انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 155 از 229:  « پیشین  1  ...  154  155  156  ...  228  229  پسین »

تاریخ اروپا از ابتدا تاکنون


مرد

 
بئوولف


بئوولف نخستین حماسه شناخته شدهٔ اروپایی از نویسنده‌ای ناشناس است. تاریخ‌نگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کرده‌اند. این رزمنامه که از سده نوزدهم به این سو به نام بئوولف نامور شده‌است به داستان نبردهای پهلوانی به نام بئوولف می‌پردازد که بر هیولایی به نام گرندل و پس از آن مادر گرندل پیروز می‌شود. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشته شده و یکی از برجسته‌ترین نوشته‌های ادبی آنگلوساکسون شناخته می‌شود.

این نگاشته بن مایه (منبع) و الگوی بسیاری از حماسه‌های پس از خود شده‌است. نامورترین و امروزی‌ترین این نگاشته‌ها، کار سترگ پروفسور تالکین، «سه‌گانهٔ ارباب حلقه‌ها» است که به گفتهٔ خود او برداشت زیادی از بئوولف داشته‌است. در آن زمان تالکین بزرگ‌ترین بئوولف‌شناس و پژوهشگر در این باره به شمار می‌رفته‌است و بیشترین شمار جستارهای پژوهشی از آن وی بوده‌اند. همچنین بخشی در هابیت که بیل‌بوی به کنام اسماگ می‌زند هم به روشنی همانندی زیادی به داستان شبیخون بئوولف به غار گرندل پیش از درگیر شدن با او دارد.

با اینکه این نگاشته به زبان انگلیسی کهن نوشته شده‌است، اما بئوولف پهلوانی اسکاندیناویایی‌تبار است. پیوستگی سه‌هزار بیت بئوولف نشان از آن دارد که همه نگاشته از آن یک نویسنده بوده‌است.

امراله ابجدیان در کتاب تاریخ ادبیات انگلیس در مورد این حماسه می‌گوید: " اهمیت حماسهٔ بئوولف در این است که تمام رسوم دنیای عصر قهرمانی به وسیلهٔ شاعر منعکس می‌شود. بیان ارزش‌های قهرمان، سخاوت شاهانه، وفاداری امیران، عطش کسب شهرت از راه شجاعت و بردباری، لاف و گزاف قبل و بعد از جنگ، افتخار به اصل و نسب و نظیر این ارزش‌ها همگی با ویژگی‌های حماسه هماهنگند. اگرچه شرح عجیب بئوولف با عجایب ادیسه متفاوت است و امتزاج عناصر عیسوی و ژرمنی آن را تا حدی تضعیف کرده، با این حال بئوولف قدیمی ترین حماسه به یک زبان تئوتونی است که با بیان زمینهٔ فرهنگی و اجتماعی عصر قهرمانی ملل ژرمان، بیانگر رسوم سنتی آن عصر است.

حماسهٔ بئوولف در ۳۱۲۸ مصراع در قرن هشتم سروده شده و تنها نسخهٔ موجود به لهجهٔ ساکسون غربی است که در قرن دهم نگاشته شده است. قهرمانان و صحنه‌های حماسه همگی اسکاندیناوی بوده و غیر از زبان هیچ چیز دیگرش انگلیسی نیست. حماسه شامل دو داستان مجزا از دلاوری‌های جوانی و پیری بئوولف است و شخصیت قهرمان داستان به این دو نیمه وحدت می‌بخشد."
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سنت پاتریک
سنت پاتریک (به لاتین: Patricius) حامی مقدس و روحانی ایرلندی قرن پنجم میلادی، که او را اسباب مسیحی سازی ایرلند و همچنین بخشهایی از آنگلو ساکسونها و پیکت ها می دانند. از سنت پاتریک دو اثر کوتاه بر جای مانده که نخستین آن با عنوان کانفوسیو(لاتینی:اعتراف)، زندگینامه معنوی اوست و دیگری با عنوان نامه ای به کاراتیکوس، نکوهش نامه ای در مذمت بدرفتاری بریتانیایی ها با مردم ایرلند است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پریستر جان
پریستر جان (به انگلیسی: Prester John) یا یوحنای سهمناک (به لاتین: rex et sacerdos)، نام یک اسقف و پادشاه مسیحی است که بر یک ملت مسیحی که در میان مسلمانان و غیرمسیحیان خاورزمین گم شده‌اند، فرمانروایی می‌کرد.

این افسانه از سدهٔ دوازدهم میلادی تا سدهٔ هفدهم در اروپا محبوبیت داشت. داستان‌های این پادشاهی گم‌شده بر پایه پنداره‌های عامیانه سده‌های میانه نوشته شده‌اند.

بر پایه این افسانه، یوحنای سهمناک از تبار یکی از سه مغ ایرانی بود که در انجیل به آن‌ها اشاره شده‌است. در افسانه آمده که یوحنای سهمناک مردی راد و بخشنده بود و منشی ستوده داشت. وی بر قلمرویی آکنده از دارایی‌ها و آفریده‌های شگفت‌آور فرمانروایی می‌کرد و مسیحیان پیرو توماس مقدس نیز در این قلمرو نشیمن داشتند. دروازه‌های اسکندر و فواره جوانی نیز در قلمرو پادشاهی او قرار داشت و سرزمین پادشاهی او با بهشت زمینی هم‌مرز بود. وی هم‌چنین در گنجینهٔ خود آیینه‌ای داشت که می‌توانست هر ولایت سرزمینش را در آن ببیند.


اولین توجهی که به ایران و بطور کلی به نواحی دور دست شرق می‌شود در داستان «پریسترجان» است که در سال ۱۱۴۵ میلادی (۵۳۹ هجری) در گفتگویی مابین یک اسقف و پاپ یوجینوس سوم از آن سخن می رود در طی این گفتگو اسقف به پاپ می گوید که شنیده است که پادشاهی عیسوی بنام پریستر جان در سمت شرق ایران کشوری دارد و در جنگ‌هایی که کرده‌است بر مادها و پارس‌ها غلبه یافته‌است. این آغاز موضوعی بود که مدت‌های مدید فکر اروپائیان را بخود مشغول داشت بنا به عقیده سردنیسن راس که در این باره تحقیقات جامعی کرده‌است. موضوع پیروزی این پادشاه مسیحی را باید غلبه خان ترک بنام Ye-lu-ta-shih بر سلطان سنجر دانست که در سال ۱۱۴۴ میلادی (۵۳۸ هجری) واقع شده‌است. این خان- ترک توسط مبلغین نستوری که در آسیای مرکزی فعالیت داشتند بدین مسیح درآمده بوده‌است.

در حدود سال ۱۱۶۵ میلادی نامه مفصل و مجعولی از پریستر جان خطاب به مانوئل یکم، امپراتور بیزانس به غرب می‌رسد که شرحی افسانه‌ای از کشور خود می‌دهد و طالب دوستی با سلاطین عیسوی می‌باشد. این نامه که نویسنده آن معلوم نیست، سیاحان اولیهٔ مشرق زمین را واداشت تا این پادشاه را بشناسند. یکی از جستجوگران مارکو پولو بود که سفر اول خود را به چین در سال ۱۲۷۱ میلادی، یعنی بیش از یک قرن پس از نوشته شدن نامه پریستر جان آغاز کرد.

به عقیده مارکوپولو این همان Ong khan یکی از خوانین ترکان کرائیت در آسیای مرکزی بود که نستوری شده و پس از مدت‌ها رابطهٔ دوستی با مغولان بالاخره بدست آنها کشته شده بود. بعداً به تدریج عقیده دیگری پیدا شد و امپراتور حبشه را با پریستر جان یکی داشتند. چون پریستر جان در نامه مذکور خود را پادشاه ẓIndiesẒ خوانده بود و در اروپای آن روزگار حبشه را نیز جزو هند می‌دانستند و یا یکی از سه هندی می‌شمردند که هر سه به این نام خوانده می‌شد در واقع به درستی نمی‌دانستند حبشه در کجاست؟ در قرن پانزدهم دریانوردان پرتقالی به این عقیده دامن زدند و پادشاه حبشه را با پریستر جان یکی دانستند بهر حال خبر وجود پادشاهی عیسوی و پرقدرت در همسایگی ایران و یا در نواحی شرقی ایران با داستان نیایش سه پادشاه مجوسی به مسیح تازه تولد یافته که از مدت‌ها پیش معروف بود ارتباط یافت، و گفتند که پریستر جان از احفاد یکی از این سه پادشاه است این گفته‌ها مدت‌ها اذهان اروپائیان را بخود مشغول داشت و افسانه‌ای بوجود آمد که در عین حال به احتمال قوی از حقیقتی تاریخی سرچشمه می‌گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
تئودوریک بزرگ
تئودوریک بزرگ(به گوتیک:Þiudareiks، لاتین:Flāvius Theodericus، یونانی:،Θευδέριχος، انگلیسی باستان:Þēodrīc، نروژی باستان:Þjōðrēkr یا Þīðrēkr، فرانسوی:Théodoric)(زادهٔ ۴۵۴/۴۵۵ میلادی- مرگ ۳۰ اوت ۵۲۶) پادشاه استروگوت‌ها، فرمانروای ایتالیا، نایب‌السلطنهٔ ویزیگوت‌ها و فرمانروای امپراتوری روم شرقی بود.

تئودوریک در نزدیکی دریاچه نویزیدلر زاده شد. پدرش تئودمیر شاه استروگوت‌ها بود. وی را در نوجوانی به عنوان گروگان به قسطنطنیه فرستادند. در دربار امپراتوری روم شرقی او آموزش‌هایی دید. در ۴۸۴ در نزد رومیان به مقام کنسولی رسید و به زودی به نزد مردمان خویش بازگشت. در ۴۸۸ او پادشاه استروگوت‌ها شد.

استروگوت‌ها نیاز به سرزمینی برای زندگی داشتند، از این رو زنون -امپراتور روم شرقی- آنان را انگیزاند تا در ۴۸۸ میلادی به مرزهای امپراتوری روم غربی بتازند. تئودوریک در ۴۹۳ میلادی شهر راونا را گشود. در همان سال با ادوکر پادشه روم غربی پیمان صلحی را بست. به شادباش این پیمان بزمی برپاشد؛ در میانهٔ همین بزم بود که تئودوریک اودکر را در حالی که به سلامتیش باده می‌نوشید با دستان خویش کشت.

وی با خواهر کلوویس یکم پادشاه فرانک‌ها پیمان زناشویی بست و بدین‌سان با آنان متحد شد. در ۵۲۳ او بخش جنوبی بورگونی را نیز به مرزهای خود افزود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
افسانه تریستان و ایزولت
افسانه تریستان و ایزولت، که با عناوینی چون: تریستان و ایزولد، تریسترام و یزولت، تریستام و ایزوت و... نیز ترجمه شده‌است، یک داستان عاشقانه و تراژیک بسیار تأثیرگذار می‌باشد، که در منابع متعدد و مختلف با تفاوت‌ها و تغییرات بسیار، بازگو شده‌است. این افسانه، داستان غم انگیز عشق نامشروع میان تریستان (تریسترام)، شوالیهٔ کورنیش (اهل کورن‌وال) و ایزولت (ایزولد، یزئولت، یزولت و...)، شاهزاده یا شهبانوی ایرلندی را، روایت می‌کند. روایت اولیهٔ این افسانه به احتمال زیاد تحت تأثیر داستان عاشقانه لانکلوت و گوئینور که از افسانه‌های عهد آرتور می‌باشد، قرار گرفته‌است. این اثر که تا به حال تأثیر قابل توجهی در تاریخ هنر و اندیشهٔ غرب، او ادبیات عاشقانه و رمانتیک آن داشته‌است، برای اولین بار در قرن دوازدهم میلادی پدید آمده‌است. در حالی که جزئیات داستان روایت شده توسط یک نویسنده نسبت به نویسندهٔ دیگر متفاوت به نظر می‌رسد، ساختار کلی و استخوان‌بندی اصلی داستان، همچنان یکسان باقی‌مانده‌است.

شمار زیادی از پژوهشگران غربی و شماری از خاورشناسان اروپایی همچون هانری ماسه، خاورشناس معروف فرانسوی و شماری از ادیبان ایرانی همچون پرویز ناتل خانلری، که نخستین مترجم این اثر به فارسی می‌باشد، معتقدند که میان افسانه تریستان و ایزولت و داستان عاشقانه و رمانتیک ویس و رامین که فخرالدین اسعد گرگانی آن را در قرن پنجم هجری در ایران خلق نموده‌است، ارتباطی آشکار و مشابهتی عمیق وجود دارد. گرگانی، شاهکار خویش، ویس و رامین را در حدود سال ۴۴۶هجری، یعنی درست یک سده پیش از پدید آمدن منظومه برول که قدیمترین نسخهٔ موجود از داستان تریستان و ایزولت می‌باشد، به نظم کشیده‌است.

در مورد شیوه دسترسی غربیان به داستان ویس و رامین نظریه‌های گوناگونی وجود دارد از جمله این‌که داستان‌گویانی که در اردوگاه‌های جنگی صلیبیون و شرقیون در خاور نزدیک آزادانه رفت‌وآمد می‌کردند این داستان ایرانی را به اروپاییان منتقل کرده‌اند.


دو روایت اصلی از افسانه تریستان موجود است. روایت نخست شامل دو افسانه عاشقانه فرانسوی از دو شاعر نیمه دوم سده دوازدهم، یعنی توماس بریتانیایی و برول می‌باشد. منابع این دو می‌تواند به منبع اصلی که داستانی عاشقانه با ماهیت اولیه سلتی است، بازگردد. روایتهای بعدی همگی از روایتی دیگر از این افسانه، به نام پروز تریستان (متن منثور تریستان) که مربوط به سال ۱۲۴۰ میلادی است، سرچشمه می‌گیرند، یعنی از داستانی که بطرز چشمگیری متفاوت از داستان‌های قبلی بود که توسط توماس بریتانیایی و برول نوشته شده بودند. تریستان به نثر یا همان پروز تریستان، تبدیل به معمولترین روایت از داستان تریستان و ایزولت در قرون وسطی گردید و زمینه برای خلق نوشتهٔ سر توماس مالوری فراهم آورد، وی نویسنده انگلیسی بود که شاهکار مرگ آرتور را در سال ۱۴۶۹ خلق نمود.

داستان و شخصیت تریستان در روایت هر شاعر نسبت به به شاعر دیگر متفاوت است. حتی در طرز هجی و شیوه فراگویی نام او نیز، تفاوت‌های زیادی وجود دارد، هر چند که هجی تریستان محبوب‌ترین و معمول‌ترین شیوه کاربرد این نام به شمار می‌آید. بیشتر نسخه‌های داستان تریستان، از همان رئوس داستان و خط معمول مطالب آن پیروی می‌کنند.

پس از شکست دادن مورهولت، شوالیه ایرلندی، تریستان به ایرلند می‌رود تا ایزولت زیبا را برای ازدواج با عموی خویش، پادشاه مارک، بازگرداند. در راه بازگشت، نوشیدن معجون عشق [=مهردارو یا همان مهرگیاه] موجب می‌شود که هردوی آنها دیوانه وار عاشق یکدیگر شوند. در نسخه کورتلی، اثرات معجون عشق برای تمام دوران عمر آن دو با آنها باقی می‌ماند، هرچند که در نسخه‌های معمول، اثرات معجون پس از گذشت سه سال روی به کم‌وکاستی می‌گذارد. همچنین در برخی از نسخه‌های موجود، نوشیدن معجون توسط آنها به طور تصادفی توصیف شده‌است، امّا در موارد دیگر، این سازندهٔ معجون است که به ایزولت دستور می‌دهد تا آن را به همراه شاه مارک بنوشد، اما ایزولت به عمد آن را به جای شاه مارک، به تریستان می‌نوشاند که از آنچه در حال روی دادن است، بی اطلاع می‌باشد. اگر چه ایزولت با مارک ازدواج می‌کنند، اما درعین حال او و تریستان که توسط معجون مجبور به دنبال کردن یکدیگر و محکوم به باهم بودن شده‌اند، به ناچار با یکدیگر مرتکب زنا می‌شوند. اگر چه نجابت خاص شخصیت‌های مورد بحث در دوران آرتوری از تشریح چنین عملی (عمل زنای محصنه) شرم دارد و تنها بدین نکته اشاره می‌کند که معجون عشق مهار را از دست تریستان و ایزولت خارج می‌کند و آنان را از مسئولیت‌پذیری عاری می‌سازد. رایزنان شاه بارها و بارها سعی می‌کنند که روابط نامشروع و انجام زنا میان این دو را افشا سازند، اما این دو، بارها و بارها به ترفند و حیله متوسل می‌شوند و ظاهر معصوم و چهرهٔ بی گناه خویش را حفظ می‌نمایند. در نسخه برول، معجون عشق سرانجام کارآیی خود را از دست می‌دهد و دو عاشق می‌توانند آزادانه تصمیم بگیرند و از میان چشم‌پوشی از شیوه زندگی زناکارانهٔ خود و یا تداوم این وضع، یکی را برگزینند.

همان‌گونه که آرتور شاه، لانکلوت و گوینور، سه ضلع یک مثلث عشقی را تشکیل می‌دهند، شاه مارک، تریستان، و ایزولت نیز همگی عشق و احترام خویش نسبت به دیگری را در دل نگاه می‌دارند. تریستان با افتخار به شاه مارک، احترام می‌گذارد و شاه را بعنوان مربی و پدر خویش، دوست می‌دارد. ایزولت نیز از پادشاه مارک سپاس‌گزار است، چرا که شاه با او بسیار مهربان است، حال آنکه وی مطمئناً مجبور نیست که تا بدین حد به ایزولت مهربانی کند؛ و همچنین خود شاه مارک نیز، تریستان را به‌عنوان فرزند خویش، و ایزولت را به عنوان همسرش دوست دارد. اما هر شب، هریک از آنها رویاهای وحشتناکی را در مورد آینده در سر می‌پرورانند.

سرانجام عموی تریستان (شاه مارک)، از موضوع مطلع می‌شود و پی به راز برادرزادهٔ خویش (تریستان) و عروسش (ایزولت) می‌برد و در صدد برمی آید که آنها را به دام بیندازد. وی همچنین حاضر به در معرض خطر قرار دادن پادشاهی شکننده خویش نیست، چراکه جنگ بین ایرلند و کورنوال به تازگی متوقف شده‌است. مارک تمام آنچه را که برای اثبات جرم آنها لازم به نظر می‌رسد را بدست می‌آورد و برای مجازات آنان اقدام می‌کند: برای تریستان مجازات حلق‌آویز شدن و برای ایزولت محاکمه توسط داوری ایزدی و سپس قرار دادن اجباری او در لازار هوز یا همان خانه گدایان (که منطقه‌ای خاص برای اقامت و نگاهداری از مبتلایان به جذام بود)، در نظر گرفته می‌شود.

تریستان ناگزیر می‌گریزد، و در راه فرار به گونه‌ای معجزه‌آسا در کلیسای کوچکی به ایزولت برمی‌خورد و او را نجات می‌دهد. عشاق به اتفاق یکدیگر به جنگل مورویس می‌گریزند و در آنجا برای خود سرپناهی می‌یابند و در آن زندگی می‌کنند، تا زمانی که یک روز مارک نهانگاه آنان را کشف می‌کند. با این حال، پس از اینکه تریستان موافقت می‌کند که ایزولت را به مارک بازگرداند و خود کشور را ترک نماید، میان آنها آشتی و دوستی برقرار می‌گردد. تریستان سپس به بریتانی سفر می‌کند، جایی که در آن، او با دختری به نام ایزولت سپید دست (که هم همنام ایزولت است و هم به اندازهٔ او زیباست)، ازدواج می‌کند. این ایزولت دختر هوئل، پادشاه افسانه‌ای بریتانی محسوب می‌شود و خواهر سر کاهدین است.

در پروز تریستان یا همان داستان منثور تریستان و آثار مشتق شده از آن، تریستان توسط مارک به طرز مرگباری زخمی می‌شود، و این موضوع مربوط به هنگامی است که تریستان در حال نواختن چنگ برای ایزولت است، و مارک ضربهٔ خائنانهٔ او را با زدن نیزه مسموم به او و زخمی کردنش، پاسخ می‌دهد. با این حال نسخه‌های شاعرانه افسانه تریستان، شرح بسیار متفاوتی از ماجرای مرگ قهرمان ارائه می‌کنند. بر طبق نسخه توماس، تریستان هنگامیکه در تلاش است تا زن جوان (ایزولت) را از دست شش شوالیه نجات دهد، بوسیلهٔ یک نیزهٔ سمی زخمی می‌شود.

تریستان دوست خویش، کاهدین را، برای پیدا کردن ایزولت، که تنها کسی است که می‌تواند التیام‌بخش او باشد، می‌فرستد. تریستان به کاهدین می‌گوید که در موقع بازگشت با کشتی بادبانی، اگر او توانست ایزولت را با خود به همراه بیاورد، با برافراشتن بادبان سفید بازگردد، امّا اگر ایزولت با او همراه نیست، بادبان سیاه برافرازد. ایزولت موافقت می‌کند که به همراه کاهدین، نزد تریستان بازگردد، امّا همسر حسود تریستان، یعنی همان ایزولت سپید دست، در مورد رنگ بادبان به تریستان دروغ می‌گوید. تریستان از غم و غصهٔ ناشی از این تصور که ایزولت به او خیانت کرده‌است، می‌میرد و ایزولت نیز آنقدر بر جسد تریستان، گریه و ناله و غش و ضعف می‌کند که او نیز، درمی‌گذرد.

چندین نسخه از پروز تریستان یا همان تریستان به نثر، که شامل روایات سنتی از ماجرای مرگ تریستان می‌باشند، موجود است که از آن جمله روایات موجود در این ارتباط، در نسخه‌های شاعرانه قابل ذکر است. در بعضی از این منابع آمده‌است که از قبرهای تریستان و ایزولت، دو درخت (درخت فندق و پیچ امین الدوله) رشد کرده و از گورهای آنها خارج گردید که شاخه‌های آن دو درهم پیچیده شده بود، به طوری که به هیچ وسیله‌ای امکان جدا ساختن این دو درخت از یکدیگر نبود. گفته شده که شاه مارک، سه مرتبه تلاش کرد که شاخه‌های این درختان را از یکدیگر جدا سازد، امّا هر بار، شاخه‌های دو درخت، دوباره بزرگ و در هم تنیده می‌شدند، پس بنابراین وی از انجام این کار منصرف شد و اجازه داد تا شاخه‌های آنها دوباره رشد بکنند.

در چند داستان که بعدها ثبت و ضبط شده‌اند، برای این عشاق (تریستان و ایزولد)، تعدادی فرزند نیز در نظر گرفته شده‌است. در برخی از داستان‌ها یک پسر و یک دختر از آنها پدید آمد که هر دو بعد از خودشان نام‌گذاری شدند؛ این کودکان باعث ماندگاری نام پدر و مادر خود شدند و هریک از آنها ماجراهای خاص مربوط به خود را داشتند. از جمله در داستان عاشقانه یسائی غمگین، قهرمان نامبردار، پسر تریستان و ایزئولت است، که با انتصاب پادشاه پری‌ها (شاه پریان)، اوبرون، درگیری پیدا می‌کند و با دختری بنام مارتا ازدواج می‌نماید که او پسری بنام مارک برایش بدنیا می‌آورد.

تریستان و ایزولد (فیلم) در سال ۲۰۰۶ با همکاری پنج کشور بر پایهٔ افسانهٔ ایزولد و تریستان به تصویر کشیده شد با بازی بازیگرانی چون جیمز فرانکو و سوفیا مایلز در نقش های اصلی.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
تک‌شاخ
تک‌شاخ (به لاتین: Unicornis) نام موجودی اساطیری و افسانه در فرهنگ اروپای کهن و قرون وسطی است. با اینحال اسب تک شاخ در اساطیر دیگر فرهنگ‌ها نیز دیده شده است.

تک‌شاخ موجودی افسانه‌ای به شکل اسب با یک شاخ روی سر است. بر پایه افسانه‌ها، تک شاخ‌ها را نمی‌توان به آسانی شکار کرد زیرا بسیار چابک هستند ... آن‌ها زنان و دختران را به مردان ترجیح می‌دهند ... البته بعضی گویند که آن‌ها فقط توسط زنان رام می‌شوند.


اسب تک شاخ اسبی سفیدو زیبا با یال‌های بلند است که در افسانه‌های اکثر نقاط اروپا از آن یاد شده است. این موجود تخیلی بدنی به شکل اسب و شاخی در بالای سر خود دارد که قالبا به شکل مارپیچ است.∗ تک شاخ‌ها در ابتدای کره بودنشان طلایی رنگند و پس از آن در سیر بلوغ به رنگ نقره‌ای در می‌آیند و بعد از بلوغ کامل سفید رنگ می‌شوند ... آن‌ها عموماً از اسب‌های عادی لاغر تر ولی بلند ترند.∗


ریشه اصلی تولد این موجود افسانه مشخص نیست. بعضی می‌گویند که این افسانه از یونان نشات می‌گیرد اما به خاطر گستردگی داستان هایی با شخصیت تک شاخ در کل اروپا و به خصوص شمال اروپا نمی‌توان آن را کاملاً جز اساطیر یونان نام برد.∗

این احتمال نیز می‌رود که افسانه تک‌شاخ از ناروال، گونه‌ای نهنگ ساکن آب‌های قطب شمال، سرچشمه گرفته باشد.

تک شاخ‌های کنونی با تک شاخ‌های افسانه‌های گذشته اروپا بسیار متفاوت است. تک شاخ‌های سفید و بزرگی که شاخی چند متری بر سر داشتند و صورتشان کمی گرد تر از اسب بود در طول زمان دستخوش تغییراتی شدند که آن‌ها را به صورت اسبی سفید و لاغر با شاخی مارپیچ و کوتاه و یال‌های بلند در آورد.

ریشه این تک شاخ‌های کنونی هم مشخص شده نیست اما گمان می‌رود این تک شاخ از دانمارک و اسکاندیناوی ریشه می‌گیرد.

در افسانه‌های عامیانه روسی تک‌شاخی وجود دارد به نام ایندریک که نام ایندریک نیز از واژه روسی ادینوروگ Единорог گرفته شده که معنای تک‌شاخ می‌دهد.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
جام مقدس


طبق افسانه‌های قرون وسطا جامی که عیسی در شام آخر از آن نوشید (و بعداً یوسف ارمطی خون مسیح را در آن جمع کرد) جام مقدس نام دارد. برای این جام در افسانه‌ها خاصیتهای خارق العاده‌ای نوشته شده است.



جنگ‌های صلیبی کودکان
جنگ‌های صلیبی کودکان، (به انگلیسی: Children's Crusade)، نامی است که به یک جنگ صلیبی یا جهاد فاجعه آمیز که بدست کودکان مسیحی برای بیرون راندن مسلمانان از سرزمین‌های مقدس رخ داد، اطلاق شد. این جنگ در ۱۲۱۲ رخ داده‌است.

روایت سنتی از این جنگ احتمالاً از برخی گفته‌های افسانه‌ای و برخی گفته‌های حقیقی ناشی شده‌است. این روایت شامل توهم بصری یک کودک آلمانی یا فرانسوی با منظور تغییر آیین مسلمانان در سرزمین مقدس به مسیحیت، دسته‌های کودکان که در ایتالیا رژه می‌رفته و کودکانی که به عنوان برده فروخته می‌شده، بوده‌است.

مطالعه‌ای که در سال ۱۹۷۷ منتشر شد، درباره وجود چنین رخ دادهایی تردید ایجاد کرد و بسیار از تاریخ دان‌ها به این اعتقاد رسیدند که افرادی که در این جنگ شرکت کرده کودکان نبوده بلکه دسته‌های چندگانه از «فقرا خانه بدوش» فرانسه و آلمان بوده‌اند که برخی تلاش کرده تا به سرزمین مقدس رسیده و برخی هرگز گرایش به این کار را نیز نداشته‌اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ده قبیله گمشده

ده قبیله گمشده به ده قبیله بنی اسراییل اطلاق می‌شود که سرنوشت آنان پس از اخراج به دست آشوریان در سال ۷۲۲ قبل از میلاد معلوم نمی‌باشد. بسیاری ملتها و افراد سعی کرده‌اند که خود را باقی‌مانده این ده قبیله بیان کنند. در دیدگاه آخرالزمانی یهودی و مسیحی این ده قبیله در آخرالزمان پیدا شده و به ارض مقدس باز می‌گردند.


در کتاب مقدس یعقوب نبی دارای ۱۲ پسر است. این ۱۲ پسر هر یک تشکیل یک قبیله داده و قوم اسراییل را تشکیل می‌دهند. بعد از اتمام پادشاهی سلیمان بین جانشینان او اختلاف افتاد. ده قبیله از ۱۲ قبیله اسراییل رهوبوام پسر سلیمان را به عنوان شاه خود قبول نکردند. این قبایل روبن، ایساکر، زبولون، دن، نفتالی، گد، آشر، افراییم و مناسه بودند. قبایل یهودا و لوی به رهوبوام پایبند ماندند و پادشاهی یهودا را تشکیل دادند. در سال ۷۳۲ قبل از میلادی پادشاه آشوریان به رهبری تیگلات-پیلسر سوم به پادشاهی اسراییل حمله کرد و بخشی از زمینهای آن را گرفت. مردم قبایل اسراییل زندانی شدند و به منطقه بین النحرین و کردستان کوچانده شدند. اسراییل با زمینهای کمتری به حیات خود ادامه داد تا در سال ۷۲۵ قبل از میلاد آشوریان دوباره حمله کرده و اینبار تمامی مردم را اسیر کنند. بعد از این زمان از سرنوشت این قبایل چیزی در دست نیست. در متون یهودی بسیار پیشبینی شده است که در آخرالزمان این ده قبیله دوباره پیدا شده و به ارض مقدس باز خواهند گشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رابین‌هود


رابین‌هود (به انگلیسی: Robin Hood) یک شخصیت داستانی و کهن‌الگو در فرهنگ فولکلور انگلیس است. ریشهٔ داستان رابین‌هود به سده‌های میانه باز می‌گردد.

در فرهنگ عمومی، رابین هود نماد حق‌طلبی، ستیز با ستم و بخشش دارایی‌های ستمکاران به مردم نیازمند و دردمند است. تا کنون فیلم‌های پویانمایی و کارتونی بسیاری از این داستان توسط ژاپنیها و یا انگلیسیها ساخته شده که در بعضی از آنها شخصیت‌های داستان به صورت حیوانات طراحی شده‌اند. مثلاً رابین هود به صورت یک گربه نمابش داده می‌شود. در بعضی نسخه‌های انیمیشنی هم، داستان تا حدودی تغییر داده شده‌است. بیشتر این انیمشین‌ها برای گروه سنی کودک می‌باشند و فیلم‌های سینمایی هم در درباره این داستان عامیانه و اساطیری ساخته شده‌است.


ماجرای رابین هود، قصه دزدان معروف جنگل شروود در نزدیکی شهر ناتینگهام است. پس از اینکه شاه ریچارد شیردل، رهسپار جنگ می‌شود برادرش جان تخت شاهی را غصب می‌کند و مالیات‌های سنگینی را برای مردم مقرر می‌کند. ریچارد شیردل در این فاصله به اسارت پادشاه اتریش در می‌آید. رابین‌هود که یکی از تیراندازان زبردست است از دادن مالیات سر باز می‌زند و به جنگل شروود پناه می‌برد. او به همراه همدستانش دارایی‌های ثروتنمدان را می‌دزدند و میان تهیدستان تقسیم می‌کنند.

پس از بازگشت ریچارد شیردل به انگلستان، وی موفق می‌شود قدرت را با کمک رابین‌هود از چنگ برادرش به‌در آورد.

دوبله: کارتون رابین هود دوبار دوبله شده است. بار اول در سال 1355 و به مدیریت دوبله خسروخسروشاهی بود و گویندگان آن عبارت بودند از: حسین عرفانی بجای رابین هود (با صدای اصلی برایان بدفورد) نصراله مدقالچی بجای پرنس جان (با صدای اصلی پیتر یونستینف و فوق العاده اشرافی) منوچهر اسماعیلی بجای مستر هیس(با صدای اصلی تری توماس) مینو غزنوی بجای ماریان (با صدای اصلی مونیکا اوانز) صادق ماهرو بجای داروغه (با صدای اصلی پت بترام) و ....

بار دوم در اوائل دهه 60 و اواخر دهه 50 و به مدیریت خسروخسروشاهی و به گویندگی دوبلورهای زیر انجام شد: ژرژ پطرسی بجای رابین هود جواد پزشکیان بجای مستر هیس فریبا شاهین مقدم بجای ماریان صادق ماهرو بجای داروغه عباس سعیدی بجای پرنس جان

-و کسان دیگری چون کنعان کیانی و آذر دانشی و احمد رسول زاده(نریشن)

لازم به ذکر است صدای سعیدی را پیش از این روی شخصیتهایی چون خود کلانتر در کارتون معاون کلانتر و دکتر دیتون در سریال مهاجران و رئیس در پلنگ صورتی و خرس در سریال چوبین و ... شنیده ایم.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رولاند
رولاند (در Hruotland فرنگی، لاتین Hruodlandus) یک شخصیت در ادبیات قرون وسطی و رنسانس، فرمانده دلاور از شارلمانی (گاهی اوقات به عنوان برادر زاده دوم به تصویر کشیده شده) و از چهره های مرکزی در حوزه فرانسه است.


زیگفرید


زیگفرید (نروژی باستان: Sigurðr) یکی از شخصیت‌های اسطوره‌ای نروژ است و روایت می‌شود به علت کشتن اژدهایی و شنا کردن در خون آن اژدها رویین تن شده‌بود، ولی برگی به کمرش چسبیده بود و او از آن ناحیه آسیب‌پذیر بود و به خاطر همین مسئله نیز به قتل رسید.

جی. آر. آر. تالکین کتابی درباره زیگفرید به نام افسانه زیگفرید و گوردون نوشته بود که در مه ۲۰۰۹ منتشر شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 155 از 229:  « پیشین  1  ...  154  155  156  ...  228  229  پسین » 
فرهنگ و هنر

تاریخ اروپا از ابتدا تاکنون

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA