انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 6 از 30:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  29  30  پسین »

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


زن

 
۱

شاعر، شتاب‌های زندگی را آزاد می‌کند
شاعر، پرنده‌های زندگی را آزاد می‌کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲

شعرم را هر روز چون سگی ملوس و نازپروده
سوار قطار می‌کنم و در شتاب‌ها به گردش می‌برم
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳

شعر چون قلبی دیگر در من می‌تپد
شعر چون گامی دیگر در من راه می رود
هر پگاه، ساعت پنج بیدارم می‌کند
در آشپزخانه که قهوه را جوش می‌کنم
می‌شنوم که کامپیوتر را روشن می‌کند
(۲۰۰۷)
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
۴


من دیگر در شعر آب شده‌ام:
هر زنی، زود در من آب می‌شود
هر شعر، داستان، فیلم، تابلو
و هر سفری، زود در من آب می‌شود
من دیگراز شکست، تلخ‌ترم؛
از مرگ، دلیرتر
هیچ پُرسشی نمی‌تواند ویرانم کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۵

در سفر به شعر نزدیکترم
همینکه هواپیما برمی‌خیزد؛ یا قطار به راه می‌افتد
شعر، واژه‌هایم را با بوسه‌ها و نوازش‌ها بیدار می‌کند
در سفر، همیشه شعری چشم به راه من است!
در ایستگاه اتوبوسی، در کوبه‌ی قطاری
و یا در تراس کافه‌ای.
(۲۰۰۷)



˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۶


همیشه چند واژه منتظرند که پنجره شوند
هیشه چند واژه منتظرند که راه شوند
همیشه چند واژه منتظرند تا با معنایی بزرگ درآمیزند.
(۲۰۰۷)
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
۷

شعرم چنان به راه‌ها پیچیده‌است که گاه
واژه‌ای نمی یابم تا سخنی ساده را تمام کنم؛
و سکوت مردم را معطل می‌کنم.
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۸


با سیم‌ِ آخر همه‌ی ملودی‌ها را می‌توان نواخت
با سیم آخر می‌توان شعری چنان وحشی نوشت
که هیچکس نتواند بی‌ترس بخواندش؛
در سیم آخر، مرگ هم، از سخن بعدی آدم می‌ترسد
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۹


از شعری بیرون آمده‌ام
از نگاه‌ام خواب می‌چکد؛
از تن‌ام شتاب می‌چکد
(۲۰۰۷)
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۰

تا روی زمان را خوب تماشا کند
شعرم هر شتابی را سوار می‌شود
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱


من، هیچ‌گاه، آینده‌ام را به هیچ زنی تعارف نکرده‌ام
من، همیشه در اوج واژه‌ها چشم به راه زن بوده‌ام؛
یا شاید، چشم به راه شعر بوده‌ام،
چرا که بارها از زن به شعرم باز گشته‌ام.
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲


زن، آنسوی وقت است؛
وقت تا نرسد زن نمی‌افتد
شعر، آنسوی وقت است؛
وقت تا نرسد شعر نمی‌افتد
از هزاران ساعت باید بالا بروی
تا به بوسه‌ی شکفته‌ای برسی
از هزاران واژه باید بالا بروی
تا به بام بلند شعر برآیی!
( ۲۰۰۷)
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۳

من دلم کودک مانده است؛ من دلم نمی‌اندیشد
من دلم می‌خواهد سد در سد دل باشد
تا پیش شعر سربلند بنشیند
من دلم کودک مانده است
من دلم حساب نمی‌آموزد
من دلم از شکست‌های سخت‌اش چیزی نمی‌آموزد.
من دلم کودک مانده است!
من دلم نمی‌اندیشد.
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴


همیشه می‌توان شتاب را شتابان‌تر کرد
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵


همینکه با شعری خوب، بیامیزی بال‌هایش از آن تو می‌شود!
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۶


من دیگر جز به خاطر شعر در واژه‌هایم موج نمی‌اندازم!
(۲۰۰۷)



هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۷

پشتِ پنجره‌ی قطار، شعرم با شتاب می‌آمیزد!
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۸



اشک، سخت‌ترین شعرها را به آسانی می‌نویسد
اشک، هر سخن پیچیده‌ای را به آسانی آب می‌کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۹


از بن‌بست؛ از شکست، بزرگتر باید باشی!
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۰


شعر، جای خالی واژه‌های جهان را پُر می‌کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۱

شعر چون خیزابی در خونم خفته است
واژه‌ای می‌تواند برخیزاندش.
(۲۰۰۷)



˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۲


گاهِ سرودن،
از شتاب، ناگهان به زمان پرت می‌شوم.
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۳

وقتِ شعرم همیشه تنگ است!
(۲۰۰۷)

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۲۴

نگذاشتم که غم، شعرم را مومیایی کند
شعرم را با واژ‌ه‌های تازه دواندم
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۵


شعرم‌ را از زالو‌های وقت
از تارهای نان و نمک
و از میکروب‌های خندان دور نگه داشته‌ام
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۶


پالایشگاه شعر، چون مادری
هر دغدغه‌ای را پیش از ورد به جانم نرم می‌کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۷


ماهی شعر شده‌ام
دیگر نه از ژرفایش می‌ترسم و نه از خیزاب‌اش!
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۲۸


به سراشیبی شعرافتاده‌ام؛ نمی توانم پَرنکشم!
(۲۰۰۷)


هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۲۹

هورمون‌های زمان، هشیار است
و با شعری که در واژه‌ها نبالیده
همسخن و همبستر نمی‌شود
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۰


من، گاه، سکوت را
با سر و صدا شکسته‌ام که شعر رهایم کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۱

در شتاب، شعرم را می‌بالانم
در پُرسش، شعرم را می‌پالایم
(۲۰۰۷)
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۳۲

شعر، چشم‌ام را در اوج شکوفانده است
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۳


دندان شعرم از ایماژ است
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۴


شاعر در چشم و گوش و هوش‌اش، همیشه پرواز می‌کند
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۵


امروز در بازار، پروانه‌ی شعرم با گل‌اندامی رفت که رفت!
(۲۰۰۷)

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۳۶

زلزله‌‌ای در جانم بیدار مانده است؛
و شعر بیتابم از هر چشم‌اندازی زود برمی‌گردد
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۷


درد است که هوش آدمی را به سستی زندگی بیدار می‌کند!
(۲۰۰۷)


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۳۸

من چه می‌کنم در این واژه‌ها که مرا می‌دوانند؛
و هر کجا که خواستند رها می‌کنند؟
من چه می‌کنم در این واژه‌ها که به جای من سخن می‌گویند؟
(۲۰۰۷)

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 6 از 30:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA