ارسالها: 12930
#651
Posted: 26 Apr 2015 20:51
اجیر کردن ۳ آدمکش برای تنبیه کردن شوهر
زن جوان که برای تنبیه همسرش سه پسر جوان را اجیر کرده بود، نمیدانست در جریان این انتقامگیری شوهرش به قتل میرسد.
به گزارش جام جم، شامگاه 31 فروردین امسال، ماموران پلیس آگاهی شهرستان قائمشهر در استان مازندران در جریان فوت مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستان های این شهر قرار گرفتند. تیم جنایی پس از حضور در بیمارستان دریافتند، مرد 30 ساله به نام «مهرداد» با ضربه های چاقو به قتل رسیده است.
ماموران در ادامه به تردد پسر 17 ساله به نام «سعید» در حوالی بیمارستان مشکوک شده و او را دستگیر کردند.
پسر نوجوان در ابتدا منکر هرگونه اطلاعی از ماجرا شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: مقتول و همسرش با یکدیگر اختلاف داشتند و مهرداد پس از خروج از خانه مادرزنش هدف چاقوی افراد ناشناس قرار گرفت و من برای بررسی وضعیت او به اینجا آمدم.
ماموران که متوجه تناقض گویی پسر نوجوان شده بودند، همسر 25 ساله مقتول به نام «الهه» را دستگیر کردند که او در بازجویی ها گفت: همسرم همیشه مرا کتک می زد و من به دنبال راهی برای انتقام بودم. از سعید خواستم چند نفر را برای کتک زدن شوهر اجیر کند و برای این کار چهار میلیون تومان به او دادم. سعید هم با همدستی دو نفر همسرم را با چاقو زد. من قصد کشتن او را نداشتم و فقط می خواستم انتقام بگیرم و او را تنبیه کنم.
دو متهم دیگر پرونده هم از سوی ماموران دستگیر شدند که در بازجویی ها به ارتکاب قتل اعتراف کردند. آنها مدعی شدند، ضربه های مرگبار را «سعید» به بدن مقتول وارد کرده بود.
سردار مسعود جعفری نسب، فرمانده انتظامی استان مازندران با اعلام این خبر به جام جم گفت: متهمان پس از اعتراف به جرم خود با قرار قانونی روانه زندان شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#652
Posted: 26 Apr 2015 20:51
ناگفته های تکاندهنده مرد گنجیاب به قتل عام خانواده همدانی
عامل قتل عام خانوادگی در همدان کسی جز دوست صمیمی آنان که در گنجیابی فعالیت داشت، نبود.
پس از 40 روز تلاش شبانهروزی پلیس، عامل چهار جنایت در همدان دستگیر شد.
صبح روز دوشنبه 11اسفندماه سال گذشته مأموران پلیس در تماس همسایههای خانوادهای در خیابان رکنی در جریان قتلعام هولناک قرار گرفتند.
وقتی مأموران پای در قتلگاه گذاشتند، دیدند که دو برادر به نامهای «سعید» و «وحید» 37 و 32 ساله در اتاق پذیرایی و مادر و خواهرشان به نامهای «نیره» و «زهرا» در دستشویی خانه به قتل رسیدهاند و عامل جنایت دو برادر را با شلیک گلوله و مادر و خواهر را نیز با چاقو و خفگی کشته است.
تجسسها نشان داد که برادر بزرگتر در زمینه خرید و فروش عتیقه و زیرخاکی فعالیت داشته است، بنابراین عملیات در این شاخه فعال شد تا اینکه پلیس توانست رازگشایی کند.
سردار «حاجی محمد مهدیان نسب» فرمانده پلیس استان همدان در این باره گفت: قاتل 35 ساله انگیزهاش را از این جنایت خانوادگی سرقت مدارک مربوط به خودش از خانه قربانیان دانسته است.
وی افزود: قاتل با پسربزرگ خانواده در زمینه خرید و فروش و گنج فعالیتهایی داشته و در ازای پولی که از سعید دریافت کرده بود دو برگ چک و یک برگ سفید امضا به او داده بود که با همفکری یکی از دوستانش نقشه سرقت این مدارک را کشیده و با خریداری یک تپانچه از استانهای غربی نقشه خود را به اجرا میگذارد.
قاتل اعتراف کرده روز حادثه دوستش به وی اطلاع داده کسی در خانه نیست و مادر و خواهر سعید هم خارج از استان هستند. ساعت 6 عصر همان روز دوستش او را تا نزدیکیهای خانه قربانیان همراهی کرده و خود برمیگردد و قاتل از دیوار خانه قربانیان بالا رفته و به داخل خانه آنها نفوذ میکند که در آنجا خواهر سعید را میبیند و چون این دختر وی را میشناخته ابتدا او را به قتل میرساند و همزمان مادر خانه سر میرسد که قاتل او را نیز به قتل رسانده و به کمین دوستش مینشیند.
سردار مهدیان نسب ادامه داد: قاتل 15 دقیقه منتظر میماند تا اینکه سعید وارد خانه میشود که با شلیک دو گلوله وی از پای در میآورد سپس برادر کوچک خانواده نیز وارد خانه میشود و او هم کشته میشود.
رئیس پلیس استان همدان گفت: راز این جنایت پس از 40 روز با اقدامات تخصصی و علمی کارآگاهان و چند تیم عملیاتی و اطلاعاتی کشف شد که البته پیچیدگی زندگی اعضای این خانواده دلیل طولانی شدن شناسایی قاتل بود زیرا پدر و مادر خانواده هر کدام اهل یکی از استانهای جنوبی بوده و پدر 20 سال پیش خانواده را بدون نام و نشان ترک کرده و از بستگان مادر و پدر وی نیز خبری در دست نبود.
سردار مهدیان نسب خاطرنشان کرد: قاتل در همان روزهای نخست به پلیس آگاهی احضار و بازجویی شده اما قتل را نپذیرفته بود، با وجود این تحت نظر قرار داشت تا اینکه پس از تحقیقات اطلاعاتی این مرد جنایتکار با وجود اینکه سعی داشت افراد دیگری را قاتل معرفی کند چارهای جز اعتراف ندید.
بنابر این گزارش، عامل قتلعام خانوادگی در همدان با دستور قضایی روانه زندان شد و بزودی در دادگاه کیفری استان همدان محاکمه خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#653
Posted: 26 Apr 2015 23:35
سکههای تقلبی چوپان دروغگو جنایت آفرید
داماد و مادرزن وقتی متوجه شدند همه سکههای طلا که مردان چوپان به آنها فروخته بودند قلابی است و هیچ ارزشی ندارد با هم دچار اختلاف شدند و این اختلاف در نهایت جنایتی هولناک را رقم زد.
همهچیز در این پرونده جنایی از بهمن سال گذشته شروع شد؛ زمانی که زن میانسالی در شهرستان سیرجان پیامکی وسوسهکننده دریافت کرد. متن پیامک از این قرار بود: «سلام. من بصیرپور هستم. از عشایر استان.... عموی پیری دارم که وقتی با گوسفندانش در کوه بوده، مقدار زیادی سکه طلا پیدا کرده. از ناچاری چون آشنایی در شهر نداشتیم از لای قرآن چند شماره استخاره کردیم. شماره شما درآمده. هزاران سکه زیرخاکی داریم. به امام حسین قسم که خدا رزق و روزی را برای شما فرستاده. زنگ بزن تا برای فروش سکهها با هم صحبت کنیم.»
زن میانسال تصمیم گرفت برای خرید سکههای طلا با فرستنده پیامک وارد معامله شود. او تصور میکرد با این کار میتواند سکههای طلا را با مبلغ کمی خریده و بعد در بازار بفروشد و سود هنگفتی عایدش شود. این بود که ماجرا را با دامادش در میان گذاشت و از او خواست برای دیدن سکهها و اطمینان از واقعی بودن آنها با وی همراه شود.
سفر به اصفهان
چوپانهای دروغگو برای نشان دادن سکههای زیرخاکی از زن میانسال خواسته بودند به اصفهان برود. او نیز به همراه دامادش راهی آنجا شد. در محل قرار، آنها با 2مرد روبهرو شدند که لباسهایی کهنه به تن داشتند و یکی از آنها وانمود میکرد همان چوپانی است که در کوهستان گنج پیدا کرده است.
این مرد یک سکه همراه خود داشت که آن را به زن میانسال داد و گفت که صدها عدد از این سکهها پیدا کرده و همه را یکجا به مبلغ 50میلیون تومان میفروشد. او سپس از زن میانسال خواست که برای اطمینان این سکه را به هر طلافروشیای که میخواهد نشان دهد تا از واقعیبودن آن مطمئن شود. آن روز زن میانسال و دامادش به چند طلافروشی رفتند و مطمئن شدند که سکه مورد نظر طلاست و ارزش زیادی دارد. زن میانسال که خود را در چند قدمی ثروتمندشدن میدید تصمیم گرفت هر طوری شده با مرد چوپان وارد معامله شود اما هنوز یک مشکل بزرگ باقی مانده بود.
این زن 10میلیون تومان بیشتر در حسابش نداشت و به همین دلیل از دامادش خواست که با او شریک شود و پس از رسیدن به سود میلیونی، آن را بین هم تقسیم کنند. مرد جوان نیز پذیرفت و با فراهم کردن 40میلیون تومان، راهی محل انجام معامله در جاده الیگودرز شدند. در سر قرار، آنها یک کیسه پر از سکههای طلا از مرد چوپان و دوستش تحویل گرفتند و پس از پرداخت 50میلیون تومان پول نقد به شهر بازگشتند اما وقتی برای فروش سکهها به طلافروشی رفتند، متوجه شدند که سرشان کلاه رفته و این سکهها هیچ ارزشی ندارد.
شروع اختلافات
از همان زمان بود که بین داماد و مادرزن اختلافات شدیدی رخ داد. این اختلافات ادامه داشت تا اینکه شامگاه 23اسفند سال گذشته مأموران پلیس شهرستان سیرجان در جریان قتل زن میانسالی در خانهاش قرار گرفتند. آنها وقتی در محل جنایت حضور یافتند، متوجه شدند که این زن بر اثر ضربات مرگبار قوری به سرش به قتل رسیده است. تحقیقات نشان میداد که زن میانسال از زمانی که از شوهرش جدا شده بود تنها زندگی میکرد و گاهی اوقات برادر و فرزندانش به او سر میزدند. در ادامه تحقیقات معلوم شد مقتول از مدتها قبل با دامادش بر سر خرید سکههای تقلبی و کلاهی که سرشان رفته بود اختلافات شدیدی پیدا کرده بود. بنابراین داماد وی دستگیر شد و در بازجوییها به قتل مادرزنش اعتراف کرد.
او به مأموران گفت: چندماه پیش به اصرار مادرزنم برای خرید صدها سکه طلا از یک چوپان با او همراه شدم و وی 40میلیون تومان از من گرفت تا این معامله را انجام دهد اما وقتی معلوم شد که همه سکهها قلابی است و هیچ ارزشی ندارد، حتی حاضر نشد پولم را پس بدهد.
سر همین موضوع با هم دچار اختلاف شدیم و در این مدت بارها به او فشار آوردم که پولم را پس بدهد اما او میگفت که من هم در ضرری که دیده شریک هستم و پولی ندارد که به من بدهد. مرد جوان ادامه داد: من و همسرم در شیراز زندگی میکنیم و من برای اینکه با مادرزنم اتمام حجت کنم بار دیگر راهی سیرجان شدم.
خشم همه وجودم را پر کرده بودم و میخواستم هر طوری شده پولم را پس بگیرم. وقتی به خانهاش رسیدم و فهمیدم که مهمان دارد، در پارک منتظر ماندم و وقتی تنها شد وارد خانهاش شدم. او اما حاضر نبود پولم را پس بدهد و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و از عصبانیت با قوریای که داخل پذیرایی بود چندین ضربه به سرش زدم و از آنجا گریختم. با اعترافات عامل این جنایت، وی دستگیرو با قرار قانونی و پس از بازسازی صحنه جنایت راهی زندان شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#654
Posted: 26 Apr 2015 23:39
انگشت اتهام متهمان قتل به سوی یکدیگر
مرد جوان و عموی همسرش که در توطئهای مردی غریبه را به باغ شهریار کشانده و پس از شکنجه، او را کشته بودند، دیروز پای میز محاکمه خود را بیگناه خوانده و دیگری را مقصر دانستند.
در نشست رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «ناصر 37 ساله و قهرمان 49 ساله که عموی همسرش است، متهمند شامگاه دوازدهم مرداد سال 90 حسن 30 ساله را با نقشه قبلی به باغی در شهریار کشانده و پس از شکنجه، وی را خفه کردهاند. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده به اتهام مشارکت در جنایت برای آنها اشد مجازات میخواهم. در این پرونده همسر ناصر به نام سمیه 28 ساله نیز متهم به معاونت در قتل است که برای او نیز تقاضای کیفر دارم.» سپس اولیایدم در جایگاه ویژه ایستادند و برای عاملان جنایت حکم قصاص خواستند. وقتی ناصر پشت تریبون دفاع ایستاد، خودش را بیگناه خواند و جنایت را گردن قهرمان انداخت. این مرد در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من در میدان ترهبار کار میکردم. به همین خاطر شبها ساعت 12 به محل کارم میرفتم و صبحها به خانه برمیگشتم. یک شب که به خانه آمدم با پسر غریبه روبهرو شدم. من در خانه را به روی او قفل کردم و از دو برادرم کمک خواستم. ما همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتیم و حسن و سمیه بازداشت شدند. یک هفته بعد از این شکایت همسرم و پسر غریبه در دادگاه تبرئه شدند. بعد از این ماجرا با وجود داشتن دو فرزند همسرم را طلاق دادم، اما عموی همسرم مدام با من تماس میگرفت و مرا تهدید میکرد. او میگفت باید همانجا حسن را میکشتم و ماجرا را با خانوادهام در میان نمیگذاشتم تا آبروریزی شود.»
او ادامه داد: «دوازدهم مردادماه قهرمان با من تماس گرفت و مرا به باغش در شهریار دعوت کرد. او گفت طبق نقشه از پیش طراحی شده سمیه، حسن را به باغ کشانده است. سپس او به پسر غریبه جوهرنمک خورانده و دستانش را با سیگار سوزانده و او را خفه کرده است. عموی همسرم از من خواست تا در حمل جنازه به او کمک کنم و سپس سر زندگیام برگردم. اما در این مدت من زن دوم گرفته و صاحب فرزند شده بودم. من از ترس قهرمان به او کمک کردم و جنازه را به بیابانهای شهریار بردیم و آنجا رها کردیم. اما باور کنید در قتل دستی نداشتم. من در اداره آگاهی تحت فشار روانی به مشارکت در قتل اعتراف کردم.» سپس قهرمان روبهروی پنج قاضی دادگاه ایستاد و انگشت اتهام را به سوی ناصر نشانه رفت و گفت: «این مرد و برادرش در غیاب من حسن را کشتند و جنازهاش را به بیابان بردند.» وی ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «بعد از این ماجرا برادر حسن به من پیشنهاد کرد تا برای کمک به ناصر به مشارکت در قتل اعتراف کنم و در عوض 100 میلیون تومان پول بگیرم. او میگفت برایم وکیل میگیرد و رضایت اولیایدم را جلب میکند. من هم در اداره آگاهی به مشارکت در قتل اعتراف کردم.»
وقتی سمیه به دفاع پرداخت حرفهای عمویش را تایید کرد. این زن گفت: «من چیزی برای از دست دادن ندارم. در مدتی که در زندان هستم حتی نتوانستهام با بچههایم تلفنی صحبت کنم. من حقیقت را میگویم. شوهر و برادر شوهرم مرا مجبور کردند تا با حسن تماس بگیرم و او را به باغ بکشانم. وقتی حسن به باغ آمد شوهرم او را خفه کرد و جنازهاش را با خود برد. عمویم در این ماجرا دستی نداشت.»
در پایان این جلسه، هیات قضایی وارد شور شد تا با توجه به ضد و نقیضگوییهای متهمان حکم نهایی را صادر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#655
Posted: 27 Apr 2015 17:28
کبابی که به قیمت جان همسایه تمام شد
مردی که در حادثه آتشسوزی مجتمعهای مسکونی مهر بوشهر دچار سوختگی شده بود، تسلیم مرگ شد و دو زن و سه امدادگر مجروح از مرگ نجات یافتند.
به گزارش جام جم، ساعت 12 و 45 دقیقه جمعه مردی با سامانه 125 آتش نشانی شهرستان بوشهر تماس گرفت و از وقوع آتش سوزی در واحد های مسکونی مسکن مهر این شهر خبرداد.
آتش نشانان ها در قالب چند گروه عملیاتی به محل حادثه در شهرک ولایت کوی امام حسین (ع) در منطقه صلح آباد این شهر اعزام شدند. آنها مشاهده کردند آتش سوزی در شش بلوک که در قالب 36 واحد بود رخ داده و آتش در حال سرایت به درون واحد های این مجتمع های مسکونی است. آنها پس از دو ساعت عملیات، شعله های آتش را خاموش کردند. این در حالی بود که در این حادثه دو زن که ساکنان مجتمع مسکونی بودند به دلیل مسمومیت ناشی از دود دچار مشکلات تنفسی شدند که همراه دو نفر از امدادگران و یک آتش نشان که در این حادثه دچار مشکلات تنفسی شده بودند به مرکز درمانی منتقل شدند اما یکی دیگر از ساکنان که مرد 30 ساله ای بود و دچار سوختگی 95 درصدی شده بود به بیمارستان شهرستان گناوه منتقل شد.
بررسی اولیه کارشناسان آتش نشانی از محل حادثه نشان می داد که یکی از ساکنان مجتمع در پشت بام در حال پختن کباب بوده که ناگهان شعله های گاز پیک نیکی روی ایزوگام افتاده و منجر به آتش گرفتن ایزوگام ساختمان شده و آن مرد نتوانسته شعله های آتش را خاموش کند.
این حادثه آتش سوزی باعث شد 32 واحد مسکونی این مجتمع دچار خسارت هایی شوند و 24 واحد نیز به طور کامل در میان شعله های آتش سوخت. این در حالی است که هشت واحد آپارتمانی دیگر نیز دچار خسارت های جزئی شدند.پنج مصدوم حادثه دیروز پس از بهبود یافتن از بیمارستان مرخص شدند، اما مرد 30 ساله که دچار سوختگی 95 درصدی شده بود پیش از ظهر دیروز به دلیل شدت سوختگی تسلیم مرگ شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#656
Posted: 27 Apr 2015 18:40
ابهام در خودکشی دختر ١٢ ساله در یاسوج - آیا شیوا با بازسازی صحنهای که دیده بود خود را حلقآویز کرد؟
اعتماد: «مادر، شیوای ١٢ سالهاش را بغل کرده بود و جیغ میزد، صورت دخترش که از تخت حلقآویز شده بود به کبودی میزد» همسایه آنها میگوید که مادر دختر فکر میکند «شیوا که چند روز پیش صحنه خودکشی دختری جوان را در «واتسآپ» دیده بود، حالا خودش از تخت دو طبقه اتاقش حلقآویز شده است.»
ساعت ١٣:٣٠ دوشنبه ٣١ فروردین امسال اهالی یکی از محلههای یاسوج با صدای جیغ و فریاد زنی جوان به کوچه ریختند. مادر در حالی که دختر ١٢ سالهاش را در بغل داشت مدام جمله «دخترم خفه شد» را تکرار میکرد. یکی از همسایهها درباره این حادثه به «اعتماد» میگوید: «در خانه بودم که فریادهای کمک مادر شیوا توجهم را به خود جلب کرد. وقتی به کوچه رفتم، دیدم که او شیوا را بغل کرده و مدام میگوید که او خفه شده است. اهالی محل همه جمع شده بودند. بلافاصله شیوا را روی زمین خواباندیم و تنفس مصنوعی دادیم. کمی بدنش گرم شده بود که اورژانس آمد و شیوا را به بیمارستان شهید بهشتی برد.» در بیمارستان اما کاری از دست پزشکان برنیامد و شیوا جان خود را از دست داد. پس از آن خانوادهاش او را در مزار روستای چم بلبل کهگیلویه و بویراحمد دفن کردند. مادرش به همسایهها گفته که هنوز مرگ دخترش را باور نکرده است. همسایه میگوید: مادر شیوا به من گفته بود که روز حادثه شیلا، دختر شش سالهاش مشغول تماشای تلویزیون بود که شیوا از مدرسه آمد و به اتاقش رفت تا لباسش را عوض کند. او دخترش را صدا زد که بیاید و کمک کند تا قبل از اینکه پدرشان بیاید، سفره ناهار را بچینند. اما وقتی خبری از شیوا نشد به اتاق او رفت و دید که دخترش با مقنعهای که در سر داشت، از طبقه دوم تختخواب حلقآویز شده و راه نفسش بند آمده است. مادر شیوا به همسایهاش گفته که دخترش چند روز قبل از حادثه، تصویری از خودکشی دختری دانشجو در «واتسآپ» دیده بود که از پلی آویزان شده بود. پدر شیوا کارمند است. مادر هم خانهدار. آنها مستاجرند اما به گفته همسایه، وضع مالیشان خوب است و تا حالا صدای دعوا و جر و بحث از خانه شان نیامده بود. همسایه میگوید: پدر و مادر شیوا با بچههایشان راحت بودند. من همیشه شیوا را که جثه کوچکی داشت، میدیدم که در خیابان، با اسکیت بازی میکند. هیچ مشکلی نبود که بگوییم مثلا بدرفتاری باعث این اتفاق شده باشد. آنها خیلی با بچههایشان راحت هستند. در پلیس آگاهی یاسوج پروندهای درباره این حادثه تشکیل شده و تیمی از کارآگاهان رسیدگی به آن را آغاز کردهاند با این حال آنها اعلام نظر قطعی درباره جزییات حادثه را منوط به گزارش پزشکی قانونی میکنند. سرگرد فلاحی، مسوول مرکز اطلاعرسانی پلیس یاسوج درباره این خبر به «اعتماد» میگوید که هنوز همهچیز در حد همان گفتههای خانوادهاش است و پلیس به نتیجه خاصی نرسیده و همهچیز منوط به گزارش پزشکی قانونی است که در چند روز آینده مشخص میشود. یکی از همسایهها درباره شنیدههایش از روند تحقیقات پلیس به «اعتماد» گفت که پلیس ٩٠ درصد احتمال میدهد که شیوا وقتی از طبقه دوم تخت قصد پایین آمدن داشت، مقنعهاش به تخت گیر کرده و خفه شده باشد. اما سرگرد فلاحی میگوید که پلیس تاکنون هیچ اظهارنظری درباره این حادثه نداشته است. این حادثه بعد روانشناسی نیز دارد. فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک از این حادثه با عنوان «علامت سوال» یاد میکند. او به «اعتماد» میگوید که نباید در بررسی این اتفاق از محیط اجتماعی و میزان آگاهیهای دختر ١٢ ساله و خانوادهاش غافل شد با این حال در بررسی این حوادث که شایبه بازسازی یک صحنه خودکشی را میرساند، باید به دو مقوله افسردگی و میزان رشد عقلی کودک توجه کرد. قاسمزاده معتقد است که در این حادثه به نظر نمیرسد، شیوا که با والدینش ارتباط خوبی داشته و در کوچه و مدرسه هم مشکل خاصی نداشته، افسردگی داشته باشد. از سوی دیگر دختری که ١٢ ساله است اگر قصد بازسازی یک صحنه خودکشی که در واتسآپ دیده را داشته باشد، میداند که این عمل خطرناک است و منطقا نباید این کار را انجام دهد، مگر اینکه از نظر رشد عقلی در اندازه کودکی ٨ ساله باشد که متوجه خطر این عمل نشود. اما در مورد این دختر به نظر نمیرسد این دو مقوله صحت داشته باشد بنابراین با یک علامت سوال در مورد این حادثه روبهرو هستیم. به گفته قاسمزاده، تصاویر خودکشی در صورتی میتواند روی کودکان برای بازسازی آن تاثیر بگذارد که یا فرد از افسردگی رنج ببرد یا برای بازسازی آن صحنه متوجه خطرناک بودن آن نشود که در مورد شیوا و با اطلاعاتی که همسایهها میگویند صدق نمیکند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#657
Posted: 27 Apr 2015 18:41
«سرطان زنجان» به جرم آزار و اذیت زن جوان پس از شکنجه شوهرش , اعدام شد
دادستان زنجان در خصوص اجرای حکم دو مجرم محکوم به اعدام گفت: یکی از محکومین اعدام شده «الف.ع» مشهور به «الف.سرطان» مربوط به پرونده اتفاقات حوالی روستای نقطه بندی شهرستان زنجان بود.
حجت الاسلام و المسلمین حسن مظفری در خصوص چگونگی ارتکاب جرم محکوم علیه صدرالذکر، نحوه تشکیل پرونده و روند بررسی در دادسرا و دادگاه گفت: در تاریخ 28 تیر ماه سال 93 یک زن و شوهر با مراجعه به کلانتری 14 زنجان شکایت خود را مبنی بر تجاوز به عنف، زورگیری، سرقت مسلحانه اموال و طلاجات، شکنجه و ضرب و شتم علیه محکومین پرونده مطرح می کنند. در همین راستا به محض تشکیل پرونده قضایی در دادسرای زنجان موضوع به شدت پیگیری و دستور تحقیق و رسیدگی سریع به پرونده صادر شد.
دادستان زنجان افزود: دو محکوم علیه اصلی پرونده مارالذکر در دو اقدام مجزا در حرکتی غیراخلاقی و مجرمانه، دو زن و شوهر را که به قصد تفرج در حوالی روستای نقطه بندی شهر زنجان تردد و حضور داشتند با اعمال تهدید از طریق سلاح سرد (قمه و چاقو) مورد ضرب و شتم قرار داده و علاوه بر سرقت اموال متشاکیان نوامیس آنان را مورد آزار و اذیت قرار داده اند.
وی اظهارداشت: با توجه به حساسیت موضوع و در جهت برخورد قاطع دستگاه قضایی با مجرمین و ناقضان امنیت جامعه به دستور رئیس کل دادگستری استان زنجان و پیگیری مجدانه همکاران قضایی دادسرای زنجان علی الخصوص بازپرس دادسرا، پرونده مربوطه با دقت و سرعت عمل بیشتر مورد رسیدگی قرار گرفت و با اقدامات قضایی صورت گرفته و تلاش های شبانه روزی نیروی انتظامی استان مخفیگاه متهمین شناسایی و طی دو عملیات جداگانه در شهرستان های خدابنده و خرمدره متهمین توسط مأمورین آگاهی زنجان دستگیر و به مرجع قضایی منتقل شدند.
دادستان مرکز استان در رابطه با پرونده روستای نقطه بندی افزود: با بررسی پرونده در دادسرای زنجان در کوتاهترین زمان ممکن در تاریخ 22 مرداد ماه قرار دادسرا به صلاحیت دادگاههای کیفری استان صادر شد که در نهایت با رسیدگی پرونده در شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان و با حصول علم قضایی به وقوع بزه های قید شده، هر دو محکوم علیه اصلی پرونده به اشد مجازات یعنی مجازات اعدام با چوبه دار در محوطه ی زندان محکوم گردیدند که نهایتاً دیوانعالی کشور نیز در مورخه 18 آذر 1393 طی حکمی مجازات اعدام با چوبه دار محکوم علیه «الف.ع» را تأیید و ابرام نمود و اما در خصوص محکوم علیه دوم پرونده به نام «ح.س» با رأی دیوانعالی کشور پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض کیفری استان زنجان ارجاع گردیده است. در همین رابطه محکوم علیه مارالذکر به هویت «الف.ع» به اتهام تجاوز به عنف سحرگاه روز یکشنبه امروز ساعت 6:30 صبح با اتخاذ تدابیر امنیتی در محوطه زندان مرکزی زنجان به دار مجازات آویخته شد.
دادستان زنجان در پاسخ به جزئیات پرونده مربوط به محکوم علیه «م.م» که در شهرستان ابهر اقدام به جرم کرده بود نیز گفت: محکوم علیه «م.م» در اقدامی از پیش برنامه ریزی شده شاکی پرونده را که راننده یکی از آژانس های شهر ابهر بوده است با جلوه دادن خود بعنوان مسافر، به خارج از شهر کشانده و در نهایت با فریب شاکی او را به دامداری واقع در خارج از شهر می برد و با همدستی دوست خود که از قبل در دامداری حاضر بوده است با ضرب و شتم شاکی او را به زور و اجبار داخل دامداری کشانده و پس از درگیری و شکنجه شاکی، وی را مورد آزار و اذیت قرار می دهد.
مظفری یادآور شد: پس از طرح شکایت از سوی شاکی پرونده موضوع به جد از طریق دستگاه قضایی مورد پیگیری و رسیدگی قرار گرفته و دادگاه کیفری استان زنجان حسب تحقیقات انجام شده و دلایل و مدارک به دست آمده در پرونده، لواط ایقابی با عنف و اکراه را محرز دانسته و در مورخه 14 تیر ماه سال 93 حکم به اعدام محکوم علیه «م.م» با چوبه دار صادر می نماید و حکم صادره از سوی دیوانعالی کشور تأیید و ابرام می گردد.
دادستان زنجان افزود: در خصوص پرونده مربوط به اتفاقات شهرستان ابهر دستگاه قضایی با تأکید بر برخوردقاطع با عوامل مخل امنیت اجتماعی به جهت پیشگیری از جرایم مشابه و افزایش بازدارندگی اجرای حکم تصمیم بر اجرای حکم اعدام در شهرستان وقوع جرم گرفته و محکوم علیه فوق الذکر در مورخه 60 اردبیشهمت ماه روز یکشنبه ساعت 6:30 صبح در محوطه زندان مرکزی ابهر به دار مجازات آویخته شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#658
Posted: 27 Apr 2015 18:43
پایان زورگیریهای بانوی خلافکار
زن جوان که به همراه دو نوچهاش در پوشش مسافر اقدام به سرقت از رانندگان تاکسی و مسافران در مناطق غرب و جنوب غرب تهران از جمله جاده مخصوص، وردآورد و آزاد راه تهران - کرج می کردند شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ۲۳ اسفند ۹۳ فردی با مراجعه به ایستگاه کلانتری ۱۸۱ عوارضی به مأمورین اعلام کرد که خودروی پراید وی مورد زورگیری و سرقت قرار گرفته است.
صاحب خودرو در اظهارات اولیه خود عنوان داشت: یک خانم و دو نفر آقا را به عنوان مسافر سوار ماشین کردم؛ در میانه راه، این افراد با تهدید چاقو و در حالی که یک نفر از آنها از پشت سر طنابی را به دور گردنم انداخته بود اقدام به سرقت تمامی مدارک، گوشی تلفن همراه، وجوه نقد و ... کرده و پس از آن در مکانی تاریک، مرا از ماشین به بیرون پرتاب و ماشین را سرقت کرده و از محل متواری شدند.
کشف خودرو و دستگیری دو نفر از متهمان
با اعلام خبر وقوع سرقت خودرو به شیوه زورگیری و احتمال تردد سارقان برای انجام سایر سرقت در همان محدوده، مشخصات خودرو سرقت شده به شماره پلاک خودروی مسروقه به واحدهای گشت کلانتری ۱۸۱ و همچنین سایر کلانتری های مجاور اعلام شد.
ساعت ۰۴:۱۵ مورخه ۲۴ اسفند ۹۳، مأموران کلانتری ۱۵۴ چیتگر در حین گشت زنی در شهرک وردآورد – خیابان امام حسین به دو سرنشین آقا و خانم یک دستگاه خودرو پراید مشکوک شدند که در بررسی بعمل آمده از پلاک خودرو مشخص شد که خودرو چند ساعت پیش به شیوه زورگیری سرقت شده است.
با اطمینان از مسروقه بودن خودرو، مأموران کلانتری با استفاده از تاریکی شب و قبل از اطلاع دو سرنشین خودرو از حضور مأموران در محل به خودروی پراید نزدیک شده و دو سرنشین آقا و خانم داخل خودرو را دستگیر کردند.
مأموران در بازرسی از داخل خودرو موفق به کشف یک قبضه سلاح سرد، یک رشته طناب سفید رنگ - که دو انتهای طناب بگونه ای بسته شده بود که امکان خفه کردن افراد از پشت سر وجود داشته باشد – مواد مخدر از نوع شیشه و همچنین مدارک شناسایی مالک خودرو کشف شد.
پرونده در پایگاه پنجم پلیس آگاهی
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع زورگیری و به دستور قاضی عموزاد، بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اظهارات شاکی پرونده
شاکی پرونده پس از حضور در پایگاه پنجم پلیس آگاهی و شناسایی کامل دو متهم دستگیر شده در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در ۲۳ اسفند ۹۳ در ابتدای مشکین آباد به صورت دربست یک خانم و دو نفر آقا را به مقصد وردآورد سوار خودرو کردم.
پس از رسیدن به ورودی وردآورد از من درخواست کردند تا در داخل یک جاده خاکی توقف کنم؛ به محض توقف، خانمی که در صندلی عقب نشسته بود رشته ای را به دور گردنم انداخت و همزمان با وی دو نفر آقا که یک نفرشان در صندلی جلو نشسته بود با تهدید چاقو اقدام به سرقت گوشی تلفن همراه، کیف پول، مدارک شناسایی، وجوه نقد داخل ماشین و ... کرده و سپس با تهدید چاقو مرا از خودرو به بیرون پرتاب و ماشین را نیز سرقت کردند.
اظهارات دو متهم
متهمه بنام «فاطمه» (۳۲ ساله) در اعترافات خود ضمن تأیید اظهارات مالک خودرو به کارآگاهان گفت: از حدود یک ماه پیش با «علی » (۳۰ ساله – دیگر متهم دستگیر شده) آشنا شدم و نفر سوم نیز «سجاد» از دوستان «علی» است.
«علی » نیز صراحتا به زورگیری خودروی پراید و همچنین یک فقره سرقت مشابه در شهر اندیشه اعتراف کرد و عنوان داشت: سرقت ها را به پیشنهاد سجاد انجام می دادیم؛ سجاد از مدتی پیش فراری شده بود و به همین علت جای مشخصی را از خود به کسی نشان نمی داد.
شناسایی دومین شاکی پرونده
با اعتراف صریح متهمان به ارتکاب سرقت مشابه - زورگیری یک دستگاه خودرو در پوشش مسافر- در شهر اندیشه، کارآگاهان اقدام به شناسایی دومین شاکی پرونده کردند.
این شخص پس از شناسایی کامل هر دو متهم در خصوص نحوه سرقت خودرو به کارآگاهان گفت: ۱۱ اسفند ۹۳ در فاز سه شهر اندیشه، سه نفر را به مقصد وردآورد سوار ماشین کردم.
وقتی به مقصد رسیدیم نفر پشت سر بنده (سجاد) قمه را زیر گلویم گذاشت و این دو نفر تمامی مدارک، وجه نقد و ... مرا گرفته و نهایتا در کوچه ای خلوت و تاریک مرا از ماشین به بیرون پرتاب کردند؛ چند روز پس از آن در تاریخ ۲۰ اسفند ۹۳ در حالی که تعدادی از لوازم ماشین (لاستیک زاپاس، سیستم پخش) سرقت شده بود، خودرو در منطقه قلعه حسن خان کشف شد.
شناسایی سجاد در داخل زندان
در شرایطی که دو متهم پرونده عنوان کرده بودند که هیچ اطلاعی از مخفیگاه «سجاد» ندارند کارآگاهان در بررسی پرونده مجرمان سابقه دار و بهره گیری از بانک اطلاعات مجرمان سابقه دار ضمن شناسایی « سجاد » (متولد ۱۳۶۹) به عنوان یکی از مجرمان سابقه دار اطلاع پیدا کردند که وی ۵ فروردین ۹۴ توسط پلیس آگاهی شهر قدس به اتهام زورگیری و سرقت های به عنف خودرو دستگیر شده و در حال حاضر روانه زندان شده است که بلافاصله هماهنگی های لازم انجام شد و سجاد جهت انجام تحقیقات و شناسایی دیگر جرایم ارتکابی در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
سجاد پس از انتقال به پایگاه پنجم و مواجه حضوری با دو همدست خود با تأیید اعترافات آنها عنوان داشت: به همراه [دو همدست خود] ابتدا در پوشش مسافر، ماشین سرقت کرده و پس از آن اقدام به زورگیری از مسافرین درون شهری در مناطق مختلف تهران به ویژه در مناطق غرب و جنوب غرب تهران از جمله جاده مخصوص، وردآورد، آزاد راه تهران - کرج می کردیم، پس از انجام چندین فقره سرقت و زورگیری از مسافران، ماشین ها را رها کرده و مجددا به دنبال ماشین دیگری می رفتیم.
سرهنگ کارآگاه احمد نجفی رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر به خبرنگار مهر، گفت: در ادامه رسیدگی به پرونده و شناسایی تعداد دیگری از شکات و مالباختگانی که تحت عنوان مسافر مورد تهدید و زورگیری قرار گرفته و همچنین اعتراف صریح متهمان به سرقت های مشابه خودرو در پوشش مسافرنما، دستور انتشار بدون پوشش تصاویر هر سه متهم از سوی مقام قضایی برای شناسایی سایر شکات و مالباختگان احتمالی صادر شده است؛ از کلیه شکات و مالباختگانی که موفق به شناسایی تصاویر متهمان شدند دعوت می شود تا برای پیگیری شکایات خود به پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#659
Posted: 28 Apr 2015 14:07
پسربچه ۱۴ ساله گروگان ۳ میلیاردی ۳ آدمربا
مردی که از سالها قبل با همکارش اختلاف مالی داشت نقشه ربودن نوه او را طراحی و اجرا کرد.
این مرد برای آزادی گروگانش 3میلیارد تومان میخواست اما سرانجام عملیات ضربتی افسران ویژه پلیس آگاهی به دستگیری آدمربایان و آزادی گروگان 14ساله منجر شد.تحقیقات پلیس در اینباره از صبح روز شنبه آغاز شد. پدرِ پسری 14ساله بهنام امیرحسین با پلیس تماس گرفت و گفت مردان ناشناس پسرش را دزدیدهاند و برای آزادی او 3میلیارد تومان باجخواهی کردهاند. با ثبت اظهارات اولیه این مرد، به دستور محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تیم ویژهای از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تحقیقات برای نجات امیرحسین را آغاز کردند.
پدر کودک ربوده شده به مأموران گفت: پسرم ساعت 6صبح از خانه بیرون رفت تا به مدرسه برود اما یک ربع بعد راننده سرویس زنگ خانهمان را زد و گفت دنبال امیرحسین آمده است. همان موقع بود که فهمیدم اتفاق بدی افتاده است. حدود نیم ساعت گذشت تا اینکه مردی ناشناس تماس گرفت و گفت پسرم پیش او است. او گفت باید برای آزادی پسرت 3میلیارد تومان بدهی در غیر این صورت او را به گروه دیگری تحویل میدهیم و ممکن است آنها پسرت را بکشند و جسدش را برایت بفرستند. من هم با خواستهشان بهطور صوری موافقت و سعی کردم آنها را عصبانی نکنم و بعد از این تماس فورا از پلیس کمک خواستم. مأموران هم از همان موقع برای نجات پسرم دست بهکار شدند.
آدمربایان تهدید کرده بودند اگر پای پلیس به میان کشیده شود جان گروگان 14سالهشان به خطر میافتد. با این حال قرار بود بار دیگر با پدر امیرحسین تماس بگیرند و درباره مبادله پول با او حرف بزنند. در این میان کارآگاهان از پدر گروگان خواسته بودند با آدمربایان بهطور ساختگی معامله کند و در هر تماس تلفنی تلاش کند بیشتر با آنها حرف بزند تا کارآگاهان بتوانند مخفیگاه آنان را شناسایی کنند. از سویی پدر امیرحسین به گروگانگیران گفته بود پولی را که آنها میخواهند ندارد و باید چند روزی صبر کنند یا خواستهشان را کمتر کنند. به این ترتیب تماسهای تلفنی بین آدمربایان و پدر امیرحسین ادامه داشت اما از سرنوشت پسر بچه خبری نبود تا اینکه در یکی از تماسهای تلفنی او چند جمله با پدرش صحبت کرد و گفت حالش خوب است و به او خوش میگذرد.
همه تماسهای تلفنی مردان ناشناس از طریق تلفنهای همگانی بود و گروگانگیران مدام جای خود را تغییر میدادند اما همه این تماسها از غرب پایتخت صورت میگرفت. این نشان میداد آنان باید امیرحسین را در همان محدوده پنهان کرده باشند. درحالیکه تماسهای گاه و بیگاه آدمربایان ادامه داشت آنها حاضر شده بودند به جای 3میلیارد، با دریافت یک میلیارد تومان گروگانشان را آزاد کنند.
از سویی تعداد زیادی از تلفنهای عمومی آن حوالی بهطور نامحسوس تحت نظر گرفته شد تا اینکه صبح دوشنبه فرارسید.
آدمربایان ساعت 11دیروز را آخرین مهلت برای پرداخت پول اعلام کرده و گفته بودند این پول باید به شکل دلار باشد. آنها تهدید کرده بودند اگر ساعت از 11بگذرد و مبلغ مورد نظر را دریافت نکرده باشند گروگانشان را خواهند کشت. هر چند این تهدید بیشتر شبیه یک بلوف بود اما کارآگاهان نمیتوانستند ریسک کنند.
آنها که 3شبانهروز روی این پرونده کار کرده بودند از طریق پدر امیرحسین پی بردند قرار است آنها ظهر سهشنبه بار دیگر تماس بگیرند و این بار محدوده وسیعتری تحت نظر قرار گرفت. یکی از آدمربایان طبق قرار با پدر امیرحسین تماس گرفت اما درحالیکه هنوز گوشی تلفن همگانی در دستش بود سردی دستبند پلیس را بر دست دیگرش احساس کرد. مأموران توانسته بودند با تلاشهای گسترده موقعیت آدمربایان را در اطراف بوستان جوانمردان شناسایی کنند.
دومین نفر نیز که کمی آنطرفتر روی نیمکت پارک نشسته بود دستگیر شد و مأموران امیرحسین را داخل یک خودرو کنار خیابان پیدا کردند. بررسیها نشان میداد 2آدمربا همدست دیگری دارند که وی نیز در عملیاتی ضربتی دستگیر شد.بازجوییهای اولیه از طراح این گروگانگیری نشان میدهد وی از همکاران سابق پدربزرگ امیرحسین بوده و با اطلاع از وضعیت مالی وی قصد باجخواهی داشت. او بهدلیل اختلاف مالی که سالها قبل با پدربزرگ امیرحسین داشت از او کینه به دل گرفته بود و پیش از این نیز چند مرتبه تهدیدش کرده بود. این مرد 60ساله سرانجام تهدیدش را عملی کرد و با همدستی پسر و یکی از دوستانش امیرحسین را ربود. به گفته سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ متهمان در بازداشت بهسرمیبرند و تحقیقات از آنان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#660
Posted: 28 Apr 2015 14:08
عین دودی قاتل، کلید معمای قتل زن میانسال در اردبیل
مرد جوان که به خاطر کینه قدیمی زنی را در اردبیل به قتل رسانده بود، نمیدانست عینک دودی او که در صحنه قتل جاماند راز این جنایت را فاش میکند.
به گزارش جام جم، در نخستین روز اردیبهشت امسال ماموران پلیس آگاهی اردبیل در جریان قتل زنی در یک آپارتمان در شهرک سبلان این شهر قرار گرفتند. در ادامه تیمی از ماموران همراه بازپرس ویژه قتل در محل جنایت حاضر شده و با جسد زن 53 ساله در حالی که با ضربه های چاقو به قتل رسیده بود در پذیرایی خانه رو به رو شدند.
کارآگاهان در بررسی محل قتل دریافتند، این زن با قاتل در اتاق خواب درگیر شده و قصد فرار از دستان او را داشته که با ضربه های چاقو از پا درآمده بود. در بازرسی اتاق خواب مقتول نیز یک عینک دودی مردانه کشف شد که در جریان تحقیقات از خانواده مقتول مشخص شد، عینک متعلق به آنها نیست و به احتمال قوی قاتل آن را در صحنه قتل جا گذاشته است.
پس از تحقیقات مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از ماموران زیر نظر سرهنگ عالی زاده، رئیس پلیس آگاهی اردبیل تحقیقات برای افشای راز قتل را آغاز کردند.
با تحقیقات از دختر و پسر مقتول مشخص شد، آنها به مرد جوانی که از بستگان دور مقتول است مظنون هستند که از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتند. با کشف این سرنخ تحقیقات روی مرد جوان به نام سعید متمرکز شد و ماموران راهی خانه او شدند اما سعید همزمان با جنایت ناپدید شده بود.
از سوی دیگر خانواده مرد جوان مدعی شدند، عینک کشف شده در خانه مقتول متعلق به سعید است.
تیم جنایی که مطمئن بودند قاتل سعید است تحقیقات گسترده ای را برای دستگیری او آغاز کردند که سرانجام او وقتی پلیس را در یک قدمی خود دید، تصمیم به تسلیم شدن گرفت.
متهم به قتل درباره انگیزه اش از قتل گفت: از 9 سال قبل با خانواده مقتول اختلاف داشتیم و به دنبال راهی برای انتقام بودم. روز حادثه برای ترساندن مقتول چاقویی تهیه کرده و راهی خانه او شدم. وقتی مقابل خانه رسیدم، متوجه باز بودن در آپارتمان شدم. وارد خانه شده و با مقتول در اتاق خواب روبه رو شدم. زن میانسال با مشاهده من شروع به سر و صدا کرد که مجبور شدم او را به قتل برسانم. بعد از جنایت سریع از خانه فرار کردم. خیلی ترسیده بودم و متوجه نشدم عینک دودی ام را در خانه جا گذاشته ام. متهم به قتل روز گذشته با انتقال به محل جنایت به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با قرار قانونی روانه زندان شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟