ارسالها: 12860
#604
Posted: 17 Sep 2017 06:39

لایکطلبی و فالورپرستی بزرگان!
از آقایان نماینده تا مدافعحرم حججی! همه "خالصانه" از خویش سِلفی میگیرند تا لایک و فالور بیشتری نصیبشان شود! این مسیر تا کجا خواهد رفت؟ تقریباً همه باور کردهاند که داور نهایی، نه خداوند است، نه ملائکه چپ و راست! در «مسابقه دیدهشدن» باید هر کاری کرد تا فالورها و لایکهای بیشتری از اکانتهای حقیقی و یا جعلی صید کنند. بازار فروش فالور با لایکبالا هم که حسابی داغ است. پول بده، به قول بچهها "شاخ" اینستا بشو! اما حالا شهوت جنونآمیز «لایکطلبی و گدایی فالور» دارد از انسانها قربانی میگیرد. به اندازهی بتهایی که مردم را در گذشته، پای آنها قربانی میکردند، لایک و فالور هم دارند قربانی میگیرند.
سی سال پیش من و محمدرضا.الف به رزمندگان التماس میکردیم اجازه بدهند یک قطعه فیلم و عکس از آنها بگیریم. نمیگذاشتند و اغلب میگفتند: برای چه از من ناقابل فیلم بگیرید؟ دوستم میگفت: برای ثبت در تاریخ!
رزمندهای گفت: تاریخ ایران پر از سربازان ناشناس است. من هم یکی از آنها. ما که قابل ثبت نیستیم! خدایا! او که گفته بود «بیسواد» است و از سر مزرعه پدری به جبههها آمده! پس این جملههای ناب را از کدام کتاب خوانده است؟ این تواضع را در کدام مزرعه آموخته؟ آنجا بذر کدام معرفت را میکارند که او چنین مستغنی و بینیاز از «دیدهشدن» بار آمده است؟ گفتیم: اگر برگشتی خانه... آقا جان اگر خدای نکرده شهید شدی، واحد تعاون و معراج، این یادگاریها را به خانوادهات میدهند. قبول کردی؟ میگفت: ما وقتی آمدیم گفتیم منتظر نباشند. دیدارمان به قیامت! و او که دیدبان بود، دو روز بعد با شلیک مستقیم خمپاره تکهتکه شد. ولی همین حالا با وضوحی کمنظیر، در ذهن من و حتماً در ذهن خانواده و بقیهی دوستانش زنده است. و نفس میکشد.
چه شد که به نام مدافعحرمزینبیه به سوریه میروند و سلفی میگیرند! به نام خدمت به مجلس میروند و سر و دست شکنان، با مهمانخارجی نامحرم سلفی میگیرند! پزشک در اتاق عمل، با بیمار و دانشجو با جسد در اتاق تشریح، سلفی میگیرند! در مراسم تشییع و ختم، سلفی میگیرند! و همه میدانند سلفی، برای لایک است. و لایک برای جذب فالورهای بیشتر... تا کجا؟ حد ندارد! یک «چرخهی باطل» از خودبینی، خودخواهی و خودمحوری است که نماینده مجلس را هم غرق خود کرده است! نمایندهی محترم رشت، برای دوساله شدن صفحه اینستاگرامش «جشن!» برگزار کرد! با ۱۸ هزار فالور! عجب پیشرفتی! بازار لایکطلبی و فالورپرستی که چنین داغ است و بزرگان و حتی شهدای حرم(!) هم که سلفی میگیرند، پس سهم «بقیه» چیست؟ روشن است: جنون بیشتر! خبرها: سقوط و مرگ دختر و پسری از بلندی برای سلفیگرفتن! مرگ پسر ۱۸ ساله کرمانی، که میخواست با اسلحه سلفی بگیرد، اما با شلیک آن کشته شد! و...
وانتی در جاده چپ کرده، کسانی با بهترین نوع لباس و اتومبیل ایستادهاند و بارهای آن بدبخت را غارت میکنند و به ماشینهای شیک خود میبرند. و یکی از آنها فیلم میگیرد. هیچکس مقابل دوربین شرمسار از این سرقت نیست. برخی به دوربین لبخند میزنند تا بهتر هم دیده شوند! دیدهشدن، شهوت بی پایان...
دیگر کار از برافروختن یک چراغ گذشته است. هزار نورافکن هم اگر روشن کنید، فقط این تاریکیها و سیاهیها را «واضحتر» نمایش میدهند. بی اینکه کسی را به فکر و تلاش برای «نجات» بیاندازند. در دنیای تباه ما، روشنگران در انزوا هستند. و کسانی با لخت شدن، یک قمه زدن، یک دابسمش جنسی، «سلبریتی» میشوند. فالورهای فراوان میگیرند. و روزی یک کاندیدای ریاست جمهوری اصولگرا(!) او را کنار خویش مینشاند و مجیزگویی میکند تا اندکی از فالورهایش را به او ببخشد! شاید برای خدمت به فقرا، رأی بیاورد! تب سلفیگرفتن همه جا هست. اما وقتی «یک جامعه» بابت آن به جنون و تباهی رسیده، باید از حکمرانان آن پرسش کرد. آنها کاری کردهاند که مغولان هم با ما نکردند: تباهی محض و بردن جامعه به انحطاط کامل! مبارزه با این غول جهل، دارد شبیه به یک رؤیا میشود، از بس که "هزارسر" دارد و فقط یک سودا: تباهی. آنقدری که زمینه برای «ظهور» فراهم گردد!
بابکداد
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 7148
#606
Posted: 18 Sep 2017 19:18
رفیق دزد و شریک قافله!!

محمدباقر نوبخت رييس سازمان برنامه و بودجه، سيدحميد پورمحمد گل سفید متهم ردیف دوم اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را به معاونت امور اقتصادی این سازمان منصوب کرد
به نقل از گزارش آبان ماه سال ۱۳۹۰ در رادیو فردا ، سيدحميد پورمحمد گل سفید قائم مقام وقت بانک مرکزی با اتهام اختلاس سه هزار میلیارد تومانی ، بازداشت شده و با قرار وثیقه سنگین آزاد شد ، اما هیچ گاه قرار منع تعقیب برای وی از سوی دستگاه قضایی صادر نشده است!

با این حال ، با وجودی که هیچ قوه ای رسماً و مستند چنین ادعایی را مطرح نکرده و قرار منع تعقیب وی نیز از سوی دستگاه قضا صادر نشده ، طبعاً جناب دکتر نوبخت می توانند با تکیه بر قدرت و تولید برخی فشار به رسانه ها، مانند گذشته این شفاف سازی رسانه ای و مطالبه ی مردمی را چندان جدی تلقی نفرمایند!
این درحالیست که جناب نوبخت و همکارانشان در دولت گذشته ، نسبت به ادامه فعالیت پورمحمدی در دولت گذشته (پس از بازداشت وی) به دولت دهم اعتراض و انتقاد داشته اند!
حمید پورمحمد گل سفیدی که در ایام دولت احمدی نژاد با عنوان «دکتر حمید پورمحمدی» مشهور بود ، پس از افشاگری احمد توکلی نماینده مجلس دیگر از عنوان «دکتر» استفاده نکرد. توکلی گفته بود «آقای پورمحمدی اصلا دکترا ندارد و به دروغ خود را دکتر معرفی میکند .»
منبع یک
منبع دو
منبع سه
روباه بنفش!!
شرایط کنونی!!
تا ۱۴۰۰ با روحانی!!
ما همه با هم هستیم!!
روحانی مــــوچـــکـــــریــــم!!!
بــه عـقــب بــر نـــمـــیـــگـــردیـــم!!!

ویرایش شده توسط: limoshirin65
ارسالها: 12860
#608
Posted: 19 Sep 2017 05:35
درد "اقلیت بودن"! (روهینگیا و بهایی)
عاقبت فریاد مقام رهبری هم از سکوت خانم سوچی، رئیس دولت میانمار در آمد و همصدا با سایر مسئولان «کشور بدون تبعیضمان»، از تبعیضنژادی میانمار بر علیه اقلیت مسلمان روهینگیا انتقاد فرمود!
با آوارگان روهینگیا همدردیم. اما به نظرتان آیا آقای خامنهای هم حق دارد از تبعیضها و پاکسازی قومی انتقاد کند؟ رهبر حکومتی که سالهاست بر پایهی تبعیض و ظلم برعلیه اقلیتهای مختلف کشورمان «بیدادگری» میکند، آیا حق دارد از تبعیض و ظلم در گوشهی دیگر جهان انتقاد کند؟ اعتراض به تبعیض و ظلم، نیکوست. اما نه وقتی که دستان خودت هم به همان جنایت «آلوده» باشد!
گردباد انقلاب ۵۷ که با اعدامهای فلهای خوابید، "نظام اسلامی!" تثبیت شد! اما ساختمان این نظام، روی گورهای دستهجمعی هزاران نفری بنا شد که هر کدامشان به یک «اقلیت مظلوم» تعلق داشتند که «پیکر واحد ایران» را میسازند. اقلیتکشی روهینگیا محکوم است، اما آیا رهبری که اقلیتها را کشته و آواره کرده، میتواند بر موج احساسات جهانی سوار شود و فقط خانم سوچی را محکوم کند؟
در ۱۳۵۷ شهرستان بوکان کردستان، یکی از بزرگترین میزبانان هموطنان بهائی فراری بود که خانه و مغازههایشان توسط «انقلابیون مسلمان!» به آتش کشیده میشدند. آنگونه که آقای صلاحالدین مهتدی (از بزرگان کردستان و مشاور آقای جلال طالبانی) در پاییز سال ۸۸ برایم شرح داد، پیروان مذهب بهائی جزو اولین گروه از «اقلیتهایی» بودند که با شمشیر انقلاب پاکسازی شدند! بسیاری از آنها که به کردستان و بوکان فرار کردند، و ساکن و شاغل شدند. اما خیلیها مثل اهالی «راخین میانمار» کشته شدند! تیغ تصفیه اقلیتها، اندکی بعد به کُردستان رسید! و به هموطنان عرب و...!
هرجومرج زمان انقلاب و قطع روابط دیپلماتیک با جهان، دست گروههای تندرو انقلابی را باز گذاشته بود تا «اقلیتهای مذهبی و قومی» را در نقاط مختلف کشور تصفیه کنند، بکشند، و یا فراری بدهند. و اموال همگی آنها را مصادره و غصب کنند. در خوزستان، سرکوب گسترده هموطنان عرب، باعث شبهجنگ داخلی شد. در کردستان و آذربایجان هموطنان سنی مذهب سرکوب شدند،... و در شهرهای بزرگ علاوه بر سرکوب اقلیتهای دینی کلیمیها و ارامنه، پاکسازی نیروها در ادارات و دانشگاهها هم با شدت در جریان بود. در آن سالها، رسانههای فراگیر مردمی نبودند و خبرنگاران مستقل و خارجی کمتر میتوانستند این اقلیتکشیها و پاکسازیهای انقلابی را ثبت و به جهان مخابره کنند. لذا در سکوت خبری، بزرگترین پاکسازیها در ارتش، اساتید دانشگاهها، پرسنل اداری و نظایر اینها رخ داد و به حبس و خانهنشینی و کوچ اجباری بسیاری از هموطنان به خارج از کشور منتهی شد.
در قانون اساسی، «مذهب شیعه» به عنوان تنها مذهب رسمی کشور تعیین شد و عملاً میلیونها ایرانی اهل تسنن و تمام دگراندیشان در گروهبندی «اقلیتها» قرار گرفتند و بعضاً بدون کمترین حقوق شهروندی، بیرون از جامعه گذاشته شدند. آن تبعیضها تا امروز ادامه دارند. انقلاب به خودی خود ترسناک نیست. بلکه همین هرجومرج بعد از آن و تصفیه و پاکسازیهای انقلابی(!) است که خیلی از مردم را محتاط کرده است. با تمام اینها، بعد از ۳۸ سال، هنوز نظام خودش را در مرحلهی «انقلابی!» میداند و طبعاً برای عدم پاسخگویی به نقصها و کمبودهایی که در مدیریت جامعه دارد، هنوز خود را یک «انقلاب نوپا!» معرفی میکند که حق سرکوب دارد. این طفل ۳۸ ساله(!)، که میلیونها هموطن را به «جرم اقلیت!» از کار و تحصیل و ازدواج و زندگی محروم کرده، حالا در یک ژست تهوّعآور حقوقبشری، نگران اقلیت مسلمانان روهینگیاست. اما در همین حمایت هم «صادق» نیست!
حکومت نظامیان میانمار، روابط حسنه و عالی با «روسیه و چین» دارند. همان ارتشی که اخبار میگویند خانههای مسلمانان را آتش میزنند، «متحد» آقای پوتین هستند. همانقدر که دولت روحانی نمیتواند در کار سپاه و موشکپرانی آن دخالتی بکند، دولت خانم سوچی هم از دخالت در امور ارتش میانمار ناتوان است. آقای خامنهای اینها را میداند، اما برای اینکه به رفقای روسی و چینی برنخورَد، از ارتش میانمار حرفی نمیزند! در عوض به دولت فاقد قدرت میانمار میتازد و جایزهی صلح نوبل خانم آنگسانسوچی را مورد تاختوتاز قرار میدهد! اینطوری به خیال خود هم جایزهی غربی نوبل را بیاعتبار میکند، هم «آن زن بیرحم» را! او نه از جنایات ارتش میانمار حرفی میزند و نه جرأت دارد بگوید روسیه و چین چه نقشی در این پاکسازی قومی در میانمار دارند؟ ولیامر مسلمین، تازه دارد «درد اقلیت بودن» را در فاجعهی میانمار میچشد. آیا او از این ظلمها، «عبرت» میگیرد؟ و آیا حقوق اقلیتها را در ایران محترم خواهد شمرد؟ من شک دارم!
بابکداد
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12860
#609
Posted: 2 Oct 2017 14:15
از عاشورای ٥٧ تا عاشورای ٨٨
می شود با قطعیت گفت که بزرگداشت قیام عاشورا از زمان تشکیل صفویه در ایران که مذهب شیعی را مذهب رسمی کشور اعلام کردند با قوت و حمایت تمامی دولتهای پس از آن برگزار شده است. چرا که جنبه هویت بخشی و مناسکی آن ضمن تمایزگذاری ایرانیان با امپراطوری عثمانی و هم چنین اعراب، همبستگی اجتماعی بینظیری را در برابر آنها ساماندهی می کرده است. بنابر این شاهان شیعه با توجه به این جنبه از قیام عاشورا صرف نظر از میزان اعتقاد یا عدم اعتقاد به شعائر مذهبی، اهمیت بخشی به حیات اجتماعی و فرهنگی قیام حسینی را بعنوان ضرورتی فرهنگی و اجتماعی می دانستند و لذا در این مسیر با روحانیت و حوزه ها هم گام بودند. مادامی که امپراطوری عثمانی سرپا بود علاوه بر اهمیت فرهنگی و اجتماعی تمایز هویت شیعی با قیام عاشورا اهمیتی سیاسی نیز داشت. چرا که حکومت می توانست از مسیر آموزه های مکتب عاشورا برای صف آرایی احتمالی در برابر امپراطوری عثمانی به نوعی نماد سازی سازنده برای حفظ تمامیت ارضی کشور دست بزند. پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی این جنبه سیاسی از دستور کار حکومت در ایران خارج شد و به مساله عاشورا صرفا در همان چارچوب فرهنگی و اجتماعی و تمایزگذاری با اعراب و همبستگی شیعی نگاه می شد.
اما در عصر پهلوی دوم است که علی شریعتی با تکیه بر هویت شیعی و برجسته کردن قیام حسینی و پررنگ کردن جنبه های خون و مبارزه و شعار شیعه یک حزب تمام است، رهبری این حزب را بر عهده امام سوم شیعیان گذاشت و با معرفی غیرمستقیم حکومت شاه به مثابه حکومتی یزیدی، تلاش کرد جنبشی توده ای علیه حاکمیت را سازماندهی کند. روحانیت بی آنکه خود اعتقادی به یزید بودن شاه و نظام آن داشته باشد از این تحلیل شریعتی کمال استفاده را انجام داد و به ویژه آیت الله خمینی از این دوگانه سازی شریعتی در مسیر مبارزه و تهیيج توده های مردمی به خوبی استفاده کرد. اما واقعیت آن است که محمدرضا پهلوی در دوران ٣٧ ساله سلطنت خود در ایران همواره مراسم عاشورا را گرامی داشت و در مجالس عزاداری شرکت می کرد. دستورات حکومتی هم دایر بر تعطیلی کاباره ها و رعایت شئونات مذهبی در ایام محرم در رادیو و تلویزیون ملی ایران وجود داشت و تخطی از آن موجبات برخورد با خاطیان را فراهم می کرد. پیش از راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ٥٧، فرماندهان نظامی وقت با توجه به پیش بینی تظاهراتی گسترده از سوی مخالفان درخواست مجوز برخورد با حضور خیابانی و جلوگیری از شکل گیری اجتماعات را دارند که با مخالفت شدید شاه به دلیل رعایت حرمت عاشورای حسینی مواجه می شوند. در نتیجه این مخالفت است که تظاهرات و حضور خیابانی گسترده ای شکل می گیرد و امیدواری به ماندگاری رژیم رنگ می بازد و انقلاب در مسیر پیروزی قرار می گیرد.
نشان دادن مشت آهنین در عاشورای ٥٧ به احتمال زیاد می توانست مسیر پیروزی انقلاب را به شدت ناهموار کند اما شاه شیعه دیگر نمی توانست ننگ خونریزی در عاشورا را از دامن خود پاک کند. بنابراین او ننگی چنین را به جان نخرید و در سمت درست تاریخ ایستاد. در جریانی مشابه در سی و یک سال بعد، عده ای از مخالفان جمهوری اسلامی در عاشورای ٨٨ برای بیان اعتراض خود به عملکرد حکومت در جریان انتخابات ٨٨ با این خیال خام که در روز عاشورا و در حریم امن حسینی هستند و چون سال ٥٧ می توانند اعتراض خود را بیان کنند پای به خیابان گذاشتند، اما در عمل با برخورد شدید و بی سابقه نظامیان وشبه نظامیان روبرو شدند. کسانی که در عاشورای ٨٨ بیسلاح پای به خیابان گذاشتند و مراتب اعتراض خود را حسین حسین گویان بیان کردند مستحق چنین برخوردی از جانب حکومتی که توامان مدعای پروای خدا و خلق را دارد نبودند. هر دو عاشورای ٥٧ و ٨٨ در حافظه تاریخی مردم ماندگار شدهاند. اولی به پهلوی گره خورده است و دومی به جمهوری اسلامی.
به باور بسیاری از جامعهشناسان تاریخینگر، نحوه مواجهه رژیم پهلوی با مخالفان خود در عاشورای ٥٧ حیثیت سیاسی آن را در میان ایرانیان احیا کرد و نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با مخالفان خود در عاشورای ٨٨، حیثیت سیاسی آن را از میان برد چراکه به باور این جامعهشناسان ماهیت نگاه پهلوی به عاشورا اعتقادی بود و ماهیت نگاه جمهوری اسلامی به عاشورا ابزاری است.
حامد آئینه وند
Make the REST of your life, the BEST of your life