ارسالها: 23330
#1,181
Posted: 17 May 2014 19:29
هرمافرودیت
هرمافرودیت (به یونانی: ʽἙρμάφρόδιτός)، در اسطورههای یونان، پسر هرمس و آفرودیت است.
نام دیگرش آتلانتیوس و زیباترین پسر بچهٔ دنیا بود. یک پری به نام سالکاکیس عاشقش شد و روزی که هرومافرودیت در چشمه آبتنی میکرد، به داخل آب پرید و او را در آغوش کشید و از خدایان خواست تا آن دو یکی شوند. از آن پس هرمافرودیت به صورت نیمی مرد ونیمی زن درآمد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,182
Posted: 17 May 2014 19:30
هلنوس
هلنوس (به یونانی: Ἕλενος) در اسطورههای یونان، پسر پریاموس و هکابه است.
قدرت پیشگویی داشت. در جنگ تروا در کنار ترواییها جنگید. اما چون پس از مرگ پاریس، هلنه را به او ندادند تروا را ترک کرد و به یونانیان پیوست و با پیشگوییهایش آنها را یاری داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,183
Posted: 17 May 2014 19:33
یونو
یونو (به لاتین: Iūno) ملکه آسمان و ایزدبانوی زنان جهان در اساطیر روم باستان بوده است. وی در عین حال الهه ازدواج و زناشوئی و الهه مادری نیز بهشمار میآمد. او همسان هرا در اساطیر یونانی است
او را همیشه نمونه کامل یک همسر خردمند و وفادار میشمردند، بر پیشانی او به طور عادت تاج زیبائی نهاده شده بود و بر تن جامهای بلند داشت که همه اندامش را پوشانده بود.
عصای جواهرنشان که فاخته کوچکی بر بالهای آن بود در یک دست و اناری که در یونان نماد عشق زن و شوهری و تولید مثل بود در دست دیگر داشت.
نیایشگاههایی که برای پرستش این ایزدبانو ساخته میشده، همیشه در بلندیها قرار داشت که معروفترین آنها در کوسی بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,184
Posted: 17 May 2014 19:36
اساطیر روم
اساطیر روم، به مجموعه ای از روایات سنتی اطلاق می شود که در اصل به افسانههای سرچشمه گرفته از رم باستان و سیستم مذهبی این سرزمین، ارتباط دارند و به همان شیوه در ادبیات و هنرهای تجسمی رومیان تجلی یافته اند. «اساطیر روم» همچنین ممکن است به مطالعات مدرنی اشاره داشته باشد که ضمن پرداختن به موارد پیش گفته، موضوعات مرتبط و مشابه آن را، در هنر و ادبیات سایر فرهنگها در هر دوره، نشان بدهند.
مطالعۀ پیرامون اسطورههای روم، بخاطر تأثیرگذاری و نفوذ اولیۀ دین و مذهب یونانی [و خدایان و اساطیر یونان]، بر تمدن شبه جزیره ایتالیا، در طی دوران ماقبل تاریخی رم، ممکن است تا حدودی پیچیده به نظر برسد. این پیچیدگی، بعدها و با تقلید آگاهانه و عمدی نویسندگان رومی از الگو و مدل ادبی یونانی، به اوج خود رسید و این نویسندگان روایات مربوط به خدایان یونانی را از اساطیر یونان وام گرفتند و آنان را به عنوان همتایان رمی اساطیر یونان، در پانتئون خدایان سرزمین خود قرار دادند.(در این مورد به: نگاه کنید). اسطورههای و افسانههای رومی در دورانهای نخست، با مذهب اتروسکیها نیز، ارتباطی پویا داشته اند، که البته این ارتباط در مقایسه با ارتباط موجود میان اساطیر روم با اساطیر یونان، کمتر مستند می باشد.
اسطوره شناسی رُمی در مقایسه با علم الاساطیر یونانی با آن غنای افسون کننده و افسانههای جذاب و دلکش، چیزی نیست جز پیکره ای نحیف و نمایشی ضعیف. این تناقض، از آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که ادبیات منظوم و دین رمی، در فضایی رشد و تکامل پیدا کرد که از فرهنگ و تمدن یونانی اشباع شده بود و در نگاه اول، به نظر می رسد که رمیها فقط توانسته اند آنچه از جهان یونانی به ارث مانده بود را بگیرند و به ناحق به خود نسبت دهند و جالب اینکه حتی همین قدر هم با خام دستی و ناهنجاری انجام شده است.
بدین ترتیب، خدایان رمی، دست کم در دوران کلاسیک، صرفاً همان خدایان یونانی با نامهایی متفاوت هستند. از جمله: زئوس به ژوپیتر تبدیل شده، هرا، ژونو خوانده شده آرس یونانی، در روم مارس نام گرفته] و به همین ترتیب برای همۀ المپیها نامی رمی فرض شده است.
شاعران رمی آزادانه هر کاری که دلشان می خواست با اساطیر سنتی می کردند و مجسمه سازان و نقاشان رمی، با یونان و مشرق زمین رقابت و چشم و هم چشمی کرده و از روی الگوهای نمونه خدایان که از قرون دوم و سوم قبل از میلاد، به طور سنتی مشخص و تثبیت شده بود، تقلید و الگوبرداری می کردند. صحنههای افسانه ای از حماسهها و تراژدیهای یونانی به همان ترتیب بازسازی می شد. بنابراین در رابطه با تبیین و تعریف آنچه واقعاً متعلق به علم الاساطیر رومی است، با مشکلات زیادی مواجه هستیم و فقط همین اواخر بود که برخی پژوهشگران قانع و راضی شدند که اعلام کنند هیچگونه علم الاساطیر اصیل ملی در رم وجود نداشته است و کشورگشایان رومی فقط ابداعات و ثمره نبوغ اقوامی را که تحت سلطه خود در می آوردند، ضبط کرده و به خود اختصاص می دادند.
- تطبیق خدایان رمی با خدایان یونانی:
- ژوپیتر رومی، با زئوس یونانی
- نپتون رومی، با پوزئیدون یونانی
- مارس رومی، با آرس یونانی
- آپولون رومی، با آپولوی یونانی
- وولکان رومی، با هفائستوس یونانی
- مرکوری رومی، با هرمس یونانی
- ژونوی رومی، با هرای یونانی
- مینرو رومی، با آتنای یونانی
- دیانای رومی، با آرتمیس یونانی
- ونوس رومی، با آفرودیت یونانی
- وستای رومی، با هستیای یونانی
پایان اسطورهشناسی روم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,185
Posted: 22 May 2014 16:58
معماری روم باستان
بازیلیکا
بازیلیکای قلب مقدس، پاریس
کلمهٔ لاتین بازیلیکا (برگرفته از کلمه یونانی βασιλική στοά) به کلیساهای مهم و بزرگ اطلاق میشود که شکل صلیب دارند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,186
Posted: 22 May 2014 17:02
برج هرکول
برج هرکول یک فانوس دریایی بازمانده از روم باستان است که در فاصله ۲.۴ کیلومتری مرکز شهر لاکرونیا در شمال غربی اسپانیا قرار گرفته است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,187
Posted: 22 May 2014 17:06
پیشستون
پیشستون
پیشستون در معماری به یک رشته ستون گفته میشود که در جلوی ایوان ورودی ساختمانها ساخته میشود و معمولاً پیرامون این ستونها باز است. بنای پیشستونی ممکن است دارای سقفی باشد که ادامه سقف ساختمان اصلی است یا ممکن است بدون سقف و جدا از بنای اصلی ساخته شود.
به محوطه ایوانمانند پیشستونها، رواق ورودی یا «پیشخان ستوندار» میگویند.
تاریخچه
از پیشستون در معماری کلاسیک اروپایی نخستین بار در نیایشگاههای اتروسکی و یونانی استفاده شد و سپس رومیها نیز این عنصر را در بناهای خود بهکار بردند.
خاستگاه این سبک احتمالاً جزایر شرقی یونان و سده هشتم پیش از میلاد بودهاست هرچند نمونههای بسیاری از پیشستونهای باستانی نیز در جنوب ایتالیا یافت شدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,188
Posted: 22 May 2014 17:11
تِپیداریوم
تپیداریوم، اثری از سر لورنس آلما-تادما
تِپیداریوم، یک نوع حمام گرم (تپیدوس) از انواع حمام رومی بود، که به روش هیپوکاست [یک نوع سیستم حرارت مرکزی در روم باستان] یا روش تشعشع حرارت از کف [که از دیگر سیستمهای خاص گرمایشی و سرمایشی در رم باستان محسوب میشد]، گرم میشد. ویژگی خاص یک تپیداریوم، احساس مطبوع و لذتبخش و خوشایندی بود که در موقع استحمام بر اثر تابش حرارت به طور ثابت و یکنواخت، به استحمام کننده دست میداد و حرارت تابشی که از دیوارها و کف حمام ساطع میشد، به طور مستقیم بدن فرد را تحت تأثیر خود قرار میداد.
در یک نمونه جالب توجه از تپیداروم که در پومپئی موجود بود؛ که با استفاده از طاقهای نیم دایرهای شکل، پوشیده شده بود و مزین به نقوش برجستهای از جنس گچ بود که سرتاسر آن را به همین ترتیب پوشانیده بودند، همچنین در دور این اتاق، یک سری پلههای مربع مستطیل شکل موجود بود، که بوسیله تعدادی ستون زنپیکر به بخشهای مختلف تقسیم شده و از یکدیگر مجزا شده بودند.
تپیدارومها با گرانقیمت ترین سنگها و موزاییکها تزئین میشدند. این بناها نور خود را از طریق پنجرههای موسوم به کلرستوری دریافت میکردند که، در طرفین، جلو و عقب بنا کار گذاشته میشد. به نظر میرسد که سالنهای تپیداروم را بتوان در زمرهٔ بهترین گنجینههای هنری قرار داد، بنابراین مواردی از جمله حمام کاراکالای، فارنز هرکولز، و فارنز تورو، دو گلادیاتور، و تابوت سبز بازالتی، همگی در حال حاضر در کنار گنجینههای متعدد دیگر در واتیکان نگهداری میشوند. برخی از این موارد در طی کاوشهای انجام شده در سال ۱۵۴۶، توسط پل سوم کشف گردیدند، و به واتیکان و موزه ناپل انتقال یافتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,189
Posted: 22 May 2014 17:11
دروازه هادریان
دروازهٔ هادریان در ترکیه
دروازهٔ هادریان (به ترکی: Hadrian Kapısı) یکی از برجستهترین و بهعبارتی مهمترین و زیباترین بنای تاریخی در شهر آنتالیای ترکیه است. این دروازه که بخشی از دیواری باستانی است که به گرداگرد شهر قدیمی کشیده شده بود از مرمر سفید و بهصورت سه قوس با ستونهایی قُرنتی به افتخار سفر و بازدید هادریانوس، امپراتور وقت روم از آن شهر در سال ۱۳۰ پس از میلاد ساخته شد.
این بنا که تنها دروازهٔ ورودی باقیمانده به شهر باستانی بهشمار میرود در مجموع دارای ۸ ستون گرانیتی است که در دو طرف چهار پایهٔ نگهدارندهٔ طاقهای سهگانهٔ دروازه واقع شدهاند. دو برج نیز در دو طرف دروازهٔ هادریان قرار دارند که برج سمت چپ از نظر تاریخی به دوران روم باستان تعلق دارد اما بخشی از برج سمت راست بهنظر میرسد که در عصر امپراتوری بیزانس بازسازی شده باشد. همچنین احتمال داده میشود که سازهٔ اولیه دراصل دو طبقه بوده اما تنها بخش زیرین آن باقی مانده است.
دروازهٔ هادریان نمونهای کلاسیک از طاق نصرتهای رومی است و یکی از بناهای تاریخی در آنتالیاست که به بهترین نحو تا کنون حفظ شده است. همچنین این دروازه را بهعنوان زیباترین دروازهٔ پامفیلیا درنظر گرفتهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,190
Posted: 22 May 2014 17:18
ده کتاب معماری اثر ویتروویوس
نسخه ایتالیلی کتاب ترجمه شده توسط چزاره چزرینو(Cesare Cesarian).
اطلاعات کمی در بار زندگی ویترویوس در دسترس میباشد. اکثر منابع در بار وی از تنها اثر وی که برجا ماندهاست (ده کتاب معماری) استخراج شدهاست. نامشخص است که آیا حقیقتاً اسم و لقب وی مارکوس پولیو بودهاست یا نه. آنچه در بار او واضح است این میباشد که وی معمار بود. معماری رومی بار گسترده تر از یک موضوع در حال حاضر از جمله زمینههای مدرن معماری، مدیریت ساخت، مهندسی ساختمان، مهندسی شیمی، مهندسی عمران، مهندسی مواد، مهندسی مکانیک، مهندسی نظامی و برنامه ریزی شهری بود.۱۴
با این حال تنها ساختمانی که ما میدانیم او کار کردهاست؛ کلیسایی است که خود وی در کتاب هایش به آن اشاره میکند." این کلیسا در ۱۹ سال قبل از میلاد به پایان رسید. این بنا در شهر فنوم فرتونا، که شهر کنونی فنو میباشد سخته شدهاست.. کلیسای DI Fano (نام ایتالیایی ساختمان) به طور کامل ناپدید شدهاست، به طوری که بازسازی آن امکان پذیر نبودهاست.
گرلمو کاردانو (Gerolamo Cardano)، در کتاب خود دلد سوبتیلیتت روم(De subtilitate rerum)، ویترویوس را در رتبه دوازده شخصی قرار میدهد که جزوه برترین اشخاص آن زمان در دست بندی مردان مخترع و نابغه میباشد. بوجوده این به ویترویوس مقب اول را در این رده بندی نمیدهد.
ویترویوس که به درستی روشن نیست در چه دورهای میزیست. احتمال میدهند با توجه به محتوای کتاب و ذکر نام سرزمینهای خاص در آن، از دوره آگوستوس یا در قرون اولیه میلادی کتاب خویش را نوشته باشد. کتاب وی حاوی ده قسمت است که هر کدام را یک کتاب خواندهاست. و در هر کتاب موضوعاتی را که یک معمار میبایست بداند آوردهاست. وی میگوید: معمار باید به اقسام مختلفه علوم آراسته باشد، چون با قوهٔ تمیز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در میآیند. این معرفت زاییده علم و عمل است. عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است... و علم... قدرت بیان و نمایش مهارت معمار است براساس اصول تناسب. [معمار] باید هم با لذات با استعداد باشد و هم مستعد تعلیم یافتن. نه استعداد ذاتی بی تعلیم و نه تعلیم بی استعداد ذاتی هنرمندی کامل تواند ساخت.
ویترویوس هر یک از عناوین ذکر شده در قسمت بالا را در کتابهایش به تفصیل شرح میدهد و به ما نشان میدهد که حوزهٔ دانش معماری در زمان وی چقدر گسترده بودهاست. رعایت اخلاق در معماری از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست.
وی در این کتاب میگوید: "معمار باید به اقسام مختلفه علوم آراسته باشد، چون با قوهٔ تمیز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در میآیند. این معرفت زاییده علم و عمل است. عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است... و علم... قدرت بیان و نمایش مهارت معمار است براساس اصول تناسب. [معمار] باید هم با لذات با استعداد باشد و هم مستعد تعلیم یافتن. نه استعداد ذاتی بی تعلیم و نه تعلیم بی استعداد ذاتی هنرمندی کامل تواند ساخت. وی [باید] تعلیم یافته باشد، ماهر در [کار] با قلم، هندسه آموخته، تاریخ بسیار بداند، اندیشه فیلسوفان را به دقت دریافته باشد، موسیقی بفهمد، اندکی از طب بداند، نظرات مردان قانون را بداند، و با نجوم و {{علم صور فلکی]] آشنا باشد."
ویترویوس هر یک از عناوین فوق را در کتابهایش به تفصیل شرح میدهد و به ما نشان میدهد که حوزهٔ دانش معماری در زمان وی چقدر گسترده بودهاست. رعایت اخلاق در معماری از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. وی همچنین میفزاید:"... فلسفه، معمار را با مناعت میسازد و نه خودبین، و خاضع، عادل و درستکار میسازد بدون آزمندی. این اهمیتی به سزا دارد، زیرا اثری نمیتواند به درستی خلق شود بدون صداقت و راستی. [معمار] نبایدآزمند باشد و خاطر خویش را با اندیشه کسب درآمد مشغول نماید، لکن وی باید با اعتبار مقام خویش را حفظ کند با کسب خوشنامی.
ویترویوس معتقد است که به علت گستردگی دانش معماری هر کس به آسانی خویش را نمیتواند معمار بخواند مگر اینکه در تمام این علوم ممارست کرده باشد:"... چون این مبحث دامنهای گسترده دارد،... ، من فکر میکنم کسان حق ندارند خویش را عجولانه معمار بدانند، بی آنکه از کودکی از پلههای این علوم بالا رفته باشند و بدینسان، پرورش یافته با دانش هنرها و علوم مختلف، به اوج سرزمین مقدس معماری برسند."
یکی از معماران قدیمی به نام پیتوس رسالهای در باب معماری نوشته بود که در آن وی اشاره کرده بود که اگر چه دامنه علوم در حوزه معماری گستردهاست اما معماران باید در هر یک از شاخههای آن به اوج و کمال برسند و حتی از کسانی که تنها یک رشته را در پیش گرفتهاند گوی سبقت بربایند. ویتروویوس به دیدگاه او انتقاد میکند و میگوید:"... اما این در واقع تحقق نمییابد.... زیرا در میان تمام... این موضوعات یک کس قادر نخواهد بود به کمال برسد، به این علت که به ندرت در توان وی است تا علم جامع آنها را درک کند و بفهمد.
ویترویوس اضافه میکند:"... این تنها معماران نیستند که نمیتوانند در همه علوم به کمال دست یابند، لکن حتی مردانی که به تنهایی در [یکی از] هنرها مهارتی یافتهاند همگی به بالاترین نقطه شایستگی دست نمی یابتد.... [پس] چگونه معمار، که باید در بسیاری هنرها ماهر باشد، نه تنها زبردست باشد و نقصانی نداشته باشد..."
ویترویوس تاکید میکند که معماران باید قوانین زمان خویش را بدانند و بناها را چنان نسازند که بعدها بین مالکین ساختمانهای همجوار اختلاف پیش آید."... و همینطور درباره اصول قانون، وی باید آن [قوانینی] را بداند که لازم اند در ساختمانهایی که دیوارهای مشترک دارند، با توجه به آبی که از ناودانها میریزد، و نیز قوانینی دربارهٔ زهکشها، پنجرهها، و تامین آب. و سایر مقولات ا زاین دست یابد بر معماران شناخته باشد، تا، پیش از آنکه ساختمانها را شروع کنند" دقت نمایند مسائلی اختلاف برانگیز برای صاحبان خانه به جای نگذارند، تا پس از پایان یافتن کار، به حل آن بپردازند، و بنابراین در تنظیم قراردادها علائق صاحبکار و مقاطعه کار هر دو عاقلانه حفظ شود. "
ده کتاب معماری نه تنها به مانشان میدهد که دامنه دانش معماری درزمان ویترویوس بسیار گسترده تر از امروز بود، بلکه معلوم میکند که دغدغههای معمار طی این دو هزارسال فاصلهزمانی تغییر چندانی نکردهاست و معماری هنوز ریشه در گذشته دارد.
کشف کتاب ویترویوس تاثیر عمیقی بر معماران دوره رنسانس داشته است، که موجب ایجاد سبک نئوکلسیک شده است. معماران رنسانس مانند نیکلی، برونلشی و لئون بتیستا البرتی، منطقه خود را در آثارشان از این کتاب برداشت نموده اند. بهترین اثر سیاه قلم لئوناردو داوینچی به نام "مرد ویتیوسی"(Vitruvian man) بر اساس مفاهیمی است کهدر این کتاب ویترویوس مطرح شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.