انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 6 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6

تاریخ تمدن مصر باستان


زن

 

آنچه مردم مصر باستان انجام مى‌دادند!



آداب عجیب زناشویی و ازدواج در مصر باستان

در دولت مصر زنا با محارم امری كاملاً عادی محسوب می‌شد. شاه اغلب خواهر و گاه دختر خود را به همسری خویش اختیار می‌كرد به این بهانه كه خون خاندان سلطنتی را پاك و پاكیزه نگاه دارد. به همین جهت عادت همسری با خواهران از شاه به همه طبقات مردم سرایت كرد در قرن دوم میلادی دو سوم ساكنان آرسینوئه از این قاعده پیروی می‌كردند.
در شعر مصری قدیم كلمات (برادر) و (خواهر) همان معنی (عاشق) و (معشوق) زمان ما را داشته است و اگر زنی را به همسری اختیار می‌كردند او را خواهر خود می‌خواندند.
فرعون علاوه بر خواهر خود زنان دیگری نیز داشته است كه از میان اسیران جنگی بر می‌گزیده یا بزرگان مملكت یا شاهزادگان بیگانه به او هدیه می‌كرده‌اند. پاره ای از اعیان مملكت در این كار از فرعون تقلید می‌كرده‌اند. البته هرگز نمی‌توانستند در این باره به درجه شاه برسند به ناچار بایستی در مراعات اصول جاری اخلاقی سرمایه و درآمد مالی خویش را از نظر دور نداشته باشند.

ولی توده مردم مانند همه افراد ملتهای دیگر كه در آمد متوسطی دارند به یك زن قناعت می‌ورزیدند. ظاهرا چنان به نظر می‌رسد كه زندگی خانوادگی منظم بوده و از لحاظ اخلاقی وحدود تسلط افراد خانواده با آنچه در میان ملل متمدن این زمان وجود دارد اختلافی نداشته است. وضع اجتماعی زن در آن زمان از وضعی كه زنان بسیاری از ملتها در زمان حاضر دارند بالاتر بوده است.

نقشهایى كه از زمانهای باستان بر جای مانده زنان را به صورتی نشان می‌دهد كه آزادانه در میان مردم می‌خورند و می‌آشامند و در كوچه و بازار بی‌آنكه كسی نگهبان ایشان باشد یا سلاحی در دست داشته باشند در پی كار خویش می‌روند و با آزادی كامل به كارهای صنعتی و بازرگانی می‌پردازند.

سیاحان یونانی كه عادت داشته‌اند بر زنان خود سخت بگیرند از مشاهده این آزادی زنان در مصر تعجب كرده و مردان مصری را كه در تحت تسلط زنان خویش بسر می‌بردند استهزا كرده اند. شاید این منزلت عالیی كه در مصر برای زنان بود از این پیدا شده كه كه در آن سرزمین تسلط زن یا مادر شاهی بر تسلط مرد یا پدر شاهی غالب بوده است.
گواه بر این مطلب آن است كه نه تنها زن در خانه بزرگی كامل داشته بلكه تمام اراضی كشاورزی به زنان منتقل می‌شد. سبب زناشوئی با خواهر آن نبوده است كه برادر از عشق خواهر بی‌تاب می‌شده بلكه مردان می‌خواسته‌اند به این ترتیب از میراث خانواده كه از مادر به خواهر انتقال می‌یافته بهره‌برداری كنند و نمی‌خواسته‌اند كه این ثروت به چنگ بیگانگان بیفتد.

حتی در مسئله نامزدی و اظهار عشق و زناشوئی و جنسی حق تقدم با زن بوده است گواه بر این غزلها و نامه های عاشقانه بازمانده از آن زمان است كه بیشتر از طرف زن به مرد خطاب شده و زن از مرد می‌خواسته است تا زمان و مكانی را برای قرار ملاقات معین كند یا از او با كمال صراحت خواستگاری می‌كرده و طالب همسری می‌‌شده است.
در یكی از نامه‌ها چنین آمده است ((ای دوست زیبای من من خواستار آنم كه همسر تو باشم و كدبانو و صاحب اختیار همه املاك تو باشم.)) به همین جهت كه حجب و حیا كه البته نباید با وفاداری اشتباه شود در نزد مصریان فراوان نبوده و ازمسائل جنسی با چنان صراحتی سخن می‌گفته‌اند كه امروزه هرگز چنان سخنی نمی‌گوییم.
دركل در مصر زنان بر مردان ارشدتر بودند و شوهر پس از مدتی همه میراث خود را به همسر می‌بخشید.

لباس زنان نیز از پارچه‌ای حریر تشكیل می‌شد كه فقط پایین تنه آنها را می‌پوشاند و اگر لباسی می‌پوشیدند كه سینه و شكمشان را می‌پوشاند آنها را بی‌شرم و حیا می‌دانستند!! چرا كه اعتقاد داشتند خدایان انسان را عریان آفریده‌اند و نباید خود را بپوشانند. زنها موی سر را كاملاً می‌تراشیدند و از موی عاریه استفاده می‌كردند. جالب اینكه بزرگترین افتخار برای یك مرد این بود كه سر تراشیده یك زن را ببیند!

رقص نیز جزء لاینفك زندگی مصریان محوب می‌شد و در نقاشیها و نقش برحسته‌های باستان نیز ما این حركات نمایشی را می‌بینیم كه البته شاید به نظر ما هیچ شباهتی به رقص نداشته باشند.

دين

دین در مصر بالای همه چیز و پایین همه چیز بود. دین در هر یك از مراحل و به هر شكل از اشكال آن از توتم تا فلسفه الهی وعلم لاهوت در آن سر زمین وجود داشت و اثر آن در ادبیات و شكل حكومت و هنر و هر چیز دیگر جز اخلاق آشكار بود. جز سرزمین‌های روم و هند در هچ جای دیگر جهان به اندازه مصرخدایان متعدد وجود نداشت.
فرد مصری می‌گفت كه آغاز آفرینش از آسمان شروع شده و آسمان و رود نیل پیوسته بزرگترین رب‌النوع او بشمار می‌رفت. ماه یكی از خدایان و شاید كهنه‌ترین خدایی بود كه در مصر مورد پرستش بود ولی در مراسم دینی رسمی‌خورشید عنوان بزرگترین خدا را داشت.

خورشید را گاهی به نام خدای برین ((رع)) می‌پرستیده‌اند و آن را پدر درخشنده‌ای می‌دانستند كه مادر زمین را با شعاعهای نافذ نور و حرارت خویش باردار ساخته است.
گاهی نیز خورشید را همچون گوساله مقدسی تصور می‌كردند كه در هر بار ولادتش تجدید می‌شد و با جلال تمام برروی كشتی فلكی صفحه آسمان را طی می‌كرد و همان گونه كه مرد سال خورده به طرف گور خویش سرازیر می‌شد او نیز به طرف مغرب سرازیر می‌شد.

مصریان قدیم بز نر و گاو نر را به شكل خاصی تقدیس می‌كردند و آنهارا رمز و نماینده نیروی جنسی خلاق می‌دانستند. درپایان كار خدایان رنگ آدمی‌ پیدا كردند اگر صحیح‌تر گفته شود انسانها به شكل خدایان در آمدند.
این خدایان بشری مصری مانند خدایان یونانی چیزی جز مردان و زنان بر جسته‌ای نبودند كه اندام درشت پهلوانی داشتند ولی همه آنان با استخوان و گوشت وخون آفریده شده بودند، گرسنه می‌شدند و خوراك می‌خوردند تشنه می‌شدند و آب می‌نوشیدند، عشق می‌ورزیدند و زناشویی می‌كردند، دچار خشم و غضب می‌شدند و می‌كشتند و در آخر كار به سالخوردگی می‌رسیدند و از جهان می‌رفتند.

این خدایان -یعنی رع و آمون و اوزیریس بزرگترین رب النوعهای مصری بودند. باگذشت زمان رع و آمون و خدای دیگری به نام پتاح درهم آمیخته شد و به صورت سه مظهر یاتجلی خدای یگانه‌ای در آمد كه هرسه را فرا می‌گرفت.
مصریان راعقیده بر آن بود كه اوزیریس نیل دوباره زنده می‌شود و همه گیاهان پس از مرگ زندگی را از سر می‌گیرند. انسان نیز می‌تواند بعد از مردن دوباره به زندگی باز گردد. این كه جسد مردگان درخاك خشك مدتهای دراز صحیح و سالم می‌ماند ازعواملی است كه عقیده خلود راهزاران سال در مصر باقی نگاه داشته است.

باوجود این باید دانست كه دین مصری چندان توجهی به اخلاق نداشته است كاهنانی كه همه وقتشان مصرف فروختن افسون و خواندن عزایم و پرداختن به آداب سحر و جادو می‌شد وقت آن را پیدا نمی‌كردند كه اصول اخلاقی را به مردم بیاموزند.
خود خدایان برای آزردن یكدیگر از سحر و جادو و افسون مدد می‌گرفتند. ادبیات مصر قدیم پر از نام جادوگرانی است كه باگفتن یك كلمه دریاچه‌ای را می‌خشكانیده یا دست و پای جداشده‌ای را به بدن می‌چسبانیده یامردگان رادوباره به رندگی باز می‌گردانیدند. هرشاه جادوگران خاصی داشت كه به او كمك و راهنمایی می‌كردند مردم چنان معتقد بودند كه فرعون را نیرویی جادوای است كه با آن می‌تواند از آسمان باران فرود آورد یاسبب فیضان رودنیل شود.

روایت دیگر مربوط به مصر باستان اين است که وقتی ملکه یا پادشاهی از دنیا می‌رفته نرده بانی برایش قرار داده می‌شده تا روحش به بهشت برود و معتقد بودند اگر کسی از زیر اين نردبان رد بشود آن روح در زمین اسیر مى‌شود و نمى‌تواند به آسمان برود.
ديگر اينكه قبل از اختراع چوبه دار مجرمان را از نردبان آویزان می‌کردند و معتقد بودند که روح آنها زیر نردبان باقی می‌ماند و همچنین اعتقاد داشتند وقتی یك فرعون می‌میرد یك پرنده كه همانا روح اوست از دهان او خارج می‌شود.

زندگى پس از مرگ

مصریان باستان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و همه مردم از فقیر تا غنی و حتی فرعون تمام تلاششان بر ابن بود تا در طول حیات وسایل رفاه و آسایش خود را برای زندگی در جهان پس از مرگ تدارك ببینند.
طبق همین اعتقاد بود كه در آرامگاه اشراف و فراعنه ظروف و اثاثیه و زیورآلاتی قرار می‌دادند تا در دنیای دیگر از آنها استفاده كنند. همچنین روی تابوت شاهان صحنه هایی از زندگی و جشن و شكار و پیروزی بر دشمن را ترسیم می‌كردند.
آنها حتى از دوران جوانى به فكر تهيه و تدارك اسباب مرگ خود بودند و اعتقاد آنها به زندگى پس از مرگ چنان قوى بود كه به خاطر مرگ نزديكان خود نيز زياد گريه و زارى نمى‌كردند.

آنها معتقد بودند كه كا یا روح آزاد شده مرده برای زندگی جاودانه در سرزمین مغرب (دنیای مردگان) به كالبد و جسم سالم نیاز دارد تا در آن حلول كند به همین خاطر بدن مرده را مومیایی می‌كردند تا جسم او تا وقتی كه روح آزادش از راهروی مات برنگشته سالم بماند. همچنین پس از مومیایی جسد مرده را داخل تابوتی كه هم اندازه و قالب بدنش ساخته شده بود قرار می‌دادند تا كالبدی آماده برای بقای روح فرعون در سرزمین مغرب باشد.

مصریان باستان معتقد بودند هر موجود زنده همزادی دارد كه با مرگ او فوراً از بین نمی‌رود. به همین دلیل كنار جسد مومیایی غذاهای پیشكشی می‌گذاشتند تا همزاد (كا) از آنها تغذیه كرده و تا زمانی كه روح آزاد (با) از راهروی مات بازنگشته سالم بماند. با بازگشت روح آزاد همزاد (كا) هم در كالبد مومیایی وارد می‌شد تا با هم به بهشت ابدی سفر كنند.
هرودوت مورخ یونانی عهد هخامنشیان در كتاب "تواریخ" خود از مشاهدات خود درباره نحوه مومیایی‌های مصریان چنین نوشته است:‌" مصریان پس از شستن مرده در رود نیل مغز مرده را با چنگكی از راه بینی بیرون می‌كشیدند و درون جمجمه را شستشو می‌دادند.

سپس با سنگی لب تیز پهلوی مرده را می‌شكافتند و جگر، شش، معده و روده‌ها را در آورده و داخل چهار كوزه سفالین می‌گذاشتند. آنگاه درون شكم را با شراب خرما می‌شستند و بر آن داروهای معطر می‌پاشیدند و آن را با گیاه‌های خوشبو پر می‌كردند.

سپس شكاف پهلو را می‌دوختند و جسد را به مدت هفتاد روز در حمامی‌ از مایع دارویی قرار می‌دادند و بعد از این مدت آن را بیرون آورده و با نوارهای آغشته به موم جسد را محكم نوارپیچ می‌كردند و روی آن نشانه‌های طلسم قرار می‌دادند. راهبان در حین این كار مدام وردهای جادویی می‌خواندند تا روح شیاطین از مرده دور شود‌. "
گشودن دهان مومیایی یادآور دیدار هوروس با پدرش آزیریس است كه در آن هوروس با تیشه‌ای چشم و گوش و زبان پدر مرده را باز كرد تا هم چشمی ‌را كه در نبرد باست از دست داده بود به او نشان دهد و هم خبر پیروزی را به گوش پدر برساند و هم با لمس لبان پدر قدرت فرمانروایی بر خدایان را از او دریافت كند.

كارگزاران و خویشاوندان مرده مجبور بودند تا تمام جزئیات مراسم آیینی را به دقت انجام دهند. چرا كه معتقد بودند اگر بخشی از مراسم درست انجام نشود مرده در جهان زیرین به روحی خبیث بدل شده و بازماندگان را آزار خواهد داد.
پس از این مراسم جسد را داخل تابوتی از سنگ یا چوب سخت قرار می‌دادند و داخل تابوت هم انواع لوازم و ابزار زندگی روزمره مرده را می‌گذاشتند. داخل بعضی از تابوت‌ها پاپیروسهایی از كتاب مرگ قرار می‌دادند تا مرده در آن دنیا با خواندن كتاب مسیر رسیدن به راهروی مات را گم نكند.

كاهنان كتابهای مرگ را روی طوماری از برگ پاپیروس نوشته و در بازار می‌فروختند. مردم عادی هم به امید اینكه با داشتن این كتاب می‌توانند به سوالات خدایان جواب داده و از دروازه ها عبور كنند آنها را خریده و در خانه نگهداری می‌كردند یا در مقبره خود قرار می‌داند.
كاهنان به احترام خدایان بر روی صورت مومیایی شده فرعون ماسكی طلایی قرار داده و بر درپوش تابوت او جملات جادویی برای حفاظت روح فرعون از شیاطین می‌نوشتند.

در قدیم رسم بر آن بود كه همراه فرعون تعدادی از نوكران و برده ها را زنده زنده دفن می‌كردند تا فرعون در دنیای مرده‌ها و به كمك آنها بتواند دوباره بر مردم حكومت كند. اما به مرور زمان این رسم برچیده شد و به جای آنها مجسمه‌هایی از ساحران نوكران و خدایان را داخل تابوت فرعون قرار دادند.

روح آزاد مرده (با) مجبور بود از دروازه های خدایان عبور كند تا به قرارگاه آزیریس در راهروی مات برسد. از آنجا كه در هر دروازه خدایان نگهبانی وجود داشت مرده می‌بایست ثابت می‌كرد كه در طول زندگی چه كارهایی را در حق خدایان و فرزندان آنها (فراعنه) انجام داده تا اجازه عبور از دروازه‌ها را به دست آورد. با عبور از دروازه های خدایان مرده به آخرین و مهمترین دروازه یعنی راهروی مات می‌رسید.

در این جا یكی از خدایان قلب مرده را در آورده و روی یكی از كفه های ترازوی مات قرار می‌دهد. اگر قلب مرده سبكتر از پر باشد یعنی در زندگی كارهای خوبی انجام داده و تمام عمر در خدمت فرعون و خدایان بوده پس لیاقت آن را دارد كه نزد آزیریس برود.

اما اگر قلبش سنگینتر از پر باشد یعنی در دنیای زنده‌ها كارهای بد و زشت زیادی انجام داده و به پسر خدایان (فرعون) خدمت نكرده پس مستوجب عذاب و نابودی است و باید توسط شیطان آموت (سگی با سر تمساح كه زیر وزنه نشسته است) بلعیده شود.l
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

 

نگاهی به عنصر ستون در معماری مصر


در شمال آفریقا، مصریان باستان، وارث تمدنی بودند که بسی پیشتر از تمدن های یونان و هخامنشی پایه گذاری شده بود. همانطور که می دانیم، مصریان از جمله معمارانی بودند که در ساخت بناهای دوره هخامنشی شرکت داشتند، بنابراین، برای درک بهتر تأثیر آنها بر معماری این دوره، باید نگاهی به معماری این کشور بپردازیم.

مردم مصر بر این باور بودند که پس از مرگ زندگی همچنان ادامه دارد. پس، برای اطمینان از ادامه زندگی، می بایست جسد را در مکانی امن قرار دهند. بنابراین، آن را مومیایی کرده و در مقبره ای قرار می دادند. بدین ترتیب معابد باشکوه در دوران پادشاهی جدید در مصر جایگاهی همچون هرم های دوران پیش از آنها می یابند. از جمله مهم ترین معابد مصر می توان به موار زیر اشاره کرد:

▪ معبد رامسس دوم (ابوسمبل):

این بنای باشکوه محل این معبد در جریان احداث سد و دریاچه اسوان زیر آب رفت، اما دانشمندان توانستند تمام مجموعه را از جا کنده و در جایی دیگر نصب کنند. ستون های این بنا به شکل مجسمه های انسانی و همچون خود آن غول پیکر هستند. این ستون نماها هیچ نقشی در باربری ندارند و گویی برای نمایش اقتدار و عظمت فرمانروایی فرعون ساخته شده اند. در ساخت این قطعات عظیم زیبایی فدای نمایش جلال و قدرت پادشاهی شده است.

▪ معبد کارناک:

بخش اصلی این بنا ساختمانی است که ۱۳۴ ستون در ۹ ردیف دارد. ارتفاع این ستون ها ۲۱ متر است. این بنا بزرگترین بنای مذهبی است که تاکنون ساخته شده است. این ستون ها قطور و عظیم از قرار گرفتن استوانه های کوتاه روی هم ساخته شده اند. بر روی بدنه استوانه ها نقوش فراوانی حکاکی شده است. سر ستون آنها که ۵/۶ متر قطر دارند، نیز گل پاپیروس باز است. پایه ستون ها نیز به شکل یک دایره تخت به قطر تقریبی دو برابر قطر نازک ترین بخش ستون هستند.

ستون ها در این معبد "با آن که از ارکان ساختمانی [هستند]... برخلاف «ستونهای»... مقابر پادشاهی میانه در بنی حسن و ستونهای پیکره ای در ابوسمبل، نقش شان به عنوان نگه دارندۂ فشار عمودی [نیست]... و بیننده گمان می کند که معماران این ساختمان بیش از آنکه خواسته باشند بر نقش کارکردی ستونها تأکید کنند می خواسته اند از آنها به عنوان زمینه یا سطحی برای تزئین استفاده کنند. این در مقابل روش یونانیان در سده های بعد است که با خالی گذاشتن سطح تنه ستون از هر گونه تزئین بر خطوط عمودی تأکید می کنند و نقش آن را آشکار می سازند."

▪ معبد لاکسور:

دارای هفت جفت ستون های با سرستون گل پاپیروس باز به ارتفاع ۱۶ متر. ستون های این بنا از قطعات استوانه ای شکل کوتاه بدون هر گونه تزئینی ساخته شده اند. پایه ستون های آنها به شکل یک دایره ساده می باشد.

دو شکل ستون مصری بسیار مهم عبارتند از ستون هایی که بر اساس شکل گل لوتوس و پاپیروس درست شده اند و سرستون آنها نیز علاوه بر شکل این دو گل بر اساس گیاه نخل شکل یافته است. به بیان دیگر گیاهان دره نیل، مایه های اصلی تزئین در سراسر هنر مصر بوده اند. "اگر کسی بخواهد به دنبال احتمال تأثیر معماری بین النهرین در اینجا بگردد، لازم به تذکر است که معماران بین النهرین تا پیش از استیلای ایران بر این سرزمین به ندرت از روش تیر عمودی و افقی استفاده کرده اند؛ و ستون کمتر در ساختمانهایشان دیده می شد." اینها اصول ساخت ستون ها تا قرن سوم پیش از میلاد هستند.

از آن زمان به بعد شکل گیاهان دیگری که در کنار رودخانه رشد می کردند مورد استفاده قرار گرفت و شکل گیاه لوتوس نیز تغییراتی یافت. مصریان به دلیل این که از سیمان استفاده نمی کردند، برای بر پا نگه داشتن ستون ها آنها را بزرگ می گرفتند تا وزنشان بیشتر شود.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
مرد

 
اهرم ثلاثه مصر وافعا در زمانش تحسین برنگیز بود هنوزم زیباست انانهایی که سالها تلاش کردن بذای ساختنش
148036
     
  
صفحه  صفحه 6 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6 
فرهنگ و هنر

تاریخ تمدن مصر باستان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA