ارسالها: 498
#82
Posted: 7 Sep 2025 06:18
زمانی که بچه بودیم یه نفر خونش سر راه مدرسه بود بنده خدا از نطر ذهنی مشکل داشت ولی زن وبچه داشت و آدم بزرگسالی بود همیشه می نشست جلو درب خونه آدم کاملا ساکت و بی آزاری هم بود بعد ما که از مدرسه میومدیم اینو میدیدیم دانش آموزا سر به سرش می ذاشتن بهش میگفتن شلوارتو در بیار
اونم در میاورد جلو ما و نشون میداد واقعا اندازش هم اندازه آلت اون حیوان معروف بود
زنش اگه میفهمید میومد دعواش می کرد می بردش داخل خونه
بچه ها اکثرا بهش می گفتن شلوارتو دربیار اونجاتو یا پشتتو نشون بده و نشون میداد
منم یه بار بهش گفتم دراز بکش تو جوب دیدم واقعا رفت دراز کشید تو جوب که آب لجن بود ولباس هاش لجنی شد
و خبر خوبی که بعدا شنیدیم اینکه کمیته امداد یه خونه خوب واسشون ساخته بودند
"ای خدای بزرگ ما رو ببخش"
ویرایش شده توسط: Amirarsal
ارسالها: 8
#84
Posted: 20 Sep 2025 18:39
آره... روزگار... زندگی... نتنها آلت نمایی میکنه بلکه خودمم مینمایه همش!
چرا من باید تنها بمونم؟؟؟