انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 158 از 161:  « پیشین  1  ...  157  158  159  160  161  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


زن

 
ضربدری یه طرفه - قسمت چهارم

یه حوله انداختم زیر کمر فاطی و طاقبازش کردم جوری که سرش سمت مهران باشه و پاهاشو دادم بالا لای پاهاش قرار گرفتم و چند باری سر کیرمو لای کس ابدار فاطمه کشیدم چشمای فاطمه از هوس خمار شده بود و هر لحظه منتظر ورود کیرم به کسش بود و منم زیاد منتظرش نذاشتم و کیرمو بهش هدیه دادم و یه ضرب تا ته فرو کردم تو کس فاطی که با صدای ضعیف اهش بلند شد و بدون مکث و معطلی محکم تلمبه میزدم ته کسش که کم کم صداش بلند شد و جوری رگبار تلمبه میکوبیدم ته کسش که یهو گفت یواشششش جرم دادیییییی اخخخخ چه کلفتههههه واییییییییییییییی پاره شدممممم منم بی هوا پاهاشو از بغل باز کرده بودم و تلمبه میزدم و فاطی هم فقط اه اه میکرد فرشته به بغل دراز کشیده بود و داشت نگامون میکرد و دستش هم لای کسش بود و مهران هم کنارش بود و دستش از پشت لای کون فرشته.
مهران هم از نوع وحشیانه کردن زنش تعجب کرده بود فاطمه طاقباز و پاهاش رو دستام منم لای پاش چنان محکم داشتم تلمبه میزدم که صدای شالاپ شالاپ تلمبه هام امیخته با اب فاطی تو کل استخر پیچیده بود و منم مهران رو نگاه میکردم که با تعجب داشت گاییده شدن زنشو زیر کیر من میدید بگمونم فکرشم نمیکرد من اینجور قراره زنشو بگایم وگرنه اصلا فکر ضربدری نمیکرد
چند دقیقه ای همونجور فاطی رو کردمش که یهو با تمام لذت همه تنش لرزید و صداش ناموزون شده بود و به شدت ارضا شد تو اون حالش یکم تلمبه هامو اروم تر کردم که ارضاش تموم بشه و لذت ببره و تموم شد منم همچنان میکردم که با بی حالی گفت بسمهههههه واییی جر خوردممممممم داره میسوزه اخ کیرمو کشیدم بیرون سوراخ کسش گشاد شده بود و اب سفیدی میریخت بیرون یکم اروم کسشو مالیدم و گفتم داگی شو گفت وای ارش نمیتونم بذار بعد گفتم من که نشدم گفت یکم صبر کن حالم سر جاش بیاد خیلی وحشی هستی
چند دقیقه ای نشست یکم اروم شد خواست داگی بشه برش گردوندم صورتش به سمت مهران باشه تا سرشو برگردوند و مهران و فرشته رو دید دارن نگاش میکنن خجالت کشید خواست برگرده که من کونشو گرفتم تو دست و کیرمو یه ضرب تا ته فرو کردم تو کسش که اخ بلند فاطی وهوایی که تو کسش مونده بود و با فشار خارج شد و بلند گوزید و تو فشار تلمبه های من نتونست برگرده و همونجور رو به مهران سرشو گذاشت رو زمین که نبینتش و منم رگبار تلمبه رو بستم تو کسش که با هر دو سه تا تلمبه من تند تند میگوزید دیگه فقط از کسش نبود که هوا خارج میشد از کون هم میگوزید و بوی گوزش میومد ایستاده بودم بالای سرش و کونشو با دست باز کرده بودم و محکم میکردمش نمیدونم چقدر طول کشیده بود که ناله هاش به التماس تبدیل شده بود که بسههههه جر خوردم وایییی گه خوردم بسهههه تمومش کن سوراخ کسش عین غار گشاد شده بود گفتم کون هم میدی داد زد نههههههههههههههههه جون من بسهههه پاهام درد گرفت حدود هفت هشت دقیقه دیگه تو همون حالت گاییدمش که باز شدید ارضا شد و همه تنش لرزید و از بس هم گوزیده بود سوراخ کونش هم باز و بسته میشد که به شکم خوابوندمش رو حوله و لای کسشو باز کردم و کردم تو و تلمبه میزدم فاطی هم از بی رمقی حتی صداش هم در نمیومد فقط اروم اه اه میکرد و میگفت بسهههه درد میکنه اخ تمومش کننن حالت حرف زدن فاطی و کون نرم و سفید و بدن طلاییش کار خودشو کرد وابم داشت میومد که گفتم جوووووووون داره میاد بریزم تووووووو یهو شوک شد خودشو سفت کرد و گفت نهههههههههههههههههههههههههههههههه
منم کیرمو کشیدم بیرون و رو کونش و کمرم ابمو خالی کردم و اونقدر اب ازم اومد که تا موهاش و گردن و کمرش پاشید و کنارش نشستم و ابمو رو کمرش پخش میکردم و کمرشو با اب کیرم ماساژ میدادم اونم اونقدر بی حال شده بود که تکون هم نمیخورد و منم یه دستمو لای کونش برده بودم و اروم با سوراخ کونش بازی میکردم .
چند دقیقه گذشت مهران و فرشته بلند شدن رفتن زیر دوش و تو بغل هم حموم کردن و لباس پوشیدن و مهران بدون هیچ حرفی رفت بیرون
فرشته هم موقع رفتن گفت شما هم زود بیایین ناهار درست کنیم و یه لبخند رضایت بهم زد و رفت .
اونا که رفتن من داشتم با سوراخ کون فاطی بازی میکردم و اروم نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش که گفت نکن دیگه حال ندارم تکون بخورم اخ منم اروم انگشتمو تو کون فاطی عقب و جلو میکردم اونم از بی حالی هیچ مقاومتی نمیکرد شاید هم خوشش میومد نمیدونم کم کم دو بند انگشتم تو کون فاطی فرو رفته بود و داشتم خیلی اروم تلمبه میزدم اونم ساکت و اروم خوابیده بود
گفتم به مهران کون هم میدی؟
فاطمه: میتونه بکنه که بدم؟
من:سرشو میتونه بکنه
فاطمه: باورت میشه تا حالا برام نخورده
من: واقعا؟
فاطمه: اره منم اولین بار بود میخوردم
من: جدی میگی؟
فاطمه : اره الان فهمیدم ما سکس نمیکنیم که
من: اینی که تو میگی سکس نیست
فاطمه خوب دیگه
یکی دو دقیقه انگشتمو تو کون فاطی تلمبه زدم که تمام انگشتم راحت و نرم میرفت تو کونش و میومد بیرون گفت نکن حال ندارم دسشویی هم دارم ولی من باز هم ادامه دادم که تحریک شده بود و دسشوییش تا نوک انگشتم رسیده بود
گفتم دردت میاد؟
گفت درد که نه وایییی ببینم همینجا کار دستم میدی گند بزنم
گفتم پاشو برو دسشویی خودتو خالی کن
گفت کاری کردی که فکر کنم تا فردا فقط باید بخوابم
بلندش کردم و رفت دسشویی و صدای گوزیدنش اونقدر اومد که گفتم پاره شده .
اومد بیرون گفت اخخخ چکارم کردی .
اومد سمت دوش و رفتیم زیر دوش از پشت بغلش کرده بودم و کیرم هم باز شق شده بود لای کونش بود بدنش و شست و موهاش و شامپو زد و شست منم اروم کیرمو با سوراخ کونش میزون کردم و گفت نکن
گفتم: تا حالا که ندادی ولی خیلی نرمه و راحت انگشتم میرفت تو
گفت: با الت نه
گفتم :پس با چی
گفت: تو دانشگاه رو هم ازمایش میکردیم دیگه
گفتم: عجب پس به بهونه ازمایش کون همو انگشت میکردین
گفتم: پسرا هم کونتو دیدن
گفت: پررو
گفتم: من که مهران نیستم الانم کیرم لای کونته
گفت: هیچ کسی نمیدونه تو هم به فرشته نگیا
گفتم: نه
گفت: اره
گفتم: واقعا؟ چطور تعریف کن
گفت: دیوونه چی بگم
گفتم: خب چرا چکار داشتین میکردین مگه(فاطی پزشک عمومی هست)
گفت هیچی خونه دوستم بودیم با یکی از پسرا واسه کنفرانس فرداش که بی هوا بحث معاینه پروستات شد و پسره هم خیلی چرت و پرت میگفت دوستم به شوخی به پسره گفت معاینت میکنما اونم گفت خب بکن مگه عیبی داره منم ممکنه رکتوم شما دو تا رو معاینه کنم ما هم به شوخی واسه اینکه کم نیاریم گفتیم رشتمونه خب بکن مگه اشکالی داره که گفت خب بیایین معاینم کنین و رو زمین دراز کشید ما دو تا هم از کنجکاوی و هیجان انگار خوشمون اومده بود رفتیم یه طرفش نشستیم و من بهش گفتم خب بکش پایین و اونم شلوار و شورتشو تا زیر باسنش کشید پایین و لای باسنشو باز کرد برامون همه موهاشو هم زده بود
همونجور که فاطمه داشت تعریف میکرد منم داشتم کیرمو لای کونش میمالیدم و از حرفاش حسابی هوس شده بودم .
گفتم خب
گفت اول دوستم دستکش دست کرد و انگشتشو چرب کرد و فرو کرد تو مقعدش که دردش گرفت گفت اخ اخ یواش چه انگشت کلفتی داری دوستم معاینه کرد ونوبت من شد و انگشتمو فرو کردم تو مقعدش و کامل معاینه کردم تموم شد و لباسشو پوشید گفت خب نوبت منه اصلا انتظارشو نداشتیم بگه هردومون تو گردنگیری موندیم من نگای دوستم میکردم اونم به من گفتیم شوخی بود گفت منو معاینه کردین شوخی نبود ؟ الان نوبت منه . خلاصه با هزار خجالت هردومون هم اولین بارمون بود تو اون شرایط بودیم شیوا(دوستش) منو خر کرد اول من معاینه بشم و منم اونقدر خجالت کشیدم که نگو با صورت قرمز و خجالت به شکم خوابیدم رو زمین و شیوا مانتومو تا کمرم داد بالا دکمه شلوارمو باز کردم و شیوا هم شلوار و شورتمو تا زیر باسنم کشید پایین منم فقط دستامو بردم جلوی صورتم و از خجالت اب شده بودم که واییییییی الان اونا دارن پشت منو لخت نگاه میکنن
گفتم اون موقع با مهران نامزد بودی ؟
فاطمه: یک ماه بود عقد کرده بودم
گفتم : مهران لخت دیده بودت ؟
گفت : بیشترین خجالتم از این بود که تا اون موقع مهران با اون همه التماسی که بهم میکرد حتی لباس هم جلوش عوض نمیکردم.
گفتم : عجبببب خب.
که یکیشون لای باسنمو کامل باز کرد و یکم بعد حس کردم سوراخ مقعدم چرب و سرد شد وایییی داشت کرم میزد . الان که تعریف میکنمم هنوز خجالت میکشم .
در حال تعریف فاطمه منم انگشتمو اروم فرو کردم تو کونش و دو بند انگشتم قشنگ تو کونش تلمبه میشد .
ادامه داد: انگشتشو فرو کرد تو پشتم تو اون لحظه میخواستم فقط اسمون دهن باز کنه منو بخوره اونقدر درد داشت ولی از خجالت صدام در نمیومد فکر کنم قشنگ انگشتشو تا ته فرو کرده بود تو و میچرخوند همه تنم عرق کرده بود که حس کردم دستشو اورد زیر شکمم پایین و یهو دردش خیلی زیاد شد گفتم اخ اخ که صدای رامین(دوستمون) اومد گفت یکم تحمل کن زیر رحمت و معاینه کنم وای تمام انگشتشو کرده بود تو از درد اشکم دراومده بود تا تموم شد و گفت همه چیت اوکیه بلند شو از درد همه باسنم تیر میکشید به سختی بلند شدم و لباسمو پوشیدم از خجالت نمیتونستم نگاشون کنم خواستم از اتاق بیام بیرون که رامین به شیوا گفت نوبت شماست خانم و شیوا بهم گفت کجاااا بموننننن رو زمین دراز کشید و رفتم کنارش نشستم.شیوا هم دختر تپلی بود و باسن بزرگی داشت.
تو همون تعریف انگشتم کامل تو کون فاطمه داشت تلمبه میشد و فاطمه هم دستاشو زده بود به دیوار و خوشش اومده بود
.شیوا هم دکمه شلوارشو باز کرد و باسن بزرگ و تپلی داشت شلوار و شورتشو به سختی کشیدم پایین و باسن بزرگش اومد بیرون و خاک بر سرش پشمالو هم بود من خجالت کشیدم از این همه مو زدم رو باسنش گفتم خجالت نمیکشی دختر اینا چیهههه گفت تو نامزدداری میخواد استفاده کنه من کیو دارم بخواد ببینه . گفتم خاک تو سرت بیشعور لای باسن پهن و بزرگشو باز کردم سوراخ مقعد درشت و تیره و بزرگ و پرمو پسره هم پماد زد به سوراخش و دو بند انگشتشو فرو کرد تو و میچرخوند شیوا هم از درد اخ اخ میکرد و پسره هم میگفت تحمل کن الان تموم میشه به انگشتای پسره که نگاه کردم درشت بود و اون موقع فهمیدم چرا اینهمه درد داشت دوستم از درد ملافه تخت و گرفته بود که پسره دستشو مثل من برد زیر شکم بزرگ شیوا و انگشتشو کامل فرو کرد تو پشت شیوا از درد ملافه رو دندون گرفت و اخ اخ میکرد و پسره هم خیلی ریلکس معاینه کرد و انگشتشو دراورد وای خیلی حس بدی بود .
گفتم عجب چند بار پیش اومد؟
گفت با پسر دو بار ولی بین خودمون دخترا شده بود سرگرمی تو خوابگاه هر شب قرعه مینداختیم یکی رو میخوابوندیم وسط و هر کی یجوری معاینه میکرد
گفتم مهران هم معاینه پروستات کردی؟
گفت اوووهههه تا دلت بخواد روزی دو سه بار میخوابوندمش و انگشت میکردم تو
گفتم عجبببب چیزی نمیگفت
خندید گفت من که فکر میکنم خوشش میاد تو سکس خیلی وقتا میگه انگشتم کن و منم گاهی وقتا عمدا هویج میکنم تو و عملا میکنمش
گفتم: واقعا؟ پس کونیه
گفت: نه ولی خوشش میاد
گفتم: اخرین بار کی کردیش
خندید گفت: هفته قبلی من بیشتر کردمش تا اون
گفتم: چطور
گفت: اول من داشتم انگشتش میکردم و گفتم بسه بیا بکن گفت یکم دیگه منم رفتم یه خیار اوردم و با خیار ده دقیقه کردمش ابش اومد و تموم شد.
گفتم: عجببب پس بدش نمیاد کون بده
گفت: حالا
انگشتم راحت تو کون فاطمه عقب و جلو میشد و حسابی نرم شده بود و اب کسش دوباره سرازیر و داغ شده بودیم
گفتم کیرمو بگیر تو دستت واسه هرکاری اولین باری هست تجربه کن
یکم من من کرد که گفت تو هیچ کاری نکن
گفتم باشه به سمت دیوار بود و کونشو داد عقب و خودش کیرمو گرفت و با سوراخ کونش تنظیم کرد واروم اومد عقب و فشار داد کم کم سر کیرم رفت تو کونش گفت وایییییییی چه دردی دارهههههه اخ
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت پنج
گفتم: میتونی تحمل کنی چیزی نگفت و خیلی اروم و کم کم خودش اومد عقب و کیرم کم کم رفت تو کون فاطی و اخ اخ گفتناش شروع شد و درد داشت یکم مکث کرد و خودش اروم تلمبه میزد تا کم کم جا باز کرد و اروم تلمبه میزدم گفت نه نهههه درد داره یواش
منم اروم تلمبه میزدم تو کون فاطی جووووون چه کون تنگی داشت کیرم تو کونش گر گرفته بود بر عکس فرشته که از کون دادن بدش میومد فاطی کم کم که کونش عادت کرد خودش عقب و جلومیشد و لذت میبرد
گفتم: کون دادنو دوست داری نه
گفت: حرف نزن
منم دیگه تند تند و محکم تو کونش تلمبه میزدم و کامل خم شده بود دستاش به دیوار بود و منم دو طرف کمرشو گرفته بودم و تو کونش تلمبه میزدم که ارضا شد همه تنش به رعشه افتاد بردمش تو سجده و حدودا ربع ساعتی تو کونش تلمبه زدم که سوراخ کونش حسابی باز شده بود و اخ اخ بلند فاطمه فرشته رو کشوند تو استخر و دید خواهرش داره با لذت و هوس کون میده تا چشمم به فرشته افتاد دیدم شلوار و شورت پاش نیست و ایستاده جلوی در استخر و داره نگامون میکنه اونقدر هوسی شده که ابم اومد وتو کون خواهرش با شدت خالی کردم اخ چه کونی داشت که فرشته رفت بیرون و منم تا کیرمو کشیدم بیرون فاطی دو زانو نشست زمین و جیش کرد و همراه با گوزیدن ابم از کونش میریخت بیرون
تموم شد و باز دوش گرفتیم لباس پوشیدیم خواستیم بیاییم بیرون گفت فقط نفهمن از پشت دادم گفتم: چرا؟
گفت: مهران بدش میاد از پشت
گفتم: من میکنم اون نکنه
گفت: میشناسیش که به همه چی گیر میده خواستی بازم بکن ولی اون نفهمه
گفتم: باشه شب
گفت اره جون خودت به اندازه کل سکسام با مهران کردی
یه لب ازش گرفتم و اومدیم بیرون .
رفتیم تو خونه اولین صحنه ای که دیدیم خیلی برامون جالب بود .فرشته با یه تاپ بدون شلوار و شورت کنار مهران که فقط یه شورت پاش بود نشسته بود و داشتن جوجه ها رو سیخ میزدن و با هم میگفتن و میخندیدن ما هم رفتیم سمتشون که محبوب با یه لبخند معنی دار گفت دیر کردین
که فاطی گفت حال ندارم و نشست رو صندلی و گفت تو هم خیلی خوب شدیا
فرشته گفت خب دیگه جو اینجوری بود نخواستم بهم بخوره فاطی گفت عجب عجب مهران خوب بهت ساخته نه
فرشته به شوخی و خنده : اییی بد نیست ولی خستم نمیکنه
فاطی یه بلوز شلوار تنش بود که وقتی دید محبوب اونجوری هست اونم رفت یه تاپ شورتک پوشید بدون و شورت و سوتین و اومد جووووون پستونای بزرگش تو تاپ یجوری تکون میخورد که نمیتونستم شق نکنم براش
با شوخی و خنده شام رو درست کردیم و خوردیم و تقریبا هم رومون باز شده بود و فرشته و فاطی هم که حسابی سر کیف بودن هر چی جوک و شوخی سکسی بود گفتن
که فاطی یهو گفت یادم نمیره شب حجله چجوری ضایع شدم . فرشته گفت چجوری؟
فاطی گفت مهران از بس هول بود تا رفتیم تو اتاق و من لباس عروس تا دراوردم نذاشت هیچ کار دیگه ای بکنم و اومد روم و منو خوابوند رو تخت و کرد تو منم از صبح دسشویی نرفته بودم و مثانه و روده پر هرچی گفتم بذار برم دسشویی گفت بعدش برو و منم تو همون حین از بس بهم فشار اومد جیش کردم و گوزیدم فقط تونستم نرینم که مهران حالش بد شد بو گند حجله رو برداشته بود رفت تو دسشویی سیر استفراغ کرد و تا صبح نیومد پیشم منم از خجالت سرخ شده بودم
وای اینو تعریف میکرد از خنده روده بر شده بودیم تا نیم ساعت سوژه بود
شام رو خوردیم و رفتیم رو پشت بام روف گاردن داشت و الاچیق نشسته بودیم حدودای دوازده و نیم بود فرشته کنار مهران نشسته بود که اروم اروم دستش رفت تو شورت مهران و کیرشو گرفت تو دست مهران هم یه نگاه به من انداخت که عکس العمل من چیه منم دستمو از دور گردن فاطی بردم تو تاپ و پستونشو گرفتم تو دست که مهران هم خیالش انگار راحت شد .
فرشته کیر مهران رو از تو شورت کشید بیرون قلمی و بلند بود بلند تر از کیر من ولی با سر تیز و موشکی
فرشته خیلی خوشکل کیرشو میمالید تو دست که سرشو برد پایین و شروع کرد به ساک زدن واسه مهران منم نوک پستون فاطی رو گرفته بودم و اروم مالش میدادم و فاطی هم داشت ساک زدن خواهرشو نگاه میکرد که چطور با لذت و ولع داره کیر شوهرشو میخوره
دیدم فاطی خیلی احساساتی شده اروم در گوشش گفتم چه حسی داری
جوری که انگار همه تنش شهوت باشه گفت نمیدونم
گفتم خواهرت داره کیر شوهرتو میخوره
که یهو گفت اخ نگوووو
فرشته یکم خورد بلند شد به مهران گفت برام بخورش مهران از جاش بلند شد وشورتش رو دراورد فرشته نشست رو صندلی و پاشو باز کرد و مهران هم دو زانو نشست لای پاش و شورتشو دراورد و پاهاشو از هم باز کرد کسشو اروم لیس میزد و فرشته هم تو همون حالت داشت منو فاطی رو نگاه میکرد و چشماش از هوس خمار شده بود منم هم از دیدن کون سفید مهران با تعریفای فاطی و دیدن زنم تو اون پوزیشن لذت میبردم که دستمو بردم تو شورتک فاطی و کس فاطی هم خیس شده بود و مالش میدادم که گفتم برام بخورش و اونم جلوم نشست و شورتمو کشید پایین و مشغول خوردن کیرم شد جوووووون من و فرشته روبرو هم صندلی نشسته بودیم و خواهر و شوهرخواهرش هم داشتن برامون میخوردن اخخخخخ چه صحنه ای شده بود دستم تو موهای فاطی بود و کیرمو تو دهنش تلمبه میزدم که دو سه بار هق زد
مهران بلند شد و فرشته اومد رو زمین رو به من تو سجده مهران پشتش ایستاد و کیرشو هل داد تو کسشو اروم اروم تلمبه میزد
جووووون اه اه فرشته بلند شد فاطی ایستاد کنارم گفتم چطوری بکنمت گفت وایییی نههههه همون عصر بسمهههه گفتم پس برو پشت مهران کونش و انگشت کن و اونم اونقدر حشری شده بود رفت پشت مهران ایستاد و از پشت بغلش کرد و انگشتشو برد لای کون مهران منم پشت فاطی ایستاده بودم و کیرم لای کون فاطی بود و فاطی هم داشت کون مهران رو انگشت میکرد و مهرداد هم از هوس اخخخخ میکرد
فاطی هم گفت دوست داری کونتو انگشت کنمممم
مهران گفت: ارههههه خوب میکنی
منم تو همون حال کیرمو تف زدم داشتم دم سوراخ کون فاطی میمالیدم و اروم فشار میدادم که فاطی خودشو خم کرد و اروم کیرمو هل داد تو کونش جوووون سر کیرم رفت تو کون تنگ فاطی اخخخ اروم تلمبه میزدم و انگشت فاطی هم تو کون مهران بود که دستمو بردم جلو و دست فاطی رو کشیدم عقب و انگشت خودمو فرو کردم تو کون مهران و تلمبه میزدم فاطی ازکارم حشری تر شده بود تند تند داشتم تو کون فاطی تلمبه میزدم و کون مهرداد رو هم دو انگشتی تلمبه میزدم که یهو فاطی حشری شد و ابش اومد خودشو کشید عقب کیرم اومد بیرون و منو هل داد پشت کون مهران و کیرمو تنظیم کرد با سوراخ کونش و منم با یه فشارنرم کیرم رفت تو کون نرم مهران که یهو برگشت دید من پشتشم و کیر من تو کونشه یکم شک شد ولی دیگه کار از کار گذشتهبود و با یه وایییییی منم تو کونش تلمبه میزدم و فاطی هم کنارم بود یه انگشتمو فرو کردم تو کسش و یکی دیگه هم تو کونش و همزمان تلمبه میزدم واسشون اخخخخ
کون مهران چه تنگ و عضلانی بود خیلی سفت تر از سوراخ کون فاطی بود و لذتش هم خیلی بیشتر ریتم تلمبه های مهران هم تو کس فرشته با من هماهنگ شده بود مهران اونقدر هوسی شده بود و محکم تلمبه میزد که کمتر از دو دقیقه مهران ابش اومد و فرصت بیرون کشیدن نکرد و با فشار تو کس فرشته خالی کرد که انگار یک ساعت تلمبه زدنه بود که فرشته گفت چکار کردیییییییی ریختی توووووووووو و رفت جلو و کیر مهران اومد بیرون و رفت یه قرص اورژانسی خورد و برگشت منم دیدم ابش اومده بردمش تو سجده و دو طرف کونشو گرفتم و محکم تا ته کیرمو تو کون مهران تلمبه میزدم که اخ اخ مهران بلند شده بود فرشته برگشت دید به به دارم کون مهران و میکنم شوک شده بود و هیچی نمیگفت و مهران هم تازه داشت میفهمید کون دادن چطوریه و از درد به خودش میپیچید و کمرشو صاف گرفته بود که کمتر درد داشته باشه و با هر دو سه تا تلمبه که کیرمو کامل میکشیدم بیرون زارت و زارت میگوزید فرشته هم حشری شده بود که همزمان با کیر دارم شوهر خواهرشو میگایم و با انگشتام کس و کون خواهرشو انگشت میکنم و پستونش هم تو دهنمه و دارم مک میزنم و ازش شیر میخورم جوری که فاطی نه رو زمین بود نه هوا به خودش میپیچید از شهوت و هوس و اب از کسش میچکید که مهران واسه بار دوم ابش اومد و جوری بی حال خوابید رو زمین که نفس نفس میزد دیدم فرشته هنوز ارضا نشده و دستشو گرفتم و میدونستم تو چه حالتی ارضا میشه خوابیدم و اونم اومد روم نشست و تلمبه زدن و به فاطی گفتم بشین رو دهنم و نشوندمش رو خودم و کسش و کردم تو دهن و اونم با پستونای محبوب بازی میکرد هر دو تاشون از لذت و شهوت داغ و هوسی و اه اه بلند سر داده بودن که فرشته تو چند دقیقه شدید ارضا شد و همه تنش لرزید وگفت بکننننن و داگی خوابوندمش و کیرمو گذاشتم دم کونش که از اب کسش حسابی خیس خورده بود و تا اومد نه بیاره سر کیرمو فرو کردم تو کون فرشته و فاطی هم داشت پستوناشو میمالید فرشته هم تو اون حس و حال فقط از هوس ناله میکرد و منم راحت کیرمو تو کون تنگش واسه اولین بار با خیال راحت تلمبه میزدم و اونم اخ و اوخ میکرد و با هر تلمبه میگوزید که بعد از چند دقیقه بی حال از نفس افتاد و خوابید رو زمین خوابید کنارمون از اونجایی هم که عصر دو بار ابم اومده بود میدونستم الان به این راحتیا نمیاد بلند شدم فاطی رو جایگزین کردم رو صورت مهران سجده شد جوری که کسش دقیقا بالای صورتش بود و از زیر گاییده شدن کس و کون زنش و میخواستم ببینه و کیرمو فرو کردم یه ضرب تو کون فاطی که یه جیغ کشید و گفت وایییییی جرم دادیییی و منم دو طرف کونش و گرفتم رگبار تلمبه رو تو کون فاطی شروع کردم که با هر تلمبه بلند بلند میگوزید و از کسش اب چکه میکرد و میریخت رو صورت و بدن مهران و کم کم دیدم سر کیرمم کثیف شده ولی مهم نبود
فرشته هم که بی حال و بی رمق نشسته بود لای پای مهران و داشت گاییده شدن خواهرشو نگاه میکرد منم کیرمو تو کس و کون فاطی تلمبه میزدم که عن و گهش قاطی شده بود بلند بلند اه و ناله میکرد حدود ربع ساعت فاطی رو از کس و کون گاییدم که دیگه به گه خوردن افتاده بود تو همون ربع ساعت سه بار ارضا شده بود و سوراخ کونش اونقدر گشاد شده بود تا ته کونش و میدیدم جوووووون منم ابم داشت میومد و با چند تا تلمبه واقعا قدرتی ومحکم تو کون فاطی که نفس حبس شده بود ابو تا قطره اخر تو کون فاطی خالی کردم اهههه چه لذتی داشت کیرمو کشیدم بیرون و فاطی رو شکم مهرداد ولو شد ابم با چند تا گوز فاطی ریخت رو شکم مهران و سوراخ کون فاطی عین غار باز شده بود هر چهار تامون لخت کنار هم افتادیم و فرشته توبغل مهران و فاطی هم اوردم رو شکم من خوابید .
اونقدر خسته بودیم که همونجا و تو همون حالت خوابمون برده بود
یکی دو ساعتی بعد بیدار شدم و دیدم هر چهار تاییمون لخت تو هم خوابیدیم رفتم پتو و بالش اوردم و دادم روشون و خوابیدم.
ادامه دارد....
     
  
زن

 
عجیبه نه نظری هست نه حرفی
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
داداش قلم خوبی داری،داستانت هم تا اینجا خوب بوده و امیدوارم در ادامه هم خوب باشه.
همین که بعد مدت ها توی این تاپیک داستان گذاشتی ممنونتیم
     
  
مرد

 
اینجا میان میخونن جق میزنن حمام میرن و فراموش میکنند
     
  
مرد

 
sooskmar48:
عجیبه نه نظری هست نه حرفی

عالیه
بخاطر اینکه تو این داستانت پسرا هم کون همدیگه میزارن
بایسکشوال
     
  ویرایش شده توسط: roy_m   
مرد

 
درود
خسته نباشید
مثل داستان قبلی این داستان شما هم بسیار خوب و روان و بدون ایراد انشائی و املائی بود
فقط قصه یه مقدار از حالت طبیعی خارج شد و رفت تو مایعهای فیلمهای برازرز ، وگرنه همه چی عالیه.
دست مریزاد.
عاشق سکس و کنجکاوی در انواع روابط سکسی
     
  
مرد

 
sooskmar48
واقعا مثل همیشه عالیه من بیشتر بخاطره این نظری نمی‌دم که بین قسمت ها فاصله نیفته
     
  
مرد

 
داستان نویس خوب بشه حاظرم دربار منو مامانم داستان بنویسه که بچه ها حال کننن
     
  
زن

 
ممنون از نظرات همگی
نظرات خوبه چون کمک میکنه نویسنده تحریر و ویرایش بهتری داشته باشه رو قسمت های بعد.
     
  
صفحه  صفحه 158 از 161:  « پیشین  1  ...  157  158  159  160  161  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA