انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سیاست
  
صفحه  صفحه 51 از 206:  « پیشین  1  ...  50  51  52  ...  205  206  پسین »

بحث سیاسی روز بی تعارف


مرد

 
"سلفی ‌گیت"!



در اغلب کشورها، بعد از پایان مراسمی تشریفاتی مثل "تحلیف"، مهمانان به سالن مجاور هدایت شده و پذیرایی مختصری (سرپایی) می‌شوند. در آن پذیرایی کوتاه که بدون حضور "دوربین" خبرنگاران است، میهمانان فرصت مناسبی برای گپ و گفت و معاشرت با همدیگر دارند. گاهی عکاسی یادگاری و سلفی هم (البته با موافقت دو طرف!)، در حاشیه‌ی این پذیرایی سرپایی انجام می‌شود. نمی‌دانم در مراسم تحلیف آقای روحانی در مجلس، آیا آن پذیرایی انجام شده یا خیر؟ اما ظاهراً بین «ردیف» صندلی مهمانان خارجی با ردیف‌های پشتی که نمایندگان مجلس خودمان روی آنها نشسته بودند، «حائل و مانعی» گذاشته بودند و شاید همین امر، باعث ذوق و شوق نمایندگان برای ارتباط‌گیری(!) و «سلفی گرفتن» با میهمانان ردیف‌های جلویی شد! با این همه و از بین آنهمه شخصیت‌های سیاسی و نمایندگان کشورهای اسلامی و...، ظاهراً نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فقط خانم فدریکا موگرینی را صدا زدند تا به نزدیک «حصار حائل!» بیاید و با آنان سلفی بیاندازد! از اینجا، رسوایی و بی‌آبرویی «سلفی‌گیت» آغاز شد!

بالا و پایین پریدن چند نماینده برای سلفی گرفتن با یک خانم اروپایی، علاوه بر اینکه تصویر نامناسبی از نمایندگان مجلس اسلامی! به دنیا مخابره کرد، باعث شگفت‌زدگی سایر مهمانان خارجی و خود خانم موگرینی هم شد! متأسفانه جز تقاضای سلفی، به دلیل ندانستن زبان انگلیسی، نمایندگان مجلس راهی به غیر از استفاده از "زبان بدن" یا بادی لنگوییج نداشتند! همین امر موجب شد تا «حرکات عجیب دست و صورت» آنها، اغراق‌آمیز و مضحک‌تر به نظر برسد. به این اضافه کنید اسیر بودن نمایندگان را در پشت «حصار»، که این کمدی تلخ را رقت‌انگیزتر می‌ساخت!

از طرفی حضور آقای حسن قشقاوی معاون کنسولی وزیر خارجه در ادامه‌ی این مضحکه، بر «وخامت اوضاع» افزود! درستش این بود که طبق پروتکل‌های تشریفاتی، آقای قشقاوی خانم موگرینی را به راهنمای مخصوص می‌سپرد، یا او را تا فاصله‌ مطمئنی از این نمایندگان ذوق‌زده مشایعت می‌کرد تا ماجرا کش پیدا نکند! حال آنکه آقای معاون کنسولی، در حد یک عکاس آتلیه‌ای وارد گود شد و بین نمایندگان آن طرف حصارها و این خانم اروپایی، نقش واسطه و عکاس و کارگردان را ایفا نمود. موبایل می‌گرفت و می‌داد و خانم را در قاب «جانمایی» می‌کرد...
و کم مانده بود از نمایندگان بخواهد با شماره ۳,۲,۱ با هم بگویند: «سییب!» بعضی از نمایندگان بعدها گفته‌اند که قصدشان گفتگو با خانم موگرینی بوده! که چنانچه خودشان گفته‌اند به دلیل «مشکل زبان» و محل نامناسب گفتگو، طبعاً چیزی بیشتر از یک سری ادا و اطوار حاصل نشده است! یکی گفته از موگرینی خواستیم بگوید مرگ بر...! یا به او گفتیم: درود بر اروپا! و جالب اینکه اقرار کرده‌اند که تمام اینها را به «فارسی» می‌گفتند و انتظار داشته‌اند قشقاوی، علاوه بر نقش عکاس سلفی، «مترجم» هم باشد!

در آخرین فراز این نوشته حیف است از «حرکات آکروباتیک و ژانگولر» برخی از نمایندگان محترم که محاسنی سفید کرده و پا به سن گذاشته‌اند، یادی نشود! مطلقاً فرقی ندارد عضو کدام گروه سیاسی باشند. رفتارهای برخی از آنها که روی مانیتور و میکروفون لم داده و یا بدن خود را مانند نرم‌تنان، کج و معوج کرده‌اند، یک رسوایی محض بود که تا روی جلد نشریات جهانی هم رفت.

تیم دکتر ظریف حالا حالاها درباره‌ی برجام با خانم موگرینی و جهان خارج کار دارد. من فکر نمی‌کنم خاطره‌ی این حرکات سخیف، به این زودی از ذهن آنها پاک شود. هر وزیر خارجه گاهی «ناگزیر» است تا از «کارت موافقت یا مخالفت پارلمان کشورش» در مذاکرات مختلف استفاده کند. ساده‌ترین خسارت رفتار نمایندگان ذوق‌زده با این "سلفی‌گیت"، این بود که این «ابزار دیپلماتیک» را از دست وزیر خارجه درآوردند!

آیا عطش سلفی گرفتن با فدریکا موگرینی؛ به اینهمه خساراتش می‌ارزید؟ به نظرم اگر این نمایندگان، خودشان «پیشقدم تنبیه خویش» بشوند و در یک ابتکار گروهی، از خسارات آن اعمال رقّت‌انگیز خود بکاهند، پسندیده‌تر است از اینکه احتمالاً توسط مقامات بالای مجلس با آنها برخوردی شود و یا تا ابد بدنام بمانند. اینجا نقطه‌ تمایز «منافع ملی» بر «منافع شخصی» است. جایی که آنها می‌توانند صداقت و ندامت خود را اثبات کنند و «پایان آبرومندانه‌ای» بر رفتارهای زشت‌شان بگذارند. انتخاب، با خود آنهاست. اینکه آخرین تصویر ثبت‌شده‌ آنها، همان سلفی‌های سخیف باشد؟ و یا شجاعانه، رفتارشان را جبران کنند و نام نیکی به جا بگذارند.

پی‌نوشت: لازم است آقای ظریف با معاون کنسولی خود یک برجام رفاقتی داشته باشد! اگر نبود «حضور گرم و هنرنمایی» جناب قشقاوی، ای بسا قضیه تا به آن اندازه «کش» نمی‌آمد! و خانم موگرینی هم با آرامش، صحن مجلس را ترک می‌کرد.


بابک‌ داد
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
نامه ذیل در کانال حجت السلام حاج آقا ناصر نقويان که در كپنهاك پايتخت دانمارك بستری است؛ منتشر شده. چنین متن واندیشه ای از یک روحانـی و واعظی بنام برایم جالب بود......

مهراب عزیز. هنوز در بیمارستانم.
هر روز در عجبم که این چه سری است که نامسلمانان بی نماز چقدر انسانند و بیشتر در عجبم که چقدر مسلمانان سینه زن و روزه دار در تعریف بی خدایان میگنجند! امروز روز چهارم است بستریم. از بدو ورود چهره های خندان دیدم که گویا خدمت به همنوع را وظیفه غایی خود میدانند. این بیمارستان دولتی است با حقوق و دستمزد دولتی. امروز هوا گرمتر از روزهای دیگر بود. سه پرستار حوری صفت در سه ساعت متفاوت و بدون هماهنگی با دو حوله و یک دست لباس چون برف به اتاقم آمدند و گفتند یک دوش شاید تر و تازه ات کند! و اما دکتر. دیروز باید سی تی اسکن مغزی میشدم. دکتر خودش آمد و همراه با یک نفر از پورترهای بیمارستان تا اتاق اسکن آمد. بعد موقعی که داروی کنتراست وارد رگها میشد دست من را فشرد و آنجا ماند تا اسکن تمام شد و گفت که بعدا همراه با جواب اسکن بدیدارم خواهد آمد. تا آخر وقت صبر کردم اما نیامد. حدود ساعت ۱۱ و نیم شب که فشار خون میگرفتند بیدار شدم و دیدم دکتر در حال معاینه است و کلی هم معذرت خواست که بعلت یک بیمار اورژانسی نتوانسته زودتر بقولش وفا کرده و برای صحبت در مورد جواب اسکن بدیدارم بیاید. این دکتر فوق تخصص بزرگوار، شش ماهه باردار است و علیرغم مرخصی با حقوق و مزایا که برای زائمان دارد، به مرخصی نرفته است. گفت جواب اسکن هیچ معضلی در مغز نشان نداده. من هم با خوشحالی پرسیدم که آیا میتوانم فردا مرخص شوم؟ اجازه نداد و گفت تا سلامت کامل باید بمانم. اینجا تلوزیون بزرگ نصب است و من از دیدن مسابقات فوتبال جام اروپا محروم نیستم. از پنجره اتاق که در طبقه پنجم است بیرون را نگاه میکنم، تا چشم کار میکند سبزی و طراوت و آرامش میبینم. بیمارستان از تمیزی برق میزند و حتی میشود پا برهنه از سرویس دستشویی استفاده کرد. امید، شادی، زندگی، عشق به همنوع از در و دیوار بیمارستان میبارد. دیشب نخ آلارم بالای سرم را کشیدم که بلافاصله پرستار جوانی که اصلیتا نروژیست، بالای سرم پدیدار شد. معذرت خواستم که نمیتوانم مسواکم را پیدا کنم و خواهش کردم کمکم کند (برای من کمی سخت بود که با وجود الکترودهایی که به سینه و شکمم وصل بود خم و راست شوم) لبخندی زد و رفت. فکر کردم که از خواهشم رنجیده، اما باز خوشحال شدم از اینکه حداقل به من خارجی چیزی نگفت و رفت. اما چند دقیقه بعد با یک مسواک نو و یک خمیردندان برگشت و با لبخند آنها را روی میز من گذاشت. باز هم از فکر ناصوابم شرمنده شدم. گفت که حالا من از تو یک خواهش دارم. گفتم که: از تو به یک اشاره، از ما بسر دویدن، در خدمتم. خواهشش این بود که لطفا برای کاری که وظیفه اوست، از او معذرت خواهی نکنم!!

من شرمنده از مسلمانی، شدم آنجا به گوشه ای پنهان!

عجب! نه ادعایی، نه منتی، نه پزی!

چهار روز است که دنبال پیدا کردن نقصی در بیمارستانم. به جان عزیزت قاصرم. بجای اينکه از اینهمه زیبایی و وظیفه شناسی لذت ببرم، چهار روز است که حرص میخورم. چرا ما که میراث داران خرد و تاریخی کهن به درازی تاریخ یونان و روم هستیم و همچنین مدعی مرحمت ائمه اطهار و مفتخر به زیبندگی به گوهر شریف اسلام، اما در مسلمانی به گرد این قوم غیر مسلمان نمیرسیم!!

بگویم که بی اختیار به یاد مرگ پدر عزیزم افتادم که روزهای آخر زندگیش را در بیمارستان رجایی کرج گذراند. پدر نازنینم در میان نکبت و کثافت بستری بود و بدلیل وضعیت وخیمش اجازه جابجاییش را نمیدادند. چهار ساعت در محوطه حیاط بیمارستان رجایی ایستادم. وقتی دکتر بیرون آمد، سلام دادم که اصلا جواب نداد. از حال پدرم پرسیدم، از کنارم بدون جواب گذشت و به سمت ساختمان اصلی بیمارستان تند قدم زد. مجبور شدم در حال سوال از او کنارش مثل یک پادو بدوم. گفت غروب بیا مطب در چهارراه طالقانی. گفتم چشم. غروب رفتم مطب دکتر و به منشی گفتم. گفت باید ویزیت بدهید که البته دادم و بعد هم زیر میزی به خود دکتر دادم، یعنی خودش خواست و آخر هم به علت سهل انگاری کادر پزشکی، پدر نازنینم فوت شد و پزشکی قانونی هم آن را علیرغم شکایت من و اسناد انکار ناپذیر، نادیده گرفت.

مهراب عزیزم، در دوگانگی عجیبی مانده ام. آیا خدا اینجا نیست؟ آیا به واقع این قوم، برگزیدگان خدا نیستند؟ آیا ما واقعا اهل بهشتیم یا فقط اینچنین تصور میکنیم؟ آیا بعد از مرگ، ما را بلافاصله راهی دورخ نخواهند کرد و این قوم را راهی بهشت؟ اینجا هیچ زنی حجاب ندارد اما هیچ مردی هم به خود اجازه نمی دهد که نگاه چپ به یک زن بکند. مگر اینکه خود زن نیز بخواهد که رابطه ای ایجاد شود و بگویم که آنچه که من دیده ام، اینجا روابط جز بر پایه عشق نیست. آنچه که ما همیشه جسته ایم و نیافته ایم!
     
  
مرد

 
salam_446: نامه ذیل در کانال حجت السلام حاج آقا ناصر نقويان که در كپنهاك پايتخت دانمارك بستری است؛ منتشر شده.
هادی جان!
آقای نقویان هیچوقت دانمارک بستری نبوده ولذا انتساب این نامه به ایشان صحت ندارد!
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
مهدی جان نامه رو انتشار دادن ایشون ، نه اینکه خودشون دانمارم بستری بودن و این نامه رو نوشتن.
من کانال ایشون رو ندارم ، اگه باز به مستند بودنش شک داری و یا مطمنی ، من معذرت می خوام.تو واتس اپ امد و چون دیدم جالبه حرفاش گذاشتم بقیه هم استفاده کنند.
     
  
مرد

 
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
کسایی که رفتن رای دادن و هی روحانی روحانی میکردن و تا ۱۴۰۰ با روحانی ، شرایط کنونی و ...

میبینم که به قدری آبرو ریزی کرده روحانی با معرفی کابینش ، که اصلا به روی مبارک! خودتونم نمیارید و هیچ پست و پیامی بابت شعارهای انتخاباتیش که به هیچ کدوم عمل نکرده و دروغ گویی هاش و شیره مالیدن سرتون ، نذاشتید و خودتونو کاملا به نشنیدن و ندیدن میزنید

شایدم میدونستید روحانی هم مثل بقیه دروغ گو و شیادِ ، و برای عقده گشایی و .... شعارهای دروغشو بیان میکردید

چند روز سرم شلوغ بود ، نرسیدم بیام ، بعد از ظهر منتظر موشک های لیمویی باشید تو این تاپیک

البته تا بعد از ظهر فرصت دارید تا اظهار ندامت و پشیمونی تونو بابت دعوت مردم به پای صندوق های رای اعلام کنید ، در غیر اینصورت با موشک های لیمویی ، شما هم قطعا شریک جرم این جنایتکارِ شیادِ بنفش ، خواهید شد
     
  
مرد

 
لیمو جان شما نگران مردم نباش داداش
اصلا شما درست میگی
روحانی بابد کابینشو با نیروی های صد درصد اصلاح طلب از جنس مشارکت و اعتماد ملی منحل شده پر می کرد !!!
این بابای من بود دور اول ریاست جمهوری کابینشو با چند وزیر اصولگرا شروع کرد
رحمانی فضلی وزیر بابای من بود نه روحانی
اصلا شما خوب ، همه حرفاتم درست
اون موشک هاتم بفرست سمت دشمن داداش ، ما هنوز بابت اون هشت سال جنگ زده ایم



| |
| |
| |
| |
limoo 2





موشکی که در تصویر ملاحضه می کنید ( لیمو ۲ ) هست با قابلیت های زیاد که بعدا خود لیمو میاد بیشتر توضیح میده
لامصب چه کلاهکی هم داره
     
  
مرد

 
محمد جواد اکبرین:
کابینه‌ای با چراغ خاموش

آقای روحانی ۲۵اردیبهشت امسال در تبریز گفت: «بازوی من قدرت بعضی چیزها را ندارد، اما بعضی کارها با رای بالاتر از ۵۱درصد شدنی خواهد بود/دربسته و سربسته قول می‌دهم آنچه که می‌خواهید شدنی است».

حالا کابینه‌ی دوازدهم شبیه حرفِ آن‌روزش «دربسته و سربسته» است. چیزی در این ترکیبِ سربسته هست که آن را برایم «قابل درک» می‌کند؛ ما دوران «کابینه با چراغ روشن» را تجربه کرده‌ایم؛ دولت خاتمی همانطور که در حد توانش با مردم صادق بود با رهبری هم شفاف و صادق بود و تلاش می‌کرد به او بفهماند که با این بینش و روش و منش نمی‌توان در دنیای جدید حکومت داشت و زندگی کرد؛ اما رهبری آنقدر نفهمید تا خود و کشور را به احمدی‌نژاد مبتلا کرد. حالا روحانی که نتایج آن راهِ رفته را می‌بیند (و به خاطر نزدیکیِ سابقش به رهبری، مدل رفتاریِ او را هم می‌شناسد) چرا باید همان تجربه را تکرار کند؟

روحانی شاید گمان می‌کند که در این سالها (به ویژه ایام انتخابات) خودش به اندازه کافی مرزهایش را با رهبری شفاف کرده و می‌کند و اصلاح‌طلبِ صاحبنظری مانند "اسحاق جهانگیری" را نیز در کنار خود دارد اما کابینه را نباید در این مرزبندی‌ها شفاف کرد؛ گویی هر اندازه کابینه با چراغ روشن در حضور رهبری حرکت کند مشکلات بیشتری خواهد داشت در پاسخ به مطالبات مردمی که اکثریت‌شان مانند رهبری نمی‌اندیشند.

بنابراین دولت روحانی باید راه دیگری را برای مهارِ "دخالتِ مطلقه" و پیشبرد مطالبات رأی‌دهندگانش تجربه کند. آن راهِ دیگر، «کابینه‌ای با چراغ خاموش» است که با شناسنامه و کارنامه‌ی آدم‌هایش هیچ جای اسلام و نظام نلرزد تا بتواند بی‌مزاحمت «دور بزند» و به راهش ادامه دهد.

آیا این یعنی روحانی را چنان معتقد به اصلاح و تغییر یافته‌ام که بخواهد برای پاسخ به مطالبات مردم چنین شطرنج پیچیده‌ای را بازی کند؟ پاسخش آسان نیست اما او را سیاستمدار باهوشی شناخته‌ام که دریافته برای نجات ایران از ویرانی، دارد «در وقت اضافه» بازی می‌کند و همین کابینه را برایم قابل درک می‌کند!

با این‌همه اما نداشتنِ وزیر زن را حاصل خطایش در محاسبات می‌بینم؛ اهل سنت اگر هنوز دیوار بلندی پیش‌رو دارند تا برای مدیریت‌ها به لیاقت‌شان نظر شود نه به مذهب‌شان، زنان برعکس، دیگر چنان سنگ و سنگرِ غیرقابل عبوری ندارند.

و اما ما: آغاز کابینه، نه تنها پایان مطالبات‌مان نیست بلکه در عصر شبکه‌های اجتماعی تازه کارمان با وزارتخانه‌ها آغاز شده؛ یادمان نرود که از اول هم با چشمِ «اتحاد و انتقاد» به روحانی نگاه کردیم نه سیاه و سفید

     
  
مرد

 
محمد جواد اکبرین:
با سایه‌ها نجنگید!

مخاطب این یادداشت «برادران» و دوستانی هستند که اگرچه در برداشت‌مان از سیاست و دیانت با هم دچار اختلاف شده‌ایم اما هنوز در صداقت با هم مشترکیم.

عباس میلانی (نویسنده کتاب نگاهی به شاه) در برنامه "به عبارت دیگر" می‌گوید: «شاه ایران را دوست داشت اما بد دوست داشت! فکر می‌کرد فقط او می‌فهمد چه چیزی برای ایران خوب است، فقط او می‌فهمد کی باید به کشور آزادی داد، و فقط او می‌داند صنعت را به چه سمتی باید سوق داد...»

نزدیک به ۴۰سال پس از سقوط شاه، این تصویر را مرور کنید؛ تصویری که دیگر نزدیکان شاه نیز تاییدش کرده‌اند. سپس آن را با رهبری کنونی کشور مقایسه کنید تا دریابید شاه و آقای خامنه‌ای هر دو در دفاع از ایران و دین با هم مشترکند. هر دو در این دفاع، نظر و منظری دارند درباره دین، فرهنگ، سیاست، امنیت و اقتصاد. چه چیزی باعث می‌شود امروز یکی را خائن بدانید و دیگری را خادم؟ آیا جز این است که معتقدید یکی مستبد بود و بی‌نیاز از رأی مردم جوری رفتار می‌کرد که گویی «فقط او می‌فهمد چه چیزی برای ایران خوب است»؟

انقلاب برای اینکه حاکمیت، فهم شخصیِ خودش را اعمال نکند به انتخابات تن داد، به این معنا که دو قرائت از «دین، فرهنگ، سیاست، امنیت و اقتصاد» را به رقابت بگذارد و صاحبنظران و مدافعانِ هر دو قرائت تمام حرف‌های‌شان را بزنند و سپس مردم تصمیم بگیرند که کدام قرائت بر کشور حاکم شود. این تنها نقطه‌ی برتری نظام ما بر یک حکومت استبدادی و «شخص‌محور» می‌تواند باشد.

اگر حاکمیت بعد از انتخابات، دوباره تمامِ ابزارها را به کار بگیرد تا رأی مردم را دور بزند و چون «فقط او می‌فهمد چه چیزی برای ایران خوب است» سیاست‌هایش را بر دولت و مردم تحمیل کند چه تفاوتی با گذشته دارد؟

چرا اگر یک روحانی یا مداح، پیش از انقلاب از «فهم شاه» حمایت می‌کرد نامش مداح و آخوند درباری بود ولی حالا اگر مداح اهل‌بیت به مداحِ بیت تبدیل شود و خطیب جمعه به جای اعلیحضرت، ستایشِ حضرت کند نامش انقلابی است؟

میرحسین موسوی در بیانیه‌ی شانزدهم ۲نکته‌ی کلیدی و سرنوشت‌ساز گفت؛ نخست اینکه: «مردم آن كسی را بيشتر می‌‌پسندند كه حق بزرگی آنان را كامل‌تر ادا كند؛ مسئله‌ی‌ آنها این است كه به یك ملتِ بزرگ، بزرگی فروخته می‌‌شود! آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آنست که به صریح‌ترین لهجه، بزرگیِ آنان انکار می‌شود».

و دوم، خطابش در پایان بیانیه: «برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است».

نزدیک به ۴۰سال از سقوط شاه می‌گذرد؛ کاری نکنید که ۴۰سال دیگر در خوشبینانه‌ترین حالت بگویند رهبری «فکر می‌کرد فقط او می‌فهمد چه چیزی برای ایران خوب است». به مردم «بزرگی نفروشید» و به نتایج انتخابات تن دهید؛ در خیابان با سایه‌ها نجنگید. آدمِ صادق و عاقل و منصف، یک اشتباه را دو بار تکرار نمی‌کند.
     
  
مرد

 
salam_446: لیمو جان شما نگران مردم نباش داداش

وقتی سلامی که حواس جمع و نکته بینِ ، دروغ های اینها رو باور میکنه ، خوب باید نگران شد دیگه!

salam_446: جالب اینکه خود مولوی عبدالحمبد مصاحبه کرد و گفت از طرف دولت دوعت شدم به خراسم ولی چون میزبان ریس مجلس بود و دعوتی انجام نشد تشخیص دادم که اونجا نباشم.پس قبول کن مطالبی که می ذاری هدفشون صددرصد تخریب روحانیه
گلایه مولوی عبدالحمید از دولت به دلیل عدم دعوت از اهل سنت در مراسم:
اگرچه قسمت اداری مجلس متولی دعوت‌ها بوده است، اما تصمیم‌گیران اصلی برای دعوت از شخصیت‌ها و مقامات داخلی و خارجی، دولت و هیئت‌رئیسه مجلس هستند و هر دو در خصوص حضور اهل‌سنت در این مراسم ملی که متعلق به همه ایرانیان است کوتاهی کرده‌اند. دولت که پیروزی خود را مدیون رأی قاطع و منسجم اهل‌سنت می‌داند نباید به راحتی تسلیم فشار گروه‌ها و جریاناتی می‌شد که فقط به منافع خود می‌اندیشند و خیرخواه و دلسوز کشور نیستند.

متن کامل مصاحبه


salam_446: روحانی بابد کابینشو با نیروی های صد درصد اصلاح طلب از جنس مشارکت و اعتماد ملی منحل شده پر می کرد !!!

سلام جون من خودم سلطان سفسطه هستم

اصلا با چینشش از چه جناحی بحث ما نیست ، خود روحانی هم از اول گفته بود که رنگین کمان جناح ها در کابینش خواهد بود!

اشخاصی که معرفی کرده ، وعده ها و حرف هاشو کاملا برده زیر سوال!

صرف نظر از وزیر خانوم ، وزیر یا حتی معاون وزیر! از اهالی سنت یا اقلیت های مذهبی ، با انتخاب و معرفی این کابینه ، کاملا خط مشی خلخالی و رئیسی و پیش گرفته

و این یعنی همون صحبتی که ما تحریم کننده های رای ، گفتیم ، رئیسی و روحانی ، تفاوتی با هم ندارن

تو پست های بعدی رزومه چند تا از وزرای پیشنهادی و اعلام میکنم ، قضاوت با خودت


salam_446: رحمانی فضلی وزیر بابای من بود نه روحانی

رحمانی فضلی کارنامه مورد قبولی داشت تو این ۴ سال؟
انتخاب استاندار و فرماندار و بخش دار ، زیر نظر کی انجام میشه؟ از چه وزارت خونه ای خط میگیرن؟
شرح وظایف وزارت کشور چیه؟

با توجه به این سوالات ، واقعا با تک ماده هم نمیتونیم به رحمانی فضلی کارنامه قبولی بدیم
پس چرا دوباره به عنوان وزیر کشور معرفی شد؟؟؟

salam_446: ∆
| |
| |
| |
| |
limoo 2





موشکی که در تصویر ملاحضه می کنید ( لیمو ۲ ) هست با قابلیت های زیاد که بعدا خود لیمو میاد بیشتر توضیح میده
لامصب چه کلاهکی هم داره
     
  
صفحه  صفحه 51 از 206:  « پیشین  1  ...  50  51  52  ...  205  206  پسین » 
سیاست

بحث سیاسی روز بی تعارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA