انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 6:  1  2  3  4  5  6  پسین »

Qamar-ol-Moluk Vaziri | قمرالملوک وزیری


مرد

 

درود


درخواست ایجاد تاپیک در تالار موسیقی ایرانی را دارم


نام تاپیک : قمرالملوک وزیری | Qamar-ol-Moluk Vaziri





آپلود سنتر : solidfiles.com



کلمات کلیدی: دانلود فول آلبوم قمرالملوک وزیری + بیوگرافی قمرالملوک وزیری + دانلود موزیک ویدئو قمرالملوک وزیری + دانلود آهنگ های قمرالملوک وزیری + دانلود آلبوم های قمرالملوک وزیری + متن آهنگ های قمرالملوک وزیری + دانلود فول آلبوم + دانلود آهنگ + دانلود آلبوم + دانلود موزیک ویدئو + دانلود فول آلبوم + متن آهنگ
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
«فـــــــــهــــــــــرســــــــــتـــــــــــ»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
« بـــیـــوگـــرافـــیــــــــــ »



  • نام مستعار : قمر(هزاردستان آواز ایران)
  • زادروز : ۱۲۸۴ تاکستان
  • ملیت : ایرانی
  • مرگ : ۱۴ مرداد، ۱۳۳۸ شمیران، ایران (۵۴ سال)
  • مدفن : گورستان ظهیرالدوله، دربند
  • سبک‌(ها) : موسیقی سنتی ایرانی
  • سال‌های فعالیت : حدود ۳۰ سال
  • ناشرین : کمپانی «هیز ماسترز ویس»، کمپانی «پولیفون» رادیو

قمرالملوک وزیری‌زاده (۱۲۸۴ تاکستان - ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ تهران) خواننده آوازهای سنتی ایران بود.وی نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب بروی صحنه رفت. مهم‌ترین عامل موفقیت شتابنده او، نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود. وی در نوع‌دوستی و بخشش افراط داشت بطوریکه اواخر عمر خود را به تنگدستی گذراند.

قمرالملوک وزیری که نام شناسنامه‌ای‌اش پیش‌تر «قمرخانم سید حسین‌خان» بود، نخستین زن در دوران تاریخ معاصر ایران بود که به صورت بی‌حجاب، به خوانندگی در حضور مردان پرداخت. از وی به عنوان پرآوازه‌ترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران یاد می‌شود.

در جلد نخست کتاب سیمای هنرمندان ایران که بیش از یکصد و سی صفحه از قمرالملوک نوشته است، به "نقل از جهانشاه صارمی در آدینه شماره‏‌‏ی ۳۷" آمده است: «قمر در ۱۲۸۴ شمسی در تاکستان قزوین چشم به جهان گشود. پدرش سید حسن چهار ماه قبل از تولد او درگذشته بود. از دامان مادرش که طوبی نام داشت بیش از هشت ماه بهره‏‌‏مند نشد و از هشت ماهگی تحت تکفل و سرپرستی مادربزرگش خیرالنساء ملقب به افتخار الذاکرین قرار گرفت». در ۱۸ ماهگی مادرش به دلیل ابتلا به بیماری حصبه درگذشت و از این زمان تحت سرپرستی مادربزرگش که روضه‌خوان زنانه حرم ناصرالدین شاه بود قرار گرفت. او در جایی گفته‌است: «من مدیون تربیت اولیهٔ خودم هستم. چرا که همان پامنبری کردن‌ها به من جرأت خوانندگی داد.»

در جوانی پس از آشنائی با مرتضی نی‌داود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. کار پیشرفت قمر در مدتی کوتاه به آنجا رسید که کمپانی «هیز ماسترز ویس» به خاطر ضبط صدای او دستگاه صفحه پر کنی به تهران آورد. بعد از آن کمپانی «پولیفون» هم آمد. به گفته ساسان سپنتا و امیر جاهد ۲۰۰ صفحه از قمر ضبط شده‌است.

قمر نخستین کنسرت خود را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل برگزار کرد. روز بعد نظمیه از او تعهد گرفت که بی حجاب کنسرت ندهد زیرا در آن زمان، زنان بی چادر را در خیابان‌ها دستگیر می کردند و به کلانتری‌ها و بازداشتگاه‌ها می بردند. اما این اتفاق باعث ریختن ترس زنان از خوانندگی و ورود خوانندگان دیگری چون ملوک ضرابی و روح‌انگیز شد. قمر عواید کنسرت را به امور خیریه اختصاص داد. قمر در سفر خراسان در مشهد کنسرت داد و عواید آن را صرف آرامگاه فردوسی نمود. در همدان در سال ۱۳۱۰ کنسرت داد و ترانه‌هایی از عارف خواند. وقتی نیرالدوله والی خراسان چند گلدان نقره به او هدیه کرد آن را به عارف پیشکش نمود. با این که عارف مورد غضب والی و دستگاه رضاشاه بود. در سال ۱۳۰۸ به نفع شیر و خورشید سرخ کنسرت داد و عواید آن به بچه‌های یتیم اختصاص داده شد. گشایش رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ صدای قمر را به عموم مردم رساند.

قمرالملوک وزیری در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ در شمیران، بر اثر سکته مغزی درگذشت. وی در گورستان ظهیرالدوله بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران به خاک سپرده شده‌است.

او به خاطر داشتن صورتی زیبا با دولتمردان رابطه‌ای محکم داشت و اگر چه اهل سیاست نبود اما مراوداتش با دولتمردان از او هنرمندی آگاه به مسائل سیاسی پدید آورده بود. شهرت قمر به جایی رسیده بود که او در مورد شرکت در میهمانی‌ها و جشن و سرورها خود تصمیم می گرفت و غالباً دعوت خانواده های تهی دست را بر پذیرش دعوت بزرگان ترجیح می داد و بارها جواهرات اهدایی بزرگان را پس می فرستاد و یا میان نیازمندان تقسیم می کرد.

او در جریان برپایی جمهوری، صدای رسای خود را در اجرای مارش جمهوری عارف رها کرد و مورد تحسین روشنفکران قرار گرفت. مرغ سحر سروده ملک الشعرای بهار در صدر این ترانه هاست. ولی به محض آن که کشتنیان را سیاستی دگر آمد، رفتارشان با جمهوری خواهان عوض شد و عده زیادی گرفتار تعقیب و زندان شدند. شهرت قمر که آن هم آسان به دست نیامده بود او را از مکافات مصون نگاه داشت ولی صفحات مارش جمهوری از بازار فروش بیرون ریخته شد و تا مدت‌ها هر جا صفحه مارش پیدا می شد کلی برای صاحبش دردسر می آفرید.

با وجود رقابت با ملوک ضرابی و روح‌انگیز، دوستی صمیمانه‌ای بین آنها وجود داشت. ملوک ضرابی درباره وی گفته است: "قمر زیاد من و امثال من را جدی نمی گرفت. خود را بالاتر از ما می شمرد. البته بالاتر هم بود. میان ما بیشتر رفاقت بود تا رقابت".

همچنین بنان در وصف این بانو گفته: "قمرالملوک ام کلثوم ایران است."

آوازه بلند قمر در جرگه روشنفکران و قلم به دستان زمانه نیز پیچید. شعرها برایش سرودند و مقالات تحسین آمیز بر کنسرت های او نوشتند. او نیز شعر شاعران نام یافته را در کنسرت های خود به کار می گرفت و برخی از اجراهای خود را به آنان تقدیم می کرد. عارف قزوینی، ایرج‌میرزا و تیمورتاش وزیر دربار، شیفته او شده بودند.




مزار قمرالملوک وزیری
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
دانلود کتاب زندگی نامه قمر الملوک وزیری به نام «با ماه در آواز» اثر مهناز سید جواد جواهری



بخشی از این رمان :

صدای در و بعد خیر النسا سکوت غریبانه خانه را شکست.او همانطور که روی پله هایی که در را به حیاط مربوط میکرد ایستاده بود با نگرانی به دنبال نوه اش گوشه و کنار حیاط را جستجو میکرد و با دلواپسی زیر لب زمزمه کرد:ورپریده باز معلوم نیست کجا غیبش زده..وای که اگه دستم به او برسد.
خیرالنسا این را گفت و به همان حال که ایستاده بود به فکر فرو رفت فکر آنکه قمر پس از قرار به کجا ممکن است رفته باشد.این چندمین بار بود که قمر از مدرسه فرار میکرد.او انقدر شیطان بود که دیگر او را در هیچ مکتبی راه نمیدادند.
در واقع هیچ مکتبی نبود که خیر النسا قمر را آنجا نگذاشته باشد.به محض آنکه دست او را میگرفت و به مکتب میبرد تا برمیگشت او رادر خانه میدید.در حالیکه پیراهنش پاره و چشمانش پر از اشک شده بود زودتر از او به منزل برگشته بود.علت تنها یک چیز بود با بچه ها دست به یقه شده بود و عذرش را خواسته بودند.بهمین دلیل عاقبت خیرالنسا تصمیم گرفت بجای آنکه او را به مکتب بفرستد او را به مدرسه ناموس در سنگلج بگذارد.امیدوار بود این بار قمر شیطنتهای کودکانه را کنار بگذارد و درسخوان و سربراه بشود.برای اطمینان بیشتر از آقا رحمان شوهر دایه خانم خواسته بود خودش را تا مدرسه همراهی کرده و برگرداند.



این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
قمرالملوک وزیری؛ صدایی که تابوها را شکست



قمر زمانی در عرصه موسیقی سنتی سربرآورد که همه چیز آن به دست مردان افتاده بود. جدا از فقر و فاقه ای که به طور کلی گریبان موسیقی قاجاری را گرفته بود، تهی ماندن آن از ظرافت های زنانه نیز مزید بر علت می شد و مختصر جاذبه باقی مانده آن را نیز با خود می بُرد! موسیقی را مردان می ساختند، می نواختند و می خواندند. مخاطبان این موسیقی مردانه نیز مردان بودند.
قمر با نخستین کنسرت خود در گراند هتل تهران در سال ۱۳۰۳ (نود سال پیش) این قاعده سنتی را به هم ریخت. از یک طرف ظرافت صدای خود را به آوازها بخشید و برای زنان و مردان، در مجالس همگانی خواند، از سوی دیگر شنیدن آواز خود را از انحصار اعیان و اشراف به درآورد. او برای نخستین بار برای همه از هر قشر و طبقه ای می خواند.
کنسرت گراند هتل، علت دیگری هم برای تاریخی شدن دارد. قمر می خواند و برای همگان می خواند و شگفت انگیزتر از هر چیز برای نخستین بار بی نقاب و حجاب می خواند. او به این ترتیب کنسرت گراند هتل را به یک واقعه تاریخی تبدیل کرد.

در زمانه ای که زنان بی چادر را در خیابان ها دستگیر می کردند و به کلانتری ها و بازداشتگاه ها می بردند، عزم جزم قمر کار خود را کرد و او را با آن که پیام های تند و تیز تهدید آمیز دریافت کرده بود، به روی صحنه برد و صدای جادویی او را در فضا پراکند.
این واقعه تاریخی پیامدهای تاثیرگذار دیگری نیز داشت. از یک سو تابویی شکست و دیوار ترس از پیش پای زنان دیگر برداشته شد و راه برای روی آوری آنان به صحنه هموار گردید.
از سوی دیگر شاعران جوان را برانگیخت که کار ترانه سرایی را جدی بگیرند، با این امید که متن های آن ها را قمر در گراند هتل بخواند.
میدان بی رقیب ولی همیشه بی رقیب نمی ماند. صداهای رسای دیگری همزمان یا در پی ظهور قمر در عرصه موسیقی ایران طنین انداز شد. ملوک ضرابی آمد و در پی او روح انگیز، با نیروی رقابت بیشتر. ولی رقیبان زمانی وارد صحنه شده بودند که دیگر گزندی به موقعیت قمر نمی رساندند.
او آردش را بیخته بود و در آینده ای نه چندان دور نیز باید الکش را می آویخت. رقیبان نیز همه قدر پیشکسوتی او را نگاه می داشتند. ملوک ضرابی گفته است: "قمر زیاد من و امثال من را جدی نمی گرفت. خود را بالاتر از ما می شمرد. البته بالاتر هم بود. میان ما بیشتر رفاقت بود تا رقابت."
همین رفاقت یا رقابت دوستانه بود که کیفیت کار تصنیف سازی را نیز بالا می برد. روح انگیز درباره قمر گفته است: "اعجوبه ای بود که نظیرش را دیگر نخواهیم دید."
در مثلث قمر، ملوک و روح انگیز باز سهم بیشتر محبوبیت از آن قمر می شود. آن چه خوبان همه می داشتند در او به تنهایی یافت می شد. صورتی زیبا و سیرتی زیباتر از آن داشت. اولی دل از دولتمردان با نفوذ می ربود و دومی همه مستمندان روزگار را زیر چتر گشاده دستی های او قرار می داد. غالب شرح حال نویسان قمر بر آن تاکید اغراق آمیز ورزیده اند و از ویژگی های دیگر سرسری گذشته اند.

مهم ترین عامل موفقیت شتابنده قمر، نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود. آواز خوانی در ایران به روضه خوانی تبدیل شده بود. شیوه های قاجاری رنگ و بوی آوازها را ربوده بود. تصنیف خوانی با متن های مبتذل و آهنگ های بی حس و حال، مردم را از موسیقی و موسیقی دان دلزده ساخته بود.
با ظهور شیدا و عارف و بعد درویش خان و وزیری، نسیم دگرکونی وزیده شده بود و هر روز قدرت بیشتری می گرفت. نی داوود، شاگرد درویش در صف نوآوران ایستاده بود و همو بود که قمر را در سن ۱۴ سالگی کشف کرد و پرورانید. نی داوود همان روز نخست در گوش قمر گفته بود: "اگر بر قواعد موسیقی ایران مسلط شدی، خواننده بی رقیب زمانه خواهی شد." چنین نیز شد.
کوشش و پشتکار قمر و دقت و مراقبت نی داوود، خواننده بی رقیب را به ثمر نشانید. بدون نی داوود گمان نمی رود که کار قمر به اینجاها می رسید.
حسن کار او این بود که علاوه بر ممارست در آموزش، آهنگ های درخشانی نیز می ساخت و خوراک کنسرت های اولیه قمر را در گراند هتل تامین می کرد. در واقع پیوند میان قمر، نی داوود و گراند هتل پایه های شهرت قمر را استوار ساخت. آهنگسازان دیگری هم که بعد از نی داوود به همکاری با قمر درآمدند می کوشیدند که آفریده هایشان جلوه ای کم تر از تصنیف های او نداشته باشد.
در میان کسانی که این موفقیت را مستمر نگاه داشته به محمد علی امیر جاهد می رسیم که رکورد تصنیف سازی را در آن سال ها شکسته است. امیر جاهد خود می گفت زمانی که هیز ماسترز وویس دستگاه های ضبطش را به تهران منتقل کرد تا صفحات بیشتری از قمر به ضبط درآورد، او هفته ای دو تصنیف به دست قمر می داد که او نیز با درک و دریافتی سریع آن ها را فرا می گرفت و در کوتاه مدت آماده اجرا و ضبط می شد.
اگر این روش کار بوده باشد، رقم ۲۰۰ آهنگی که امیر جاهد می گوید به قمر داده است خیلی هم اغراق آمیز نیست. گمان می رود بسیاری از این ضبط شده ها در راه بازگشت گرفتار سانحه ای شده و از میان رفته اند.
نکته جالبی که در خط سیر شهرت یابی قمر به چشم می خورد، فراگیر بودن آن است. از دولتمردان فرا دست بگیرید تا مستمندان فرودست، از دل و جان قمر را دوست داشتند و آوازخوانی او را تعقیب می کردند. قدرت ناشی از این شهرت عام به جایی رسیده بود که او در مورد شرکت در میهمانی ها و جشن و سرورها خود تصمیم می گرفت و غالبا دعوت خانواده های تهی دست را بر پذیرش دعوت بزرگان ترجیح می داد و بارها جواهرات اهدایی بزرگان را پس می فرستاد و یا میان نیازمندان تقسیم می کرد.

آوازه بلند قمر در جرگه روشنفکران و قلم به دستان زمانه نیز پیچید. شعرها برایش سرودند و مقالات تحسین آمیز بر کنسرت های او نوشتند. او نیز شعر شاعران نام یافته را در کنسرت های خود به کار می گرفت. و برخی از اجراهای خود را به آنان تقدیم می کرد.
ایرج میرزا که عاشق سینه چاک قمر نیز بود، ملک الشعرای بهار، میرزاده عشقی، امیر جاهد، وحید دستگردی و رهی معیری از متن نویسان تصنیف های او بوده اند.
در دوره ای که قمر به راه شهرت می رفت، ترانه های اعتراض نیز آهسته آهسته در فرهنگ موسیقی ایران جایی پیدا می کرد. مرغ سحر در صدر این ترانه هاست. اگر چه آن را برای نخستین بار بر خلاف گمان رایج قمر نخوانده است، ولی همه به یاد قمر آن را دوست دارند.
قمر اگر چه اهل سیاست نبود ولی مراوداتش با دولتمردان از او هنرمندی آگاه از مسائل سیاسی پدید آورده بود. درون انسان دوست او، به قطب چپ گرایش داشت. او در جریان برپایی جمهوری، صدای رسای خود را در اجرای مارش جمهوری عارف رها کرد و مورد تحسین روشنفکران قرار گرفت. ولی به محض آن که کشتنیان را سیاستی دگر آمد، رفتارشان با جمهوری خواهان عوض شد. عده زیادی گرفتار تعقیب و زندان شدند.
شهرت قمر که آن هم آسان به دست نیامده بود او را از مکافات مصون نگاه داشت، ولی صفحات مارش جمهوری از بازار فروش بیرون ریخته شد. تا مدت ها هر جا صفحه مارش پیدا می شد، کلی برای صاحبش دردسر می آفرید. قمر اجرای چند ترانه دیگر را با متن هایی از ملک الشعرای بهار در کارنامه خود دارد که از نگاه تند انتقادی و اعتراضی برخوردار است.
نگار بی خبر و بهار دلکش از آن جمله است. ترانه بسیار معروف دیگر او، ای نوع بشر، کار امیر جاهد نیز انتقادی است ولی نه انتقاد از حاکمیت که از خود خلق خدا. ترانه می گوید: همه بدبختی های انسان امروز، برخاسته از رفتارهای ناهنجار خود اوست.
قمرالملوک وزیری با توانایی های هنری و سجایای اخلاقی که داشت در تاریخ موسیقی ایران در مقامی برتر از یک خواننده خوش صدا خواهد نشست. او با صدای خود تابوهای دست و پاگیر را شکست و زمینه را برای نقش آفرینی زنان در عرصه موسیقی آماده ساخت. راهی که رهروان بی شمار پیدا کرد. رهروانی که با کوشش های خود بر غنای موسیقی ایران افزودند. به قول ایرج میرزا:


قمر آن نیست که عاشق بَرَد از یاد او را
یادش آن گل نه، که از کف ببرد باد او را
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
قمر الملوک وزیری، پرآوازه ترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران




درباره او تاکنون بسیار گفته و نوشته اند ولی شاید حق مطلب آن گونه که باید ادا نشده باشد. بیشتر گفته ها و نوشته ها نگاه به صفات پسندیده اخلاقی و رفتار های انسان دوستانه او دارد. و کمتر نقش حضور او در پیشبرد جامعه موسیقی و گسترش صحنه های فرهنگی بر روی زنان بررسی شده است.

این که قمر "یتیم نواز" بود و هر چه در می آورده خرج مستمندان می کرده و حتی سگ ها و گربه ها را از بزرگواری های خود بی نصیب نمی گذاشته، البته قابل ستایش است.

ولی این ها نیست که قمر را "قمر" ساخته است. زنان و مردان بسیار دیگری را می توان پیدا کرد که به این گونه صفات انسانی آراسته اند.

حدیث قمر چیز دیگری است. حتی حسن خدادادی صدای او که یاری به استادان موسیقی جلائی به حد کمال یافته بود، اهمیتی همپای نقش اجتماعی حضور او بر صحنه ندارد.

همزمان با قمر و پس از او خوانندگان خوش صدای بسیار پیدا شدند. قمر زمانی سر بر آورد که جامعه فرهنگی ایران در جریان، ااتهاب و دگرگونی بود و در هز حوزه به دنبال کسانی می گشت که آن را نمایندگی کنند. قمر در عرصه موسیقی سنتی به کار گرفته شد که سال های دراز همچنان "مردانه" باقی مانده بود.

موسیقی مردانه با اجرای مردانه و برای جمع شنوندگان مردانه. او در نخستین کنسرت خود در سال 1303 در گراند هتل تهران این قاعده سنتی را در هم ریخت. ظرافت زنانه صدای خود را در آوازها ریخته و نه تنها برای مردان که برای همگان خواند. همگان در این جا واقعا همان معنای همگان را می دهد. مخاطبان دیگر محدود به اعیان و اشراف نبودند.

قمر از آن پس حتی بنابر طبع تنگدست نواز خود بیشتر رغبت به خواندن برای فرودستان داشت تا فرادستان. از این بابت نیز کنسرت گراند هتل را باید حادثه بزرگ به شمار آورد. و این حادثه بزرگ ثمرات دیگری نیز به بار آورد.

برای نخستین بار زنی دلاور بی هیچ حجاب و نقاب در برابر هزاران چشم مشتاق به روی صحنه می رفت و با این کار دیواره ترس را از پیش پای زنان هنرمند دیگر بر می داشت و راه را برای گام نهادن آنان بر صحنه هموار می کرد.

او با این کار از سوی دیگر توصیه دوستان شاعر خود ایرج و عشقی و عارف را به کار می بست که زنان را به "رفع حجاب" تشویق می کردند.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
تصنیف ها قمرالملوک وزیری



در اهمیت نخستین کنسرت گراند هتل که کنسرت های دیگری را نیز به دنبال آورد همچنان می توان گفت یکی هم این که شاعران و موسیقیدانان نوآور را بر انگیخت که با تکیه بر امکانات صوتی قمر به تصنیف ساری های تازه روی آورند. شاعران آرزو می کردند که شعرهایشان را قمر بخواند و روشنفکران زمانه هم شیفته او بودند.


شعر و آهنگ پنج تصنیف او از عارف قزوینی است که معروف ترین آن "مارش جمهوری" و " تا رخت مقید نقاب است" (در نکوهش حجاب زنان) است.

متن دو تصنیف او نیز از ایرج میرزاست؛ مرگ مادر و عاشقی با محنت بسیار. آهنگ شش تصنیف او نیز از استادش مرتضی نی داوود است.

و اما رکورد تصنیف ساری برای قمر را محمد علی امیرجاهد (روزنامه نگار و مدیر سالنامه پارس) شکسته است.

امیرجاهد گفته است در طول شش ماهی که کمپانی صفحه پرکنی برای ضبط صدای قمر به تهران آمده بود، هر هفته 2 تصنیف برای او ساخته است. با یک حساب سر انگشتی می شود 48 تصنیف و به این ترتیب می توان حدس زد که در طول سال ها همکاری با قمر شمار تصنیف های او به 200 نزدیک خواهد شد.

در میان تصنیف های او " جان من" ، "هزار دستان"، "گردش " و "امان از این دل"رواج و شهرت بیشتری یافته است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
توصیفات در مورد قمرالملوک وزیری



عکسی کمتر دیده‌ شده از بانو قمرالملوک وزیری - اردیبهشت ۱۳۰۸ خورشیدی

گفتیم که قمر پس از نخستین کنسرت خود در گراند هتل مهر و علاقه همه اقشار اجتماعی را به سوی خود جلب کرد. دولتمندان مقتدر آنچنان مجذوب او شده بودندکه برایش هدیه های گران می فرستاند. روشنفکران زمانه هم دلباخته او بودند و در وصفش شعرها می سرودند. مردم و مردم کوچه بازار نیز زن دلاور و قهرمانی یافته بودند که از میان خودشان برخاسته بود.

در میان وصف پردازی های شاعران شاید هیچ کدام چون شعر ملک الشعرای بهار حق مطلب را ادا نکرده باشد:


صد قرن هزار ساله باید

تا یک قمرالملوک زاید

ایران که دو صد قمر ندارد

هر زن که چنین هنر ندارد

بگذار برایمان بماند

آواز فرح فزا بخواند

زان زمزمه های آسمانی

بر مرده دلان دهد جوانی


محمد حسین شهریار نیز که شبی را در محفل قمر گذرانیده عاشقانه ای در وصف او سروده و در آن به عاشق ترین عاشقان او ایرج نیر اشاره کرده است.

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست

آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست

آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت

آن نغمه سرا بلبل باغ هنر این جاست

ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام

برخیز که باز آن بت بیدادگر این جاست

ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید

کامشب قمر این جا، قمر این جا، قمر این جاست
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
خوانندگی در رادیو و بازیگری قمرالملوک وزیری



قمر الملوک وزیری از سال 1319 سال گشایش رادیو ایران، به استخدام این سازمان در آمد و از آن پس آواز رسای خود را همگانی کرد و آن را به دورترین گوشه و کنار ایران نیز رسانید. استادان برجسته ای چون: مرتضی نی داوود، ابولحسن صبا، حبیب سماعی و حسین یاحقی همنوازان صدای او بودند.

ولی فقر و تنگدستی روزافزون که از همان دست و دلبازی های پیشین مایه می گرفت، او را به جایی کشانید که در شان او نبود. به ناگزیر پایش به کافه رستورانهای شبه کاباره ای باز شد.

خواننده بلند نظری که فرمان بزرگان را برای کاری که نمی خواست نمی پذیرفت، در سال های پایانی عمر برای گذران زندگی وادار شده بود تا به خواست کلاه مخملی ها عمل کند.

در سال 1331 باز به ناگزیر در یکی از فیلم فارسی ها شرکت کرد تا در فیلم مادر آواز بخواند که ای کاش نمی خواند و قدر خوانده های پیشین را نگاه می داشت.

قمر سر انجام به تاوان ایثار رو بخشش دوران جوانی خود در چهاردهم مرداد 1338 در فقر و تنگدستی مطلق به سکته مغزی چشم از جهان فروبست ولی نام او که تا زمان ما به نیکی مانده است، تا سال هایی فراتر از مام نیز خواند ماند. او نا تنها صدای دلنشین و پرورده داشت، بخشنده ظرافت زنانه به موسیقی ملی بود وراه ورود بی دغدغه زنان را به صحنه های هنری هموار کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
علت تغییر نام فامیلی قمر



قمرخانم سید حسین‌خان - نام شناسنامه ای او - در سال ۱۲۸۴ شمسی، درست یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت زاده شد.

بعدها در سال ۱۳۰۶ که انتخاب نام خانوادگی برای صدور شناسنامه ضروری شد، او نام خانوادگی « وزیری زاده » را برای خود برگزید تا حرمتی نهاده باشد به کلنل علینقی وزیری، موسس مدرسۀ عالی موسیقی که قمر برایش احترام ویژه‌ای قائل بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 1 از 6:  1  2  3  4  5  6  پسین » 
موسیقی ایرانی

Qamar-ol-Moluk Vaziri | قمرالملوک وزیری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA