انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین »

Kaveh Ahangar | بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد


مرد

 
بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد

بزرگداشت بزرگمرد آزادی خواه ایران بر همه مبارک باد
***** PERSIAN GULF***** &خلیج پارس&
     
  
زن

andishmand
 
بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد




چو کاوه برون شد ز درگاه شاه برو انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی دادخواند

از آن چرم کاهنگران پشت پای ببندند هنگام زخم درای
همی کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخاست گرد

خروشان همی رفت نیزه به دست که‌ای نامداران یزدان پرست
کسی کو هوای فریدون کند سر از بند ضحاک بیرون کند
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
مرد

 
بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر نماد ظلم ستیزی ایرانیان گرامی باد


کاوه، آهنگری بود که با پتک آهنینش بر ستم، کوبید و ستم را به دماوند چهار میخ کرد.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
زن

 
ایران امروز کاوه آهنگر دیگری می خواهد تا علیه ستم دینی بشورد .. فریاد های ملت چون پتکی آهنین بر سر شیطان ستمگر نواخته شده درفش کاویانی بر فراز دماوند پر افتخار بر افراشته خواهد شد . جاوید ایران .. پاینده ایرانی .....ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد
     
  
زن

 
کاوه آهنگر! همچنان چشم به راهیم .. امروز زادروز کاوه آهنگریست که بنیان گذار ایران نوین و زمینه ساز ایران یکپارچه بوده است ..همچنان منتظر کاوه آهنگر دیگریم تا در کنار فریدونی دیگر همگام و همصدا با دیگرایرانیان کاویانی برعلیه ضحاک زمان بشوریم و تابش پادشاهی پربرکت جمشیدیان را بر آب و خاک ایران آریانی خود جشن بگبریم . به امید آن روز : ایرانی آریایی
     
  
مرد

 
بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد

     
  
مرد

 
کجاست کاوه امروزی
...تنهایی...
نیمه دیگر من است
وقتی تو را...
ندارمت.....!
کاش...!
     
  
زن

 
دلیر مردان سرزمین پارس را از یاد نمیبریم

یادش گرامی
razeghi
     
  
مرد

SexyBoy
 
داستان كاوه آهنگر چیست؟


ماجرای ضحاک ماردوش از شنیدنی ترین داستان های شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی این شاعر آزاده ایرانی است که در آن به کاوه آهنگر اشاره میشود:

مرداس از فرمانروایان قدرتمند عربی بود که پسری بدگوهر و بدذات به نام ضحاک داشت.ضحاک با همفکری شیطان که در لباس پیرمردی خیرخواه بر او آشکار میشود،پر انگیزه به کشتن پدر و رسیدن به قدرت و فرمانروایی میشود و پدرش را در حال نیایش از پای در می آورد.ضحاک بر تخت شاهی نشست میکند و به مدت هزار سال حکمرانی میکند.از جای بوسه ای که شیطان بر شانه های ضحاک میزند دو مار میرویند.ضحاک درمانده و به دنبال پزشک بود که این بار شیطان در لباس پزشک برای تیمار وی آشکار شد و به او میگوید که باید هر روز مغز دو جوان را برای آن دو مار پخت کنند و به آنان بخورانند.دژخیمان ضحاک برای زنده نگهداشتن ماران ضحاک روزانه دو جوان از پارسیان را بر می گزیدند و می کشتند.این کشتار بر پارسیان گران افتاد و دو دلیرمرد یکی ارمایل و دیگری گرمایل به چاره اندیشی برآمدند.بعد از راهیابی به دربار ضحاک به خوالیگری پرداختند.چون دژخیمان دو جوان به نزد ایشان می آوردند یکی را رهایی میدادند و به او بز و میش میدادند تا راه دشت و کوه را پی گیرند و دوباره به دست دژخیمان ضحاک نیفتند.به گفته فردوسی کردهای امروز از تخمه و نژاد همان جوانان نجات یافته از دست دژخیمان ضحاک به دست دو خوالیگر پارسی هستند.

شبی ضحاک که در کنار ارنواز یکی از دختران جمشید- پادشاه ایران زمین خوابیده بود که خوابی آشفته وی را با نعره ای از خواب پرانید.در خواب دید که سه مرد جنگی به وی حمله بردند و او را کت بسته در مقابل مردم به سوی دماوند میراندند.اخترشناسان و موبدان به او گفتند که تاج و تخت او دیر نخواهد پایید.چون فریدون بالغ شود و به مردی برسد با گرز پولادین و گاونشانش که نشان خاندان اشفیان است بر سر تو خواهد کوبید و تو را به خواری خواهد بست و بر تخت تو خواهد نشست.

آبتین پدر فریدون در هنگام گریز به دست دژخیمان ضحاک کشته میشود و فرانک مادر فریدون وی را به نگهبان مرغزاری میسپارد و از او میخواهد که فریدون را تیمار کند.فریدمن بعد از 16 سال سراغ مادرش را می گیرد و از البرز کوه نزد فرانک می آید تا از او در مورد خودش سؤال کند.ضحاک همچنین از فریدون هراسان بود و از هراس وی شب و روز نداشت.

سرانجام ضحاک برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اهریمنی خویش بزرگان و مهتران را فرا خواند و از آنان خواست که بر نوشته ای گواهی دهند که ضحاک جز نیکی و داد نخواسته و نجسته است.در میان جمعیت کاوه آهنگر به ضحاک می خروشد که من کاوه دادخواه،آهنگری بی آزار هستم که تو را نیکخواه و دادگر نمی دانم.مغز فرزندان من خوراک ماران تو شده اند و اکنون هم یکی از فرزندان من نزد تو گرفتار است.ضحاک دستور می دهد که فرزند وی را آزاد کنند و به وی باز گردانند.پس از آنکه کاوه از مجلس خارج شد مردم به دور وی گرد آمدند.کاوه پیشبند چرمی آهنگری خود را بر سر نیزه می کند (این نیزه در فرهنگ فارسی به درفش کاویانی نامدار است).کاوه از مردم میخواهد که از فریدون پیروی کنند و بر علیه ضحاک بشورند.

فریدون چون روزگار را بر ضحاک آشفته می بیند کلاه کیانی بر سر می کند و به نزد مادرمی آید به او میگوید که به سوی میدان خواهد رفت و از مادر میخواهد که برایش نیایش کند.

در خرداد روز«روز ششم ماه» فریدون با سپاهیان به جنگ ضحاکیان میرود.ضحاک را دست بسته و خوار به لاریجان و سپس البرز کوه میبرد و در غاری که بن آن ناپیدا بود می آویزد.روز پیروزی فریدون بر ضحاک روزیست که جشن مهرگان در آن روز برگزار میشود؛جشنی که در آن سپیدی بر سیاهی و جهل پیروز میشود.
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین » 
مناسبتها

Kaveh Ahangar | بیست و چهارم اسپند ماه بزرگداشت کاوه آهنگر گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA