ارسالها: 23327
#1,601
Posted: 9 Jul 2014 14:29
معماری رنسانس
معماری رنسانس به معماری اروپا در سدههای ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق میشود که از مشخصههای آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
رنسانس (به انگلیسی: Renaissance) یا نوزایی، جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. عصر نوزایش، دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید است. در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که میخواهند بار دیگر به سوی مولفههای هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. اولین بار، واژه لفظ رنسانس را فرانسویها در قرن ۱۶ میلادی، به کاربردند. معمولاً شروع دوره نوزایش را در سده چهاردهم در شمال ایتالیا میدانند. خاستگاه رنسانس شهر فلورانس است. این جنبش در سده پانزدهم میلادی، شمال اروپا را نیز فراگرفت. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ سالهاست که در سالهای ۱۳۰۰ از فلورانس ایتالیا شروع شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار و در انگلستان پایان یافت. دوره رنسانس دوره خردگرایی -ریاضیات -منطق -انسان مداری است در این دوره کلیسا و تفکرات مذهبی کنار می رود و یک جنبش دموکراتیک به وجود می آید و مثل روم و یونان باستان پیشرفت علمی مطرح می شود و تاثیر آن از قرون وسطی است چون مسلمانان مسیحیان را شکست داده علم آنها وارد اروپا شده و دانشمندانی از شرق به عرب می آیند و باعث شکوفایی علمی شده و رنسانس به وجود می آید. دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابیهای عظیم. بسیاری از افراد با ژان فرنل موافق هستند. او در سالهای اول سدهٔ ۱۵۰۰ چنین نوشت: « جهان چرخید. یکی از بزرگ ترین قارههای زمین کشف شد ... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید آورد. دست نوشتههای باستانی احیا شد... اینها همگی گواه پیروزی عصر جدید (رنسانس) هستند. با رونق دریانوردی افرادی مثل ماژل آند راهی به فیلیپین و هندوستان پیدا می کنند و در اواخر دوره رنسانس کریستف کلن آمریکا را کشف می کند . در این دوره استعمار شروع می شود زیرا باروت را درست می کنند . گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع می کند و اروپاییان چاپ را از چینی ها یاد می گیرند.
در دوره رنسانس در مورد هنر -نقاشی و معماری یک اتفاق دیگر هم می افتد و آن اختراع پرسپکتیو است .یعنی اول در نقاشی و بعد در معماری یاد می گیرند که روی صفحه ۲ بعدی تصویر ۳ بعدی بکشند که عمق در آن دیده شود .اولین بار نقاشی به نام مارداچو در ایتالیا صحنه ای از محراب یک کلیسا را می کشد که در تصویر این محراب کاملاً عمق محراب مشخص است و بعد وجود دارد. در نتیجه معمارها هم از این نقاشی الهام می گیرند و اولین بار یک معمار رنسانسی به نام لئون باتیستا آلبرتی نمای یک کلیسا را که طراحی می کند به صورت ۳ بعدی نشان می دهد . اسم این کلیسا سن آندرئا بود و این خود باعث تحول بزرگی در معماری می شود.
با وجود اینکه در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یاپایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزدمورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک درمعماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کارمیبردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,602
Posted: 9 Jul 2014 14:32
ویژگیهای سبک معماری در عصر رنسانس آغازین
احیای معماری روم و یونان و احیای معماری پانتئون و پارتنون. معماران از ساخت بنای کلیسا به سوی ساخت ساختمانها شهری و غیر مذهبی یا کاخها و استفاده از نماسازی و ردهگیری تزیینی در دیوارهای ساختمانها و ساختن خانههای ییلاقی به پیروی از روم باستان تغییر موضع دادند. همچنین از دیگر حوزههای هنری که در عصر رنسانس آغازین، تحت تأثیر مدلهای روم و یونان قرار گرفته است، مجسمهسازی است، به گونهای که پیکرتراشی از جنبه تبلیغ دینی و ترویج مفاهیم دینی و کلیسایی خارج شد و از شخصیتهای دینی، اسطورهزدایی نمود و در این دوره به جهت اینکه هنر بیش از آنکه در خدمت کلیسا و چهرهنمایی قدیسان باشد؛ برای اسطورهزدایی و تقدسزدایی از چهرههای قدیسان است؛ از این رو، مجمسههای این دوران از هاله قدسی و چهره الهی برخوردار نیستند و برعکس مجسمهسازان میکوشند تا چهرههای قدیسان را واقعنمایانه، زمینی و دنیوی نمایش دهند. به همین جهت دوناتلو وقتی مجسمه حبقوق نبی را میسازد، آن قدر آن را بد منظر، بشری و دنیوی ساخته که این مجسمه به مجسمه پیغمبر کله کدو شهرت یافته است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,603
Posted: 9 Jul 2014 14:34
ویژگیهای هنری رنسانس پیشرفته
محوریت چهرههای مذهبی، قدیسان و انبیا در مجسمهها و نقاشیها، نگاه آرمانگرایانه و الهی به تصاویر به جای واقعیتگرایی محض، اختراع دستگاه چاپ و ایجاد تحول در صنعت چاپ، کند و کاری بر روی چوب و فلز، ساخته شدن مجسمهها به صورت تنومند و در قطعات بزرگ، جایگزینی موضوعات و سوژههای مذهبی و دینی به جای موضوعات عادی و طبیعی و بازگشت واقعی به هنر کلاسیک یونان و روم به همراه گرایش انسانگرایانه و اومانیستی.
هنر مند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عملمی کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت، به اتکا یا بهوسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحثزنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یکهارمونی کیهانی شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,604
Posted: 9 Jul 2014 14:35
آثار برجسته
- گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
- تپه کاپیتول (کاپیتولینه)
- کلیسای سن پیتر
- بیمارستان کودکان سرراهی (۱۴۲۴-۱۴۱۹ م)
- دهلیز کتابخانه لورنس
- تمپیه تو (۱۵۰۲-۱۵۰۳م)
- کلیسای سانتا ماریا دله کارچری (۱۴۵۸)
- ویلای روتوندا
- کلیسای سانتواسپیریتو
- کاخ شامپور (۱۵۱۹ م)
- معبد مالاتستایی (سان فرانچسکو)
پایان معماری_رنسانس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,605
Posted: 9 Jul 2014 14:40
تکلفگرایی
خاکسپاری، اثر جاکوپو پونتورمو، ۱۵۲۸، سانتا فلیچیتا، فلورانس.
تَکَلُّفگرایی (یا شیوهگرایی یا مَنِریسم) (به ایتالیایی: Manierismo) سبکی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته میشد.
شگردهای نقاشان تکلفگرا چون درازنمایی پیکرها، حرکتهای پر پیچوتاب، اختلاف تناسبها و مقیاسها، رنگهای ناملایم، شلوغی وعدم تقارن ترکیببندی با منطق زیباییشناسی رنسانس تعارض داشته وبه همین سبب هنرمندان سده هفدهم به دستاوردهای تکلفگرایان با تحقیر نگریستند و آنرا مردود دانستند. اما سده بیستم نه فقط این قضاوت را نپذیرفت بلکه دوران تکلفگرایی را سرآغاز آگاهی هنرمند غربی از شخصیت، قدرت، تخیل و مهارت فنی خویش دانست.
البته دلالت خاص تکلفگرایی، به نقاشی، پیکرسازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و باروک محدود میشود. همچنین این اصطلاح را برای توصیف برخی گرایشهای مهم هنری اروپایی پس از مرگ رافائل (۱۵۲۰) تا پایان سده شانزدهم به کار میبرند.
نقاشی تکلفگرایی از آثار متأخر میکلآنژ سرچشمه گرفت. بسیاری از هنرمندان نسل بعد از او در ترکیب بندیِ نااستوار، کژنماییهای بیانگر و حالتهای عاطفی پیکرهای دیوارنگاره داوری واپسین، سرمشقی برای تفسیری جدید و شخصی از اصول طبیعتگرایی یافتند.
تینتورتو، ال گرکو، پارمیجانینو، رُسو فیورنتینو، پنتُرمو، وازاری، بُرنتسینو، چلینی، بُلونیا، وُلترا و براداران تسوکاری از نقاشان وابسته به این جنبش هستند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,606
Posted: 9 Jul 2014 14:43
میکل آنژ
میکل آنژ (به فرانسوی: Michel-Ange)، به ایتالیایی میکلانجلو بوناروتی ،(به ایتالیایی: Michelangelo Buonarroti) نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی. زادروز وی ۶ مارس ۱۴۷۵ در کاپرزه در نزدیکی شهرتوسکانی است. میکلآنژ یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است. وی در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۵۶۴ در رم درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,607
Posted: 9 Jul 2014 14:44
زندگی نامه
میکلآنژ دومین پسر از خانوادۀ «لئوناردو دیبوناروتی سیمونی» و فرانچسکا دینری است. پس از تولّد میکلآنژ، خانوادۀ بوناروتی به فلورانس مهاجرت نمود. مادر میکلآنژ، پس از بهدنیا آوردن سه پسر دیگر، چشم از جهان فروبست. او از دوران کودکی، برخلاف میل پدرش، علاقهمند به هنر و تحصیل در این رشته بود و سرانجام در پی نزاعی سخت با پدرش به هدف والای خود رسید. در سن سیزده سالگی به عنوان دستیار حقوقبگیر، در کارگاه دومنیکو ژیرلاندایو، استخدام شد. وی نزد استادش به کارآموزی پرداخت و پایه و اساس نقاشی روی دیوار مرطوب را یاد گرفت و مانند بسیاری از هنرمندان همدورۀ خود در فلورانس، در کلیسای کوچک «برانکاچی» بهتحصیل هنر پرداخت. گرچه در ابتدا به نقاشی روی آورد اما غریزه طبیعی وی مشتاق هنر پیکرتراشی بود، از این رو پیش از اتمام دوره نقاشی، به عنوان استاد به مدرسه مجسمهسازی که بهوسیلهٔ لورنتزوی مدیچی در باغهای مدیچی تأسیس شده بود، منتقل شد. هنوز سهسال از عضویت وی در مؤسسه و مدرسه مدیچی سپری نشده بود که لورنتزو چشم از جهان فروبست و پسرش پیِروی مدیچی که فاقد استعداد و کیفیت هنری پدرش بود، جانشین او شد. دراین هنگام شهر فلورانس دستخوش ناآرامی و قیام گروههای مختلف گردید و جان بسیاری از هنرمندان نیز مورد تهدید و تعدی قرار گرفت. میکلآنژ با تیزهوشی غریزی خود قبل از شروع آتش جنگ بهاتفاق دوتن از همراهانش بهشهر بولونیا کوچ نمود. میکلآنژ بیستساله در بولونیا مورد استقبال دوستانه یکی از اعضاء خانواده «آلدوراندی» قرار گرفت و بلافاصله قرارداد ساختن دو تندیس از پیکر مقدسین و مجسمۀ یک فرشته برای مقبرۀ «دومنیکوس مقدس» در کلیسای «سنت پترونیوس» را با وی منعقد نمودند. پس از یکسال اقامت در بولونیا، از جانب هیئتی در فلورانس برای احداث سالن اجتماعات شهرداری، بهآن شهر دعوت شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,608
Posted: 9 Jul 2014 14:45
بازگشت به فلورانس
میکلآنژ زمانی به فلورانس بازگشت که کشیشی از فرقه دومنیکنها بهنام «ساوونارولا» با برقراری «تئوکراسی» و «حکومت مذهبی»، قدرت را در دست گرفته و مسیر سیاسی و اجتماعی جامعه را دستخوش تغییرات نموده و قوانین سخت مذهبی را بهمردم تحمیل کرده بود. این تحولات در افکار میکلآنژ جوان، دانته و دیگر افلاطونیان تأثیر عمیق برجای نهاد. میکلآنژ پس از آغاز به کار در فلورانس، مورد توجه هنردوستان قرار گرفت و بهسفارش یک فروشنده آثار هنری، تابلوئی بدلی از روی نسخه اصلی «کوپیدوس» ترسیم نمود و طبق خواسته کارفرما، رنگآمیزی آن را بهشیوه آثار عتیقه انجام داد و بدون دریافت اضافهدستمزد شاهکاری نو از اثری قدیمی خلق نمود. این تابلو به عنوان یک اثر اصیل و عتیق بهاسقف «رافائل ریاریو»، اسقف «کلیسای جورجیوی مقدس» در رم فروخته شد. پس از مدتی اسقف ریاریو متوجه این کلاهبرداری شده و فروشنده را مجبور به بازپرداخت مبلغ دریافتی نمود. اسقف ریاریو که شیفته کار هنرمندانه نقاش جوان شده بود وی را مورد تفقد قرار داد و بهرم دعوت نمود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,609
Posted: 9 Jul 2014 14:46
اولین اقامت در رم
میکلآنژ دعوت اسقف را پذیرفت و در سال ۱۴۹۶ برای اولین بار بهرم رفت. این اقامت تا سال ۱۵۰۱ به طول انجامید. در همان ماههای اول، امید هنرمند نابغه بهاسقف هنردوست، تبدیل بهیأس شد، حتی مورد حمایت «پیرو دیمدیچی» که بهعنوان تبعیدی در رم زندگی میکرد، قرار نگرفت. تا این که بر اثر آشنایی با نجیبزادهٔ رومی بهنام «ژاکوپو گالی» و حمایت او، با اسقف فرانسوی «ژان دو ویلار» آشنا شد و از هر دو نفر سفارش ساخت تندیسهای کوپیدوس، «باخوس» و «پییتا» را دریافت نمود.
بازگشت دوباره به فلورانس
اولین اقامت میکلآنژ در رم به مدت پنجسال به درازا انجامید. در این زمان فلورانس صحنهٔ ناآرامیها و مبارزات سیاسی بود. ورود سربازان فرانسوی بهخاک ایتالیا از یک طرف و «حکومت مذهبی» اسقف ساوونارولا و سقوط نهایی آن از سویی دیگر، همچنین جنگهای خارج از منطقه و پایداری نیروهای مقاومت مردمی، محیط نامساعدی را برای هنر و هنرمندان به وجود آورده بود. در این رهگذر پدر میکلآنژ «لودوویکو بوناروتی» که در گیرودار ناآرامیها شغل اداری خود را از دست داده بود به منظور کسب حمایت فرزندش وی را مجبور به بازگشت به فلورانس نمود. سالهای اقامت میکلآنژ در فلورانس، سالهای کار مداوم، تؤام با رنج و سختی و تأمین معاش پدر و برادران خودخواهش بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,610
Posted: 9 Jul 2014 14:48
تندیس داوود
تندیس داوود در سال ۱۵۰۴ میلادی، به وسیله میکلآنژ، نقاش و مجسمهساز برجسته ایتالیائی ساخته شد. تندیس داوود، ۵٫۱۷ متر ارتفاع دارد و از سنگ مرمر ساخته شدهاست. تندیس داوود از شاهکارهای عصر رُنسانس محسوب میشود.
این تندیس پرتره (تصویر صورت) یکی ازقهرمانان کتاب مقدس به نام داوود را در حال تفکر به تصویر میکشد. بسیاری معتقدند این مجسمه از داوود درست قبل از جنگ گلیات (یکی از پنج ایالت فلسطین) میباشد، بر خلاف عده دیگری که تصور میکنند مجسمه حکایت از داوود بعد ازپیروزی در این نبرد را دارد . مجسمه داوود حکایت از دفاع لیبرال (ازادی خواهان) بومی در جمهوری فلورانس که استانی مستقل بوده و از هر سو توسط ایالات رقیب و خاندان برتر مدیچی (Medici) تهدید میشده. این نظریه توسط مجسمههای ساخته شده خارج ازPalazzo della Signoria مرکز حکومت سیویک در فلورانس تقویت میشود . مجسمه کامل در ۸ سپتامبر سال ۱۵۰۴ پرده برداری شد .چشمان داوود با نگاهی مملو از اخطار به سوی روم زل زده بود.
تندیس داوود، به عنوان شکستدهنده گولیات(جالوت)، سمبل و نماد شهر فلورانس نیز محسوب میشود. از این مجسمه تا سال ۱۸۷۳ میلادی، در فضای باز نگهداری میشد. مجسمه داوود در جریان شورش سال ۱۵۷۱ آسیب دید، از این روی به گالری آکادمی هنرهای فلورانس انتقال یافت و تاکنون در آن مکان قرار دارد. تاریخ حکایت ازتلاش مایکل انجلو بین سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۵۰۴ روی این مجسمه میکند . پیش تر سرپرست اداره مردمی دومو (duomo) که بیشتر شامل افراد قبیله صاحب نفوذ لباسپوشان پشمی (Woolen Cloth Guild) یا همان Arte Della Lana نقشههایی مبنی برساختن ۱۲ مجسمه بزرگ از روایت انجیل قدیمی بر روی دیوارههای کلیسای سانتا –Santa maria de fiore - را داشتند که فقط دوعدد از این مجسمهها مستقلاً توسط دوناتلو –Donatello ودستیارش اگوستینو-Agostino di Duccio – ساخته شد . بعدها در پی اشتیاق به ادامه این پروژه در سال ۱۴۶۴ دوباره با اگوستینو قراردادی مبنی بر ساخت مجسمه داوود بسته شد . اگوستینو تنها موفق شد شمایل ابتدایی پاها، مچ و تراشه قسمتی از لباس و فضای بین دو پای مجسمه رابسازد . اگوستینو در سال ۱۴۶۶ پس از مرگ استادش دوناتلو بدلایل نا معلومی دست از کار کشید، سپس قراردای با آنتونیو روسلو-Antonio Rosselino – مبنی بر ادامه پروژه بسته شد. قراداد انتونیو به زودی فسخ شد .سنگ مرمر که منبعش معدنی در کاررا-Carrera - در شهری واقع در منطقه اپوان الپ (Apuan alps) در شمال توسکانی بود، به مدت ۲۵ سال تمام دست نخورده به حال خود رها شد .در طی این مدت تمامی عناصرمجسمه سازی موجود در حیاط کلیسا بدون حفاظت باقیماند . این موضوع توجه بسیاری از صاحب منصبین اپرای را به خود جلب کرد، چرا که تکه مرمر بسیار بزرگ که برای ساخت مجسمه به حیاط کلیسا اورده شده بود حکایت از ارزش بسیار بالای و تلاشی مضاعف ! درپی حمل و نقلش به فلورانس داشت . در سال ۱۵۰۰، در فهرست داراییهای کارگاهی کلیسا این تکه سنگ را شمایلی از دیوید نامیدند که نیمه کاره رها رشده .یک سال بعد اسناد حکایت از تلاش اپرای-Operai- مبنی بریافتن هنرمندی دیگر دارد که بتواند این تکه سنگ بزرگ مرمری را تبدیل به اثری هنری کند .انها دستور دادند تا استادی که در زمینه مجسمه سازی بر روی این گونه سنگهای بزرگ که آنها نام «غولی که بر روی دوپا سوار است» را بران نهاده بودند را بررسی کرده و نظر نهاییش را اعلام کند . گرچه لئوناردو داوینچی و بسیاری دیگر مور مشاوره قرارگرفتند اما این مایکل انجلوی جوان بود که با وجود سن پایین ۲۶ سالگی توانست اپرای را متقاعد کند که پروژه را به او بسپارند .در ۱۶ اگوست ۱۵۰۱ مایکل انجلو بطور رسمی قراردادی مبنی بر ساخت مجسمه داوود منعقد کرد . او از شامگاه دوشنبه ۱۳ سپتامبر، یک ماه بعد از انعقاد قرارداد کار بر روی مجسمه را شروع کرد، کاری که ۳ سال بطول انجامید .
مجسمه دیوید مایکل انجلو برپایه نقاشی هنری از شمایل انسان نر میباشد، او مجسمه سازی را در شکل بالاتری از هنر در نظر میگرفت چرا که در میان دلایل بسیار، او مجسمه سازی را تقلیدی از افرینش الهی میدانست . از انجا که مایلکل انجلو معتقد به Designo بود، با این فرضیه مجسمه را ساخت که تصویر داوود از قبل درون تکه سنگ مرمری وجود داشته، درست مانند روح انسان که درون کالبد فیزیکی وجود دارد. این مجسمه همچنین نمونهای ازسبک کنتراپوستو-Contrapposto – شمایل انسان است. در اوج رنسانس سبک کنتراپوستو برداشتی از ویژگیهای مشخص ازمجسمههای انتیک بود . همانطور که در مجسمه داوود میکلانژ نمود پیدا کرد: شمایل انسانی که تمام وزن بدن را روی یک پا انداخته و پای دیگر در حالت ریلکس میباشد. این حالت قدیمی باعث میشود رانها و شانههای مجسمه در زاویه متضاد هم قرار بگیرند، و یک حالت S مانند به کل بالاتنه بدهند. بعلاوه صورت مجسمه به سمت چپ میباشد درحالی که دست چپ به سمت شانه چپ تکیه کرده واسلینگ (Sling- نوعی سلاح برای پرتاب سنگ) از پشتش رو به پایین اویزان است. مجسمه داوود میکلانژ تبدیل به معروفترین اثرمجسمه سازی دوران رنسانس و سمبل قدرت و زیبایی جوانی بدن انسان شدهاست. تناسب در این مجسمه بطور کامل رعایت نشده: سر و بالاتنه مقداری بزرگتر از پایین تنه ساخته شدهاست. دستها نیز نسبتاً بزرگتر از حد معمول ساخته شدهاند. بعضی معتقدند که این عدم تناسب به علت پیروی از سبک مانریست-Mannerist – میباشد درحالی که عدهای دیگر بر این باورند که چون از ابتدا قصد بر قرار گرفتن مجسمه بر روی دیوار بلند کلیسا بوده، این تناسب از زاویه پایین تر و دور تر درست جلوه میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.