انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 23 از 23:  « پیشین  1  2  3  ...  21  22  23

داستان های ضربدری


زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت دوازدهم
امیر: تو این جمع که هستیم اره چون هیچ کدوممون به این فکر نمیکنیم که چه نسبتی با هم داریم فقط به لذت فکر میکنیم راست بگم قبلا تو سکس با اذر حس میکردم دیگه سرد شدیم و از هم لذت نمیبریم ولی بعد از این چند روز فهمیدم نه هردومون خیلی داغیم فقط از اون مدل سکس خسته شده بودیم
گفتم خارج ازاین جمع بیایی خونه ما ممکنه دلت بخواد مثلا با خواهرت سکس کنی ؟ یا بری خونه فاطی به قصد سکس باهاش ؟
گفت فکر نکنم اگه من و فرشته یا فاطمه تنها باشیم حتی اگه بخوایم هم رومون بشه بهم بگیم بعدشم بچه ها هستن جور نمیشه اصلا
گفتم خب اگه هردوتون بخواین مثلا بچه ها رو من و اذر ببریم پارک
گفت نمیدونم شایداگه شرایطش جور باشه ممکنه ولی من که روم نمیشه بگم
گفتم : خب قبلش به اذر بگو اذر هماهنگ کنه .فرشته تو چی؟ سکس با امیر چطور بود ؟
گفت هم خیلیییی خجالت میکشیدم هم لذتش خیلی زیاد بود برام نمیدونم چرا ولی چیزی که هیچ وقت حتی فکرشم به ذهنم نیومده بود ممکنه حتی جلوی داداشم لباس عوض کنم چه برسه سکس ولی منم نمیدونم ولی خب اگه همه شرایط اوکی باشه شاید بخوام ولی اینو میدونم از این جمع برم بیرون اونقدر خجالت میکشم که نمیتونم با کسی از این جمع حرف بزنم
به امیر گفتم هرموقع دوست داشتی بیا یا قبلش هماهنگ کن
گفت البته حسش اینجا خیلی خوب بود شاید اونجوری مثل اینجا نباشیم
گفتم تنهایی هم حس خودش رو داره بیایین اینجوری هم با هم راحت باشیم اگه کسی کسی رو خواست بقیه همکاری کنن چون شاید اینجور که بچه ها رو همه بذاریم و بیاییم چند ماه یه بار هم به سختی جور بشه یا اصلا نشه که بعید میدونم به راحتی بشه مثلا تا گفتیم بابات و مامانت هم میگن خب ماهم میاییم اگه جور شد که بازم بیاییم که عالی ولی اگه نشد تو گروهی که داریم هر زوجی یا هرکی خواست با کس خاصی سکس کنه تو گروه بگه و بقیه همکاری کنیم شرایط براش جور بشه مثلا یه خونه رو خالی کنیم واسشون حالا دو نفری سه نفری یا حتی ممکنه مثلا فاطمه بچه هممونو بگیره یه بار هممون بریم خونه امیر و اذر مثلا
فاطی گفت: چرا من ؟
گفتم: خب من
اذر خندید گفت تو این دو سه روزهممونو تو داری میکنی وگرنه مهران تهش سه چهار دقیقه امیر ده دقیقه تازه اینم با اسپری که یکیمونم جواب نمیدن اگه تو نیایی پس کی بکنتمون ؟ همه خندیدیم و کلی شوخی و خنده سر این.
گفتم خب نوبتی مثلا امیر یا یکیمون هر بار این رو قبول کنیم قبول دارین؟.
که همه قبول کردن
دیگه هم اتفاق خاصی نبود وبعد از ناهار هم برگشتیم خونه و دو روز بعدش من رفتم سرکار.
چند روز بعد از رفتن من تو گروه خانما حرف میزدن و شوخی میکردن که فرشته گفت من از موقع برگشت پشتم درد میکنه یبوست بدی هم گرفتم واذر هم گفت وای نگو منم خیلی درد میکنه و با مسهل اگه بتونم برم دسشویی که فاطی گفت چقدر لوسین شما من که از همون روز تا الان اونقدر روون شدم که دارم لذت میبرم و این حرفا که یهو فرشته گفت باید مامانو بیاریم که همیشه اسهال داره یهو همشون خندیدن.
مهران هم گفت منم بد اسهال شدم که همه خندیدن و اذر گفت تو و شوهرت بهتون ساخته امیر هم دید بحث خوبیه اومد تو بحث گفت نه اتفاقا منم خوب بود راحت شدم فکر کنم گرفته بود راهش باز شده دیگه نمیخواد زور بزنم و ایموجی خنده فرستاد
فرشته گفت درد ندارین ؟
فاطمه گفت درد که تا دو سه روزاول داشتم ولی اذیت کننده نبود
مهران گفت من خیلی درد داشتم هنوزم یکم دارم
امیر گفت درد که چه عرض کنم ولی همون روز اول درد داشتم خوبیش اینه که الت ارش فقط کله بدی داره سرشو تحمل کنی بره تو بقیش رفته
اذر: امیر تو گشادی وگرنه من الانشم درد دارم با ترس میرم دسشویی دایما دارم خودمو چرب میکنم
من: ظاهرا فقط دو نفر ناراضی بودن که باید بهتر امادشون کنم
که اذر: ناراضی نیستم لذتش خوب بود ولی خب درد و یبوست داره دیگه
فرشته : تو اون شرایط مگه تو برات مهم بود کی راضیه که نیست؟
من: نه اتفاقا مهم بود . درسته واسه سکس از جلو اجازه نمیگرفتم ولی واسه سکس از پشت میپرسیدم
اذر : نه . بار اخر از من نپرسیدی میخوای یا نه
من: نپرسیدم ولی مخالفتی هم ندیدم ازت
کلی در این موردا حرف زدیم
یه هفته ای گذشت و گروه شده بود محل حرفای سکسی و جوک و هر کی هر چیزی در مورد سکس دوست داشت میگفت
یه شب فاطی تو گروه و نوشت یکی بیاد ما دوتا رو بکنههههههه و همه شروع کردن و جوک و شوخی و خنده
فاطمه: چرا میخندین جدی دارم میگم
اذر : مهران تو رو بکنه تو هم مهران
فاطمه: کردیم ولی حال نداد مهران که زود ابش اومد منم با خیار کردمش اونم حال نکرد الانم دوتامون رو تخت خوابیدیم بد عادت شدیم
من: اخیییی چه گناه دارین حیف نیستم از خجالتون در بیام
فاطمه : کی میایی؟
من: پنج روز دیگه
فاطمه: اووووووههههه تا پنج روز دیگه ولی اومدی باید واسمون وقت خالی کنی من نمیدونم تقصیر خودته معتادمون کردی حالا نیستی
من: ببخشید چشم اومدم حتما
اذر: تنها خورا
فاطمه : خب تو هم بیا
من: اذر تو کی سکس داشتی
اذر: دیشب
من: پس تو جا داری
اذر: چه فایده بدعادت شدیم امیر هم اینقدری که کونی شده دادن بیشتر به دهنش مزه کرده دل به کار نمیده
من: عجبب پس اومدم باید هموتونو جمع کنم یه جا
فرشته : نه عزیزم اومدی شب اول سهم منه
من: چشم اول شما
فاطمه : شب اول سهم فرشته شب دوم هم بذار واسه اذر و امیر پنج شنبه شب هم که ما میاییم سهم مایی
من: خوبه دیگه جوری برنامه چیدی که کمر برام نمونه
اذر: زوج زوج بیاییم و ایموجی خنده گذاشت
فرشته : چهارشنبه شب من و بچه ها میریم خونه بابام تو برو خونه امیر
فاطمه: پنج شنبه عصر ما میاییم همتون با بچه های ما برین خونه بابا ما میریم خونه امیر
همه موافقت کردن و برنامه چیده شد.
اومدم و شب اول یه دل سیر با فرشته که دیگه جوری تو سکس بی حیا شده بود که دیوونم میکرد یه حال اساسی کردم البته در حد نیم ساعت که ابم نیومد و بعدش هم تو گروه کلی حرف و مسخره بازی و قرار فردا شب با امیر اذر گذاشتیم که من حدود هشت برم اونجا و شب بمونم و فرشته بچه ها رو ببره پارک و بعدش خونه باباش و ما هم بعدش بریم اونجا.
فرداش حدود هشت رسیدم خونه امیر که دیدم به به چه لعبتی شده امیر ارایشگاه رفته و ابروهاشو مرتب کرده و صورتشو ماسک زده و شش تیغه کرده خوشکل با یه تاپ سفید و شورتک تا زانو اومد جلوم و اذر هم یه تاپ بندی بدون سوتین و شلوار لی جذب خوشکل که کون گرد و برجسته اش دلبری میکرد نشستیم و یه قهوه خوردیم یکم حرف زدیم که اذر گفت دیدی فاطمه تو گروه چی گفته ؟
من: نه
اذر: گفته لایو بذارین ما هم ببینیم
من: عجبببب .
یکم حرف زدیم شام هم امیر هات داگ درست کرده بود خوردیم و بعد از شام اذر ظرفا رو مرتب کرد و اومد بیرون از اشپزخونه امیر رفته بود دسشویی دست اذر رو گرفتم و کشیدمش تو بغل جووووووون بدن نرم و خوشکلش رفتم زیر گردنش و مشغول خوردن شدم که اذر از اینکار بد تحریک شده بود که امیر از دسشویی اومد بیرون بساط مشروبشو اورد تو پذیرایی پهن کرد و منو اذر هم لبامون تو هم گره خورده بود واذر پشت به امیر بود و منم از پشت کون گرد و برجسته اذر رو تودستام گرفته بودم و میمالیدم اذر هم از لذت نفساش تند تند شده بود که اروم دستمو از جلو بردم تو شلوارش و بردم رو کسش اخخخخخخ شکاف کس اذر نرم و تمیز و حسابی هم خیسسسس بالای چوچولشو بازی میدادم و دست دیگمم از پشت بردم تو شلوارش و لمبرای کونشو میمالیدم امیر هم پیک مشروبشو داشت نم نم میخورد دستمالی کردن زنشو با لذت تماشا میکرد جوووون چه لذتی داشت اخخخخ مالیدن لای شکاف کس اذر اونم یه کس ناززز دکمه شلوارشو باز کردم تا دستم ازاد تر بشه که اذر از بس تحریک شده بود نتونست سرپا بایسته گفت بذار بشینم نمیتونم وایسم و و نشست رو زمین و تاپشو دراوردم جوووون پستونای کوچولو خوشکلش اومد بیرون اخخخخخخ منم هوسم بالا افتادم از لباش شروع کردم به خوردن و میومدم پایین رسیدم زیر گردنش اخخخ موی موهاش و تنش بدجور داغم کرده بود اونقدر زیر گردنشو میخوردم و می مکیدم و دستمو بردم تو شلوارش و چوچولشو مالش میدادم و اونقدر زیر گردنشو خوردم و مک زدم که کبود کرد و اذر هم به خودش میپیچید از هوس و اروم اه اه میکرد رسیدم به دوتا پستون کوچولو و ظریفش و با نوک ریز و قهوه ایش حالا نخور کی بخور جوری نوک پستوناشو مک میزدم که چشماش برگشته بود و چوچوله اذر هم لای انگشتام بود ومیدونستم خیلیییی به بازی دادن و مالش دادن اروم ولی تند تند چوچولش حساسه از هوس تو حال خودش نبود و کامل رو مبل خوابیده بود امیر هم دو تا پیک خورده بود و اومد سمتمون واییی اونقدر هوسی بودم که حدی نداشت . اذر جوری هوسی شده بود که نزدیک به شدن بود .
امیر هم کنارم دو زانو نشسته بود دستمو بردم پشت شلوارکش و کردم تو شلوارکش و کونشو و گرفتم تو دست جووووووون نرم و گوشتی بود و حس کردم برعکس سری قبل هیچ مویی نداره اخخخخخخ همونجور که یه دستم تو کون لای امیر بود و یه دستمم لای کس اذر و دهنمم رو پستونای اذر با یکم بازی دادن چوچولش و خوردن پستوناش ارضا شد و همه تنش گر گرفت و بیحال شد. گفتم یکم استراحت کن تا باز بیام سراغت به خوشکلم برسم و دستشو گرفتمو گذاشتم رو کیرم و دوتا دستم لای کونش بود و اوردمش نزدیک تر اخخخ خیلی هوسی بودم لبامو گذاشتم رو لباش امیر که اصلا انتظارشو نداشت اروم لباشو میخوردم و با انگشت دور سوراخ کونشو مالش میدادم و اونم کیرمو تو دستش میمالید.
چه لبای خوشمزه ای داشت یکم خجالت کشید که دارم مثل گی باهاش رفتار میکنم ولی مالش سوراخ کونش کار خودشو کرده بود و هوسی شده بود و اونم کم کم باهام همراه شد و از هم لب میگرفتیم پوست صورتش مثل پوست صورت زن نرم بود و اثری از مو نبود برعکس من حسابی ازش لب گرفتم و لباسشو دراوردم و کم کم لختش کرده بودم و اونم شلوار و تیشرتمو دراورده بود که ایستادم جلوش و کیرمو گرفتم جلوی دهنش و اروم کشیدم دور دهنش امیر داشت کارایی رو تجربه میکرد که فکرشم نمیکرد ولی سر کیرمو اروم کرد تو دهن و ساک میزد برام جووووووون اذر هم داشت شوهرشو نگاه میکرد که داره کیرمو میخوره یکم که خورد بلندش کردم و گفتم برو رو جلوی اذر چهاردست و پا شو .
رفت رو مبل و داگی جلوی اذر قرار گرفت واییییی رفته بود لیزر تمام بدن فقط تا زانو مو داشت و بقیه بدنش مثل بدن اذر سفید و بدون یه نخ مو بود و سوراخ کون صورتیش چقدر خوشکل بودهمه تنشو لمس میکردم گفتم کس اذر رو لیس بزن و بخور .
کس اذر هم اونقدر ازش اب اومده بود که حسابی ترشح کرده بود و امیر هم رفت سراغش فکر کنم خیلی رغبت نداشت ولی هوسی بود و زبون میزد که صدای اه اذر اومد و منم رفتم پشتش و لای کونشو باز کردم اخخخخ اروم زبونمو گذاشتم رو سوراخ کون برادر زن جذابم اخخخخخ که صدای نفس امیر اومد و اروم سوراخ کون سفیدشو لیس میزدم و زبون میزدم واییی چه سوراخ کونی داشت خیلی خوشکل شده بود سوراخ کون مردا برعکس زن ها عضلانیه و خیلی لذت داره هم خوردنش هم کردنش دستمو بردم زیر و کیرشو که اویزون بود گرفتم تو دست و مالش میدادم شق شق بود وایییی صدای اه اه اذر از خورده شدن کسش توسط شوهرش داغم کرده بود اروم انگشتمو فرو کردم تو کون امیر که یه اخ گفت و اروم اروم انگشتمو کامل فرو کردم تو و تلمبه میزدم سوراخ امیر اماده گاییده شدن بود ایستادم پشتشو ژل روان کننده رو برداشتم و زدم و اروم سر کیرمو گذاشتم دم کونش و فرو کردم توکه اخ اخ امیر بلند شد اذر با چشمای شهلا داشت منو تماشا میکرد که تو کون شوهرش دارم تلمبه میزنم سرعت تلمبه هام کم کم بیشتر و محکم تر شده بود به اذر گفتم بیا زیر شکمش بخواب و اذر بلند شد اومد برعکس زیر شکم امیر خوابید سرش زیر کون امیر بین پاهای من بود و تو اون حالت رفت و برگشت کیرمو تو کون شوهرش قشنگ میدید گفتم کیر شوهرتو بگیر تو دست و براش جق بزن میدونستم اذر از ساک زدن خوشش نمیاد اذر هم کیر امیر و گرفت تو دست و رو پستوناش جق میزد و منم با قدرت تو کونش تلمبه میزدم امیر جوری هوسی شده بود که تو مدت کمتر از دو دقیقه که من میکردمش و اذر جق میزد براش با شدت ارضا شد و ابش پاشید رو پستون و شکم اذر ولی من هنوز داشتم محکم میکردم که دیگه تحمل نداشت کونشو سفت کرده بود و میلرزید که یهو رفت جلو کیرم اومد بیرون و گوزید و خوابید زمین و گفت وایییییییی جر خوردم اخ امیر همونجور که خوابیده بود هی میگوزید اذر گفت اوووفففف خفم کردی اهههه . اذر بلند شد گرفتمش تو بغل و شکمش و تمیز کردم
گفت بریم تو اتاق خفه شدم رفتیم تو اتاق خوابشون اذر اومد تو بغلم و لب تو لب به کمر خوابوندمش همه بدنشو حسابی بوسیدم و خوردم و اومدم پایین و لای کونشو باز کردم و کس و کونشو سیر زبون زدم و خوردم که اه اهش رفته بود میگفت بکن زود باش بکننننن دیدم امیر رفته دسشویی و اومده و دم در ایستاده گفتم بیا و کنار اذر خوابوندمش کنار رو تخت و به شکم خوابوندمش اول حسابی اذر و خوردم کس و کونشو از بس خوردم کم مونده بود جیغ بزنه از هوس که به اذر هم گفتم به شکم بخواب و اونم خوابید کون زن و شوهر کنار هم رو تخت جلوم بود و هرکدوم جلوه خودشو داشت کون هردوتاشون و با دست میمالیدم و هردو تو هوس و لذت بودن لای کون امیر و اذر و باز کردم و سوراخ کونشونو نگاه میکردم گفتم جوووووون حالا شدی کون خوشکل سوراخ کونش برعکس اذر که قهوه ای کمرنگ بود صورتی بود و خیلی خوشکل ولی گشاد شده بود اروم زبونمو گذاشتم رو سوراخ کون اذر که اخ گفتنش شروع شد لیس زدم که اخ گفت و منم اروم سوراخ کونشو لیس میزدم وانگشتمم فرو کردم تو کون امیر و اروم اروم تلمبه میزدم خیلی خوشش اومده بود دست دیگمم بردم لای کس اذر و انگشتمو فرو کردم تو کس اذر و همزمان تو کس و کون زن و شوهری تلمبه میزدم که هردوشون به اه اه افتاده بودن که بلند شدم گفتم هردوتون به کمر بخوابین و اونا هم خوابیدن و اوردمشون لبه تخت و اذر رو طاقبازش کردم پاهاش و کامل گرفتم بالا و رفتم لای پای اذر که دیگه التماس میکرد فقط بکنننن بکننننن دیگه لامصب لبهای کوچیک کسش که یکمی هم بیرون زده بود ازهوس میلرزید و کیرمو با کسش تنظیم کردم و یه ضرب و بدون توقف فرو کردم تو کس اذر و رگبار تلمبه بستم به کسش که از شدت لذت نفسش به شماره افتاده بود و نمیتونست حتی اه بکشه تلمبه میزدم و کیر امیر هم گرفتم تو دست و میمالیدم براش و محکم تو کس اذر میکوبیدم که اه اهش به ناله بلند تبدیل شده بود بیست دقیقه ای اذر رو با قدرت تمام و محکم تو هر پوزیشنی که بلد بودم از کس کردم که دیگه رمق نداشت تکون بخوره و فقط میگفت بسمهههه جر خوردم و دوباره شده بود و اومدم لای پای امیر ایستادم و پاهاشو با دست گرفتم بالا و گفتم نگه دار یه تف انداختم کف دستمو کشیدم رو سوراخ کونش و انگشتمو چند بار تو کونش تلمبه زدم سر کیرمو گذاشتم دم کونش و اروم فرو کردم تو که اخ اخ گفتناش شروع شد تلمبه میزدم و دستمم لای کس اذر داشتم کسشو انگشت میکردم و یه انگشتمم فرو کردم تو کون اذر که اونم با یه اخ پذیرای انگشتم تو کونش شد
سرعت تلمبه هامو تو کون امیر بیشتر کردم و یکم که کردمش گفتم داگی شو و اوردمش رو شکم اذر پاهاشو گذاشت دو طرف بدن اذر و داگی شد و کیرمو فرو کردم تو کونش جووووووون چه کون عضلانی داشت محکم تو کون امیر تلمبه میزدم و اونم اخ اخ کنان بود و با قدرت هجده سانت کیرمو ته کونش میکوبیدم که که اونم شل کرده بود و هر از گاه با گوز جواب میداد دوباره به دو سه دقیقه نکشید ابش اومد وابش پاشید رو شکم وسینه اذر که اذر یه جیغ زد و گفت چکارم کردییی امیررررررر تازه تمیز کرده بودم خودمو و منم چند تا تلمبه دیگه زدم و کشیدم بیرون که با یه گوز از کیرم خداحافظی کرد و امیر به بغل خوابید رو تخت و اذر و نگاه کردم ابش اینبار کمتر اومده بود خواست بلند بشه بره که نذاشتمش و پاهاشو دادم بالا و کیرمو تا ته تو کسش فرو کردم و تلمبه میزدم و اونم دو سه بار گفت بذار برم خودمو تمیز کنم که نذاشتم گفتم خوبه همینجوری اب شوهرته ومحکم تو کسش تلمبه میزدم که به ناله افتاده بود و منم اب امیر رو رو شکم و پستونش پهن میکردم جووووون امیر هم با تمام خستگی داشت با هوس نگامون میکرد اذر هم جوری حشری شده بود که زمین و زمان و بند نبود کیرمو کشیدم بیرون و ژل زدم دم سوراخ کون اذر و به کیرم و گذاشتم دم کون اذر و اروم فشار دادم تو با چند تا اخ اخ و دردم میاد و یواششششش واییییی سوختمممممممم اذر و همراه با ناز کردناش درد رو تحمل کرد و کم کم کونش عادت کرد کیرم رفت تو و کم کم تلمبه میزدم و از کون داشتم اذر رو میکردم به امیر گفتم خوبه کون زنتو میکنم نه .
امیر با هوس داشت به پاهای سفید زنش رو شونه من که کیر کلفت و درازم تو سوراخ کونش میرفت و میومد بیرون نگاه میکرد و کون دادن زنشو تماشا میکرد کیرمو کشیدم بیرون و فرو کردم تو کس اذر و با تمام قدرت داشتم میکردمش که نفسش بند اومده بود
برش گردوندم به شکم و بردمش تو داگی و کیرمو یه ضرب فروکردم تو کس اذر که هوای تو کسش با فشار تخلیه شد و عین صدای یه گوز بلند بود و محکم میکردم که اونم با هر دو سه تا تلمبه بلند بلند میگوزید و سوراخ کونش هم باز بود که کیرمو فرو کردم توکونش و به امیر گفتم بیا زیر اذر بخواب و اونم اومد زیر اذر خوابید و لباشون رفت تو هم منم با هرتلمبه تو کس و کون اذر یه کشیده هم به کونش میزدم که کم کم دو طرف کون اذر قرمز کرده بود حدود ربع ساعت بیشتر تو همون پوزیشن اذر و به معنای کلمه از کس و کون گاییدم که سوراخ کس و کونش به اندازه سایز کیرم باز شده بود و از هردوتا سوراخش هم میگوزید که یهو شدید ارضا شد و گفت بسهههه جیش دارممممممممم بسههههه نمیخواممممم دسشویی دارممممم وولم کننننننن بذار برم دسشوییی ارششششششش و میگوزید که کشیدم بیرون و بر عکس معمول که کون اذر همیشه تمیز تمیز بود سر کیرم یکم کثیف هم شده بود و با عجله رفت دسشویی منم معطل نکردم و پاهای امیر دوباره دادم بالا که منتظر این نبود و سر کیرمو فرو کردم تو کونش که گفت واییی دیگه نه و تو کونش محکم تلمبه میزدم گفتم پاهاتو خودت بگیر و اونم گرفت و منم کیرشو گرفتم تو دست و براش جق میزدم امیر هم که حسابی خسته شده بود و هممون هم عرق کرده بودیم ولی جوری هوسی شده بود که خودشو سفت گرفته بود و چشماشو محکم بسته بود و منم محکم کونشو میگاییدم گفتم کیرم الان تو کون زنت اذر بوده سر کیرمم گه اذر چسبیده بوده الانم دارم کون تو رو میکنم جوووووووون زن و شوهر کونی خودمیننننن که اذر اومد دید به به دارم کون شوهرش و میکنم رو تخت نشست و نگاه میکرد و منم همزمان با رگبار تلمبه تو کون امیر براش جق میزدم که واسه بار سوم ابش اومد و ریخت رو شکم و سینه خودش و جوری بی حال شد که از خستگی چشماش بسته شد منم کیرمو کشیدم بیرون و رفتم رو اذر و طاقباز خوابوندمش گفت نه ارش جون من نه نمیتونممممم جر خوردم همین الانشم رو پام بند نیستم دیگه نمیتونم گفتم اخرشههههه ابمو بیار که چیزی نگفت و پاهاشو باز کرد و داد بالا و منم پاهاشو با دو تا دست محکم گرفتم و کیرمو فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و اذر هم واقعا هم خسته شده بود هم کسش حسابی خشک شده بود کیرمو کشیدم بیرون و فرو کردم تو کونش که گفت کونم نههههه میترسم دسشوییم بگیرهههه نکننننن جون من نکننننن ولی تلمبه های من شروع شده بود چند دقیقه با قدرت تمام از کس و کون اذر رو به معنای کلمه گاییدم که دیگه گوزیدناش کاری به تلمبه های من نداشت البته که دیگه گوز نبود هوایی بود که با کیرم وارد کونش میشد و با صدای گوز خارج میشد از کس کون حسابی گشاد شده بود که اینبار حس کردم با شدت بیشتری داشت ارضا میشد و چشماش رفت و جوری ارضا شد که همه تنش به رعشه بود ولی تکون نمیخورد فقط اروم اروم با صدای لرزون و مبهم ناله میکرد گرفتمش تو بغل که همه تنش به لرزه افتاده بود و منم ابم داشت میومد و کیرمو تو کونش رگبار تلمبه میزدم تا ابم اومد و تا قطره اخر تو کون اذر خالی کردم و بغلش کردم و که از شدت هوسی شدن تو بغلم داشت دیوونه وار میلرزید چشماش تو یه حالت دیگه ای بود انگار معتادی که اونقدر کشیده که نعشه نعشه شده باشه و اونقدر بغلش کردم و قربون صدقه اش رفتم تا کم کم اروم شد و بی رمق خوابید و منم بلند شدم کیرمو کشیدم بیرون یکم کثیف شده بود اذر رو هم تمیز کردم و رفتم دسشویی و خودمو تمیز کردم .یه نیم ساعتی بعد اذر و امیر هم حال اومدن و رفتن خودشونو شستن و اذر یه دوش هم گرفت و اماده شدیم بریم که امیر گفت دقیق دو ساعت کردیمون لامصب بی حسی میزنی؟
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سیزدهم
گفتم: نه مگه دیوونه ام عادی بودم. شما راضی بودین؟
اذر : تو که نکردی که از پس و پیش جر خوردم تا یه ماه باید ریکاوری بشم کسی به من دست هم نزنه
امیر هم گفت لامصب کمرت چیه اخه من سه بار ابم اومد تو یه بار.
فردا عصرش هم با فاطی مهران برنامه داشتم که حدودای سه .
مهران و فاطی اومدن خونه خودمون و نیم ساعتی به حرف زدن و پذیرایی گذشت که فاطمه گفت ارش نیومدم میوه بخورم اومدم کیر بخورممممم که هر سه تامون پوکیدیم از خنده و رفتیم تو اتاق خواب به مهران و فاطمه گفتم کونتون تمیزه ؟ خجالت کشیدن و مهران گفت اره تمیزه تو بکن چکار داری مگه برات مهمه .
من:واسه من که مهم نیست نمیخوام خودتون اذیت بشین
فاطمه : من که دسشویی ندارم ولی قول نمیدم نگوزم گفتم گوز که نمک سکسه اتفاقا خودتو رها کن و هر چی داشتی رو کن و خندیدیم فاطمه گفت خیالت راهت نمیذارم نفس بکشی گفتم نگران من نباش گفتم دیر اومدین چرا ؟
فاطمه یه نگاه به مهران کرد و دستشو گرفت و اورد جلوی من و برش گردوند گفت خم شو و دکمه شلوارشو باز کرد و با شورت کشید پایین لای کون مهران و باز کرد گفت بردم برات سفیدش کردم جوووون مهران و برده بود لیزر و همه کونشو حسابی سفید کرده بود اخخخ سوراخ کون صورتی مهران چه خوشکل بود رفتم پشتش ایستادم دست کشیدم به کونش و براندازش میکردم و همه کونشو دست میکشیدم و دستمو از زیر تخمای بزرگ مهران تا بالای شکاف کونش میارودم واییی مهران با اون هیکل درشت و شکم بزرگ و کون پهن بزرگ جلوم خم شده بود جووووون
گفتم: عجب لعبتی شده
فاطمه : برعکس من که پشمالو شدم
گفتم: تو رو پشمالو دوست دارم مخصوصا دور سوراخ کونت مو داشته باشه که گفت تا دلت بخواد داره مهران همون جور خم شده بود رو میز و داشتم کونشو نگاه میکردم و مالش میدادم که دوزانو نشستم پشت کونش و همه کونشو نگاه میکردم و لای کونشو حسابی مالیدم
اروم با انگشت دور سوراخ کون خوشکل و مالش میدادم اخخخخ زبونمو بردم جلو و لیسش زدم بوی شامپو میداد اروم اروم سوراخ کون مهران رو زبون میزدم و لیس میزدم و اونم زیر لب ناله میکرد فاطمه هم کنارم ایستاده بود و لای کون شوهرشو رو باز نگه داشته بود منم دست انداختم لای رون فاطمه و بین پاهاش و میمالیدم و دستم زیر کونش بود دست دیگمم داشتم کیر قلمی و کشیده مهران و تو دست میمالیدم و نوک زبونمو تو کونش فرو میکردم که اه مهران بلند شد. هیچ وقت فکرش هم نمیکردم روزی سوراخ کون یه مرد رو لیس بزنم ولی اون لحظه واقعا هوس داشتم برام عین زن بود نه مرد. نمیخواستم زود ابش بیاد . بلند شدم و مهران رو کامل لخت کردم خوابید رو تخت و رفتم سراغ فاطمه و حسابی ازش لب گرفتم و گردنشو خوردم و کم کم لباسشو دراوردم و به مهران گفتم بیا پشت سرمن و لباس منو دربیار و اونم اومد پشتم و لباسمو دراورد زن و شوهر تو بغلم بودن و باهاشون ور میرفتم یکی پشتم بود و یکی جلوم پستونای بزرگ و شیری اویزون فاطمه رو گرفتم تو دستام و محکم مک میزدم و و با هر مک شیر میخوردم میمالیدم و نوکشونو فشار میدادم که اخ و اوخ فاطمه دراومده بود و تو همون حین به مهران گفتم جلوم بشینه و برام ساک بزنه . دودل بود که نشوندمش جلوم بین خودم و فاطمه و کیرمو گذاشتم دهنش و اروم سر کیرمو زبون میزد که خودم کیرمو کردم تو دهنش تلمبه میزدم حس عجیب خوبی داشت یه مرد داشت برام ساک میزد اخ عالی بود و پستونای فاطمه رو وحشی میخوردم که دیگه حسابی داغ شده بود و کیرمم تو دهن مهران خیس خورده بود و به مهران گفتم اول تو رو میکنم بعد زن خوشکلمو . فاطمه از اینکه زن خوشکلم خطابش کرده بودم خیلی خوشش اومد و خودشو برام لوس کرد .مهران خوابید و فاطمه رو نشوندم پایین تخت جوری که پشت سرش به عقب رو تخت بود خودمم رفتم رو تخت و کیرمهران و گرفتم تو دست و فاطمه هم بین پاهام بود و کیرمو دادم دهنش و شروع کرد ساک زدن واسم و خودمم کیر خوشتراش مهران و گرفتم تو دست کیرش واقعا خوشکل و سفید و صاف با سر موشکی و سوراخ ریز نوک کیرش بود اخ چه کیر باریک خوشکل و قلمی داشت اونقدر هوسی بودم که وحشی کیر مهران و کردم تو دهن و مک میزدم و میخوردم که مهران فکرشم نمیکرد براش ساک بزنم خودمم فکرشو نمیکردم روزی کیر ساک بزنم نالش رفته بود بالا و خودمم کیرمو تو دهن فاطمه تلمبه میزدم اولین بار بود داشتم کیر میخوردم طعم عجیبی داشت سر کیرشو مثل ابنبات مک میزدم مهران رو طاقباز کردم و پاهاشو داد بالا و تو همون حال انگشتمم فرو کردم تو کون مهران و همزمان هم کیرشو میخوردم هم کونشو انگشت میکردم زنش فاطمه هم داشت کیر منو میخورد جووووون چه بخور بخوری شده بود واقعا لذت بخش بود. بلند شدم و رفتم رو مهران خوابیدم و شکم بزرگ مهران خیلی نرم و لطیف بود حسابی ازش لب گرفتم و نوک پستونای مهران و که درشت هم بود تو دهن مک میزدم مهران از کارم دیوونه شده بود حسابی مهران و بوسیدم و لیس زدم به شکم خوابوندمش و از پشت گردن مهران بوسیدم تا زیر کونش و لای کونشو باز کردم و دوباره یه دل سیر سوراخ کونشو خوردم مهران هم از لذت اه اه میکرد و حسابی سر کیف بود بلند شدم
و فاطمه رو خوابوندمش رو تخت کنار شوهرشو رفتم روش از بالا تا پایینشو حسابی خوردم و بوسیدم فاطی با اینکه لاغر اندام بود ولی به خاطر زایمان شکمش بزرگ بود و پستونای بزرگ شیری داشت. کس و کونشو سیر لیسیدم و زبون زدم و چوچولشو حسابی مک میزدم و لای دندونام بازیش میدادم و چند دقیقه فقط کس شیرین فاطی رو خوردم و همه کسشو تو دهن میگرفتم و محکم میمکیدم که فاطی کم مونده بود جیغش در بیاد حدودا ربع ساعت بیست دقیقه تمام بدن فاطی رو خوردم که فاطی واسه بار اول ارضا شد تو ارضا شدن و اب کسش سرازیر شد گفت وایییی اومددددم چرا گذاشتی بیاد نمیخواستم اینهمه زود بیاد .
گفتم نگران چی هستی اذر دیشب چهار بار ارگاسم شد امیر سه بار ابش اومد تو ومهران هم امروز اونقدر میارمتون که بیهوش بشین
بلند شدم و گفتم خوبههه و مهران رو به شکم خوابوندم رو تخت تو سجده کنار فاطی جووووون کون سفید و خوشکلش داغم کرده بود دو طرف کونش و حسابی مالیدم و بوسیدم و لای کونشو باز کردم واییییی سوراخ کون صورتیش اخخخخخ زبونمو گذاشتم وسطش که یه اخ گفت و اروم سوراخ کونشو زبون میزدم و مهران هم خیلی داشت لذت میبرد گفتم تو هم دوست داری زنم باشی نه جوووووون
فاطی هم کنارمون به شکم خوابید و انگشتمو فرو کردم تو کسش و تلمبه میزدم و انگشت دیگمم فرو کردم تو کونش و همزمان تو کس و کونش تلمبه میزدم جوووووون و سوراخ کون مهران رو میخوردم و انگشتمو فرو کردم تو کونش و نشستم بین هردوتاشون و انگشتام تو کس و کون زن و شوهری تند تند تلمبه میزدم که اخ اخ هردوشون رفته بود بالا یکم ادامه دادم که به مهران و فاطی گفتم بیاین لبه تخت طاقباز اومدن و رفتم بین پاهای فاطی پاهاشو رو گرفتم بالا و کیرم درازمو یه ضرب فرو کردم تو کس داغ و خیسش و تلمبه میزدم و اه اهش خونه رو گذاشت رو سر و منم محکم رونشو گرفته بودم و کیرمو ته کسش میکوبیدم مهران هم کنارمون طاقباز بود و کیر اونم تو دستام بود یکم که فاطی رو کردم دیدم مهرانم با چشمای خمار نگاه میکنه و رفتم لای پای مهران و کیرمو گذاشتم دم کونش و فرو کردم تو که اخ اخ گفتناش شروع شد و کون مهرانم کیرمو بلعید تو خودش و منم یه دستم لای کس و کون فاطی بود و یه دستمم کیر مهران و گرفته بودم محکم کونشو میکردم جووووون عجب صحنه ای بود زن و شوهری جلوم طاقباز خوابیده بودن و نوبتی میکردمشون به فاطی گفتم خوبه نه دوست داری اینجوری بکنمتون
فاطی گفت ارهههه نمیدونی چقدر دوست دارم خیلیییی منتظر بودم جلوی مرد خودممم طاقباز بخوابم مرد قدرتمند خودممممم ارش خودممممم کیر میخوام ارش کیررررر و منم کیرمو کشیدم بیرون و رفتم لای پای فاطی و فروکرم تو کون فاطی یه اخ بلند گفت و کیرمو تو کونش اروم تلمبه میزدم و انگشتمم توکون مهران تلمبه میشد اخ چه لذتی داشت کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم و محکم میکردمش که ناله فاطی به جیغ تبدیل شده بود و هی میکفت وایییی کونم پاره شد اخخخخ بکننننن دلامصب ارههه کیرتو میخوامممم ارهههه زنتم بکننننن تو بکننننن ارهههه از چشماش شهوت میبارید اونقدر حشری شده بود که تو چشمام زل زده بود و با هوس داشت نگام میکرد و منم اونقدر تو کونش تلمبه زدم که یهو با فشار شاشید رو شکمم و خودشو منقبض کرده بود و میگفت اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی همچنان داشتم تو کونش تلمبه میزدم که کشیدم بیرون و فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و اونم تو همین حالت ارگاسم با هرتلمبه من منقطع میشاشید و نفسش بریده بریده شده بود چشماشو بسته بود که نتونست تحمل کنه و همه تنش لرزید و خودشو کشید عقب و جمع شد تو خودش و میلرزید و اخ اخ میکرد منم رفتم روش و محکم بغلش کردم و نازش میخریدم تا اروم شد همونجور خوابیده بود اومدم سر وقت مهران و گفتم رو شکم فاطی داگی بشه و اونم شد و رفتم پشتش و کیرمو فرو کردم تو کونش اخخخخخ تنگ و داغ و کم کم سرعت تلمبه هام بیشتر شد و مهران هم اخ اخ کردنش رفت بالا و با هر تلمبه محکمم میگوزید و سوراخ صورتی کونش دیگه تنگ نبود و باز شده بود و اونقدر کردمش که ابشو با فشار پاشید رو شکم و پستونای فاطی دو طرف کونشو محکم گرفته بودم همچنان تو کونش تلمبه میزدم با چند تا تلمبه اخرم اونقدر هوسی شد که رفت جلو و خودشو محکم گرفته بود و سوراخ کونش تند تند نبض میزد و میگوزید و خوابید کنار فاطی چند دقیقه خوابیدن و منم ابم نیومده بود و البته نمیخواستمم بیاد چند دقیقه ای کنار هم دراز کشیدیم و بدنشونو نوازش کردم و بلند شدیم خودمونو تمیز کردیم و لباس پوشیدیم .حدود چهل دقیقه کرده بودمشون و فاطی لباسشو پوشید شلوار جین تنگ و تاپ بندی تو اشپزخونه ایستاده بود اب میخورد گفت تایم کم بود ولی عالی بود
گفتم: بیشتر میخواستی؟
گفت: دیشب اونا رو تایم بالا کردی خب انتظار بیشتر داشتم ولی همین تایم کم هم خوب بود رفتم سمتش و همونجا بغلش کردم و لبامو گذاشتم رو لباش گفتم من که هنوز ابم نیومده و از پشت گرفتمش تو بغل و دکمه شلوارشو باز کردم و فاطی هم که معلوم بود میخواد خودشو شل کرد تو بغلم و بردمش رو مبل و داگی خوابوندمش و شلوار و شورتشو کشیدم پایین جووووون کون کوچولوش تو تنگی شلوار جمع شده بود کیرمو گذاشتم دم کسش و فرو کردم تو و تلمبه میزدم و اه اه فاطی بلند شد گفت ارهههه میخوام بکن بکننن خوب بکن دو هفته نبودی بکننننن محکم بکن مثل تو ویلا بکننننن اخخخخ
منم از هوس حرفای فاطی جوری تو کسش تلمبه میزدم و میکوبیدم ته کسش که اب از کسش سرازی شده بود و کیرمو دوباره فرو کردم تو کونش و امون ندادم و تلمبه میزدم فاطی هم معلوم بود تو اوج لذته و داشت بی هوا اه و ناله میکرد که مهران از دسشویی اومد بیرون و دید من همچنان دارم زنشو میکنم با هر تلمبه یه کشیده هم میزدم رو کون کوچولو و سفید فاطی و از کس و کون داشتم جرش میدادم تو همون پوزیشن به معنای کلمه گاییدمش که سوراخ کس و کونش گشاد شده بود و بدون اینکه تلمبه بزنم با هر نبض سوراخ کونش میگوزید و منم ول کنش نبودم با تمام قدرت داشتم از کس و کون فاطی رو میکردم حدودا بیست دقیقه طول کشید که دیدم کم کم سر کیرم تو کونش داره زرد میشه و داد زد بسهههه همه تنش لرزید و دوباره ارگاسم شد و منم با چند تا تلمبه محکم ابمو تو کون فاطی خالی کردم خواستم کیرمو بکشم بیرون گفت نه بذار بمونه بچسب بهم و از پشت بغلش کردم و کیرم توکونش بود جوووون اون حالت رو خیلی دوست داشتم محکم تو بغلم چسبیده بود که به مهران گفت چند تا دستمال براش بیاره و اورد و ایستاد گفت سریع بکش بیرون تا کشیدم بیرون گوزید و دستمالها رو گذاشت دم کونش و رفت دسشویی . کیرمو نگاه کردم کاملا کثیف شده بود و رفتم تو حمام خودمو تمیز کردم و شستم .
ادامه دارد....
     
  

 
#همسر #بیغیرتی

مرتضی هستم با قد و چهره معمولی و همسرم الهه با قد کاملا بلند خوش هیکل سکسی هات ،شیراز زندگی میکنیم .تو این چند سال که ازدواج کردیم تو سکس عالی بودیم چیزی کم نداشتیم .تا اینکه منو الهه تصمیم گرفتیم وارد فانتزی ها سکسی بشیم.با فانتزی تری سام شروع کردیم عالی بود و اینکه پایه ثابت نفر سوم مرد داشتیم.دوباره تصمیم گرفتیم فانتزی ضرب هم تجربه کنیم. بعد کلی گشتن ی زوج محترم از بندرعباس پیدا کردیم رفتیم بندر که پلن بریم . پلن انجام دادیم خیلی خیلی بد بود حس خوبی نگرفتیم.فانتزی ضرب مدتی کنار گذاشتیم.بعد چند وقت درباره تصمیم گرفتیم واردش بشیم این بار با وسواس بسیار یه زوج کاملا محترم و از شیراز تو رنج سنی خودمون پیدا کردیم بعد کلی دیدار دورهمی دوستانه بیرون.تصمیم گرفتیم با اونها تو خونه شون پلن بریم.این زوج محترم مهدی و مهسا که اتفاقا از اعضای فعال این سایت هستن جالب بدونید تو همین سایت با هم آشنا شدند ازدواج کردن و چند سالی هست کنار هم زندگی عالی دارند یکی از فانتزی بازها قهار هستن. من الهه رفتیم خونه مهدی مهسا کلی تحویلمون گرفتن با مشروب قلیون شروع کردیم بعد بازی جرات حقیقت که یخمون آب بشه آخرش به سکس ختم شد. پلن من زود تموم کردم معذرت خواهی که کار واجبی پیش آمده باید بریم.آمدیم .تو را الهه گفت چی شد،گفتم من با مهسا اوکی نیستیم واقعا نمیدانم چرا...فکر کنم باید خانمی فراتر از الهه بود که نظرم جلب کنه نمی‌دونم به هر حال حس لذت بخشی نگرفتم ولی از زوج بندری بهتر بودن ...به رو خودمون نیاوردیم.چند ماهی گذشت تا اینکه تو اردیبهشت گذشته درباره مهدی آمد سراغ الهه که بیاین با هم باشیم اگه پلن نباشه یه دورهمی با هم باشیم... الهه با من در میان گذاشت ،قبول نکردم خلاصه با اصرار خانم قبول کردم البته الهه خودش هم دوست داشت.به رسم ادب این بار ما دعوتشون کردیم خونه .مهدی مهسا آمدن خونه با روحیه خوب پذیرایی صرف مشروب قلیون...اون سه نفر مشروب خوردن مست مست من نخوردم دیدم جو عالیه منم ی پیپر گل بار زدم کشیدم،رفتم تو فضا... همگی بلند شدیم رقصیدن...وای اون شب رقص الهه چیز دیگه بود لعنتی یجور سکسی می‌رقصید ناز میکرد...مهدی بغلش کرد لب گرفت منم مهسا بغل کردم لب عشق بازی کنار مهسا خوابیدم لب بغل حال ،چند دقیقه ای طول کشید.ی مرتبه چشمم خورد به مهدی الهه مثل مار پیچ خوردن به هم دارن عشق بازی میکنن ناخودآگاه بهشون خیره شدم نگاهشون میکردم لذت می‌بردم.به خودم آمدم از مهسا معذرت خواهی کردم . دختر تحصیل کرده فهمیده ای بود گفت دوست داری تماشاشون کنی به سر تایید کردم ...دوتای کنار هم سر مهسا تو سینه ام محو تماشای مهدی الهه شدیم . الهه تو بغل مهدی رو روناش نشسته بود دستاش دور گردنش حلقه زده بود داشت لب مهدی میخورد یا میجوید... بعضی وقتها گازش می‌گرفت مثل قطعی زدها داشت حال میکرد. مهسا گفت مرتضی می‌دونی حس منو تو یکی هست . جفتمون کاکولد ایم ، با لذت پارتنر مون لذت می‌بریم . موافق هستی امشب اینجوری لذت ببریم تماشاشون کنیم تحلیلشون کنیم.سکس تصویری پخش مستقیم...منم از خدا خواسته اوکی دادم (الان می‌خوام اون شب از دید من مهسا هرچه دیدیم عین واقعیت براتون بازگوی کنم) مهدی الهه داشتن لب میگرفتن ،الهه با جفت دست کف گرگی زد رو سینه اش هلش داد رو زمین افتاد روش شروع کرد به لب گرفتن و گردن مهدی خوردن عین گرگ درنده افتاده بود به جونش ،ما هم داشتیم تحلیل میکردیم پچ پچ...تا اینکه الهه شرت مهدی درآورد آروم کیرش دستش گرفت ی نازی کرد با خایه هاش بازی کرد ی بوس زد روش آروم کردش تو دهنش . الهه عاشق ساک قبلاً تجربه اش کردم کون مهدی پاره با خوردن الهه...آروم آروم کیر میکرد تو دهنش در می آورد با دستش ماساژ میداد ...تا اینکه مست کیر شد ریتم تند تند کرد مثل بستنی با اشتها میخورد ،من داشتم دیونه میشدم...ی مرتبه کیر ۱۶یا۱۷سانت تا ته کرد ته حلقش داشت نفسش بند می آمد در آوردش نزدیک بود آروغ بزنه خودش کنترل کرد دوباره خورد بعد چند دقیقه خوردن . الهه پاشود شرتش درآورد.مهدی به هوا خوردن کوس الهه نمی خیز شد الهه درباره زد تو تخت سینه اش مهدی خوابوند. رفت نشست رو کیر مهدی منم غافلگیر شدم(ی چیزی از آناتومی کوس الهه بگم که کسش ارتجاعی هست با هر کیری مچ میشه مثل اکثر کوسها نیست مثل لوله پلیکا باشن قشنگ دور کیر میگیره)شروع کرد به بالا پایین کردن ناله کردن به مهدی می‌گفت از سر شب تا حالا هی لاف میزنی ببینیم امشب چکاره ای .ی مرتبه از رو کیر آمد پایین درباره شروع کرد به ساک زدن،آب از دور بر لبش سرازیر شده بود که رفت ی لبی از مهدی گرفت قشنگ دور لباش براش پاک کنه درباره رفت به خوردن کیر.مهسا گفت چه زن جنده ای داری... درباره رفت نشست رو کیر مهدی چنان بالا پایین میکرد صدا شلپ شلپ کردن کوسش تا تو کوچه می‌رفت ،مهدی دیگه طاقت نداشت الهه از روش زد کنار رفت سراغش شروع کرد به خوردن کوس داغ آبکی الهه که پر آب بود الهه داشت لذت میبرد هوایی شده بودم .دلم خواست، آروم نیم خیز رفتم سمتشون خواستم ی لبی از الهه بگیرم خودم شریک لذتشون کنم با دست زدم کنار. اشاره کرد به مهسا گفت پارتنرت اونجاست یا برو باهاش یا از تماشات لذت ببر اولش ناراحت شدم از برخوردش ولی بعدش کیف کردم برگشتم سمت مهسا...لبها مهدی هم آب ازشون می‌چکید نامردی نکرد تلافی کرد رفت ازش لب گرفت...مهدی همینجوری که داشت میخورد آروم انگشت کرد تو کوسش آه ازش بلند تر شد تلمبه انگشتاش تندتر کرد ناله های الهه بلندتر شد .تا حالا الهه اینجوری ندیده بودم دو پاش گذشت رو شونه های مهدی از زمین کنده شد فقط شونه هاش رو فرش بود افقی سیخ مثل چوب خشک شده بود داشت می‌لرزید ترسیده بودم تا حالا این حالی ندیده بودنش...ی مرتبه ارضا شد مثل بادکنکی که باد باشه ترکید پرنچر شد افتاد پایین بی‌حال شد ،مهدی امانش نداد پاهاش زد کنار رفت سر کیرش گذاشت لای چاک کوسش میکشید چند بار این کار کرد یواش سرش کرد تو کوسش،برق از چشمان الهه پرید،ی آخ گفت درباره انرژی گفت نیم خیز شد نگاه به کوس خودش میکرد که مهدی چطوره میگایدش. هی التماس میکرد تندتر...در ضمن الهه عاشق سکس خشن که من دلم نمیاد خشن بکنمش ...مهدی ی نگاه به من کرد با علامت سر اوکی دادم،نامردی نکرد چنان میکرد که دلم براش میسوخت ولی خودش میخواست دلش میخواست عاشق سکس خشن، مهدی چنان محکم میکرد دهن الهه از درد باز میشد ناله میکرد التماس مهدی میکرد بازم...چند بار زیر پای مهدی ارضا شد مهدی خسته شد رفت شروع به خوردن کسش کرد .الهه بلند شد مهدی خوابوند برعکس نشست رو کیر مهدی...باسنش سمت صورت مهدی بالا پایین میکرد چند باری برگها باسن می‌گرفت باز میکرد که کیر تا ته بره تو کوسش .رو کیر مهدی با تمام وجود داشت خودش جر میداد، دوباره ارضای...چند دقیقه استراحت می کرد ادامه میداد چرخید رو به مهدی رو کیرش بالا پایین کردن ارضا پشت ارضا...(الان این حرفها میزنم شاید باورتون نشه ولی تا حالا الهه اینجوری ندیده بودم تو اوج سکس نهایت ۴بار ارضا میشد ،اون شب ۱۱بار ارضا شد) تا اینکه ترسیده بودم دعوتشون کردم که بسه دیگه گفت آخریش ...خم شد گفت داگی،مهدی داگی پشتش نشست دستاش رو شونه هاش گذاشت با تمام وجود الهه میکرد پس از چند دقیقه الهه درباره ارضا شد پنچر همون‌جوری خوابید مهدی هم رو پشتش از پشت تو کسش تلمبه میزد نزدیک بود آبش بیاد کیرش کشید بیرون،آبش ریخت رو کمر الهه...تا بحال همچون بکنی ندیده بودم همچنین بده ندیده بودم... نکنه جالب داستان اینه که فرداش از سرکار آمدم خونه دیدم الهه رو تخت خواب گفتم چی شده اینقدر بی‌حالی گفت پریود شدم تعجب کردم گفتم ۱۰روز دیگه وقتشه.
نوشته: مرتضی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
#مرد_متاهل #دوست_همسر

من حمید هستم ۴۳ سالمه ۱۸۵ قد وزن ۶۰ کیلو همسرم مهتاب سنش ۳۹قدش ۱۷۶ وزنش ۸۰ سینه ۸۵ گوشتی سفید سینه های خوش فرم سکس خوبی داره توی سکس احساسات هیچی براش کم نگذاشتم و اونهم که بخواهم بگم مشکل که نه ولی من همیشه دوست داشتم از عقب بکنم اونهم مخالف سفت سخت بجز یکی دوبار اول های عروسیمون داستان که میخواهم باز گو کنم برای قبل از کرونا هستش همسرم با یه خانمی دوست شده بود زمانهای دور که مجرد بودند بنام یاسمین که بهش میگفتن یاسی اسم شوهر هم حمید بود ایشون که هم اسم من بود قد ۱۸۰ تایی وزن ۸۰ کیلویی بد نیست قیافه اش خوبه باید بگم از استایل مردانه خوبی برخوردار هستش یاسمین ۱۶۸ سانتی با حدودا ۷۴ کیلو وزن سینه های ۷۵ سفید شکل صورتش شبیه به همسرم هستش هرکسی ببینه میگه این دوتا با هم خواهر هستند ، با هم کم کم رفت امد پیدا کردیم توی دیدارهامون می فهمیدم که این حمید یه جوری به زن من نگاه میکنه غالبا میشه طرف مخاطب خیلی لاس میزنه موضوع را به زنم فهماندم اما چون جو میشد خانوادگی سکوت میکردم چندین چند مرتبه توی دیدارهای خانوادگی یاسمین با من درد دل میکرد میگفت اخلاق شما را کاش حمید داشت گاهی بقدری عصبی میشه که تا مدت ها حتی نزدیک من نمیشه از اینکارش عصبی میشم. به راستی چرا بعضی مردها بداخلاقن و کنترلی روی اعصابشون ندارن؟ چرا او که هم نام من هم هست مثل من بی نقص نیست؟ گاهی یاسی تلفنی تماس می گرفت درد دل میکرد منهم خیلی از این صحبتها را با همسرم در میان می گذاشتم که بدونه اینطوری من خودم راحت بودم ،،، گذشت برنامه سفر ریختیم راه افتادیم چون راه کمی دور بود و در وسط راه توقف می کردیم یه جا که ایستادیم بعداز خوردن قهوه ای که درست کردم اونها خواستن بروند بنزین بزنند و بروند دستشویی یاسی گفت مهتاب تا اقا حمید جمع جور میکنه بیاد ما میرویم بنزین دستشویی اگر میخواهی کاری داری بیا برویم اقا حمید بیاد اونجا بهش گفتم برو اونها گفت باشه صبر کنید می آیم رفت تو ماشین اونها رفت حدوداً یه بیست دقیقه طول کشید تا من قهوه خودم را خوردم جمع جور کردم راه افتادم رسیدم پمپ بنزین دیدم گویا تازه رسیده بودند تعجب کردم چون مهتاب یاسی با خنده بلند از ماشین تازه پیاده شده بودند میرفتند طرف دستشویی حمید هم که چهارتا ماشین جلوش بودند آمدم دم خروجی ایستادم بعداز یه ربعی که گذشت اونها آمدند یاسی امد جلو گفت اقا حمید اشکالی داره مهتاب بیاد توی ماشین ما تا شهر بعدی ما کلی حرف داریم بخصوص که میخواهم حمید شوهر خودش هم باشه یه سری مسائل هست که میخواهیم صحبت کنیم. به راستی چرا میخواستند من نباشم؟ گفتم خب اشکالی نداره اون رفت توی ماشین اونها سه تا بچه جمع شدن توی ماشین ما منهم راه افتادم با کمی دلخوری من جلو افتادم آمدم اونها هم توی آینه داشتمشون یه جا به کله ام زد از پشت سر ببینمشون کمی با سرعت رفتم فاصله زیاد گرفتم یه جا که می شد رفتم پنهان شدم اونها رد شدن منهم پشت سرشون آمدم چند دقیقه ای گذشت همسرم تماس گرفت کجایی گفتم من رفتم جلو اسم یه روستایی که بلد بودم توی را و فاصله نسبتا زیادی داشت را گفتم و پرسیدم شما کجایید از حمید پرسید اونهم گفت تا اونجا فکر کنم خیلی راه داریم ، شنیدم گفت زیاد تند نرو تا بهت برسیم اما نه ایست گفتم باشه اروم اروم پشت سرشون با فاصله آمدم که فاصله ام به واسطه که ماشین سنگین ویژه که جلویم بود زیاد شد یه بیست دقیقه ای که گذشت دیدم راهنما زد چون فاصله ام زیاد بود باهاشون آروم تر حرکت کردم دیدم یاسی رفت پشت رول حمید آمد عقب. به راستی آیا حمید خوابش گرفته بود؟ راه افتادن جوری شد که فاصله ام باهاشون خیلی خیلی کم شد اما شک‌ کرده بودم کمی که گذشت دیدم فقط یه سر پیداست اونهم یاسی بود که پشت رول بود خیلی خیلی به هم ریختم هی میخواستم سرعتم را زیاد کنم بهشون برسم یه حسی اجازه نمی داد خلاصه موضوع تا نزدیک اون روستا شدیم دیدم دوتا سر آمد بالا که با سبقت ماشین پشت سری من و‌نور بالایی که انداخت دیدم همسرم بدون روسری داره موهاشو درست میکنه اونها کمی که وارد منطقه روستا شدند همسرم زنگ زد گفت کجایی بهش گفتم ایستاده بودم چراغ هم زدم متوجه نشدید الان راه افتادم گفت ما می ایستم بیا رسیدم بهشون ایستادم آمدن پایین بچه ها خواب بودند نگاه توی صورت حمید و یأسی مهتاب که کردم متوجه اظطراب ترس شدن هیچی نگفتم خندیدم گفتم خانوم مشاور تمام شد گفت بله بله گفتم پس خوش هم گذشته اینطور که پیداست یاسی حمید سریع گفتند بله خیلی هم خوش گذشت یاسی مهتاب به هم چشمک زدند خندیدن ناخوداگاه من رفتم توی لب نگاه مهتاب کردم خودشو جمع کرد ، گفتم منکه شدم کاروان ، استراحت گاه بچه ها خندیدم گفتم بچه ها خواب هستند بهشون کاری نداشته باشید تا شهر بعدی ۲۰۰ کیلومتر راه است من میروم جایی خواهم خوابید خبر میدم می خوابم وگرنه به راهم ادامه میدم حمید وسط حرفم گرفت گفت خوب شما برو ما هم می اییم پست سرتون گفت باشه پریودم توی ماشین راه افتادم اونها هم پشت سر من می آمدند کمی جلوتر یاسی بهم زنگ زد گفت ببخشید که بچه ها را فرستادیم پیش شما و... تعارف خیلی خیلی عذر خواهی منهم گفتم اشکالی نداره بلاخره به اقا حمید هم زحمت میدیم خندیدم خودش فهمید خندید گفت گوشی را قطع نکن گفتم باشه منهم با هندزفری بودم کمی جلوتر متوجه شدم که یاسمین گوشی را جایی گذاشت تا صدا بهتر بیاد. به راستی چرا میخواست من هم بشنوم؟
صدای حمید را شنیدم که گفت شورتت را دربیار دیگه دارم میمیرم برات مهتاب هم میگفت خیلی پیداست حمید گفت هیچی پیدا نیست مگر بایستیم که شیشه ها کاملا سیاه شیشه عقب هم لباس گذاشته بودن با کیف اون موقع که من از پشت سرشون می آمدم پیدا بود اما گویا بعد پوشانده بودند خلاصه صدای مهتاب می آمد که میگفت حالت میشه نکنیم بگذاریم برای اونجا حمید میگفت نه اونجا که جای خود داره تازه دستم بهت نمیرسه اگر پریود بشی که هیچی ، خلاصه گویا شروع کرده بودند حمید بهش گفت مهتاب خوشگله کونت اینطرفی کن می خواهم از عقب بکنم توش مهتاب هم میگفت نه یاسی می گفت عجب تنوعی شد مهتاب هم اب کیر خوری هم کس دادی هم کون باید بدی مهتاب می گفت نمیدم حمید گفت ندی بهش میگم توی ماشین من هستی باید اطاعت کنی می گفت درد میاد گفت درد بیاد نیاد باید کونت را باز کنم توی ماشین توی بیابون اول خیلی خیلی حال میده دوم هرچی خواستی جیغ بزن اشکالی ندارد اما طوری میکنمت که توی حداقل درد باشی مطمئن باش قول بهت میدم هرچی مهتاب حرف زد نه حمید نه یاسی هیچ کدام قبول نمیکردند تازه یاسی بیشتر اصرار میکرد. به راستی دلیل اسرار یاسی چه بود؟ خلاصه گویا همه برنامه هاشون از قبل تنظیم شده بود چون ژل لیدوکائین هم با کاندم توی ماشین بوده حمید گفت با دستها کمی کمک کن کونت از هم باز بشه مهتاب هم گویا همکاری میکرد حمید هم که یکسره قربون کس کون سینه مهتاب میرفت خوب که لیدوکائین زد بهش گفت الان ژل هم میزنم با انگشت میکنم بازی اش را شروع کرد وشروع به مالیدن کس مهتاب و همزمان سوراخ کون مهتاب شد اینو از حرفهای دو طرف می فهمیدم که گفت یک انگشتی ام خوشگلم ، بعد دوباره ژل زد گفت دو انگشت صداهای ناله مهتاب بلند بلندتر شده بود بهش گفت سه انگشته کیف میکنی درد داری گفت نه هیچ دردی چهار انگشت را اشاره کرد بعدش گفت تکون زیاد نخور گفت از اینطرف بشو کیرم بخور زود باش مهتاب شروع کرد به خوردن صدای ملچ مولوچ خوردنش می آمد بهش گفت افرین از اپنطرف بخواب دوباره یه انگشت دو انگشت تا چهار رفت بازی داد کیرشو کرد توش که صدای ناله جیغ مهتاب بلند شد اون هم گویا مهتاب را سفت گرفته بود و نمی گذاشت تکون بخوره می گفت لعنتی اینقدر سفت منو نگیر از ماشین در نمیرم بیرون کمی اروم شده بود صدای خیلی خیلی کمی می آمد که ناگهان صدای بلند حمید امد گفت میبینی کردم توی کونت تا نصف بیشترش توشه یاسی گفت یعنی الان ۱۵ سانتش کردی حمید گفت نه عزیزم ۱۷ سانت از بیست دوسانت ۵ سانت دیگه مونده باید دوستت خوشگل من صبور باشه کمی گذشت صدای حمید عوض شده بود مشخص بود داره عقب جلو میکنه صدای ضربه ها روی کون مهتاب می آمد ناگهان فریاد بلندی آمد که می گفت پاره شدم درش بیار بسه دوباره اروم گرفت بعد از چند لحظه صدای مهتاب با لذت بود ناله ها إه ن هن هن مهتاب خیلی بلند شده بود اینقدر که انگار پهلوی گوش خودم بود صدای از اوج لذت هر دوتایی شون فریاد می زدند مهتاب میگفت بکن پاره پاره اش کن دارم دیونه میشم صدای ضربه دست حمید روی کون مهتاب بقدری بلند بود که فقط می‌ترسیدم از گوشی هندز فری بیرون بره مهتاب میگفت فکر نمیکردم اینقدر درد لذت را یک شبه تجربه کنم با کون کس دادن به تو نامرد یاسی میگفت حالا کجاش دیدی لذت می‌بری در حدی که هیچ وقت تجربه نکرده باشی ، حمید سر مهتاب را تا دم شیشه ماشین برد جلو چون بهش میگفت باید سرتو از شیشه بیرون کنی تا باد هم بره توی موهات هم صدات پخش بشه توی بیابون میخواهم جدی کونت را پاره کنم اونهم رفت دم شیشه شیشه اورد پایین سرش از شیشه بیرون کرد صدای باد بدی پیچید من توی آیینه می دیدم سرش امده بیرون نور ماشین پشت سرش دور بود وگرنه بیشتر دیده میشد فریاد حمید بلند شده جوری که مهتاب داد میزد تمامش کن پاره شدم جر خوردم اهای دارم کون میدم پاره پاره شدم این کیر چیزی برام‌ نگذاشته واقعا نمیدونم چرا اینگونه صدا می آمد حمید بجای فریاد نعره میزد گویا کشیدش توی صدای سرعت کردنش به قدری زیاد بود که نمیشد بفهمی صدای ضربات را یاسی بهش گفت گازش بگیر اونهم مهتاب را سفت فشرد و با نعره های بسیار بسیار بلندتر ابشو خالی کرده بود توی کون مهتاب منهم هم از خودم بدم امده بود هم لذتی خاص داشتم که نمی توانم بازگو کنم ا لبته این موضوع بی غیرتی نیست موضوع یه لذت جدید تنوع در سکس بود که هر دو دوست داشتیم مقداری جلوتر که خوب قربون هم رفتند به شوخی افتادن یاسی گوشی را برداشت قطع کرد بیست دقیقه بعد به من زنگ زد مهتاب گفت خسته نیستی گفتم نه تا مقصد یه سره میریم شما خسته نباشی حدودا نیم ساعت بعدش یه مرتبه دیگه از جلو کردش چون یاسی بهم پیام داد که بهت تصویری تماس میگیرم بتونی ببینی اگر فرصت بشه اونهم را هم می نویسم بعلاوه سکسهای چهار نفری من حمید یاسی و مهتاب البته فقط همان سفر و یک ماه بعد دیگه برای همیشه تعطیل شد
گذشت تا نزدیکی های مقصد منهم ایستادم بنزین زدم مهتاب اومد توی ماشین خسته بود گرفت خوابید...
نوشته: Hamid
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت چهاردهم
بعد از این سکس یجورایی کد ازاد شده بود واسه اینکه هرکدوم با هر کی خواست سکس کنه و تو گروه هم گفتیم و با توافق همه قرار شد تمام صحبت ها و قرارهای سکسی که میخوایم داشته باشیم با هم تو گروه گفته بشه و بقیه بدونن .
چند شب بعد رفته بودیم پارک و نشسته بودیم با امیر و اذر و بچه ها. امیر اونشبم حسابی به خودش رسیده بود و شلوار جین تنگ و تیشرت خوشکل که من همونجا هوسشو کردم یکم بعد فرشته تو گروه نوشت داداش خوشکلم دلم خواستت بریم خونتون
من تا دیدم نوشتم افرین به جرات اولین نفر و یه لایک فرستادم براش
امیر پیام و دید روبرو من نشسته بود اول یجوری نگام کرد و پیام منو که دید علامت سوال فرستاد و گفت واقعا؟
فرشته نوشت اره میریم نیم ساعته برمیگردیم
فاطمه(داشت دخترشو شیر میداد) نوشت کاش منم میومدم ولی حیف که بچه پستونمو ول نمیکنه
اذر: بخ خواهرت برس و ایموجی چشمک.
دوباره اذر:خواهر شوهرمو از کون هم بکن شوهرش کون برام نذاشته
امیر هم نوشت حتمااااااا کون خواهر کردن داره بهونه رو جور کن بریم. و رفتن
و رفتن خونه و حدود چهل دقیقه بعد برگشتن
فاطی تو گروه نوشت پس من چیییییی ؟؟؟
امیر نوشت امشب بسمه .
که فرشته واسه من نوشت تو نمیخوای با اذر بری خونه؟
اذر فوری نوشت نه عزیزم من هنوز دارم گشاد گشاد راه میرم تا جمع بشم. بعدشم شوهر تو با نیم ساعت و یه نفر کارش راه نمیفته . هممون باید بریم تا ابشو بیاریم منو تنها میفرستی جنگ؟ و چند تا خنده .
واسه فاطی نوشتم خوب جاداری
فاطی نوشت با تو که نمیخوام برم و ایموجی زبونک . داداشمه هم ملایم و رمانتیکه و مثل تو وحشی نیست هم کیر خر نداره که از دهنم بزنه بیرون یه سکس اروم راحت و بی درد بعدشم من مثل اون سوسولا نیستم که اسم کونمو بیاری بترسم تازه از وقتی دارم بهت کون میدم واسه دسشویی رفتن راحت شدم که نگو و ایموجی خنده
اذر نوشت من که همیشه یبوست داشتم و اوایل بعد از سکس از پشت یبوست میگرفتم تا چند روز ولی الان جس میکنم رودم باز شده خیلی خوب شدم و کلی ایموجی خجالت
فاطی نوشت راحت دسشوییت میاد ؟
اذرنوشت اینبار خیلی خوب بود ارهههه اونقدر خوبه دیگه استرس ندارم راحت میرم دسشویی اونقدر زود کارم تموم میشه که خودم تعجب کردم
نوشتم بله دیگه خواص دارویی زیادی داره و ایموجی خنده
چت تو گروه جوری معتادمون کرده بود که دایما تو گروه یه پیام بود و شبا که دیگه هممون تو گروه انگار سکس چت داشتیم و دایما بحث سکس و خانما هم عکس شورت و سوتین هایی که میخواستن بگیرن میذاشتن و در موردش حرف میزدن و اونقدر راحت شده بودن که هممون از چند و چون حتی پریود خانما با خبر بودیم .
یکی از همون شبا که همه داشتیم حرف میزدیم تو گروه و منم سر کار بودم .
فاطی به من گفت تو بدون کاندوم میکنیمون نمیگی من یا اذر حامله بشیم؟
گفتم نه عزیزم نگران نباش وقتی میتونم اینقدر تحمل کنم اونم میتونم تازش هم خب گیریم حامله بشین یه عضو ترکیبی بهمون اضافه میشه
اذر:همین مونده دیگه
گفتم شوهراتون باید مراقب باشن فرشته و اذر و حامله نکنن
اذر : اونا بدون کاندوم حق جلو اومدن هم ندارن
مهران: اذر تو که درست و حسابی به من نمیدی
اذر: تو میتونی بکنی که من ندادم وگرنه من دادم و کردی تو بکن نیستی یکم تحمل کن چند تا تلمبه زدی ؟؟حداقل من حس کنم کردی توم.
مهران: حالا درسته دوازده سانتی من قلمی و کوچیکه حسش نمیکنی ولی بهم بده سکس با تو رو دوست دارم
اذر: اخی قربونت برم نگو دلم شکست نه اتفاقا کیرت خوبه کوچیکم نیست دوسش دارم نرماله ارش غیر نرماله چشم بعد از این
فاطی: مهران من و تو فقط مال دادنیم به کردن فکر نکن دیدی چه لذتی میبردی موقع دادن تو عمرت اونقدر لذت نبرده بودی .
حدود دو ماه اصلا جور نشد که زمستون بود و با هزار برنامه چینی یه سفر یه روزه تونستیم یه ویلا اطراف شهر اجاره کنیم ولی اذر از دو روز قبلش حال زیاد خوبی نداشت چند بار هم گفت من حالم خوب نیست ولی خب همه گروه تو خماری بودن و اذر هم به رای اکثریت گروه احترام گذاشت و از همون اول که خواستیم حرکت کنیم گفت حالم خوب نیست اذیتم نکنین دل درد و اسهال گرفته بود.
فرشته و فاطمه که شلوار جین تنگ و تاپ بندی تنشون بود و فاطمه همون اول کار از بس هوسی بود شلوار و شورت منو امیر و کشید پایین و یه تنه افتاد به جون کیر دوتامون و خوردن و با چنان هوسی کیرمونو میخورد و میمکید که همه تعجب کرده بودیم و فرشته هم بهش ملحق شد و دو تایی افتادن به جون کیرمو که دیدم مهران هم رفت سمت اذر و از پشت بغلش کرد اذر تاپ شلوار نخی پاش بود و مهرانم دستشو برد تو یقه اذر و پستونای کوچولوشو میمالید اذر هم بهش گفت مهران فقط یواش من به من اعتباری نیست کنترلی ندارم رو خودم گفتم دسشویی باید برم
مهرانم گفت باشه خوشکلم و اروم اروم پستوناشو مالش میداد و شلوار خودشو کشید پایین و شلوار و شورت اذر هم تا زیر کونش داد پایین و اذر خم شد رو مبل و مهرانم تف انداخت رو کیر دوازده سانتیش و فرو کرد تو کس اذر و اذر هم با یه واییییییی چه داغهههه کامل خم شد رو مبل و مهران هم اروم اروم تلمبه میزد تو کسش .
اذر: اخییییش کیر مهران خوبه نه اذیت میشی نه دردت میاد نه میخواد کش و قوس بدی کی همش میره تو راحت لذت میبری
مهرانم از حرف اذر خیلی هوسی شده بود و تلمبه میزد
منم هوسی شدم و فاطمه رو برگردوندم و خم شد رو مبل روبرو اذر شلوار و شورتشو کشیدم پایین و رفتم لای کس و کونش و یکم خوردم و کس فرشته هم زیر زبون امیر بود
فاطمه: اذر مثل الان من ببین ارش میخواد بعد از دو ماه بکنه تو هنوز نکرده موهای تنم سیخه
کیرمو اروم فرو کردم تو کس فاطمه که گفت وایییییی ارشششش یواششششش و منم اروم اروم کیرمو فرو کردم تو کس فاطمه . راست میگفت خیلی جمع شده بود و تنگ بود کم کم کیرم تا ته رفت تو و تلمبه میزدم و یکم که عادت کرد محکم تلمبه میزدم و ناله فاطمه از درد و لذت مخلوط به هم رفته بود بالا و محکم میکردمش و میگفت لامصب جنده هم اینجور نمیکنننننننن گاییدیم مهران و اذر تموم شده بودن و مهران ابش اومده بود و اذر هم دسشوییش گرفت دوید تو دسشویی و منو امیر همچنان کس فاطمه و فرشته رو میکردیم امیر هم شش هفت دقیقه ای ابش اومد و اذر از دسشویی اومد و روبروی ما نشست و نگاه میکرد که گفت مدت زمان کردن مهران فقط به اندازه زمانی بود که طول کشید همه کیر ارش بره تو کس فاطمه که همه خندیدیم
اذر: ولی تایم بدی هم نبود
مهران گفت من که راضیم ابم اومد نگران ارضا شدنت نباش اذر ارش هممونو ارضا میکنه
اذر: واییی نگوووو من با این حالم عمرا بتونم تلمبه های ارش رو تحمل کنم
منم فاطمه و فرشته رو حدود ربع ساعتی کردم که ارضا شدن . رفتم سراغ اذر که گفت ارششش به جون خودم نمیتونم بکن ولی تا اخر فرو نکن و یواش تلمبه بزن و طاقباز خوابید و کیرمو تا نصف یکم بیشتر فرو کردم تو کسش و اروم تلمبه میزدم و حس میکردم اذر استرس داره نتونه خودشو نگه داره واسه همین نتونستم خیلی بکنمش در حد چند دقیقه که اونم نه منو به جایی رسوند و نه خودش یجورایی حسم از بین رفته بود خب پایه سکس من اذر بود.
تا شب هم شوخی و خنده و شام خوردیم حدودای ده بود اذر هوسی شده بود اومد رو پاهام نشست و بغلش کردم
گفت خیلی هوسی ام ولی میترسم کم کم لب تو لب شدیم و گفتم میخوای بریم تو حموم؟
اذر: تو حموم؟؟؟
من: اره اگه دسشوییت هم گرفت اونجا راحتی فرنگی داره
اذر: ولی خیلی طولش نده
من: نگران نباش تا هر وقت خودت شدی
اذر: بریم
بلند شدیم و با اذر رفتیم تو حموم بقیه گفتن کجا؟
اذر با خنده گفت بریم تو حموم سکس کثیف
همه خندیدن و رفتیم تو لخت شدیم و دوش اب رو باز کردیم و لب تو لب و حسابی پستونای خوشکل و کوچولوشو خوردم و مکیدم وبدنشو حسابی نوازش و بوسیدم و نشست رو فرنگی و منم نشستم جلوش و کسشو خوردم که به خواست خود اذر جامونو عوض کردیم و من نشستم رو فرنگی و اذر هم اومد رو پام رو کیرم نشست تو کسش اروم تلمبه میزدم و میکردمش و اون حالت چون مثل سنگ دسشویی هم نشسته بود و فرنگی هم زیر کونش بود یجورایی حس راحت تری بهش میداد و با هر چند تا تلمبه من میگوزید و گاهی هم بی اختیار شل میشد و دسشویی میکرد تو فرنگی و اونقدر هردومون تو کف بودیم که اصلا برامون مهم نبود و واسه من که یجور حس هیجانم داشت که همزمان داشت بهم کس میداد و هم دسشویی میکرد حدود بیست دقیقه تو همون حالت کردمش که تو بغلم با شدت ارضا شد و چشماش خمار شده بود و محکم هم بغلش کردم و تلمبه هامو محکم تو کسش میزدم و همزمان هم داشت جیش میکرد رو شکمم و دسشویی میکرد و دیوونه وار هم ناله میکرد منم دو طرف کونشو گرفته بودم و تند تند رو کیرم تلمبه میزدمش که دیوونه شده بود که دیگه فقط میگفت بسمههههه بسههههه ارششششششششششششش منم که تو کف و میخواستم اونقدر تلمبه بزنم که ابم بیاد ولی اذر دیگه توان نداشت و بلند شد و کیرم کشید بیرون و خیلی ضد حال خوردم انگار برگشتن ابمو تو کیرم حس کردم. بلند شدیم و دوش گرفتیم و اومدیم بیرون و حدودای یازده و نیم فاطمه پیشنهاد داد جرات یا حقیقت بازی کنیم
که همه قبول کردیم اخه دفعه قبل خیلی بهمون خوش گذشته بود.
نشستیم دور هم و بطری انداختیم و اول به سمت مهران و دوم به سمت فرشته اومد که فرشته حقیقت انتخاب کرد
مهران:چه کاری تو سکس دوست داری پارتنرت انجام بده ولی خجالت میکشی بهش بگی؟
فرشته: واییی مهران چرا اخههههههه
امیر: چیههه راستشو بگوووو
فرشته دستاشو گذاشت جلوی صورتش گفت: دوست دارم ابشو بخورم
هر کی یه نظری داد و شد خنده بازار
بطری چرخوندیم و افتاد به اذر و دوم هم فاطمه حقیقت رو انتخاب کرد
اذر: غیر از جمع مردای ما جلوی مرد دیگه ای لخت شدی بهت دست بزنه؟
فاطمه که انتظار هر سوالی رو داشت جز این گفت : وایی نه فکر بد در موردم نکنیناااا
مهران : بگو عزیزم تو الان جنده ای راحت باش
همه خندیدیم
فاطمه: دوران دانشگاه اره
اذر: توضیح بده
فاطمه : خب درس اناتومی بدن انسان داشتیم و گاهی هم میرفتیم تو بخش های مختلف بیمارها رو معاینه میکردیم پیش میومد از رو کنجکاوی همدیگه رو معاینه کردیم چند باری جلوی دو سه تا همکلاسیای پسرم لخت شدم و منو معاینه کردن
اذر: واقعا؟؟؟ کجاتو؟؟؟
فاطمه: دو تا دختر بودیم سه تا پسر یه بارش اول اونا یکی یکی لخت شدن معاینشون کردیم هرکدوم پروستات و التشونو قفسه سینه و شکم و بعدشم من و دوستم نوبتی لخت شدیم اونا معاینمون کردن قفسه سینه و شکم و معاینه سینه و معاینه واژن و مقعد
مهران خندید گفت: عجببب پس سکس گروهی هم قبلا داشتی ما نمیدونستیم
فاطمه: ندادم که معاینه کردن البته اگه میفهمیدن هممون اخراجی بودیم
مهران: حالا هرچی
امیر:مگه اون موقع باکره نبودی؟
فاطمه: مهران گذاشت؟
اذر: واقعاااا؟
فاطمه: اره . چند ماه بعد از عقد ترتیبمو داد و خیال خودش و خودمو راحت کرد. تو چطور؟
اذر: داداشت که قبل ازعقد ترتیبمو داد
فاطمه: واقعااااااا
اذر: ارههههه
امیر دید مهران یکم تو خودش رفت ادامه نداد.
دوباره بطری انداختیم و اول فاطمه و دوم امیر و امیر جرات انتخاب کرد
فاطمه : کیر ارش رو تا ته باید بکنی تو دهنت و سه ثانیه نگه داری
امیر: لامصب خفه میشمممم نمیشه که
مهران: جر نزن امیر بازیه همه هم قانونشو پذیرفتیم بخور افرین پسر خوب
جوووون کار خوبی بود ایستادم و شورتمو کشیدم پایین و کیرمو دادم دهن امیر که نشسته بود اولش خواب بود ولی کم کم شق شد امیر کیرمو تا ته کرد تو دهن که جوری هق زد که استفراغ کرد گفت بسههههه
فاطمه گفت نههههه سه ثانیه باید نگه داری
دوباره امیر کیرمو کرد تو دهن و تا ته رفت تو دهنش هی هق میزد ولی به بدبختی خودشو سه ثانیه نگه داشت و دراورد و دوید تو دسشویی استفراغ کردن
و بقیه هم شوخی و مسخره بازی تا اومد گفت فاطمه دارم برات
فاطمه : منم واسه اذر دارم
اذر: به من چههههه خودت حقیقت انتخاب کردی
فاطمه : حالا
دوباره بطری انداختیم و اول من و دوم فاطمه و جرات انتخاب کرد و گفت فقط ارش اگه کاری گفتی که چندش اور باشه خودت میدونی . اذر هم گفت نهههه ارش یه کاری ازش بخواه که زورش بگیرههههه
من: تو سجده باید انگشتتو بکنی تو کون خودت و چند ثانیه تلمبه بزنی .
کاری که خیلی بدش میومد انگشت خودشو بکنه تو کونش
فاطمه حرصش گرفته بود و داد زد ارششششششششش
همه به خنده افتاده بودن و فاطمه رو بهمون رفت تو سجده شورتشو کشید پایین و انگشت وسطیشو کرد تو کونش و چشاشو بسته بود و کلی بد و بیراه به من و اذر گفت و اروم تلمبه میزد تو کون خودش که تموم شد و رفت دستشو شست
دوباره بطری انداختیم و اول افتاد به فاطمه و بازم دوم به اذر و اذر جرات انتخاب کرد و گفت من که از کاری نمیترسم
فاطمه : حالا ببینیم.
رفت میکروفن اسپیکر ویلا رو اورد گفت اسپیکر رو میذاریم تو تراس و خم شو یکیمون میکروفن میگیره دم کونت و تو هم با تمام زورت باید بگوزی
واییییی اذر فکر هر کاری رو میکرد جز این همه از خنده روده بر شده بودیم مگه میشددد اخه اذر بدبخت اسهال داشت با یه گوز خودشو و مارو به باد میداد
اذر: کثافت من اسهال دارمممممممم
فاطمه: همین هیجانشو میبره بالاا
هرچی اذر التماس که عوضش کن فاطمه قبول نکرد و بالاخره اذر رو مجبور به انجام کرد و اسپیکر رو بردیم تو تراس اذر خم شد و دستاشو به دیوار تکیه داد و کونشو داد عقب فاطمه شورتشو تا زیر کونش کشید پایین که گفت نکشششش پایینننن نمیتونممم که با وساطت من و مهران قبول کرد و شورتشو کشیدم بالا و مهران میکرفونو گرفت دم سوراخ کون اذر از رو شورت و همه هم بالای سر اذر ایستاده بودیم و نگاه میکردیم . اذر هم از خجالت سرخ شده بود و چشماشو بسته بود و زور میزد و میگفت نمیشهههه نمیاد بذار تموم بشه فاطمه جون من نکن .
فاطمه: تو زور بزن میاد که اذر هم پاهاشو از هم باز کرد و داشت زور میزد و همه هم ایستاده بودیم و داشتیم نگاه میکردیم من کنار اذر ایستاده بودم و میکرفون هم دست مهران بود و نزدیک به سوراخ کون اذر گرفته بود که ریز ریز گوزید و از خجالت هم کم مونده بود گریه کنه که فاطمه دستشو برد زیر شکم اذر و همزمان با یه زور اذر محکم شکمشو به بالا فشار داد که اذر با تمام زوری که داشت میزد یهو شروع کرد جیش کردن و پشتش هم بلند گوزید تو میکروفن و چه صدایی هم داشت و نتونست خودشو نگه داره که بلند بشه و پشتش شروع کرد گوزیدن اسهالی دسشویی کرد تو شورتش جوری که همه شورتش زرد شده بود و قطره قطره از شورتش میچکید رو زمین و همه هم از صدای گوز بلند اذر تو میکروفن ریسه رفته بودن تو تراس و مهران که دیگه نتونست میکروفونو نگه داره گذاشتش و رفت رو مبل تو خونه از خنده داشت میمرد بقیشونم دست کمی از مهران نداشتن امیر به جای اینکه به اذر برسه از خنده افتاده بود کف زمین جز من که از این کار فاطمه و مسخره کردن بقیه حس خوبی نداشتم دیدم اذر هم تو همون حالت سرشو به دیوار گذاشته بود و از خجالت داشت اشک میریخت و از زیر شورتش هم اب زرد میریخت و نمیتونست حتی سر پا بایسته خیلی دلم براش سوخت خوبی تراسه این بود که جلوش تا ارتفاع یک و نیم متر با گل مصنوعی پوشیده بود زیر بغل اذر رو گرفتم و گفتم بریم تمیزت کنم و اذر هم بدون هیچ حرفی همرام اومد و بردمش کنار شیر اب تو تراس و لوله رو برداشتم شورتشو کشیدم پایین حسابی کثیف شده بود از پاش دراوردم . اذر فقط گریه میکرد فرشته اومد تو تراس گفت اذر خوبی
گفتم :خوبه یکم اذیت شده تمیزش کنم فقط یه شورت و مایع صابون برام بیار
فرشته: باشه عزیزم
همونجور که ایستاده بود شلنگ اب رو گرفتم از بالای کمرش تا پایین پاش با صابون مایع شستم و نشوندمش و زیر کونش و کسشو با صابون مایع تمیز شستم . هنوز یکم دسشویی داشت که ریخت و بازم شستمش و خشکش کردم و رفتم یه شورت تمیز پاش کردم و اوردمش بیرون و رفتم شورتش هم شستم انداختم رو بند و تراس رو شستم.
تازه وقتی اومدیم تو امیر فهمید اذر رو بردم تمیز کردم و اومدم گفت دستت درد نکنه خندیدم گفتم خواهش میکنم زنمه دیگه .
اومدیم و نشستیم
ادامه دارد...
     
  
صفحه  صفحه 23 از 23:  « پیشین  1  2  3  ...  21  22  23 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA