انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 553 از 718:  « پیشین  1  ...  552  553  554  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۲

رخی در ماتم مطلب به خون اندوده می خواهم
دلی چون دیده قربانیان آسوده می خواهم

زبانی سر به مهر خامشی چون غنچه پیکان
سری فارغ ز فکر بوده و نابوده می خواهم

ز صد رهرو به پیمودن یکی منزل نمی یابد
من از منزل نشان در راه ناپیموده می خواهم

ندارد ساده لوحی همچو من دنیای بی حاصل
که روی مطلب از آیینه نزدوده می خواهم

ز گلزاری که چون باد صبا صد پرده در دارد
من از مشکل پسندی غنچه نگشوده می خواهم

زهی غفلت که از ماتم سرای چرخ مینایی
دل خوش، جان بی غم، خاطر آسوده می خواهم

ز آهویی که نتوان یافت از شوخی غبارش را
من از غفلت برای زخم، مشک سوده می خواهم

نمی آید ز من همراهی هر نو سفر صائب
رفیقی پای در راه طلب فرسوده می خواهم


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۳

زمین کان نمک گردیده است از شور سودایم
به جای گرد مجنون خیزداز دامان صحرایم

ریاض دردمندی را من آن نخل برومندم
که می ریزد چو اوراق خزان داغ از سراپایم

خلل در لنگر تمکین من طوفان نیندازد
ز بس از گوهر سنجیده لبریزست دریایم

ندارد نقطه خاک سیه روشندلی چون من
فلک واکرده مکتوبی است پیش چشم بینایم

درین دریای پر آشوب خود را جمع چون سازم؟
که وحشت می کند از یکدگر چون موج اعضایم

به دنبال تمنا می روم با آن که می دانم
که می سازد بیابان مرگ ناکامی تمنایم

فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم

درین معموره وحشت فزا در هر کجا باشم
بغیر از گوشه دل، عضو بیرون رفته از جایم

ز فکر نرگس مخمور او بیماریی دارم
که می سوزد به جای شمع بر بالین مسیحایم

خدا از بر گریز این نوبهاران را نگه دارد
که از فیض هوا قد می کشد چون سرو مینایم

در احیای سخن می کرد انفاسم مسیحایی
اگر درد سخن می داشت صائب کارفرمایم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۴

ز بی ظرفی به روی گرم جانان برنمی آیم
چو نخل موم با خورشید تابان برنمی آیم

میان نغمه سنجان چمن آن عندلیبم من
که در ایام بی برگی ز بستان بر نمی آیم

رگ سنگ است هر مو از گرانجانی براندامم
من از خواب گران غفلت آسان بر نمی آیم

نمی دزدم ز کوه قاف دوش از بردباریها
ولی از عهده ثقل گرانجان بر نمی آیم

نیفشانم چو یوسف تا ز دامن گرد تهمت را
به تکلیف عزیزان من ز زندان بر نمی آیم

ز جرأت می توانم بر صف محشر زدن، اما
به آه و دود دلهای پریشان بر نمی آیم

مرا با بوریای فقر چسبان است آمیزش
به پای خود چو شکر زین نیستان بر نمی آیم

ز نعمت خوارگی هر چند شد فرسوده دندانم
همان صائب من از اندیشه نان بر نمی آیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۵

نشست از آسیای چرخ گرد شیب بر رویم
سفیدی می کند راه فنا از هر سر مویم

از آن بیماری من می شود هر روز سنگین تر
که گیرد گوش خود با هر که درد خویش می گویم

بود در دیده حق بین من دیر و حرم یکسان
ندارد سنگ کم در پله بینش ترازویم

از آن ساغر که در آغازش عشق از دست او خوردم
همان بیخود شوم هر گاه دست خویش می بویم

کلید از خانه دارد قفل وسواس و من از حیرت
گشاد عقده دل را از هر بیدرد می جویم

می گلگون چه سازد با دل پر خون من صائب؟
که من از ساده لوحی خون به خون پیوسته می شویم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۶

گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان ترا جویم
نمی دانم ترا ای یار هر جایی کجا جویم

ز شوخی هر نفس در عالم دیگر کنی جولان
ترا با بی پرو بالی من حیران کجا جویم؟

ندارم همچنان یک جا قرار از بیقراریها
اگر چه در حقیقت حاضری هر جا ترا جویم

اگر چه از رگ گردن تویی نزدیکتر با من
ترا هر لحظه از جایی من سر در هوا جویم

ز محراب اجابت می شود مقبول طاعتها
نجویم گر ترا ای قبله عالم که را جویم؟

ز بیم شور چشمان افکنم تیری به تاریکی
اگر عمر ابد چون خضر از آب بقا جویم

شفا چون آیه رحمت شود از آسمان نازل
من مجنون علاج خویش از دارالشفا جویم

نمی سازد دو دل بسیاری آیینه عارف را
تویی منظور از آیینه رویان هر که را جویم

اثر از گرم رفتاران درین عالم نمی ماند
چه از پروانه در دریای آتش نقش پا جویم؟

کلید خانه زاد از پره دارد قفل دلتنگی
گشاد دل چرا چون غنچه از باد صبا جویم؟

سیه دل خون مردم را به جای آب می نوشد
دل خون گشته خود را جه از زلف دو تا جویم؟

اگر چه نور ایمان در فرنگستان نمی باشد
از آن چشم سیه دل من نگاه آشنا می جویم

هما از سایه ام کسب سعادت می کند صائب
نه بی مغزم که دولت از پر و بال هما جویم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۷

به اشک از اطلس افلاک داغ شام می شویم
به نور دل، سیاهی از رخ ایام می شویم

ز خاموشی بهاری در دل خود چون صدف دارم
که در دریای تلخ از آب شیرین کام می شویم

لباس کعبه شد از داغ عصیان پرده های دل
من از غفلت به ظاهر جامه احرام می شویم

به ابر نو بهاران نسبت من نیست بینایی
که من از گریه مستانه خط جام می شویم

هلاک من بود در جلوه مستانه ساقی
به آب خضر دست از جان بی آرام می شویم

ز پیغام وصالش نیست بیجا گریه تلخم
که قاصد را ز لب شیرینی پیغام می شویم

به درد آرد دل صیاد را از لاغری صیدم
غبار بال و پر از آب چشم دام می شویم

همان از طاعت من بوی کیفیت نمی آید
اگر سجاده خود در می گلفام می شویم

ندارد مو شکافی حاصلی غیر از پریشانی
ازین خواب پریشان، دیده خود کام می شویم

همان قدمی کشد چون سبزه از آب روان صائب
ز دل چندان که نقش آرزوی خام می شویم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۸

اشک در دیده غم دیده نگیرد آرام
دانه در تابه تفسیده نگیرد آرام

بخیه مهر لب خوناب نگردد در زخم
شکوه در خاطر رنجیده نگیرد آرام

اشک من چشم چو شبنم به گلی دوخته است
که مرا در دل و در دیده نگیرد آرام

گریه سوخته جانان نشود پرده نشین
جز سر راه، ستم دیده نگیرد آرام

از پریشان سفران لنگر تمکین مطلب
در وطن هیچ جهان دیده نگیرد آرام

کوه تمکین نشود سد ره شوخی حسن
در صدف گوهر سنجیده نگیرد آرام

دل بیتاب در آن زلف نیاسود دمی
دوربین در ره خوابیده نگیرد آرام

تا به فهمیده دیگر نرساند خود را
سخن مردم فهمیده نگیرد آرام

نظر پاک بود شیفته دامن پاک
طبع بلبل به گل چیده نگیرد آرام

هر که داده است ز کف دامن فرصت، داند
که چرا صائب غم دیده نگیرد آرام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۵۹۹

در بهاران دل دیوانه نگیرد آرام
تا به چون گرم شود دانه نگیرد آرام

مرکز از دایره غافل نتواند گردید
شمع استاده که پروانه نگیرد آرام

از پریشان نظری حلقه هر در گردد
چون نگین هر که به یک خانه نگیرد آرام

تن زن ای ناصح پر گو که دل بازیگوش
جز به هنگامه طفلانه نگیرد آرام

جسم در دامن جان بیهده آویخته است
سیل در گوشه ویرانه نگیرد آرام

هر که از حلقه ارباب ریا سالم جست
هیچ جا تا در میخانه نگیرد آرام

بس که در میکده خورشید عذاران فرشند
آب در دیده پیمانه نگیرد آرام

سیل را منزل آرام بجز دریا نیست
عشق در کعبه و بتخانه نگیرد آرام

به نگاهی ز دل و دین و خرد پاک شدیم
هیچ کافر به صنمخانه نگیرد آرام!

حسن از آینه تار گریزد صائب
عشق در خاطر فرزانه نگیرد آرام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۶۰۰

از نهانخانه عصمت به تماشا بخرام
آهوان چشم به راهند به صحرا بخرام

ای که از گوهر مقصود نشان می طلبی
بر بساط گهر آبله پا بخرام

ای صبا آتش غیرت به زبان آمده است
به ادب در خم آن زلف چلیپا بخرام

کوهکن سخت به سرپنجه خود می نازد
ناخنی تیز کن ای آه و به خارا بخرام

قیمتی گوهر ساحل صدف دست تهی است
گر گهر می طلبی در دل دریا بخرام

چند صائب ز پی درد به هر جا بدوی؟
قدمی چند به دنبال مداوا بخرام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غرل شماره ۵۶۰۱

من که از وسعت مشرب به فلک ساخته ام
پیش خوی تو مکرر سپر انداخته ام

روی بر تافتن از من ز مسلمانی نیست
مه که ابروی ترا قبله خود ساخته ام

برگ سبزی به من از سرو تو هرگز نرسید
گر چه سر حلقه عشاق تو چون فاخته ام

نفس گرم ازین بیش چه تاثیر کند؟
جامه سرو ترا فاخته ای ساخته ام

تکمه چاک گریبان خجالت مپسند
این سری را که به امید تو افراخته ام

حسن را هیچ مبصر نشناسد چون من
که چو یعقوب درین کار نظر باخته ام

گرگ در پیرهنم جلوه یوسف دارد
تا ز زنگار خودی آینه پرداخته ام

فارغ از خلدم و آسوده از دوزخ صائب
من که با سوختن از هر دو جهان ساخته ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 553 از 718:  « پیشین  1  ...  552  553  554  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA