کامران (قسمت سوم)
فکر خیانتی که باربد به من کرده بود داشت دیوونم میکرد. رو تختم دراز کشیده بودم. یه فکری به سرم زد. منم باید به باربد خیانت میکردم تا آروم بشم. به پارسا زنگ زدم. گفت خونه تنهاست و میتونم برم پیشش. وقت تلف نکردم. خودمو تمیز کردم و رفتم پیش پارسا. بعد از اینکه یکمی در مورد چیزهای مختلف صحبت کردیم ازم پرسید چرا گرفته ای؟ چون در جریان تمام اتفاقات بین من و باربد بود هر چیزی که صبح دیدم براش تعریف کردم اما تنها حرفی که زد این بود "آفرین باربد! پس مخ آرمین هم زد...دمش گرم". حس کردم یه چیزایی میدونه اما نمیگه. اصرار کردم جریان چیه که بهم گفت امشب بهت میگم. منم که دیدم اصرارم فایده نداره دیگه چیزی ازش نپرسیدم. همینطور که رو مبل نشسته بودیم دستمو گذاشتم رو کیرش اما پارسا بهم گفت که اصلا حوصله سکس نداره تو اون لحظه. اولش نا امید شدم اما دوباره شروع کردم به مالوندن پاهاش. لبامو گذاشتم رو لباش و دستمو بردم تو شرتش. کیرش کم کم داشت راست میشد. شلوارشو از تنش درآوردم و خودمم هم کاملا لخت شدم. کیرش از پشت شرتش بدجوری خودنمایی میکرد. شرتشو تا سر زانوهاش آوردم. جلوش نشستم جوری که اون رو مبل نشسته بود و من با زانو رو زمین و دهانم دقیقا جلوی کیرش بود. میدونستم عاشق اینه که واسش ساک یزنم. از پایین تا بالای کیرشو با زبون لیسیدم. یه آه بلند کشید که متوجه شدم دیگه کاملا برای سکس راغب شده. کیرشو کردم تو دهنم و شروع کردم به ساک زدن. دستشو گذاشت رو سرم و هل میداد به پایین تا بیشتر کیرش بره تو. کیر بزرگی داشت. 20 سانتی میشد. اصلا به سنش نمیخورد. دیگه بدجوری حشری شده بود. با دو دست داشت سر منو به سمت کیرش هل میداد. تقریبا دیگه تموم کیرش تو دهنم بود. سر کیرشو تو حلقم احساس میکردم. داشتم خفه میشدم. محکم میکوبیدم به پاش که ول کنه اما عاشق این بود که کیرش تو همون حالت تو دهان من نگه داره. وقتی دید من دارم تقلا میکنم دستشو شل کرد و من کیرشو از دهنم درآوردم و شروع کردم به سرفه. بهش گفتم "این چه کاریه؟...چرا وحشی شدی؟... چند وقته کسی نگائیدی؟" اونم گفت "خودت خواستی پس باید تحمل کنی" گفتم "نمیخوام اینجوری" جواب داد "پس بهت نمیگم امشب چه خبره" بدجوری فضولیم گل کرده بود. مجبور بودم قبول کنم چون هم میخواستم خبری که داشت بهم بگه و هم با تمام وجود میخواستم به باربد خیانت کنم. دوباره کیرشو کرد تو و چند دقیقه نگه داشت. چندباری این کارو تکرار کرد. کیرشو درآورد و میزد به صورتم و دوباره میکرد تو سر منو بالا و پایین میکرد. داشت لذت میبرد. یه ربعی داشت همین کارو میکرد که یهو آبشو تو دهنم حس کردم. دوباره سرمو به سمت کیرش هل داد و کیرش رفت تو حلقم. مجبور شدم تا قطره آخر آبش بخورم. خوب که کیرشو تو دهنم تمیز کرد درآوردش. بهش گفتم "تو که ارضا شدی پس سکس چی شد؟" گفت "نگران نباش بازم هست برات" اینو گفت و منو بلند کرد از روی زمین و روی مبل دراز کرد. نشست رو پشتم. کیرشو گذاشت لای کونم و بالا و پایین میکرد تا دوباره شق شدن کیرشو حس کردم. دستشو کرد تو دهنم و یکم حرکت داد تا قشنگ با آب دهانم خیس بشه. دستشو کشید رو کیرش تا خوب خیس بشه تو همین حرکتاش میگفت "حیف کون تو نیست که باربد ولش کرده رفته سراغ یکی دیگه؟ خودم الان جرت میدم تا بفهمی کون دادن و کون کردن یعنی چی" کیرشو گذاشت رو سوراخم و یه فشار محکم آورد و بدون توقف کیرشو داشت میکرد تو. تموم بدن من شروع کرد به تیر کشیدن. شروع کردم به داد زدن و آخ و اوخ کردن اما براش مهم نبود و همینطور کیرشو میکرد تو. بدجوری درد داشتم. به غلط کردن افتاده بودم. کاملا روی من دراز کشید. هنوز همه کیرش تو نرفته بود. انگشتشو کرده بود تو دهنم و تکون میداد. پشت هم در گوشم میگفت "هیس هیس...تو جنده ای...جنده که داد نمیزنه" دیگه کیرش کاملا تو کونم بود. شکمش روی کمرم حس میکردم. شروع کرد تا جایی که میتونست تند تلمبه زدن. سوراخم واسه کیرش خیلی تنک بود به زور کیرشو تو و بیرون میکرد. خیلی درد داشتم اما انگشتش تو دهنم بود. میگفت تا امروز خونم نیاره ولم نمیکنه. بعید میدونستم حالا حالاها برای بار دوم آبش بیاد. حرکتاش تندتر شده بود. دستشو کشید بیرون از دهنم و در حین تلمبه زدن شروع کرد به خوردن لاله گوشم و آه واوه کردن. منم از درد و لذتی که داشتم آخ و اوخ میکردم. حرکتاش بازم تندتر شد. دردم خیلی بیشتر شد. بهش گفتم آرومتر اما گوش نمیداد. چنگ انداخت تو موهام و سرمو کشید عقب و ضربه های محکم میزد تو کونم. داغی یه چیز تو کونم احساس کردم. داشتم التماس میکردم که ولم کنه. کیرشو کشید بیرون و وقتی داشت بلند میشد گفت هنوز مونده. فکر کردم آبش اومده بود اما وقتی کیرشو گرفت جلوی دهنم تا ساک یزنم فهمیدم اون گرما خون کونم بوده. کیرش خونی شده بود. کیرشو گذاشت تو دهنم و گفت "خودت تمیزش کن جنده" کیرشو خوب براش تمیز کردم. رو مبل نشست و خواست بشینم رو کیرش جوری که رو در رو باشیم. نشستم رو کیرش. حالا دیگه سوزش تو کونم حس میکردم. تا کیرش بره داخل مردم و زنده شدم. وقتی خوب نشستم رو کیرش شروع کردم به بالا و پایین کردن. مثل جنده های پولکی در اختیارش بودم. سینه هامو میخورد و گاهی هم ازم لب میگرفت. گاهی هم با دست محکم میزد رو کونم. بدجوری قرمز شده بود از ضربه هاش. دوباره منو بلند کرد از رو کیرش و ازم خواست تخم هاشو بخورم. چاره ای نداشتم. قبلا این کارو واسه باربد کرده بودم. شروع کردم به لیسیدن تخمش. میکردمشون تو دهنم. سرمو هل داد به سمت سوراخ کونش و خواست بلیسم. این کار هم کردم. خودش داشت جق میزد. سرمو برد به سمت کف پاش. بهم گفت که انگشت شستش رو بکنم تو دهنم. اولش امتناع کردم اما بعدش خیلی محکمتر و عصبانی ازم خواست. انگشتش تو دهنم بود و اون داشت جق میزد. نمیدونم چرا دوست داشت موقع سکس تحقیرم کنه درصورتی که تو حالت عادی خیلی پسر آقایی بود. دوباره منو بلند کرد. خودش رو مبل به پهلو دراز کشید و از من خواست که کنارش بخوابم. کیرشو دوباره کرد تو کونم. باز درد و سوزش شروع شد. بغلم کرده بود و تلمبه میزد تو کونم. کنار گوشم میگفت "کی بهتر میکنه؟ فهمیدی کون کردن یعنی چی؟ فهمیدی کون دادن یعنی چی جنده" صدای آخ و اوخ من تحریکش میکرد. ضربه هاش تندتر شد. دیگه کاملا خودشو انداخته بود روی من. دوتا ضربه محکم زد که من با هر ضربش یه آخ بلند گفتم و خودشو ول کرد روی من. آب کمرشو تو کونم احساس میکردم که جریان پیدا کرده بود. دیگه هیچ توانی نداشتم. پارسا هم همینطور بود. کیرشو کشید بیرون و ازم خواست با ساک زدن تمیزش کنم. کیرشو کردم تو دهنم. طعم و بوی آبش با خون قاطی شده بود طعم بدی میداد. خوب که کیرشو تمیز کردم بهم گفت که خودمو جمع و جور کنم تا یکی نیومده و اینکه شب بهم زنگ میزنه تا بگه جریان چیه.
ادامه دارد.....
همه می گویند گل خار دارد چرا کسی نمی گوید خار گل دارد!