انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 18 از 25:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  24  25  پسین »

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )


زن

andishmand
 
شهوت را كــمک می گــيرم بــرای نگــه داشتــنت..
بــرهــنه ميــشــوم
مــيدری مرا
لــــذت می بری..
لــــذت نمــی برم،
به مــن نگــو فــــاحــ*ــشــــه.
مــــن يک عــــاشــقم...عاشقی پشت پنجره ، همــين...!!!






ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
بوسه ات مرحله ی پر هیجــانـی دارد!
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد!

نکند وارث لبـــخند مونالیزایــی!
که لبت مثل لبش، راز نهانی دارد؟

هُرم آغوش تو یعنی که خدا هم با تو
گاه گاهی هوس خوشگذرانــی دارد

کاش تکلیف مرا چشم تو روشن بکند!
کــه خریدار تـــو بودن چه زبانـــی دارد؟

با دوتا بوسه بیا امر به معروف کنیم!
لذتی بیشتر از چشم چرانی دارد

بعد آشوب بزرگــی کـــه لبت برپا کرد
چشم تو فتنه ی یک جنگ جهانی دارد!

بوسه ات ولولــه انداخته در اندامم
حتم دارم، لبت اکسیر جوانی دارد!



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
بیا
مرا آغوش باش
و به اندازه ی
تمام دوستت دارم هایی که بدهکاری
به خود بچسبان .
نگاهم کن
و از چشم هایم
ناگفته هایم را بخوان
تو
نبودی
و من با چشم هایت زندگی کرده ام
از لب هایت بوسه نوشیده ام
و در هوای داشتنت نفس کشیده ام
دلتنگم
بیا تا دلتنگی ام را
در گهواره ی دستانت تاب دهم
و تنهایی ام را
در بستر آغوشت خواب کنم
بیا
مرا آغوش باش.



سارا قبادی




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
یک‌شب؛
به دست‌هایَ‌ت خواهم رسید
از آن آغوش خواهم ساخت وُ
خود را،
در آغوشِ تو خواهم دید
یک‌شب،
به موهایَ‌ت خواهم رسید
از آن تا خدا بالا خواهم رفت
به لب‌هایَ‌ت،
وَ از آن بوسه خواهم چید

به لب‌هایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید وُ
لبخند خواهم دید!

یک‌شب،
به تو خواهم رسید
به شب‌ها
به‌ روزها
به خواب‌هایت
می‌دانم
می‌دانم
می‌دانم یک روز
دستم به تمامِ خوابت خواهد رسید!



" افشین صالحی "




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

 
شیرین و زیباست
سمفونی که
سازش زنانگی تو باشد
نت اش عمق پنهان چشمانت
و نوازنده اش نرینگی من
رقاص این سنفونی
سرانگشتان من است با اندام تو

وه که چه پرشور می شود
ملودی عشق بازی ما


وقتی زنانگیت را میخورم تشنگی درونم خوب نمی شود هیج ...
هار تر میشوم برای تصاحب همه وجودت




آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
مرد

 
دستانم بست
چشم هیز مردمان
به عریانی عورت

غمگین ترین واژه نام من است
عریان ترین هایت را با غم انگیز ترین نام ها بپوشان



از عریان نامه (راموز)
To Live Is To Die
     
  
مرد

 
بسوزد هر دمم از شور به شعر گویی؛ غزل خوانی
شراب شهوتت شیرین به شور شر شهوانی

همه خواهش آن دارم غم دل از تو بردارم
ولی آن پور پهن سینه غم عشقش شرر دانی

...



گزیده ای از یک غزل (راموز)
To Live Is To Die
     
  
زن

andishmand
 
اله اله یار ما در رقص شد
جان عاصی در کمندش حبس شد

ناز در اندام و غمز اندر بصر
دیدمش خندان که میگفت الحذر

چهر چون خورشید و هم پنهان او
سرزند از صبح پستان های او

پیکرش عریان و روحش بی قباست
گاه رقصیدن سبک چونان هواست

چرخ چرخان پیکر برنای او
جان ما در جنگ با سیمای او

تا به صبحش عیش و نوشانوش باد
با تنش این روح هم آغوش باد



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

 
ببوس مرا
گویی
حکم آزادی بی گناهی را از بند امضا میکنی!
همان قدر محکم!
همان قدر با لذت!

*****

میگویم تو معجزه ای...
میخندی !
ببین
فقط چشمانت را
برای بوسیدنم بسته ای
روی صورتم
جنگ ابرقدرت هاست
برای سهم بیشتر !

*****

مرا در آغوش بگیر
بی دریغ
بی منت
پر غرور
مثل وطن ...
وقتی سربازش را در آغوش کشید!
هیچ فاصله ای نگذار بین ما باشد!
حتی هوا رد نشود از میان ما!
من از هوایی که از بین ما میگذرد متنفرم!


حامد نیازی

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

andishmand
 
آیینه پیش گیر و عیارانه رقص کن
همچون نسیمِ فصلِ بهارانه رقص کن

لب را بِگز ز وحشتِ زیبایی خودت
با نوکِ شصت با کمر و شانه رقص کن

تریاکِ چشم هایِ خودت دود کن، در آن
در دود هایِ شامِ غریبانه رقص کن

تا مستی یی دو چشمِ تو جادو کند ترا
با شانه هایِ لُچِ فضیحانه رقص کن

با سیب هایِ چگ نزده، دَر بده خودت
عریان به آب و تاب وقیحانه رقص کن

تسبیحی از صدف به مُچِ دستِ خود بپیچ
سجاده پهن ساز و فقیهانه رقص کن

پیش آر یک دو ساغر و آیینه را شکن
با شاعری غریبه صبورانه رقص کن



"علی اکبر یاغی تبار "



ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 18 از 25:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  24  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA