انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 584 از 718:  « پیشین  1  ...  583  584  585  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۱

کو بخت که در میکده با یار نشینم؟
در ماتم غمهای جگر خوار نشینم

مانند حباب از دل می سر بدر آرم
با نغمه به یک پرده و یک تار نشینم

هر مصلحت عقل کم از کوه غمی نیست
کو رطل گرانی که سبکبار نشینم؟

حسن رخ گل چشم به راه نگه ماست
از همت پست است که با خار نشینم

آه این چه حجاب است که از شرم رخ تو
در خانه خود روی به دیوار نشینم

صائب چه کنی منع من از عاشقی و شعر؟
اینها به ازان نیست که بیکار نشینم؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۲

هر چند ز پیراهن بحرست کلاهم
مانند حباب است نظر پرده آهم

در پرده بخت است نهان روشنی من
چون برق گرفتار درین ابر سیاهم

افتاده تر از قطره سنجیده اشکم
پیچیده تر از مصرع برجسته آهم

هر تار من از نور یقین مد نگاهی است
تا همچو کتان ریخت ز هم پرتو ماهم

چشم کرم از ابر ترشروی ندارم
مشتاق شکر خنده برق است گیاهم

چون برق سبکسیر، شود بال و پر من
ریزند اگر خار جهان بر سر راهم

غافل که فزون می شود آب گهر من
اخوان سیه دل که فکندند به چاهم

چندان که درین بادیه چون چشم پریدم
حاصل نشد ازخرمن دو نان پرکاهم

چون سرو به یک مصرع موزون که رساندم
از برگ فزون است درین باغ گناهم

از منت خشک چمن آرا جگرم سوخت
هر چند ز بال و پر خود بود پناهم

از بس که عنانداری اندیشه نکردم
چون زلف پریشان به هم افتاد سپاهم

زان روز که صائب شدم آشفته آن زلف
پیچیده تر از رشته آه است نگاهم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۳

تا روی عرقناک ترا دید نگاهم
زد غوطه به سرچشمه خورشید نگاهم

از حوصله دیده من گرد برآورد
از بس ز تماشای تو بالید نگاهم

بر مرکز خال تو مرا تا نظر افتاد
در دایره چشم نگنجید نگاهم

شد دیده بیدار مرا خواب پریشان
از بس به خود از شرم تو لرزید نگاهم

مشقی که ز نظاره روی تو رساندم
مشکل که شود خیره ز خورشیدنگاهم

از شرم برون آی که از شرم عذارت
شد آب و چو اشک از مژه غلطید نگاهم

چون موی زیادست گران در نظر من
تا دور ز رخسار تو گردید نگاهم

چون دیدن رخسار لطیف تو محال است
از دیده برآید به چه امید نگاهم؟

صائب پی نظاره شوم گر همه تن چشم
از دل نبرد حسرت جاوید نگاهم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۴

از بخت سیه پست نگردید نوایم
از سرمه شب بیش شد آواز درایم

خون از جگر آهن و فولاد گشاید
چون ریزه الماس، خراشیده صدایم

هر سبزه خوابیده که در باغ جهان بود
از خواب گران جست ز گلبانگ رسایم

دوری ز خرابات نه از خشکی زهدست
ترسم گرو باده نگیرند ردایم

چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد
صد سلسله از برگ نهادند به پایم

در فکر گشاد دل من بس که فرو رفت
افزود به دل عقده ای از عقده گشایم

صائب ز سر خود به ته بال کشیدن
عمری است که در سایه اقبال همایم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۵

کو می که ز زندان دل تنگ برآیم؟
چون لاله نفس سوخته زین سنگ برآیم

یک سوخته دل نیست پذیرای شرارم
آخر به چه امید من از سنگ برآیم؟

چون نیست مرا شهپر گلزار رسیدن
از بهر چه من زین قفس تنگ برآیم؟

در روی زمین نیست چو یک چهره روشن
چون آینه بی وجه چه از زنگ برآیم؟

این دایره چون شد تهی از نغمه شناسان
از پرده برای چه به آهنگ برآیم؟

یک سو غم دنیا و دگر سو غم عقبی
با اینهمه غم چون من دلتنگ برآیم؟

کو باده لعلی، که ازین پیکرخاکی
سیراب چو لعل از جگر سنگ برآیم

ای مهر برون آ، که به یک چشم زدن من
چون شبنم ازین دایره رنگ برآیم

بر هیچ دلی نیست گران کوه غم من
با این سبکی من به که همسنگ برآیم؟

در هیچ لباس از تو مرا نیست جدایی
یکرنگ توام گر چه به صد رنگ برآیم

چون رنگ پر و بال شکسته است درین باغ
صائب ز چه از عالم بیرنگ برآیم؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۶

ما تخم درین مزرعه جز اشک نکشتیم
یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم

چون آبله در زیر قدم راهروان را
بردیم بسر عمری و هموار نگشتیم

با گرمروی چون جرس از ناله شبگیر
یک خفته درین بادیه بر جای نهشتیم

از دانه ناگشته چه امید توان داشت؟
افسوس بود حاصل تخمی که نکشتیم

نقصان نکند هیچ کس از جود و سخاوت
در خوشه رسیدیم گر از دانه گذشتیم

از بوته به سیم و زر خالص نرسد نقص
با ما چه کند دوزخ اگر پاک سرشتیم

هر چند ز بی بال و پری خانه نشینیم
چون آهوی وحشت زده در دامن دشتیم

در مشق جنون گر چه سر آمد همه عمر
سطری که توان داد به دستی ننوشتیم

این آن غزل سعدی شیراز که فرمود
خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۷

از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم

این باده زیاد از دهن ساغر ما بود
مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم

جایی که سخن سبز نگردد نتوان گفت
چون طوطی ازان آینه رخسار گذشتیم

کردیم ز گل صلح به نظاره خشکی
چون آب تهیدست ز گلزار گذشتیم

سهل است نظر بسته ز فردوس گذشتن
ما کز سر کیفیت دیدار گذشتیم

کوتاه نمودیم ز دل دست علایق
چون برق بر این وادی خونخوار گذشتیم

بستیم به سر رشته وحدت کمر خویش
از کشمکش سبحه و زنارگذشتیم

قطع نظر از راحت این نشأه نمودیم
زین خواب گران از دل بیدار گذاشتیم

سنگ ره ما سختی این راه نگردید
چون سیل سبکسیر ز کهسار گذشتیم

خاری نشد آزرده به زیر قدم ما
چون سایه ابراز سر گلزار گذشتیم

از خرقه تزویر نچیدیم دکانی
مردانه ازین پرده پندار گذشتیم

شد دست دعا خار به زیر قدم ما
از بس که ازین مرحله هموار گذشتیم

صائب چو گران بود به رنجور عیادت
از دیدن آن نرگس بیمار گذشتیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۸

در پله آغاز ز انجام گذشتیم
از مصر برون نامده از شام گذشتیم

چون برق فتادیم به خاشاک تعلق
زین خاک جلوگیر به یک گام گذشتیم

در ابر سفید و لب خاموش خطرهاست
از گردن مینا و لب جام گذشتیم

بی نقطه شب یک الف روز ندیدیم
هر چند که بر صفحه ایام گذشتیم

در طالع ما نیست گرفتاری، اگرنه
صد بار فزون از نظر دام گذشتیم

الماس ندامت دل ما را نخراشید
تا همچو عقیق از هوس نام گذشتیم

از سود و زیان سفر عشق مپرسید
یک دانه نچیدیم و به صد دام گذشتیم

در سایه شمشیر شهادت نتپیدیم
زین قلزم خونخوار به آرام گذشتیم

در گلشن بیرنگ جهان چون گل خورشید
گر صبح شکفتیم سر شام گذشتیم

در باغ جهان چون ثمر نخل تمنا
صد حیف که خام آمده و خام گذشتیم

این آن غزل میر فصیحی است که فرمود
از پشته صبح و دره شام گذشتیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۱۹

خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم
ما مرکب ازین رخنه جهاندیم و گذشتیم

چون ابر بهار آنچه ازین بحر گرفتیم
در جیب صدف پاک فشاندیم و گذشتیم

چون سایه مرغان هوا در سفر خاک
آزار به موری نرساندیم و گذشتیم

گر قسمت ما باده و گر خون جگر بود
ما نوبت خود را گذراندیم و گذشتیم

کردیم عنانداری دل تا دم آخر
گلگون هوس را ندواندیم و گذشتیم

در رشته کشیدند دگرها گهر جان
ما این عرق از جبهه فشاندیم و گذشتیم

هر چند که در دیده ما خار شکستند
خاری به دل کس نخلاندیم و گذشتیم

یک صید ازین دشت به فتراک نبستیم
چون مهر همین تیغ رساندیم و گذشتیم

هر چند که در مد نظر بود دو عالم
یک حرف ازین صفحه نخواندیم و گذشتیم

فریاد که از کوتهی بازوی اقبال
دستی به دو عالم نفشاندیم و گذشتیم

صد تلخ چشیدیم زهر بی مزه صائب
تلخی به حریفان نچشاندیم و گذشتیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۹۲۰

ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم
در حلقه تقلید گرفتار نگشتیم

از کعبه و بتخانه گذشتیم به تعجیل
قانع به نگاه در و دیوار نگشتیم

چون برق گذشتیم ازین پرده نیلی
از آینه مشغول به زنگار نگشتیم

خود را به سراپرده خورشید رساندیم
چون شبنم گل بار به گلزار نگشتیم

چون خشت نهادیم به پای خم می سر
بر دوش کسی همچو سبو بار نگشتیم

در دامن خود پای فشردیم چو مرکز
گرد سر هر نقطه چو پرگار نگشیتیم

بر بی بصران گوهر خود عرض ندادیم
آیینه هر صورت دیوار نگشتیم

ما را به زر قلب خریدند ز اخوان
بر قافله از قیمت کم بار نگشتیم

بیهوده مزن بر رخ ما آب نصیحت
ما صبح قیامت شد و بیدار نگشتیم

چون یوسف تهمت زده از پاکی دامن
در چشم عزیزان جهان، خوار نگشتیم

دلچسبی ما عذر گران خیزی ما خواست
چون گرد یتیمی به گهر بار نگشتیم

هر چند ز حیرت مژه بر هم ننهادیم
چون آینه ما سیر ز دیدار نگشتیم

صد شکر که با صد دهن شکوه درین بزم
شرمنده بیتابی اظهار نگشتیم

افسوس که چون نخل خزان دیده درین باغ
دستی نفشاندیم و سبکبار نگشتیم

فریاد که سوهان سبکدست حوادث
شد ساده ز دندانه و هموار نگشتیم

صائب مدد خلق نمودیم به همت
در ظاهر اگر مالک دینار نگشتیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 584 از 718:  « پیشین  1  ...  583  584  585  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA