انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین »

بی آبروترین خانواده دنیا


مرد

 
mechanicmeh
mechanicmeh:
این قسمتو دیگه نخوندم شما اصلا به حرف مخاطب هات گوش نمیدی وظیفت نیس بنویسی ولی ما که به نوشتهات اهمیت میدیمم یکم احترام بزار لطفا

دوست عزیز شما همزمان با اپ شدن این قسمت داستان نظر دادید و فقط گفتید بهترش کنم. بنده از کجا بدونم منظور شما از بهتر کردن چیه دقیقن؟ اگه میدونستمم چه طور تو این مدت کم تو این قسمت به حرف شما گوش میدادم و به قول خودتون به مخاطب احترام میذاشتم؟ یکم انصاف و منطقم خوب چیزیه.
     
  
مرد

 
این داستان رو می‌نویسه که بقیه بخونن قرار نیست فانتزی‌های جق بقیه رو بشینه بنویسه اگه میخوای نظرتو بگی داستان عوض بشه خودت بشین بنویس
     
  ویرایش شده توسط: Vahid2000   
مرد

 
با سلام
داستان خوبی داره ولی امیدوارم به سمت گی بودن و ارباب برده شدن نره
موفق باشی
احترام و ادب و اخلاق
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
من امیدوارم بره

هر سه چهار روز یکبار نزدیک 250 خط داره مینویسه دمش گرم
     
  
مرد

 
آقااا نمیذاری؟
همچیت عالیه ها فقط دیر به دیر میذاری
التماست میکنم بذار😔
دوست دارم بیغیرت ترین مرد دنیا باشم
     
  
مرد

 
قسمت هجدهم

خلاصه دیگه از اون به بعد بیشتر روزایی که از مدرسه برمیگشتم برنامه همین بود. تا میومدم میدیدم مامانم رو مبل یا تخت پاهاشو وا کرده و کیر بزرگ اشکان فرو رفته تو کسش. نمیدونم کدوم تحقیرامیزتر بود. روزایی که اشکان بم میگفت برم سکساشونو ببینم و جفتمونو تحقیر میکرد و من جق میزدم، یا روزایی که من تو اتاقم داشتم تکلیفای خودم و اونو انجام میدادم و میشنیدم مامانم اسمشو فریاد میزنه و بش التماس میکنه کیرشو ازش نگیره. مامان من وقتی حشری میشد یا کیر میرفت تو کسش دیگه کنترلش دست خودش نبود. این بود که نمیتونست آه و ناله نکنه موقع سکس و همیشه من و همسایه هامون در جریان همه چیزای سکسشون بودیم. همسایه ها چند دفعه اعتراض کرده بودن و گفته بودن صداتونو بیارید پایین ولی مامانم یکم با مدیر ساختمونمون لاس زده بود و راضیش کرده بود. اشکانم انگار حسابی از نظر مالی هوای یارو داشت. هستیم گاهی سر میزد بمون ولی بعد اون شب که فک کنم با مامانم و اشکان سه تایی سکس کرده بودن دیگه سکسشونو ندیده بودم و فقط دور هم نشسته بودیم و شام خورده بودیم. اشکان کم کم دیگه طوری شده بود که بیشتر وقتا مدرسه نمیومد. باباش و خودش با پول و نفوذ و حرف زدن با مدیرا و معلما درستش میکردن و بچه های بدبخت و ضعیفی مث منم کاراشو براش انجام میدادن و بش تقلب میرسوندن. ولی بچه ها کامل در جریان این که بکن مامانمه و چه کارایی باش میکنه بودن و همون طور منو مسخره میکردن. راستش دیگه برام عادی شده بود و سر شده بودم. اخرین باری که ناراحت شدم اومدم خونه به مامانم شکایت کردم که اشکان تو مدرسه میگه مادرمو میکنه و بچه ها منو اذیت میکنن که بم گفت "عزیزم بالاخره اونم میخواد تو این سن جلو بقیه بزرگ به نظر برسه باید درکش کنی... تو هیچی جوابشونو نده" منم دیگه فهمیدم فایده نداره و مامانم قراره طرف اون باشه و هیچ وقت شکایتی نکردم.

اون روزی که میخوام داستانشو تعریف کنم فوتبال داشتیم و مامانم قرار بود بعدش بیاد دنبالم که نیومد. من مجبور شدم با لباسای بد و پاهای خسته کل مسیرو پیاده برگردم خونه. وقتی درو وا کردم دیدم اشکان نشسته بود داشت نوشابه انرژی زا میخورد و با ایکس باکس من بازی میکرد. مامانمم تو اشپزخونه داشت براش همبرگر درست میکرد. با خودم گفتم "پس این جنده خانوم مشغول سرویس دادن به بکنش بوده که منو کاشته". با بی حالی به اشکان سلام کردم و با عصبانیت به مامانم گفتم "مامان، قرار بود بیای دنبال من" گفت "ببخشید عزیزم با بابایی مشغول شدیم دیگه زمان از دستم در رفت. بعدشم گفتم لابد خودت اومدی دیگه" اولین باری بود که وقتی داشت با من حرف میزد به اشکان میگفت بابایی. دیگه قشنگ میخواستن برام جا بندازن اشکان بابای جدیدمه. من نشستم رو مبل پیش اشکان و زل زدم به بازی کردنش. اشکان با پوزخند اروم بم گفت "یادش نرفت. من و مامانت با هم اومدیم خونه. با اون کفشای پاشنه بلند بیا منو بکنیش و اون مانتوی تنگش اومد دم در مدرسه. من جلو بچه ها دست انداختم تو کونش ازش لب گرفتم و بش گفتم بریم خونه چون الان کس میخوام. گفتم تا تو پیاده برگردی میتونیم بی سر خر سکس کنیم که حشری شد و قبول کرد. ولی منتظر نموند برسیم خونه تا کیرمو بخوره. همونجا تو صندلی عقب ماشین حامد کیرمو انداخت بیرون و شروع کرد ساک زدن. التماس میکرد همونجا جلو مدرسه تو ماشین بکنمش. انقد حشری بود که دیگه مغزش تعطیل شده بود. خواستی از حامد و اردلان بپرس برات بیشتر تعریف کنن" گفتم حتما میخواد سر به سرم بذاره و حالمو بد کنه ولی اگه واقعیت داشت خیلی بد میشد. فکرش حشری کننده بود ولی خیلی ابروریزی بود پیش بچه ها. دیگه رسما همه میفهمیدن مامان من کیرپرست و جندست و اونام میتونن برن تو صف تا بکننش.

تو فکر بودم که اشکان زد پشت کمرم و گفت "ایول ببین رکوردتو زدم... بگو بینم چقد اینو بازی میکنی؟" گفتم "هرروز" خندید و گفت "خب من هفته اول رکوردتو زدم... پسر واقعا اسکلی" و پاشد رفت تو اشپزخونه. من کامل بشون دید داشتم و حواسم بشون بود. مامانم با یه تاپ پای گاز وایساده بود داشت همبرگرا رو سرخ میکرد. اشکان رفت تاپشو از رو کونش داد بالا و یکی زد در کون سفید و گندش. بعد اومد کنارش تاپشو داد پایین سینه های گنده و گردش افتادن بیرون و اونا رم مالید. مامانم با خنده به آشپزیش ادامه میداد. اشکان گفت "نوید نگا مامانت چه خانوم قدرشناسیه. بعد این که حسابی کس و کونشو کردم داره واسم نهار درست میکنه تا ازم تشکر کنه" من هیچی نگفتم ولی نشستم رو مبل و تو ذهنم شروع کردم خیالپردازی که مامانم همونجا پایین گاز جلوش زانو زده و داره کیرشو ساک میزنه. کم کم غذاش شروع میکنه سوختن ولی نمیتونه از کیرش دل بکنه و ادامه میده. با این فکر کیرم راست راست شده بود که اشکان و مامانم اومدن. مامانم گفت "نوید تو هم میخوری؟" اشکان گفت "نه اول غذا خوردن منو میبینه بعد. خوب نیس با شکم پر جق بزنه" نفهمیدم چرا همچین حرفی زد ولی چند لحظه بعد فهمیدم. اشکان اومد با دوتا همبرگر تو بشقابش نشست رو مبل و شروع کرد خوردن. همونطور که ساندویچشو میخورد مامانم زانو زد جلوش و شلوارشو کشید پایین. شروع کرد حسابی کیر و خایشو مک زدن و زبون زدن. جوری زبون میزد انگار میخواست با زبونش تخمای اشکانو حموم کنه. اشکان با صدای زیاد که معلوم نبود به خاطر حال کردن با غذاس یا ساک زدن مامانم غذا میخورد و منم نشسته بودم کنارشون با کیر شق میدیدم.

وقتی غذا خوردنش تموم شد دستای چربشو با سینه های مامانم پاک کرد و گفت "دستت درد نکنه عجب غذایی بود خانومم. حسابی چسبید" مامانم کیرشو گرفت و همون طور که اروم میمالید گفت "ولی من هنوز سیر نشدم" اشکان خندید و گفت "بخور تا منم یکم بازی کنم" بعد مث یه مرد الفای واقعی دستشو انداخت دور گردنم بم گفت "نوید میخوام این دفعه همینجور که مامانت به کیرم حال میده رکورد خودمم بزنم. کاری کنم دیگه نتونی بم برسی" و دوباره ایکس باکسو روشن کرد و شروع کرد بازی کردن. بعد انگار سر مامانم جلو راهش باشه بش گفت "پاشو بیا این بالا بشین. لباساتم دربیار" خودشم پاشد تی شرتشو دراورد. مامانم اومد زد به پام و فهمیدم باید پا شم تا اون بشینه. حالا دیگه دوتایی لخت رو مبل نشسته بودن. مامانم با شرت و سوتین بغلش رو مبل دراز کشیده بود و همون طور که رونای کلفت و سفیدش تو دید من بود خودشو انداخته بود تو بغل لخت اشکان. اون دست راستشو انداخته بود دور گردن مامانم و همون طور که ایکس باکس بازی میکرد گرفته بودش تو بغل خودش. مامانم شروع کرد کیرشو ساک زدن. وای خدا چه حالی میکرد اشکان. ارزوی هر پسر هم سن و سال ما بود همچین زندگی ای. همون طور که بازی میکرد و کیرش تو دهن مامی بود بش گفت "افسانه این پسر کسخلت هرروز اینو بازی میکنه، من همین دو سه دفعه ای که بازی کردم رکوردشو زدم" مامانم یه خنده الکی بلند کرد و گفت "خب قد تو حرفه ای نیست عزیزم" اشکان یه نگاه به من کرد و پوزخند زد و بازیو ادامه داد. تمرکزش خیلی خوب بود. من اگه یه زن سکسی مث مامانم داشت کیرمو میخورد اصن نمیتونستم بازی کنم ولی اشکان خیلی ریلکس بود و خوبم بازی میکرد. همینطور ادامه پیدا تا اشکان بالاخره باخت. بم گفت "نشد رکورد خودمو بزنم دودولی ولی بازم از مال تو بالاتر شد. پاشو بریم" و دست مامانمو گرفت برن. گفتم "میشه منم بیام؟" اشکان گفت "نه تو ظرفا رو بشور تا من و مامان جونت باهم بریم حموم و برگردیم" گفتم "اگه زود شستم بیام نگاه کنم؟" اشکان خندید و گفت "باشه دیوس بیا. ولی اگه بیام یه لک رو ظرفا باشه حسابی مامانت و خودتو تنبیه میکنما" گفتم چشم و رفتم.

سعی کردم زود هرچی ظرف تو اشپزخونه بودو بشورم که به سکسشون برسم. میدونستم با این که قبلش سکس کردن ولی مامانمم کلی با اشتها کیر اشکانو خورده و خیلی طول نمیکشه دوباره ابش بیاد. چند دقیقه بعد که خیلی حرفه ای همه چیو شستم و تمیز کردم دویدم سمت حموم. وقتی درو وا کردم دیدم همه جا بخاره. در چاهو گذاشته بودن و اب جمع شده بود زیر پاشون ولی انقد گرم سکس بودن که اصن متوجه نبودن. مامانم همون طور ایستاده کونشو داده بود عقب و در حالی که اب دوش میخورد تو صورتش اشکان از پشت با دستای قدرتمند و عضلانیش موهای خیسشو گرفته بود و تو کونش تلمبه میزد. اشکان وقتی دید من اومدم یهو وحشی تر شد و یه دستشو اورد از جلو گردن مامانمو گرفت و با اون یکی دستشم سرشو گرفت و خودشو چسبوند به بدنش و سرشو فرو کرد تو گردنش و شروع کرد با تمام توان و سرعتش تلمبه زدن. بعد دید انگار نمیشه دوتا دستاشو دور شکم مامانم حلقه کرد و با همه زورش گرفت و همونطور که مامانم مث یه پرنده تو چنگالش اسیر بود میکردش تا دو دقیقه بعد یه داد بلند کشید و ابشو از پشت تو کسش خالی کرد. همونطور که اروم تلمبه میزد تا همه ابش تو کسش خالی شه، مامانم برگشت و با یه لبخند رضایت بش نگاه کرد. بعدم به من نگاه کرد و گفت "عزیزم دیر اومدی بهترین سکسمونو از دست دادی" تا من همون جا با این حرفش ابم بریزه تو شلوارم.

خلاصه همینطور گذشت تا این که قبل امتحانا مسابقه اخر سال فوتبال مدرسمون بود. تیم من و اشکان باید روبرو هم بازی میکرد. فرقش با اول سال این بود که اون موقع من یه بچه تازه وارد باحال بودم که همه باش حال میکردن و کاپیتان تیم بود، الان یه احمق تو سری خور که همه میدونستن کاپیتان تیم حریف بکن ابجی و مامان جندشه و منم در جریانم و جق میزنم. همین که میذاشتن هنوز تو تیم بازی کنم خیلی خوب بود واقعن. اشکانم روز مسابقه حسابی از همین سواستفاده کرد. وقتی رفتیم تو زمین جلو بچه ها بم گفت "پسر مامانت اصن سیر نمیشه ها. کمرمو خشکوند قبل مسابقه. دیشب خودت شنیدی که انقد خواهش و التماس کرد و جیغ زد که مجبور شدم کیرمو بکنم تو دهنش تا خفه شه" من که میدونستم دروغ میگه و اصن دیشب خونمون نبوده ولی نمیشد حرفی بزنم. یکی از بچه های تیم اشکان که رفیقشم بود بم گفت "پسر خیلی زندگیت تخمیه ها، من هربار از زندگی خودم خسته میشم یاد تو میفتم و خدا رو شکر میکنم مامانم همچین جنده ای نیست" همه زدن زیر خنده. کل اعضای تیممون خجالت کشیدن و کاپیتان جدیدمون همون موقع منو گذاشت تعویضی. خیلی بده تو دبیرستان توسری خور و ضعیف باشی، ولی از اون بدتر اینه که توسری خور و ضعیف باشی و یه مامان سوپر سکسی و جندم داشته باشی. خلاصه من فقط اخرای مسابقه اومدم تو و نتونستم خیلی کاری کنم. یه جا اشکان دم کرنر اومد توپو ازم بگیره و اروم طوری که معلم ورزشمون نشنوه گفت "توپو بده من وگرنه امروز مامانتو جر میدم" منم ترسیدم و توپو لو دادم و همه هو کردن. یه بارم وسط زمین بم تنه زد منو انداخت زمین که البته داور خطا گرفت ولی بازم چون اشکان بود برام تحقیرامیز بود. خلاصه مسابقه فوتبالمونو اونا بردن و اشکان که با ماشین خودش اومده بود بعدش منو سوار ماشینش کرد دوتایی رفتیم خونه.

وقتی رفتیم خونه مامانم با دوتا ابمیوه اومد استقبالمون و بمون گفت خسته نباشید و برا این که خایه مالی اشکانو کنه از فوتبالمون پرسید. اشکان شروع کرد براش تعریف کرد و وسطش اینم گفت که به من تنه زده بود و منو انداخته بود زمین. من میدونستم مامانم اصن قوانین فوتبالم درست بلد نیس ولی برا خود شیرینی جلو بکنش و به خاطر این که راضیش کنه کیرشو بش بده الکی ازش تعریف میکرد و ذوق میکرد. جوابم داد. اشکان لباساشو دراورد و کیر گندشو براش انداخت بیرون و گفت "شنیدم جایزه برنده اینه که مامان بازنده کیرشو بخوره نه؟" مامانم خندید و گفت "درست شنیدی عشقم. امروز هر کاری بخوای میتونی باهام بکنی. هر چی تو بخوای همون میشه" اشکان گفت "هر روز همینه که جنده من" و دوتایی خندیدن. بعد همون طور که مامانم رفت سمت کیرش با دست عقب نگهش داشت و به من گفت "تنبیه بازنده هم اینه که لباس ورزشیا و جورابای برنده رو بشوره. بدو برو عین مامانت قشنگ با دست بشورشون" گفتم "نمیشه بندازم تو ماشین لباسشویی و بیام نگاه کنم؟" گفت "نه اینا گرونه اب میره یهو. امروزم از دیدن خبری نیس باید تنبیه شی. بعدشم برو یه چیزی بخور نمیری و شروع کن تکلیفای هندسه منو بنویس. نبینم اومدی داری دید میزنیا. یهو یه کاری دستت میدم" گفتم چشم. مامانم که انگار دیگه نمیتونست طاقت بیاره کیرشو گرفت دنبال خودش کشید و گفت "جون بیا بریم، امروز میخوام دوباره کونمو بکنی" و رفتن سمت اتاق خواب. منم داشتم میرفتم سمت اتاقم وسایلمو بذارم. وقتی از جلو در اتاقشون رد شدم دیدم نشستن رو تخت. اشکان تا منو دید صدا زد "نوید بیا اینجا ببینم" خوشحال شدم گفتم حتما میخواد بم بگه میتونم ببینم. سریع رفتم گفتم جانم. همینطور که مامانم رو پاش نشسته بود و داشت سینه هاشو تو دستاش میمالید بم گفت "تا من مامانتو میکنم و کاراتو میکنی صدبارم برا تنبیه بزن در کون خودت. دروغ بگی و نکنی میفهمما. اون وقت مجبورم خودم بیام صد تا بزنم در کونت" من که خورده بود تو ذوقم هیچی نگفتم و فقط رفتم تو اتاق. قبل بستن در شنیدم که بش گفت "حالا کی باباشه جنده خانوم؟" و مامانم بش یه لب صدادار داد.

خلاصه من عین یه پسر حرف گوش کن رفتم کارایی که اشکان گفته بودو زودتر انجام بدم تا بتونم بعد تموم شدنشون برم دید بزنم. همونطور که داشتم شرتش و جوراباشو میشستم صدای مامانمو میشنیدم که جیغ میزد و میگفت "اشکان کیرتو بکوب ته کسم... از ممه هام شیر بکش" تا حالا موقع لباس شستن کیرم کامل راست نشده بود ولی به لطف اقا اشکان اینم تجربه کردم. مطمئنم مامانمم با اون ذهن مریضش با تصور حالت تو سری خور من حشری تر میشد. لباس شستن من زود تموم شد. بعدشم همون طور که اون کون مامانمو اسپنک میکرد و صدای دستش و ارتعاش کون اسمی مامانم تو خونه میپیچید من داشتم مشقاشو مینوشتم. اخرش دیگه طاقت نیوردم. تکلیفشو ول کردم و رفتم وایسادم تو راهروی خونه و شروع کردم از لای در اتاق که وا بود سکسشونو نگاه میکردم و جق میزدم. اشکان خوابیده بود کنار مامانم رو تخت و همون طور که مامانمو عین عقاب تو چنگال خودش گرفته بود و دستاشو قفل کرده بود دور سینه هاش داشت کسشو میکرد. این سکسی ترین پوزیشنی بود که این دوتا میتونستن سکس کنن. قشنگ بدن عالی جفتشون و کیر معرکه اشکانو میدیدی. بعد پاشد قمبلش کرد رو به دیوار و خودشم رفت پشتش. کیرشو کرد تو کسش و شروع کرد داگی استایل گاییدن مامانم. کونشو شبیه کابوی رو اسب تند تند عقب جلو میکرد و میزد پشت کمر مامانم و میگفت "تندتر برو حیوون" باورم نمیشد مامانم به خاطر یه کیر بزرگ حاضر بود چقد تحقیر بشه و باش شبیه یه جنده دوزاری رفتار شه. کس مامانم قفل بود زیر کیر کلفت اشکان. لبه هاش کش اومده بود و دور کیرش چسبیده بود. من چشامو بسته بودم و همون طور داشتم پشت در با لذت جق میزدم. میدونستم الان ابم میاد.

یکم دیگه که ادامه دادم یهو صدای اشکانو از نزدیک شنیدم که گفت "چه غلطی میکنی کونی؟" چشامو باز کردم دیدم جلومه ولی حیف که همون لحظه ابم با فشار اومد و پاشید بالا تو صورتم. اشکان وایساده بود همون طور داشت منو نگاه میکرد. انقد خجالت کشیدم که لباسمو برداشتم گرفتم جلو کیرم و دویدم سمت توالت. وقتی داشتم میرفتم رو سنگ کف راهرو خونمون سر خوردم و با صورت و کون لخت افتادم جلو اشکان. با درد برگشتم نگاه کردم دیدم مامانم و اشکان جفتشون دم در اتاق ایستادن و با حالت تمسخر و ترحم دارن به من و کون لختم نگاه میکنن. اشکان به مامانم گفت "خانوم تو خودت شاهدی که من بش گفتم اگه دید بزنه تنبیه میشه، گفتم یا نه؟" مامانم گفت اوهوم. اشکان گفت "حالا به نظرت چه تنبیهی باید بشه؟" مامانم گفت "عزیزم تو دیگه جای باباشی. حق داری هرجور دلت میخواد تنبیهش کنی ولی خواهش میکنم این دفعه رو ببخشش" اشکان گفت "این طوری نمیشه خیلی پررو میشه. یا باید خودشو تنبیه کنم، یا مامانشو تنبیه کنم و یه ماه بش کیر ندم" مامانم گفت "نه عزیزم اگه کیرتو از من بگیری که دیوونه میشم" اشکان گفت "میتونی یه کار دیگم بکنی که پسرتو تنبیه نکنم" مامانم گفت "چه کاری عشقم؟" اشکان گفت "باید لخت بری تو خیابون شیشه ماشینمو جلو در با کونت پاک کنی. اگه این کارو بکنی تنبیهش نمیکنم" مامانم که فهمیده بود اشکان داره شرطای الکی میذاره که اخرش منو تنبیه کنه بش گفت "باشه عشقم تنبیهش کن ولی خواهش میکنم یواش. چن وقته پسر خوبی بوده و هر کاری گفتی انجام داده. این یه بارم شیطون گولش زده"

اشکان با خند اومد جلو و شروع کرد اسپنک کردن کونم و با هر ضربه میشمرد. محکم با اون دستای قویش کشیده میزد رو لپای کونم که لخت بود. تازه میفهمیدم مامانم چه طاقتی داشت. خیلی درد داشت. از سی چهلمی که رد کرد شروع کردم گربه کردن و میگفتم "بابایی خواهش میکنم نزن غلط کردم" نگاه کردم به مامانم که اون پادرمیونی کنه که دیدم همون طور که ایستاده تو در اتاق داره کسشو میماله. به پنجاه تا که رسید دیگه نزد. کیرشو اورد جلو گرفت جلو صورتم و گفت "بوسش کن ازش معذرت خواهی کن" من گفتم "نه اقا اشکان نمیشه" اشکان داد زد "بوسش میکنی یا یه تنبیه بدتر بکنم؟" مامانم یه آه کشید و همین طور که کسشو با دست میمالید با صدای حشریش گفت "عزیزم لطفا بوسش کن" مطمئن بودم اگه این کارو کنم مامانم همون جا ارضا میشه و اشکانم انقد حشری میشه که میره مامانمو به وحشیانه ترین شکل ممکن میکنه. ولی نمیخواستم. هر چی کیر سنگین و غول پیکرشو با دست اورد بالا و تکونش داد کاری نکردم. اشکان گفت "حرف منو گوش نمیکنی کونی؟ نشونت میدم" مامانم گفت "عشقم تو رو خدا نزنش. غلط کرد. بیا من جاش صد بار کیرتو میبوسم. خایه هات و کونتو میخورم" اشکان گفت "نترس نمیخوام بزنمش. تنبیهش اینه که باید از خونه بیرونش کنم و تا یه هفتم حق نداره برگرده" مامانم گفت "کجا بره خب عزیزم؟" اشکان گفت "نمیدونم هر غلطی میخواد بکنه فقط اینجا نباشه" من گفتم "اقا اشکان خواهش میکنم" اشکان گفت "نه دیگه ارضا شدن منو خراب کردی باید ادمت کنم. بدو وسایلتو جمع کن. بدو" من با التماس یه نگاهی به مامانم کردم و رفتم.

همون طور که داشتم وسایلمو جمع میکردم میشنیدم مامی داره ازش خواهش میکنه بذاره بمونم ولی فایده نداشت. اشکان انگار میخواست یه درس اساسی بم بده. شایدم برنامه ای داشت و میخواست تو این یه هفته کاری کنه. خلاصه مامانم اومد تو اتاق و گفت "عزیزم ببخشید ولی خودت میبینی که خیلی عصبانیش کردی. برو خونه نازی بش زنگ میزنم میگم داری میای. من سعی میکنم ارومش کنم زودتر برگردی" با بغض فقط گفتم باشه مامان و رفتم. مامانم دیگه از این بیشتر نمیتونست اشکانو به من ترجیح بده. با این کوتاه اومدنش قشنگ به اشکان فهمونده بود میتونه هروقت بخواد منو هر جور دلش میخواد تنبیه کنه و ادب کنه، فقط به شرط این که بعدش مامی بتونه اون کیر غول و تخمای عرق کردشو زبون بزنه و بپرسته. البته فقطم این نبود. مامانم واقعا از این که اشکان به من نشون میداد کی اینجا رئیسه و خودشو جای بابام نشون میداد حال میکرد. حتما یاد اون دوس پسر اولی کیریش میفتاد یا عقده هاش یه جوری ارضا میشد. هرچی بود من راه افتادم رفتم سر خیابون که تاکسی بگیرم برم خونه نازی. قد بار قبل دلم نشکسته بود. انگار دیگه عادت کرده بودم و فقط ناراحت شده بودم که نمیتونم خونه خودمون باشم و سکسای مامانم و اشکانو ببینم. حتما الان بعد رفتم اشکان کیر بزرگشو گذاشته بود دهن مامانم و داشت حرفای تحقیرامیز راجب من میزد. حتما فردا دوباره میومد مجبورش میکرد لباساشو با رقص دربیاره و کسشو با دیدن کیر شق شدش و بدن ورزیدش بماله و انگشت کنه تا ارضا شه نا بعد اشکان یه بار دیگه با کیرش ارضاش کنه. اگه اون دفعه از بدبخت بودنم ناراحت بودم، این دفعه بیشتر ناراحت بودم که چرا نمیتونم با مامانم و دشمنم جق بزنم. تنها چیزی که میتونست فکز از دست دادن حشری بازیای مامانمو بهتر کنه فکر بودن با نازی بود. خدایا یعنی میشد من یه هفته بردش باشم و بذاره نزدیک اون بدن سکسیش باشم؟ تو همین فکرا بودم که بالاخره با کیر شق شده رسیدم جلو در خونه نازی و زنگو زدم. صدای ناز و سکسی نازی که با عشوه گفت جانم بیشتر امیدوارم کرد. اتفاقای خوبی در انتظارم بود.
     
  
مرد

 
عالی بود ولی حال میده ناز لخت مادرزاد بیییاد درو باز کننه اوقسمت داستانتم عالی بود داشتی کتک میخوردی مامانت کوسشو میمالید ای کاش با کتک خوردن تو ارضا میشد
     
  
مرد

 
خوووب نوشتی و خوب داری پیش میری
     
  
مرد

 
کسی که واقعی کس دادن مادرشو لمس کرده و مخفیانه دادنشو فهمیده میدونه چه لذتی داره مادر جنده داشتن که مردا و پسرا واسش میمیرن ،تجربه شو داشتم
زندگی زیباست
     
  

 
گی نیستم ولی واقعا باید این نویدو یکی بکنه !!
بدم بکنه
     
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بی آبروترین خانواده دنیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA