کون دادن رضا به سبحان
اسم من رضاست یه پسر دایی دارم به اسم سبحان که میخوام اتفاقاتی رو که بین من و سبحان اتفاق افتاد رو براتون تعریف کنم
راستش من خیلی دلم میخواست که این اتفاقات رو برای یه نفر تعریف کنم ولی خب میدونین که ... از ترس آبرو نمیتونستم اینکارو بکنم تا اینکه این سایت رو دیدم
حالا بدون اینکه کسی منو بشناسه اون اتفاقات رو میتونم تعریف کنم و کسی هم منو نشناسه
اول اینکه بگذارین بگم که سبحان از نظر اخلاقی یه کم شوخ طبعه و گاهی شیطنتهایی میکنه و از نظر بدنی هم یه کم اضافه وزن داره و پوست روشنی داره و کون نسبتا درشت و خوش فرمی داره که به خاطر رنگ روشنش خیلی وسوسه برانگیزه و خیلیا دنبالش بودن...
قبل از این اتفاق که میخوام براتون بگم من سبحان رو ۸چندبار کرده بودم و اونم دوبار منو کرده بود ولی چون کیرمون توی سوراخ نرفته بود اونهارو تعریف نمیکنم و اون سکسهایی رو براتون میگم که کیر سبحان رفت توی کون من و از این طریق دونفری حال کردیم تا حالا پنج بار سبحان منو اساسی کرده یعنی اینکه کیرش رفته تو ولی من حتی یه بارم نتونستم بکنم توش چون زودانزال هستم و این کارمو خراب کرده
سعی میکنم خلاصه نویسی کنم تا هر پنج بار رو بتونم توی این صفحه جا بدم
بار اول:
از آخرین باری که من و سبحان همدگه رو کرده بودیم حدود یک سال و نیم میگذشت که یه روز جمعه ظهر ما نهار دعوت اونا بودیم من همش توی این فکر بودم که سبحان مثل قبل پا میده یا نه و البته از رفتار و نگاه سبحان هم اینطور به نظر میومد که اونم داره در مورد من همین فکر رو میکنه
چند باری به بهانههای مختلف از کنارش رد شدم به بدنش دست زدم و از رفتارش فهمیدم که آره هنوز اهلش هست و منتظر فرصت شدیم بعد از نهار سبحان رفت توی اتاقش و منو صدا زد تا آلبوم خواننده مورد علاقه دونفریمون رو گوش کنیم یه کم که گذشت همه خداحافظی کردن که بریم خونه ولی من به بهانه آلبوم گوش دادن همونجا موندم و گفتم خودم تا یه ساعت دگه میام بعد دوباره رفتیم توی اتاق سبحان ( البته تنها اتاق خواب خونشون همون بود که داده بودن به سبحان ) بعد سبحان در رو از داخل بست که کسی مزاحممون نشه و دراز کشید و منم نزدیکش دراز کشیدم بعد کم کم پام رو به پاش چسبوندم و بهش نزدیک شدم سبحان چشماش رو بست و خودشو به خواب زد و بعد به شکم خوابید من به کونش دست زدم و وقتی دیدم چیزی نمیگه یه کم ماساژش دادم و بعد دستمو کردم توی شلوارش و کونش رو لمس کردم کون صاف و نرم و خوش فرمی داشت بعد دستم رو بردم زیر شکمش و اونم خودش رو یه کم برد بالا و دستمو بردم طرف کیرش و و توی دستم گرفتمش راتش رو بخواهین دلم میخواست بهش بدم و اون منو بکنه توی همین حال بودیم که یه نفر به در زد و سبحان ترسید و خودش رو جمع کرد و بعد هر کار کردم نگذاشت یه کم بکنم بهش گفتم میخواهی تو منو بکنی؟ یه مکث کرد جوری که امتظار شنیدن این حرف رو نداشت گفت باشه یه بار دگه من گفتم نه همین الان میخواهی بکنی؟ به علامت تایید آروم سرشو تکون داد
یه پتو انداخت و رفتیم زیر پتو خیلی هیجان زده بودم و از اینکه میخواستم بهش بدم حس خوبی داشتم کیرش رو در آورد و منم شلوارم رو پایین کشیدم و پشتم رو بهش چرخوندم و اون هم خودش رو به من چسبوند و کیرش رو گذاشت لای کونم که خیلی خوشم اومد بعد خودم یه کم تف زدم به سوراخ و کیرش رو با دست گرفتم و نوکش رو چسبوندم روی سوراخ نوک کیرش یه کم به طرف پایین خم بود و مثل نوک عقاب بود و وسط کیرش یه کم به پایین کج بود به طوری که وقتی اونو توی دستم میگرفتم حس میکردم شق نشده ولی از ستیز و محکم بودنش میفهمیدم که کاملا شق شده و آماده کردنه خلاصه بهش گفتم یه کم فشار بده و با فشار اون سر کیرش رفت توی کونم که دردم اومد و زود درش آوردم و دوباره اینکارو تکرار کردیم و هربار یه مقدار از کیرش بیشتر میرفت تو تا اینکه تقریبا نصف کیرش رفت تو و من دستم رو برداشتم و گفتم بیشت فشار بده و با فشار بعدی تمام کیرش رفت توی کونم و شروع کرد به تلنبه زدن یه کم که کرد گفت الان کیرم توی کونته؟ و منم گفتم آره تا آخرش بکن تو این حرف من بهش حال داد و دیدم که منو محکم گرفت توی بغلش و کیرش رو محکم کرد توی کونم و از رفتارش فهمیدم ارضا شده گفتم آبش اومد؟ با صدای لرزون گفت آره بعد کیرش رو در آورد و نوبت من شد که بکنم وقتی من شروع کردم به کردن زود ارضا شدم و لذت کمی از کردن نسیبم شد و بیشتر به همین خاطر بود که ترجیح میدادم که بدم تا بکنم
دفعه دوم :
این دفعه هم دوباره خونه اونا دعوت بودیم ولی اینبار برای شام بعد از شام به پیشنهاد سبحان توی اتاقش خودم رو به خواب زدم تا دوباره شب رو همونجا بمونم
اون شب من چندتا عکس سکس کاغذی هم همراهم بود که سبحان خیلی ازشون خوشش اومد
عکسها مال شرق آسیا بود و اکثرا زنها رو از کون میکردن و خیلی قشنگ ژست گرفته بودن
بعد از رفتن همه وقتی چراغها خاموش شد سبحان در رو از داخل بست اومد کنارم دراز کشید
نور تیر چراغ برق از پنجره تو اومده بود و یه کم اتاق روشن بود با سبحان یه کم عکسها رو دیدیم من دیگه طاقت نداشتم و دلم میخواست بکن بکن رو راه بندازیم
بهش گفتم شروع کنیم؟ اون گفت بگذار یه کم دگه عکسها رو ببینم بعد ولی من صبر نکردم و شلوارشو پایین کشیدم تا کیرشو دید بزنم کیرش شق شده بود توی دستم گرفتمش و یه کم باهاش بازی کردم و ازش پرسیدم اول تو یا من؟ گفت فرق نمیکنه گفتم پس بچرخ اول من بکنم گفت باشه و چرخید کیرم رو گذاشتم لای کون خوش فرمش و شروع کردم به تلنبه زدن که دیدم میخوام ارضا بشم فورا کیرم رو در آوردم و میدونستم اگر ارضا بشم کار تمومه و دیگه حال نمیکنم بهش گفتم حالا تو منو بکن و چرخیدم اونم چرخید کیرش رو گذاشت لای کونم و دوسه بار کیرش رو از بالا تا پایین و بالعکس لای کونم کشید و بعد یه کم تف زد لای کونم و کیرشو گذاشت لای کونم و یه کم تلنبه زد بهش گفتم میخواهی بکنی توش ؟ گفت آره خودم دوباره تف زدم و نوک کیرش رو گذاشتم روی سوراخم کیرش خیلی محکم بود تقریبا مثل یه خیار تازه بود درست مثل دفعه قبل کمکم کیرش رو کرد تو و من دستم رو از بینمون برداشتم و بهش گفتم حالا بکن و اونم شروع کرد به تلنبه زدن خیلی داشت حال میداد مخصوصا وقتی قسمت زیر شکمش به بالای کونم برخورد میکرد و وقتی کپلای کونم با پاهاش قسمت دوطرف کیرش میخورد خیلی بهم حال میداد دلم میخواست آه و ناله کنم برای همین وانمود کردم که خیلی درد دارم و آه و اوف میکردم سبحان گفت جووون دردت اومد نگاش کردم و گفتم آره عجب کیر کلفتی داری هم درد داره هم حال میده گفت خوشت میاد؟ گفتم آره خیلی و یه کم کونم رو فشار دادم طرفش اونم فشار رو بیشتر کرد و کیرش تا بیخ تخماش رفت توی کونم و شروع کرد به تلنبه زدن بهش گفتم میدونستپ اگر امشب بمونم منو میکنی برای همین موندم گفت خیلی وقت بود دلم میخواست بکنمت تا اینکه خودت چراغ سبز رو نشون دادی یه کم خندیدم و بعد گفتم حالا یه جور دیگه بکن پوزیشن مورد علاقه من اینجوریه که روی شکم بخوابم و طرف بخوابه روی من همینکارو کردم سبحان یه کم کونم رو دید زد و یه کم ماساژش داد و گفت عجب کون باحالی داری با این حرفش شهوتم دوبرابر شد و از اینکه داشت کونم رو دید میزد خوشم میومد بعد اومد روی من و کیرش رو میزون کرد و تمام وزنش رو همزمان با فشار دادن کیرش روی من انداخت یه لحظه فشار زیادی بهم وارد شد و نفسم حبس شد سبحان شروع کرد به تلنبه زدن صدای نفس کشیدنش بیخ گوشم بود کیرش رو با فشار بیشتری حس میکردم انگار بزرگتر شده بود خیلی حال میداد بعد من وضعیت چهاردستوپا شدم اون این حالت رو به هر حالتی ترجیح میداد اینجوری هم کونم رو دید میزد و هم منو میکرد احساس کردم داره آبش میاد بهش گفتم آبش رو نریز تو بریزش روی کونم اونم همینکارو کرد و آبش رو ریخت روی کونم و بعد بلند شد و رفت لباس بپوشه منم آب کیرش رو با دست مالوندم روی کونم و پخشش کردم به همه جا و بعد خوابیدیم نزدیک صبح دوباره هوس کیر کردم و رفتم سراغ سبحان و کیرش رو درآوردم و یه کم ماساژش دادم هنوز کیرش شق نشده بود که خواستم اون رو بگذارم لای کونم ولی سبحان خوابش میومد و نگذاشت بعد چرخید و به کمر خوابید منم شلوارم رو کامل درآوردم و پاشدم و نشستم روی کیرش جوری که پشتم بهش بود کیرش بزرگتر شده بود ولی هنوز کاملا شق نبود هر کار میکردم نمیرفت تو و کج میشد یه دفه سبحان خودش یه فشار داد که کیرش رفت تو یه کم بالا و پایین شدم ولی چون کیرش نرم بود نمیشد زیاد کاری کرد بهش گفتم بچرخ بکنمت اونم چرخید همینکه خوابیدم روش و با اولین تماسهای کیرم با کون سبحان ارضا شدم و آب کیرم رو ریختم لای کونش بهم گفت چه زود؟ تازه داشت خوشم میومد بعد منو خوابوند و خودش اومد روم که منو بکنه و چون ارضا شده بودم و حال نمیداد سوراخ کونم رو تنگ گرفتم تا کیرش نره تو اونم یه تف گنده حال به هم زن انداخت لای کونم و کیرش رو گذاشت و تلنبه زد ولی نمیرفت توش یه کم اینجوری گرد تا اینکه ارضا شد و دو نفری خوابیدیم و فرداش دوباره مجبور شدم تا خونه حدود ده کیلومتر پیاده برم بخاطر اینکه یه شب بدم اینهمه راه رو باید پیاده میرفتم
بار سوم :
اونروز عصر توی خونه حوصلم سر رفته بود رفتم پای کامپیوتر و چندتا فیلم سوپر دیدم یه فیلم بود که پسره داشت دختره رو از کون میکرد و یه دختره هم ازشون عکس میگرفت با دیدن این فیلم بدجور هوس کردم که بدم و خودم رو جای دختره تصور میکردم و سبحان رو جای پسره خلاصه بدجور هوس کیر کرده بودم زنگ زدم به سبحان و بعد از حرفهای روزمره پرسیدم شب چه برنامهای داره گفت توی خونهشون هست و کسی هم نیست و تنهای تنهاست با خوشحالی گفتم میخوای شب بیام پیشت؟ اونم استقبال کرد و بعد قطع کردم دل توی دلم نبود تا اینکه شب شد و من خودمو به خونه سبحان رسوندم توی راه همش به کیر نوکعقابی و دردناک و دادن بهش فکر میکردم وقتی رسیدم و در زدم سبحان در رو باز کرد و وارد حیاط شدم بعد از احوالپرسی متوجه شدم سعید پسر خاله سبحان هم هست آروم از سبحان پرسیدم مگر تنها نیستی؟ گفت این الان میره خونشون .... ولی نرفت و تا موقع خواب همونجا بود تابستون بود و قرار شد روی حیاط پشت پنجره اتاق سبحان بخوابیم وقتی خوابیدیم سبحان بین من و سعید خوابیده بود یه کم که گذشت و مثلا خواب رفتیم یه دفه سعید پاشد و رفت بیرون فکر کردم رفت خونشون خوشحال شدم و رفتم سراغ سبحان و کیرش رو درآوردم سبحان خودشو به خواب زده بود و وانمود میکرد که متوجه نیست یه کم که با کیرش بازی کردم شق شد منم شلوارمو تا زانو پایین کشیدم و کونم رو گذاشتم سر کیر سبحان و با یه کم تف و فشار و جلو عقب شدن کمکم کیرش رفت تو سبحان که مثلا خواب بود پس باید خودم جلو عقب میشدم همینکارو هم کردم و با حرکت دادن کونم کیر سبحان میرفت تو و میومد بیرون همینطور که داشتم با کیر سبحان حال میکردم یهو بهم گفت آره همینجور ادامه بده حال میده سرمو چرخوندم و با لبخند بهش گفتم تو که خواب بودی؟ اونم خندید و بعد گفتم امروز یه فیلم دیدم و خودمو جای دختره تصور کردم و هوس کیرت رو کردم اونم گفت منم چندروزه که دلم میخواست بکنمت دنبال فرصت بودم توی همین حال بودیم که صدای در اومد سعید داشت از در میومد بالا و پرید توی حیاط ما هم زود خودمون رو جمع کردیم سعید از کنارمون رد شد و رفت توی اتاق و سبحان رفت ببینه قضیه چیه؟ سعید رفته بود یه فلش پر از فیلم سوپر از دوستش گرفته بود بیاد ببینه بعدا فهمیدم که سبحان اون شب قضیه من رو به سعید گفت برای همین سعید اومد گفت من سرم درد میکنه و روی حیاط گرفت خوابید سبحان منو صدا کرد رفتیم توی اتاق و کولدیسک رو وصل کرد و یه فیلم انتخاب کرد که ببینیم بعد گفت بیا مثل توی فیلم همون کارارو بکنیم منم بدم نیومد و قبول کردم دوتاییمون شلوارامون رو درآوردیم اون لحظه نمیدونستم که سعید همهچیز رو داره از پنجره میبینه ...
درست مثل توی فیلم شروع کردیم اول من به پهلو خوابیدم و سبحان کیرش رو کرد توی کون من و شروع کرد به تلنبه زدن و چون شلوار نداشتیم تماس پاهامون هم به لذت هردوتامون اضافه میکرد بعد توی فیلم دختره نشست روی کیر پسره سبحان گفت بشین رو کیرم وقتی بیادب میشد و اسم کیرش رو میآورد بیشتر حشری میشدم بلند شدم و مثل توی فیلم کیرش رو گذاشتم لای کونم و با یه فشار تمامش رو کردم توی کونم و شروع کردم بالا و پایین شدن سبحان با دستاش کونم رو نوازش میداد و چنگ میزد خیلی بهم حال میدادیه لحظه سرو رو برگردوندم و صورت سبحان رو نگاه کردم اون داشت کونم رو دید میزد و از حالت لباش که کج و کهله شده بودن فهمیدم که اونم داره حسابی با کون من حال میکنه و این به من حال خوشی میداد خودم با دستام نوک سینههای خودمو ماساژ دادم که شهوتم رو بیشتر میکرد داشتم دیوانهوار بهش کون میدادم و روی کیرش اسبسواری میکردم که توی فیلم دختره چاردستوپا نشست و پسره از پشت شروع کرد به تلنبه زدن منم وضعیت گرفتم و سبحان هم اومد پشت من و کیرش رو تف مالی کرد و بعد کردش توی کونم و شروع کرد به نلنبه زدن بعد من کمرم رو یه قوس دادم تا کونم برجسته بشه سبحان هم دست میکشید روی کمرم و کونم و تلنبه میزد توی همین حالت آبش اومد و ریخت توی کونم و بعد بلند شد و خواست که بره من گفتم حالا نوبت منه اون گفت الان میام و رفت بیرون منم شلوارمو پوشیدم و سبحان برنگشت و رفت روی حیاط خوابید
بار چهارم:
احساس میکنم مطلب طولانی شد برای همین بار چهارم و پنجم رو خلاصه تر میگم
اون شب اونا خونه ما بودن و سبحان شب اونجا موند به پیشنهاد من اومد توی اتاق من و وقتی همه خوابیدن بهش گفتم بیا کنار من ولی اون حوصله نداشت و با اصرار من اومد کنارم و خوابید من کیرش رو درآوردم و یه کم براش ساک زدم از حالت کیرش توی دهنم خوشم میومد بعد پا شدم و شلوارم رو درآوردم و نشستم روی کیرش و آرومآروم کردمش تو و شرو کردن به بالا و پایین شدن و از برخورد کونم با زیر شکمش حال میگردم بعد سرم رو برگردوندم و به حالت شوخی و لبخند بهش چشمک زدم و گفتم جووون عجب کیریه اونم با لبخند چشمک زد کیرش مثل ماهی توی کونم سر میخورد و بیرون و تو میومد و من رو به اوج رسونده بود بهش گفتم بگذار یه کم بکنم گفت باشه و دمر خوابید و منم زود خوابیدم روش و کیرم رو گذاشتم لای کون تپلش یه کم که کیرم رو وسطش لغزوندم ارضا شدم و همه آبم رو ریختم لای کونش... دیگه میلی نداشتم که ادامه بدم ولی سبحان اصرار کرد که کار اونم تموم بشه بعد من دمر خوابیم و اونم خوابید روی من ولی نگذاشتم کیرش بره تو و همونجا لای کونم کیرش رو جلوعقب کرد تا اینکه اونم آبشو ریخت همونجا روی سوراخ و بعد خوابیدیم
بار پنجم و بار آخر:
اونشب من خونه اونا بودم و موقع خواب دوباره سبحان ناز میآورد با اینکه با یه شرت کوچکبود و کیرش شق شده بود ولی میگفت حسش نیست فکر میکنم دلش میخواست من بیشتر اصرار بکنم و منم که تشنه کیرش بودم همینکارو کردم و بازم ازش خواستم از روی تختش بیاد پایین و کنار من بخوابه وقتی اومد بی مقدمهکشیدم پایین و اون منو کرد من به پهلوی چپ خوابیم و اونم کیرش رو گذاشت لای کونم و برخلاف دفعههای قبل همون اول من سر کیرش رو نکردم تو و همونجور لاپایی شرو کرد به کردن که البته خیلی حال میداد بعد من کیرش رو کردم توی کونم و اونم شروع کرد به تلنبه زدن و کردن من و من مثل قبل از تماس قسمت پایین شکمش با کونم خیلی خوشم میومد یه کم کونم رو به عقب دادم تا تماس شکمش رو بیشتر حس کنم که سبحان هم خوشش اومد و فشارش رو بیشتر کرد که حال کردم و بهش گفتم منو محکمتر بکن اونم تلنبههاش رو محکمتر زد و بهش گفتم حالا بیا وضعیت رو عوض کنیم که با صدای لرزون گفت من کارم تموم شد و بعد رفت طرف جالباسی که شلوار بپوشه و منم رفتم دنبالش و کنار جالباسی گرفتمش توی بغلم و شروع کردم به تلنبه زدن توی حالت وایساده و منم همونجا ارضا شدم
این آخرین باری بود که با سبحان برنامه داشتم و چون اولین کسی بود که بهش دادم برام خاطرهانگیز تره
در پایان ممنون که خاطره واقعی منو خوندین و به کسانی که طبق معمول میخوان فحش بدن میگم که هرچی فحش میدین باشه برای خودتون ولی اینم میگم که از انتقاد ناراحت نمیشم و میدونم که انتقاد باعث ارتقا من میشه و باعث میشه ایراداتم رو برطرف کنم و انتقاد با توهین متفاوته