ارسالها: 24534
#32
Posted: 2 Aug 2015 22:38
SexyBoy: محمل ها
درست
SexyBoy: به خون
غلط
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#34
Posted: 2 Aug 2015 22:52
andishmand: مرا در منزل جانان چه ایمن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها
حافظ
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24534
#36
Posted: 2 Aug 2015 22:54
صاحب تاپیک کجا رفت ؟
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#38
Posted: 2 Aug 2015 22:57
SexyBoy: ایول بعدیم با خودته
من شعرهای سخت میذارم . شما بلت نیستید ناراحت میشم
SexyBoy: رفت به شکم بشکش برسه
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 2890
#39
Posted: 3 Aug 2015 19:39
بحدسید :
__________
- - - را ندانستم نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو تو هم هرگز نپرسیدی
شبی که شام ِ آخر بود به دست دوست - - - بود
میان - - - و آینه یه جنگ نا برابر بود !
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 24534
#40
Posted: 3 Aug 2015 19:54
SARA_2014: - - - را ندانستم نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو تو هم هرگز نپرسیدی
شبی که شام ِ آخر بود به دست دوست - - - بود
میان - - - و آینه یه جنگ نا برابر بود !
سکوتت
خنجر
عشق
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!