انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 7 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

داستانهای افسانه


مرد

 
afsanesan
خیلی خوب می نویسی لامصب، قشنگ شهوت و هیجان جنسی رو به متن تبدیل می کنی، بعد مدت ها یه داستان خیلی خوب دارم میخونم، اون تیکه که پورن داشت میدید و اومد بالا سرش فهمیدم شهوت رو خوب میفهمی
افرین، تو فقط بنویس
     
  

 
کاش درد افسانه تو سکس دوباره شروع بشه خیلی وقته همه چی براش عادی شده🤣🫠
Saeed..
     
  

Streetwalker
 
نویسنده خوبیه.
صحنه ها رو با جزئیات تعریف می‌کنه.این باعث میشه خواننده خودش رو حاضر در صحنه ببینه.
پشتکارش عالیه و از جنس نویسنده هایی که بین دو قسمت داستانشون شش ماه فاصله است نیست.این باعث میشه خواننده با داستان و کاراکترها و نویسنده رابطه برقرار کنه.
داستانش رو دنبال میکنم اگر چه با این نوع از رابطه هرگز ارتباطی نداشته ام.
تنها صحبتی که میتونم بکنم اینه که شما نویسنده داستانی.خوانندگان باید شما را دنبال کنند نه اینکه شما خوانندگان را دنبال کنی.اشتهای خوانندگان سیری ناپذیر است و اگر حواست نباشد در گردابی از نظرت و سلایق خوانندگان داستان را از کف خواهی داد..شما خط داستان را تعیین و دنبال کن نه اینکه خط خوانندگان را دنبال کنی.
ضمنا دقت کن که کیفیت داستان را فدای کمیت(فاصله زمانی)نکنی.
هر کجای زندگیم را که نگاه میکنم درد میکند...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
Streetwalker
سلام ممنون بخاطر نظرتون و اینکه دنبال میکنید.
من داستان خودم رو مینویسم. هر کی نظری داره و من ازین که نظر مثبت بگیرم خوشحال میشم. ولی هیچ‌وقت خط داستانم رو با نظرات تغییر نمیدم. اگه قرار بود چیزی بنویسم که همه خوششون بیاد تو یه ژانر پر طرفدار مینوشتم.

چشم حواسم هست که کیفیت داستان خراب نشه. هر چند که داستان برای نوشتن زیاد دارم. بعضی ها از زبان خودمه و بعضی ها از زبان دیگران. خودم که فکر میکنم اونا هم میتونن جذاب باشن ولی دوست دارم نظر شما رو هم بدونم
shemale
     
  
مرد

 
داستانهای سکسی بعد یه مدت تکراری میشه
اما هیجانی خوبی داری میدی
بی غیرتی رو پارتنر
سکس. های یواشکی با ادمهای جدید
خفت شدن یهویی افسانه رو هم اضافه کن
     
  

 
afsanesan
ما رو منتظر نذار الان ما همه افسانه‌ایم و تو آنا🫠🫠🫠🫠🥺
Saeed..
     
  
مرد

 
Streetwalker
از این که با نظراتت به نویسنده‌ها کمک میکنی خیلی خوشحال شدم و توانایی شما را در باره در عین حال که نصحیت میکنی به چند نفر دیگه تکیه میندازی تحسین میکنم
     
  

Streetwalker
 
Ahmadms:
در عین حال که نصحیت میکنی به چند نفر دیگه تکیه میندازی

چه کنیم ذات اصفهانی منه دیگه...
هر کجای زندگیم را که نگاه میکنم درد میکند...
     
  

 
afsanesan
لطفا ادامه بده چرا موندی
Saeed..
     
  
زن

 
گرداب شهوت
قسمت شش: لمس روح 1
قلبم داشت مثل بار اولی که با آنا بودم تند میزد. دستام میلرزید و نمیدونستم کجام و چی میخوام. آنا گفت:
میرم بهش زنگ بزنم و بگم.
گفتم: جلوی خودم زنگ بزن، طوری وانمود کن که انگار من پیشت نیستم.
یکمی تعلل کرد و گفت: آخه افسانه میدونی... چجوری بگم...
گفتم: آنا میدونم که همه چیزو بهش میگی، از من چیزی رو پنهون نکن.
سرشو تکون داد و گوشیشو آورد. کنارم نشست و شماره رو گرفت. یکم بعد جواب داد.
آنا گفت: چطوری زوئی؟ کجایی؟
زوئی صداش خسته بود. گفت: تازه رسیدم خونه.
آنا دستشو گذاشت رو ران لختمو گفت: میخوام افسانه رو بکنم.
یه لحظه قلبم انقدر تند زد که فکر کردم الانه که وایسه. زوئی یکم مکث کرد و گفت: تو که همیشه میکنیش مادرجنده پست.
آنا خندید و گفت: منظورم اینه که میخوام توم ببینی.
زوئی که همیشه محترم بود. من نمیشنیدم که حرفای بد بزنه یه روی دیگشو نشون داد و گفت:
لعنتی جدی میگی؟ میخوام ببینم چجوری اون کون سیاهشو میکنی.
آنا دوباره رانمو مالید و من شروع کردم به دست کشیدن روی کیرش که داشت شرتشو به جلو هل میداد. کلفتی و سفتی کیرش اومد زیر دستمو برجستگی سر کیرش حتا از زیر شرتشم معلوم بود و میشد لمسش کرد‌. زوئی پرسید:
میخوای بیاریش اینجا؟
آنا گفت: نه میخوام ویدئو کال کنم باهات.
زوئی یکم مکث کرد و بعد پرسید: افسانه میدونه؟
آنا تو چشام نگاه کرد. من بهش علامت دادم.
گفت: نه فقط گفتم میخوام ازت فیلم بگیرم اونم قبول کرد.
زوئی یهو لحنش جدی شد و گفت:
آنا اینجوری شاید کار درستی نباشه شاید خوشش نیاد.
کیر آنا رو از کنار شرتش دادم بیرون، یهو مثل فنر آزاد شد و افتاد رو شکمش. گفت:
مشکلی نیست زوئی فکر کنم خوشش بیاد. اون سری که چیزی نگفت.
یهو حسم به زوئی تغییر کرد، نه اینکه بخوام همون لحظه کیرشو بکنم تو دهنما ولی از اینکه میدیدم این چیزا حالیش میشه خوشم اومد. آنا بهش توپید:
زوئی میخوای یا نه؟
زوئی یکم ساکت موند و بعد گفت: آره خیلی.
من دست کشیدم رو کیر گرم و مهربون آنا و صاف نگهش داشتم.
آنا گفت: پس من دوربین رو میکارم کنار تخت و بهت زنگ میزنم. فقط صدات در نیاد.
زوئی گفت: خوش بحالت که افسانه رو میکنی. کاش منم میتونستم بکنمش.
این حرفش مثل تیر نشست تو قلبم و از آنا خجالت کشیدم، چون تو اون لحظه از عمق وجودم دوست داشتم بهش کون بدم.
کیر آنا تو دستم بود و داشتم آروم نوازشش میکردم. تو چشام نگاه کرد و بعد به زوئی گفت: میخوای بهش بگم؟
زوئی گفت: نه دیوونه خودت که میدونی خوشش نمیاد.
آنا گفت: حالا باید ببینم چطور پیش میره.
بعد قطع کرد و لبامو بوسید و بلند شد. لباساشو کند و دوربین و گذاشت کنار تخت. بهم گفت که روی تخت چند جور قمبل کنم که ببینه خوب تو دوربین میوفتم یا نه. بعد ازم پرسید:
افسانه آماده ای؟ کال کنم باهاش؟
آماده؟ جوری تنم از استرس عرق کرده بود که اگه میدیدی فکر میکردی تازه از حموم اومدم. گفتم:
آره آنا اگه تو دوست داری بریم تو کارش.
اعتراف میکنم که خودمم خیلی دوست داشتم. آنا لبخند زد و گفت زنگ زدم. بعد که تماس برقرار شد من رفتم بیرون. آنا روی تخت نشست و رو به دوربین گفت: الان میاد.
بعد منو مثلا صدا زد و منم یکم دیگه اومدم تو اتاقم. آنا منو نگاه کرد و شروع کرد به مالیدن کیرش. بهم گفت:
بیا برام ساک بزن افسانه.
منم گفتم: باشه عزیزم
بعد آنا گفت لباساتو دربیار و بیا.
من جز شرت هیچی تنم نبود. یکم طولش دادم و بعد رفتم جلوی دوربین. داشتم از خجالت آب میشدم ولی فکر اینکه الان زوئی پشت دوربین نشسته و داره شکم و سینه و رون لختمو میبینه وقیحم کرد. آنا منو کشید سمت خودش و لبامو بوسید. من کیرشو گرفتم دستمو شروع کردم به مالیدن. آنا آروم بهم گفت: داگی شو و کیرمو بخور.
بعد خودش رفت روی تخت نشست، به دیوار تکیه داد و پاهاشو دراز کرد. دوربین کنار تخت بود و آنا به طول روی تخت لم دادم بود. من رفتم رو تخت و بین پاهاش قمبل کردم، بهش گفتم:
داری ضبط میکنی؟
آروم جواب داد: نه ضبط کنم؟
سرمو تکون دادم. دلم میخواست بعدا این فیلمو ببینم، اونم از دید زویی. رفت پیشت گوشی، یکمی تنظیمش کرد و دوباره برگشت. من قمبل با شرت تو تنم رو به دوربین مونده بودم. اومد و جلوم نشست. وقتی داشت خودشو تکون میداد کیر کلفت و سفیدش تکون میخورد و دلمو میبرد. دستامو گذاشتم رو رانش کونم سمت دوربین بود و میدونستم زوئی ساک زدنمو نمیبینه. کیر آنا رو با لبام از روی شکمش برداشتم و صافش کردم و آروم شروع کردم به مکیدن سرش. آنا با این کارم خندید و خیلی دلبرانه یه آه شهوتی کشید. من کیر کلفت و کجشو تو دهنم حس میکردم. یهمو طعمش پیچید تو دهنم و از لذت شروع کردم به تکون دادن کونم. سرم میخورد به شکم سفید و چین افتاده آنا، دلم میخواست همه جای تنشو لمس کنم ولی از همه مهم تر این بود که زبون و لبام کیر سفیدشو لمس کنه. لب و صورت من خوشگل ترین جای صورت منه و اینکه من خوشگل ترین جای صورتمو بزنم به کیر آنا و اینجوری جلوی کیرش کوچیک بشم برام بی نهایت لذت بخش بود. خیلی آروم و با میل زیاد شروع کردم به فرو بردن کیر آنا و آروم آروم صدای ملچ ملچ دهنم رو کیرش بلند شد. یکمی بعد آنا یهو زانوهاشو کج کرد تا بلند شه، من اون لحظه داشتم کیر میخوردم که یهو باعث شد کیرش بیشتر از حد بره ته گلوم. من یهو اوق زدم و یه صدای مسخره از تو گلوم درومد. آنا خندش گرفت. خیلی شدید خندید و بدن و کیرش میلرزید. منم خندیدم. دستشو گذاشته بود رو شونمو میخندید و میگفت:
وای افسانه خیلی جالب بود.
بعد رو زانو رو تخت نشست و با یکم خنده و گفت: سفت تر بخورش.
من چیزی نگفتمو شروع کردم یکم سریع تر ساک زدن کیرش. نوک کیرش میخورد به ته گلومو صدا میداد. وقتی تفمو قورت میدادم طعم کیرشو دوباره میچشیدم.
بعد خودشو صاف کردو درحالی که من داشتم براش ساک میزدم دستشو سمت کونم دراز کرد. من این صحنه رو بعدا دیدم، آنا تو اون لحظه یه دستشو گذاشت رو کونمو تابش داد و بعد رو به دوربین بی صدا گفت:
جووون کونو میبینی؟
شرتم رفته بود لای کونم و کون خوش فرم و گردمو به چشم میاورد. خیلی سفت داشت توی شرتم میلرزید. آنا برگشت عقب و دستشو گذاشت رو سرم. بعد رو زانوهاش شروع کرد عقب جلو کردن و گاییدن دهنم. کیرشو با فشار میزد تو دهنم و من صداهای ناهنجاری از حلقم بلند میشد. بهم گفت:
شرتتو در بیار.
همزمان دستم رفت رو کش شرتم و کشیدمش پایین. شرت به سختی از کونم در رفت و لپای گنده کونم پرید بیرونو لرزید. آنا بلند شد و دوباره اومد سراغ کونم. توی فیلم این صحنه رو دیدم. دست سفیدش مثل برف نشست روی کون سیاهمو یکی از لپای کونمو آورد بالا. سوراخم کونم به سمت زوئی چشمک زد و مثل یه دختر خجالتی از لای لپای کونم به چشم اومد. سوراخم باعث خجالتم شد چون تو همون حالتم گشاد بود. تیره و جذاب بنظر میرسید و میشد حدس زد کسی که اونو میبینه دلش میخواد کیرو بذاره داخلش.
آنا زد رو کونم. سفت موج برداشت. کونم ورزیده و گرد به چشم میومد و عضلات کمرم داشت میگفت من یه دختر عادی نیستم. ترکیبی سفیدی دستای آنا و سیاهی کون من خیلی جذاب شده بود و نمیدونم زوئی از این که شخصی ترین و خصوصی ترین جای بدنم یعنی سوراخ کونمو میدید چه حسی داشت. آنا بعدش دو دستو کونمو از هم باز کرد و اونوقت سوراخم کاملا اومد جلو دوربین، باز و بستش میکردم و دل میبرد. انگار داشت نفس میکشید. آنا رو به دوربین چشمک زد و گفت: سوراخو ببین.
بعد دو دستی زد رو کونم. من یه لحظه جا خوردم و خودمو جمع کردم. چه جذاب بود که آنا با اون دستای کیوتش داشت منی که بدنم زمخت تر و عضلانی تر بود رو اینجوری کنترل میکرد. دیدید یه آدم ضعیف چطور یه اسب قوی و عضلانی رو کنترل میکنه و اسب با وجود قوی بودنش تسلیم آدم میشه؟ من خودمو مثل اون اسب تسلیم دیدم.
آنا چرخید و اومد جلو دوربین. کیرش مثل آونگ جلوی دوربین تکون خورد، لعنتیه سفید چه دلبری میکرد، از سر و کلش تف میچکید. آنا بردش جلوی دوربین و نزدیک خایه هاشو مالید. بعد گفت: تا اینجا میکنم دهنش.
که منظورش تا خایه هاش بود. من برگشتم و اون دوباره رو زانوش نشست‌. هی خودشو بالا پایین میکرد و کیرش تاب میخورد. بهم گفت:
با دهن بگیرش.
منم با دهن باز دنبال کیر آنا میکردم. یبار کیر خورد تو چشمم، یبار به زیر چونم، یبار به لبم تا اینکه بار آخر تونستم با دهنم بگیرمش. وقتی این صحنه رو تو فیلم دیدم واقعا خجالت کشیدم. خیلی بی پرده بود خیلی وحشیانه بود. من نباید اونجوری رک و صریح دنبال کیر میگشتم. من قیافم کاملا تغییر کرده بود، شده بودم یه آدم هول کیر که دهنشو به طرز بی ادبانه ای باز کرده و کیر به سر و صورتش میخوره.
shemale
     
  
صفحه  صفحه 7 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستانهای افسانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA