ارسالها: 24534
#1,171
Posted: 20 Dec 2015 20:19
زرخرید
- کارگردان : رضا صفایی
- تهیهکننده : رضا صفایی
- نویسنده : رضا صفایی
- بازیگران : منوچهر وثوق
- جوانه جلیلوند
- بهروز شاهین فر
- منوچهر والی زاده
- علی میری
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
زرخرید فیلمی به کارگردانی و نویسندگی رضا صفایی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
بهزاد هفت جان با گروه كريم همكاري مي كند كه كارشان توزيع مواد مخدر بين جوانان است. گروه رقيب به سرپرستي جلال با بهزاد تماس مي گيرند و از او مي خواهند كه كريم و افراد را به پليس لو بدهد. پس از آن بهزاد با جلال همكاري مي كند و نامزدش سوسن را به همكاري با گروه جلال ترغيب مي كند. سوسن پس از اطلاع از وظيفه اي كه به او محلول شده از همكاري تن مي زند و سر راه رشيد، فريدون فسقلي و كاس آقا قرار مي گيرد. آنها او را در زايشگاه بستري مي كنند كه پسري به دنيا مي آورد، و نامش را بهروز مي گذارد. بهزاد با توطئه جلال و افرادش به حبس مي افتد و سوسن فرزندش را بزرگ مي كند. سالها بعد بهروز با مشاركت همكار جلال سر راه جلال قرار مي گيرد و حاضر به همكاري با آنها مي شود. در اين اثنا بهزاد از زندان آزاد مي شود و پس از اطلاع از سلامت زن و فرزندش به جستجوي آنها مي پردازد. جلال بهروز را نسبت به بهزاد بدگمان مي كند؛ اما با مداخله ي پليس جلال، دستگير و بهروز و بهزاد و سوسن زندگي جديدي را آغاز مي كنند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,172
Posted: 20 Dec 2015 20:19
زن و زمین/خوش غیرت
- کارگردان : پرویز نوری
- تهیهکننده : روبن ملک سرکیسیان
- نویسنده : پرویز نوری
- منوچهر جوانفر
- بازیگران : همایون
- نوری کسرایی
- منوچهر فرید
- میرمحمد تجدد
- داریوش اسدزاده
- موسیقی : مجتبی میرزاده
- تدوین : همایون ارجمند
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۳دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
زن و زمین/خوش غیرت فیلمی به کارگردانی پرویز نوری و نویسندگی پرویز نوری، منوچهر جوانفر ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است. پرویز نوری، کارگردان این فیلم، پیشتر فیلم "رشید" را هم کارگردانی کرده بود که آن هم از نظر ارائه برهنگی بر روی پرده سینما گوی سبقت را از دیگر فیلمهای اون دوران ربوده بود.
گروهی زن و مرد در پی قطعه زمینی درگیری پیدا می کنند...
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,173
Posted: 20 Dec 2015 20:19
ساخت ایران
- کارگردان : امیر نادری
- تهیهکننده علی مرتضوی
- نویسنده : امیر نادری
- بازیگران : سعید راد
- کندی برگن
- باب بالواچت
- امیل بلاسکو
- جان براون
- موسیقی : احمد پژمان
- فیلمبرداری : پطروس پالیان
- تدوین : موسی افشار
- نیک سراس
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۵دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
ساخت ایران فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امیر نادری ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
علي (سعيد راد) بوكسور جواني است كه در روياي قهرماني حرفه اي راهي آمريكا شده است و خيلي زود اسير دام اهريمني گروهي دلال و تبهكار شده و قراردادي منعقد مي كند كه تابع دستورات آنها باشد. علي به زودي آماده و سرحال در مسابقات شركت كرده و اعتباري به هم مي زند. اوقات خوشي دارد تا اينكه از او خواسته مي شود كه براي منافع گروه دلالان مسابقه اش را ببازد. علي كه رياكاري را دوست ندارد، مسابقه را مي برد و تبهكاران كه سرمايه ي قابل توجهي را از دست داده اند، او را تا حد مرگ كتك مي زنند. علي با اسلحه اي كه از يك سياه پوست بدست آورده تبهكاران را به قتل رسانيده و خود نيز كه به شدت مجروح شده، در مي گذرد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,174
Posted: 20 Dec 2015 20:20
سایههای بلند باد
- کارگردان : بهمن فرمان آرا
- تهیهکننده : بهمن فرمان آرا
- نویسنده : هوشنگ گلشیری
- بازیگران : فرامرز قریبیان
- سعید نیکپور
- حسین کسبیان
- کیومرث ملک مطیعی
- آتش خیر
- موسیقی : احمد پژمان
- فیلمبرداری : علیرضا زرین دست
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- کشور ایران
- زبان فارسی
سایههای بلند باد فیلمی از بهمن فرمان آراست که براساس داستان «معصوم اول» هوشنگ گلشیری و با بازی فرامرز قریبیان، سعید نیکپور و حسین کسبیان سال ۱۳۵۷ در روستای هنجن ساخته شد .
مترسكي با چهره اي سفيد و دو دست چوبي، كه دو پرنده به آن آويزان است، در كشتزار است. عبدالله ( فرامرز قريبيان)، كه تنها راننده ي روستا است، روي چهره ي سفيد مترسك چشم و دهان و بيني مي كشد و كلاه خود را سر آن مي گذارد. صبح روز بعد پيرزني به نام ننه صغري در مواجهه با مترسك از هوش مي رود. ننه صغري را كه حالتي سرسامي درد به شهر مي برند. شبي تقي آبيار (حسين كسبيان) در مواجهه با مترسك به حال و روز پيرزن مي افتد و او را نيز همراه همسرش براي مداوا با ميني بوس عبدالله به شهر مي فرستند. شبي ديگر نرگس (آتش خير) نامزد عبدالله و دختر كدخدا، از خانه بيرون مي رود و بامداد روز بعد او را با جامه ي سپيد كنار مترسك مي يابند. محمد (سعيد نيك پور)، مدير و آموزگار مدرسه، از عبدالله مي خواهد كه فكري به حال اهالي بكنند. عاقبت يك شب عبدالله شرط مي بندد كه مترسك را از بن خواهد انداخت. ظاهراً عبدالله در مواجهه با مترسك پايش زخم برمي دارد و مي ميرد. عبدالله را كنار مترسك به خاك مي سپارند و جز آموزگار همه سر قبر او حضور مي يابند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,175
Posted: 20 Dec 2015 20:20
سرخپوستها
- کارگردان : غلامحسین لطفی
- تهیهکننده : غلامرضا سرکوب
- نویسنده : غلامحسین لطفی
- بازیگران : رضا بیک ایمانوردی
- پرویز فنی زاده
- شورانگیز طباطبایی
- رضا فضائلی
- اصغر همت
- موسیقی : محمد تراب نیا
- تدوین : موسی افشار
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۰دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
سرخپوستها (فیلم) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی غلامحسین لطفی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
ارباب جمشید محل اجتماع سیاهی لشکرهای فیلم فارسی است تا آدمی معروف به چیچو آنها را به صحنه فیلمبرداری ببرد. تازه وارد این جمع، جوانی است به نام داوود که برای هنرپیشه شدن از شهرستان به تهران آمده است. داوود در این جمع با احمد آرتیست و مصطفی جیمزباند آشنا می شود. آنها قول می دهند که ترتیبی قائل شوند تا با رضا بیک ایمانوردی همبازی شود. اما چندی نمیگذرد که مصطفی در اثر بیماری در می گذرد و داوود که بی مسکن است با احمد هم اتاق می شود. احمد دائماً در رؤیا می بیند که با بهروز وثوق همبازی شده است. روزها می گذرد، پول داوود تمام می شود. حالا داوود راضی شده که فقط عکسی با بیک ایمانوردی یادگاری بگیرد و یک عکاس فیلم فارسی این مشکل را حل می کند و بعد از آن دیگر اتفاقی نمیافتد. از این پس داوود هم مثل تمام بچه های ارباب جمشید روزهای طولانی و بیهوده ی انتظار را طی می کند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,176
Posted: 20 Dec 2015 20:20
سرنوشتسازان
- کارگردان : جهانگیر جهانگیری
- تهیهکننده : ایرج رحیم زاده
- نویسنده : کریم بهی
- بازیگران : رضا بیک ایمانوردی
- زرینه
- کاظم افرندنیا
- منوچهر افسری
- محمد برسوزیان
- موسیقی : روبیک منصوری
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۱۰۴دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
سرنوشتسازان فیلمی به کارگردانی جهانگیر جهانگیری و نویسندگی کریم بهی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
زينت خدمتكار منزل سالارخان، در يك دهكده ي مرزي است، وي در حالي كه باردار است از خانه ي او رانده مي شود. زينت به احمد پناه مي برد. اما زيني و امجد، عوامل سالارخان دورادور در تعقيبش هستند. زينت چند روز بعد از اينكه فرزندش را به دنيا مي آورد به وسيله ي زيني و امجد به قتل مي رسد و احمد به اتهام قتل او دستگير مي شود. سالارخان فرزند زينت را ظاهراً از روي خيرخواهي به فرزندي مي پذيرد و عواملش را به تعقيب احمد مي فرستد كه همراه ژاندارم ها راهي مركز است. زيني و امجد در فرصتي آنها را در محاصره گرفته و گلوله باران مي كنند و وقتي كه در بازگشت به روستا خبر مرگ احمد را به سالارخان مي دهند احمد كه زنده است، باز مي گردد و انتقام خونيني از سالارخان و عواملش مي گيرد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,177
Posted: 21 Dec 2015 16:22
صمد در به در میشود
- کارگردان : پرویز صیاد
- تهیهکننده : پرویز صیاد
- نویسنده : پرویز صیاد
- بازیگران : پرویز صیاد
- بهمن زرین پور
- حسین امیرفضلی
- علی زاهدی
- هایگار استپانیان
- موسیقی : مجتبی میرزاده
- فیلمبرداری : علیرضا زرین دست
- تدوین : روح اله امامی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۰دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
صمد در به در میشود فیلمی به کارگردانی و نویسندگی پرویز صیاد ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
صمد (پرویز صیاد) به توصیه ی ننه آقا (فرخ لقا هوشمند) با الاغش به شهر می رود تا به کمک مش باقر (حسین امیرفضلی) کاری صنعتی بیاموزد.الاغ او را مي ربايند و او به پاسبان محل (محمد ورشوچي) عارض مي شود. كريم آقا (محمد گودرزي)، صاحب يك بنگاه معاملات ملكي، به كمك شاگردش رحيم (بهمن زرين پور) صمد را به همكاري مي طلبد تا نقش زمين داري روستائي را بازي كند كه به شهر آمده است تا زمين هاي خود را به قيمت ارزان بفروشد. كريم آقا در عين اين كه از اثر انگشت صمد زير اوراق جعلي مالكيت زمين استفاده مي كند، او را به عنوان كارگر ساختماني به كار مي گمارد. سرعت كار صمد ساير كارگردان را به اعتراض وامي دارد و او بيكار مي شود. كريم آقا براي صمد مشاغل ديگري مثل كار در كارگاه كفاشي، آبدارخانه ي يك اداره و گارسوني پيدا مي كند؛ اما صمد هر كدام را به دليلي از دست مي دهد. او مدتي همراه قوچ علي (علي زاهدي) به فروش بليت بخت آزمايي مي گذراند، و وقتي تصميم دارد با چهارصد هزار تومان پولي كه به دست آورده به زادگاهش بازگردد با زن معروفه اي روبرو مي شود كه با فريب دادن او پول ها را از دستش درمي آورد. صمد سپس به عنوان «آب حوضي» به محله اي كه آپارتمان هاي چند طبقه دارد رو مي برد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,178
Posted: 21 Dec 2015 16:22
عبور از مرز شب
- کارگردان : محمدباقر خسروی
- تهیهکننده : محمدباقر خسروی
- نویسنده : محمدباقر خسروی
- بازیگران : رضا بیک ایمانوردی
- وفا
- رضا کرم رضایی
- آرمان
- شهرزاد آرمانی
- تدوین : مهدی رجاییان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
عبور از مرز شب فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمدباقر خسروی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
فرهاد (وفا) و مارگريت (شهرزاد آرماني) از سال هاي مدرسه به يكديگر علاقمند مي شوند. والدين فرهاد فوت كرده اند، و او تحت سرپرستي عمويش تقي (رضا كرم رضائي) بزرگ شده است. روبرت (آرمان)، پدر مارگريت، به دليل دوگانگي مذهب، مارگريت و فرهاد را از معاشرت با يكديگر منع مي كند، و ژرژ (مهران صدري)، براي دور كردن فرهاد از خواهرش عده اي اوباش را اجير مي كند تا فرهاد را تنبيه كنند. به رغم اين معاشرت دو جوان ادامه مي يابد. هيچ يك از آن دو حاضر نيستند از اصول مذهب خود نافرماني كنند. فرهاد به توصيه ي تقي و روبرت وانمود مي كند كه به دختر همسايه شان (شادي آفرين) علاقمند شده است، به گمان اين كه علاقه ي مارگريت را از خود سلب خواهد كرد. مارگريت به دليل بي توجهي فرهاد تصميم به خودكشي مي گيرد؛ اما فرهاد مانع مي شود و چندي بعد آن دو كه راهي براي پيوند زناشويي خود نمي بينند، دست در دست هم، خود را در دريا غرق مي كنند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,179
Posted: 21 Dec 2015 16:24
فرار از بند
- کارگردان : نادر قانع
- تهیهکننده : نادر قانع
- نویسنده : نادر قانع
- بازیگران : شهلا یوسفی
- منوچهر یوسفی
- خسرو جمالی
- داوود غفاری
- فرشته اخوان
- تدوین : موسی افشار
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۸۲دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
فرار از بند فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نادر قانع ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
شهلا از دست شاهين و افرادش از اهواز به آبادان مي گريزد.آنها فرشته را مأمور مي كنند تا او را بيابد. شهلا در اتوبوس با منوچهر آشنا مي شود، و به درخواست او سرگذشتش را تعريف مي كند: شهلا با پدر و مادرش زندگي مي كند. شاهين به او و پدر و مادرش پيشنهاد مي كند كه شهلا در كاباره ي او آواز بخواند. پدر شهلا موافق و مادرش مخالف است. شاهين باباعلي را در عالم مستي راضي مي كند كه همسرش را در حمام خفه كند. با حضور و شهادت شاهين و افرادش در دادگاه باباعلي به عنوان قاتل همسرش محكوم مي شود. شهلا، در حالتي عصبي، شاهين را كه قصد آزار او را دارد با قيچي زخمي مي كند و مي گريزد. منوچهر پس از شنيدن سرگذشت شهلا با او ازدواج مي كند. مدتي بعد باباعلي از زندان آزاد مي شود و درصدد يافتن دخترش برمي آيد. فرشته وانمود مي كند كه شاهين توسط شهلا به قتل رسيده و به اين ترتيب از شهلا اخاذي مي كند. منوچهر از راز ماجرا سردرمي آورد و شهلا از دست شاهين و افرادش به مشهد مي گريزد. شاهين پس از كشتن فرشته توسط جواني به نام داوود به قتل مي رسد و منوچهر، كه متهم به قتل شده، با شهادت باباعلي از زندان آزاد مي شود و همسرش را در مشهد مي يابد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
ارسالها: 24534
#1,180
Posted: 21 Dec 2015 16:24
قدغن
- کارگردان : علیرضا داوودنژاد
- تهیهکننده : علیرضا داوودنژاد
- نویسنده : علیرضا داوودنژاد
- ایرج مطلبی
- بازیگران : داوود رشیدی
- پرویز فنی زاده
- مرتضی عقیلی
- مهناز داوودنژاد
- حسین ملکی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۷
- مدت زمان
- ۹۵دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
قدغن فیلمی به کارگردانی علیرضا داوودنژاد و نویسندگی علیرضا داوودنژاد، ایرج مطلبی ساختهٔ سال ۱۳۵۷ است.
غلام (پرويز فني زاده)، عبدالله (داود رشيدي) و امير (مرتضي عقيلي) سه يار قديمي اند كه با مشكلات مختلفي دست به گريبانند. غلام همسري بلند پرواز به نام قدسي (زرينه) دارد؛ عبدالله كه با پسرش محمد (علي عسگري) زندگي مي كند، به ياد همسرش، كه از خانه گريخته دائم مشروب مي خورد، و امير كه زندگي را با كارگري در لابراتوار فيلمسازي مي گذراند دل در گرو عشق مهرو (مهناز داودنژاد)، خواهر غلام، دارد؛ اما مهرو شيفته ي محمد است. غلام، كه در كارخانه اي مشغول كار است، شبي به پيشنهاد مدير عامل (فتحعلي اويسي) به اتفاق همسرش قدسي براي كار به خانه ي او مي روند. مدير عامل غلام را براي تهيه ي ترياك به بيرون از خانه مي فرستد و با دوستانش از قدسي هتك حرمت مي كنند. غلام به كمك دوستانش مدير عامل را به قتل مي رساند. عبدالله نيز در گشت و گذارهاي خود به كمك محمد همسر سابقش، ثريا خال دار، را در محله ي بدنام شهر مي يابد و او را به قتل مي رساند. غلام و عبدالله و امير به همراه محمد و مهرو به زادگاهشان بوشهر مي گريزند و در خانه ي يكي از دوستانشان پناه مي گيرند. مهرو و محمد از آنها جدا مي شوند و سرانجام سه دوست در درگيري با پليس كشته مي شوند.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!