ارسالها: 24534
#1,161
Posted: 20 Dec 2015 00:57
پرستش
- کارگردان : داوود اسماعیلی
- تهیهکننده : محمدتقی شکرایی
- نویسنده : علی اکبر شکاریان
- بازیگران : مرتضی عقیلی
- لیلا فروهر
- حمیده خیرآبادی
- محسن فولادبازو
- محسن مهدوی
- موسیقی : حسن مصیبی
- تدوین : داوود اسماعیلی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۳دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
پرستش (فیلم) فیلمی به کارگردانی داوود اسماعیلی و نویسندگی علی اکبر شکاریان ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
مرتضي جوان آس و پاسي است كه با شرط بندي در بازي بيليارد امرار معاش مي كند. او كه با پدر و مادر فقيرش زندگي مي كند عاشق دختر ثروتمندي به نام ليلا مي شود. پدر و مادر ليلا فروهر مي كوشند تا دخترشان را از سر راه مرتضي دور كنند. عاقبت مرتضي بر اثر حادثه اي كشته مي شود و ليلا كه افسرده است به توصيه ي پدر و مادرش به اروپا نزد عمويش مي رود تا به تحصيلات خود ادامه بدهد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,162
Posted: 20 Dec 2015 00:57
پرواز در قفس
- کارگردان : حبیب الله کاووش
- تهیهکننده : رضا نورسته فر
- نویسنده : بهمن زرین پور
- بازیگران : سعید کنگرانی
- فرزانه داوری
- فخری خوروش
- عنایت بخشی
- منوچهر فرید
- موسیقی : روبیک منصوری
- تدوین : ایرج گل افشان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
پرواز در قفس فیلمی به کارگردانی حبیب الله کاووش و نویسندگی بهمن زرین پور ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
رباب كلفت خانه ي سعادت است. دختر او مريم و سهراب، پسر سعادت، به هم علاقمند مي شوند. روزي آن دو توسط ژاندارم ها گرفتار مي شوند و سعادت، پس از ضمانت آن دو، پسرش را از ادامه ي رابطه با مريم منع مي كند و براي جلوگيري از رابطه ي آنها دو نفر را مأمور مي كند تا سهراب را زير نظر بگيرند. سهراب به رابطه اش با مريم ادامه مي دهد و به هشدارهاي پدر وقعي نمي گذارد. پدر مريم نيز همسر و دخترش را، از ادامه ي اين رابطه، ملامت مي كند. سهراب و مريم...
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,163
Posted: 20 Dec 2015 00:57
تا آخرین نفس
- کارگردان : کامران قدکچیان
- تهیهکننده : رضا نورسته فر
- محمود زریباف
- نویسنده : بهمن زرین پور
- بازیگران : ناصر ملک مطیعی
- گلی زنگنه
- چنگیز وثوقی
- کامران قدکچیان
- جلال پیشواییان
- تدوین : کامران قدکچیان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۸۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
تا آخرین نفس فیلمی به کارگردانی کامران قدکچیان و نویسندگی بهمن زرین پور ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
بیماران یک بیمارستان صحرایی در جبهه پس از بمباران عراقی ها به همراه مددکاران و پزشکان با چند آمبولانس به سمت مریوان حرکت می کنند، اما در راه راننده یک آمبولانس به همراه تنی چند از مجروحان شهید می شوند و تنها یک مددکار به نام مریم و یک مجروح جنگی به نام رضا زنده می مانند . مريم رضا را كه قطع نخاع شده به برانكارد مي بندد و به راه مي افتد. در راه يك سرباز عراقي به دست رضا كشته مي شود و پدر سرباز كشته شده كه ابتدا مقصد رساندن آب به مريم و رضا را داشته به آن ها حمله مي كند. ولي پس از مدتي، عبدالرحمن، پدر سرباز عراقي به كمك مريم مي آيد تا به او در حمل برانكارد كمك كند. در ادامه ي مسير، آن ها به ميدان مين مي رسند و رضا و عبدالرحمن مشغول خنثي كردن مين ها مي شوند ولي عبدالرحمن با انفجار يك مين كشته مي شود و مريم با وجود حال وخيم رضا با تلاش بسيار راه خود را از ميان مين ها جستجو مي كند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,164
Posted: 20 Dec 2015 00:58
تشنه باران
- کارگردان : نادر قانع
- تهیهکننده : آذر احمدی
- نویسنده : نادر قانع
- بازیگران : ایرج مهدیان
- سیمین غفاری
- فریده بیات
- حمیده خیرآبادی
- نعمت اله گرجی
- موسیقی : حسن مصیبی
- تدوین : موسی افشار
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
تشنه باران فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نادر قانع ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
مريم و ايرج قرار ازدواج مي گذارند. ايرج خواننده است و پس از حادثه اي متوجه مي شوند كه به بيماري سرطان خو ن مبتلا است. در بيمارستان با پرستاري به نام فريده آشنا مي شود، و به كمك او و براي سعادت مريم، مي كوشد خود را از سر راه مريم دور كند. چنگيز شوهر فريده، از زندان آزاد مي شود و به دوستش رجب مي سپارد كه مراقب رفت و آمدهاي فريده باشد. ايرج در عالم مستي، و از سر استيصال، از چنگيز مي خواهد كه در ازاي مقداري پول جان او را بگيرد. چنگيز ابتدا امتناع مي كند: اما وقتي در مي يابد كه فريده خاطر خواه ايرج است تصميم مي گيرد ايرج را به قتل برساند. در چنين وضعي پزشكان به ايرج اطلاع مي دهند كه در تشخيص بيماري او اشتباه كرده اند. در لحظه اي كه چنگيز با تفنگ خود به سوي ايرج شليك مي كند فريده خود را سپر او قرار مي دهد و كشته مي شود. چنگيز توسط ژاندارم ها دستگير مي شود و ايرج و مريم زندگي مشتركي را آغاز مي كنند. .
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,165
Posted: 20 Dec 2015 20:16
تکیه بر باد
- کارگردان : مهدی ژورک
- تهیهکننده : مهدی ژورک
- نویسنده : مهدی ژورک
- بازیگران : مرجان
- مهدی ژورک
- طوطی سلیمی
- جمشید مهرداد
- یدی
- موسیقی : همایک نیازی
- تدوین : مهدی ژورک
- تاریخ : های انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۳دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
ابراهيم عسكري موسوم به «ابي» جوان آسمان جلي است كه دختري به نام «مريم» را كه قصد خودكشي دارد از مرگ نجات مي دهد. «مريم» يتيم است و عمو و پسرعمويش قصد دارند ثروت موروثي او را تصاحب كنند. وقتي «ابي» از چنگ پليس مي گريزد، «مريم» عازم آبادان است تا نزد خاله اش برود. «ابي» به «مريم» ملحق مي شود. آن دو پس از اطلاع از فوت خاله ي مريم به تهران بازمي گردند. «فرشته»، نامزد ابي، و دوستش «اسي» از وضع موجود دلخور هستند، و «ابي» تصميم مي گيرد آن دو و «مريم» را ترك و خود را به پليس معرفي كند. «مريم» با ضمانت «ابي» را آزاد مي كند و «فرشيد» «اسي» را، كه دلباخته ي «مريم» است، بر ضد «ابي» مي شوراند و از او مي خواهد كه «ابي» را به بيابان پرت افتاده اي بكشاند. «ابي» با «فرشيد» و همدستانش درگير مي شود، و «مريم» و «اسي»، كه متنبه شده، براي كمك به او مي شتابند. همدستان «فرشيد» در مرافعه با «ابي» مي گريزند و خود او موقع كش مكش با «ابي» زير آوار جان مي دهد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,166
Posted: 20 Dec 2015 20:17
چریکه تارا
- کارگردان : بهرام بیضایی
- نویسنده : بهرام بیضایی
- فیلمبرداری : مهرداد فخیمی
- تدوین : بهرام بیضایی
- گورگن گریگوریانس
- تاریخهای انتشار
- اکران نشد
- کشور ایران
- زبان فارسی
چریکه تارا از ساختههای بهرام بیضایی کارگردان ایرانی است. این فیلم که از ساختههای برجسته وی است همزمان با انقلاب ۵۷ توقیف شد و هیچگاه به نمایش عمومی در نیامد. این فیلم اولین فیلم توقیفشده پس از انقلاب است.
بيوه زني به نام تارا (سوسن تسليمي) همراه دو كودك كم سالش (گلبهار اسلامي و قربانعلي فلاحي) از ييلاق به كومه اش بازمي گردد. در راه مي شنود كه پدربزرگش مرده، و در جاده ي جنگلي به مردي غريب (منوچهر فريد) برمي خورد كه جامه ي تاريخي پوشيده و شتابان مي گذرد. تارا ميان ميراث پدربزرگ شمشيري مي يابد كه نمي داند با آن چه كند؛ تارا مي كوشد شمشير را به جاي داس درو به كار گيرد؛ اما شمشير به اين كارها نمي آيد و تارا آن را به رودخانه مي اندازد. تارا از نو مرد تاريخي را، كه سرداري از تبار جنگجويان منقرض شده است، مي بيند، كه از آن ها جز شمشير پدربزرگ هيچ نشاني نمانده است. مرد تاريخي ناپديد مي شود و تارا در موقع جزر دريا شمشير را مي يابد و آن را به مرد تاريخي مي دهد؛ اما او كه عاشق تارا شده است قادر نيست به دنياي خود بازگردد. در اين اثنا خواهر شوهرش (طاووس زارعي) او را براي برادرش آشوب (سيامك اطلسي) مي خواهد كه تارا نمي پذيرد. تارا از مرد تاريخي مي خواهد كه سد راهش نباشد. آشوب فرزندان تارا را مي ربايد، و تارا او را متهم مي كند كه براي رسيدن به وي برادرش را كشته است. آشوب دام گاه خود را ويران مي كند و از آبادي مي كوچد. تارا سراغ مرد تاريخي مي رود و او را متهم مي كند كه همه ي داستان هايش دروغ است و تبار و قبيله اي در كار نيست. در اين موقع سپاهي عظيم از دريا، به شهادت، سربرمي آورد و مرد تاريخي از شرم به دل جنگل پناه مي برد. تارا به او قول مي دهد كه فرزندانش را به قليچ خواهد سپرد و همراه او خواهد آمد. مرد تاريخي با اسب زخمي اش به دريا مي زند و تارا با شمشير به موج هاي دريا حمله مي كند تا مرد تاريخي را پس بگيرد؛ اما امواج دريا تارا را عقب مي نشاند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,167
Posted: 20 Dec 2015 20:17
حق و ناحق
- کارگردان : عزیزاله رفیعی
- تهیهکننده : عزیزاله رفیعی
- نویسنده : غلامرضا گمرکی
- بازیگران : بهمن مفید
- منوچهر وثوق
- مستانه جزایری
- هنگامه
- پروین سلیمانی
- موسیقی : حسین واثقی
- فیلمبرداری : حسین رفیعی
- تدوین : عزیزاله رفیعی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۲دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
حق و ناحق فیلمی به کارگردانی عزیزاله رفیعی و نویسندگی غلامرضا گمرکی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
حيدر (بهمن مفيد) در امامزاده با زني به نام مرجان (مستانه جزايري) آشنا مي شود كه سال ها پيش با دختر بوالهواسي آشنا شده و در نتيجه ي رفت و آمد با او اغوا شده و براي حفظ آبروي خانواده با ارسال نامه اي به والدينش وانمود كرده كه خودكشي كرده است. حيدر نشاني محل زندگي و كارش را به مرجان مي دهد و از او مي خواهد كه هر زمان به كمك نياز داشت به او مراجعه كند. حيدر به زادگاهش بازمي گردد و برادرش احمد (منوچهر وثوق) با مريم (مستانه جزايري)، خواهر دوقلوي مرجان، آشنا مي شود و با او قرار ازدواج مي گذارد. حيدر مريم را با مرجان اشتباه مي گيرد و برادرش را از ازدواج با او منع مي كند. موقعي كه حيدر سرگذشت مرجان را براي احمد شرح مي دهد يكي از افراد جلال (جلال موسوي) موضوع را مي شنود و اهل محل را مطلع مي كند. احمد، به رغم نظر حيدر، با مريم ازدواج مي كند؛ اما كسي در مراسم ازدواج آنها شركت نمي كند. جلال و افرادش با حيدر و احمد گلاويز مي شوند، و مي خواهند كه آن دو محله را ترك كنند. در اين اثنا مرجان سر مي رسد و با توجه به شباهت خود به مريم موضوع را روشن مي كند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,168
Posted: 20 Dec 2015 20:17
خیابانیها
- کارگردان : محمد صفار
- تهیهکننده : خسرو تسلیمی
- نویسنده محمد صفار
- بازیگران : رضا بیک ایمانوردی
- آرمان
- شورانگیز طباطبایی
- عنایت بخشی
- نریمان شیری فرد
- تدوین : مهدی رجاییان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۳دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
خیابانیها فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمد صفار ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
مسيو و آقا رضا كارشان كف زني و علافي است. مسيو در خانه ي خاورخانم مستأجر است و رضا از مادر بيمارش نگهداري مي كند. مادرش مي ميرد، و رضا به خانه ي مسيو نقل مكان مي كند. روزي آن دو پس از سرقت كيف يك مسافر وارد خانه اي مي شوند كه مريم و نامادري اش در آنجا ساكن هستند. آنها جواهرهاي زن را به سرقت مي برند و مي گريزند. زن به شوهرش مي گويد كه مريم جواهرها را به سرقت برده است. مريم از دست نامادري اش از خانه مي گريزد و با اتومبيل مسيو و رضا تصادف مي كند. رحيم از رضا مي خواهد كه در يك دزدي بزرگ با او همكاري كند؛ اما رضا از همكاري با او تن مي زند. مريم به خوانندگي رو مي آورد و با رضا ازدواج مي كند. رضا با رانندگي و مسيو با روزنامه فروشي خرج خانه را تأمين مي كنند؛ اما مدتي بعد رضا و رحيم براي سرقت از گاوصندوق يك كارخانه اقدام مي كنند. رحيم از پرداخت سهم رضا طفره مي رود و او را مضروب مي كند. رضا به پليس اطلاع مي دهد و پس از دستگيري رحيم به سراغ همسرش مي رود، كه آبستن است.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,169
Posted: 20 Dec 2015 20:18
دو مرد خشن
- کارگردان : حاتم گرجی
- تهیهکننده : جمشید شیبانی
- نویسنده : حاتم گرجی
- بازیگران : ناصر ملک مطیعی
- قدیر
- پری ساواش
- احسان
- مرادی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۸۰دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
دو مرد خشن فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حاتم گرجی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است
مأمور وظيفه شناسي به نام رئيس كمال پس از مرگ همكارش رئيس جمال در موقع مقابله با تبهكاران، از پسر او مراد و همسرش مراقبت كرده است. مراد در سال هاي نوجواني با گروهي قاچاق چي به رهبري عبدالله همكاري مي كند و در عين حال با عبدالله به مخالفت برمي خيزد. با توطئه عبدالله، مراد، به اتهام قتل عام نمايندگان كارگران ، دستگير و به حبس ابد محكوم مي شود. ليلا، نامزد مراد، كه خواننده مشهوري است ، از راز توطئه عبدالله بر ضد مراد پرده بر مي دارد . مراد با اجازه رئيس كمال براي چند ساعت از زندان مرخص مي شود و با عبدالله و افرادش درگير مي شود. در ميانه درگيري ليلا چند تن از افراد عبدالله را با شليك گلوله از پا در مي آورد و مراد خود را قاتل معرفي مي كند. مراد تسليم مي شود و پس از برگزار كردن مراسم عقد با ليلا آماده مي شود تا به جوخه اعدام سپرده شود .
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,170
Posted: 20 Dec 2015 20:18
زخم خنجر رفیق
- کارگردان : عزیزاله بهادری
- تهیهکننده : رضا نورسته فر
- نویسنده : احمد نجیب زاده
- بازیگران : منوچهر وثوق
- نگین
- لیلی
- مهدی فخیم زاده
- جلال پیشواییان
- ایرن
- موسیقی : روبیک منصوری
- تدوین : ایرج گل افشان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۶دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
زخم خنجر رفیق فیلمی به کارگردانی عزیزاله بهادری و نویسندگی احمد نجیب زاده ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
«زري» از خانه اي عمومي مي گريزد و در تماس با خان بابا از او مي خواهد كه دخترش «مريم» را، كه بيست سال پيش به «حاج مرادعلي» سپرده، به او معرفي كند. «حاجي»، «زري» را در خانه ي خان بابا پناه مي دهد. «حسام»، برادرزاده ي «حاج مرادعلي»، «مريم» را دوست دارد؛ اما «مريم» به «سعيد» علاقه مند است، و «حاج مرادعلي» پس از تحقيق درباره ي «سعيد» با ازدواج با آن دو موافقت مي كند. «حسام» با «زري» روبرو مي شود و او را مي شناسد و با تهديد «حاج مرادعلي» از او مي خواهد كه مراسم ازدواج «سعيد» و «مريم» را به هم بزند. «حاج مرادعلي» مي پذيرد و وقتي «سعيد» در خلوت با «حاجي» درگير مي شود «حسام» در غيبت او «حاجي» را به قتل مي رساند و «سعيد» دستگير مي شود و «خان بابا» تلاش مي كند تا او آزاد شود. «سعيد» مانع ازدواج «حسام» و «مريم» است و «حسام» با اسلحه به «مريم» شليك مي كند؛ اما «زري» با فداكردن جان خود مانع كشته شدن «مريم» مي شود.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!