انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 41 از 51:  « پیشین  1  ...  40  41  42  ...  50  51  پسین »

آیا به ایرانی بودنتان مفتخرید یا ...


مرد

 
andishmand

سلام

من الان نزدیک ۱۴ ساله که تلویزیون رو گذاشتم کنار ( ماهواره هم که از اول نداشتیم و نداریم ) فقط هر از گاهی که خانواده تلویزیون نگاه می‌کردن یا الان توی این ۵ ساله که جدا زندگی می‌کنیم ( من و پدرخوندم ) و تلویزیون رو باز می‌کنه میرم یه نگاهی میندازم یا اگر صداش بلند باشه به صورت ناخواسته میشنوم ........ قدیما هم رادیو رو با صدای بلند باز می‌کرد که وقتی هندزفری تو گوشم نبود ، صداشو میشنیدم .........

از همون موقع هم تماشای فوتبال رو گذاشتم کنار ...... فقط نتیجه‌ها رو توی اینترنت چک می‌کنم ......... یه زمانی تمام بازی‌های استقلال رو نگاه می‌کردم و البته تقریباً همه بازی‌های پرسپولیس رو که اگر باخت جگرم حال بیاد !

بچه که بودم خیلی به خاطر تیم ملی خودم رو به آب و آتیش میزدم ........... ولی از همون موقع ( بعد از اینکه رفتم دوم دبیرستان ) دیگه اصلاً بازی‌های جام جهانی رو هم نگاه نمی‌کنم ......... فقط گوش میدم ببینم کیا صعود کردن ؛ کی برد و کی باخت و در نهایت کدوم کشور قهرمان شد ....... همین ...........

تیم ملی رو هم همون طور که گفتم فقط نتایجش رو یا از پدر خوندم می‌پرسم یا توی سایت‌ها می‌گردم ببینم چند چند شدن و یه گزارش مختصری از بازی هم اگر باشه میخونم .........

البته این وسط مسطا یه موقع‌هایی فیلمای خفنی میده میشینم میبینم .........

یادش به خیر تازه اساس کشی کرده بودیم ، تقریباً ۱۲ سال پیش بود ....... نهار ماکارونی پخته بودم که اون موقع تازه شروع می‌کردم آشپزی و ماکارونی رو بدون مایه می‌خوردم !! رب و آبلمو رو باهاش قاطی می‌کردم میذاشتم دم بکشه !!

اومدم نهارمو بخورم ( البته مطمئن نیستم حتماً اون موقع هم ماکارونی درست کردم یا نه چون فقط ماکارونی و خوراک بادمجون بلد بودم درست کنم و دقیق یادم نیست ) فیلم « روز بعد از فردا » رو شروع کرد ......... چهره امی رسوم رو که دیدم میخ شدم پای تلویزیون ......... نمی‌دونم میشناسیدش یا نه ؛ خـــــــــــیــــــــــــلــــــــــی خوشگله .......... با اینکه از رژیم و صدا و سیما متنفر بودم ولی کلی دعای خیر کردم که این فیلمو پخش کردن !

بعد از فیلمم بلافاصله رفتم توی IMDB پیداش کردم و بعدم توی Yahoo Image Search هر چی می‌تونستم ازش عکس گرفتم ......... بی انصاف خودشو بد آرایش می‌کنه و گرنه مثل ماه شب چهارده می‌مونه ...........
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
     
  
مرد

 
CumSuckermale

نظرت رو تازه دیدم .... که البته پستت رو ویرایش کردی و برای من نوشتی .......

من خصومتی با ایشون ندارم و از پست‌هاشون هم خوشم میومد ....... ولی یک ایراد نفرت‌انگیز راست‌گراها اینه که بدون اینکه الفبای چپ‌گرایی رو بدونن یا کوچک‌ترین مطالعه‌ای کرده باشن ؛ هر جور که عشقشون می‌کشه راجع به چپ‌گرایی نظر میدن !!

کلاً هر جا هر کس هر عقده‌ای داره و چیزی برای عقده شده و به مرادش نمی‌رسه ، فحش و ناسزا و تهمت نثار چپ‌گراها می‌کنه !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
     
  
مرد

 
TheWalkingDead: من خصومتی با ایشون ندارم و از پست‌هاشون هم خوشم میومد ....... ولی یک ایراد نفرت‌انگیز راست‌گراها اینه که بدون اینکه الفبای چپ‌گرایی رو بدونن یا کوچک‌ترین مطالعه‌ای کرده باشن ؛ هر جور که عشقشون می‌کشه راجع به چپ‌گرایی نظر میدن !!

کلاً هر جا هر کس هر عقده‌ای داره و چیزی برای عقده شده و به مرادش نمی‌رسه ، فحش و ناسزا و تهمت نثار چپ‌گراها می‌کنه !!
ببین حالا اینکه دقیقاً چپ کیه و راست کیه، مخصوصاً تو مملکتی مثل مملکت ما یا حتی آمریکاش که دو جناه سیاسی کاذب ایجاد شده، تعریف درست و دقیقی نداره که حالا ایشون هم که ظاهراً از مطالعه که سهله، از فکر کردن هم بیذاره، بخواد تشخیص درستی از راست، چپ، مستقل یا هرچیز دیگر بودن یک عقیده داشته باشه.
اون طوری که من متوجه شدم، ایشون راست گرا هم نیست، کلاً تبل خودش رو گرفته دستش و می کوبه روش، خودش هم دقیقاً نمی دونه طرفدار چی باشه، فقط از همه طرز فکرهایی که اسماشون رو تا به حال شنیده بیذاره.
کما اینکه سوسیالیزم رو با کمونیزم یکی میدونه، یا اینکه همزمان هم با روشن فکر بودن مخالفه و هم با تحجز و هم آزادی خواهه و در عین حال از آزاد اندیشی بیذاره! خیلی ها اینطور هستند. مخصوصاً تو مملکت ما، یه جور دانش زدگی، آگاهی ستیزی، که حاصل فریب های مکرر یه سری آدم منفعت طلبه که به اسم دکتر و مهندس و فلان و بهمان چه از این جناح چه از اون جناح فقط کرده اند تو پاچه ملت.

به نظر من، شما که خوب به نظرت مطالعه کافی در این زمینه داشتی و می تونی فرق چپ و راست و میانه و تندرو و کندرو رو درک کنی، بهتره به جای اینکه شرافت کاری دوست هموطنمون رو زیر سوال ببری (هرچند که ایشون فقط خودش رو مفتخر به وطن می دونه و از هموطن هایی که عیناً تاییدش نکنند بیزاره)، سعی کن دیدگاه خودت رو توضیح بدی. من هم این وسط یه چیزی ازت یاد می گیرم.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
     
  
مرد

 
CumSuckermale

اگر منظورت بحث میهن‌پرستی و تفکر علمیه که به صورت مختصر هم نوشتم .... و اینکه میخوای راجع به راست‌گرایی و چپ‌گرایی بدونی هم داخل یک پست نمیشه همه مطالب رو نوشت ولی به صورت خلاصه :

دیدگاه راست ؛ مبتنی بر این پنداره که جهان جای بی‌نظمیه و اگر توش نظمی هست به صورت تصادفی ایجاد شده که می‌تونه توسط یک موجود بیگانه و غیرقابل شناخت شکل گرفته باشه و بخشی از اون رو هم ما انسان‌ها ایجاد می‌کنیم که مطابق با روایت راست دینی ، شبیه به اون موجود بیگانه ساخته شدیم ! در این دیدگاه کسی قادر نیست نسبت به همین نظم نصفه و نیمه شناخت پیدا کنه ؛ بلکه افرادی منتخب می‌تونن با ارتباط برقرار کردن از راه‌های غیرقابل اثبات با اون موجود قوانینی که اون موجود میخواد در دنیا حاکم کنه آگاهی پیدا کنن و به مردم ارائه بدن ! در دیدگاه راست اونچه که به اسم علم مطرح میشه همیشه به عنوان ابزاری مطرح هست برای سلطه بشر و توسط کسانی به صورت شانسی و تصادفی کشف و ایجاد شده ! در نظامی که این افراد تشکیل میدن ، یک مرد فقط صرف مرد بودنش برتر از زنان هست و می‌تونه مالک زن باشه ! و زن و مرد با همدیگه مالک فرزندانشون هستن ! و در مجموع انسان‌ها مالک حیوانات و طبیعت و حتی کل جهان هستن ! دیدگاه راست گرایش‌های مختلفی داشته و داره و مطمئناً خواهد داشت ولی تمام دیدگاه‌های راست در طول تاریخ و در تمام زمین توسط افرادی اداره شدن ، توسط افراد دیگه‌ای تبلیغ و تحکیم شدن و مردم هم همیشه پذیرای این دیدگاه بودن ....... بنابراین اکثر آدمها راست‌گرا بودن حتی علیرغم اینکه خودشون رو چپ‌گرا می‌دونستن و مخصوصاً رهبران چپ مثل چاوز ، استالین یا خیلی‌های دیگه که دست نشانده‌ها و مهره‌های راست‌گراها بودن .........

دیدگاه چپ ؛ مبتنی بر این تفکره که نظم همیشه وجود داره و بی‌نظمیه که ایجاد میشه ..... و این بی‌نظمی که به معنی ناهنجاری هست فقط از ما موجودات دارای اختیار که دارای مغز هستیم و باید بفهمیم و یاد بگیریم تا بتونیم به هنجار باشیم و قابل پیش‌بینی و ناهنجاری ایجاد نکنیم ، بر میاد ...... و ما برای ایجاد بی‌نظمی هم نظم رو دست‌مایه قرار میدیم و چیزی جز اونچه که وجود داره و حاکم هست رو بیان می‌کنیم و انجام می‌دیم ........ بنابراین بی‌نظمی نمی‌تونه مطلق باشه ، چون ما هر چقدر هم بخوایم بی‌نظمی و ناهنجاری ایجاد کنیم ؛ باز هم مجبوریم از الگوهایی پیروی کنیم ........ بنابراین جهان هستی جبره و ناهنجاری‌های ما در حداقل ممکن هستن و در واقع جز اینکه به صورت غیر مخرب و برای تفریح می‌تونیم ناهنجاری‌هایی رو در چارچوب معین انجام بدیم نباید حتی زمین ، طبیعت ، جانواران و انسان‌های دیگه رو هدف ناهنجاری‌ها و بی‌نظمی‌های خودمون قرار بدیم ........ در واقع همون طور که جهان هستی دارای رابطه‌های ثابت و معینی هست که پارامترهای ثابت و همیشگی دارن که نسبت مشخص و ثابتی هم دارن ما انسان‌ها هم باید سعی کنیم قابل برنامه‌ریزی باشیم ....... که از پیدا کردن شناخت و در مرحله بعد تسلط بر خود شروع میشه و می‌رسه به جایی که حتی برای تفریحات و هیجانات خودمون هم پارامترهای حاکم رو شناسایی می‌کنیم ....... مثل شوخی کردن ، سر به سر هم گذاشتن ، سکس و خیلی چیزای دیگه ........ در نهایت اینکه به وضوح می‌بینیم نگاه راست در درجه اول به ما میخواد بگه که شناخت کسب کردن محاله و اگرم چیز نامقدار و ناچیزی هست به صورت تصادفیه و ممکنه به یک‌باره اصلاً معنا و مفهوم نداشته باشه و تمام اون قوانینی که ما با شناخت به دست آوردیم از بین برن !

وقتی به این شکل فکر کنیم و مقید به حقیقت نباشیم ؛ قائل به جبر نباشیم ؛ به جای توصیف واقعیت‌ها مدام از ادبیات طنز ، دروغ گفتن ، غلو کردن و .... بهره بگیریم ....... بعد از اینکه به غایت احمق شدیم بعدها برای اینکه هیجانی بهمون دست بده و لذت ببریم هم مجبور میشیم تا مرتب ناهنجاری‌های بزرگ‌تر و شدیدتری رو بروز بدیم ........ و این یک جا تموم میشه و دیگه حتی تفریجات شاهانه ( که در گذشته انسان‌های بی‌گناه رو میکشتن و یا شکنجه‌های خیلی شدیدی می‌کردن در مقابل شاه و به دستور شاه تا هیجان‌زده بشه ) هم پاسخگو نخواهند بود ........

و این فرومایگی که فرد از توانایی برای کسب علم و دانش و نداشتن اندوخته‌ای کافی از علوم در کنار خشونتی که دنبال می‌کنه تا افکار خودش رو تکثیر کنه ؛ مثل ویروس واقعاً هم تکثیر میشه ........ فردی که قربانی یک روان‌پریش شده که قربانی رو ، فکرش رو احساساتش رو و هیجاناتش رو هدف گرفته بوده تا نفهم و بی‌شعورش کنه و برای این کار مدام زجرش می‌داده ؛ این قربانی ممکنه بعدها تبدیل به یک ویرانگر بشه ........ و این چرخه مدام ادامه پیدا می‌کنه ........ و زمانی که اکثر جامعه این پندارهای راست‌گرا رو قبول دارن و حتی آگاهی ندارن که ماهیتشون چیه و چرا ایجاد شدن و سودش به چه کسانی میرسه ؛ در نهایت حتی افراد سالم حداقلی هم که وجود دارن نمی‌تونن قد علم کنن و از گزند هدف واقع شدن برای ایجاد نفهمی و بی‌شعوری در امان نمی‌مونن و آسیب می‌بینن ..........

بنابراین ناهنجاری‌های هدفمند ، برای ایجاد تباهی و فساد که با نفهم کردن و بی‌شعور کردن افراد بودن در اشکال مختلف مدام تکرار شدن و منتقل شدن ؛ اما تغذیه کننده‌های پندارهای راست‌گرا بودن که همیشه جوامع رو در دست داشتن و این وضعیت نامطلوب رو ایجاد کردن و همیشه هم در پشت پرده‌های سیاست مخفی شدن و کسی اونها رو نمیشناسه ....... زمانی که راست‌گرایی حاکمه ، همیشه پتانسیل هرج و مرج ، حق‌خوری ، قلدری ، توهم زدن و بروز خشونت ( اون هم نه برای مبارزه با خشونت ) وجود داره ولی اگر مردم آگاهی پیدا کنن و سعی کنن که درست فکر کنن و تصمیم بگیرن و همه چیز رو علمی بررسی کنن و تابع حقیقت و واقعیت باشن ؛ مطمئناً صحنه سیاسی و اجتماعی جوامع به نحوی دیگری در خواهند اومد و ما به جامعه سالم و متحدی می‌رسیم .........

در مرحله‌ای که موقعیت رهبران راست‌گرا مورد تهدید واقع میشه ، راست‌گراها با مهره‌های خودشون مدام دم از بخشش و گذشت میزنن ....... این درحالیه که فرد روان‌پریش با بخشش و گذشت ، سالم نمیشه ؛ با بخشش و گذشت نمیشه حق میلیاردها انسان رو که در طول تاریخ خورده شده احقاق حق کرد ......... بلکه بخشش و گذشت در کنار محدود کردن و یا حتی خشونت علیه افراد روان‌پریش که فاسد هستن و هدفشون ایجاد هرج و مرج و خوردن حق و ایجاد فساد و تباهیه ، ابزارهای مدیریت ما هستن تا با یک مدیریت صحیح افراد تعریف نشده رو که به غایت احمق و بی‌شعور هستن ، مهار کنیم ......... و این هم فقط زمانی امکان پذیره که جمعیت قابل توجهی درک درستی داشته باشن و بدونن وضعیت درست جامعه به چه شکل هست و بدونن به چه شکل باید به اون مرحله رسید و با همدیگه هماهنگ و منسجم بشن و حرکت کنن علیه دستگاه راست‌گرا ..........

اما حالا چند قرن از ظهور دانشمندان و اندیشمندان بزرگی که تا همین صد سال پیش هم ظهور می‌کردن ، می‌گذره و کارگرها و برده‌های زیادی بودن که علاوه بر طول تاریخ در همین دوران انقلاب رنسانس و انقلاب صنعتی دستورات اون افراد ( داشنمندان و کاشفان و مخترعین ) رو یاد می‌گرفتن و اجرا می‌کردن تا صنایع و کارخانه‌جاتی بسازن که همه چیز رو اتومات و خودکار کنه ......... که این خودش بخش بزرگی از مردم دنیا رو در نعمت‌های زیادی غرق کرده ولی اونها ( مردم ) به دنبال بررسی همین که این افراد چه می‌گفتن و اینکه خودشون هم بخوان بیاندیشن و تحقیق کنن ، کشف کنن و ابداعی بکنن ، نیستن ..........

و به صورت علنی که برای اکثر مردم نامعلوم و ناپیداست ، نگرش راست تمام جنبه‌های زندگی ما رو یا نابود کرده یا به تباهی و فساد کشیده ........ از مزاحمت و تنبیه‌های شدید نابجا بگیر تا تجاوز و خشونت‌های جنسی و کلامی و ..... که تا زمانی که راست‌گرایی پا برجاست ، این وضع هم باقی می‌مونه ...........
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
     
  ویرایش شده توسط: TheWalkingDead   
مرد

 
TheWalkingDead: دیدگاه راست ؛ مبتنی بر این پنداره که جهان جای بی‌نظمیه و اگر توش نظمی هست به صورت تصادفی ایجاد شده که می‌تونه توسط یک موجود بیگانه و غیرقابل شناخت شکل گرفته باشه و بخشی از اون رو هم ما انسان‌ها ایجاد می‌کنیم که مطابق با روایت راست دینی ، شبیه به اون موجود بیگانه ساخته شدیم ! در این دیدگاه کسی قادر نیست نسبت به همین نظم نصفه و نیمه شناخت پیدا کنه ؛ بلکه افرادی منتخب می‌تونن با ارتباط برقرار کردن از راه‌های غیرقابل اثبات با اون موجود قوانینی که اون موجود میخواد در دنیا حاکم کنه آگاهی پیدا کنن و به مردم ارائه بدن ! در دیدگاه راست اونچه که به اسم علم مطرح میشه همیشه به عنوان ابزاری مطرح هست برای سلطه بشر و توسط کسانی به صورت شانسی و تصادفی کشف و ایجاد شده ! در نظامی که این افراد تشکیل میدن ، یک مرد فقط صرف مرد بودنش برتر از زنان هست و می‌تونه مالک زن باشه ! و زن و مرد با همدیگه مالک فرزندانشون هستن ! و در مجموع انسان‌ها مالک حیوانات و طبیعت و حتی کل جهان هستن ! دیدگاه راست گرایش‌های مختلفی داشته و داره و مطمئناً خواهد داشت ولی تمام دیدگاه‌های راست در طول تاریخ و در تمام زمین توسط افرادی اداره شدن ، توسط افراد دیگه‌ای تبلیغ و تحکیم شدن و مردم هم همیشه پذیرای این دیدگاه بودن ....... بنابراین اکثر آدمها راست‌گرا بودن حتی علیرغم اینکه خودشون رو چپ‌گرا می‌دونستن و مخصوصاً رهبران چپ مثل چاوز ، استالین یا خیلی‌های دیگه که دست نشانده‌ها و مهره‌های راست‌گراها بودن .........

دیدگاه چپ ؛ مبتنی بر این تفکره که نظم همیشه وجود داره و بی‌نظمیه که ایجاد میشه ..... و این بی‌نظمی که به معنی ناهنجاری هست فقط از ما موجودات دارای اختیار که دارای مغز هستیم و باید بفهمیم و یاد بگیریم تا بتونیم به هنجار باشیم و قابل پیش‌بینی و ناهنجاری ایجاد نکنیم ، بر میاد ...... و ما برای ایجاد بی‌نظمی هم نظم رو دست‌مایه قرار میدیم و چیزی جز اونچه که وجود داره و حاکم هست رو بیان می‌کنیم و انجام می‌دیم ........ بنابراین بی‌نظمی نمی‌تونه مطلق باشه ، چون ما هر چقدر هم بخوایم بی‌نظمی و ناهنجاری ایجاد کنیم ؛ باز هم مجبوریم از الگوهایی پیروی کنیم ........ بنابراین جهان هستی جبره و ناهنجاری‌های ما در حداقل ممکن هستن و در واقع جز اینکه به صورت غیر مخرب و برای تفریح می‌تونیم ناهنجاری‌هایی رو در چارچوب معین انجام بدیم نباید حتی زمین ، طبیعت ، جانواران و انسان‌های دیگه رو هدف ناهنجاری‌ها و بی‌نظمی‌های خودمون قرار بدیم ........ در واقع همون طور که جهان هستی دارای رابطه‌های ثابت و معینی هست که پارامترهای ثابت و همیشگی دارن که نسبت مشخص و ثابتی هم دارن ما انسان‌ها هم باید سعی کنیم قابل برنامه‌ریزی باشیم ....... که از پیدا کردن شناخت و در مرحله بعد تسلط بر خود شروع میشه و می‌رسه به جایی که حتی برای تفریحات و هیجانات خودمون هم پارامترهای حاکم رو شناسایی می‌کنیم ....... مثل شوخی کردن ، سر به سر هم گذاشتن ، سکس و خیلی چیزای دیگه ........ در نهایت اینکه به وضوح می‌بینیم نگاه راست در درجه اول به ما میخواد بگه که شناخت کسب کردن محاله و اگرم چیز نامقدار و ناچیزی هست به صورت تصادفیه و ممکنه به یک‌باره اصلاً معنا و مفهوم نداشته باشه و تمام اون قوانینی که ما با شناخت به دست آوردیم از بین برن !
خیلی خوب توضیح دادی اما این توصیف از چپ و راست فکر نمی کنم بر فضای سیاسی هم حاکم باشه؟! مثلاْ در ادبیات سیاسی کشور ما وقتی گفته میشه فلانی راستگرا است، یعنی موافق نوع حکومت حاکم هست، و وقتی گفته میشه طرف چپ گرا هست، یعنی کمی حالت اصلاح طلب بهش دست داده. یا در مورد سیاست اقتصادی که فکر می کنم منظور اون خانم دوستمون باشه کسانی که خودشون رو طرفدار سرمایه داری می دونند (و به خصوص اصولاْ از طبقه اجتماعی-اقتصادی خورده بورژوا هستند) چپی رو به عنوان طرفدار نظام کمونیستی می شناسند. درسته؟
این تعریفی که تو از چپ و راست ارائه دادی فکر می کنم بیشتر مربوط به تفکر فلسفی میشه، درسته؟ البته من خودم تا به حال با این اصطلاحات در ادبیات فلسفی مواجه نشده بودم، خیلی شبیه به تعریفی است که من از مفاهیم ایده آلیست و رئالیست حاصل کرده ام. شاید اشتباه می کنم. البته می دونم که جاش توی این تاپیک نیست. و همه این ها تقصیر اون دوستمونه که راجع به چیزی که هیچ اطلاعی ازش نداره اظهار نظر قاطع و با شمشیر آخته می کنه.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
     
  
مرد

 
CumSuckermale: خیلی خوب توضیح دادی اما این توصیف از چپ و راست فکر نمی کنم بر فضای سیاسی هم حاکم باشه؟! مثلاْ در ادبیات سیاسی کشور ما وقتی گفته میشه فلانی راستگرا است، یعنی موافق نوع حکومت حاکم هست، و وقتی گفته میشه طرف چپ گرا هست، یعنی کمی حالت اصلاح طلب بهش دست داده. یا در مورد سیاست اقتصادی که فکر می کنم منظور اون خانم دوستمون باشه کسانی که خودشون رو طرفدار سرمایه داری می دونند (و به خصوص اصولاْ از طبقه اجتماعی-اقتصادی خورده بورژوا هستند) چپی رو به عنوان طرفدار نظام کمونیستی می شناسند. درسته؟
این تعریفی که تو از چپ و راست ارائه دادی فکر می کنم بیشتر مربوط به تفکر فلسفی میشه، درسته؟ البته من خودم تا به حال با این اصطلاحات در ادبیات فلسفی مواجه نشده بودم، خیلی شبیه به تعریفی است که من از مفاهیم ایده آلیست و رئالیست حاصل کرده ام. شاید اشتباه می کنم. البته می دونم که جاش توی این تاپیک نیست. و همه این ها تقصیر اون دوستمونه که راجع به چیزی که هیچ اطلاعی ازش نداره اظهار نظر قاطع و با شمشیر آخته می کنه.
کلاً بحث دو دیدگاه متضاد هست .....

در دیدگاه سیاسی راست ، مردم ناتوان از فهمیدن هستن و افرادی باید مثل قیم برای اونها تصمیم بگیرن ! این افراد مرتبط با همون منتخب‌ها (!)‌ هستن و در پشت درهای بسته تعیین می‌کنن که چه اتفاقی بیافته و چه اتفاقی نیافته ! چه چیزی مجاز باشه و چه چیزی غیر مجاز و همه اینها در حالی هست که تمام قدرت سیاسی هم در دست سرمایه‌داران بزرگه ..... چون سرمایه‌گرایی بر اصل سرمایه و مالکیت تأکید می‌کنه و حتی سرمایه‌گرایی همیشه تفکراتی رو میخواد به ذهن مردم تزریق کنه و مبلغش هست ، که همون دیدگاه‌های دینی و مذهبی هستن ...... از دیدگاه راست مرد مالک زنه و زن و مرد مالک فرزندانشون هستن و رژیم راست‌گرا همیشه پشتیبان بنیان خانواده بوده و هست ...... و انسان‌ها رو مالک حیوانات ، طبیعت و جهان می‌دونه و حتی انسان‌هایی رو برتر از دیگران می‌دونستن و به اونها اجازه مالکیت انسان‌های دیگه رو میدادن که همون برده‌داری‌ای هست که تا دو قرن پیش به صورت قانونی هم وجود داشت ...... از منظر راست قدرت باید در دست کسی باشه و هست که سرمایه بیشتری داره .........

از منظر چپ ، به راحتی دیده میشه که افراد سرمایه‌دار یا ثروت رو به صورت نسل به نسل به همدیگه انتقال دادن و هر وقت خواستن سرمایه‌شون رو بیشتر کنن و حوزه قدرتشون رو بزرگ‌تر کنن یا کسانی می‌خواستن تازه وارد گردونه سرمایه بشن ؛ همیشه متوسل به دشمنان ساختگی و دروغین شدن ؛ جنگ‌هایی رو به راه انداختن و مخالفان و منتقدان خودشون رو در طی جنگ و با پوشش دشمن ساختگی از بین بردن و همیشه هم با شامورتی‌بازی و شارلاتان بازی ( به انواع و اقسام ) به واسطه خرید و فروش ، سرمایه خودشون رو چند ده برابر ، چند صد برابر یا حتی چند هزار برابر کردن ........

در دیدگاه چپ ، هر چیزی باید علمی باشه ...... و با علوم محاسباتی بشه کشفشون کرد .......
ضمن اینکه حق داشتن تفریح در مکان‌های عمومی که برای همین منظور تعبیه میشن که مطمئناً باز هم حریم خصوصی افراد حفظ میشه و جلوی تعرض و تعدی رو میگیریم و همین تفریحات در حریم خصوصی افراد همیشه باید وجود داشته باشه ....... بنابراین خیلی چیزها در دیدگاه چپ بی‌مفهومن و اصرار بر وجود داشتنشون امری رذیلانه‌ست ........ نظیر بنیان خانواده ؛ مرزبندی‌های نژادی و قومیتی و ملی ؛ بخش وسیعی از سنت‌ها و مراسم دینی مثل ختنه کردن و خیلی چیزای دیگه ......... در دیدگاه چپ که مخالف اقتصاد سیاسی هست ؛ اقتصاد باید در دست نیروی کار یا همون پرولتریا باشه ........ تعریف پرولتریا اینه : کسی که سرمایه نداره تا شروع کنه به خرید و فروش و برای امرار معاش مجبوره کار کنه و حقوق و مزد بگیره ........ وقتی همه کار کنن و اقتصاد در دست نیروی کار باشه ؛ هر کس به هر اندازه‌ای که تلاش کرد و سود رسوند به جامعه به همون اندازه از محصولات جامعه سهم می‌بره ......... و اگر کسانی توانایی کار کردن رو ندارن ( هیچ کاری نمی‌تونن بکنن یا بر اثر بیماری‌ها و اختلالات یا عارضه‌هایی که بهشون وارد شده و اتفاقاتی که ناتواانشون کردن ؛ کارهای کوچکی می‌تونن انجام بدن که کفاف زندگیشون رو نمیده ) باید تحت پوشش مرکزیت نظام اجتماعی که دولت هست قرار بگیرن و نیازهایی که برای زندگی دارن باید برآورده بشن ........ در دیدگاه چپ همه عضو خانواده بزرگ یعنی جامعه هستن ؛ بنابراین زمانی که طفل و کودک هستن جامعه باید تمام نیازهاشون رو برطرف کنه و این مسئولیت رو نمیشه التزاماً به پدر و مادر واگذار کرد بدون رسیدگی به اینکه چه جوری دارن تربیتش می‌کنن ؛ چه آموزه‌هایی رو بهش میدن و اینکه آیا اذیتش می‌کنن و آیا نیازهاش رو برطرف می‌کنن و خیلی چیزای دیگه ........ این مسئله که دولت باید تمام نیازهای کودکان رو برطرف کنه تا زمانی که شخص به بلوغ برسه ادامه داره و بعد از اون مجازه تا تحصیلاتش رو ادامه بده یا بره سر کار ........ از طرفی خدمات بهداشتی و درمانی یا آموزش های فنی یا علمی و تخصصی باید برای همه مهیا و رایگان باشن ........

در واقع ما تمام تلاشمون رو می‌کنیم تا دیدگاه‌های ماتریالیستی رو در مسائل اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی حفظ کنیم که تأکید می‌کنن که همه چیز علمی ایجاد یا قرداد بشه و باور‌های ما همگی علمی و حقیقی باشن و زمانی که پارامترهایی که برای تعیین شخصیت و موقعیت اجتماعی ما وجود دارن ، لحاظ بشن با نسبت‌های معین خودشون که نباید تغییری درشون رخ بده و ربط رو بی‌ربط نکنیم و بی‌ربط رو ربط نکنیم یا نسبت‌ها رو حفظ کنیم و تا جای ممکن دقیق باشیم ؛ حق کسی ضایع نمیشه و جامعه می‌تونه به سمت تبدیل شدن به یک آرمان‌شهر حرکت کنه ........ اما در جوامع ما کودک یا نوجوان مستعد و باهوش و پرتلاش به خاطر فقر پدرش به موفقیتی نمی‌رسه ولی از اون طرف کودک یا نوجوان دیگه‌ای که استعدادی نداره و زندگی سالمی رو هم دنبال نمی‌کنه و به جای تلاش و کار کردن به دنبال عیاشی و کشیدن مواد هست ، فقط صرف اینکه پدرش یا داییش تاجر یا دلال هست ؛ زندگی آینده‌ش تضمین شده‌ست ....... یا خودشم می‌زنه تو کار خرید و فروش یا اصلاً تا آخر عمرش مفت می‌خوره و می‌خوابه و هیچ سودی به جامعه نمی‌رسونه .......... در واقع در چنین جامعه‌ای استعداد ، پشتکار و تلاش هیچ تضمینی برای موفقیت ندارن و همه چیز بر اساس هرج و مرج و تصادف و نقشه‌های کثیف سردمداران راست‌گرایی پیش میره ........

ولی اگر دقت کنید و کمی راجع به چپ‌گریی و مارکس در گوگل سرچ کنید ؛ می‌بینید که دیدگاه چپ با وجود مخالفت‌های خیلی زیاد باز هم تأثیرات خیلی خیلی زیادی در جوامع گذاشته و داره میذاره ....... خیلی از حق و حقوقی که برای زنان ؛ کودکان ؛ حیوانات و کارگران و .... ایجاد شده به خاطر تلاش‌های فعالان چپ بوده ..........
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
     
  
مرد

 
CumSuckermale: این تفکر شماست. ولی حقیقت تاریخی نشان از حمله مکرر پادشاهان هخامنشی به نقاط مختلف جهان داشته. همون نقشه ای که از مصر تا چین گسترده بوده. من هم از دیدن اون نقشه همیشه به وجد اومده ام و باعث حسرت میشه. اینکه فکر کنیم تمام این لشگر کشی ها و کشورگشایی ها از روی احترام به اقوام دیگر بوده نوعی تعصب به حساب بیاد! اگر دلیل دیگری برای این حمله ها و کشورگشایی ها به نظرت می رسه مشتاقم بدونم که چی است؟
خب ظاهرا دوستانی مثل شما، همه ی چیزی که از جناب کوروش و لشگرکشی هاش درنظر گرفتند کردند اینها بوده:

CumSuckermale: واقعاْ فکر می کنی هخامنشیان وقتی مرزهایی رو که امروز بهش افتخار می کنید رو گسترش میدادند، وارد می شدند، با دسته گل و شیرینی و لبخند، بعد می گفتند « اجازه می فرمایید ما به جای شما حاکم مملکتتون باشیم» بعد اونها هم لپشون گل می انداخت و گل رو بو می کردند و می گفتند «چرا که نه، بفرمایید داخل» و سال های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می کردند؟

الآن که هزاره سومه، دیدی وقتی آمریکای به اصطلاح متمدن عراق رو گرفت با اسرای ابوقریب چه کار کرد.

فرض کن ۲۵۵۶ سال پیش، طرف ۵۰ روز، ۱۰۰ روز تو بیابون تو راه بوده و بهش گفتن اونجایی که داریم میریم کلیش واس ماس. وقتی با شمشیر و سپر دروازه شهر رو می شکسته و وارد می شده، به نظرت چه کار می کرده؟
CumSuckermale: اصلاْ بگو ۱۰ نفر از ایرانیان هخامنشی، با ۱۰ نفر از زنان بابل، یا مصر، یا ... ازدواج مصالمت آمیز کرده اند.
CumSuckermale: اگر نگاهی نه چندان عمیق به تاریخ بندازیم، خیلی دور هم نمی خواد بریم، بگو زمان کوروش، حالا فرض هم بکنیم که خیلی آقای جنتلمن و انسان دوستی هم بود و با ماچ و بوسه بابل رو فتح کرد، فکر می کنی از اونجا زن نگرفتن بیارن؟ یا مردهایی که آوردن برای بردگی، زن هاشون با دو سه تا از برده ها زیرپتویی نرفته اند؟
و یا اصولا نیازی به دونستن و درک تاریخ سرزمینشون حس نمیکنن:

Erfan1993: خب بخاطر همین دید گاه که همش تو گذشته هستیم سنت گرا هستیم مدرنیته نیستم بابا قدیم تموم شد تموم تموم
SexyBoy: farhadmashadi:
با تمام احترام به شما، کوروش و داریوش و .... هر کی بودن برای خودشون بودن
چرا انقد ما تو تاریخ جا موندیم و همونجا چادر زدیم و اتراق کردیم؟؟؟؟!!!!!!!
دلیل عدم پیشرفتمون هم قطعا همینه
یا گیر میدیم به حسین بن علی یا ازونور کورش
اکنون را دریاب عزیز دل برادر

حرف حساب جواب نداره
واقعا آدم از بعضیا بیشتر انتظار داره


البته خوشحالم می بینم کم هستید در تعداد
فقط کافیه تو همین تاپیک دنده عقب برید تا 9 سال پیش و این رو ببینید



***************

احمد کسروی چقدر زیبا و نغز گفت

بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند؛
تیره بخت تر از آن ملتی که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد؛
شوربخت تر از همه ملتی است که تاریخ خود را به ریشخند بگیرد.



و این تک جمله ی زیبای جرج سانتایانا

آنان که سرگذشت خود را به یاد نسپارند محکوم به تکرار آن هستند.

***************

این قطعه کوتاه فیلم "قهرمان" چقدر زیباست، بی انتها زیباست!
هر بار دیدنش اشک رو جاری میکنه...
گویی نه فقط زبانحال امپراطور هوانگ،
که زبانحال همه ی سرداران و پادشاهان وطن پرست تاریخ هست

و صد البته توضیحی برای اونهایی که کشورگشایی های کوروش رو نمیفهمند
و بدون درک صحیح،‌ اون رو در ردیف اسکندر و چنگیز می انگارند


***************



تنها هستم من اینجا

آماج انتقاد و سرزنش و سوء قصد

هیچکس از افکار من آگاه نیست

حتی درباریان و رایزنانم

آنان زورگو و ظالم تصورم میکنند...




تاریخ کشور چین، عصر امپراتور هوانگ.
دوره ای که امپراطور هوانگ کشور چین را، که در آن زمان از هفت قلمرو تشکیل میشد به یک قلمرو و کشور واحد تبدیل کرده
و به جنگ و خونريزي طولانی چندين ساله خاتمه مي‌بخشد. او ديوار بزرگ چين را براي جلوگيري از هجوم طوايف مغول مي‌سازد
و نخستين امپراطوري بزرگ چين متحد را تاسيس مي‌كند.



تاریخ رو بخون، نه در حد مدارک عالیه،‌ اما بخون اونقدر که بفهمی و درکش کنی، راه های درست و نادرست رو پیدا کن تا تکرار اشتباهات تاریخ نباشه،‌ "عمرت و زندگیت"
فقط "خرسند" نباش از تاریخ گذشته ی کشورت مثل خرسند بودن از شیرینیِ بستنی با طعم توت فرنگی
باید خیلی خیلی خیلی بیشتر به تاریخ این سرزمین بها داد و به کمکش راه صحیح رو تشخیص داد

در آخر از از حوصله ای که به خرج دادی و تبادل نظر کردی سپاسگزارم

خیلی خوبه که بحث میکنی و حرفت رو میگی،‌ لابلای این صفحه ها،‌ چیزهایی یاد گرفتم که شاید از طرق دیگه خیلی سخت و وقت گیر بود برام

شاد باشی

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

حکیم عمر خیام


*******

مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
     
  
مرد

 
LorenzoLotto: بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند؛
تیره بخت تر از آن ملتی که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد؛
شوربخت تر از همه ملتی است که تاریخ خود را به ریشخند بگیرد.
و بدبخت تر از همه این ها ملتی که افسانه های خودساخته اش را با تاریخش اشتباه بگیرد.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
     
  
مرد

 
LorenzoLotto: فقط "خرسند" نباش از تاریخ گذشته ی کشورت مثل خرسند بودن از شیرینیِ بستنی با طعم توت فرنگی
تاریخ این سرزمین رو درست و پیش از قضاوت افتخار آمیز بهش مطالعه کردم و سعی کرده ام بعد از مطالعه کردن هر قسمتش نگاه تحلیلی بهش داشته باشم، سعی کردم هر قسمت را که خوشم آمد برجسته نکنم و هر قسمت را که خوشم نیامد پاک یا کم رنگ نکنم. فهم من ازش این بود که حتی در حد بستی توت فرنگی هم شیرین و مایه خرسندی نبوده، بل پر بوده از ریا و نیرنگ و فریب. و البته مثل هر کجای دیگر و مثل هر قوم دیگر، بوده اند عده ای که انسان رو به انسان بودنش امیدوار کرده اند. اما فهم من مثل شما در حدی نبوده که جز افتخار چیزی در تاریخ این مملکت نبینم.

هرچه نباشه، حال هر ملتی، امتداد تاریخ آن ملت است.

LorenzoLotto: خب ظاهرا دوستانی مثل شما، همه ی چیزی که از جناب کوروش و لشگرکشی هاش درنظر گرفتند کردند اینها بوده:
در پاسخ این صحبتت باید عرض کنم، که اولاْ از شما خواستم اگر بر لشکرکشی های بیشمار هخامنشیان (فقط کوروش و یک منشور مانده اش نه، بلکه سلسله ای که به دنبالش آمده) دلیلی جز «کشورگشایی» می بینید، مشتاقانه در انتظارم که مطلعم کنید. هنوز هم منتظر هستم، ولی متاسفانه جز طعنه و نصیحت و بادی به غبغب چیزی از شما دریافت نکرده ام. شما رو به شرافت کوروش قسم می دم که دلایل دیگرتون رو بفرمایید.
اما دلیل اینکه تاکیدم بر روی ازدواج و تعامل کروموزومی بود -اگر حافظه کوتاه مدتت هم به اندازه حافظه بسیار بسیار دورت فعال باشه- به خاطر خواهی آورد که این سمت رفتن صحبتم که خارج از زمینه قرارش دادی تا مثلاْ من رو تحقیر کنی (و احتمال میدم چون در پروفایلم رفتی و آزادگی جنسی من رو مشاهده کردی، با خودت گفتی این آدم جز سکس به چیزی فکر نمی کنه) دلیلش تاکید اون دوست محترمم (streetwalker) بود که دلیل افتخار آمیز بودن ایرانی بودن را ژن و فرمول ژنتیکی ایرانی یاد کرده اند. به همین خاطر سمت اثرات ناشی از کشورگشایی که یکی اش اختلاط ژنتیکی بود رفتم و بله، متاسفانه ژن های ما چیزی جز حاصل بکن بکن پدرمون و پدرانمون و پدران پدرانمون نیست. اگر در توارث ژنتیک، مساله موثرتری از این می شناسید، باز مشتاقانه منتظر افاضاتتون هستم.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
     
  ویرایش شده توسط: CumSuckermale   
مرد

 
LorenzoLotto: در آخر از از حوصله ای که به خرج دادی و تبادل نظر کردی سپاسگزارم
کجا؟ یه گل دادی رفتی؟ بذار گلت رو بذارم تو گلدون با هم بوش کنیم
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
     
  
صفحه  صفحه 41 از 51:  « پیشین  1  ...  40  41  42  ...  50  51  پسین » 
ایران

آیا به ایرانی بودنتان مفتخرید یا ...

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA