انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین »

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )


زن

andishmand
 
در انزوایی که تو را عاشقانه در بر دارم ...
و حرارت وجودت را چون شیره ی گیاهی جادویی می مکم ...
و همه ی پیکر بی مثالت را درمی نوردم ...
از پیشانی تا لبانت و از سینه تا نوک انگشتانت ...
و رشته رشته ی گیسوانت را چون طنابی در دست می گیرم ...
تا از آن به قله ی وجودت فایق آیم ...
و تو را در آغوش کشم چون جلبکی که سنگ را ...
و رودخانه ای که دره را و آبشاری که آسمان را ...
تا از آنجا دری به سویم گشوده شود ...
دری به بهشت که با تو رنگ می گیرد ...
و بی تو به جهنمی سوزان بدل می شود ...
با من باش ...
چون خورشید در امتداد روز و مهتاب در دل شب ...
و داروک در میانه ی برکه و پرنده بر فراز ابر ...
با من باش تا فتح شعر که عاشقانه ترین غنایمم را نثار تو کنم ...
و زیباترین آوازهایم را برای تو سر دهم ...
و مدهوش کننده ترین سازهایم را برای تو به صدا درآورم ...




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
تمام صدایت گمراهی ست
من به این گمراهی ایمان آورده ام
من این گمراهی را دوست دارم
من آغوش تو را می خواهم
آغوشی که حرام است
من لب هایی را می خواهم
که حدود شرعی بر آن جایز است
من اندامی را می خواهم
که خونم را حلال کند
هرچه تو بخواهی همان است
هرچه بگویی همان
بگو در آغوش شیطان بخوابم
بگو فرشتگان را قتل عام کنم
بگو...
این گمراهی را دوست دارم
من از صراط مستقیم به تو می ترسم
من به دست های تو ایمان دارم
به چشمهایت اعتقاد راسخ دارم
من به آغوش تو ایمان دارم
من به گناهی که با نام تو تعریف شود ایمان دارم



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
تمام شب در میخـانه را کمین زده ام
سیاه مست ترین تاک را زمین زده ام

برای اینـکه نیاید بــه چشمهایـم خواب
دلی به آب و به دل ، آب آتشین زده ام

تو را بـه تیشـه از اندام کـــوه دل کندم
حریردشت تنت را ، خودم نگین زده ام

به بوی عطر تو چسبیده حس لامسه ام
به دامنــی کــه نداری هزار چیــن زده ام

به بوسه ی لب و دندان سیاه کرده امَت
به سینه های تــو مهــر صدآفرین زده ام

سـری بریده و در دست سینه ریـــز غـــزل
سری به سینه ی عاشق ترین ترین زده ام




" بهمن صباغ زاده "


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
راه عبادت تو کم نیست
با لبهایم پرستش می کنم تو را
ذکر نامت می کنم
بر لبانت بوسه می زنم
با گیسوانم پرستش می کنم تو را
روی پاهایت می ریزم
آغوشت را پنهان می کنم
به عرش می برم
راه عبادت تو کم نیست برای من
با چشمانم
خیره درچشمانت ذکر می خوانم
روزی هزار بار پلکهایم را می بندم
دربیداری وخواب تورا می بینم
با هرتصویرت بپا می خیزم
این یک قیامت است
عبادت تو
من به تو ایمان دارم


"نعومی شهاب نای"





ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
در می آمیزی

در متنِ یک هوس
که اولش نگاهِ من استُ
آخرش لغزشِ دستانت
بر همان نقطه که
ایمانم را سست می کند

من
به هبوطِ تـو در زنانگی ام
حسادت می کنم
و تــو خـود
کرور کرورِ مردی
نصیبِ -خواهش هایم می کنی !

این روزها
بستر هیچ شاعــری
تب تند ما را امان نمی دهد






ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
انگشتهایم
را روی دکمه هایش
سُر می دهم

و یادم می آید درست همینجا !
رو به مشرقِ همین تخت بود که
می نواختی
تاری از موهایم را
سرمست می شدیم
می رقصیدم
می خندیدیم
و آغوشت که عمیق تر می شد
برای من !

می نوازم بی هیچ کلامی
نغمه آغوشت را
تا ، تو باز پیــدا شوی
لابلای
نت های اینهمه دلتنگی



"مژگان دیبافر "




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
یادش بخیر
بارانی از کلمات
شهوت پر حیای وجودت را
بر ساغر جانم می ریخت
مستم میکرد...
این روزها تلخی باقی مانده ی آن شراب
گس میکند خاطرات دهانم را
طلب میکند آغوش نابت را
پای بگشا و بازو حلقه کن
من در فشار تنگ و داغ آغوشت
دوباره انگور خواهم داد.....


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
دلم لبانـــت را مي خواهد....
دلم آغوشت مي خواهد. .
شهوت داغت را مي خواهد..!
که از فشارش , چشمانم سياهی رود !
چـــــــــقدر دوســــــــــت دارم...
شــــــــهوتي را ..
كه از مستی عــــــــشق برمي خيزد....!!



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
اسمش را بگذار " بیکاری "
وقتی من
از فرط ندانم کاریهایم
می روم
رویِ خوابُ بیداری زمین می ایستم
دستانم را در جیبم می فشارم
مچاله می شوم
تا مبادا ، تو
ـهوس کنی محکم در آغوشم گیری
دلت ضعف برود !
و من
بازیچه یِ
تـو
و ملحفه هایِ سفیدِ تخت شوم
اسمش را می گذارم "دیوانگی "
وقتی
هنوز خیابان های زیادی هست
که قه قهه هایِ ما را
حتی به خواب ـهم ندیده !
به وقتِ پنهان کردن دست هانم
در جیبِ گشاد مردانه ات




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
گاهی
یادم می رود
ـهوسـ ِ به آغوش کشیدنـ ت را
در خود ـخفه کنـ م
و
این " من " را تنگ در بر نگیرم

بـِ ـهوایِ تـ ُ بودنـ ،
وقتی عطرت
ـهنوز ، بدنـ م را مسخ کرده !
و منـ فراموش می کنـَ م
تــُ ، دیگر ـسهمـِ دقایقـ م ، نیستی !




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 4 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA