انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  25  پسین »

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )


زن

andishmand
 
تا غنچه های پیرهنت باز می شوند
باغ و بهار می شکفند از میان هم

یک شب که سفره دلمان باز باز شد
آغوش های خالیمان میهمان هم....

شب ها درون بسترآتش گرفته ای
بیمار چشم های تماشایی ات شوم

برروی شانه با سر انگشت های شوق
مشکل گشای زلف معمایی ات شوم

یا روبروی پنجره ام ایستاده ای
پاشیده عطر پیرهنت روی بسترم




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
در نوک انگشتانت تمام سِرهای عالم جاریست
لمسم میکنی و مستم میکنی
از خود بیخود
به جرم در آغوش کشاندنم به هر چه محکوم شوم
شیرین است
اولین و آخرین گناه خلقت است برایم
خدا هم به یکی شدنمان حسادت می کند
اما تلخی مجازات هم
در حلاوت گرمی آغوشت حل می شود




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
لب های تو مرا به طوفانی ترین دریاها می خواند
لب های تو شکوفه سرخیست
که با نفس هایت به جنبش درمی آید
به من بی پروائی می بخشد
لب های تو معجزه ایست که گناه را با یک بوسه
به مقدس ترین ترانه هستی مبدل می سازد


" سعید عرب طاهری "


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
چشم برهم گذاشتم و
لب بر لب داغت
دل به دریا زدم و
دست در دست مهربانت
گم شدم در پیچ و تاب تنت
غرق در آتش عشق بازیت
در آغوشت نفس نفس زدم و
رویای هر شبم با حقیقت هم خواب شد
محو تماشای خواستن هم شدیم و
فارغ از دردهای همیشگی
فقط یک شب یلدا می خواهد
این دل عاجر و تن بی تاب از آغوشت
زمان هم مشغول به تماشای من و تو




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
ردِ نفسهای داغت ...
لب های خیست را روی تنــم از بَرم
تــو که نمیدانی چقدر دلم تنگ است
برای بوی تنت که مرا به گرداب کشید
برای سکوت خوفناک اتاقت
و نفس های خدشه دار مردانه ات





ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
عمری است شبانه روز لب هایت را ....
لب باز نکن ، هنوز لب هایت را ....

نه ، سیر نمی شوم به چندین بوسه
بر روی لبم بدوز لب هایت را







ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
بوسه یعنی وصل شیرین دولب بوسه یعنی عشق دراعماق شب
بوسه یعنی مستی ازمشروب عشق بوسه یعنی آتش و گرمای تب

بوسه یعنی لذت از دلدادگی لذت از شب ُ لذت از دیوانگی
بوسه یعنی حس خوب طعم عشق طعم شیرینی به رنگ سادگی

بوسه یعنی آغازی برای ما شدن لحظه ای با دلبری تنها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان بوسه بر می دارد این شرم از میان

بوسه یعنی شادی و شور و نشاط
بوسه یعنی عشق خالی از گناه بوسه یعنی قلب تو از آن من




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
در شــهر من "بــکارت"
همان کاغــذ نقــره اي رنگ داخل پاکت ســيگار است !
پاره که شود ...
هر کسي هــوس ميکند به تو دســت درازي کند !
بايد براي ســوختن و تمام شــدن آماده باشي..
به زودي دور مــي اندازنت !
حتي همان کسي که بسته را خودش بــاز کرده ... !




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
خسته شدم از بی خوابی .....
امشب بسترم در هیاهوی جنگی نابرابر درگیر است .....
یک طرف غریزه ای که تو را فریاد میزند .....و یک طرف تویی که نیستی .....
یک طرف نگاه شهوت آلودی که گرمی تنت را میخواهد و یک طرف تویی که نیستی ....
یک طرف قلبی که هیجان هم آغوشی با تو را طلب میکند و یک طرف تویی که .....






ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
آتش، نکشد چون گل روی تو، زبانه‏
ای مرغ دل از عشق رخت، مست ترانه‏

بگذار که بوسم لب و در پای تو افتم‏
از شیب هوس‏ پرور آن مَرمَر شانه‏

چون غنچۀ سر برزده از سینۀ برف است‏
پستان تو بر سینه و، نافت به میانه

آن سیب خوش‏ چانه به من ده،که نگیرم‏
این‏گونه، ز آسیب غمت، دست به چانه‏!

صد بوسه به لب دارم و، صد بوسه به انگشت‏
خوش نیست،که بوسد سر گیسوی تو، شانه‏

هر خسته،که در گلشن آغوش تو خسبد
ز آن باغ مرادش، نتوان کرد روانه‏

ما کوردلان را، مگر آن گوی دو پستان‏
آگه کند، از صنع خداوند یگانه!

اندوه دلم بشکن و، بوسی دگرم بخش‏
ای نوش لبت، چارۀ اندوه زمانه‏

گر سودۀ الماس، بر اندام تو ریزند
چیند دل چون مرغ منش، دانه به دانه!

زین بزم خوش، ای فتنه که در کار گریزی‏
بگذار که یاری کنمت، تا در خانه‏

پیغام تو،بر بال کبوتر نتوان بست‏
ای بوسه به لب،خیز و هواگیر،ز لانه‏

ای کودک آغوش هوس‏ناک "فریدون‏"
شیرین‏ تر ازاینت ، نتوان گفت فسانه



" فریدون توللی"


ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 5 از 25:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA