ارسالها: 23330
#1,281
Posted: 3 May 2015 14:38
Garrincha
مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوس (به پرتغالی: Manuel Francisco dos Santos) ملقب به گارینشا (زاده ۲۸ اکتبر ۱۹۳۳، پائوگرانده، درگذشته ۲۰ ژانویه ۱۹۸۳در سائوپائولو) از بهترین بازیکنان فوتبال تاریخ برزیل است. نام او را گاه در فارسی گارینچا هم نوشتهاند.
او را به عنوان یکی از تکنیکیترین، بهترین و محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال میشناسند. مهارت بینظیر او در دریبلزدن و تکروی مشهور است. همچنین زوج او با پله از به یادماندنیترینهای تاریخ جهان است. تیم برزیل در تاریخ خود هرگز با حضور همزمان پله و گارینشا شکست نخوردهاست.
گارینشا در پائو گراده (واقع در ایالت ریو دو ژانیروی برزیل) متولد شد. اودچار مشکل جسمانی مادرزاد بود و پای راستش از پای چپش شش سانتیمتر کوتاهتر بود و بعضیها این نقیصه را از علل درخشش او در فوتبال دانستهاند. کارینشا به معنی پرند کوچک است عده اورا تکنییکی ترین بازیکن جهان لقب دادهاند اما چیزی که باعث ماندگاری وی شده است وی مبدع پاس به بیرون بوده است هم نسلانش او را فوتبالیست آینده می خوانند اما این پرنده کوچک باعث پیشرفت این ورزش شد.
گارینشا پدر حداقل چهارده فرزند از زنهای مختلف بود. معروف است که با یک خوانندهٔ پاپ، رابطهای جنجالی داشت.
مادرش را، به سهو، در یک سانحهٔ رانندگی به کشتن داد و خود اسیر مشروبات الکلی شد تا بسیار زود و در سن چهل و نه سالگی جهان را وداع گوید.
در سطح باشگاهی گارینشا جمعاً ۵۸۱ بار برای بوتافوگو به میدان آمد و ۲۳۲ گل به ثمر رساند. او همچنین برای باشگاههای دیگری در برزیل مانند کورینتیانس (در ۱۹۶۶)، پورتوگوئزا (در ۱۹۶۷)، فلامنگو (در ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹) و اولاریا (در ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲) به میدان آمد. او برای مدتی در ۱۹۶۸ برای باشگاه آتلتیکو جونیور در کشور کلمبیا نیز بازی کرد. دورهٔ حرفهای فوتبال او از ۱۹۵۳ آغاز شد و در ۱۹۷۲ پایان یافت اما او تا ۱۹۸۲ (یک سال پیش از مرگ) نیز در مسابقاتی ظاهر میشد.
گارینشا بین سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۶۶ برای تیم ملی برزیل بازی کرد و جمعاً در ۶۰ بازی به میدان آمد.
او در جامهای جهانی ۱۹۵۸، ۱۹۶۲ و ۱۹۶۶ شرکت داشت.
او در پنجاه و نه بازی اول خود هرگز شکست را تجربه نکرد و تنها آخرین بازی ملی او (در جام جهانی ۱۹۶۶ در مقابل مجارستان) با شکست ۳ بر یک همراه بود. برزیل با حضور همزمان او و پله هرگز شکست نخورد. وی در سال ۱۹۵۸ یکی از بهترینها بود. وضعیت وی در سال ۱۹۶۲ در جام جهانی بهتر هم شد و گل هم زد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,282
Posted: 3 May 2015 14:41
گارینشا، پرنده کوچک بدبختی
اگر سوار بر اتومبیل به اندازه یك ساعت از ریودوژانیرو دور شوید، به پائوگرانده و قبر گارینشا می رسید. یك قبر بسیار معمولی و پیش پا افتاده و رنگ و رورفته در میان قبور پاك و شیك تر اما روی سنگ قبر نوشته شده است: «اینجا كسی آرمیده است كه مایه شادمانی مردم بود؛ مانه گارینشا.»این یك آرامگاه محقر برای یكی از بهترین و فنی ترین فوتبالیست های تاریخاست. اما گارینشا هیچ گاه از اصل و ریشه های خود دور نشد و فقیرانهزیست.
او یكی از «مردان بد فوتبال» هم بود. كسی كه داستان زندگی اش می تواند درسی عبرت آموز برای برخی ستاره های نسل فعلی باشد كه مشكلات عدیده ای دارند و رفتار آنها نمونه و سالم نیست.اگر بخواهیم خلاصه بگوییم گارینشا صاحب روابطی مذموم در زندگی خصوصی اش بود، مادر زن خود را در یك تصادف رانندگی به كشتن داد، پول و ثروتش را دود كرد و در سال ۱۹۸۳ در ۴۹ سالگی درگذشت و به واقع قبر خود را با دست خود كند.
در نقطه مقابل، گارینشا در دوران اوج بازیگری خود یك فوتبالیست استثنایی و دست نیافتنی بود و همگان از دیدن استعداد ها و مهارت های فوق العاده او در پست گوش راست به وجد می آمدند و این چنین و بر پایه كارآیی او بود كه برزیل در جام های جهانی ۱۹۵۸ و ۱۹۶۲ به رتبه نخست رسید و اولین قهرمانی هایش را در این مسابقات تجربه كرد. برزیل هیچ گاه وقتی او و پله كنار هم بازی می كردند، شكست نخورد. خورگه داسوزا كارگر آرامگاه پائو گرانده می گوید: «باشگاه گارینشا (بوتافوگو) باید سنگ قبر بسیار بهتری را برای او فراهم می كرد.
یادم می آید در روز تشییع جنازه چنان جمعیتی در خیابان به راه افتاده بود كه نمی شد آنها را كنترل كرد. آنها به پائو گرانده ریختند و سنگ قبرها زیر پاهایشان خرد شد.» تمامی آن داستان ها و زندگی پرفراز و نشیب حالا دوباره در برابر چشم مردم است. چرا كه یك فیلم سینمایی تازه به نام «ستاره تنها» درباره زندگی او در برزیل اكران شده است.
از سوی دیگر در بریتانیا نیز یك كتاب درباره گارینشا به قلم «رای كاسترو» چاپ شده است كه نام آن را «پیروزی و تراژدی ستاره فراموش شده فوتبال» گذاشته اند. «مالوی نیا» دوست قدیمی گارینشا كه ۷۱ ساله است و در منطقه پائو گرانده زندگی می كند، گفت: «مردم دائماً راجع به سلطان پله حرف می زنند، حال آنكه سلطان حقیقی گارینشا بود.»
كج و معوج
گارینشا با نام حقیقی و كامل مانوئل دوس سانتوز در همان شهر پائو گرانده كه یك شهر سرشار از كارخانه ها و محصور بین كوه های زیبا و سبز است به دنیا آمد. او پاهایی كج و معوج داشت كه یكی از دیگری كوتاه تر بود و در كودكی لقب «پرنده كوچك» را به او داده بودند كه این عنوان بعدها در سطح جهان نیز زبان به زبان گشت و برای او به یادگار ماند.
او ابتدا در همان تیم های كارگری به بازی پرداخت تا این كه بوتافوگو او را نشان كرد. او از فرط عشق و علاقه به فوتبال همسر و خانواده اش را جا گذاشت و به ریودوژانیرو رفت و چون سواد نداشت، پای یك قرارداد سفید را با بوتافوگو امضا كرد.
از آن پس می شد زندگی او را به دو بخش تقسیم كرد: یكی درخشش خیره كننده در زمین و در هیأت مهاجمی بی مهار كه هر دریبل و حركتش چشم ها را نوازش می داد و دیگری بی عقلی و بی مسؤولیتی صرف در خارج از میدان كه باعث فزونی گرفتن مشكلات او می شد و اعتیاد او هم بحران ساز بود.
تماشاگران از آغاز او را دوست داشتند زیرا با دریبل های ریز و زیبایش در سمت راست از هر خط دفاعی ای عبور می كرد و واقعاً یك جادوگر بود و شاید هنوز هم هیچ بازیكنی فراتر از او در پست گوش راست ظهور نكرده باشد. باز هم به حرف های «مالوی نیا» بازگردیم. «گارینشا برای عشق و شادی به فوتبال می پرداخت.
او زندگی ساده ای داشت اما وقتی قدم به استادیوم می گذاشت و مسابقه شروع می شد بی مهار بود. هیچ كس باور نمی كرد كه او پس از اتمام مسابقه چقدر ساده و بی پیرایش بر محیط معمولی زندگی اشباز می گشت.»
اندرو داونی، یك روزنامه نگار كه كتاب كاسترو را به زبان انگلیسی ترجمه كرده است، می گوید: «آیا می توانید تصور كنید كه دیوید بكهام بعد از هر مسابقه به شهر و محل خود باز گردد و با دوستان و خانواده اش چای بنوشد و یا با اهالی محل نیز فوتبال بازی كند؟ گارینشا چنین آدمی بود. همه به تماشای بازی او می رفتند، زیرا می دانستند كه به بهترین شكل آنها را سرگرم خواهد كرد.»
بزرگ ترین موفقیت های گارینشا در جام های جهانی ۱۹۵۸ و ۱۹۶۲ شكل گرفت.در جام ۱۹۵۸ و در مرحله گروهی برزیل یك بازی به یادماندنی را مقابل اتحاد شوروی عرضه كرد كه آن را از زیباترین بازی های تهاجمی آن سال های جهان توصیف كرده اند، هر چند برزیل بیشتر از۲ گل در آن میدان نزد.
این تیم بعدها مقابل سوئد در بازی فینال سنگ تمام گذاشت و ۵ گل به ثمر رساند و با اینكه پله در ۱۷ سالگی«ستاره جمع» بود اما هیچ كس پاس های گلساز گارینشا را فراموش نكرد. ۴ سال بعد از آنكه پله تعدادی از بازی ها را به دلیل آسیب دیدگی از دست داد، گارینشا بیشتر به چشم آمدو سهم او در دومین قهرمانی متوالی زرد و آبی پوشان در جام جهانی زیادتر شد.
نفرت انگیز
با این حال جنجال هرگز از زندگی گارینشا دوری نجست و در بازگشت تیم برزیل از سانتیاگو (محل برگزاری جام جهانی ۱۹۶۲) او، همسر و فرزندانش را در پائوگرانده رها كرد و خود در ریودوژانیرو وزرق و برق آن به زندگی پرداخت.كار او به قدری نفرت انگیز بود كه برزیلی ها علیه او شوریدند و او منفور شد و خیلی ها حركات ضد خانوادگی او را محكوم كردند.
با اینكه مصدومیت های گارینشا دائماً بیشتر و وسیع تر می شد، بوتافوگو به استفاده از او همچنان ادامه داد و اعتیاد او همچنان ادامه یافت و چون نتوانست قراردادهای خوب و پولسازی را ببندد، مشكلات زندگی خصوصی اش به اوج رسید.
او كه با زن دیگری به نام الزا سوارز آشنا شده بود، هرگاه با او در مجامع ظاهر می شد، مورد اعتراض مردم قرار می گرفت و وقتی با او به پائو گرانده رفت، شهر به هم ریخت و مردم هجوم شدیدی به سمت آنها بردند.زمانی كه دیكتاتوری نظامی بر برزیل حاكم شد نظامیان به خانه او ریختند و او از خیر ادامه زندگی در ریودوژانیرو گذشت و به رم پناه برد.
در سال ۱۹۸۰ یك آموزشگاه در مانگوئریای ریو خواستار شركت گارینشا در كارناوال سالانه برزیل شد. اما گارینشا در طول مراسم مثل یك موجود كاملاً مسخ شده نشسته بود و مانند مجسمه ای بود كه هیچ احساسی ندارد و زندگی از وجودش رخت بربسته است. ۳ سال بعد از آن گارینشا مرد اما تمامی آنچه گفتیم و سایر مسایل زندگی پرماجرای او در فیلم سینمایی ای كه در ابتدای مطلب از آن یاد كردیم، به تصویر كشیده شده است.
با این حال و با وجود تمام مشكلات و ایراد هایی كه گفتیم، گارینشا همیشه «قهرمان مردم» باقی خواهد ماند. داونی می گوید: «او هیچ گاه فراموش نكرد كه از كجا برخاسته است. مردم به پله احتراممی گذارند اما او را از خود نمی دانند، در حالی كه گارینشا یكی از خود آنها بود.» امروز بر خلاف گذشته مردم پائو گرانده از دست او ناراحت نیستند و دوباره به نیكی از او یاد می كنند. یك مجسمه از او در میدان مركزی شهر نصب شده است و استادیوم شهر به نام او نام گذاری شده است و عكس های او بر در و دیوار بسیاری از نقاط شهر دیده می شود. زازا یك نجار محلی می گوید: «گارینشا آدم ساده ای بود و بداندیش نبود. گارینشای دیگری تا به حال متولد نشده است.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,283
Posted: 3 May 2015 14:49
گارینشا در جام های جهانی ۵۸،۶۲،۶۶
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,284
Posted: 3 May 2015 14:52
گارینشا در جام های جهانی ۵۸،۶۲،۶۶
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,285
Posted: 3 May 2015 14:54
گارینشا ، سلطان دریبل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,286
Posted: 3 May 2015 14:56
مقایسه گارینشا و پله
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,287
Posted: 3 May 2015 14:58
گارینشا در جام های جهانی ۵۸،۶۲
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,288
Posted: 3 May 2015 15:05
چارلی چاپلین فوتبال(گارینشا) در قلب مردم جاودانه شد
فضای جام جهانی 1962 فضای ستارههای جوان بود و در این میان قناری خوش تکنیک برزیل در صدر توجه فوتبال دنیا قرار گرفت.
مانه گارینشا (Garrincha) 28) اکتبر سال 1933 در پائو گرانده ریودوژانیرو در برزیل به دنیا آمد.
مانوئل فرانچسکو دوس سانتوس از همان بدو تولد دارای مشکلات جسمی متعدد بود. ستون فقرات او شکل گیری مناسبی نداشت، به علاوه پاهایش نیز میلنگید. گفته اند که پای چپ او 6 سانتیمتر کوتاهتر از پای راستش بود. پس از چندین عمل جراحی، حرکتش تا حدی بهبود پیدا کرد که میتوانست بدود. از همین جا هم بود که نام گارینشا را که نام یک پرنده جنگلی برزیلی است بر روی او گذاشتند. نام کوچک او را هم مانه انتخاب کردند ( شکل کوتاه شده مانوئل، که البته در برزیل به کسانی که کمی عقبماندگی ذهنی دارند هم گفته میشود) اما هواداران او را Alegria do Povo (شادی مردم) نیز صدا میزدند. عده ای او را چارلی چاپلین دنیای فوتبال می دانند.
گارینشا برای این که بتواند پاهایش را تقویت کند به بازی فوتبال روی آورد و در همان سالهای کودکی به پیشرفتهای چشمگیری رسید. اندام کوچک او باعث شده بود تا چرخشها و حرکات سریعی داشته باشد. وی از این تواناییها به شکل بینقصی برای دریبلهای سریع در جناح راست استفاده میکرد و اغلب از آنجا با باز کردن راه، برای ارسال توپ به همتیمیای که موقعیت بهتری داشت استفاده میکرد.
این یك آرامگاه محقر برای یكی از بهترین و فنی ترین فوتبالیست های تاریخ است. اما گارینشا هیچ گاه از اصل و ریشه های خود دور نشد و فقیرانه زیست.
گارینشا به صورت مطلق یک اسطوره پاک و دوست داشتنی نبود و بخشهایی از زندگی او اتفاقا سیاه شد، گارینشا صاحب روابطی مذموم در زندگی خصوصی اش بود، مادر زن خود را در یك تصادف رانندگی به كشتن داد، پول و ثروتش را دود كرد و در سال 1983 در 49 سالگی درگذشت و به واقع قبر خود را با دست خود كند.
در نقطه مقابل، گارینشا در دوران اوج بازیگری خود یک فوتبالیست استثنایی و دست نیافتنی بود و همگان از دیدن استعداد ها و مهارت های فوق العاده او در پست گوش راست به وجد می آمدند و این چنین و بر پایه كارآیی او بود كه برزیل در جام های جهانی 1958 و 1962 به رتبه نخست رسید و اولین قهرمانی هایش را در این مسابقات تجربه كرد.
برزیل هیچ گاه وقتی او و پله كنار هم بازی می كردند، شكست نخورد. تماشاگران از آغاز او را دوست داشتند زیرا با دریبل های ریز و زیبایش در سمت راست از هر خط دفاعی ای عبور می كرد و واقعاً یک جادوگر بود و شاید هنوز هم هیچ بازیكنی فراتر از او در پست گوش راست ظهور نكرده باشد.
درباره گارینشا گفتهاند: او هیچ گاه فراموش نكرد كه از كجا برخاسته است. مردم به پله احترام می گذارند اما او را از خود نمی دانند، در حالی كه گارینشا یكی از خود آنها بود. امروز بر خلاف گذشته مردم پائو گرانده از دست او ناراحت نیستند و دوباره به نیكی از او یاد می كنند. یك مجسمه از او در میدان مركزی شهر نصب شده است و استادیوم شهر به نام او نام گذاری شده است و عكس های او بر در و دیوار بسیاری از نقاط شهر دیده می شود.
او بازیهای زیادی انجام میداد و پاهایش دیگر تحمل این فشار دائمی را نداشتند. مصدومیتهای او به قدری بود که در سال 1965 دوباره تحت عمل جراحی قرار گرفت. با وجود این، در سال بعد از آن، در جام جهانی حضور پیدا کرد، اما نتوانست توانایی قبلیاش را به نمایش بگذارد. او که برای هواداران مانند یک بت بود، تا سال 1972 نیز در فوتبال حرفهای فعالیت داشت که پایان آن در کشور کلمبیا بود.
او فقط یک فوتبالیست با استعداد نبود، بلکه خود شگردهایی را در بازی فوتبال ابداع میکرد که به نام خودش خوانده میشدند، مثل قیچی دوبل گارینشا.
او پس از دوران پرفروغش در فوتبال، از دولت برزیل ماهیانه مبلغی به عنوان حقوق بازنشستگی دریافت میکرد، اما این مبلغ تمام هزینههای زندگی او را پوشش نمیداد. گارینشا فقط با 49 سال سن در فقر و تنهایی در گذشت. در مراسم خاکسپاریاش، هزاران هوادار برای آخرین بار نسبت به او ادای احترام کردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,289
Posted: 3 May 2015 15:08
گارینشا در بازی برزیل-انگلیس در جام جهانی ۱۹۶۲
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,290
Posted: 3 May 2015 15:15
Lothar Matthäus
لوتار ماتئوس (به آلمانی: Lothar Matthäus) (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۶۱ در ارلانگن) بازیکن و فوتبالیست سابق آلمانی است.
وی یکی از ستارگان بزرگ تاریخ فوتبال آلمان است و از بسیاری لحاظ رکورددار است،۱۵۰ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داده، ۲۵ بازی برای آلمان در پنج دوره از جام جهانی در بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸، و از آن گذشته ۱۰۰ بازی در لباس باشگاههای بروسیا مونشن گلادباخ، بایرن مونیخ و اینتر میلان در چارچوب رقابتهای باشگاههای اروپا دارد.لوتار در سال ۲۰۱۴ سفری به ایران داشت.
از ماتئوس اغلب به عنوان بهترین هافبک میانی تاریخ فوتبال یاد میشود. او در واقع هافبک دفاعی بود که به هافبک میانی و سرانجام هافبک هجومی در دوران اوج و در اواخر بازیگری به لیبرو مبدل شد. او با ترکیب قدرت، سرعت و مهارت فردی به بهترین بازیکن جهان بدل شد. از ویژگیهای بارز ماتئوس میتوان به قدرت بینظیر بدنی، شوتهای سنگین، بازیسازی، پابه توپ و حرکات ویرانگر و قدرت فوقالعاده رهبری اشاره کرد. تنها عنوانی که این ستاره بزرگ فوتبال آلمان از کسب آن محروم ماند، عنوان قهرمانی جام قهرمانان باشگاههای اروپا بود، اگر چه ماتئوس دوبار در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۹ با بایرن مونیخ در فینال این جام در برابر تیمهای پورتو و منچستر یونایتد حضور داشت، اما هر دوبار شکست خورد.
لوتار بازی خود را از تیم هرزنژراش آغاز کرد و با زدن ۲۰ گل در یک فصل بازی برای این تیم استعداد خود را به رخ کشید و بلافاصله در حالی که تنها ۱۸ سال داشت به تیم مونشن گلادباخ پیوست، تیمی که در دهه ۷۰و۸۰ تیم بسیار قدرتمندی بود و بازیکنان بزرگی مثل نتزر، فوگتس، هاینکس، بونهوف، سیمونسون، اشتیلیکه، ماتیوس و افنبرگ را به دنیای فوتبال معرفی کرد. بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ در بایرن مونیخ بازی کرد و افتخارات بیشماری را بدست آورد که مهمترین آن قهرمانی در بوندسلیگا در سالهای ۸۵-۸۶-۸۷ بودهاست.
سپس در سال ۱۹۸۸ به اینترمیلان رفت و تا سال ۱۹۹۲ در این تیم عضویت داشت که دوران طلایی را در این تیم سپری کرد تا جایی که مدیران اینتر همیشه اذعان داشتهاند که بعد او دیگر هافبکی در اندازههای او پیدانکردهاند. به واقع او از بهترین شوتزنهای سری A و اروپا بودهاست که چندین بار با ضربات وحشتناک خود دروازهها را لرزاند. در همان سال اول حضور خود ۱۹۸۹-۱۹۸۸ اینتر را قهرمان کرد و همراه اینتر رویایی در آن سال رکورد تاریخ سری آ را از لحاظ امتیاز و تعداد پیروزی شکست و در ۳۲ بازی انجام داده ۹ گل به ثمر رساند. در کل ۴ فصل وی ۱۱۵ بازی و ۴۰ گل در لیگ ایتالیا به ثمر رساند. در سال ۱۹۹۲ دوباره به باشگاه فوتبال بایرن مونیخ پیوست و سه بار بوندسلیگا و دو بار جام حذفی را به کلکسیون افتخاراتش افزود. وی کلاً در لیگهای آلمان وایتالیا (بدون احتساب جامهای حذفی و داخلی و جامهای اروپایی) به همراه تیمهای هرزنژراش، مونشن گلادباخ، بایرن مونیخ واینترمیلان ۱۸۱ گل به ثمر رساند که بیانگر شم گلزنی بالای او میباشد.
در سال ۲۰۰۰ وی به آمریکا و باشکاه مترواستارز رفت و بعد از حدوداً ۱ سال کفشهای ارزشمندش را آویزان کرد.
ماتئوس در سال ۱۹۸۰ به تیم ملی دعوت شده و در اولین تجربه قهرمان یورو ۱۹۸۰ شد. در سطح جام جهانی وی با کسب تجربه در جام جهانی فوتبال ۱۹۸۲ که بیشتر ذخیره بود، در جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ مکزیک با موهایی بلند به عنوان هافبک دفاعی کار میکرد و دیگر خود را کوچکتر از لیتبارسکی و آندریاس برمه نمیدید و آلمان با کمک هافبکهای خوب خود تا فینال پیش آمد ولی در مقابل اعجوبهای چون مارادونا که به تنهایی تیمی بود کم آوردند و بازی را ۳ بر ۲ واگذار کردند که ۲ گل آلمان را کارل هاینس رومنیگه و رودی فولر زدند
در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ آلمان با بازیکنهای پخته و مهاجمینی گل زن پا به مسابقات گذاشت، در این جام ماتئوس یکهتاز بود و رهبری رویایی برای تیمش بود. او در این جام ۴ گل به ثمر رساند. در این جام آلمانها انتقام فینال ۱۹۸۶ را از آرژانتین گرفتند و و لوتار در پایان به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب شد و مرد سال اروپا گردید. لوتار در جام جهانی ۹۸ یک مدافع بود و آلمان تنها تا یک چهارم نهایی صعود کرد. در دوره مقدماتی یورو ۲۰۰۰ وی از بازیهای ملی خداحافظی کرد تا عاشقان او چشمانی پر از اشک داشته باشند. ماتئوس ۱۵۰ بازی ملی و ۲۳گل زده دارد. وی در دو جام جهانی ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ در منتخب جام بودهاست و سالها کاپیتان آلمان بوده و بعد او این بازوبند به یورگن کلینزمن ٫ الیور کان ٫ میشائیل بالاک ٫ فیلیپ لام داده شدهاست.
در رده مربیگری نیز ماتئوس با راپید وین اتریش آغاز کرد یکسال بعد هم مربی ستاره سرخ بلگراد شد و این تیم را قهرمان یوگوسلاوی کرد و همچنین برای اولین بار در تاریخش، بلگراد توسط ماتئوس به لیگ قهرمانان اروپا صعود میکند. در آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶، ماتئوس مربی مجارستان میشود تا عملاً اسم بزرگی در میان مربیان پیدا کند. در ادامه به اتلتیکو پراننزه برزیل رفت ولی چند ماه بیشتر دوام نیاورد تا مربی گری سالزبورگ اتریش شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.