انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 81 از 718:  « پیشین  1  ...  80  81  82  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۷۹۸

در آتشم ز دیده شوخ ستاره ها
در هیچ خرمنی نفتد این شراره ها!

خالی شده است از دل آگاه مهد خاک
عیسی دمی نمانده درین گاهواره ها

پهلو ز کار عشق تهی می کنند خلق
جای ترحم است بر این هیچکاره ها

جز حرف پوچ، قسمت زاهد ز عشق نیست
کف باشد از محیط نصیب کناره ها

پستی دلیل قرب بود در طریق عشق
اینجا پیاده پیش بود از سواره ها

صحبت غنیمت است به هم چون رسیده ایم
تا کی دگر به هم رسد این تخته پاره ها

در حسن بی تکلف معنی نظاره کن
از ره مرو به خال و خط استعاره ها

صائب نظر سیاه نسازد به هر کتاب
فهمیده است هر که زبان اشاره ها
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۷۹۹

وقت است سربرآورد از خاک، لاله ها
آید ز زور باده به گردش پیاله ها

گردید تازه، داغ فرورفتگان خاک
در چشم و دل مرا ز تماشای لاله ها

دیوانگی است سلسله پای کودکان
وحشت نمی کنند ز مجنون غزاله ها

در دور عارض تو چو اشک از نظر فتاد
ماهی که بود مردمک چشم هاله ها

تا دل ز داغ ساده بود، فرد باطل است
بی مهر، اعتبار ندارد قباله ها

هر چند نی به ناله ز دلها گرهگشاست
از بند خود خلاص نگردد به ناله ها

بر صفحه عذار بتان، نقطه های خال
در مصحف مجید بود چون جلاله ها

صائب به چشم هر که شد از فکر خرده بین
در هیچ نقطه نیست، نباشد رساله ها
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۸۰۰

ز دست و تیغ عشق فگارند لاله ها
در خاک و خون نشسته یارند لاله ها

در دیده بصیرت پروانه طینتان
فانوس شمع چهره یارند لاله ها

باشند همچو شعله جواله بی قرار
بر خار و خس اگر چه سوارند لاله ها

تا سر کشیده اند، به پایان رسیده اند
کم عمرتر ز شعله خارند لاله ها

یک نصف خون تازه و یک نصف مشک تر
چون نافه غزال تتارند لاله ها

در آتشند و خنده مستانه می زنند
با داغ دل، گشاده عذارند لاله ها

در شیشه حسن باده لعلی عیان شود
آیینه دار روی بهارند لاله ها

در خون دهند غوطه تمنای بوسه را
دست نگاربسته یارند لاله ها

زان هرگز از خمار نگردند زرد روی
کز خون خویش باده گسارند لاله ها

کردند خون خود به تماشاییان حلال
از سرگذشتگان بهارند لاله ها

با چهره شکفته آن آتشین عذار
دلمرده تر ز شمع مزارند لاله ها

با نور آفتاب چه باشد فروغ شمع؟
با روی یار، در چه شمارند لاله ها

صائب ز خون خود می گلرنگ می خورند
زان ایمن از گزند خمارند لاله ها
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۸۰۱

گر صافدلی هست شراب است در اینجا
ور سوخته ای هست کباب است در اینجا

بیدار دلی نیست کز او دل بگشاید
تا چشم نمکسود به خواب است در اینجا

سالم کسی از بحر جهان چون بدر آید؟
شورست، اگر چشم حباب است در اینجا

سودای من از ساغر سرشار شد افزون
خشک است، اگر ریشه در آب است در اینجا

از حلقه ماتم زدگان کیست برآید؟
پیمانه می چشم پر آب است در اینجا

از میکده چون خام برآیم، که بط می
از گرمی هنگامه کباب است در اینجا

پیش که برم شکوه این بخت گرانخواب؟
بیداری دولت همه خواب است در اینجا

در عالم وحدت ز دو رنگی خبری نیست
هر جا که سؤالی است جواب است در اینجا

از روی عرقناک و لب لعل می آلود
هر سو نگری عالم آب است در اینجا

از دشت علایق به حذر باش که هر خار
سرپنجه شاهین و عقاب است در اینجا

ما از تو به پیغام دروغیم تسلی
این است خطایی که صواب است در اینجا

مجموعه صوفی بود از غیر خدا پاک
خون دو جهان سرخی باب است در اینجا

هر کوه تحمل که دهد عقل سرانجام
چون ریگ روان پا به رکاب است در اینجا

تلخی به لب چون شکر او نپسندم
ورنه سخن تلخ، گلاب است در اینجا

از سیل حوادث مکن اندیشه که فردا
آباد بود هر که خراب است در اینجا

تا روز قیامت که سر شکوه گشایم
دست من و دامان نقاب است در اینجا
از صبر، عزیزان چه ثمرها که نچیدند

بی حاصلی ما ز شتاب است در اینجا

از ترک حیا کام گرفتند حریفان
خون در دل صائب ز حجاب است در اینجا
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۲

در زلف مده راه دگر باد صبا را
زین بیش ملرزان دل آسوده ما را

از آینه و آب شود حسن دو چندان
در چهره خوبان بنگر صنع خدا را

در زلف تو گردید دل خون شده ام مشک
سازد سفر هند، سیه رنگ حنا را

با نار چه حاجت بود آنجا که بود نور؟
از شمع مکن تیره مزار شهدا را

گفتار ز کردار به معراج برآید
از دست گشاده است پر و بال، دعا را

در دیده ما خاک نشینان قناعت
قدر پر کاهی نبود بال هما را

بی مغز، سبکتر شود از سنگ ملامت
از کوه، بلنگر نتوان کرد صدا را

هر سو مرو ای دیده که چون از حرکت ماند
رو در حرم کعبه بود قبله نما را

صائب به جز از جبهه واکرده تسلیم
مانع نشود هیچ سپر تیر قضا را
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۳

از خویش برآورد تمنای تو ما را
سر داد به فردوس تماشای تو ما را

خوشتر ز تماشای خیابان بهشت است
هر جلوه ای از قامت رعنای تو ما را

چون سایه که سر در قدم سرو گذارد
محوست سراپا به سراپای تو ما را

ما را نتوان از تو جدا کرد، که دادند
دلبستگی خاص به هر جای تو ما را

چون صبح برانگیخت به یک خنده پنهان
از خواب عدم، لعل شکرخای تو ما را

امروز ز رخساره خود پرده برانداز
تا نقد شود جنت فردای تو ما را

این ماحضری بود که در دیدن اول
کرد از دو جهان سیر، تماشای تو ما را

حاشا که ز آیینه دل پاک نسازد
گرد دو جهان، دامن صحرای تو ما را

گو سیل فنا گرد برآرد ز دو عالم
کافی است سیه خانه سودای تو ما را

صائب به نوا کوش، کز این نغمه طرازان
کافی است همین صوت دلارای تو ما را
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۴

اندیشه ز طوفان نبود دیده تر را
گیرد ز هوا کشتی من موج خطر را

از صحبت ناجنس به کامل نرسد نقص
از تلخی بادام چه پرواست شکر را؟

فریاد که قسمت ز عقیق لب خوبان
جز خوردن دل نیست من تشنه جگر را

راز دل سودازدگان حوصله سوزست
در سوخته پنهان نتوان کرد شرر را

از اشک نگردد دل سنگین بتان نرم
با رشته محال است توان سفت گهر را

جمعی که رسیدند به سر منزل تسلیم
در رهگذر سیل گشایند کمر را

گردد هنر از صافدلی عیب نمایان
از تنگی چشم است چه اندیشه گهر را؟

از خط مکن اندیشه ز کوته نظری ها
کز هاله به پرگار شود حسن، قمر را
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۵

از بدگهری می شکند گوهر رز را
در دل چه گره هاست ز زاهد بر رز را

حاشا که گذارد کرم ساقی کوثر
در گلشن فردوس ملامتگر رز را

یک دانه انگور به زاهد مچشانید
حیف است فکندن به وبال اختر رز را

ای شیشه می چند دهن بسته نشینی؟
با جام بکن عقد روان دختر رز را

صائب اگر از نشأه می چشم دهی آب
از آب گهر سبز نمایی سر رز را
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۶

از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را
بی چاک که دیده است گریبان قلم را؟

ناخن ز سبکدستی ما برگ خزان است
چون سکه به زنجیر نداریم درم را

عشاق تو بر نقد روان کیسه ندوزند
زر لکه پیسی است کف اهل کرم را

بی نور نگردد دل از آلودگی جسم
از تیرگی جامه چه پرواست حرم را؟

ناامنی صحرای وجودست که هرگز
از خود نکند صبح جدا تیغ دو دم را

روشنگر تقدیر به یک روز جلا داد
آیینه زانوی من و ساغر جم را

گرد دهن تنگ تو گردم که نموده است
شیرین به نظرها سفر تلخ عدم را

تا چشم تو آورد به کف ساغر تکلیف
می کرد چراغان سر قندیل حرم را

داغ است همان چاره داغی که کهن شد
هم نقش قدم محو کند نقش قدم را

صائب بکش از چهره معنی ورق لفظ
تا کی ز برون سیر کنم باغ ارم را؟
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
غزل شمارهٔ ۸۰۷

تا سوخت به داغ تو محبت جگرم را
گلهای چمن آینه کردند پرم را

از موج حلاوت دل مرغان چمن سوخت
هر چند فشاندند به خامی ثمرم را

آن در یتیمم که درین قلزم خونخوار
از موج خطر شانه بود موی سرم را

بوی جگر سوخته زد خیمه به صحرا
تا شوق برون داد ز خارا شررم را

دلبستگیی با لب پرخنده ندارم
ترسم نگذارند به من چشم ترم را

بسیار به تنگم ز پریشانی پرواز
کو دام که شیرازه کند بال و پرم را؟

بر خاطر موج است گران، دیدن ساحل
یارب تو نگه دار ز منزل سفرم را!

افسوس که در دامن این لاله ستان نیست
داغی که خبردار نماید جگرم را

دیدند به دوشم نمد فقر گران نیست
از بال هما اره کشیدند سرم را

چون لاله درین باغ ندانم به چه تقصیر
بر داغ نهادند بنای جگرم را

صائب نشود خشک به خورشید قیامت
بر خاک نویسند اگر شعر ترم را
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 81 از 718:  « پیشین  1  ...  80  81  82  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA