاس) در حال حاضر به شعار نمادین بسیاری از کالجها و دانشگاههای جهان تبدیل شدهاست. وریتاس، در حال حاضر شعار دانشگاه بیلکنت، دانشگاه هاروارد، دانشگاه دریک، و کالج معتبر و مدرسه مستقل اسکاتلندی موسوم به فتیز کالج میباشد، و همچنین بنا به سفارش و درخواست کالج دومینیکن از کلیسای کاتولیک روم، و همینطور پروویدنس کالج آن، این شعار توسط کالجهای دومنیکن نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست. کالج کالدول که در کالدول نیوجرسی واقع است، جایزهای موسوم به «جایزه وریتاس» ترتیب دادهاست که همه ساله به افتخار خواهران دومینیکن که در تاسیس و اداره دانشگاه نقش داشتهاند، اعطا میگردد. کلمه وریتاس، همچنین در شعار مخصوص دانشگاه ایندیانا و دانشگاه ییل نیز، به صورت عبارت: Lux et Veritas که به معنای «نور و حقیقت» است، به چشم میخورد. همچنین این واژه در شعار دانشگاه ایالتی کالیفرنیا با عبارت: Vox Veritas Vita ظاهر شدهاست که ترجمه آن، این است: «با حقیقت سخن گفتن، راهی برای زیستن». به همین ترتیب، عبارت Veritas Curat به معنای «حقیقت درمان دردها»، شعار موسسه یا انستیتوی پزشکی آموزشی و پژوهشی جواهر لعل نهرو، و دانشکده پزشکی مهم و برجسته پوندیچری واقع در هند میباشد. دانشگاه هاروارد واقع در ماساچوست نیز، با شعار Veritas et Utilitas، که ترجمه آن «حقیقت و خدمت» میشود، به فعالیت خویش ادامه میدهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,178
Posted: 17 May 2014 19:20
وستا
وستا، در اساطیر روم و در مذهب رومی، الهه باکره اجاق یا آتشدان خانگی، و نیز الهه خانه و خانواده بود. حضور وستا نماد و سمبلی از آتش مقدسی بود که در اجاق یا آتشدان خاص او، و همینطور در معبدش، افروخته می شد. نزدیک ترین همسان و معادل یونانی او، هستیا است.
وستا ایزدبانوی اجاق یا آتشدان خانگی بود و نامش از جنبه اشتقاق و هم ریشه بودن، معادل هستیا، ایزدبانوی یونانی است. آیین های پرستش این دو الهه نیز به یکدیگر بسیار شبیه بود. البته مقام وستا در جمع خدایان رمی، خیلی بالاتر از مقام هستیا در میان خدایان یونانی بود.
در ایام بسیار کهن رم، [و شاید تحت تأثیر فرهنگ و دین ایران که در آن آتش، مقدس تلقی می شد و نگاهبانی آتش از وظایف مقدس بود]، ضرورت حفظ و نگهداری دائمی آتش، به صورت وظیفه ای مقدس درآمد که در ابتدا پادشاه مسئول اصلی آن بود. این وظیفه بعدها بر عهدۀ دختران پادشاه گذاشته شد، زیرا مهمتر و بعدها مقدس تر از آن بود که به غلامان سپرده شود.
بنابراین در روزگاران بعد، آتش نه تنها در خانه های رمی همچون عملی دینی و پرستشی، همیشه روشن نگه داشته می شد، بلکه یک آیین رسمی هم وجود داشت که در آن، از یک آتشدان مقدس و شاهانه توسط دختر جوانی از خانواده های ممتاز، مراقبت و نگهداری می شد. دختران ممتازی که وظیفه مراقبت و نگهبانی از آتشدان مقدس را عهده دار می شدند، [به افتخار وستا]، به نام باکره ها یا دوشیزگان وستال شناخته می شدند.
بخش بزرگی از تاریخ رم، به نیایش وستا و نگهداری آتش جاودان [همان آتش مقدس] او، توسط وستال ها یا کاهنه های وستا اختصاص داشت.
وستا دارای جشنی مخصوص به خود بود که وستالیا یا جشن وستا خوانده می شد. زمان برگزاری این جشن از ۷ ژوئن تا ۱۵ ژوئن بود. در نخستین روز از این جشن، پنوس وستا (پرده خلوتگاه سانکتروم در معبد وستا) باز میشد، و این تنها روز در تمام طول سال بود، که با باز شدن آن، برای زنان امکان تقدیم اشیاء مقدس بدان و ارائه مقدسات وجود داشت. از جمله چنین مقدساتی، می توانست شامل حذف گوساله متولد نشده از گاو باردار باشد(؟).
جشن وستا در اواسط ماه ژوئن برگزار می شد و به هنگام آب و جارو کردن معبد، آب مورد نیاز [توسط کاهنههای وستال]، از آب چشمه مقدس فراهم میگردید. در این جشن ماده خرها را با تاجهایی از گُل که به گردن خر میآویختند، آرایش میدادند و همه این خرها از کار کردن معاف بودند.
علت گرامیداشت ماده خر در این جشن، این بود که ماده خر، حیوان مقدس وستا محسوب میشد. همین نکته [اینکه خر ماده، حیوان مقدس وستاست] نشان از قدمت کیش وستاپرستی دارد، چراکه ماده خر که حیوان خاص منطقه مدیترانه است، در اعصار کهن گرامی داشته میشده و در نتیجه از تقدس اسب، که یک عقیده هندواروپائی است، در کیش وستا نشانی نیست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,179
Posted: 17 May 2014 19:21
ونوس
ونوس، یا نئوس در اسطورههای رومی، ایزدبانوی عشق و زیبایی و بارآوری است. برابر آن در اسطورههای یونان آفرودیت است.
او همسر ولکان بود و نیای مردم روم، از طرف بانی اسطورهایش، آئناس مطرح میشود و نقش کلیدی را در جشنهای مذهبی رومیان و افسانههاشان بازی میکردهاست.
مانند بیشتر ایزدان و ایزدبانوها در اسطورههای رومی، ونوس نیز کاملاً مشخصاتی با برابر خود در اسطورههای یونان، یعنی افرودیت، وام گرفتهاست.
اروپائیان نام ونوس را بر دومین سیاره منظومه خورشیدی نیز نهادهاند. (این سیاره در فارسی به یاد ایزدبانوی ناهید نام گرفته).
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,180
Posted: 17 May 2014 19:24
وولکان
وولکان یا وُلکان (به لاتین: وولکانوس)، با نام مستعار مولسیبر، رب النوع آتش و فلزکاری، در اساطیر روم محسوب میشد. وی خدای سودمندیهای آتش و همینطور خدای ممانعت کننده از سوزانندگی آتش به شمار میآمد. این آتش، در دین باستانی رومیان و همینطور در مذهب نئوپاگانیسم رومی [از مذاهب جدیدتر]، از جمله شامل آتش حاصل از آتشفشان میشد [اساساً کلمه آتشفشان که در انگلیسی، volcano خوانده میشود، نام خود را از همین ایزد گرفتهاست]. او در اساطیر اتروسکی به عنوان ستلانس شناخته شدهاست. ولکان در یک جشنواره سالانه که همه ساله در ۲۳ اوت برگزار میشد و به نام وولکانالیا معروف بود، پرستش میشد.
این ایزد، به قدیمیترین و باستانیترین مرحله از مذهب رومیها تعلق دارد: واررو با استناد به آننالس ماگزیمی، به یاد میآورد که پادشاه تیتوس تایتوس، دارای معابدی اختصاصی برای مجموعهای از خدایان بود که در میان آن خدایان وولکان نیز حضور داشت.
ولکان با خدای یونانی آتش و فلزکاری، یعنی هفائستیوس، یگانه تلقی میشد.
وولکان یک ایزد آتش کهن ایتالیایی بود که خصوصاً با آتش مخرب و ویرانگر پیوند نزدیکی داشت. او بعنوان واسطه یا وسیلهای برای دور نگهداشتن خطر آتش، پرستش میشد و بیشترین تعداد مهرابها و معابد او، در محلهایی بود که بیش از همه از آتش میترسیدند، مثل نواحی نزدیک آتشفشانها و جاهایی که انبار غلات در آنجا بیشتر بود. به طور مشخص در بندر اوستیا [که دارای بسیاری از ویژگیهای پیش گفته بود]، پرستشگاهها و مهرابهای وولکانوس هم زیادتر بودند. جالب است که معابد وولکان همیشه بیرون از دیوارهای شهر قرار داشت.
وولکان با چند ایزدبانوی اصلی و اولیه در ارتباط بود، بهویژه با مایا یا مادر زمین یا زمین مادر و همینطور با وستا [ایزدبانوی اجاق یا آتشدان خانگی]، در نقش ایزدبانوی زمین. وولکان را پدر سرویوس تولیوس، یکی از شاهان رم باستان میدانستند که رابطه فرزندی خود را با استعداد مفید و کارآمدش که میتوانست آتش بر سر دشمنانش بریزد، ثابت کرد.
شاید عجیبترین رسم در رابطه با وولکان، قربانی کردن ماهیهای زنده بود، که آنها را بر آتشهایی که در کرانه رود تیبر روشن میکردند، میانداختند تا آن ایزد را راضی کنند که اشیاء آسیبپذیر را از سوختن حفظ کند.
وولکان تا قبل از دوران کلاسیک، یعنی تا زمان نفوذ و غلبه فرهنگ یونانی، وجه اشتراک زیادی با هفائستوس نداشت و فقط در این دوران متأخر بود که همچون آهنگری شبیه هفائستوس تصویر شد که پیشبند چرمی و پیراهنی پوشیده که بازوی راستش را آزاد و برهنه گذاشتهاست و با پتک و سندان و انبر و گیرهٔ آهنگری سر و کار دارد.
ولکان به سبب ویرانگری آتش، در آغاز غالباً در خارج از شهر نیایش میشد و در عید او، که [همان جشنهای ولکانالیا بود و] در بیست و سوم اگوست برپا میشد، شرکت کنندگان در مراسم، ماهیهای کوچک را که نماد جان انسان بود، برای تندرستی خویش به آتش میافکندند.جز این اطلاعات از ولکان چیز زیاد دیگری در دست نیست و برخی معتقدند که برای او اسطورهای وجود ندارد. بعدها این خدا، همتای خدای صنعتگر یونانی هفائیستوس است که بعد از ازدواج با ونوس، پسر انه دستساخت اوست.
میا یا مایا که خدابانویی کهن بود و سومین ماه میلادی یعنی ماه مییا مه از نام او گرفته شدهاست، احتمالا همسر ولکان بود.
در روایتی ولکان را کاکوس یا پدر کاکولوس یا پدر شهریار افسانهای، سرویوس تولیوس گفتهاند و او را با هفائیستوس یونانی مقایسه میکردند.
در چهارمین سرود چوپانی ویرژیل که از مشهورترین سرودههای اوست، سخن از سپری به میان آمده که ونوس آن را به انه هدیه میکند و در همانجا مطرح میشود که این سپر، کار ولکان است و بر روی آن صحنههایی از تاریخ و آینده زندگانی رومنها تصویر شدهاست. از جمله این تصاویر، تصویر پیروزی اگوستوس در اکتیوم است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.